نقد فیلم وایولت | Violett 2024
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 17 ต.ค. 2024
- درون رویا نفرین نهفته است
نام انگلیسی: Violett
نام فارسی: وایولت
محصول: ۲۰۲۴ - استرالیا
ژانر: دلهره، رازآلود
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در مرور قبلی به فیلم اول آقای «استیون جی. میهالیویچ» پرداختیم. او در اثر قبلی خود سعی داشت روایتی عریان از مشکلات یک محله در شهرستانی کوچک را تصویر کند؛ از خیانت تا نژادپرستی. حال آقای میهالیویچ در جدیدترین اثر خود سفری سخت و انتزاعی را به درون ذهن یک مادر در پیش گرفته است. زمانی که روایت را در کلیتاش مرور میکنیم، بهیاد آثاری چون «یادگاری» میافتیم. اما کارگردان استرالیایی سعی دارد در روایتی انتزاعی مخاطب را درگیر بازی با اشباع رنگها و کانتراست بین آنها کند.
آقای میهالیویچ از همان ابتدا و بدون اینکه ترسی داشته باشد رنج فقدان را روی چهرهی «سونیا» به مخاطب نشان میدهد. گویی مخاطب از طریق همان بازیهای ذهن سونیا میداند که وایولتی در کار نیست و او صرفاً میهمان ذهن از هم پاشیدهی سونیا است. تضاد رنگیای که در بالا به آن اشاره شد برای تفکیک بین دنیای واقعی پیرامون سونیا و دنیای درون ذهن اوست. در هر جایی از فیلم که شاهد این اشباع و تضاد رنگی بودید، بدانید که درون ذهن سونیا گام برمیدارید. آقای میهالیویچ در طول پردهی اول و دوم سعی دارد مخاطب را میان کاراکترهایی که سونیا از مردمان پیرامون خود میسازد، داستانهایی که با حضور آنها خلق میکند و در نهایت سوگ نامیرای او غرق کند. در طول این دو پرده با زنی مواجه هستیم که هم ترومای گذشته همهی زندگیاش را در بر گرفته و هم سوگی که او را در بر گرفته است. این همان تعلیق پنهانی است که آقای میهالیویچ در ساختار کلی روایت نگاه میدارد تا مخاطب را وارد پردهی سوم کند. پس از پردهی سوم است که روایت در کلیت خود روی دیگری میگیرد که مخاطب را از انتزاعی به انتزاع دیگر میبرد.
در این اثر سونیا یک نقاش است و بههمین سبب است که قابهای پردهی اول و دوم تلفیقی از آثار سمبولیک و امپرسیونیستی است. کارگردان با استفاده از تضاد و اشباع رنگها مخاطب را به درون ذهن پریشان سونیا میبرد. او حتی در میان انتزاع فلشبکی به گذشته و کودکی سونیا میزند تا ریشهی فرویدی همهی پریشانیهایاش را در خاطرهای فراموشناشدنی از پدر مشاهده کنیم. این فلشبک همان کلیدی است که رخدادهای انتهای پردهی سوم را دچار معنایی روانشناختی میکند. آقای میهالیویچ در این اثر سعی دارد از درون ذهن سونیا به دنیای پیرامون او ورود کند و این کار را درون قابهای خود انجام میدهد.
اما گیرایی این اثر در کنار فرم روایی و بصری خوب کارگردان، به چشمان بیروحی وابسته است که خانم «جورجیا ایرز» به سونیا میبخشد. از این بازیگر فیلم زیبای «جنگیری در ایستفیلد» را نیز مرور کرده بودیم. او در سه نقشآفرینیای که از سال ۲۰۲۰ درون قابهای سینمایی فیلمسازان استرالیایی ارائه داده است نشان از تولد بازیگری توانا در سینمای استرالیا دارد و بهطور حتم بیشتر و بیشتر از او خواهیم شنید. اثر آقای میهالیویچ بهراحتی هنر سینما را با دیگر هنرها تلفیق میکند تا مخاطب را به درون دالانهای ذهن زنی ببرد که در گذشتهی دردناک و سوگ فرزند از دست رفته گرفتار آمده است. آقای میهالیویچ در پایان اثر خود باز هم تعلیقی از جنس سینمای مینیمالیستی را ارائه میدهد و باعث میشود مخاطب تا ساعتها این را در ذهن مرور کند که آیا سونیا دکمهی «حذف» را روی دوربین فشار خواهد داد یا خیر. در پایان نیز باید اشاره کرد که آقای میهالیویچ در اثر خود رگههایی از سینمای جنایی را نیز به مخاطب ارائه میدهد و از طریق کاراکتر «استن» مخاطب خود را وارد رفتوبرگشتهای سینمای جنایی و رازآلود روانشناختی میکند.
#فیلمهای_2024 #filmreview #movie #سینما #فیلم #film #cinema #violett2024review
لینک حمایت از کانال:
حامی باش: hamibash.com/s...
ما را در دیگر شبکههای اجتماعی هم دنبال کنید
اینستاگرام: / onefilmonelife
تلگرام: t.me/OnefilmOn...
توئیتر: / onefilmonelife
💯💯💯