نشستم توی لابی خوابگاه. هفتهی اول مهاجرتمه و پرم از احساسات متناقض. صبح اینجا برف بارید. من تو پراگ سرد، نشستم تو لابی و کتاب جاودانگی کوندرا رو گرفتم تو دستم و دارم مزه مزهش میکنم. همزمان به ولاگت نگاه میکنم... اومدم بگم مرسی که هستی یلدا ❤️
این ولاگ برای هفت ماه پیش و من الان دارم میبینمش … دیدن ولاگ های توام برای من شبیه خوندن یه رمان شده که انگار با دیدن آروم نمی خوام تموم بشه حالا حالاها … یه دمنوش برای خودم درست کردم و نشستم به دیدن بخشی از زندگی تو که مربوط به ماها قبله … امروز اولین جلسه یوگا رو شروع کردم و برای منی که الان نزدیک ۱ ماه فعالیت ورزشیم بخاطر آسیب دیدگیم قطع شده بود و غمگین بودم براش ، خیلی شیرین شد دوباره رسیدگی به بدنم … مرسی یلدا … ❤
یلدا جان من نشسته بودم و داشتم بیهوده تو اینستا میچرخیدم استوریتو دیدم که ولاگ گذاشتی،بلند شدم یه بافت پوشیدم و اومدم آشپزخونه،ولاگ رو آوردم و در حین جور کردن ،حرفهات رو شنیدم و دیدم، مرسی که هستی خیلی خیلی حس خوبی میگیرم از وجودت مهربون دختر💕
و منی که تا حالا کتابی رو به شکل گروهی نخوندم، و چقدر هیجان دارم که قرار با کلی آدم دیگه یه کتاب باحال بخونم، کتاب و خریدم ،فنر زدم و آمادم برای شروع ممنون یلدا جان بابت تمام حس و حالای خوبی که برای آدمها بدون هیچ توقعی میفرستی.
منم شاید ۲ سال بیشتره که دارم آفیس میبینم آهسته و پیوسته یه جوری که همیشه داشته باشمش و تموم نشه معمولا با سریالایی که دوست دارم اینجوری رفتار میکنم مخصوصا سیتکامها چون وقتی حالم خوب نیست همیشه یه چیز ناب و کوتاهو حال خوب کن داشته باشم که ببینم✨️
از دیدن نقاشی کردنت و همراه شدن باهات توی این مسیر لذت میبرم خیلی، مرسی که باهامون شیر میکنی. برای اولین بار به کتابخوانیتون پیوستم و تا اینجا دوستش داشتم و از خود کتاب هم خوشم اومده.
من دو هفته ست مهاجرت کردم مونترال کانادا ، چایی مو ریختم و کنار صبحونه م ولاگ تو گذاشتم و حسابی ازت آرامش گرفتم و روزمو قراره شروع کنم با فرستادن رزومه ها .. خیلی بهم حس آرامش میدی یلدا جوون ، موفع انجام کارهام تصمیم گرفتم ولاگ هاتو بیشتر ببینم ❤❤
صدات اینقدر آروم و خوبه که مثل مدیتیشن میمونه واسم . الان نشستم بارون داره میباره یه هات چاکلت آلبالویی ریختم واسه خودم و دارم روی یه گوشواره کار میکنم و کوک میزنم آخه من کارم درست کردن زیورآلاته میوکی ❤❤
سلام یلدا جان، من همیشه وقتی یه چند روز از برنامه زبان خوندنم عقب میوفتم شروع دوباره برام سخته ولاگ شما رومیزارم و در همون حال شروع میکنم به من اینکار حس خیلی خوبی میده من از ولاگ هاتون حس آرامش زیادی میگیرم ممنونم ازتون 💗❤️
منم ولاگ های تو رو آهسته میبینم، رفتم یه چای ریختم و دیدم و دوباره رفتم یه نسکافه درست کردم و اومدم دوباره دیدم🎉 کتاب جاودانگی رو خریدم که انگلیسی بخونمش خیلی لذت بخشه
من دارم صبحونه میخورم و ولاگت و میبینم؛ کلا صبحها سعی میکنم چیز جدی یا استرسی نبینم که روزم آروم و با حس خوب شروع شه، یا کارتون میبینم یا ولاگ روزمره و نقاشی و این چیزا که ازشون خوشم میاد.
چه خوب که راجع به میلان کوندرا حرف زدی..من تقریبا تمام کتاب هاشو خوندم و هربار به یه شکلی سوپرایز شدم اون لحظه ایی ک به فکرم وسعت میده و منو وارد داستان های تحلیلی بی نظیرش میکنه بهترین لحظه ها رو برام میسازه..خوش به حال شما ک درحال خوندن کتاب جاودانگی هستید ❤️
جاودانگی با اختلاف عمیق ترین و محبوب ترین کتابه واسه من؛ منم از یه سال قبل تقریبا رفتم سراغش، وقتی که دست خودت دیدمش یلدا عزیزم… مثل بار قبلی که با کتاب بار هستی با همخوانی خودت وارد دنیای کندرا شدم …و لذت بردم… مرسی ازت ... همیشه مررررسی در حال سوپ خوردن در یه روز بینهایت سرد و برفی
یلدا تو خیلی جلوتری از زمانت ….. خود من قدیما توی دلم قضاوتت میکردم واقعا توی دلم …… ولی متوجه شدم که این دنیا خیلیییییی بی انتها هست و افکار ماهم میتونه باشه بالاخره جزئی از یه کل هستیم ❤❤❤. فقط بگو وقتایی که دچار استرس میشی یا دلگیر کامنتا چطوری خودت رو آروم میکنی …
فکرکنم اين اولين بار است که اینجا کامنت میذارم خیلی دلنشين وملایم بود مثل نوشیدن یه شربت خنک توی ظهر داغ تابستونی نقاشی کردنت خیلی حس خوبی میده بهم یلدا واین که من هم خیلی زیادعاشق میلان کوندرا هستم وسعی می کنم اگه ازپس هیجانات خودم بربیام آروم تربخونمش چه خوب که هستی وبا هم با کتابها عاشقی می کنیم❤❤
امروز یک روز سرد داشتم در حال ناهار خوردن 😃 اتفاقا چه قدر خوب شد اومدم اینجا چون از اول ژانویه اینستاگرام نمیرم(ترک کردم) من هم به جمع کتاب خونی میپیوندم مرسی یلدا ❤️ تو دوست خوب منی
یه ولاگ دیگه و یه حال خوب دیگه نقاشیت خیلی قشنگه یلدا من میدونم که چقدر پشتکار داری توی یادگیری و هر دفعه توی نقاشیات این بهم ثابت میشه و خیلی خوشم میاد متریالهای مختلف رو امتحان میکنی اون جایی که گفتی فکر کنین کوچولو شدین و از یه زاویهی دیگه نقاشی رو ببینیم یاد آلیس در سرزمین عجایب افتادم چقدر با حرفهای مژگان بغض کردم این غم هیچوقت کهنه نمیشه خیلی خوشحالم که خوندن جاودانگی رو شروع کردیم واقعا کتاب زیباییه و همخونی با تو زیباترش میکنه قبل از اینکه ولاگ ببینم داشتم میخوندم مرسی یلدا مثل همیشه حس آرامش و اوقات خوب رو گذروندم با ولاگت💋💋
مم داشتم به دخترم شام میدادم.و ولاگ رو میدیدم بعدش خودم شام خوردم اومدم به خودم ادامه ولاگ رو جایزه دادم.کاش زودتر میشناختمت یلدا....چقددددددررررر خوبی.❤❤❤چقدر تیپ شخصیتی تو رو دوس دارم❤❤❤کاش ی دونه یلدا تو خونه من بود.البته که هست توی قلبم ❤کنار همه مورد علاقه هام.وااااای خدایا وقتی میگی آدما میگن آدما میبینن آدما فلان و ....این واژه آدمها رو خیلی صمیمانه دوست دارم.❤آدم ها❤وای خدا قلبم.میبوسمت
من از سر کارم برگشتم. در حال خوردن لوبیاپلو با سالاد شیرازی ولاگ ت رو دیدم. منم میلان کوندرا رو یه جور دیگه ای درک میکنم. احساس میکنم به قسمت هایی از ذهن ما سرک میکشه که من خودم شخصا جسارتشو ندارم
من الان دارم ولاگتو میبینم و ی اهنگ خیلی قدیمی داره میخونه (من زچشمات شرمسارم هرچی دارم از تو دارم)نازی افشار،اونورم هات چاکلتم و گذاشتم کنار کتاب جاودانگی و تو خونه تنهام دارم از تنهاییم لذت میبرم چون دو ساعت دیگ بچه ها از مدرسه میان و ول وشویی میشه😅
نشستم پشت میزم، دارم از نقشه هایی که آماده کردم خروجی میگیرم که به اندازه کافی طول میکشه، به اندازه ای که برای چند دقیقه بتونم با ولاگت و صدات ارتباطم رو با محیط اطرافم خودخواسته قطع کنم! و دارم روزای خیلی سخت و عجیبی رو میگذرونم ولی حواسم هست به خودم یادآوری کنم که حتما این روزا حرفای زیادی برای گفتن دارن، فقط کافیه دستپاچه نشم و خوب بهشون گوش کنم..
یلدا جان توکه از پاستل خوشت اومده خیلی خوبه که پاستل مدادی هم بگیری. خیلی جاها رو نمی تونی با پاستل گچی کار کنی و باید از نوک تیز پاستل مدادی استفاده کنی که اونم سه حالت داره.. نرم و مدیوم و هارد.. منم تو استانبول زندگی می کنم و نقاشی می کنم و با همه تکنیک ها کار می کنم... دوست دارم ی روز دوتایی بشینیم با هم نقاشی کنیم.. من که دوست دارم ، تو رو نمی دونم. اگه روزی دوست داشتی تو طببعت نقاشی کنی خوشحال میشم ببای با هم بریم... خیلی عالی میشه...
کتاب رو تا صفحه ی ۱۲ خوندم اومدم هایلایت جاودانگی و رسیدم به مهمونی آقای کوندرا... اینجا توی خونت؛:* منم کیف کردم از اینهمه زیبایی ِ وجودت.💙 اینم شرحِ حالِ ما... که مشغول چه کاری ام.
یلدا جون یک سوال...شما وقتی کتابی رو دوست نداشته باشی...یعنی از همون اول باهاش ارتباط نگیری, ولش میکنی؟ اصلا چطوری سلیقه خودتو توی توی کتاب پیدا کردی؟ خوندن کتاب های مختلف هیچوقت باعث نشده خسته بشی؟
اره عزیزم اگر دوست نداشته باشم چرا خب ادامه اش بدم؟ سلیقه ات رو با خوندن به دست میاری و کشف می کنی. و به نظرم محیط می تونه گاهی سلیقه ما رو تغییر بده. گاهی اطرافیانت تاثیری روت می ذارن و باعث میشن کتابی رو بشناسی و بخونی و یا تحلیلی باعث میشه بهتر بفهمیش بعد می بینی که سلیقه ات کمی تغییر می کنه. احساست بهت میگه چی دوست داری چی دوست نداری وقتی می خونیش همون میشه کلیدی برای اینکه بفهمی سلیقه ات هست یا نه.
@@yaldasjourney راستش جاودانگی رو نمیفهمم شاید چون نمیدونم دقیقا چی میخواد بگه. یا شاید به خاطر ترجمه ش باشه...من با شما کتاب های خیلی خوبی خوندم. هر کدومش یه دنیای خاص بود. ولی الان یه کمی منو سردرگم میکنه این کتاب... به نظرم باید یه کمی صبر کنم و جلوتر برم. مرسی که خوندین و جواب دادین🙂✨
@@baharebrahimi5179 هایلایتش رو در اینستاگرام دنبال کن خیلی برات روشن تر میشه وقتی همه داریم در موردش حرف می زنیم: اما در انتها هیچ وقت خودت رو محبور به خوندن کتابی که بهت لذت نمیده نکن
من انقدر دلم گرفته و غمگین بودم که نفسم تنگ بود. رفتم حموم که بشینم زیر دوش گریه کنم. الان اومدم از حموم و نشستم ولاگ تورو ببینم که همونجور که قبلا هم گفتم ولاگهات این روزا نقطه امن آرامش من شدن...
یلدا جان میشه لطفا این پاراگراف از کتاب رو بگی که صفحه ی چند هست ؟ من ورژن پی دی اف کتاب رو پیدا کردم و خیلی قدیمیه خواستم مطمئن شم که خودشه یا نه … ممنونم ❤
ما تازه اسباب كشي داشتیم حدود يك هفته است، همش درحال جابجا كردن وسايل و چيدمان هستيم، میرم سرشار ميام خونه تا پاسي از شب كمك خانواده وسايل ميچينيم، همين الان حدودای ساعت هشت شب بعد از كار درازكشيدم رو تخت دارم ولاگ شماروميبينم❤❤❤
یلدا جون سلام، خانم این کمد تو آشپزخونه چه خفنه خیلی دوستش دارم، جون میده برای اینکه توش ظرفای قشنگ بزاری شمعدون و شمع، روی کمد هم میشه گل گذاشت (نزدیکه پنجره است؟) خیلی دوستش دارم. 😍🌻🍀🌱 آره منم مثل دوستت همش فکر میکنم پس چی شد؟؟ قهر و خشم خدا کجاست؟؟ گاهش فکر میکنم خدا مرده وگرنه ما همچنان منتظریم با ظالمان این دوره همان کاری رو بکنه که با فرعون عصر موسی کرد.😭 پس من چرا انقدر عجله دارم، حتی برای غذا خوردن😅؟؟
من معمولا وسط کار ولاگت میبینم برام مثه جایزه است خسته که میشم یه قهوه میارم هندزفری میزارم و میرم تو ولاگت حال میکنم قشنگ❤ از همون اولی که با تو در یوتیوب آشنا شدم همیشه کنار ولاگت یه قهوه داشتم
من دارم پایان نامه مینویسم لپ تاپ جلوم بازه راستی من گفته بودم مبلات به خونه ت نمیاد نمیدونم چرا همچین چیزی گفتم آدم فضول و پرویی نیستم دیدم تو ولاگ قبل درباره ش گفتی ببخشید اگر ناراحت شدی❤
ساعت ۹ صبح .دوربین رو گذاشتم روی سه پایه میخوام چاییم رو بخورم و میزم رو مرتب کنم برای گرفتن ویدو جدید یوتویوب همزمان ذهنم... یلدا ویدو جدید گذاشته ببین بعد شروع کن. و الان دارم میبینم 😎😎😎😎😎😎
نشستم توی لابی خوابگاه. هفتهی اول مهاجرتمه و پرم از احساسات متناقض. صبح اینجا برف بارید. من تو پراگ سرد، نشستم تو لابی و کتاب جاودانگی کوندرا رو گرفتم تو دستم و دارم مزه مزهش میکنم. همزمان به ولاگت نگاه میکنم... اومدم بگم مرسی که هستی یلدا ❤️
وای عزیزم ❤❤❤
این ولاگ برای هفت ماه پیش و من الان دارم میبینمش … دیدن ولاگ های توام برای من شبیه خوندن یه رمان شده که انگار با دیدن آروم نمی خوام تموم بشه حالا حالاها … یه دمنوش برای خودم درست کردم و نشستم به دیدن بخشی از زندگی تو که مربوط به ماها قبله … امروز اولین جلسه یوگا رو شروع کردم و برای منی که الان نزدیک ۱ ماه فعالیت ورزشیم بخاطر آسیب دیدگیم قطع شده بود و غمگین بودم براش ، خیلی شیرین شد دوباره رسیدگی به بدنم …
مرسی یلدا … ❤
من امروز کتابهای جاودانگی،پاییز فصل آخر سال است،حسرت در ستایش زندگی نزیسته،و خوشا خوشبختان. و سفارش دادم💕💞
یلدا جان من نشسته بودم و داشتم بیهوده تو اینستا میچرخیدم استوریتو دیدم که ولاگ گذاشتی،بلند شدم یه بافت پوشیدم و اومدم آشپزخونه،ولاگ رو آوردم و در حین جور کردن ،حرفهات رو شنیدم و دیدم، مرسی که هستی خیلی خیلی حس خوبی میگیرم از وجودت مهربون دختر💕
❤❤مرسی از همراهیت
من ناهار میخورم الان...خیلی وقتا موقع غذا خوردن ولاگاتو میبینم.خیلیاشو چندین بار دیدم.موقع استراحت و ریلکس کردن،موقع ناراحتی میشینم نگاه میکنم
در واقع حالم خوب باشه خوبتر میشم اگرم ناراحت باشم اوکی میشه حالم
محبوب منی❤
و منی که تا حالا کتابی رو به شکل گروهی نخوندم، و چقدر هیجان دارم که قرار با کلی آدم دیگه یه کتاب باحال بخونم، کتاب و خریدم ،فنر زدم و آمادم برای شروع
ممنون یلدا جان بابت تمام حس و حالای خوبی که برای آدمها بدون هیچ توقعی میفرستی.
منم شاید ۲ سال بیشتره که دارم آفیس میبینم آهسته و پیوسته یه جوری که همیشه داشته باشمش و تموم نشه معمولا با سریالایی که دوست دارم اینجوری رفتار میکنم مخصوصا سیتکامها چون وقتی حالم خوب نیست همیشه یه چیز ناب و کوتاهو حال خوب کن داشته باشم که ببینم✨️
یلدای جذاب ،زیباودوست داشتنی❤
آماده شدن و رفتن سر کار
خواستم صبحانه بخورم ولاگت رو دیدم یلدا شما دوست لحظه های آروممی خیلی خیلی عزیزی برام❤
چقدر ارامش داشت🥹🍃
همراه ولاگ تو دارم برای تولد یکی از دوستای عزیزم،آینه و ماگ درست میکنم
از دیدن نقاشی کردنت و همراه شدن باهات توی این مسیر لذت میبرم خیلی، مرسی که باهامون شیر میکنی. برای اولین بار به کتابخوانیتون پیوستم و تا اینجا دوستش داشتم و از خود کتاب هم خوشم اومده.
من دو هفته ست مهاجرت کردم مونترال کانادا ، چایی مو ریختم و کنار صبحونه م ولاگ تو گذاشتم و حسابی ازت آرامش گرفتم و روزمو قراره شروع کنم با فرستادن رزومه ها .. خیلی بهم حس آرامش میدی یلدا جوون ، موفع انجام کارهام تصمیم گرفتم ولاگ هاتو بیشتر ببینم ❤❤
چقدر مشتاقم پست ها و استوری های جاودانگی رو بخونم 🥰❤️
چه ولاگ خووووب و دلنشینی بود یلدا جان، مرسی ازت❤
چه با لحن خوشگلی خوندی متن انگلیسیشو در انتهای ولاگت🎵🎵🎵 و مثل همیشه پر از حس خوب شدم 🌟⭐🌟 مرسی
چه قشنگ بود
الان که می بینم صبحه نوزاد دوماهمو خوابوندم دو کتاب جاودانگی رو خواندم والان دارم صبحونه می خورم ولاگ می بینم❤
من همین الان در حال کار کردن هستم، و با دیدن این ویدیوی شما به این فکر کردم که چقدر از لذت نقاشی که بهترین و لذت بخش ترین کارهاس برام دور افتادم❤
دارم ماكاراني براي دايناسور هام درست ميكنم و تو رو گوش ميدم.
صدات اینقدر آروم و خوبه که مثل مدیتیشن میمونه واسم . الان نشستم بارون داره میباره یه هات چاکلت آلبالویی ریختم واسه خودم و دارم روی یه گوشواره کار میکنم و کوک میزنم آخه من کارم درست کردن زیورآلاته میوکی ❤❤
سلام یلدا جان، من همیشه وقتی یه چند روز از برنامه زبان خوندنم عقب میوفتم شروع دوباره برام سخته ولاگ شما رومیزارم و در همون حال شروع میکنم به من اینکار حس خیلی خوبی میده من از ولاگ هاتون حس آرامش زیادی میگیرم ممنونم ازتون 💗❤️
زیبا و آرامشبخش❤️
منم ولاگ های تو رو آهسته میبینم، رفتم یه چای ریختم و دیدم و دوباره رفتم یه نسکافه درست کردم و اومدم دوباره دیدم🎉 کتاب جاودانگی رو خریدم که انگلیسی بخونمش خیلی لذت بخشه
❤❤❤
اینقد دلم گرفته بود و گریه کردم قبل اینکه ولاگ بزاری که وقتی نوتیفیکیشن ولاگت اومد رو صفحه گوشیم مث یه نور بود برام✨💖
ای جانم بهتر شی
@@yaldasjourney ممنونم عزیزدل🌿
Yalda joon man vaghti ashpazi mikonam sedayeh ghashangeto goosh mikonam 🤗
فدات❤
سلام یلدای عزیز دارم باهاتون همخونی میکنم و کیف این کتابو میبرم ممنون برای ولاک زیبا❤
دارم صبحانه میخورم و از هم صحبتی باهاتون لذت میبرم❤❤❤
من دارم صبحونه میخورم و ولاگت و میبینم؛ کلا صبحها سعی میکنم چیز جدی یا استرسی نبینم که روزم آروم و با حس خوب شروع شه، یا کارتون میبینم یا ولاگ روزمره و نقاشی و این چیزا که ازشون خوشم میاد.
❤❤
همین الان دارم روی تردمیل راه میرم و تماشات میکنم 🥰
چه خوب که راجع به میلان کوندرا حرف زدی..من تقریبا تمام کتاب هاشو خوندم و هربار به یه شکلی سوپرایز شدم اون لحظه ایی ک به فکرم وسعت میده و منو وارد داستان های تحلیلی بی نظیرش میکنه بهترین لحظه ها رو برام میسازه..خوش به حال شما ک درحال خوندن کتاب جاودانگی هستید ❤️
اره واقعا
قشنگِ آرامشبخش❤️🍃
جاودانگی با اختلاف عمیق ترین و محبوب ترین کتابه واسه من؛
منم از یه سال قبل تقریبا
رفتم سراغش، وقتی که دست خودت دیدمش یلدا عزیزم…
مثل بار قبلی که با کتاب بار هستی با همخوانی خودت
وارد دنیای کندرا شدم …و لذت بردم… مرسی ازت ... همیشه مررررسی
در حال سوپ خوردن در یه روز بینهایت سرد و برفی
به به چه تصویری ❤
آشپزخونه رو سر و سامون دادم،یه لیوان هات چاکلت واسه خودم درست کردم و اومدم لم دادم روی مبل و دیدن ولاگ تو رو به خودم جایزه دادم🥰
سلام بر کوه آرامش😂دارم شما رو میبینم و کلی حال خوب از شما میگیرم مرسی که هستی❤آقای کوندرا بی نظریند❤
I’m having my lunch break while watching your video 😊
یلدا میشه لطفا ولاگهایی که دنبال میکنی رو به ما هم معرفی کنی؟ ❤
من مشغول خوردن صبحانه ی دیر وقتم و قرار یک ساعت و نیم دیگه یه سفر یه هفته ای رو شروع کنم و خیلی براش هیجان زده ام یلدا❤😊
یلدای عزیزم ولاگ هات برام ی خونه ی گرم و آرومه❤
آرامشِ ولاگات🥲 لاو یو
❤❤
ورزش کردم و وعده ی بعد از ورزشمو درست کردم و اومدم نشستم پای ولاگ آرامش بخشت یلدا جان
به به 💪💪
سلامیلدا جان منم در حال نقاشی و هم زمان گوش کردن به ویدیوی زیبات هست ❤
❤❤❤به به
یلدا تو خیلی جلوتری از زمانت ….. خود من قدیما توی دلم قضاوتت میکردم واقعا توی دلم …… ولی متوجه شدم که این دنیا خیلیییییی بی انتها هست و افکار ماهم میتونه باشه بالاخره جزئی از یه کل هستیم ❤❤❤. فقط بگو وقتایی که دچار استرس میشی یا دلگیر کامنتا چطوری خودت رو آروم میکنی …
❤❤ با به یاد اوردن اصل زندگی
که قطعا تجربه خوب زیستنه نه تجربه توی دلخوری ساکن موندن
در حال نهار خوردن و استراحت چون باید بعدش سریع برگردم سراغ درس خوندن
فکرکنم اين اولين بار است که اینجا کامنت میذارم خیلی دلنشين وملایم بود مثل نوشیدن یه شربت خنک توی ظهر داغ تابستونی نقاشی کردنت خیلی حس خوبی میده بهم یلدا واین که من هم خیلی زیادعاشق میلان کوندرا هستم وسعی می کنم اگه ازپس هیجانات خودم بربیام آروم تربخونمش چه خوب که هستی وبا هم با کتابها عاشقی می کنیم❤❤
ای جان ❤ مرسی نوشتی
توروخدا آهسته بخونید جاودانگی رو😩 تا منهم شروع میکنم، عجله نکنید 😢 ممنون برای این ولاگ های آروم کننده ❤ دراز کشیدم و آروم ازش لذت میبرم
امروز یک روز سرد داشتم در حال ناهار خوردن 😃
اتفاقا چه قدر خوب شد اومدم اینجا چون از اول ژانویه اینستاگرام نمیرم(ترک کردم) من هم به جمع کتاب خونی میپیوندم مرسی یلدا ❤️ تو دوست خوب منی
یه ولاگ دیگه و یه حال خوب دیگه
نقاشیت خیلی قشنگه یلدا من میدونم که چقدر پشتکار داری توی یادگیری و هر دفعه توی نقاشیات این بهم ثابت میشه و خیلی خوشم میاد متریالهای مختلف رو امتحان میکنی
اون جایی که گفتی فکر کنین کوچولو شدین و از یه زاویهی دیگه نقاشی رو ببینیم یاد آلیس در سرزمین عجایب افتادم
چقدر با حرفهای مژگان بغض کردم این غم هیچوقت کهنه نمیشه
خیلی خوشحالم که خوندن جاودانگی رو شروع کردیم واقعا کتاب زیباییه و همخونی با تو زیباترش میکنه
قبل از اینکه ولاگ ببینم داشتم میخوندم
مرسی یلدا مثل همیشه حس آرامش و اوقات خوب رو گذروندم با ولاگت💋💋
🫠😍
بی نهایت لذت بردم از صدای قشنگ بارها نفسِ عمیق کشیدم از بس دلنشین بود.
@@nargesjamshidi3918 منم همین حس داشتم🥹😍
من همین الان داشتم اماده میشدم برم کلینیک و صبحونه میخوردم ولاگ تو رو گذاشتم همزمان گوش بدم😍
❤خوب باشه روزت
دارم گریه میکنم و به غم عمیق درونم فکر میکنم و مثل همیشه میدونم که برای رسیدن به حال خوب درمانده ام، انگار قرار نیست زندگی روی خوشش رو بهم نشون بده
🫂
مم داشتم به دخترم شام میدادم.و ولاگ رو میدیدم بعدش خودم شام خوردم اومدم به خودم ادامه ولاگ رو جایزه دادم.کاش زودتر میشناختمت یلدا....چقددددددررررر خوبی.❤❤❤چقدر تیپ شخصیتی تو رو دوس دارم❤❤❤کاش ی دونه یلدا تو خونه من بود.البته که هست توی قلبم ❤کنار همه مورد علاقه هام.وااااای خدایا وقتی میگی آدما میگن آدما میبینن آدما فلان و ....این واژه آدمها رو خیلی صمیمانه دوست دارم.❤آدم ها❤وای خدا قلبم.میبوسمت
من از سر کارم برگشتم. در حال خوردن لوبیاپلو با سالاد شیرازی ولاگ ت رو دیدم. منم میلان کوندرا رو یه جور دیگه ای درک میکنم. احساس میکنم به قسمت هایی از ذهن ما سرک میکشه که من خودم شخصا جسارتشو ندارم
در حال آماده شدن برای رفتن به سر کار😊
من هفته پیش کتاب صوتی جاودانگی را شروع کردم به گوش دادن، زبان اصلیه. باید بخونمش، نمیتونم گوش بدم، تمرکز ندارم
روز خوبی باشه واست
من الان دارم ولاگتو میبینم و ی اهنگ خیلی قدیمی داره میخونه (من زچشمات شرمسارم هرچی دارم از تو دارم)نازی افشار،اونورم هات چاکلتم و گذاشتم کنار کتاب جاودانگی و تو خونه تنهام دارم از تنهاییم لذت میبرم چون دو ساعت دیگ بچه ها از مدرسه میان و ول وشویی میشه😅
❤❤❤
هميشه موقع خياطي ولاگهاتو ميبينم
نشستم پشت میزم، دارم از نقشه هایی که آماده کردم خروجی میگیرم که به اندازه کافی طول میکشه، به اندازه ای که برای چند دقیقه بتونم با ولاگت و صدات ارتباطم رو با محیط اطرافم خودخواسته قطع کنم!
و دارم روزای خیلی سخت و عجیبی رو میگذرونم ولی حواسم هست به خودم یادآوری کنم که حتما این روزا حرفای زیادی برای گفتن دارن، فقط کافیه دستپاچه نشم و خوب بهشون گوش کنم..
همین الان منتظرم کلاس زبان دخترم تموم شه و از ولاکت، صدات، صحبتهات آراااااامش میگیرم.
❤
منم دلم گرفته،چرا همه دلشون گرفته....من به زور پا شدم ورزش کردم و بهتر شدم ، الان دارم اینو میبینم و بهترترم😊❤
افرین که پا شدی
یلدا جان این ولاگت شبیه یه لیوان آب گوارا به جون نشست. آروم و ریلکس. مثه ساعت ۱۰ شب
به به
داشتمفکر میکردم کاش می تونستم یه کتاب صوتی با صدای تو گوش کنم
🫠🫠🫠
یلدا جان توکه از پاستل خوشت اومده خیلی خوبه که پاستل مدادی هم بگیری. خیلی جاها رو نمی تونی با پاستل گچی کار کنی و باید از نوک تیز پاستل مدادی استفاده کنی که اونم سه حالت داره.. نرم و مدیوم و هارد.. منم تو استانبول زندگی می کنم و نقاشی می کنم و با همه تکنیک ها کار می کنم... دوست دارم ی روز دوتایی بشینیم با هم نقاشی کنیم.. من که دوست دارم ، تو رو نمی دونم. اگه روزی دوست داشتی تو طببعت نقاشی کنی خوشحال میشم ببای با هم بریم... خیلی عالی میشه...
استراحت بین درس خوندن😅
کتاب رو تا صفحه ی ۱۲ خوندم اومدم هایلایت جاودانگی و رسیدم به مهمونی آقای کوندرا... اینجا توی خونت؛:* منم کیف کردم از اینهمه زیبایی ِ وجودت.💙 اینم شرحِ حالِ ما... که مشغول چه کاری ام.
یلدا جون یک سوال...شما وقتی کتابی رو دوست نداشته باشی...یعنی از همون اول باهاش ارتباط نگیری, ولش میکنی؟ اصلا چطوری سلیقه خودتو توی توی کتاب پیدا کردی؟ خوندن کتاب های مختلف هیچوقت باعث نشده خسته بشی؟
اره عزیزم اگر دوست نداشته باشم چرا خب ادامه اش بدم؟ سلیقه ات رو با خوندن به دست میاری و کشف می کنی. و به نظرم محیط می تونه گاهی سلیقه ما رو تغییر بده. گاهی اطرافیانت تاثیری روت می ذارن و باعث میشن کتابی رو بشناسی و بخونی و یا تحلیلی باعث میشه بهتر بفهمیش بعد می بینی که سلیقه ات کمی تغییر می کنه. احساست بهت میگه چی دوست داری چی دوست نداری وقتی می خونیش همون میشه کلیدی برای اینکه بفهمی سلیقه ات هست یا نه.
@@yaldasjourney راستش جاودانگی رو نمیفهمم شاید چون نمیدونم دقیقا چی میخواد بگه. یا شاید به خاطر ترجمه ش باشه...من با شما کتاب های خیلی خوبی خوندم. هر کدومش یه دنیای خاص بود. ولی الان یه کمی منو سردرگم میکنه این کتاب... به نظرم باید یه کمی صبر کنم و جلوتر برم.
مرسی که خوندین و جواب دادین🙂✨
@@baharebrahimi5179 هایلایتش رو در اینستاگرام دنبال کن خیلی برات روشن تر میشه وقتی همه داریم در موردش حرف می زنیم: اما در انتها هیچ وقت خودت رو محبور به خوندن کتابی که بهت لذت نمیده نکن
من قورمه سبزی گذاشتم،، همچنان که بوی غذا خونه رو پر کرده، لذت میبرم از آرامش عصز رمستونی تبریز
وای به به مرسی نوشتی چند لحظه حسش کردم
به به😊
من انقدر دلم گرفته و غمگین بودم که نفسم تنگ بود. رفتم حموم که بشینم زیر دوش گریه کنم. الان اومدم از حموم و نشستم ولاگ تورو ببینم که همونجور که قبلا هم گفتم ولاگهات این روزا نقطه امن آرامش من شدن...
ای جانم بهتر شی
امیدوارم دوست عزیز حالت الان بهتر باشه🌹همه ما این روزا این حس و حال مشابه شما رو زیاد تجربه میکنیم
چقد درکت میکنم نمیدونی تو اوج غمگینی و بدحالی بعضی چیزا واقعا مثل مسکن میمونه
ممنونم از لطفت 🥰@@parisaaazarei
یلدا جان میشه لطفا این پاراگراف از کتاب رو بگی که صفحه ی چند هست ؟
من ورژن پی دی اف کتاب رو پیدا کردم و خیلی قدیمیه خواستم مطمئن شم که خودشه یا نه … ممنونم ❤
بخش اولشه دو صفحه اول
ممنون عزیزم ❤
طبق معمول با یه فنجون چای اومدم نشستم ولاگ ببینم😊
واقعا من هنوز تو ۱۷ سالگیم موندم. اینو کاملاا حس میکنم و چندین بار به اطرافیانمم گفتم🥺🥺🥺
😔
ما تازه اسباب كشي داشتیم حدود يك هفته است، همش درحال جابجا كردن وسايل و چيدمان هستيم، میرم سرشار ميام خونه تا پاسي از شب كمك خانواده وسايل ميچينيم، همين الان حدودای ساعت هشت شب بعد از كار درازكشيدم رو تخت دارم ولاگ شماروميبينم❤❤❤
خسته نباشی
نی نی مو شیر میدم😊
تو دوره نقاهت بعد از حموم، با حوله نشستم زیر کرسی!😂
به به کرسی ❤
یلدا جون سلام، خانم این کمد تو آشپزخونه چه خفنه خیلی دوستش دارم، جون میده برای اینکه توش ظرفای قشنگ بزاری شمعدون و شمع، روی کمد هم میشه گل گذاشت (نزدیکه پنجره است؟) خیلی دوستش دارم. 😍🌻🍀🌱
آره منم مثل دوستت همش فکر میکنم پس چی شد؟؟ قهر و خشم خدا کجاست؟؟ گاهش فکر میکنم خدا مرده وگرنه ما همچنان منتظریم با ظالمان این دوره همان کاری رو بکنه که با فرعون عصر موسی کرد.😭
پس من چرا انقدر عجله دارم، حتی برای غذا خوردن😅؟؟
همین الان تو اتوبوسم،دارم از سر کار برمیگردم. ولاگتو میبینم تا خستگیم در بره
خسته نباشی
چون پرسیدی بگم که من نصفه شبی رفتم سر یخچال و الویه و کوکا میخورم همزمان با ولاگت 😅😂❤😊
جات خالی خیلی میچسبه
دارم ارایش میکنم برم دانشگاه، امتحانی دارم که خیلی براش استرس دارم. اومدم با صدا و دنیای تو ارامش بگیرم
جانم خوش اومدی
من معمولا وسط کار ولاگت میبینم برام مثه جایزه است خسته که میشم یه قهوه میارم هندزفری میزارم و میرم تو ولاگت حال میکنم قشنگ❤
از همون اولی که با تو در یوتیوب آشنا شدم همیشه کنار ولاگت یه قهوه داشتم
پایاننامه مینویسم😁
خسته نباشی حسابی
ماکارونی پیچی با رب فراوون میخوردم 😂و ولاگتو تماشا میکردم و مثل همیشه ازت آموختم❤
اخی 🫠🫠🫠
❤❤🎉
منم دلم گرفته هم تنگ شده واسه مامانم که۵ ساله فوت شدن..😢😢
❤❤بهتر بشه حالت
@@yaldasjourney مرسی عزیزم❤️❤️
ساعت۶عصرروی کاناپه نشستم درحال خوردن سیب وخیارولاگ شمارومیبینم نورنیمه جون عصرروی دیواربالکن افتاده بوی دلمه برگ موتوخونه پیچیده ازپنجره نیمه بازهوای خنک بهاری روحس میکنم😊🍃🌹
تایم ناهار سرکار
🤎
من دارم پایان نامه مینویسم
لپ تاپ جلوم بازه
راستی من گفته بودم مبلات به خونه ت نمیاد
نمیدونم چرا همچین چیزی گفتم
آدم فضول و پرویی نیستم
دیدم تو ولاگ قبل درباره ش گفتی
ببخشید اگر ناراحت شدی❤
فدای تو می دونم نیستی ❤ خیلی هم ماهی.
من وقتی داشتم ولاگو میدیدم نشسته بودم تو دریای ناراحتی و overthink اومدم اینجا ارامش بگیرم یکم :)))
اروم شده باشی
یلدای عزیزم من تورنتو هستم الان صبح هست دارم روتین پوستیمو انجام میدم و ولاگ آرامبخش تو رو نگاه میکنم ..❤😘
بعدم باید بشینم نقاشی کنم 😍
😍👏👏
همین الان رسیدم خونه. امروز یه موزه ی جذاب تو شهر روتردام رو دیدم که الهام بخش بود آثار هنریش
به به ❤
یلدا جان ی چیز دیگه... البته ببخشید می گم . زیر پاستل ی لایه نازک گواش بکار ببر بعد روش پاستل کار کن تا کارت دوام زیادی پیدا کنه
کارام و انجام دادم دوش گرفتم والان روکاناپه دراز کشیدم و درحال دیدن این ولاگ زیبایم
اخ جون
@@yaldasjourney ♥️🌹
من دارم ماگ میسازم و ولاگ میبینم 🫀🌱
به به 👏
من به خاطر پی اماس داشتم تو تخت گریه میکردم و ویدیوتو دیدم:)))
اخی ❤ بهتر باشی
ساعت ۹ صبح .دوربین رو گذاشتم روی سه پایه میخوام چاییم رو بخورم و میزم رو مرتب کنم برای گرفتن ویدو جدید یوتویوب همزمان ذهنم... یلدا ویدو جدید گذاشته ببین بعد شروع کن. و الان دارم میبینم 😎😎😎😎😎😎
مشغول کلاه بافتن
دارم ماكاراني براي دايناسور هام درست ميكنم و تو رو گوش ميدم.
❤