با سلام مجدد اون پیرمرد مغازهدار صرفاً پل ارتباطی بین صمد و مردمان عادی دهکده بود و جوان هم نمونهای از صدها شکستخوردهی این روستا که نتونستن به اون ایدهآلهای خودشون برسن. در اون سکانس هم ما با عریض شدن تعلل صمد قبل از ورود به اتاق خواب مواجه هستیم. اینها همون نکاتی هستن که آقای جیلان نیازی به پوشوندن اونها نمیکنه و بههمین سبب در ریویو نقاط مقابل این سکانسها رو ارائه دادیم تا به راحتی بشه ساختار وجودگرایانه رو درک کرد
از تک تک نقدهاتون لذت میبرم و خوشحالم که این چنلو به تازگی پیدا کردم، واقعا دید مخاطب عام مثل خودم رو به سینما بازتر و جدی تر میکنه این نوع تحلیل فیلم ها سپاس از تلاشتون، اگر امکانش باشه در آینده جایگاهی برای معرفی و نقد سریال ها (مخصوصا سریال های کمتر دیده شده و با ارزش مثل فیلم های بسیار خوبی که نمره 4 دادین و خود من خیلیاشون رو ندیده بودم) هم فراهم بشه خیلی عالی میشه
با سلام خدمت شما آقای امید عزیز و ممنون بابت این همه لطف و توجهای که به ما دارید. در خصوص پرداخت به سریالها باید عرض کنیم که امیدواریم در مسیر پیش رو حتماً یک بخش مجزایی رو بهشون اختصاص بدیم. اما سینما اونقدر وسیعه که فعلاً ما رو در خودش غوطهور کرده
درود خدمت شما ممنون از نکاتی که گفتید و دوست دارم منم نظرم رو در میون بزارم با شما...این فیلم بسیار به من چسبید دیدنش و خیلی برای من ملموس بود و من رو وارد دنیای صمد کرد از بس شخصیت پردازی فوق العاده ایی داشت و با اینکه بیشتر از سه ساعت زمان فیلم بود میتونست مخاطب عام رو هم درگیر ماجرا کنه ... همونطور که شما اشاره کردید اول فکر میکنیم با فیلمی مثل "شکار" وینتبرگ طرفیم اما فراتر از اینها رفت ... من رو یاد فیلم آتش سوزی انداخت که تازگی دیده بودم که اونجا شخصیت 'لیون' مشابه شخصیت صمد بود...فقط نکته ایی که یکم برام عجیب بود این بود که چرا نورای خبر دعوت به خونش رو تو خیابون به صمد گفت درحالیکه ما دیدیم کنان و نورای خیلی رابطه صمیمی با هم داشتن و بهم مدام پیام میدادن و در ارتباط بودن و اینکه کنان خبر دعوت بهش نرسه دور از ذهن بود ...ولی خب چیزی از ارزش های این شاهکار کم نکرد برای من...سپاس
با سلام مجدد خدمت شما و ممنون از این همه توجه و لطفاتون در مورد نکتهای که فرمودید باید به چند سکانس قبل برید و اون پیکنیک کنار کوهستان که نورای بهشون گفت به زودی میگم بیایید خونهامون چون پدر و مادرم نیستن. در زمانی که صمد و نورای به خواستهی ذهنی صمد روبهروی هم قرار گرفت درست در زمانی به سر میبردیم که صمد نورای و کنان رو چند روز پیش در خیابون دیده بود و عملاً دچار نوعی خودخواهی و حسادت حاصل از اینکه چرا اون از دایرهی دوستی خارجه شده بود و برای همین بهمحض دعوت نورای تصمیم گرفته بود که کنان رو از ماجرا آگاه نکنه. اینجا پرسش پیش میاد که نورای چرا کنان رو خبر نکرد با اینکه شمارهاش رو داشت و اتفاقاً پیامکبازیهای اون دو تا با هم صمد رو دچار این حساسیت کرده بود؟ پاسخ رو باید در نگاه نورای بهعنوان دختری که برای حفظ استقلال و آزادیاش از پاسخگو کردن خودش به هر کسی امتناع میکنه جست و جو کرد و این مسئله باعث میشه که اون این موضوع رو فقط به صمد بگه
چشم: باید به چند سکانس قبل برید و اون پیکنیک کنار کوهستان که نورای بهشون گفت به زودی میگم بیایید خونهامون چون پدر و مادرم نیستن. در زمانی که صمد و نورای به خواستهی ذهنی صمد روبهروی هم قرار گرفت درست در زمانی به سر میبردیم که صمد نورای و کنان رو چند روز پیش در خیابون دیده بود و عملاً دچار نوعی خودخواهی و حسادت حاصل از اینکه چرا اون از دایرهی دوستی خارجه شده بود و برای همین بهمحض دعوت نورای تصمیم گرفته بود که کنان رو از ماجرا آگاه نکنه. اینجا پرسش پیش میاد که نورای چرا کنان رو خبر نکرد با اینکه شمارهاش رو داشت و اتفاقاً پیامکبازیهای اون دو تا با هم صمد رو دچار این حساسیت کرده بود؟ پاسخ رو باید در نگاه نورای بهعنوان دختری که برای حفظ استقلال و آزادیاش از پاسخگو کردن خودش به هر کسی امتناع میکنه جست و جو کرد و این مسئله باعث میشه که اون این موضوع رو فقط به صمد بگه@@NasserM.M
متاسفانه فعلا فرصت پیدا نشده که فیلم مورد انتظار خودم برای امسالو ببینم که همون poor things عه در اولین فرصت میبینم و نقد شما هم همینطور؛ ممنونم پیشاپیش ❤🙏🏻
منم جزو افرادی بودم که پیگیر نقد شما بودم و باید بگم این فیلم جزو پنج فیلم مورد علاقه ام شد تو سال ۲۰۲۳ عجب فیلم قشنگی بود خصوصا اون مکالمات سر میز شام بین نورای و صمد چقدرقاب بندیای زیبا داشت مثل بقیه فیلمای بیلگه جیلان ممنونم ازتون بابت نقد همیشه به جا و عالیتون
سلام عرض شد جناب ملکی استفاده کردیم از بیاناتتون ❤❤ خواستم بگم که جناب جیلان بسیار استادانه به سادگی رسیده ،چیزی که خیلی ازهنرمندان در طول یک عمر فعالیت هنری سعی دارن بش برسن ولی معمولا خیلی متظاهرانه از آب در میاد شاید برای بسیاری از مخاطبان سطح بالای سینمای ایشون قابل درک نباشه،ولی واقعا معدود افرادی در سینما امروز باقی موندن که توانایی اینو داشته باشن که انقدر با ظرافت،سادگی و بدون خودنمایی و شعارای توخالی،سه ساعت و اندی مخاطب و میخکوب کنند
سلام بر آقای حامدی عزیز، شما همیشه به ما افتخار میدین و دیدگاههای خودتون رو با ما و دیگر دوستان به اشتراک میگذارید. راز مانایی فیلمسازانی مثل جیلان همین سادگی پر زرق و برقیه که بدون هیچ عامل بیرونیای و فقط بر اساس ذات زیبای آثارشون به مخاطب ارائه میدن
سلام، مثل بیشتر فیلمهای بیلگه جیلان بسیار دیدنی بود. به نظرم خواسته یا ناخواسته وضعیت یکی از معلمهایی را نشان داد که سینان در درخت گلابی وحشی نتوانسته بود در آزمون سراسری اش قبول شود. قبول شدهها هم ممکن است بعدا شاد نباشند و مایوس شده باشند. عجب سالی بود سال 2023 چقدر فیلم خوب ساخته شد. ممنون از شما
با سلام خدمت شما آقای شهیدزادهی عزیز. وقتی جغرافیا رو بشناسه فیلمساز و تسلط داشته باشه روی اون، مخاطب هم لاجرم آثارش رو مثل یک کل واحد میبینه ما از شما ممنونیم بابت لطف و توجه همیشگیاتون
یه نکته کاش راجع به اون قسمت ورود به استودیو صحبت میکردین. یکیم رابطه کنان و نورای چی میشه؟ چون نورای رو با صمد به خونه میرسونن. اما بعدش که بهار شده هر سه تا پیش هم هستن. این رابطه چطور خوب شده دوباره ؟
با سلام خدمت شما، خیلی ممنون از توجهاتون. اون قسمت ورود به استودیو پهنای دوگانگی ذهنی صمد بود قبل از ورود به اتاق خواب. در باب کنان و نورای هم باید گفت که لزوماً قرار نبود این مثلث عشقی بشه و وارد ملودرام بشیم. همهچیز حول صمد میگشت و بهنوعی این سه نفر با سه دنیای متفاوت تبدیل به دوستانی صمیمی شدند(نورای در آخرین مکالمهاشون توی اون شب برفی همهچیز رو توضیح میده برای مخاطب)
جیلان کاراکتر خود را از صحنه فیلم خارج میکند، از مسیر استودیو به حمام میبرد تا قرص ویاگرا بخورد. شکستن دیوار چهارم در این سطح بسیار متلاطم است؛ چون در این مرحله بیش از دو ساعت از فیلم گذشته است. بااینحال او دنیای خود را چنان متقاعدکننده ساخته است که مخاطب بدون توجه به این توهم با فیلم همراه شده و ادامه میدهد. این یکلحظه، نشانی از نبوغ و جسارت کارگردان است و از نکاتی است که باید در نقد فیلم «روی علف های خشک» از آن یادکرد.
باسلام تنها باگ فيلم اين بود كه نوراي و كنان درتماس بودند ولي قرار رو به كنان نگفت كه با سكانس معركه كه صمد براي خاموش كردن چراغ ميره و دالان پشت صحنه رو نشون ميده و به مخاطب تلنگر ميزنه كه اين فيلمه
ارادت نوری بیلگه جیلان به شمال کوردستان و اشاره همیشگیش به کوردها و کوردستان در تمام آثارش دیده میشه، چقدر خوب که یک کارگردان انسان میبینیم نه یک فاشیست مثل پیشینیانش
فیلم قشنگی بود. امشب دیدم. ممنون که معرفی کردین. من نسبت به فیلمهای ترکیه تصور دیگه ای داشتم. به نظرم اون صحنه که نورای در شب برفی به خونه ی صمد و کنعان میاد یکی از بهترین سکانسهای این فیلم بود. نکاتی که نورای میگه نشون میده که خودش رو از چارچوب سنتی جامعه خارج کرده و از کنعان هم چنین انتظاری رو داره. ولی داشتم فکر میکردم که شاید کارگردان می تونست در مدت زمان کمتری کاراکترها رو به بیننده بشناسونه و نیاز به سه ساعت و نه دقیقه نبود. موفق باشین
یه چیزی فکر منو مشغول کرده که این معلم پسرای مدرسه رو عمدا ندید میگرفت و اونام بهش اشاره میکردنو موجب خشم معلم میشد یا دختر فقیری که برای لباس اومد تو اتاق صمد، صمد اونو حتی ندیده بود بعد یسال و نمیدونست تو کلاسشه چرا صمد فقط به سویم و دوستاش توجه میکرد این میخواست نشون بده که ما با هر تفکری ناخوداگاه یه عده رو فیلتر میکنیم؟ صمدم یه ادم خاص نیست و دچار همچین چیزی شده بود؟
دقیقاً همین انسانی و زمینی بودن کاراکتر صمد باعث میشه که اون هم فضیلتهایی داشته باشه و هم رذیلتهای اخلاقی. روی نقطهی درستی صمد رو نگاه میکنید و همین معمولی بودن و انسان بودناشه که موقعیتهای دراماتیک داستان رو در مواجههی اون با دیگران و رخدادها خلق میکنه
سپاس از شما. از بین فیلمهای امسال، بهترین فیلمی که تماشا کردم همین اثر جذاب آقای جیلان بوده.
ممنون از شما بابت توجه و لطفاتون
چقدر دیالوگ های موقع شام تو خونه نورای بالغانه و قوی بودن
درود . نظرتون درباره پیرمرد مغازه دار و شاگردش و اون سکانسی که صمد از صحنه فیلم خارج میشه رو هم بفرمایید لطفا
با سلام مجدد
اون پیرمرد مغازهدار صرفاً پل ارتباطی بین صمد و مردمان عادی دهکده بود و جوان هم نمونهای از صدها شکستخوردهی این روستا که نتونستن به اون ایدهآلهای خودشون برسن. در اون سکانس هم ما با عریض شدن تعلل صمد قبل از ورود به اتاق خواب مواجه هستیم. اینها همون نکاتی هستن که آقای جیلان نیازی به پوشوندن اونها نمیکنه و بههمین سبب در ریویو نقاط مقابل این سکانسها رو ارائه دادیم تا به راحتی بشه ساختار وجودگرایانه رو درک کرد
Awlii ❤❤
خیلی ممنون از لطفهای همیشگی شما
از تک تک نقدهاتون لذت میبرم و خوشحالم که این چنلو به تازگی پیدا کردم، واقعا دید مخاطب عام مثل خودم رو به سینما بازتر و جدی تر میکنه این نوع تحلیل فیلم ها سپاس از تلاشتون،
اگر امکانش باشه در آینده جایگاهی برای معرفی و نقد سریال ها (مخصوصا سریال های کمتر دیده شده و با ارزش مثل فیلم های بسیار خوبی که نمره 4 دادین و خود من خیلیاشون رو ندیده بودم) هم فراهم بشه خیلی عالی میشه
با سلام خدمت شما آقای امید عزیز و ممنون بابت این همه لطف و توجهای که به ما دارید.
در خصوص پرداخت به سریالها باید عرض کنیم که امیدواریم در مسیر پیش رو حتماً یک بخش مجزایی رو بهشون اختصاص بدیم. اما سینما اونقدر وسیعه که فعلاً ما رو در خودش غوطهور کرده
درود خدمت شما ممنون از نکاتی که گفتید و دوست دارم منم نظرم رو در میون بزارم با شما...این فیلم بسیار به من چسبید دیدنش و خیلی برای من ملموس بود و من رو وارد دنیای صمد کرد از بس شخصیت پردازی فوق العاده ایی داشت و با اینکه بیشتر از سه ساعت زمان فیلم بود میتونست مخاطب عام رو هم درگیر ماجرا کنه ... همونطور که شما اشاره کردید اول فکر میکنیم با فیلمی مثل "شکار" وینتبرگ طرفیم اما فراتر از اینها رفت ... من رو یاد فیلم آتش سوزی انداخت که تازگی دیده بودم که اونجا شخصیت 'لیون' مشابه شخصیت صمد بود...فقط نکته ایی که یکم برام عجیب بود این بود که چرا نورای خبر دعوت به خونش رو تو خیابون به صمد گفت درحالیکه ما دیدیم کنان و نورای خیلی رابطه صمیمی با هم داشتن و بهم مدام پیام میدادن و در ارتباط بودن و اینکه کنان خبر دعوت بهش نرسه دور از ذهن بود ...ولی خب چیزی از ارزش های این شاهکار کم نکرد برای من...سپاس
با سلام مجدد خدمت شما و ممنون از این همه توجه و لطفاتون
در مورد نکتهای که فرمودید باید به چند سکانس قبل برید و اون پیکنیک کنار کوهستان که نورای بهشون گفت به زودی میگم بیایید خونهامون چون پدر و مادرم نیستن. در زمانی که صمد و نورای به خواستهی ذهنی صمد روبهروی هم قرار گرفت درست در زمانی به سر میبردیم که صمد نورای و کنان رو چند روز پیش در خیابون دیده بود و عملاً دچار نوعی خودخواهی و حسادت حاصل از اینکه چرا اون از دایرهی دوستی خارجه شده بود و برای همین بهمحض دعوت نورای تصمیم گرفته بود که کنان رو از ماجرا آگاه نکنه. اینجا پرسش پیش میاد که نورای چرا کنان رو خبر نکرد با اینکه شمارهاش رو داشت و اتفاقاً پیامکبازیهای اون دو تا با هم صمد رو دچار این حساسیت کرده بود؟ پاسخ رو باید در نگاه نورای بهعنوان دختری که برای حفظ استقلال و آزادیاش از پاسخگو کردن خودش به هر کسی امتناع میکنه جست و جو کرد و این مسئله باعث میشه که اون این موضوع رو فقط به صمد بگه
سوال منم همین بود که دوستمون گفتن ولی جواب شما رو نمیتونم ببینم متاسفانه ممنون میشم کپی کنید برای بنده تا بتونم ببینمش
چشم:
باید به چند سکانس قبل برید و اون پیکنیک کنار کوهستان که نورای بهشون گفت به زودی میگم بیایید خونهامون چون پدر و مادرم نیستن. در زمانی که صمد و نورای به خواستهی ذهنی صمد روبهروی هم قرار گرفت درست در زمانی به سر میبردیم که صمد نورای و کنان رو چند روز پیش در خیابون دیده بود و عملاً دچار نوعی خودخواهی و حسادت حاصل از اینکه چرا اون از دایرهی دوستی خارجه شده بود و برای همین بهمحض دعوت نورای تصمیم گرفته بود که کنان رو از ماجرا آگاه نکنه. اینجا پرسش پیش میاد که نورای چرا کنان رو خبر نکرد با اینکه شمارهاش رو داشت و اتفاقاً پیامکبازیهای اون دو تا با هم صمد رو دچار این حساسیت کرده بود؟ پاسخ رو باید در نگاه نورای بهعنوان دختری که برای حفظ استقلال و آزادیاش از پاسخگو کردن خودش به هر کسی امتناع میکنه جست و جو کرد و این مسئله باعث میشه که اون این موضوع رو فقط به صمد بگه@@NasserM.M
بنظر من در ناخودآگاهش خودشم مایل بود در معرض اون اتفاق قرار بگیره. یجور شیطنت و میل به رهایی و اینها. احتمال میداد که صمد به کنان نگه
متاسفانه فعلا فرصت پیدا نشده که فیلم مورد انتظار خودم برای امسالو ببینم که همون poor things عه
در اولین فرصت میبینم و نقد شما هم همینطور؛ ممنونم پیشاپیش ❤🙏🏻
ما از شما ممنون و سپاسگزاریم بابت همهی لطفهایی که به ما دارید. امیدوارم لذت ببرید از تماشای این اثر
@@onefilmonelife واقعا کارتون حرف نداره 👏🏻
منم جزو افرادی بودم که پیگیر نقد شما بودم
و باید بگم این فیلم جزو پنج فیلم مورد علاقه ام شد تو سال ۲۰۲۳
عجب فیلم قشنگی بود خصوصا اون مکالمات سر میز شام بین نورای و صمد
چقدرقاب بندیای زیبا داشت مثل بقیه فیلمای بیلگه جیلان
ممنونم ازتون بابت نقد همیشه به جا و عالیتون
خیلی خیلی سپاسگزاریم بابت این همه لطف شما. به صبرش میارزید که نسخهی اصلی بیاد و همه با هم لذت ببریم از تماشای این اثر
@@onefilmonelife سلامت باشین و حق با شما بود 👌🏻
سلام عرض شد جناب ملکی استفاده کردیم از بیاناتتون ❤❤
خواستم بگم که جناب جیلان بسیار استادانه به سادگی رسیده ،چیزی که خیلی ازهنرمندان در طول یک عمر فعالیت هنری سعی دارن بش برسن ولی معمولا خیلی متظاهرانه از آب در میاد
شاید برای بسیاری از مخاطبان سطح بالای سینمای ایشون قابل درک نباشه،ولی واقعا معدود افرادی در سینما امروز باقی موندن که توانایی اینو داشته باشن که انقدر با ظرافت،سادگی و بدون خودنمایی و شعارای توخالی،سه ساعت و اندی مخاطب و میخکوب کنند
سلام بر آقای حامدی عزیز،
شما همیشه به ما افتخار میدین و دیدگاههای خودتون رو با ما و دیگر دوستان به اشتراک میگذارید. راز مانایی فیلمسازانی مثل جیلان همین سادگی پر زرق و برقیه که بدون هیچ عامل بیرونیای و فقط بر اساس ذات زیبای آثارشون به مخاطب ارائه میدن
سلام، مثل بیشتر فیلمهای بیلگه جیلان بسیار دیدنی بود. به نظرم خواسته یا ناخواسته وضعیت یکی از معلمهایی را نشان داد که سینان در درخت گلابی وحشی نتوانسته بود در آزمون سراسری اش قبول شود. قبول شدهها هم ممکن است بعدا شاد نباشند و مایوس شده باشند.
عجب سالی بود سال 2023 چقدر فیلم خوب ساخته شد.
ممنون از شما
با سلام خدمت شما آقای شهیدزادهی عزیز. وقتی جغرافیا رو بشناسه فیلمساز و تسلط داشته باشه روی اون، مخاطب هم لاجرم آثارش رو مثل یک کل واحد میبینه
ما از شما ممنونیم بابت لطف و توجه همیشگیاتون
سلام و خسته نباشید
اگه هر از گاهی دربارهی کارگردان های تاثیرگذار و مهم چه قدیم چه جدید ویدیو بزارین. ممنون
سلام مجدد خدمت شما
چشم. به مرور این کار رو خواهیم کرد
خیلی از فیلمای بلک باستر و اکشن که ضرب اهنگ تندی دارن واسم زمان توش نمیگذره اما این فیلم سه ساعت و ۱۷ دقیقه ای خیلی روان برام گذشت
نسخه خوبش اومده با زیرنویس فقط فارسی ؟ از کجا شما دانلود کردید
بله. از سایت مایموویز
نسخه اصلی از کجا دانلود کردین؟
از سایت مایموویز
مگه میشه فیلم نکته منفی نداشته باشه؟
چه عرض کنیم!
یه نکته
کاش راجع به اون قسمت ورود به استودیو صحبت میکردین.
یکیم رابطه کنان و نورای چی میشه؟
چون نورای رو با صمد به خونه میرسونن. اما بعدش که بهار شده هر سه تا پیش هم هستن.
این رابطه چطور خوب شده دوباره ؟
با سلام خدمت شما،
خیلی ممنون از توجهاتون.
اون قسمت ورود به استودیو پهنای دوگانگی ذهنی صمد بود قبل از ورود به اتاق خواب. در باب کنان و نورای هم باید گفت که لزوماً قرار نبود این مثلث عشقی بشه و وارد ملودرام بشیم. همهچیز حول صمد میگشت و بهنوعی این سه نفر با سه دنیای متفاوت تبدیل به دوستانی صمیمی شدند(نورای در آخرین مکالمهاشون توی اون شب برفی همهچیز رو توضیح میده برای مخاطب)
❤
جیلان کاراکتر خود را از صحنه فیلم خارج میکند، از مسیر استودیو به حمام میبرد تا قرص ویاگرا بخورد. شکستن دیوار چهارم در این سطح بسیار متلاطم است؛ چون در این مرحله بیش از دو ساعت از فیلم گذشته است. بااینحال او دنیای خود را چنان متقاعدکننده ساخته است که مخاطب بدون توجه به این توهم با فیلم همراه شده و ادامه میدهد. این یکلحظه، نشانی از نبوغ و جسارت کارگردان است و از نکاتی است که باید در نقد فیلم «روی علف های خشک» از آن یادکرد.
باسلام
تنها باگ فيلم اين بود كه نوراي و كنان درتماس بودند ولي قرار رو به كنان نگفت كه با سكانس معركه كه صمد براي خاموش كردن چراغ ميره و دالان پشت صحنه رو نشون ميده و به مخاطب تلنگر ميزنه كه اين فيلمه
با احترام انتظار نقد بهتری داشتم.بیشتر شبیه تعریف و تمجید از نوری بود تا نقد خود اثر
با سلام خدمت شما
ممنون از توجه و به اشتراک گذاشتن دیدگاه شخصیاتون
با سلام و احترام
به نظر نقد اين فيلم از زاويه ديد شما غير منطقي ميباشد .و براي اين حرف دلايل و شواهد فراواني دارم كه از حوصله بحث خارج است
با سلام و وقتبهخیر خدمت شما،
خیلی ممنون از شما و بیان دیدگاهاتون
ارادت نوری بیلگه جیلان به شمال کوردستان و اشاره همیشگیش به کوردها و کوردستان در تمام آثارش دیده میشه، چقدر خوب که یک کارگردان انسان میبینیم نه یک فاشیست مثل پیشینیانش
فیلم قشنگی بود. امشب دیدم. ممنون که معرفی کردین. من نسبت به فیلمهای ترکیه تصور دیگه ای داشتم. به نظرم اون صحنه که نورای در شب برفی به خونه ی صمد و کنعان میاد یکی از بهترین سکانسهای این فیلم بود. نکاتی که نورای میگه نشون میده که خودش رو از چارچوب سنتی جامعه خارج کرده و از کنعان هم چنین انتظاری رو داره.
ولی داشتم فکر میکردم که شاید کارگردان می تونست در مدت زمان کمتری کاراکترها رو به بیننده بشناسونه و نیاز به سه ساعت و نه دقیقه نبود.
موفق باشین
خیلی ممنون از توجه و لطف شما
یک نقد بد. اتلاف وقت
خیلی ممنون از توجهای که به ما داشتید. براتون اوقاتی سراسر پربهره رو آرزو میکنیم
یه چیزی فکر منو مشغول کرده که این معلم پسرای مدرسه رو عمدا ندید میگرفت و اونام بهش اشاره میکردنو موجب خشم معلم میشد یا دختر فقیری که برای لباس اومد تو اتاق صمد، صمد اونو حتی ندیده بود بعد یسال و نمیدونست تو کلاسشه چرا صمد فقط به سویم و دوستاش توجه میکرد
این میخواست نشون بده که ما با هر تفکری ناخوداگاه یه عده رو فیلتر میکنیم؟ صمدم یه ادم خاص نیست و دچار همچین چیزی شده بود؟
دقیقاً همین انسانی و زمینی بودن کاراکتر صمد باعث میشه که اون هم فضیلتهایی داشته باشه و هم رذیلتهای اخلاقی. روی نقطهی درستی صمد رو نگاه میکنید و همین معمولی بودن و انسان بودناشه که موقعیتهای دراماتیک داستان رو در مواجههی اون با دیگران و رخدادها خلق میکنه