پدیدارشناسی روح هگل - آگاهی و خود آگاهی - جلسه اول تا ششم- محمد مهدی اردبیلی

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 10 ก.พ. 2025

ความคิดเห็น • 12

  • @شهریارنور
    @شهریارنور 27 วันที่ผ่านมา

    شما عالی هستید استاد اردبیلی و بسیار بی حاشیه فلسفه را به دانشجویان اموزش میدهید درود بر شما

  • @shamsimadahi5679
    @shamsimadahi5679 3 หลายเดือนก่อน +1

    ممنون

  • @mahmoodmosavi7160
    @mahmoodmosavi7160 7 หลายเดือนก่อน

  • @baharehsalehi78
    @baharehsalehi78 4 หลายเดือนก่อน

    کلا چند جلسه س؟

  • @sepandarmaz3
    @sepandarmaz3 2 หลายเดือนก่อน +1

    درود دوستانی که به فلسفه هگل علاقه دارن به شدت کتاب تک جلدی فردریک بیزر بنام هگل رو بعنوان مأخذی برای ورود و آشنایی پیشنهاد میکنم #فردریک_بیزر #هگل

  • @امیرناظم-ب9ن
    @امیرناظم-ب9ن 27 วันที่ผ่านมา

    در جلسه دوم از « نقش زبان » مورد نظر هگل چنین بنظر می‌رسد که « زبان یه صرف گفتن « آنچه توسط گوینده یقین حسی شده یا حس یقینی » با برخورد با « آنچه در ذهن شنونده قبل از فهم یا یقین حسی » است قادر به « انتقال در معنای جابجا شدن به صرف گفتن » نیست بلکه در تضاد با آن « حالت وارونه » دارد یعنی تلاقی یا برخورد « فهم گوینده » با « بدل یا توهم‌» شنونده زیرا برای « حصول یقین حسی در شنونده یک حس درونی روح او لازم است که به ماهیت فهم یا یقین حسی فهم یا آگاهی برمیگردد » ممکن است شنونده کاملا آنچه گوینده از « فهم » یا « یقین حسی » با زبان به شنونده بگوید و او نیز آنرا عیناً حفظ و مثل یک ضبط صوت عینا تکرار کند ولی « فهم یا یقین حسی در شنونده تحقق نیافته » بلکه حصول یقین حسی یا فهم مستلزم « یقین حسی در مورد تحول ماهیتی فهم در روح شنونده » است که فقط خودش در صورت این تحول ماهیتی درونی آنرا فهم یا یقین حسی می‌کند » بعلاوه « فهم بماهوفهم » یا « یقین حسی » بلاواسطه قابلیت فهم یا یقین حسی دارد چون در ذات خود بی واسطه است بلکه واسطه وسعت یافتن یا تکامل آنچه ماهیت خودش هم است می‌باشد و « تکینگی و ذات آن » بدون واسطه هرچیز دیگری است ..بعلاوه با گفتن « از حالت ماهوی فهمی به حالت فورمولی و بدلی و صوری » به وسیله زبان به شنونده گفته میشود‌ هرچند گوینده با صداقت تمام آنرا توضیح دهد ولی تا شنونده خودش از درون آنرا « بی واسطه فهم ماهوی یا یقین حسی نکند » بوسیله زبان و گفتن گوینده آنرا « فهم » نخواهد کرد چانکه « تجربه عشق » با توضیح و زبان به دیگری منتقل نمی‌شود بلکه شنونده برای فهم آن باید آنرا در خود تجربه حسی کند والا با گفتن بوسیله زبان که فقط حالت صوری و فورمولی و توضیحی آن است شنونده « آنرا فهم ماهوی یا حس یقینی و تجربی » نخواهد کرد..

  • @امیرناظم-ب9ن
    @امیرناظم-ب9ن 27 วันที่ผ่านมา

    اولا که حواشی جلسه اول بسیار فراتر از « متن » و حتی بی ارتباط با ان بود ...ثانیا ایکاش یکبار از روی « متن یک صفحه یا نصف صفحه از کتاب بدون هیچ‌ مکث و توضخیی ‌خوانده میشد » و سپس راجع به ان توضییح داده میشد و سپس دوباره « ان متن یکبار دیگر خوانده میشد » چون ممکن است برداشت فهمی انکه توضییح میدهد غیر از ان « فهمی » باشد که هگل داشته است .........اما بنطر میرسد « منطور هگل در مورد همین فهم باشد » یعنی « ماهیت فهم » و یا « ماهیت اگاهی » که به حسب گفته حافظ که گفت « الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکها » در زعم اول یا گمان و توهم و گمان اول « ماهیت اگاهی و فهم » بسی ساده باشد ولی همزمان با ان زعم و گمان یا توهم « اشکارگی یا سادگی فهمی اولیه یقینی » هم در کنارش همزمان وجود دارد که این همان « نقطه تکینگی اولیه » است توهم ساده بودن در کنار این اشکارگی یا تکینگی یا « فهم بی واسطه به اگاهی و فهم » انگار « دو سوی یک نیروی دو بعدی است که یکطرفش مثبت و طرف دیگرش منفی » یعنی همزمان یکطرف ان « با توجه به ماهیت اگاهی » بطرف سادکی میکشد و طرف دیگر بطرف پیچیدگی ان » در حالیکه توهم سادکی ان اگر قویتر شود « اشکارگی انرا تحت تاثیر و حتی انرا نفی کند » و اگر طرف « تکینگی و اشگاری ان قویتر شود » به « پیچیدگی ان و ماهیت تحولی و تکاملی ان روبرو میشود که با چالش همزاد یا نیروی منفی « ضرورتی تحولی ان » یعنی توهم یا اگاهی بدلی مواجه میشود که پایه حصول اگاهی حقیقی در روح است و‌گریز ناپذیر .....منظور هگل از « یقین حسی » فهم ابتدایی روح به ماهیت وجودی خودش یعنی « فهم و اگاهی » جدای از هر نوع واسطه ای است چون ماهیت این فهم در ذات خود بی واسطه است چون همه موضوعات فهمی هم « با واسطه همین نیروی فهم یا اگاهی » فهم میشود...جدای از انکه در ادامه مکث و دقت در روند تکاملی ان با چالش « نیروی منفی گریز ناپذیر یا ضروری ان یعنی بدل یا توهم یا اگاهی بدلی مواجهه است »که پایه تکامل « اگاهی حقیقی » است و این مربوط به « ماهیت روند تکاملی اگاهی » است اما جدای از این روند ماهیتی « اصل نیروی فهم یا اگاهی حقیقی » که ماهیت کل پدیداری روح است همان یقین حسی یا نقطه تکینگی است که تا بی نهایت « هستی و وجود » را درنوردیده یا احاطه نموده « در وحدت وجودی هستی » و همزمان « در هر روح نیز ظهور یافته « فهمی از فهم یا اگاهی ؛ بدون واسطه »

  • @امیرناظم-ب9ن
    @امیرناظم-ب9ن 24 วันที่ผ่านมา

    جلسه چهارم : گوینده یک عبارت چند کلمه ای در ابتدای جلسه میخواند بعد انگار « هگل » بهانه ای است برای توضحیاتی که « برداشت فهمی خود گوینده است بدون اینکه منطبق بر فهم هگل باشد » و انچه را مورد نظر و برداشت خودش است را در طول جلسه یکساعته توضییح میدهد و در این میانه گریزی هم به « گفته های جنون امیز نیچه زده که نهایتا منجر به جنون او شد » و به گفته های یک « دیوانه » که ایده و افکار « اراده معطوف به قدرت » او ؛ او را به دیوانگی و جنون کشاند و پیروان ایده او « دیوانگانی بودند که چون هیتلر دهها ملیون همنوعان خود را به سلاخی کشیدند .......ایا بهتر نبود که ابتدا « چند سطر از ترجمه معتبر متن کتاب هگل خوانده میشد و سپس راجع به ان مقداری توضییح داده میشد و سپس مجددا متن خوانده میشد و بیشتر از توضحیاتی که چندان به « انچه فهم هگل بوده » بیستر تفسیر به رای گوینده میتوان نامید بیشتر « متن کتاب هگل » خوانده میشد ........نقد و توضخیات مرتبط به جلسه چهارم درمورد « چند کلمه ای که از هگل خوانده شد » در فرصتی دیگر داده خواهد شد...

  • @محمدعلیموفقی
    @محمدعلیموفقی 2 หลายเดือนก่อน

    استاد اول خودت مطلب را بفهم (نه خوانده باشی)سپس آموزش بده تا فلسفه پیجیده تر نموده نشه)سپاس

    • @sima1363
      @sima1363 2 หลายเดือนก่อน +1

      مخاطب ابتدا الفبای فلسفه را بیاموز سپس پای درس استاد بنشین تا مطالب پیچیده به نظر نیاید