( H. Parham با صدای ) کتاب صوتی بوف کور بخش دوم ( بخش پایانی ) - نوشتۀ صادق هدایت
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 22 ส.ค. 2024
- بوف کور با صدای: ح. پرهام ادیت وفنی : گ. جاسمی و ح. عزت نژاد موزیک: م. سلطان پور
Sadegh Hdayat
کانال ما در تلگرام:
t.me/PersianAudioBooks1
ایمیل ما:
danesherooz2019@gmail.com
دوستان ارجمند بنده تحلیلی برای داستان تقدیم نکرده ام. فقط در این حد با مطالعه تحلیل های مختلف چه به فارسی و چه به زبانهای دیگر نتیجه گرفته ام که ظاهرا هیچ توافقی بین تحلیلگران نیست. یکی این داستان را سیاسی دانسته یکی داستانی سور رالیستی برای خرق عادات مرسوم ، برخی تراوشات ذهنی گرفتار تاثرات عمیق، برخی زن اثیری را گذشته ایران و زن لکاته را وضعیت بعدی ایران و …. اگر تمام اینها خوانده شود نتیجه این میشود که به هیچ تحلیلی ب تنهایی نباید تکیه کرد. سیاسیون پنجاه و هفتی ترجیح میدهند بار سیاسی بر دوش این داستان بگذارند. روانکاوان از دید پزشک به بیمار به گفته های راوی توجه میکنند گروهی مردی را در درگیری با آنیما یا وجه زنانه خود میبینند و مختصر غیر از عباراتی که معنای مشخص دارد کلیت داستان موضوع تأویل و تفسیرهای شخصی است، مگر تعبیری از آن شده باشد که بنده روسیاه از آن بیخبر باشم. سرور گرانقدر دکتر صنعتی یکی از بهترین روانکاوان و روانشناسان کشورمان در آخرین باری که زیارتشان کردم کتابی در روانکاوی زنده یاد هدایت در دست داشتند که قطعا اکنون سالهاست که چاپ شده و بیشک می‌تواند منبع خوبی برای شناخت روح آزرده نویسنده این کتاب باشد.
استاد ممنون ازت، دیگه رسالتت، کارنامه هنری یت و زحمتهایی که درعرصه کتابخوانی کشیدید کامل شد، سرچ میکردی بوف کور با صدای استاد پرهام.... جوابی نمیومد،، ممنونم ازت ازصمیم قلب 💙🌹
👍👌🙏🌿🌻🌞
درود بیکران بر شما
Way to go
بارها خوانده ام اولین بار در دوازده سالگی هنوز هم معتقدم بوف کور را فقط خود هدایت می‌تواند تحلیل کند ، آدمها بسته به روحیه و شخصیت و شرایط این کتاب را تحلیل کرده اند و همین باعث رازآلود بودن این شاهکار است....ممنون از شما استاد بزرگوار و صدای بغایت رسا و آرامبخش 🌱🌹🩵
ند
دقیقا بنده هم رو همین میخواستم بگم. ببینید، اصلا نمیدونم چی باید گفت، بذارید اینطور شروع کنم، اول میخوام حرفی رو بزنم که بعد از آشنایی با فیلمهای دیوید لینچ زدم : هر چیزِ مدرنی لزوما خوب نیست، هر چیز عجیب و هر چیز پیچیده ای لزوما ستایش شده نیست. آخه پیچیدگی خودش گیرایی داره، خودش فریبایی داره، و خیلی ها برای پوشاندن ایده های ضعیف خودشون میان از پیچیدگی استفاده میکنن؛ در واقع در دوران مدرن شما بیشتر با فرم کار دارید تا محتوا، یعنی گاهی آنقدر درگیر فرم میشند که از محتوای سبک خود بی خبر می‌شوند. این رو برای مقدمه عرض کردم .
واقعاً نمیدونم چی باید گفت، بعد از مدتی من فکر کردم دارم شعری نو میخونم، اصلا در جایی چشمهام رو که می‌بستم انگار داشتم اشعار فرناندو پسوآ رو میخوندم. اگر دقت کرده باشید برخی از عناصر داستان و اتفاقات مرتب تکرار میشه، که از راه نشانه گذاری باعث لذت خواننده میشه، از کَشفش لذت میبره، مثل تصویر پیرمرد هندی که با شال صورتش رو پوشانده و دختر رقاصه ی هندو، گلهای مهر گیاه، اشاره ۲ ماه ۴ روز یا ۲ سال و ۴ ماه و دهها عنصر تکرار شونده. اما بعد مدتی متوجه میشه نویسنده چندان منظور خاصی رو دنبال نمیکنه با این تکرارها و فقط میخواد چیزی مدرن و عجیب در داستانش بگنجونه، و بعد دیگه از شنیدنشون لذت که نمیبری هیچ، عصبی هم میشی .
نمیدونم در کل این چه اثری است، مکاشفات اسمش رو بذاریم یا چیز دیگر. مغازلات، توهمات. اما یک چیز را میتوانم بگویم، دغدغه ی نویسنده اصلا مشخص نیست. شما نمیفهمید این توهمات، این توصیف اوهام به چه دلیل انجام میشود و نویسنده از شما چه می‌خواهد. آیا از دردهایش گله میکند یا می‌خواهد اجتماع را نقد کند؟ آیا شکست در عشق داشته یا از اعتیاد مینالد؟ خودش هم جمع اضداد است.
پوچگرایی، مدرنیزم، سنت‌گرایی و آتئیزم ... در اینجا همه چیز پیدا میشود، و با این حال نمی فهمی کدامش واقعی است. گاهی دلت میشود برای این مرد ضعیف که همسرش در برابرش خیانت میکند و او بخاطر عشقش چیزی نمیگوید، بعد یک مرتبه عاشق چنان طاغی و یاغی میشود که به خودت میگی این چه عاشقی است؟
حرف بسیار دارم، اما در کل عرض کنم، ما اینجا بیشتر با یک داستان مدرن و فرم روبرو هستیم، تا با یک داستان عمیق و بازتاب دهنده ی فرهنگ و سنتها.
این داستان قرار نیست کسی را تربیت کند، صرفا درد و دلِ یک خان زاده
ی تنها، خیانت دیده یا توهم خیانت زده، است. فقط میخوانیم که تصاویری در سرش تکرار میشود و توهماتی به هم می‌پیچند.
جناب پرهام با تشکر فراوان از زحمات و صدای گرم و دنشینتان ، این صدای سنتور اول داستان و اخر ان با روح و روان ما بازی میکنه و مو به تنمان سیخ میکنه و میبره به خاطرات گذشته . گذشته ایران عزیزمون. ❤
عالی عالی، یاد گرفتم ❤❤❤
چه قلم زیبایی داشته .. هدایت یک نويسنده محشر بوده ... ممنون از صدای شما ..کتابهای دیگری را بخوانید ..
درود بر شما جناب پرهام نازنين كه با گويش هنرمندانه و جذابتان تأثيرى عميق بر دل و جانمان مينهيد و ما را با دنياى ادبيات آشنا ميكنيد🙏🌸🌺
یک شاهکار تمام عیار غیر قابل توصیف خصوصا با صدای جناب پرهام
درود استاد پرهام و سپاس از خوانش دلنشین و متن پایانی که کامنت گذاشتین خسته نباشید 💐🙏👏
عجب صدا و گویشی من تا حالا ۶-۷ بار نسخه صوتی این کتابو گوش کردم و تازه دارم داستانو درک میکنم با نقدهایی که خوندم عالیه و شاهکار خیلی احساس همزادپنداری با شخصیت های داستان‌های صادق هدایت و خود بزرگوارش احساس میکنم
صدای دلنشین شما استاد پرحام عزیز چنان بہ این اثر بے نظیر جان میبخشد کہ لذت آنرا صد چندان میکند ۔
بہ جرات میگویم کہ ھرگز بہ ھیچ کتاب گویا ئی گوش نمیدھم بجز با روایت شما استاد خبرہ و با معلومات۔ تندرست و شاد باشید۔
استادپرهام شمایه دونه اید 💜 آوا وبیان شیرین شماداستان روجلوی چشمان به تصویرمیکشه 💯 پایدارباشید☘️
گويشتان بسيار جالبه استاد پرهام..👍
خسته نباسید
خیلی عالی بود مرسی و دمه شما گرم
سپاس استاد ما با صداى شما وبيان شما خود را در داستان ميبينيم ♥️
سپاااااااس فراوان
آقای پرهام، من بوف کور رو نخونده بودم، باورش سخته اما پیش نیومده بود که بخونم. میدونستم کتاب مهمیه و بخشهاییش رو خونده بودن برام ولی هرگز کسی به رموز این کتاب اشاره نکرده بود. خیلی اظهار نظر سخت شده برام. در ابتدای کتاب با اوهام و کابوس‌های عجیب یک شخص آشنا میشیم و بعد اون کابوس‌ها رو رمزگشایی میکنه . یادِ فیلمهای دیوید لینچ ميفتم. اگر بشناسید این کارگردان آمریکایی رو ، ایشون فیلمی دارن به نام " بولوارِ مالهالند " دقیقا الگوی این کتابه، یعنی خُب حق تقدم با بوف کوره. دقیقا در اون فیلم که ساختار شکنانه است، ابتدا شخصی به خواب میره و تا ۸۰ درصد زمان فیلم ما خواب اون دختر رو دنبال میکنیم، و بعد با یک برش به دنیای بیداری و واقعی ميريم و اتفاقات خواب برامون رمز گشایی میشه، با این تفاوت هنرمندانه که دیوید لینچ اتفاقات دنیای واقعی رو به قبل خواب میبره، چون معکوسِ این قضیه مرسومه دیگه، یعنی در سینمای کلاسیک شخص از خوابی میپره و ما ادامه اتفاقات و دنیای واقعی رو داریم، اما این دختر در فیلم بولوارِ مالهالند از خواب میپره ولی ما به زمانِ ماقبل خوابش میریم. بگذریم، واقعا من فکر نميکردم با این سبک پیچیده روبرو باشم، از این نظر شاید کتاب یک شاهکار باشه. اما قصه رکن یک کتابه، قصه ای زیباست، مثل شوهر آهو خانم، ارزش قصه گویی داره. هدایت این نکته رو ندیده گرفته، یا شاید در میان نوآوری هایی که داشته در فرم میکرده گم کرده ایده هاش رو، اونقدر مست این سبک نوشته هاش بوده که یادش رفته باید قصه ای انتخاب کنه و برای تک تک کارهاش هدفی داشته باشه، منظور هدایت از تکرار پیرمزد خِنزِر پنزری یا مزد قصاب یا کوزه چیه ؟ بخدا استعاره از هر چیزی بگیری جور درنمیاد. شاید این کتاب از نظر فرم چیز دیگری باشه، شاید بشه گفت تنها کتاب مدرن در ادبیات ماست، اما واقعا یک شاهکار شک دارم باشه.
خیلی خیلی ممنون
🙏🙏🙏🙏
❤👍👏👏👏
درود استاد پرهام عزیز .وسط داستان (خواندن گزمه ها)خواندن اشعار با صوت .صدای شماس یا کس دیگه ای اون قسمت رو میخونه .
نامدار عزیز بی حیائی خودم است.
سلام دمت گرم
کمال جان
@@mohammadrezanaderi7251درود بر رضای نیکو سرشت.
؟🙏سپاس🙏جناب پرهام ، توپ مرواری هم در لیستتون هست ؟