هیچ دینی نداریم که به ظلم توصیه کرده باشد اما عادلانه بودن را خود دین تعریف میکند/ یک سلسله نابرابریهایی در جامعه پیشامدرن هست و این نابرابریها وارد دین و مذهب هم شده است/ وقتی از برابری به سمت برادری و شفقت برویم، اینجا میبینیم که کارنامه ادیان مثبت است/ مصطفی ملکیان t.me/Vortrags/91422 نشست « دین و نابرابریها » توسط دفتر اجتماعی اقتصادی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با همکاری مؤسسه فرزانه در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شد. مصطفی ملکیان طی سخنانی در این نشست با بیان اینکه برابری زیرمجموعه عدالت است، گفت: «وقتی که ما سخن از برابری میگوییم، در واقع داریم سخن از عدالت یا کل عدالت میگوییم. من در اینجا نمیخواهم اعلام موضع کنم در باب اینکه آیا یگانه مصداق عدالت برابری است و یا اینکه برابری یکی از مصادیق آن است. ولی میخواهم بر این نکته مصر باشم که به هر حال برابری زیرمجموعه عدالت قرار میگیرد. بیشترِ فیلسوفان سیاست، اخلاق و حقوق به این پیشفرض قائل اند.» این پژوهشگر مسائل فلسفی افزود: دین بیش از هرچیزی به ایجاد یک هویت جمعی در میان پیروان خودش اهمیت میدهد و بیش از هر چیزی میخواهد که پیروانش یک هویت جمعی مشترک، واحد و ثابت پیدا کنند و همه خودشان را عضو یک گروه، جماعت یا جامعه بدانند؛ و این اختصاص به دین خاصی هم ندارد. یعنی همهی ادیان میخواهند یک جماعت و جامعهای پدید بیاورند که هر مؤمنی خودش را به جای اینکه یک فرد بداند، عضو آن جامعه بداند. معنای هویت جمعی این است که فردیت کافی نیست؛ فردیت کنار برود و به جای آن عضویت بیاید. وی ادامه داد: نتیجه این میشود که شخصِ همدین با شخصِ ناهمدین دو حکم پیدا میکنند و در درون دینِ واحد هم شخصِ هممذهب با شخصِ ناهممذهب دو حکم پیدا میکنند. یعنی [علاوه بر ادیان] مذاهب هم میخواهند این هویت جمعی را مؤکد کنند و مرزبندیها دورتر میشود. این مرزبندیها هرقدر ما را از هم دور میکنند اما در عوض کسانی که با هم باقی ماندهاند را متحدتر و همبستگی اجتماعی را بین آن افراد بیشتر میکنند. نتیجه این میشود که من دیگر نمیتوانم با همکیش برابر با ناهمکیش رفتار کنم؛ رفتار من با مسلمانان و پیروان سایر ادیان متفاوت میشود و چون من شیعه هستم، رفتارم با مسلمانان سنی هم متفاوت میشود. ملکیان یادآور شد: نکته دوم این است که ادیان در دوران پیشامدرن ظهور کردهاند و اقتضائات زندگی در دوران سنت در تعالیم این ادیان متبلور شده است. یعنی به تعبیری که علمای مسلمان به کار میبرند، اکثر احکام و قوانین اسلام امضایی است و تأسیسی نیست؛ یعنی آنچه در جامعه وجود داشته را تأیید کرده است. آن وقت یک سلسله نابرابریهایی در جامعه پیشامدرن هست و این نابرابریها وارد دین و مذهب هم شده است. مثلا مسلما در جامعه پیشامدرن آزاد و برده با هم تفاوت حقوقی دارند و رابطه آنها با هم برابر نیست. نمونه دیگر این است که در جامعه پیشامدرن زن و مرد اصلا حقوق برابر ندارند. مثلا آیین هندو میگفت اگر مردی وفات کرد باید زن او را هم همراهش بسوزانند؛ آیا در باب مرد هم همین حرف را میزد؟ در فقه و حقوق همه ادیان این نابرابری تثبیت شده و آمده است. ادامه در: modaresinpress.ir/cultural/4279/ @anjomanemodaresin
توضیحات استاد ملکیان بسیار عالی و قانع کننده بود ممنون از دعوت ایشان .
سپاس بیکران از استاد بزرگوار ملکیان
مثل همیشه عالی عالی بود
❤❤❤❤
هیچ دینی نداریم که به ظلم توصیه کرده باشد اما عادلانه بودن را خود دین تعریف میکند/
یک سلسله نابرابریهایی در جامعه پیشامدرن هست و این نابرابریها وارد دین و مذهب هم شده است/
وقتی از برابری به سمت برادری و شفقت برویم، اینجا میبینیم که کارنامه ادیان مثبت است/
مصطفی ملکیان
t.me/Vortrags/91422
نشست « دین و نابرابریها » توسط دفتر اجتماعی اقتصادی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با همکاری مؤسسه فرزانه در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شد.
مصطفی ملکیان طی سخنانی در این نشست با بیان اینکه برابری زیرمجموعه عدالت است، گفت: «وقتی که ما سخن از برابری میگوییم، در واقع داریم سخن از عدالت یا کل عدالت میگوییم. من در اینجا نمیخواهم اعلام موضع کنم در باب اینکه آیا یگانه مصداق عدالت برابری است و یا اینکه برابری یکی از مصادیق آن است. ولی میخواهم بر این نکته مصر باشم که به هر حال برابری زیرمجموعه عدالت قرار میگیرد. بیشترِ فیلسوفان سیاست، اخلاق و حقوق به این پیشفرض قائل اند.»
این پژوهشگر مسائل فلسفی افزود: دین بیش از هرچیزی به ایجاد یک هویت جمعی در میان پیروان خودش اهمیت میدهد و بیش از هر چیزی میخواهد که پیروانش یک هویت جمعی مشترک، واحد و ثابت پیدا کنند و همه خودشان را عضو یک گروه، جماعت یا جامعه بدانند؛ و این اختصاص به دین خاصی هم ندارد. یعنی همهی ادیان میخواهند یک جماعت و جامعهای پدید بیاورند که هر مؤمنی خودش را به جای اینکه یک فرد بداند، عضو آن جامعه بداند. معنای هویت جمعی این است که فردیت کافی نیست؛ فردیت کنار برود و به جای آن عضویت بیاید.
وی ادامه داد: نتیجه این میشود که شخصِ همدین با شخصِ ناهمدین دو حکم پیدا میکنند و در درون دینِ واحد هم شخصِ هممذهب با شخصِ ناهممذهب دو حکم پیدا میکنند. یعنی [علاوه بر ادیان] مذاهب هم میخواهند این هویت جمعی را مؤکد کنند و مرزبندیها دورتر میشود. این مرزبندیها هرقدر ما را از هم دور میکنند اما در عوض کسانی که با هم باقی ماندهاند را متحدتر و همبستگی اجتماعی را بین آن افراد بیشتر میکنند. نتیجه این میشود که من دیگر نمیتوانم با همکیش برابر با ناهمکیش رفتار کنم؛ رفتار من با مسلمانان و پیروان سایر ادیان متفاوت میشود و چون من شیعه هستم، رفتارم با مسلمانان سنی هم متفاوت میشود.
ملکیان یادآور شد: نکته دوم این است که ادیان در دوران پیشامدرن ظهور کردهاند و اقتضائات زندگی در دوران سنت در تعالیم این ادیان متبلور شده است. یعنی به تعبیری که علمای مسلمان به کار میبرند، اکثر احکام و قوانین اسلام امضایی است و تأسیسی نیست؛ یعنی آنچه در جامعه وجود داشته را تأیید کرده است. آن وقت یک سلسله نابرابریهایی در جامعه پیشامدرن هست و این نابرابریها وارد دین و مذهب هم شده است. مثلا مسلما در جامعه پیشامدرن آزاد و برده با هم تفاوت حقوقی دارند و رابطه آنها با هم برابر نیست. نمونه دیگر این است که در جامعه پیشامدرن زن و مرد اصلا حقوق برابر ندارند. مثلا آیین هندو میگفت اگر مردی وفات کرد باید زن او را هم همراهش بسوزانند؛ آیا در باب مرد هم همین حرف را میزد؟ در فقه و حقوق همه ادیان این نابرابری تثبیت شده و آمده است.
ادامه در:
modaresinpress.ir/cultural/4279/
@anjomanemodaresin