خوانش شعر: زاهد مصطفا

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 25 ธ.ค. 2024
  • متن شعرها👇
    ۱.
    تُپ
    تُپ
    تُپ
    صدای قلبت را می‌شماری
    که به گسل‌های زمین سپرده‌ای
    به صدای پایی که می‌دود
    به صدای پایی که نمی‌دود
    تُپ
    تُپ
    تُپ
    تا پس‌لرزه‌ی بعد
    لرزه‌ای که از پاهایت بالا برود
    از قلبت سرازیر
    و سر زیر این سقف شکسته
    به کدام دیوار بکوبد
    که شانه‌های محکم‌تری داشته باشد
    تُپ
    تُپ
    تُپ
    تُپپ
    صدای کلنگ است
    بر کوهی از آوار
    که بر سینه‌ای می‌نشیند
    که پشت به زمین چسپیده
    که پس‌لرزه از شانه‌هایش‌ آغاز می‌شود
    پس‌
    لرزه از شانه‌هایت آغاز می‌شود؟
    #زاهد_مصطفا

ความคิดเห็น •