چقدر دوست دارم یک بار خانم ملیسا رو به خانواده پدری به صرف خوردن غذا دعوت کنم تا با مبحث جدیدی به اسم تعارف مواجه بشه کافیه چشمت روی یک چیزی از محتویات سفره بچرخه تا کلشو برات نریزن و مجبورت نکنن بخوری ول کن نیستن قشنگ سه برابر تعداد افراد غذا درست میکنن و اینکه تمام محتویات سفره رو تموم نکنی بی احترامی بهشون محسوب میشه و همه اینا با تعارفات فراوان همراهه عملا میزبان چیزی نمیخوره همش در حال تعارف کردن تو رو خدا بکشم از برنج کم خوردین یک بشقاب که چیزی نیست حتما دستپخت ما رو دوست ندارین حتما از ما ناراحتین! من در مورد غذا نمیتونم با آدم های اطرافم راحت صحبت کنم شاید به ایم دلیله که مدام رژیم گرفتن و نا موفق بودم هر بار که اراده میکنم و میخوام بگم نه ممنون من رژیم هستم از ترس اینکه مبادا بگن ای بابا تو که همیشه رژیمی و روز به روز چاق تر هم میشی هیچی نمیگم و همه غذام رو میخورم و بعدش عذاب وجدان و حتی مشکلات جسمی برام پیدا میشه
فکر کنم نصف مشکلاتمون در ارتباط با دیگران و اینکه در مورد مسائل مختلف میخوان نظر بدن و دخالت کنن اینه که ما خودمون در موردش صحبت میکنیم و طرف هم فکر میکنه خب داریم ازش نظر میگیریم یا اینکه باب نظردهی و دخالتشون رو باز میکنیم.تجربه شخصیم این بوده که هرجا و در هر زمینه ای که بخصوص در مورد یه سری آدما که همیتطوری اتوران میخوان دخالت کنن این بوده که اصلا خودم بحث رو باز نکنم.ولی اینایی که امروز در مورد غذا و رژیم و.... گفتید که خودمون در موردش حرفی نزنیم برام جالب بود.باید اینارو هم امتحان کنم.و اینکه بعضی جاها نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و یه چیزی رو بذارم توی دلم بمونه،میخوام حتما یه حرفی زده باشم و همینجاست که کار رو خراب میکنم
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
مژده جون تلفظ نام مترجم borghaei نیست؟❤
چقدر دوست دارم یک بار خانم ملیسا رو به خانواده پدری به صرف خوردن غذا دعوت کنم تا با مبحث جدیدی به اسم تعارف مواجه بشه کافیه چشمت روی یک چیزی از محتویات سفره بچرخه تا کلشو برات نریزن و مجبورت نکنن بخوری ول کن نیستن قشنگ سه برابر تعداد افراد غذا درست میکنن و اینکه تمام محتویات سفره رو تموم نکنی بی احترامی بهشون محسوب میشه و همه اینا با تعارفات فراوان همراهه عملا میزبان چیزی نمیخوره همش در حال تعارف کردن تو رو خدا بکشم از برنج کم خوردین یک بشقاب که چیزی نیست حتما دستپخت ما رو دوست ندارین حتما از ما ناراحتین!
من در مورد غذا نمیتونم با آدم های اطرافم راحت صحبت کنم شاید به ایم دلیله که مدام رژیم گرفتن و نا موفق بودم هر بار که اراده میکنم و میخوام بگم نه ممنون من رژیم هستم از ترس اینکه مبادا بگن ای بابا تو که همیشه رژیمی و روز به روز چاق تر هم میشی هیچی نمیگم و همه غذام رو میخورم و بعدش عذاب وجدان و حتی مشکلات جسمی برام پیدا میشه
خیلی خندیدم با کامنتت
فکر کنم نصف مشکلاتمون در ارتباط با دیگران و اینکه در مورد مسائل مختلف میخوان نظر بدن و دخالت کنن اینه که ما خودمون در موردش صحبت میکنیم و طرف هم فکر میکنه خب داریم ازش نظر میگیریم یا اینکه باب نظردهی و دخالتشون رو باز میکنیم.تجربه شخصیم این بوده که هرجا و در هر زمینه ای که بخصوص در مورد یه سری آدما که همیتطوری اتوران میخوان دخالت کنن این بوده که اصلا خودم بحث رو باز نکنم.ولی اینایی که امروز در مورد غذا و رژیم و.... گفتید که خودمون در موردش حرفی نزنیم برام جالب بود.باید اینارو هم امتحان کنم.و اینکه بعضی جاها نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و یه چیزی رو بذارم توی دلم بمونه،میخوام حتما یه حرفی زده باشم و همینجاست که کار رو خراب میکنم