موسم گل دوره ی حسن یک دو روز است در زمانه ای به دل آرایی به عالم فسانه ای که ز تو مانده نکویی نشانه خاطر عاشقان را میازار خوش نباشد ز معشوقه آزار گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه می کنی صید مرغ بسته می زنی سنگ بر شکسته می کشی با تیغ ستم یار خسته خسته دلان یکسره در خون نشسته
عجب صدائی ، استاد شجریان برای اینکه مصوت بلند ،، آ ،،تو دماغی نشود گونه ها را انگار دارد لبخند می زند به سمت بالا و چپ و راست می کشد ، سولماز اگر توجه به اصول بین المللی آواز از جمله اپرا بکند یگانه خواهد شد ، منظورم این نیست که به سبک خارجی بخواند ، در این حد که مثلا برای یادگیری تار از اصول نت نویسی بین المللی استفاده می کنیم ولی تار اصیل خودمان را می نوازیم ، به اصول ترکیب دهان وحنجره و بدن برای ادای صامت ها ومصوت های بلند و کوتاه دقت کند . موفق و پایدار باشید
آفرین ! ... آفرین .... 👏👏👏💐💐💐 سپاس از شما بابت اجرای زیبایتان، هر چند که با امکانات تکنیکی کم و بدون هیچگونه سازی اجرا کردید، اما بسیار خوب اجرا کردید ... من همیشه در این مواقع دلم میسوزد ... که چرا شما و امثال شما هم هرگز فرصت نیافتید در پیشگاه مردم ایران سهمی از موسیقی و فرهنگ ایران را آزادانه بر دوش بکشید ...
موسم گل دورهی حسن یک دو روز است در زمانه ای به دلآرایـی به عالـم فسانه ای که ز تو مانده نکویی نشانه خاطــر عاشقــان را مـــیازار خوش نباشد ز معشوقه آزار گــــر بســـوزد شمــــع پــروانـــه را بـــا زبانه چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه میکنـی صیــد مـرغ بسته میزنی سنگ بر شکسته میکشی با تیــغ ستــم یـار خسته خسته دلان یکسره در خون نشسته خسته دلان یکسره در خون نشسته
موسم گل یک دوروز است در زمانه ای به دل آرامی به عالم فسانه - ای که ز تو مانده نکویی نشانه خاطر عاشقان را میازار - خوش نباشد ز معشوقه آزار گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه میکنی صید - مرغ بسته میزنی سنگ - بر شکسته میکشی با تیغ ستم یار خسته خستهدلان یکسره در خون نشسته خویش و سوزی و بیگانهسازی نیست تو آیین عاشقنوازی تیر عشقت - ای که در سینه ما نشسته رحمتی کن - با دل - عاشق زار و خسته
آفرین بر خانم سولماز گرامی، عالی
فکر نمیکنم توی موسیقی ایرانی صدایی بوده و من نشنیده باشم. این صدا زیباترین و عمیق ترین و روح نواز ترین صدایی بوده که تا حالا شنیدم
خداوند ايرج بسطامى را بيامرزد با آن اجراى بسيار قوى و زيبايش.
بسیار دلنشین
این تصنیف را با صدای شما من زندگی میکنم بانو پایدار باشی ❤❤❤❤
فوق العاده زیبا
قلبم مچاله شد
موسم گل دوره ی حسن
یک دو روز است در زمانه
ای به دل آرایی به عالم فسانه
ای که ز تو مانده نکویی نشانه
خاطر عاشقان را میازار
خوش نباشد ز معشوقه آزار
گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه
چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه
می کنی صید مرغ بسته
می زنی سنگ بر شکسته
می کشی با تیغ ستم یار خسته
خسته دلان یکسره در خون نشسته
عالی
بارک الله! عاااالی بود.
👏👏👏
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻🌹♥️
عجب صدائی ، استاد شجریان برای اینکه مصوت بلند ،، آ ،،تو دماغی نشود گونه ها را انگار دارد لبخند می زند به سمت بالا و چپ و راست می کشد ، سولماز اگر توجه به اصول بین المللی آواز از جمله اپرا بکند یگانه خواهد شد ، منظورم این نیست که به سبک خارجی بخواند ، در این حد که مثلا برای یادگیری تار از اصول نت نویسی بین المللی استفاده می کنیم ولی تار اصیل خودمان را می نوازیم ، به اصول ترکیب دهان وحنجره و بدن برای ادای صامت ها ومصوت های بلند و کوتاه دقت کند . موفق و پایدار باشید
یقین دارم که قمر و شجریان و بسطامی و اخوان همگی بهت افتخار میکنن
تولدت مبارک❤️❤️❤️😍
آفرین ! ... آفرین .... 👏👏👏💐💐💐
سپاس از شما بابت اجرای زیبایتان، هر چند که با امکانات تکنیکی کم و بدون هیچگونه سازی اجرا کردید، اما بسیار خوب اجرا کردید ...
من همیشه در این مواقع دلم میسوزد ...
که چرا شما و امثال شما هم هرگز فرصت نیافتید در پیشگاه مردم ایران سهمی از موسیقی و فرهنگ ایران را آزادانه بر دوش بکشید ...
موسم گل دورهی حسن
یک دو روز است در زمانه
ای به دلآرایـی به عالـم فسانه
ای که ز تو مانده نکویی نشانه
خاطــر عاشقــان را مـــیازار
خوش نباشد ز معشوقه آزار
گــــر بســـوزد شمــــع پــروانـــه را بـــا زبانه
چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه
میکنـی صیــد مـرغ بسته
میزنی سنگ بر شکسته
میکشی با تیــغ ستــم یـار خسته
خسته دلان یکسره در خون نشسته
خسته دلان یکسره در خون نشسته
موسم گل یک دوروز است در زمانه
ای به دل آرامی به عالم فسانه - ای که ز تو مانده نکویی نشانه
خاطر عاشقان را میازار - خوش نباشد ز معشوقه آزار
گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه
چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه
میکنی صید - مرغ بسته
میزنی سنگ - بر شکسته
میکشی با تیغ ستم یار خسته
خستهدلان یکسره در خون نشسته
خویش و سوزی و بیگانهسازی
نیست تو آیین عاشقنوازی
تیر عشقت - ای که در سینه ما نشسته
رحمتی کن - با دل - عاشق زار و خسته