یلدا جون واقعا مقاله ها مشخصه براش چقدر زحمت کشیده شده و مطالب خیلی خوبی رو در اختیار میذاره. :) من خودم وقتی داشتید توضیح میدادید درباره اش، احساس کردم که کاملا برعکس عمل می کنم و حتی وقتی داشتم اولای مقاله رو میخوندم، احساس میکردم که نقطه ی مشترکی باهاش ندارم. اما هرچقدر که مقاله رو بیشتر پیش رفتم، دیدم که به طرز عجیبی در این شرایط بودم و گاهی اینطور رفتار کردم. انگار خیلی وقتا شده که احساسات بقیه رو در اولویت گذاشتم و خواستم به جای خودم، بقیه رو راضی نگه دارم. به نظرمن خیلی مسیله پیچیده ای هست و ممکنه هر آدمی در بعضی موقعیت ها دچار این نوع رقتار بشه بدون اینکه متوجهش باشه. فکر میکنم متاسفانه تاثیر جامعه و فرهنگ هم میتونه باشه. انگار که باید از خودمون و احساساتمون بگذریم تا بقیه ازمون راضی باشن. ممنونم ازت یلدا که درباره این مطالب صحبت میکنی. 🧡
مشتاق شدم بعد توضیحاتت راجب fawn response برم راجبش بخونم😍 من فکر میکنم اینطور نیست که یه آدم در مقابله با تروما همیشه از یکی از این چهارتا الگو پیروی کنه. ممکنه در مقابل یه تروما، fight رو انجام بده و بعضی موقعا انقدر روح ادم خسته ست( مخصوصا در این روزها) اصن ترجیح بده fawn response رو انجام بده. این اشاره فکر میکنم خیلی مفید باشه چون این روزها در مقابل گشت ارشاد و خیلی تذکرهای بی‌جای دیگه، واکنش هامون مهمه👌👌
این مقاله خیلی شبیه مکانیزم گریز روانی دسته خودکامگی از اریک فروم هست که میگه افرادی که احساس بی کفایتی و حقیر بودن دارن و حتی اگه از این حس ناراحت باشن اما باز هم تحت کنترل دیگران در میان و در نهایت میگه این حاصل خیلی چیزا در بچگی هست مثل بلعیدن و بلعیده شدن در اون دورانه که ایجاد رابطه همزیستی میشه که شخص تنها با جزیی از دیگران بودن به معنا و امنیت میرسن . من خیلی دوست داشتم این مقاله رو چون خیلی این مطالب فروم رو هم دوست داشتم
مثال ها و خاطرات زیادی میاد تو ذهنم با این مقاله، قلدری ها و احساس ناامنی ها و حتی سرزنش هایی که دیدیم اطرافمون و دونه دونه واکنش هایی که در مقابلشون داشتیم یا دیدیم، تلنگر خوبی بود که بیشتر دقت کنم به رفتارم و رفتار آدمها اطرافم، مادر من شدیدا درگیر fawn response هست و حتی به فرزندانش اینو آموزش داده، اگه میخوای از خودت محافظت کنی بهتره چاپلوسی آدم قلدر بکنیم تا درگیری پیش نیاد. کلا من فکر میکنم حرف زدن در مورد احساساتمون برامون سخته، با اینکه خیلی وقته دارم تمرینش میکنم ولی گاهی شروع میکنم به باز تولید الگوی رفتار کودکی. اگه حقی ازم ضایع شده در موردش حرف بزنم. این به من کمک میکنه. مرسی ازت یلدای عزیز
یلدا دیدنت جزوی از زندگی روزمره‌ی من شده اینکه هرروز دارم زبان کار میکنم و وقتای خالیم سعی میکنم یکی‌از ولاگ هاتو ببینم واقعا خوشحالم از حضورت توی فضای مجازی و اینکه خیلی چیزا ازت یادگرفتم و ممنونتم بابت همه‌ی اون زمان هایی صرف تولید محتوا میکنی ❤️
مرررسی یلدای نازنین، از صمیم قلبم میگم که دلتنگت شده بودم . و اما مرز بندی ،چقدر خوبه که شما جوونها از الان اینکار رو یاد بگیرید ،من که به این سن رسیدم مرز بندی بلد نیستم و همیشه میخواستم همه رو راضی نگه دارم و بینهایت هم ضربه خوردم متاسفانه. واقعا خیلی از شما جوونها چیزهای خوب و قشنگ یاد میگیرم . سپاس برای بودنتون. تنور دلتون همیشه گرم باشه .💝💝
خیلی خوب بود و اره یلدا همش تمرینه همش تجربه اس‌ریز ریز ادم با این لایه های پنهان خودش و زندگی اشنا میشه و به نظرم هیلی شگفت انگیزه این قدم های ریز و این صبوری که بهش تاکید کردی😍
آخ یلدا چقد عمیق و دقیق و روشن کننده. واقعا دلم روشن شد🤍 چقدر مقاله ی جالبی بود،من خودم فکر میکنم تو موقعیت های مختلف،همه ی این واکنش هارو نشون میدم. مثلا تو موقعیتی که خودم رو قدرتمند میبینم واکنشم خشم و‌عصبانیته، موقعیت هایی که قدرت خاصی ندارم ولی مورد خشم‌مدوام نزدیکام هستم ممکنه فریز شم، گاهی هم که نیاز دارم موقعیتمو قوی کنم تملق و‌جاپلوسی‌نه ولی انگار با مظلوم کردن خودم سعی میکنم کسی که داره ظلم میکنه رو شرمنده کنم،چقدر عجیب واقعا،باورم نمیشه این منم🤭
یلدا جون ممنون از ویدیو و حس و حالی که باهامون شریک میشی.مقاله ای که پیشنهاد دادی عالیه. من فکر کردم به جای چاپلوسی با توجه به مفهومی که این پاسخ داره اصطلاح «کسب تأیید یا محبت به هر قیمتی»یا چیزی با این مضمون بیشتر پیامو میرسونه❤
امروز پنجشنبه اس..من از ظهر که دیدم استوری ولاگ رو ذوق داشتم که بیام ببینمش تا الان که اومدم دیدم..چقدر موضوع ملموسی بود برام و چقدر زیاد دیده بودمش تو اطرافیانم..تو محیط های کاری انگار این موضوع شبیه یه culture شده..تو قلدری مدیرا و سعی کارمندا برای راضی نگه داشتنشون..
دیگه واسه من مثله همیشه دیدن ولاگات یه بخش قشنگی از از ساعات زندگیمه قشنگ اونجا که میگی برین یه چایی نسکافه ای بیارین بشینیم حرف بزنیم اوج صمیمیت بین ما و تو و شاید کنار هم نیستیم ولی قشنگ حس یه دورهمی قشنگ و خودمونی رو داره واسه من☺🧡، و اینکه چقد فضای کاری که تو تیمت ایجاد کردی به خصوص درباره مجله که گفتی به یکی از بچه های تیم فرصت دادی تو حوزه ای که دوست داره آزمون خطا کنه به راحتی ولی باشه تو تیم عالی بود که متاسفانه خیلیا اینو درک نمیکنن و نمیدونن بالاخره از جایی باید شروع شه و نیازه خطا کرد تا یاد گرفت 🙌، و به شخصه برای من یکی از دلنشین ترین همکاری ها میشه روزی که شاید بتونم باهات کار کنم خیلی اون لحظه اگه برسه رو دوست دارم 😊🌸
چقدر عالی بود . تو سی دقیقه استراحتم وسط کار گوشش دادم و قهوه م رو سر کشیدم . خیلی بهم چسبید . منم خیلی تو مرز بندی مشکل داشتم و هنوز دارم اما خوشحالم که دارم بیشتر ایاد میگیرم در موردشو مرسی از مجله ت .
عالی بود یلدا جان، همین مقابله با خطر بعضی آدمها رو تروما زده میکنه، بعضی ها هم که خودت گفتی دست به چاپلوسی میزنن، اینکه آدم چه واکنشی نشون بده دقیقا به قدرت روانی اش وتجربیات ش بستگی داره، مرسی از اینکه بهمون سر زدی با وجود مهمان داری 😍
یلدا جون عالی بود هنوز فرصت نکردم که مجله رو بخونم ولی در همین حد که داخل ویدیو توضیح دادید .من هم مثل شما بودم حریمی نداشتم ناآگاهانه خرابش کردن و الان دارم سعی میکنم که درستش کنم ❤
سال گذشته به ۳ تا از هدف های چند سال گذشته زندگیم رسیدم دلم میخواد امسال هدف اصلی رو ورزش و قرار دادنش جزو روتین زندگیم باشه واقعا خیلی سال هست اضافه وزن و راضی نبودن از اندامم برام مشکل بزرگیه و دلم میخواد بیشتر به خودم ثابت کنم وقتی واسه خیلی کارا اراده داشتم واسه این هدفم هم میتونم اراده داشته باشم و جا نزنم ❤🎉
مرسی از ا ین همه اطلاعات خوبت. فکر کنم با توجه به اینکه همه ما توی سیستم تقریبا مشابهی بزرگ شدیم حداقل توی سن وسالهای خودمون این مشکل رو داریم یلدا. منم اصلا مرز بندی بلد نیستم. ❤
سلام یلدای عزیزم یه کاری من تو رابطه های عاطفیم میکردم که خیلی وقتا بهم بی احترامی میشد یا حس ناکافی بودن و دوست نداشتنی بودن میگرفتم به جای واکنش منطقی یا ترک رابطه همش بیشتر باج میدادم باز بیشتر محبت میکردم و در نهایت که از سمت طرف مقابل بازم نادیده گرفته میشدم حس بی ارزشی شدید میومد سراغم،با اینکه میدونستم این آدم حتی کاملا به نظرم همونی نیست که راجبش مطمئن باشم ولی بازم میخواستم هر کاری کنم که دوسم داشته باشه.
خیلی خوب بود یلدا چقدر دلم برات تنگ شده بود دو سه روزه همش خوابتو میبینم به جونم چسبید صحبتهات🫂💋💋 اونجا که گفتی وقتی حس ناامنی میکنیم خاطرات گذشته میاد جلو چشممون دقیقا همینه من الان خیلی قویم میتونم باهاشون مواجه بشم اما اولین چیز خاطرات بچگی و گذشته‌اس که میاد جلو چشمم باید برم مجله رو درست و حسابی بخونم ممنونم ازت با همه‌ی وجود که واسه ارتقای زبان و حتی روح و روان ما تلاش میکنی از طرف همه‌ی فالورات یه بغل گرم و صمیمانه بعدشم بوس رو لپات🫂🫂💋💋💋 مقاله خوندن خیلی هیجان انگیزه حتما به زندگیم اضافش میکنم👌🏼 مرسی که اومدی و باهامون حرف زدی💞
عالی بود .سپاس . باعث شد عمیق بهش فکر کنم وبیشتر به خودم شناخت پیدا کنم ،قبلا این حال رو تجربه کردم ولی تونستم با کار کردن رو خودم این تجربه تلخ رو تمامش کنم والان خیلی خوشحالم که تونستم بیشتر به خودم احترام بذارم ونگذارم دیگران بامن این نوع رفتار رو داشته باشن .ممنون برای نشر اگاهی ممنون برای اینکه بسیار خوبید وبا عشق تلاش میکنید .شاد وتن درست باشید .وممنون برای دوره خای زبان که عالی هستند وبه من انگیزه زندگی میدن وخداروهزار مرتبه شکرررر که باتو یلدا جانم زبان رو شروع کردم وتو بهترین مربی دنیاییی .🙏🙏🙏🌼🌼🌼🌼🌼🌹💋💓💓💓💓
قبل ازاین که این ویدیو رو ببینم یه موضوعی برام پیش اومد که دقیقا مربوط به همین اولویت بندیه نمیدونم چرا اگراولویت رو به خودم بدم یه حس شرم وخجالت و شرمندگی درونم میاد مثل یه کودکی که ازشدت شرم به شکم مادرش تندتند مشت میزنه اون مادرش رو دوست داره ولی فقط ازاین طریق میتونه از اون حس شرم وخجالت رها بشه این که دیگران رو همیشه ی همیشه درالویت قراربدیم که نمیشه واین از میزان عزت نفس میاد مقوله ای که خیلی دوست دارم یه ولاگ درباره اش اینجا بزاری 😘😘😘
منم واقعا دلم تنگ شده بود. مرسی که ویدئو گذاشتی❤ من اینستاگرام ندارم. مرسی که اسم سایت تون رو هم گفتی. آره واقعا چه قدر این گفت و گو ها جذابه. خیلی خیلی مقاله ی جالبی بود. مرسی که معرفی ش کردی. مرسی که اینقدر دوست داشتنی هستی☺. در راستای اون سوالی هم که در حین ویدئو پرسیدی باید بگم که برای من هم دقیقا همون اتفاق میفته که گفتی. قشنگ متوجه میشم که اون واکنش در اون لحظه ی خاص اصلا اصالت نداره و مربوط به ریشه هست.
13:13 من برام خاطرش نمیاد ولی وقتی بهش فکر میکنم میبینم چقدر عکس العمل هایی که در لحظه اول به اتفاقایی که میفته میدم تو کودکیم ریشه داره شاید فقط یه حرف خیلی ساده بوده که یکی به یکی دیگه زده ولی انگار یه ذهنیتی برای من درست کرده که به طور ناخودآگاه ممکنه یه حرکت هایی نشون بدم از خودم که اصلا اون کار ها رو قبول ندارم مخصوصا این چیزایی که گفتی تو مدرسه چقدر اتفاق میفتاد👀
سلام یلدای عزیز،اگه امکانش هست که یک ویدیو بزاری درمورد اینکه یادگیری زبان انگلیسی رو از چه سنی شروع کردی و روش های یادگیریت چی بودن .من کلا در مورد یادگیری زبان خیلی بی انگیزه هستم،
سلام یلدای عزیزم💫❤ چقدرر قشنگ گفتی دستشون درد نکنه اونهایی که به آدم ضربه زدن. حتما میرم مقاله تون رو میخونم. چقدر ایده مجله خوبه یلدا، همیشه یه گام به سمت جلو برمیداری و تنوع توی کارهاتون دارین بهت افتخار می کنم یلدای عزیزم💞 خیلی خوشحالم که میتونم حتی از دور کنارت باشم.
ما هم خیلی دلمون تنگ شده بود برای یلدای نازنین ❤️🍃 قبل از دیدن ولاگ هات من برای خودم انگار یکسری آیین انجام میدم . در متمرکز ترین حال و آماده کردن یک نوشیدنی که امروز رفتم سراغ چایی ماسالا و بعد شروع می کنم دیدن ولاگ که الان برام شبیه خوندن جذاب‌ترین کتاب زندگیم شده و خب باعث میشه مدام چک کنم ببینم چند صفحه دیگه مونده از بس که دلم نمیاد تموم شه . 😍😅 و اما Fawn response به نظرم خیلی موضوع مهمیه و می تونه آگاهی ازش بهمون خیلی کمک کنه . ما انسان ها به واسطه داشتن حافظه و باید ها و نباید هایی که از کودکی از جانب والدین ، مدرسه و جامعه دریافت کردیم بصورت ناخودآگاه وقتی با یک اتفاق مواجه میشیم بر اساس همون الگو ها واکنش نشون میدیم و دقیقن به قول تو باید همیشه به خودمون یادآوری کنیم ما اون انسان گذشته نیستیم ، در طول زمان تغییر کردیم و می تونیم خیلی بالغانه تر رفتار کنیم در برابر مسائل مختلف . مرسی یلدا عالی بود . 🙏🏼❤️
چه موضوع جالبی داشت مقاله حتما میرم میخونمش من این مشکل رو از بچگی داشتم و تا به الان هم ادامه داشته. آگاه هم بودم ازش ولی هیچ وقت نتونستم برطرفش کنم. خیلی خوشحال میشم در مورد اینکه چطور حدود خودمون رو برای بقیه مشخص کنیم، صحبت کنی یلدای مهربون🤍
عالی یلدای عزیز به نظرم یک بخشی از اون مرزبندی نداشتن از عدم شفافیت و بخشیش از قایل نشدن "حق مرزبندی" برای خودمون میاد. ما ممکنه تو خیلی مواقع هم با خودمون هم توی روابطمون شفاف نباشیم. توی روابط ممکنه از ترس شنیدن برچسب‌هایی مثل رک، پرو، گستاخ و از این قبیل و یا واکنش اطرافیانمون نتونیم این شفافیت و مرزبندی رو ایجاد کنیم چون نمی‌خوایم حس مقبول بودن و دوست داشته شدن رو از دست بدیم. ولی هر چقدر این شفافیت‌ها و مرزبندی‌ها برا خودمون واضح‌تر بشه و بهشون پایبند بشیم نهایتا ناراحتی‌ها، سوء‌تفاهم‌ها کمتر میشه، خواسته‌هامون برا خودمون واضح‌تر میشه و نهایتا کیفیت روابطمون هم به نظرم بالاتر می‌ره. مرسی که چیزایی که تو ذهنت هست رو با ما شیر میکنی😍
یلدا جون یک کتاب میخوندن میگفت وقتی بچه ها تو محیطی بزرگ میشن که تبعیض ، عیب جویی، تمسخر ، تحقیر ،دخالت بیجا و اینجور چیزا رو تجربه میکنن ساختار عصبیشون دچار تضاد میشه. ینی بچه ای که تو این محیط هست ( که اکثرمون اینو تجربه کردیم ، فکر کنم) و در عین حال بی دفاع و ضعیف هستش از نظر جسمی میترسه از مواجهه با همچین دنیایی، احساس دلهره و ناامنی میکنه و در هین حال تو وجودش خشم شکل میگیره و این خشمی که نمیتونه ابرازش کنه پایه و اساس اضطراب میشه تو وجودش.حالا بچه ها واسه اینکه بتونه خودش رو تطبیق بده با این محیط ی روش هایی واسه خودش انتخاب پیکنه. بعضی ها میرن به سمت مهرطلبی، بعضیا سلطه گری میکنن، بعضی ها منزوی و گوشه گیر میشن، احساس گناه تو بعضی ها زیاد میشه .. و جالب اینه که هر سه تای اینا با هم تو وجود بچه شکل میگیره ولی یکی غالب میشه ولی هر سه تا تو شخصیت طرف هستن. مثلا یکی از مثال های کتاب بچه ی ارومی بود که یهو سر ی مسئله کوچیک پرخاش میکنه. حرفایی که زدی منو یاد اون کتاب انداخت. امیدوارم تونسته باشم منظورم بگم .
Hi Yalda I am dealing with fawn response too, and I guess a lot of people do it in different levels. My level is a little high🤪. I was aware of this problem, but I didn't know the name of it. I will search more about it. Thanks
عاشق اون قسمتی شدم ک گفتی دستشون درد نکنه 😁👍 خیلی موضوع خوبی بود و برای خودم جذاب بود. یک سری استرس دارم که احتمالا از کودکیم باید باشه و یادمم نیست و میخوام شروع کنم که درمان بشن. راستی چشماتم خیلی خسته بود ولی بازم ویدیو رو ساختی و آفرین داری. 💕
یلدا این نظریه ای که گفتی رو میشه به نظریه درماندگی آموخته شده ربط داد،وقتی یک نفر چندین و چندبار تلاش می کنه که یک واکنش مناسب در برابر قلدری یا هرنوع زورگویی نشون بده و به جواب دلخواهش نمی رسه ،یه الگوی واکنشی به ذهنش وارد میشه انگار که تو نمی تونی در مقابل این زورگویی مقاومت کنی پس بیا و راضیشون کن ،یه جورایی درماندگی براشون عادت میشه و تبدیل به یک الگوی ذهنی برای واکنش،برای ازدواج کردن هم همینه شخصی که تایپش اینه که دنبال رضایت دیگران باشه همیشه نیازهای خودشو مخفی می کنه و دنبال اینه که طرفش چی میخواد این آدم اگه با یک نفر که خودشیفته هست و میخواد دیگران نیازشو برطرف کنن وارد رابطه بشه ،رابطشون موفق میشه،اما به محض اینکه یکی از دو طرف بخواد تغییر کنه تعادل رابطه به هم می ریزه،اینجاست که میبینیم والد بودن چقدر سخته و فقط به دنیا آوردن نیست،بیشتر الگوهای ذهنی ما ،برای تلاش،موفقیت،رابطه ،کار در بچگی ساخته میشه و تغییر دادنش خیلی سخته،و بدتر اینکه خیلی از این الگوها رو ما ناآگاه استفاده می کنیم ،یعنی حتی نمی دونیم ریشه ی این رفتار چی هست که تغییرش بدیم یا نمیدونیم که حتی رفتارمون اشتباه و غیرطبیعی هست،فردی که شخصیتش اینه که دیگران رو راضی کنه به مرور کمتر احساس این رو داره که داره کار اشتباهی می کنه ♥️یلدا مقاله رو خوندم و خیلی دوستش داشتم ممنون از خودتون و تیم خوبتون♥️♥️🌺
یلدا من اینقدر دوستون دارم که همش از ترس اینکه مبادا یه روزی دسترسی به یوتیوب تو ایران به طور کامل قطع بشه ، بلااستثنا همه ی ولاگ هاتو ضبط میکنم 😅 راستی بارونای استانبول رو که میبینم بی بارونیِ ایران برام عجیب تر میشه مخصوصا گیلان که ما همیشه شاهد بارونای زیااااد بودیم یه مدت طولانیه که از بارون خبری نیست که نیست🤕 و یه سوال نظرت رو راجع کتابخانه ی نیمه شب نگفتی من این کتابو خوندم و منتظر بودم ببینم نظرت رو 😍 کاش میذاشتیش تو لیستی ک باهم بخونیمش❤️
یلدای عزیز، همیشه یه دریچه تازه به روی آدم باز میکنی، یه سوال نو تو ذهنمون میذاری، چقدر چیز ازت یاد گرفتم ، ممنونم واقعا، آرزو میکنم همیشه سلامت و خوشحال باشی ❤🙂
سلام یلدا جان ... مرسی ازت مقاله جالبی باید باشه با اینکه من هم مثل تو علاقه مند به خوندن مقاله ها هستم 2 تای قبلی خوندم ولی نرسیدم اینو بخونم هنوز ولی حتما میرم سراغش مخصوصا با این تعاریفی که کردی ... به نظرم یه مدل واکنش دیگه هم هست و اون اینه که از کنار این عصبانیت بگذری برات بی اهمیت باشه ( میشه یعنی؟ :)) )
یلدای عزیز موضوعی که ذهن منو درگیر کرده اینه که تو چند سال اخیر تو‌تنهاییام با کتاب هابی که خوندم خیلی از موضوعات رو بهشون فکر کردم و حرف داشتم بابتش و کسی نبوده که باهاش صحبت کنم و همیشه خودمو دست کم گرفتم برای ارتباط های مجازی بهتر و سالم تر که بتونم دریافتمو از داده هام بگم ، برای اطرافیان این موضوعات کسل کننده اس
من جای تو باشم جستجوم رو در مکان هایی جدید ادامه میدم. آدمهایی اون بیرون هستند که مایلند حرفهات رو بشنوند و حرفهایی از جنس خودت دارند. فقط باید پیداشون کنی
سلام یلدا. مرسی بابت ویدئویِ خوبت. من قبلاً مشکلِ مرز بندی رو داشتم و یادمه مخصوصا توی سال ۹۶ و ۹۷ که اوج این موضوع خیلی ضربه خوردم و از همون سال کم‌کم شروع کردم به تصحیح این موضوع البته خیلی آروم آروم اتفاق افتاد. در مورد اهمیت دادن بیش از اندازه به دیگران هم همین‌طور منم این مشکلو دارم. تقریبا میشه گفت یک سالی میشه که شروع کردم به تصحیحش. بازم ممنونم ازت بابت این موضوع مهم.
یلدا جون مرسی برای بازکردن دریچه های جدید تو ذهن دنبال کننده هات 🥰 راستش از عواقب این موضوعی که توی مقاله بود فکر کنم در آخر به حس مهرطلبی میرسیم. که اون هم ناشی از چاپلوسی برای گرفتن تائید
یلدا جون واقعا مقاله ها مشخصه براش چقدر زحمت کشیده شده و مطالب خیلی خوبی رو در اختیار میذاره. :) من خودم وقتی داشتید توضیح میدادید درباره اش، احساس کردم که کاملا برعکس عمل می کنم و حتی وقتی داشتم اولای مقاله رو میخوندم، احساس میکردم که نقطه ی مشترکی باهاش ندارم. اما هرچقدر که مقاله رو بیشتر پیش رفتم، دیدم که به طرز عجیبی در این شرایط بودم و گاهی اینطور رفتار کردم. انگار خیلی وقتا شده که احساسات بقیه رو در اولویت گذاشتم و خواستم به جای خودم، بقیه رو راضی نگه دارم. به نظرمن خیلی مسیله پیچیده ای هست و ممکنه هر آدمی در بعضی موقعیت ها دچار این نوع رقتار بشه بدون اینکه متوجهش باشه. فکر میکنم متاسفانه تاثیر جامعه و فرهنگ هم میتونه باشه. انگار که باید از خودمون و احساساتمون بگذریم تا بقیه ازمون راضی باشن. ممنونم ازت یلدا که درباره این مطالب صحبت میکنی. 🧡
اره خیلی جالب گفتی
مشتاق شدم بعد توضیحاتت راجب fawn response برم راجبش بخونم😍
من فکر میکنم اینطور نیست که یه آدم در مقابله با تروما همیشه از یکی از این چهارتا الگو پیروی کنه. ممکنه در مقابل یه تروما، fight رو انجام بده و بعضی موقعا انقدر روح ادم خسته ست( مخصوصا در این روزها) اصن ترجیح بده fawn response رو انجام بده. این اشاره فکر میکنم خیلی مفید باشه چون این روزها در مقابل گشت ارشاد و خیلی تذکرهای بی‌جای دیگه، واکنش هامون مهمه👌👌
یلدا جان عالی بود ممنونم ممنونم
یلدای عزیز چقدر ازت یاد می گیرم. ممنونم ازت❤✨
این مقاله خیلی شبیه مکانیزم گریز روانی دسته خودکامگی از اریک فروم هست که میگه افرادی که احساس بی کفایتی و حقیر بودن دارن و حتی اگه از این حس ناراحت باشن اما باز هم تحت کنترل دیگران در میان و در نهایت میگه این حاصل خیلی چیزا در بچگی هست مثل بلعیدن و بلعیده شدن در اون دورانه که ایجاد رابطه همزیستی میشه که شخص تنها با جزیی از دیگران بودن به معنا و امنیت میرسن .
من خیلی دوست داشتم این مقاله رو چون خیلی این مطالب فروم رو هم دوست داشتم
عالی بود این مقاله ی جدید
مثل همه ولاگ هاتون پر از اطلاعات خوب و حس آرامش بود.ممنونم که لحظه هاتون رو با ما به اشتراک میزاری❤️❤️
عالی بود. مرسی.
مثال ها و خاطرات زیادی میاد تو ذهنم با این مقاله، قلدری ها و احساس ناامنی ها و حتی سرزنش هایی که دیدیم اطرافمون و دونه دونه واکنش هایی که در مقابلشون داشتیم یا دیدیم، تلنگر خوبی بود که بیشتر دقت کنم به رفتارم و رفتار آدمها اطرافم، مادر من شدیدا درگیر fawn response هست و حتی به فرزندانش اینو آموزش داده، اگه میخوای از خودت محافظت کنی بهتره چاپلوسی آدم قلدر بکنیم تا درگیری پیش نیاد. کلا من فکر میکنم حرف زدن در مورد احساساتمون برامون سخته، با اینکه خیلی وقته دارم تمرینش میکنم ولی گاهی شروع میکنم به باز تولید الگوی رفتار کودکی. اگه حقی ازم ضایع شده در موردش حرف بزنم. این به من کمک میکنه. مرسی ازت یلدای عزیز
یلدا دیدنت جزوی از زندگی روزمره‌ی من شده اینکه هرروز دارم زبان کار میکنم و وقتای خالیم سعی میکنم یکی‌از ولاگ هاتو ببینم واقعا خوشحالم از حضورت توی فضای مجازی و اینکه خیلی چیزا ازت یادگرفتم و ممنونتم بابت همه‌ی اون زمان هایی صرف تولید محتوا میکنی ❤️
یلدای عزیزم هر ویدیوی شمارا من چند دفعه نگا میکنم با دیدنشون انرژی میگیرم کلی حالم خوب میشه خداروشکر که هستی
مرررسی یلدای نازنین، از صمیم قلبم میگم که دلتنگت شده بودم . و اما مرز بندی ،چقدر خوبه که شما جوونها از الان اینکار رو یاد بگیرید ،من که به این سن رسیدم مرز بندی بلد نیستم و همیشه میخواستم همه رو راضی نگه دارم و بینهایت هم ضربه خوردم متاسفانه.
واقعا خیلی از شما جوونها چیزهای خوب و قشنگ یاد میگیرم . سپاس برای بودنتون.
تنور دلتون همیشه گرم باشه .💝💝
خیلی خوب بود و اره یلدا همش تمرینه همش تجربه اس‌ریز ریز ادم با این لایه های پنهان خودش و زندگی اشنا میشه و به نظرم هیلی شگفت انگیزه این قدم های ریز و این صبوری که بهش تاکید کردی😍
یلدای قشنگ❤️ ولاگات مثل مدیتیشنه واسم
ولاگ بسیار عالی و قابل تاملی بود . ممنون
آخ یلدا
چقد عمیق و دقیق و روشن کننده.
واقعا دلم روشن شد🤍
چقدر مقاله ی جالبی بود،من خودم فکر میکنم تو موقعیت های مختلف،همه ی این واکنش هارو نشون میدم.
مثلا تو موقعیتی که خودم رو قدرتمند میبینم واکنشم خشم و‌عصبانیته،
موقعیت هایی که قدرت خاصی ندارم ولی مورد خشم‌مدوام نزدیکام هستم ممکنه فریز شم،
گاهی هم که نیاز دارم موقعیتمو قوی کنم تملق و‌جاپلوسی‌نه ولی انگار با مظلوم کردن خودم سعی میکنم کسی که داره ظلم میکنه رو شرمنده کنم،چقدر عجیب واقعا،باورم نمیشه این منم🤭
یلدا جون ممنون از ویدیو و حس و حالی که باهامون شریک میشی.مقاله ای که پیشنهاد دادی عالیه. من فکر کردم به جای چاپلوسی با توجه به مفهومی که این پاسخ داره اصطلاح «کسب تأیید یا محبت به هر قیمتی»یا چیزی با این مضمون بیشتر پیامو میرسونه❤
مرسی بازهم در انتظار اطلاعات مفید هستم
امروز پنجشنبه اس..من از ظهر که دیدم استوری ولاگ رو ذوق داشتم که بیام ببینمش تا الان که اومدم دیدم..چقدر موضوع ملموسی بود برام و چقدر زیاد دیده بودمش تو اطرافیانم..تو محیط های کاری انگار این موضوع شبیه یه culture شده..تو قلدری مدیرا و سعی کارمندا برای راضی نگه داشتنشون..
دیگه واسه من مثله همیشه دیدن ولاگات یه بخش قشنگی از از ساعات زندگیمه قشنگ اونجا که میگی برین یه چایی نسکافه ای بیارین بشینیم حرف بزنیم اوج صمیمیت بین ما و تو و شاید کنار هم نیستیم ولی قشنگ حس یه دورهمی قشنگ و خودمونی رو داره واسه من☺🧡، و اینکه چقد فضای کاری که تو تیمت ایجاد کردی به خصوص درباره مجله که گفتی به یکی از بچه های تیم فرصت دادی تو حوزه ای که دوست داره آزمون خطا کنه به راحتی ولی باشه تو تیم عالی بود که متاسفانه خیلیا اینو درک نمیکنن و نمیدونن بالاخره از جایی باید شروع شه و نیازه خطا کرد تا یاد گرفت 🙌، و به شخصه برای من یکی از دلنشین ترین همکاری ها میشه روزی که شاید بتونم باهات کار کنم خیلی اون لحظه اگه برسه رو دوست دارم 😊🌸
چقدر عالی بود . تو سی دقیقه استراحتم وسط کار گوشش دادم و قهوه م رو سر کشیدم . خیلی بهم چسبید . منم خیلی تو مرز بندی مشکل داشتم و هنوز دارم اما خوشحالم که دارم بیشتر ایاد میگیرم در موردشو مرسی از مجله ت .
یلدا جون چقدر خوب بود که مقاله رو توضیح دادی من مشتاق شدم برم بخونمش.ممنونم
چقدر دوست دارم ولاگ های اینجا رو، مقاله ها رو گرفتم تا در تایم استراحت بخونم ممنون از تون🥰🥰🌹🌹
Sepas va dorod movafagh va khoshbakht bashed
خیلی جالب بود نشنیده بودم در مورد این کلمه.
و امان از مرزبندی😩😩😩 من خیلییی توش مشکل دارم🤦🏻♀️🥺
مرسی از توضیحاتی که با مثال شخصی از خودت گفتی خیلی مقاله خوبی بود خیلی ممنون از ویدیو خوبت
پنج شماره اومده ها یلدا جون 💃🏻💃🏻 لا لای لای
چقد خوشحال شدم از دیدن دوباره‌ت نازدار 😍🥰
😍😍😁 اره درست میگی
یلدای عزیز خیلی باهات احساس نزدیکی می کنم خیلی ازت یاد می گیرم و ایکه خسته نباشید همه ی تیم خوبتون برای مجله زیباتون❤️🙏❤️
یلدای عزیز ممنون بابت مطالب مفیدی که برامون میزاری
عالی
و چقدر ب اون دسته اخر تروماها احساس نزدیکی کردم
مرسی یلدا جان. خیلی خوب بود. خیلی
چقدر دوست داشتم ، منم که عاشق این مباحث، از زبون شیرین شما هم یه جور دیگه‌ای میچسبه😍🥺
عالی بود یلدا جان، همین مقابله با خطر بعضی آدمها رو تروما زده میکنه، بعضی ها هم که خودت گفتی دست به چاپلوسی میزنن، اینکه آدم چه واکنشی نشون بده دقیقا به قدرت روانی اش وتجربیات ش بستگی داره، مرسی از اینکه بهمون سر زدی با وجود مهمان داری 😍
چقد خوشحالم که عبور کردم ازش...
Kheyli harfaye khubi misani 🙏🙏🙏
مرسی یلدا جان
مقاله هم خیلی مفید بود
تو سیستمم سایتتونو سیو کردم که همیشه بخونم مطالبارو👌
جدای از محتوی، ویدیو را بسیار با ظرافت و زیبایی ساختید.
چقد دلتنگ ولاگات بودیم یلدای قشنگ🥲🤍
عالی بود یلدا مثل همیشه هم لذت بردم هم کلی یادگرفتم ❤️
یلدای عزیز دل💫💫💫کاش در مورد دراماتیک بودن آدم ها و جلوگیری از درام زده شدن هم صحبت کنی
چه خوب امروز با وجود تو زیبا شد، خیلی دلتنگت بودم یلدا جانم، ممنون که وقت میذاری و مطالب مفیدی رو باهامون به اشتراک میذاری، بمونی برامون ❤️❤️
چه مقاله‌ی خوبی و چه حرف تازه‌ای.. آدم یه دریچه باز میشه توی ذهنش حقیقتا..مرسی از خودت و مرسی که دوباره برگشتی یه ولاگ ساختن حقیقتا دلتنگت بودم❤❤❤
یلدا جون عالی بود هنوز فرصت نکردم که مجله رو بخونم ولی در همین حد که داخل ویدیو توضیح دادید .من هم مثل شما بودم حریمی نداشتم ناآگاهانه خرابش کردن و الان دارم سعی میکنم که درستش کنم ❤
ماهم دلمون واقعا تنگ شده بود و مقاله عالی بود❤
یلدای عزیز فوق العاده بود🥰
سال گذشته به ۳ تا از هدف های چند سال گذشته زندگیم رسیدم دلم میخواد امسال هدف اصلی رو ورزش و قرار دادنش جزو روتین زندگیم باشه واقعا خیلی سال هست اضافه وزن و راضی نبودن از اندامم برام مشکل بزرگیه و دلم میخواد بیشتر به خودم ثابت کنم وقتی واسه خیلی کارا اراده داشتم واسه این هدفم هم میتونم اراده داشته باشم و جا نزنم ❤🎉
یلدااااااااا زود زود ولاگ بزار. دوستت دارم عزیزم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
یلدا جااانم
چقدر توو مباحثی که مطرح میکنی عمیقی
چقدر ذهن و بینش مرتفعی داری
روز به روز بیشتر ازت یاد میگیرم♥️
خیلی دوست دارم تیچر قدیمی✨🥲😘
😍♥️✋ممنون عزیزم
Danke 💓
Thanks❣
ما هم دلمون تنگ شده بود
مرسی که اومدی❤️
خیلی خوب بود ، مخصوصا مقاله ات 😍🥰🙏🏻
مرسی از ا ین همه اطلاعات خوبت. فکر کنم با توجه به اینکه همه ما توی سیستم تقریبا مشابهی بزرگ شدیم حداقل توی سن وسالهای خودمون این مشکل رو داریم یلدا. منم اصلا مرز بندی بلد نیستم. ❤
سلام یلدای عزیزم یه کاری من تو رابطه های عاطفیم میکردم که خیلی وقتا بهم بی احترامی میشد یا حس ناکافی بودن و دوست نداشتنی بودن میگرفتم به جای واکنش منطقی یا ترک رابطه همش بیشتر باج میدادم باز بیشتر محبت میکردم و در نهایت که از سمت طرف مقابل بازم نادیده گرفته میشدم حس بی ارزشی شدید میومد سراغم،با اینکه میدونستم این آدم حتی کاملا به نظرم همونی نیست که راجبش مطمئن باشم ولی بازم میخواستم هر کاری کنم که دوسم داشته باشه.
یلدا خیلی دلم میخواست دوستی مثل تو،تو زندگیم داشتم♥️
Awli bod🙌🏻😍
چقدر خوبه انقدر ازتون یاد میگیرم🥲😘
عالی بود یلدا جون 💕
❤️❤️
عشق برای تو یلدا
YOU ARE LOVED YALDA 💗
خیلی خوب بود یلدا چقدر دلم برات تنگ شده بود دو سه روزه همش خوابتو میبینم
به جونم چسبید صحبتهات🫂💋💋
اونجا که گفتی وقتی حس ناامنی میکنیم خاطرات گذشته میاد جلو چشممون دقیقا همینه من الان خیلی قویم میتونم باهاشون مواجه بشم اما اولین چیز خاطرات بچگی و گذشته‌اس که میاد جلو چشمم
باید برم مجله رو درست و حسابی بخونم
ممنونم ازت با همه‌ی وجود که واسه ارتقای زبان و حتی روح و روان ما تلاش میکنی
از طرف همه‌ی فالورات یه بغل گرم و صمیمانه بعدشم بوس رو لپات🫂🫂💋💋💋
مقاله خوندن خیلی هیجان انگیزه حتما به زندگیم اضافش میکنم👌🏼
مرسی که اومدی و باهامون حرف زدی💞
Perfect as always
انرژي خالص 😍❤️
زیبا بود یلدای عزیزم💗💫
عالی بود .سپاس .
باعث شد عمیق بهش فکر کنم وبیشتر به خودم شناخت پیدا کنم ،قبلا این حال رو تجربه کردم ولی تونستم با کار کردن رو خودم این تجربه تلخ رو تمامش کنم والان خیلی خوشحالم که تونستم بیشتر به خودم احترام بذارم ونگذارم دیگران بامن این نوع رفتار رو داشته باشن .ممنون برای نشر اگاهی ممنون برای اینکه بسیار خوبید وبا عشق تلاش میکنید .شاد وتن درست باشید .وممنون برای دوره خای زبان که عالی هستند وبه من انگیزه زندگی میدن وخداروهزار مرتبه شکرررر که باتو یلدا جانم زبان رو شروع کردم وتو بهترین مربی دنیاییی .🙏🙏🙏🌼🌼🌼🌼🌼🌹💋💓💓💓💓
َAmazing ... perfect, as usual
قبل ازاین که این ویدیو رو ببینم یه موضوعی برام پیش اومد که دقیقا مربوط به همین اولویت بندیه نمیدونم چرا اگراولویت رو به خودم بدم یه حس شرم وخجالت و شرمندگی درونم میاد مثل یه کودکی که ازشدت شرم به شکم مادرش تندتند مشت میزنه اون مادرش رو دوست داره ولی فقط ازاین طریق میتونه از اون حس شرم وخجالت رها بشه این که دیگران رو همیشه ی همیشه درالویت قراربدیم که نمیشه واین از میزان عزت نفس میاد مقوله ای که خیلی دوست دارم یه ولاگ درباره اش اینجا بزاری 😘😘😘
منم واقعا دلم تنگ شده بود. مرسی که ویدئو گذاشتی❤ من اینستاگرام ندارم. مرسی که اسم سایت تون رو هم گفتی. آره واقعا چه قدر این گفت و گو ها جذابه. خیلی خیلی مقاله ی جالبی بود. مرسی که معرفی ش کردی. مرسی که اینقدر دوست داشتنی هستی☺. در راستای اون سوالی هم که در حین ویدئو پرسیدی باید بگم که برای من هم دقیقا همون اتفاق میفته که گفتی. قشنگ متوجه میشم که اون واکنش در اون لحظه ی خاص اصلا اصالت نداره و مربوط به ریشه هست.
صبحی که با یلدا شروع بشههه. بدو بدو از اینستاگرم اومدم اینجا که ببینمتتتت
من خیلی دوست دارم🥺
😘🥰
13:13 من برام خاطرش نمیاد ولی وقتی بهش فکر میکنم میبینم چقدر عکس العمل هایی که در لحظه اول به اتفاقایی که میفته میدم تو کودکیم ریشه داره
شاید فقط یه حرف خیلی ساده بوده که یکی به یکی دیگه زده ولی انگار یه ذهنیتی برای من درست کرده که به طور ناخودآگاه ممکنه یه حرکت هایی نشون بدم از خودم که اصلا اون کار ها رو قبول ندارم
مخصوصا این چیزایی که گفتی تو مدرسه چقدر اتفاق میفتاد👀
سلام یلدای عزیز،اگه امکانش هست که یک ویدیو بزاری درمورد اینکه یادگیری زبان انگلیسی رو از چه سنی شروع کردی و روش های یادگیریت چی بودن .من کلا در مورد یادگیری زبان خیلی بی انگیزه هستم،
سلام یلدای عزیزم💫❤ چقدرر قشنگ گفتی دستشون درد نکنه اونهایی که به آدم ضربه زدن. حتما میرم مقاله تون رو میخونم. چقدر ایده مجله خوبه یلدا، همیشه یه گام به سمت جلو برمیداری و تنوع توی کارهاتون دارین بهت افتخار می کنم یلدای عزیزم💞 خیلی خوشحالم که میتونم حتی از دور کنارت باشم.
ما هم خیلی دلمون تنگ شده بود برای یلدای نازنین ❤️🍃
قبل از دیدن ولاگ هات من برای خودم انگار یکسری آیین انجام میدم . در متمرکز ترین حال و آماده کردن یک نوشیدنی که امروز رفتم سراغ چایی ماسالا و بعد شروع می کنم دیدن ولاگ که الان برام شبیه خوندن جذاب‌ترین کتاب زندگیم شده و خب باعث میشه مدام چک کنم ببینم چند صفحه دیگه مونده از بس که دلم نمیاد تموم شه . 😍😅
و اما
Fawn response
به نظرم خیلی موضوع مهمیه و می تونه آگاهی ازش بهمون خیلی کمک کنه . ما انسان ها به واسطه داشتن حافظه و باید ها و نباید هایی که از کودکی از جانب والدین ، مدرسه و جامعه دریافت کردیم بصورت ناخودآگاه وقتی با یک اتفاق مواجه میشیم بر اساس همون الگو ها واکنش نشون میدیم و دقیقن به قول تو باید همیشه به خودمون یادآوری کنیم ما اون انسان گذشته نیستیم ، در طول زمان تغییر کردیم و می تونیم خیلی بالغانه تر رفتار کنیم در برابر مسائل مختلف .
مرسی یلدا عالی بود . 🙏🏼❤️
چه موضوع جالبی داشت مقاله
حتما میرم میخونمش
من این مشکل رو از بچگی داشتم و تا به الان هم ادامه داشته. آگاه هم بودم ازش ولی هیچ وقت نتونستم برطرفش کنم. خیلی خوشحال میشم در مورد اینکه چطور حدود خودمون رو برای بقیه مشخص کنیم، صحبت کنی یلدای مهربون🤍
عالی یلدای عزیز
به نظرم یک بخشی از اون مرزبندی نداشتن از عدم شفافیت و بخشیش از قایل نشدن "حق مرزبندی" برای خودمون میاد. ما ممکنه تو خیلی مواقع هم با خودمون هم توی روابطمون شفاف نباشیم. توی روابط ممکنه از ترس شنیدن برچسب‌هایی مثل رک، پرو، گستاخ و از این قبیل و یا واکنش اطرافیانمون نتونیم این شفافیت و مرزبندی رو ایجاد کنیم چون نمی‌خوایم حس مقبول بودن و دوست داشته شدن رو از دست بدیم. ولی هر چقدر این شفافیت‌ها و مرزبندی‌ها برا خودمون واضح‌تر بشه و بهشون پایبند بشیم نهایتا ناراحتی‌ها، سوء‌تفاهم‌ها کمتر میشه، خواسته‌هامون برا خودمون واضح‌تر میشه و نهایتا کیفیت روابطمون هم به نظرم بالاتر می‌ره.
مرسی که چیزایی که تو ذهنت هست رو با ما شیر میکنی😍
چقدر این ولاگ خوب بود منم همینطورم و با خودم میگم تو دیگه اون آدم سابق نیستی کلی فرق کردی ولی باز اضطراب دارم
یلدا جون یک کتاب میخوندن میگفت وقتی بچه ها تو محیطی بزرگ میشن که تبعیض ، عیب جویی، تمسخر ، تحقیر ،دخالت بیجا و اینجور چیزا رو تجربه میکنن ساختار عصبیشون دچار تضاد میشه. ینی بچه ای که تو این محیط هست ( که اکثرمون اینو تجربه کردیم ، فکر کنم) و در عین حال بی دفاع و ضعیف هستش از نظر جسمی میترسه از مواجهه با همچین دنیایی، احساس دلهره و ناامنی میکنه و در هین حال تو وجودش خشم شکل میگیره و این خشمی که نمیتونه ابرازش کنه پایه و اساس اضطراب میشه تو وجودش.حالا بچه ها واسه اینکه بتونه خودش رو تطبیق بده با این محیط ی روش هایی واسه خودش انتخاب پیکنه. بعضی ها میرن به سمت مهرطلبی، بعضیا سلطه گری میکنن، بعضی ها منزوی و گوشه گیر میشن، احساس گناه تو بعضی ها زیاد میشه .. و جالب اینه که هر سه تای اینا با هم تو وجود بچه شکل میگیره ولی یکی غالب میشه ولی هر سه تا تو شخصیت طرف هستن. مثلا یکی از مثال های کتاب بچه ی ارومی بود که یهو سر ی مسئله کوچیک پرخاش میکنه. حرفایی که زدی منو یاد اون کتاب انداخت. امیدوارم تونسته باشم منظورم بگم .
منم دقیقا اونقد ضربه خوردم از نداشتن مرز درست که الان فهمیدم باید حواسم به مرزبندیام باشه
Hi Yalda
I am dealing with fawn response too, and I guess a lot of people do it in different levels.
My level is a little high🤪. I was aware of this problem, but I didn't know the name of it.
I will search more about it.
Thanks
منم همین الان میرم قهوه ام رو اماده میکنم و میام ادامه ویدیو 😁
عاشق اون قسمتی شدم ک گفتی دستشون درد نکنه 😁👍
خیلی موضوع خوبی بود و برای خودم جذاب بود. یک سری استرس دارم که احتمالا از کودکیم باید باشه و یادمم نیست و میخوام شروع کنم که درمان بشن.
راستی چشماتم خیلی خسته بود ولی بازم ویدیو رو ساختی و آفرین داری. 💕
آخ جون وبلاگ شما 🥰🥰
😍😍😍
وقتی نوتیف ویدئوت میاد من خوشحال ترینم😍
یلدا این نظریه ای که گفتی رو میشه به نظریه درماندگی آموخته شده ربط داد،وقتی یک نفر چندین و چندبار تلاش می کنه که یک واکنش مناسب در برابر قلدری یا هرنوع زورگویی نشون بده و به جواب دلخواهش نمی رسه ،یه الگوی واکنشی به ذهنش وارد میشه انگار که تو نمی تونی در مقابل این زورگویی مقاومت کنی پس بیا و راضیشون کن ،یه جورایی درماندگی براشون عادت میشه و تبدیل به یک الگوی ذهنی برای واکنش،برای ازدواج کردن هم همینه شخصی که تایپش اینه که دنبال رضایت دیگران باشه همیشه نیازهای خودشو مخفی می کنه و دنبال اینه که طرفش چی میخواد این آدم اگه با یک نفر که خودشیفته هست و میخواد دیگران نیازشو برطرف کنن وارد رابطه بشه ،رابطشون موفق میشه،اما به محض اینکه یکی از دو طرف بخواد تغییر کنه تعادل رابطه به هم می ریزه،اینجاست که میبینیم والد بودن چقدر سخته و فقط به دنیا آوردن نیست،بیشتر الگوهای ذهنی ما ،برای تلاش،موفقیت،رابطه ،کار در بچگی ساخته میشه و تغییر دادنش خیلی سخته،و بدتر اینکه خیلی از این الگوها رو ما ناآگاه استفاده می کنیم ،یعنی حتی نمی دونیم ریشه ی این رفتار چی هست که تغییرش بدیم یا نمیدونیم که حتی رفتارمون اشتباه و غیرطبیعی هست،فردی که شخصیتش اینه که دیگران رو راضی کنه به مرور کمتر احساس این رو داره که داره کار اشتباهی می کنه ♥️یلدا مقاله رو خوندم و خیلی دوستش داشتم ممنون از خودتون و تیم خوبتون♥️♥️🌺
یلدا من اینقدر دوستون دارم که همش از ترس اینکه مبادا یه روزی دسترسی به یوتیوب تو ایران به طور کامل قطع بشه ، بلااستثنا همه ی ولاگ هاتو ضبط میکنم 😅 راستی بارونای استانبول رو که میبینم بی بارونیِ ایران برام عجیب تر میشه مخصوصا گیلان که ما همیشه شاهد بارونای زیااااد بودیم یه مدت طولانیه که از بارون خبری نیست که نیست🤕
و یه سوال نظرت رو راجع کتابخانه ی نیمه شب نگفتی من این کتابو خوندم و منتظر بودم ببینم نظرت رو 😍 کاش میذاشتیش تو لیستی ک باهم بخونیمش❤️
یلدای عزیز، همیشه یه دریچه تازه به روی آدم باز میکنی، یه سوال نو تو ذهنمون میذاری، چقدر چیز ازت یاد گرفتم ، ممنونم واقعا، آرزو میکنم همیشه سلامت و خوشحال باشی ❤🙂
سلام یلدا جان ... مرسی ازت مقاله جالبی باید باشه با اینکه من هم مثل تو علاقه مند به خوندن مقاله ها هستم 2 تای قبلی خوندم ولی نرسیدم اینو بخونم هنوز ولی حتما میرم سراغش مخصوصا با این تعاریفی که کردی ... به نظرم یه مدل واکنش دیگه هم هست و اون اینه که از کنار این عصبانیت بگذری برات بی اهمیت باشه ( میشه یعنی؟ :)) )
شاید باورتون نشه ولی الان ساعت ۱۲:۲۰ظهر و من در محل کارم بابل با هندفری دارم ولاگت رو حین کار گوش و میبینم 🥰قهومم صبح خوردم
یلدای عزیز موضوعی که ذهن منو درگیر کرده اینه که تو چند سال اخیر تو‌تنهاییام با کتاب هابی که خوندم خیلی از موضوعات رو بهشون فکر کردم و حرف داشتم بابتش و کسی نبوده که باهاش صحبت کنم و همیشه خودمو دست کم گرفتم برای ارتباط های مجازی بهتر و سالم تر که بتونم دریافتمو از داده هام بگم ، برای اطرافیان این موضوعات کسل کننده اس
من جای تو باشم جستجوم رو در مکان هایی جدید ادامه میدم. آدمهایی اون بیرون هستند که مایلند حرفهات رو بشنوند و حرفهایی از جنس خودت دارند. فقط باید پیداشون کنی
یلدا جان میشه بگی گربه ها حداکثر چندساعت میتونن تو خونه تنها بمونن؟
یلدا جونم اولین باره ویدیوت میبینم عزیزم عاشق این ارامشت شدم میگم من دویت دارم نقاله بخونم‌به نظرتون باید چه جوری شرول کنم ممنون میشم راهنماییم کنی
سلام یلدا. مرسی بابت ویدئویِ خوبت. من قبلاً مشکلِ مرز بندی رو داشتم و یادمه مخصوصا توی سال ۹۶ و ۹۷ که اوج این موضوع خیلی ضربه خوردم و از همون سال کم‌کم شروع کردم به تصحیح این موضوع البته خیلی آروم آروم اتفاق افتاد. در مورد اهمیت دادن بیش از اندازه به دیگران هم همین‌طور منم این مشکلو دارم. تقریبا میشه گفت یک سالی میشه که شروع کردم به تصحیحش. بازم ممنونم ازت بابت این موضوع مهم.
سلام یلدا جون،ممنون از آگاهی که بهمون می دی.لطفا سایت هایی که مقاله می خونی هم، بهمون معرفی کن🤍💫
یلدا جون مرسی برای بازکردن دریچه های جدید تو ذهن دنبال کننده هات 🥰 راستش از عواقب این موضوعی که توی مقاله بود فکر کنم در آخر به حس مهرطلبی میرسیم. که اون هم ناشی از چاپلوسی برای گرفتن تائید
عاشقتممممممممم یلدا مثل همیشه ازت کلی چیز یاد گرفتم
راستی اینم بگن که سریال stranger thigs رد انتخاب کردم برای دیدن و اینکه این سریال خیلی جذابه
همش حس ميكنم تو خاطرات بچگي و نوجووني يه گاردي نسبت به مادر داريد ، شايد براي خيلي از ما هم تو خانواده پيش اومده و فقط جرات بيانش رو انقدر صريح نداريم
همه چی این ویدیو خیلی خوب بود❤ یلدا چطوری تونستی مرزبندی کنی؟ چطوری پیش رفتی؟