The land of Afghanistan and collapse: The formation of the ethnic government of Afghans started with monopoly, descentism, family tyranny, stigma and dependence and continued to weave. The cancer that has affected the suffering body of the country for about two hundred and seventy years should be operated and treated. Professor Mohammadi Shari, a famous historian of Afghanistan, a professor of linguistics, a poet and a powerful writer
سلطان محمد بارکزایی افغان در این زمینه مینویسد: «ابدالیها در سدهی پانزدهم نظر بهقلّت علوفه از کوههای سلیمان بهاراضی هموار فرود آمدند و بهزراعت مشغول شدند.» (بارکزایی، تاریخ سلطانی؛ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1،) اشغال قندهار و اطراف آن با همکاری مغولان هند: شاهرخ میرزا پسر تیمورخان اجازه داد که ابدالیها در نواحی قندهار اقامت اختیار کنند ... همزمان با گسترش قبایل پشتون در نواحی مختلف خراسان و وادی رودخانهی سند، یک رشته تحولات دیگر در ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعهی مذکور رونما شد که با گسترش جغرافیایی آن ارتباط مستقیم داشت و سمت انکشاف آینده را تعیین کرد، بهاین تفصیل که جامعهی پشتون که تا آن زمان صرفاً یا عمدتاً مالدار و خانهبهدوش بهشمار میرفت، اکنون املاک وسیعی را در وادی رودخانهی ارغنداب، هلمند، کابل، پنجکوره و صوات بهدست آورده و در برابر تقسیم زمین قرار گرفت. در مرحلهی نخست سعی شد که این موضوع بر اساس خصوصیات قبیلهای حل و فصل شود، چنانکه تقسمنامهی سیدشاه محمد روحانی در مورد زمینهای کُرم و گومل و تقسیمنامهی معروفتر شیخ ملّی در بارهی املاک واقع در شمال پیشاور که در تصرف یوسفزاییها درآمد از جملهی همین مساعی بود. (صدیق فرهنگ، ج1). از سدهی پانزدهم میلادی بهبعد قبایل افغان در اطراف قندهار جاگزین شدند. از آن جمله غلجاییان در شمال شهر در سمت غزنی و عشایر مختلف ابدالی در جنوب و غرب شهر سکونت اختیار کردند، در حالیکه هر دو بهوادی حاصلخیز ارغنداب نظر دوخته بودند. (فرهنگ، ج1، ). این گروه قومی در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان زندگی میکنند. افغانها بهدلیل سیطرهی سلطان محمود بههند، بهسمت خراسان آورده شدند. از آن زمان، افغانها در لشکر شاهان حضور یافته و بهگسترش قلمرو نفوذ خود افزودهاند. افغانها، در حکومت صفویه- که بر بخشی از خراسان نفوذ یافته بودند- نیز حضور یافتند و مشغول نظامیگری شدند، که با تضعیف صفویها، آنان را نیز، این قوم منقرض کردند. در دوران حاکمیت نادرشاه افشار نیز افغانها مورد توجه قرار گرفت. با مرگ نادر شاه افشار، احمدخان ابدالی با ایجاد جرگهای خود را حاکم خراسان خواند. #محمدی_شاری @Mohammadishari
مفسر روحالمعانی نوشته: بعضیها گفتهاند ذوالقرنین اسمش (فریدون پسر اثفیان پسر جمشید هزاره تبار) پنجمین پادشاه پیشدادی ایران هزارستان فعلی بامیان و بلخ بوده که شاهی دادگر و مطیع خدا بود و در کتاب «صورالاقال مویم» ابوزید بلخی آمده او مؤیّد به وحی بود و در عموم تواریخ آمده که او همه زمین را به تصرف درآورد و میان فرزندانش تقسیم کرد. و وجه تسمیهاش به ذیالقرنین (صاحب دو قرن) این بود که او دو طرف دنیا را مالک شد یا در طول ایام سلطنت خود مالک گردید، چون سلطنتش به طوری که در روضهالصفا آمده، پانصد سال طول کشید یا از این جهت بود که شجاعت و قهر او همه ملوک دنیا را تحتالشعاع قرار داد.
جغرافیای ایران باستان: mohammadishari بر اساس کهنترین متنهای برجایمانده از ایران باستان، مانند ریگودا و اوستا؛ شرقش: راگا یعنی بدخشان، (راغ، یکی از ولسوالیهای بدخشان)؛ شمالش: سغد، ترمذ، دروازهی آهنین و درهی بزغاله؛ غربش: مرو و هریوه یعنی هرات است؛ جنوبش: هپت هندو یعنی سند پاکستان است. ایران باستان دارای پانزده شهر است: ۱. سغد: بخشی داخل افعانستان و بخشی داخل تاجیکستان، ۲. مرو: بخشی داخل افعانستان و بخشی داخل ترکمنستان، ۳. هریوه: یعنی هرات، ۴. بخدی یعنی بلخ، ۶. چخر یعنی غرجستان یعنی هزارهجات کنونی، ۷. اوروا یعنی غزنی، ۸. خننته یعنی ننگرهار، ۹. وهکرته یعنی کابل، ۱۰. راگا یعنی راغ (بدخشان)، ۱۱. ورنه یعنی بامیان ۱۲. نیسا یعنی فاریاب و میمنه، ۱۳. هپت هندو یعنی سند، با نام کشور و مرکزیت ایرانویجه یعنی جایگاه ایرانیان. پارس کجاست؟ پارس، نام سرزمین است یعنی حوزهی جغرافیایی هندوکش و بابا شامل هزارهجات و دو طرف هندوکش، که در اوستا و متون زبان پهلوی با چهار رودخانه معرفی شده ؛ ۱. رود دایتی یعنی بلخرود که از بند امیر بامیان جاری شده؛ ۲. مرو رود؛ ۳. هریرود؛ ۴. هیرمند، که از بهسود و بامیان جاری شده و با گذر از سارستان به دریاچه هامون میریزد. چیزی به نام پارسوا، پرسوه و... در ریگودا و اوستا وجود ندارد. پارس، خاستگاه دین زردشت است و خاستگاه زبان پارسی. زبان پارسی منسوب به سرزمین پارس است و نه قومی به نام پارس. Telegram.me/mohammadishari
Afghan Afghan is the name of a people who are scattered in the two countries of Pakistan and Afghanistan. In the last hundred years, the name of this people has been gradually given to the country. Afghan Afghani is the official currency of Afghanistan, so it is not appropriate to call this country Afghan. Some use the insulting term "Afaghaneh" which is wrong for Persian grammar and angers the citizens. I hope this explanation is enough for the correct use of words and provides more empathy. This is a cultural and universal desire, paying attention to it shows the importance of fellow speakers
زیستگاه اصلی افغانها، اطراف «کوه سلیمان» است. صدیق فرهنگ مینویسد: «اکثر مورخان، محل رهایش نخستین پشتونها را کوههای سلیمان و سرزمینهای مجاور آن در غرب رودخانهی سند شمردهاند، که در آنجا بهدلیل دشوارگذار بودن اراضی و نظام قبیلهای، بهشکل منزوی و نیمهمستقل زندگی میکردند. از اینجا است که در نبشتههای دورهی اول اسلامی تا هجوم مغولان بهجز اشارات مختصر در بارهی برخورد «افغانها» با دولتهای عصر، یا استفاده از نیروی انسانیشان بهصفت سپاهیِ اجیر، تفصیل بیشتری در بارهی چگونگی زندگیشان بهنظر نمیخورد. اولین شرح تفصیلی راجع بهایشان در خارج آن خطه در تاریخنامهی هرات سیفبن محمد هروی آمده است، که در اوایل سدهی چهاردهم میلادی تالیف شده است. از آن بهبعد، اشارات راجع بهایشان گسترش مییابد تا اینکه بابر در کتاب خاطرات خود نقشهی قبیلهی ایشان را رسم میکند. (فرهنگ، ج1،). مرحوم صدیق فرهنگ از ورود گستردهی قبایل افغان در سدهی سیزدهم میلادی، همزمان با حملهی ایلخانان مغول سخن میگوید: «از سدهی سیزدهم نقل و انتقال قبایل پشتون در داخل خراسان بهپیمانهی بزرگتر از سابق آغاز گردید. در نتیجه این انتقالات، قبایل متعدد پشتون در قسمت جنوبی خراسان و شمالشرق سیستان جاگزین شدند. علاوه برآن، در روایات پشتونها از یک سلسله مهاجرتهای دیگری در سدههای پانزدهم و شانزدهم صحبت در میان است که در مجموع بهنام مهاجرت بزرگ قبایل یاد میشود و در نتیجهی آن، ساحهی زیست قبایل مذکور در ولایت قندهار، کابل و پیشاور گسترش مییابد.» (فرهنگ، ج1،). هجوم گستردهی افغانها همزمان با آشوب و تخریب خراسان توسط مغولها و تیموریان است که زمینداران و دهقانان جامعهی بومی تاراج و آواره شدند. افغانها از این اوضاع استفاده کرده جایگزین مردمان بومی میشدند. در آغاز بهگونهی علفچر در حومهها میآمدند و کمکم زمینهای کِشتَنده و بایر زمینداران و دهقانان را تصرف کردند. صدیق فرهنگ مینویسد: «یک قسمت از زمینهایی که قبلاً برای زراعت آماده شده بود، دوباره بهزمین بایر تبدیل شد. قبایل پشتون که در آن وقت بیشتر مالدار و خانهبهدوش بودند، از این وضع استفاده کرده، بهمناطق مذکور روآوردند و با اجازه یا بیاجازه زمامداران وقت، در زمینهایی که بهاین صورت بایر مانده بود، سکونت اختیار کردند و از آن در مرحلهی نخست بهشکل چراگاه و بعداً بهصورت زمین زراعی بهرهبرداری کردند. (فرهنگ، ج1، 1380: 40). سلطان محمد بارکزایی افغان در این زمینه مینویسد:
پارس و پارسی: پارس: پارس، حوزهی مرکزی افغانستان و دو سوی هندوکش و بابا است. در اوستا که حدود ۳۱۲۰ تا ۳۷۰۰ سال قدمت دارد، به نام اوپائیری سئن یاد شده. در منابع زبان پهلوی به گونهی اپارسین آمده. در زبان و منابع یونانی، به گونه پارا پامیزوس ذکر شده. در زبان انگلیسی پرشین و عربها فارس تلفظ کردهاند. در فارسی امروز، پارس یاد میشود. معنای پارس: پارس به معنای بالاتر از پرواز عقاب است. اوپا: فداتر، بالا... ئیری: پرواز سئن: سین، سینمرغ و شاهین. پارس، به معنای سرزمین بلند و کوهستانی است. نماد بلندپروازی مردمان این سرزمین. واژهها میتواند در زبانهای مختلف شکل همسان تصادفی داشته باشند، اما ریشهها متفاوت است. پارس، ممکن است در زبان مادها، به معنای صدای سگ بوده باشد، اما در خانهی مادری زبان پارسی، هیچگاه به صدای سگ، پارس گفته نمیشود. زبان پارسی: به زبان مردمان این حوزهی سرزمینی، پارسی گفته شده است. دین پارسی: به دین زردشت به دلیلی که از همین حوزه سرزمینی برخاسته، دین پارسی گفته شده. در تاریخ، به زردشتیان، بیشتر پارسی گفته شده است. پس از گسترش دین زردشت و حکومت کیانیان بلخی، به مجموعهی قلمرو دین زردشتی، پارس گفته میشده که خلیج فارس از همین قبیل است. قوم پارس؟! قومی به نام پارس وجود ندارد. پارس، مفهوم دینی و زبانی است، نه قومی و تباری. دکتر جوادی ملایری و دکتر کتایون مزداپور، از متخصصان بنام ایرانی زبان فارسی، میگویند قومی به نام پارس وجود ندارد. #محمدی_شاری @mohammadishari
[۲۰۲۱/۱۱/۲۷، ۰:۲۱] Hoper: زبان/ گویش هزاره ها بازمانده ی زبان اوستایی است، که بیشترین همخوانی ساختاری، آوایی، واژگانی و لهجه یی را با "اوستا" دارد، و هیچ لهجه ی دیگری این اصالت را ندارد، چنانکه محقق و مصحح متون کهن پارسی، جناب نجیب مایل هروی می نویسد: " مهم ترین و بارزترین گونه های فارسی در افغانستان عبارتند از: "هروی"، " کابلی"، "هزاره یی"، و ...؛ اما گونه ی هزاره یی، از اصیل ترین و کهن ترین خصیصه های زبان فارسی برخوردار است [۲۰۲۱/۱۱/۲۷، ۰:۲۱] Hoper: درکل می توان گفت که با توجه به نظام آوایی و ساختار دستوری، گویش هزاره گی از گویش های مهم و دیرینه ی زبان فارسی دری در افغانستان می باشد. این گویش به سبب مسایل سیاسی و جغرافیایی، از دید زبان شناسان و پژوهشگران زبان پارسی به دور مانده است
افغانستانی بگذریم از آن که اداره مربوط به مهاجران، «اتباع بیگانه» نامیده میشود، شهروند کشور افغانستان، افغانستانی است، و نه افغان، یا افغانی! همانگونه که روشن است همهی شهروندان هندوستان هندو نیستند و همه ساکنان لرستان و کردستان لر و کرد نیستند، همه شهروندان افغانستان نیز افغان نیستند. به همین دلیل شایسته است رسانههای فرهنگی و دوستان ایرانی شهروندان افغانستان را افغان و افغانی ننامند که موجب نارضایتی و خشم افغانستانیها نشود. افغان افغان، نام یک قوم است که در دو کشور پاکستان و افغانستان پراکنده هستند. در صد سال اخیر کمکم نام این قوم بر کشور گذاشته شده است. افغانی افغانی، واحد پول رسمی افغانستان است، بنا بر این شایسته نیست، شهروندان این کشور افغانی نامیده شود. برخی از تعبیر توهین آمیز «افاغنه» استفاده میکنند که هم جهت دستور زبان پارسی غلط است و هم موجب خشم شهروندان افغانستانی میشود. امیدوارم این توضیح برای کاربرد درست واژگان کافی باشد و موجب همدلی بیشتر را فراهم آورد. این یک خواست فرهنگی و همگانی است، توجه به آن نشانهی اهمیت دادن به همزبانان است. [۲/۲۳، ۱۶:۲۵] حیدری: کاربرد درست افغانستانی، افغان، افغانی در این اواخر نشانههای روشنی از تغییر نگرش نسبت به افغانستان و مردمانش در رسانههای جمهوری اسلامی آغاز شده که اگرچه دیر، اما مبارک است! توضیحی بر چهار واژهی فوق مینگارم که کاربرد درست آن موجب همدلی بیشتر دو ملت همزبان و همفرهنگ ایران و افغانستان خواهد شد. پس از سی و پنج سال از انقلاب اسلامی و حضور مهاجران فرهنگی افغانستانی در این کشور، هنوز برخی از تعبیرها غیر کارشناسی شده به کار گرفته میشود. نیاز است از منظر مردم شریف افغانستان برخی تعبیرها کاویده شود و به درستی به کار رود که رنجش دیرپای استفاده از این تعبیرها پایان یابد. شهروندان افغانستان انتظار دارند به گونه درست و احترامآمیز به کشورشان نسبت داده شوند. افغانستان نامِ افغانستان، نامی است که از قرن نوزدهم و در زمان حاکمیت یافتن قوم «افغان»، با تحریک وسوسه گرایش قومی آنان از سوی روباه پیر استعمار، انگلیس، بر این کشور مانده شد. نخستین بار عنوان ِ«افغانستان» توسط انگلیس در معاهده انگلیس و حکومت پهلوی در ماده دوم، سوم و چهارم به کار گرفته شد: استاد محمدی شاری مورخ شاعر نویسنده لهجه شناس توانمند کشور اغغانستان معاصر
به اميد موفقيت هاي همه شما دانشجويان عزيز ليسه عالي مولانا برنامه عالي و سرود قشنگ را در وصل معلم اجرا نموده ايد
Which country is this?
موفق باشین استاد عزیز
غدر خوبشی موفق باشید عزیزان و استاد شیدا لالی
Bah bah bashaki nasrullah shida ❤❤❤🎉🎉
بی نهایت زیبا بود موفقیت تان روز افزون باد آقای شیدا
خیلی زیبا
واقعأ عالی بود دست یکایک شما عزیزان درد نکند اقای شیدای عزیز
Best of luck nasrullah shaida new song shum chi time maya
بسیار عالی
عالی و ناب بود جناب شیدا. موفق باشی
Mashallah Behtreen 😍😍
بسيار عالي بود عزيزان موفق باشيد
عالی بود موفق باشین
به امیدی پیشرفت و کامیابی بیشتر ❤❤
زندہ باد بلوچستان
❤Nice Song Keep it up
بسیار عالی❤
❤
Great
Nice Song
English translation please. Sounds nice.
Nice
او کوس مادر
تو چرا در روز معلم کمیته انظباط ها را فش دادی گیرت کنم کوتاه دو چیز می کنم
The land of Afghanistan and collapse:
The formation of the ethnic government of Afghans started with monopoly, descentism, family tyranny, stigma and dependence and continued to weave. The cancer that has affected the suffering body of the country for about two hundred and seventy years should be operated and treated. Professor Mohammadi Shari, a famous historian of Afghanistan, a professor of linguistics, a poet and a powerful writer
سلطان محمد بارکزایی افغان در این زمینه مینویسد:
«ابدالیها در سدهی پانزدهم نظر بهقلّت علوفه از کوههای سلیمان بهاراضی هموار فرود آمدند و بهزراعت مشغول شدند.» (بارکزایی، تاریخ سلطانی؛ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1،)
اشغال قندهار و اطراف آن با همکاری مغولان هند:
شاهرخ میرزا پسر تیمورخان اجازه داد که ابدالیها در نواحی قندهار اقامت اختیار کنند ... همزمان با گسترش قبایل پشتون در نواحی مختلف خراسان و وادی رودخانهی سند، یک رشته تحولات دیگر در ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعهی مذکور رونما شد که با گسترش جغرافیایی آن ارتباط مستقیم داشت و سمت انکشاف آینده را تعیین کرد، بهاین تفصیل که جامعهی پشتون که تا آن زمان صرفاً یا عمدتاً مالدار و خانهبهدوش بهشمار میرفت، اکنون املاک وسیعی را در وادی رودخانهی ارغنداب، هلمند، کابل، پنجکوره و صوات بهدست آورده و در برابر تقسیم زمین قرار گرفت. در مرحلهی نخست سعی شد که این موضوع بر اساس خصوصیات قبیلهای حل و فصل شود، چنانکه تقسمنامهی سیدشاه محمد روحانی در مورد زمینهای کُرم و گومل و تقسیمنامهی معروفتر شیخ ملّی در بارهی املاک واقع در شمال پیشاور که در تصرف یوسفزاییها درآمد از جملهی همین مساعی بود. (صدیق فرهنگ، ج1).
از سدهی پانزدهم میلادی بهبعد قبایل افغان در اطراف قندهار جاگزین شدند. از آن جمله غلجاییان در شمال شهر در سمت غزنی و عشایر مختلف ابدالی در جنوب و غرب شهر سکونت اختیار کردند، در حالیکه هر دو بهوادی حاصلخیز ارغنداب نظر دوخته بودند. (فرهنگ، ج1، ).
این گروه قومی در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان زندگی میکنند. افغانها بهدلیل سیطرهی سلطان محمود بههند، بهسمت خراسان آورده شدند. از آن زمان، افغانها در لشکر شاهان حضور یافته و بهگسترش قلمرو نفوذ خود افزودهاند.
افغانها، در حکومت صفویه- که بر بخشی از خراسان نفوذ یافته بودند- نیز حضور یافتند و مشغول نظامیگری شدند، که با تضعیف صفویها، آنان را نیز، این قوم منقرض کردند. در دوران حاکمیت نادرشاه افشار نیز افغانها مورد توجه قرار گرفت. با مرگ نادر شاه افشار، احمدخان ابدالی با ایجاد جرگهای خود را حاکم خراسان خواند.
#محمدی_شاری
@Mohammadishari
Hi 👋 Now
Please reply me
مفسر روحالمعانی نوشته: بعضیها گفتهاند ذوالقرنین اسمش (فریدون پسر اثفیان پسر جمشید هزاره تبار) پنجمین پادشاه پیشدادی ایران هزارستان فعلی بامیان و بلخ بوده که شاهی دادگر و مطیع خدا بود و در کتاب «صورالاقال مویم» ابوزید بلخی آمده او مؤیّد به وحی بود و در عموم تواریخ آمده که او همه زمین را به تصرف درآورد و میان فرزندانش تقسیم کرد. و وجه تسمیهاش به ذیالقرنین (صاحب دو قرن) این بود که او دو طرف دنیا را مالک شد یا در طول ایام سلطنت خود مالک گردید، چون سلطنتش به طوری که در روضهالصفا آمده، پانصد سال طول کشید یا از این جهت بود که شجاعت و قهر او همه ملوک دنیا را تحتالشعاع قرار داد.
جغرافیای ایران باستان:
mohammadishari
بر اساس کهنترین متنهای برجایمانده از ایران باستان، مانند ریگودا و اوستا؛
شرقش: راگا یعنی بدخشان، (راغ، یکی از ولسوالیهای بدخشان)؛
شمالش: سغد، ترمذ، دروازهی آهنین و درهی بزغاله؛
غربش: مرو و هریوه یعنی هرات است؛
جنوبش: هپت هندو یعنی سند پاکستان است.
ایران باستان دارای پانزده شهر است:
۱. سغد: بخشی داخل افعانستان و بخشی داخل تاجیکستان،
۲. مرو: بخشی داخل افعانستان و بخشی داخل ترکمنستان،
۳. هریوه: یعنی هرات،
۴. بخدی یعنی بلخ،
۶. چخر یعنی غرجستان یعنی هزارهجات کنونی،
۷. اوروا یعنی غزنی،
۸. خننته یعنی ننگرهار،
۹. وهکرته یعنی کابل،
۱۰. راگا یعنی راغ (بدخشان)،
۱۱. ورنه یعنی بامیان
۱۲. نیسا یعنی فاریاب و میمنه،
۱۳. هپت هندو یعنی سند،
با نام کشور و مرکزیت ایرانویجه یعنی جایگاه ایرانیان.
پارس کجاست؟
پارس، نام سرزمین است یعنی حوزهی جغرافیایی هندوکش و بابا شامل هزارهجات و دو طرف هندوکش، که در اوستا و متون زبان پهلوی با چهار رودخانه معرفی شده ؛
۱. رود دایتی یعنی بلخرود که از بند امیر بامیان جاری شده؛
۲. مرو رود؛
۳. هریرود؛
۴. هیرمند، که از بهسود و بامیان جاری شده و با گذر از سارستان به دریاچه هامون میریزد.
چیزی به نام پارسوا، پرسوه و... در ریگودا و اوستا وجود ندارد. پارس، خاستگاه دین زردشت است و خاستگاه زبان پارسی. زبان پارسی منسوب به سرزمین پارس است و نه قومی به نام پارس.
Telegram.me/mohammadishari
Afghan
Afghan is the name of a people who are scattered in the two countries of Pakistan and Afghanistan. In the last hundred years, the name of this people has been gradually given to the country.
Afghan
Afghani is the official currency of Afghanistan, so it is not appropriate to call this country Afghan. Some use the insulting term "Afaghaneh" which is wrong for Persian grammar and angers the citizens.
I hope this explanation is enough for the correct use of words and provides more empathy. This is a cultural and universal desire, paying attention to it shows the importance of fellow speakers
زیستگاه اصلی افغانها، اطراف «کوه سلیمان» است. صدیق فرهنگ مینویسد:
«اکثر مورخان، محل رهایش نخستین پشتونها را کوههای سلیمان و سرزمینهای مجاور آن در غرب رودخانهی سند شمردهاند، که در آنجا بهدلیل دشوارگذار بودن اراضی و نظام قبیلهای، بهشکل منزوی و نیمهمستقل زندگی میکردند. از اینجا است که در نبشتههای دورهی اول اسلامی تا هجوم مغولان بهجز اشارات مختصر در بارهی برخورد «افغانها» با دولتهای عصر، یا استفاده از نیروی انسانیشان بهصفت سپاهیِ اجیر، تفصیل بیشتری در بارهی چگونگی زندگیشان بهنظر نمیخورد. اولین شرح تفصیلی راجع بهایشان در خارج آن خطه در تاریخنامهی هرات سیفبن محمد هروی آمده است، که در اوایل سدهی چهاردهم میلادی تالیف شده است. از آن بهبعد، اشارات راجع بهایشان گسترش مییابد تا اینکه بابر در کتاب خاطرات خود نقشهی قبیلهی ایشان را رسم میکند. (فرهنگ، ج1،).
مرحوم صدیق فرهنگ از ورود گستردهی قبایل افغان در سدهی سیزدهم میلادی، همزمان با حملهی ایلخانان مغول سخن میگوید:
«از سدهی سیزدهم نقل و انتقال قبایل پشتون در داخل خراسان بهپیمانهی بزرگتر از سابق آغاز گردید. در نتیجه این انتقالات، قبایل متعدد پشتون در قسمت جنوبی خراسان و شمالشرق سیستان جاگزین شدند. علاوه برآن، در روایات پشتونها از یک سلسله مهاجرتهای دیگری در سدههای پانزدهم و شانزدهم صحبت در میان است که در مجموع بهنام مهاجرت بزرگ قبایل یاد میشود و در نتیجهی آن، ساحهی زیست قبایل مذکور در ولایت قندهار، کابل و پیشاور گسترش مییابد.» (فرهنگ، ج1،).
هجوم گستردهی افغانها همزمان با آشوب و تخریب خراسان توسط مغولها و تیموریان است که زمینداران و دهقانان جامعهی بومی تاراج و آواره شدند. افغانها از این اوضاع استفاده کرده جایگزین مردمان بومی میشدند. در آغاز بهگونهی علفچر در حومهها میآمدند و کمکم زمینهای کِشتَنده و بایر زمینداران و دهقانان را تصرف کردند.
صدیق فرهنگ مینویسد:
«یک قسمت از زمینهایی که قبلاً برای زراعت آماده شده بود، دوباره بهزمین بایر تبدیل شد. قبایل پشتون که در آن وقت بیشتر مالدار و خانهبهدوش بودند، از این وضع استفاده کرده، بهمناطق مذکور روآوردند و با اجازه یا بیاجازه زمامداران وقت، در زمینهایی که بهاین صورت بایر مانده بود، سکونت اختیار کردند و از آن در مرحلهی نخست بهشکل چراگاه و بعداً بهصورت زمین زراعی بهرهبرداری کردند. (فرهنگ، ج1، 1380: 40).
سلطان محمد بارکزایی افغان در این زمینه مینویسد:
پارس و پارسی:
پارس:
پارس، حوزهی مرکزی افغانستان و دو سوی هندوکش و بابا است. در اوستا که حدود ۳۱۲۰ تا ۳۷۰۰ سال قدمت دارد، به نام اوپائیری سئن یاد شده. در منابع زبان پهلوی به گونهی اپارسین آمده. در زبان و منابع یونانی، به گونه پارا پامیزوس ذکر شده. در زبان انگلیسی پرشین و عربها فارس تلفظ کردهاند. در فارسی امروز، پارس یاد میشود.
معنای پارس:
پارس به معنای بالاتر از پرواز عقاب است.
اوپا: فداتر، بالا...
ئیری: پرواز
سئن: سین، سینمرغ و شاهین.
پارس، به معنای سرزمین بلند و کوهستانی است. نماد بلندپروازی مردمان این سرزمین.
واژهها میتواند در زبانهای مختلف شکل همسان تصادفی داشته باشند، اما ریشهها متفاوت است. پارس، ممکن است در زبان مادها، به معنای صدای سگ بوده باشد، اما در خانهی مادری زبان پارسی، هیچگاه به صدای سگ، پارس گفته نمیشود.
زبان پارسی:
به زبان مردمان این حوزهی سرزمینی، پارسی گفته شده است.
دین پارسی:
به دین زردشت به دلیلی که از همین حوزه سرزمینی برخاسته، دین پارسی گفته شده. در تاریخ، به زردشتیان، بیشتر پارسی گفته شده است.
پس از گسترش دین زردشت و حکومت کیانیان بلخی، به مجموعهی قلمرو دین زردشتی، پارس گفته میشده که خلیج فارس از همین قبیل است.
قوم پارس؟!
قومی به نام پارس وجود ندارد. پارس، مفهوم دینی و زبانی است، نه قومی و تباری. دکتر جوادی ملایری و دکتر کتایون مزداپور، از متخصصان بنام ایرانی زبان فارسی، میگویند قومی به نام پارس وجود ندارد.
#محمدی_شاری
@mohammadishari
یه نظر فوق العاده بهتون میگم امید ناراحت نشین ، همین پسره اصن صداش عالی نیست و خیلی تن صداش نامنظم هستش و بهتره که اصن دیگه تو سروده هااتون اشتراک نداشته باشه ، حتا صدااش غژ صدا داره که خیلی مضره ✌و صدای همه دخترا سازش دارن باهم خیلی عالی❣
تشکر تو لهجه خو درست کو
[۲۰۲۱/۱۱/۲۷، ۰:۲۱] Hoper: زبان/ گویش هزاره ها بازمانده ی زبان اوستایی است، که بیشترین همخوانی ساختاری، آوایی، واژگانی و لهجه یی را با "اوستا" دارد، و هیچ لهجه ی دیگری این اصالت را ندارد، چنانکه محقق و مصحح متون کهن پارسی، جناب نجیب مایل هروی می نویسد:
" مهم ترین و بارزترین گونه های فارسی در افغانستان عبارتند از: "هروی"، " کابلی"، "هزاره یی"، و ...؛ اما گونه ی هزاره یی، از اصیل ترین و کهن ترین خصیصه های زبان فارسی برخوردار است
[۲۰۲۱/۱۱/۲۷، ۰:۲۱] Hoper: درکل می توان گفت که با توجه به نظام آوایی و ساختار دستوری، گویش هزاره گی از گویش های مهم و دیرینه ی زبان فارسی دری در افغانستان می باشد. این گویش به سبب مسایل سیاسی و جغرافیایی، از دید زبان شناسان و پژوهشگران زبان پارسی به دور مانده است
افغانستانی
بگذریم از آن که اداره مربوط به مهاجران، «اتباع بیگانه» نامیده میشود، شهروند کشور افغانستان، افغانستانی است، و نه افغان، یا افغانی! همانگونه که روشن است همهی شهروندان هندوستان هندو نیستند و همه ساکنان لرستان و کردستان لر و کرد نیستند، همه شهروندان افغانستان نیز افغان نیستند. به همین دلیل شایسته است رسانههای فرهنگی و دوستان ایرانی شهروندان افغانستان را افغان و افغانی ننامند که موجب نارضایتی و خشم افغانستانیها نشود.
افغان
افغان، نام یک قوم است که در دو کشور پاکستان و افغانستان پراکنده هستند. در صد سال اخیر کمکم نام این قوم بر کشور گذاشته شده است.
افغانی
افغانی، واحد پول رسمی افغانستان است، بنا بر این شایسته نیست، شهروندان این کشور افغانی نامیده شود. برخی از تعبیر توهین آمیز «افاغنه» استفاده میکنند که هم جهت دستور زبان پارسی غلط است و هم موجب خشم شهروندان افغانستانی میشود.
امیدوارم این توضیح برای کاربرد درست واژگان کافی باشد و موجب همدلی بیشتر را فراهم آورد. این یک خواست فرهنگی و همگانی است، توجه به آن نشانهی اهمیت دادن به همزبانان است.
[۲/۲۳، ۱۶:۲۵] حیدری: کاربرد درست افغانستانی، افغان، افغانی
در این اواخر نشانههای روشنی از تغییر نگرش نسبت به افغانستان و مردمانش در رسانههای جمهوری اسلامی آغاز شده که اگرچه دیر، اما مبارک است! توضیحی بر چهار واژهی فوق مینگارم که کاربرد درست آن موجب همدلی بیشتر دو ملت همزبان و همفرهنگ ایران و افغانستان خواهد شد.
پس از سی و پنج سال از انقلاب اسلامی و حضور مهاجران فرهنگی افغانستانی در این کشور، هنوز برخی از تعبیرها غیر کارشناسی شده به کار گرفته میشود. نیاز است از منظر مردم شریف افغانستان برخی تعبیرها کاویده شود و به درستی به کار رود که رنجش دیرپای استفاده از این تعبیرها پایان یابد. شهروندان افغانستان انتظار دارند به گونه درست و احترامآمیز به کشورشان نسبت داده شوند.
افغانستان
نامِ افغانستان، نامی است که از قرن نوزدهم و در زمان حاکمیت یافتن قوم «افغان»، با تحریک وسوسه گرایش قومی آنان از سوی روباه پیر استعمار، انگلیس، بر این کشور مانده شد. نخستین بار عنوان ِ«افغانستان» توسط انگلیس در معاهده انگلیس و حکومت پهلوی در ماده دوم، سوم و چهارم به کار گرفته شد:
استاد محمدی شاری مورخ شاعر نویسنده لهجه شناس توانمند کشور اغغانستان معاصر
بسیار عالی
عالی و ناب بود جناب شیدا. موفق باشی
Nice