ناشر مجمع احیای سنت افغانستان. مجمع احیای سنت یکی از مراکز تولید و نشر وپخش برنامه های اسلامی در افغانستان است، وبا ارائه برنامه های اسلامی در خدمت شما مسلمانان عزیز قرار دارد.
عبدالله بن احمد بن حنبل (از علمای بزرگ و سرشناس مخالفین) در کتاب "السنة" می نویسد: 370 - حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، نا أَبُو صَالِحٍ، قَالَ: سَمِعْتُ الْفَزَارِیَّ: 371 - وَحَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیدٍ، نا أَبُو تَوْبَةَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْفَزَارِیِّ، قَالَ: کَانَ أَبُو حَنِیفَةَ یَقُولُ: إِیمَانُ إِبْلِیسَ وَإِیمَانُ أَبِی بَکْرٍ الصِّدِّیقٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَاحِدٌ، قَالَ أَبُو بَکْرٍ: یَا رَبِّ , وَقَالَ إِبْلِیسُ: یَا رَبِّ ابو اسحاق الفزاری می گوید: شنیدم ابوحنیفه بارها می گفت: ایمان شیطان و ایمان ابی بکر یکسان است، شیطان و ابوبکر هر دو یا رب می گفتند السنة.ج1 ص219.ط دار ابن القیم محقق کتاب "دکتر محمد بن سعید بن سالم القحطانی" سند روایت را تصحیح کرده است: إسناده صحیح
سلفیها میگویند: صحابه ازپیامبرشنیدو به مردم انتقال داد, چطور؟, درحالیکه,تا ٩٩ هجری ق, حدیث نوشتن و قال رسول ممنوع بود, عمر ابن عبدالعزیز که دوره خلافتش از ٩٩ تا ١٠١ هجری ق بود, یکی از کارهای خوبش این بود که نوشتن احادیث و قال رسول را آزاد کرد, که متاسفانه یک قرن دیر شده بود. صحابه از پیامبر شنید و به مردم انتقال داد, ولی صحابه قرار احادیث و نوشتار تاریخ, خلاف آن را کرده. حدیث هم معتبر و هم متواتر است؟ : "جلوگیری از نقل حدیث" این عمل را احیای سنت میگوید یا محو سنت؟ : یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان رسول خدا(ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد. عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس[۴۰] و میمونها تبعید خواهند شد.[۴۱] این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت[۴۲] و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم داری اجازه داد تا در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای تورات و انجیل را برای مردم تعریف کنند.[۴۳] منابع: ٤٠, دوس نام قبیلهای است. ابوهریره نیز منسوب به این قبیله بوده است. (ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۰). ٤١, الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸. ٤٢, البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱. ٤٣, مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱.,,!
حفظه الله استاد عبدالظاهر داعی
جزاکم اللّٰه تعالي خیرا کثیرا☝🏼
تشکر
جزاكم الله خيرا خدا حفظت كنه
الله اکبر
جزاکم الله خیر
الله خیر نصیبتان کند
تو خرکوس چی جزاک الا میگی
@@afghanmilitaryofficer9877 تو از اخلاقت معلوم است که حلالی نیستی و پدرت کدام غربی مجهول است
@@InfoTV-DE برو کوسمادر بچه بریش محمد صغیر گای کیرم در کو س زن محمد و ال محمد
عبدالله بن احمد بن حنبل (از علمای بزرگ و سرشناس مخالفین) در کتاب "السنة" می نویسد:
370 - حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، نا أَبُو صَالِحٍ، قَالَ: سَمِعْتُ الْفَزَارِیَّ:
371 - وَحَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیدٍ، نا أَبُو تَوْبَةَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْفَزَارِیِّ، قَالَ: کَانَ أَبُو حَنِیفَةَ یَقُولُ: إِیمَانُ إِبْلِیسَ وَإِیمَانُ أَبِی بَکْرٍ الصِّدِّیقٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَاحِدٌ، قَالَ أَبُو بَکْرٍ: یَا رَبِّ , وَقَالَ إِبْلِیسُ: یَا رَبِّ
ابو اسحاق الفزاری می گوید: شنیدم ابوحنیفه بارها می گفت: ایمان شیطان و ایمان ابی بکر یکسان است، شیطان و ابوبکر هر دو یا رب می گفتند
السنة.ج1 ص219.ط دار ابن القیم
محقق کتاب "دکتر محمد بن سعید بن سالم القحطانی" سند روایت را تصحیح کرده است:
إسناده صحیح
سلفیها میگویند: صحابه ازپیامبرشنیدو به مردم انتقال داد,
چطور؟, درحالیکه,تا ٩٩ هجری ق, حدیث نوشتن و قال رسول ممنوع بود,
عمر ابن عبدالعزیز که دوره خلافتش از ٩٩ تا ١٠١ هجری ق بود, یکی از کارهای خوبش این بود که نوشتن احادیث و قال رسول را آزاد کرد, که متاسفانه یک قرن دیر شده بود.
صحابه از پیامبر شنید و به مردم انتقال داد, ولی صحابه قرار احادیث و نوشتار تاریخ, خلاف آن را کرده.
حدیث هم معتبر و هم متواتر است؟ :
"جلوگیری از نقل حدیث" این عمل را احیای سنت میگوید یا محو سنت؟ :
یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان رسول خدا(ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد. عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس[۴۰] و میمونها تبعید خواهند شد.[۴۱] این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت[۴۲] و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم داری اجازه داد تا در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای تورات و انجیل را برای مردم تعریف کنند.[۴۳]
منابع:
٤٠, دوس نام قبیلهای است. ابوهریره نیز منسوب به این قبیله بوده است. (ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۰).
٤١, الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸.
٤٢, البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱.
٤٣, مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱.,,!
کسی که نشر کرده متعصب بوده تمام ویدیو را نشر نکرده کت کرده
ابو حنیفه لوکس باشد چرا در مذهب ابو حنیفه نیستی؟
تو هم در باره ی ابوحنیفه دروغ گفتی،
ابو حنیفه را رحمه الله گفتن جائز نیست،
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَبِي مَالِكٍ عَنْ أَبِي يُوسُفَ قَالَ أَوَّلُ مَنْ قَالَ الْقُرْآنُ مَخْلُوقٌ أَبُو حَنِيفَةَ يُرِيدُ بِالْكُوفَةِ
أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِدْرِيسَ الأَنْصَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ وَكِيعٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ حَمَّادِ بْنِ أَبِي حَنِيفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا حَنِيفَةَ يَقُولُ الْقُرْآنُ مَخْلُوقٌ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بن أَبِي لَيْلَى إِمَّا أَنْ تَرْجِعَ وَإِلَّا لأَفْعَلَنَّ بِكَ فَقَالَ قَدْ رَجَعْتُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى بَيْتِهِ قُلْتُ يَا أَبِي أَلَيْسَ هَذَا رَأْيُكَ قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ وَهُوَ الْيَوْمَ أَيْضًا رَأْيِي وَلَكِنْ أَعْيَتْهُمُ التَّقِيَّةُ
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْمُثَنَّى بِالْمَوْصِلِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَشِيطٍ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا مَحْبُوبُ بْنُ مُوسَى عَنْ يُوسُفَ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ لَوْ أَدْرَكَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لأَخَذَ بِكَثِيرٍ مِنْ قَوْلِي وَهَلِ الدِّينُ إِلا الرَّأْيُ الْحَسَنُ
أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الأُبَلِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مُحَمَّدٍ الْأنس عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّا وَرِثْنَا هَذِهِ النُّبُوَّةَ عَنْ أَبِينَا إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ الرَّحْمَنِ وَوَرِثْنَا هَذَا الْبَيْتَ عَن أَبينَا إِسْمَاعِيل بن خَلِيلِ الرَّحْمَنِ وَوَرِثْنَا هَذَا الْعِلْمَ عَنْ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَاجْعَلْ لَعْنَتِي وَلَعْنَةَ آبَائِي وَأَجْدَادِي عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْخَلِيلُ بْنُ هِنْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ حَسَّانٍ قَالَ كُنْتُ مَعَ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ بِمَكَّةَ عِنْدَ الْمِيزَابِ فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ إِنَّ أَبَا حَنِيفَةَ مَاتَ قَالَ اذْهَبْ إِلَى إِبْرَاهِيمَ بْنِ طَهْمَانَ فَأَخْبِرْهُ فَجَاءَ الرَّسُولُ فَقَالَ وَجَدْتُهُ نَائِمًا قَالَ وَيْحَكَ اذْهَبْ فَأَنْبِهْهُ وَبَشِّرْهُ فَإِنَّ فَتَّانَ هَذِهِ الأُمَّةِ مَاتَ وَاللَّهِ مَا ولد فِي الْإِسْلَام مَوْلُودٌ أَشْأَمُ عَلَيْهِمْ مِنْ أَبِي حنيفَة
المجروحين لابن حبان جلد ٣ صفحه ٦٥ تا ٦٦