این فیلممیتونست تبدیل به یک اثر کالت در تاریخ سینما بشه.پابانبندی میتونست این کار رو بکنه.جذاب ترین پایانبندی میتونست این باشه.که آقای رید خودش اجازه میداد که این خانم از اونجا خارج بشه با استدلالها دقت و همون شک درستی که داشت و تحلیلایی که کرد و همزمان خودش رو هم میکشت مثلا.چرا چون تونسته یک مبلغ دگم رو به شکو استدلال وادار کنه و در این کار موفق میشه.خیلی عالی بود اگه این اتفاق میفتاد.تمام کلیشه های آثار هیجان انگیز هم بهم میریخت.چند تا پایان بندی دیگه هم مدنظر دارم. هدف به نظر من میتونست این باشه که انقدر کاراکتر رید منطقی و با استدلال نشون داده شده که دوست دارم تا انتها منطق رو توش ببینیم و تبدیل به یککاراکتر اسلشر نشه.یعنیرید تا انتها تبدیل به یک بد من نشه حتی اگه یک عده رو زندانی کرده تو خونش.اونوقت فیلم تبدیل به یکاثر ماندگار فوق العاده میشد.تهشو باید میدادن پولانسکی جمع کنه(لول).و البته یکی از دوستان هم اشاره کردن بازی دو تا دختر هم زیاد جالب نبود.هیو گرنت ولی عالی بود
با سلام خدمت شما و خسته نباشی .مثل همیشه عالی بود و نقد به جایی بود . واقعا بازی هر سه عالی بود مخصوصا هیو گرانت که کلا با اکت به جا و صدای عالیش حس یک کاراکتر با افکار شوم رو خیلی خوب بازی میکنه .این بارم عالی بود .خودم به شخصه فقط به خاطر هیو گرانت فیلم دیدم ولی دیدم فیلم حرف زیاد داشت
سلام آره خودمم دلم برای چنل تنگ شده بود چند وقت اصلا نتونستم فیلم ببینم .الان این فیلم و سریال روز شغال دیدم .سریع امدم نقد چنل رو ببینم .تنها چنلی که نقد میکنه و بدون جانب گیری و طرفداری از سبک یا کارگردان خاصی .چنل شماس .دیگه خلاصه خودمم دلم واسه شب های نقد تنگ شده بود
@@AminHeidari-x2m سلامت باشید آقای حیدری عزیز. ما هم دلامون برای شما تنگ شده بود. امیدواریم همیشه خوب باشید و سینما هم بتونه زندگی رو براتون زیباتر کنه.
از دید من اون خونه حکم دنیا را داشت که بعد از ورود به دنیا دیگه نمی تونی از در ورودی خارج بشی و باید ادامه بدی مسیر تاریک را تا به انتها برسی و در این مسیر یا از در باور حرکت می کنی یا نا باوری ولی در اخر هر دو به یک جا ختم می شن ( زیرزمین - مرگ ) و تا موقعی که خارج نشدی در شک هستی یه چیزایی بهت گفته می شه که باور کنی ولی اگه خوب بگردی (پیدا کردن در زیر میز ) و خوب نگاه کنی ( متوجه شدن تغییر بدن زن مرده که دختره فهمید عوضش کردن و معجزه ای در کار نبوده ) می تونی بفهمی که واقعیت چی بوده ولی اونها (کنترلگرها )می دونند که به کجا می ری چون طبق گفته اون مرد در آخر فکر می کنی که خودت مسیر را انتخاب کردی ولی در واقع از اول طوری چیدن که در آخر خودت خودت را اسیر کنی و اون مرد می گه سوال اساسی اینه چرا چنین اجازه ای می دید . تا اینجای فیلم در لحظه زدن چاقو توی گلوی مرد روایت داستان مسئله دین و کنترلگری و ساختگی بودن دین را مطرح می کنه ولی در پایان بر می گرده به اینکه باز راه خروجی نیست (دختره بر می گرده فرار کنه ولی باز مسیرها بر می گرده به زیرزمین )و در اخر بازگشت همه به اون زیرزمین ( مرگ ) هستش و اینجا قسمت ایمان ( دعا خوادن دختردر لحظه قبل از مرگ ) و آزادی و رهایی دختر و برگشت روح دوستش به شکل پروانه را نشون می ده و زیبایی این فیلم هم در همینه که فیلم یه داستانی را نشون می ده و در این داستان نمی خواد بگه نویسنده می دونه حتما اینجوریه که دین و باور پذیری خدا و ... دروغه یا دروغ نیست در واقع حرفها و فرضیه ها و نظریه ها گفته می شه و اینکه آخرکار آیا همون زیرزمین تاریکه (مرگ) یا رهایی ( نور ) ؟
ممنون از توضیحاتتون، ولی من مخالف قسمت آخر تحلیلتون هستم. چند ثانیه آخر فیلم که موزیک قطع میشه پروانه هم محو میشه، و بازیگر با چهره ای مبهوت به اطراف نگاه میکنه که به نظر من نشون میده چند دقیقه ی آخر فیلم توهم بوده و واقعیت نداشته. یه جورایی این پایان بندی، دعای پانکسون بوده وگرنه هر دو بعد زخمی شدن میمیرند. آخه منطقی نیس از ریتم فیلم که جسد خواهر بارنز بیدار بشه و بخواد آقای رید رو بکشه. … اگر با تحلیل من مخالف هستین، چند ثانیه ی آخر فیلم رو که موزیک قطع میشه و پروانه محو میشه رو چی تحلیل میکنید ؟
خیلی ممنون از لطف و توجه شما. اصلاً زیبایی روایت فیلم روی همینه که هر مخاطبی از هر دری که وارد بشه تفسیرش درسته. تفسیر ما بر اساس درهای موجود در روایت بود که کاراکتر رو از باور به بیباوری رسوند و در نهایت رهاش کرد. تفسیر شما میتونه سوررئال کردن کل سکانس پایانی باشه و عروج کاراکتر. اما در نهایت رویای پروانهی تائوییستهاست که نقش پررنگی روی این تفاسیر داره؛ شما خواب میبینید که یک پروانه شدید. از خواب میپرید. حالا اون پروانهی که توی خواب بهش بدل شدید دنیای واقعی بوده یا این شمایی که الان از خواب پریدید و فکر میکنید رویا دیدید. در ویدیو هم عرض کردم همین مرز باریک پایانبندی روایته. هر دو تفسیر درسته.
این فیلم برای باورمندان ممکنه جذاب باشه و اونارو به شک بندازه و درنهایت چیزی بهشون اضافه کنه ولی برای کسانی که قبلا به این نتیجه رسیدن که تمام ادیان چرندیاتی بیش نیست چیزی برای ارائه نداره . ( نظر شخصی)
به نظر بزر گترین اشتباه تون تو تفسیر اون قسمت آخر بود پروانه روی دست پکسون نشت این آز وی خودش بود که تعریف کرد دوست دارم بعد مرگم پروانه برگردم پس همون رویایی پروانه می تونست باشه تمام فیلم همون سکانس
خیلی ممنون از توجه شما، دوست عزیزم بنده قبلاش در باب رویای پروانه در دائویسم صحبت کردم و توضیح دادم که این یعنی عبور از مرز خواب-رویا. اما پروانهی مد نظر پکستون نوعی تجسم تناسخگونهی پس از مرگ بود که نشانهای مذهبی برای فرد زنده از سوی فرد میراست. پس با این تفاسیر به همون خط روایی پروانهی بارنز دچار مرگ و پکستون دچار زندگی برمیگردیم. خیلی خوبه که اینقدر با دقت آثار رو تماشا میکنید. اما سعی کنید از نشانههای بصری کارگردان نهایت بهره رو ببرید. با آرزوی موفقیت برای شما.
@@onefilmonelife دوست گرامی ممنونم به نظر رویایی پروانه به خودش شخص مربوط بود یعنی این رویای شخصی و درک رویا از خودش بود نه شخص دیگه این برداشت من از روایت داستان اصلی هست،این برداشت پایان بندی فوق العاده شده اون پایان بندی خیلی آبکی و دمدستی میشه اثر باز ممنونم ازت موفق. باشید🌱
من همین الان فیلمو دیدم، به نظرم یک سوم آخر فیلم اصلا به خوبیه بقیه فیلم نبود، بازی دو تا دختر هم خیلی دوس نداشتم، خیلی تو ذوقم میزد. اون ایده شرلوک هلمزی داستانو دوس داشتم. در کل انتظار پایان بندی خیلی قوی تری ازش داشتم با توجه به شروعش
برای من که داستان کار نکرد: یعنی تقابلها قدرت به چالش کشیدن مساله خدا و دین رو نداشتن. نه هیچ باور مندی به این سادگی به نگاه خود شک میکنه و نه هیچ ناباوری ، خصوصا در شرایط خطر انسان اندیشه ورز نخواهد بود !
آقای ضیایی عزیز در ویدیو بارها تأکید شد که هر کدوم از این کاراکترها روی نقطهای لرزان ایستادن و زوج کارگردانی این رو از طریق برخی نشانهها به مخاطب ارائه میدن. نه اون دو دختر نوجوان صرفاً وامدار آموزههای کلیسا بودن و نه آقای رید قرار بود خودش رو به چالش بکشه. این سه نفر وارد یک بازی شدن که در نهایت «شک» در اون برنده بود.
@@onefilmonelife با سپاس بسیار از حسن توجه شما. به نظرم ایمان انکار تفکر و تردید ستون اندیشه است. پس بین این دو گروه اصولا امکان دیالوگ وجود نخواهد داشت.
هرچی بیشتر میفهمیم بیشتر متوجه میشیم نادانیم و این بسیار جالبه.ممنون بابت توضیحات مختصر و مفیدتون
ممنون از توجه و لطف شما.
چقدر فیلم خوبی بود به نظرم.توضیحات شما هم که خیلی قشنگترش کرد.مثل همیشه ممنونم❤
شما که همیشه ما رو با لطف خودتون شرمنده میکنید آقای جمشیدی عزیز.
واقعا فیلم فوق العاده ای بود ممنون از توضیحاتتون👌
سلامت باشید. ما از توجه و لطف شما سپاسگزاریم.
ممنون از توضیحاتتون 👌پاینده باشید
سلامت باشید. شما همیشه لطف دارید.
چه عالی وعمیق تفسیر میکنید ممنون
خیلی ممنون از شما و لطفی که دارید.
بارعرض خسته نباشید ممون از توضیحاتتون من یکم گیج شده بودم و توضیح شما باعث فیلم و بهتر درک کنم با تشکر 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🤍💛💚🧡🩶🩷❤️💙🩵
سلامت باشید. برخی آثار درسته که یهکم باعث سردرگمی در میانههای خودسون میشن، اما به همون میزان نشانه در اختیار مخاطب قرار میدن.
ممنونم
سلامت باشید.
ممنون از نقدتون
بازی هیو گرانت هم دلنشین بود🌹
سلامت باشید آقای خدایی عزیز.
مرسی
سلامت باشید.
درود و ممنون از نقد شما. به زودی نقدی بر نقد شما ارائه خواهم داد.
عالی داداش😘❤️
ممنون از شما آقای فرخی عزیز.
این فیلممیتونست تبدیل به یک اثر کالت در تاریخ سینما بشه.پابانبندی میتونست این کار رو بکنه.جذاب ترین پایانبندی میتونست این باشه.که آقای رید خودش اجازه میداد که این خانم از اونجا خارج بشه با استدلالها دقت و همون شک درستی که داشت و تحلیلایی که کرد و همزمان خودش رو هم میکشت مثلا.چرا چون تونسته یک مبلغ دگم رو به شکو استدلال وادار کنه و در این کار موفق میشه.خیلی عالی بود اگه این اتفاق میفتاد.تمام کلیشه های آثار هیجان انگیز هم بهم میریخت.چند تا پایان بندی دیگه هم مدنظر دارم.
هدف به نظر من میتونست این باشه که انقدر کاراکتر رید منطقی و با استدلال نشون داده شده که دوست دارم تا انتها منطق رو توش ببینیم و تبدیل به یککاراکتر اسلشر نشه.یعنیرید تا انتها تبدیل به یک بد من نشه حتی اگه یک عده رو زندانی کرده تو خونش.اونوقت فیلم تبدیل به یکاثر ماندگار فوق العاده میشد.تهشو باید میدادن پولانسکی جمع کنه(لول).و البته یکی از دوستان هم اشاره کردن بازی دو تا دختر هم زیاد جالب نبود.هیو گرنت ولی عالی بود
ممنون آقای شریفدینی عزیز.
نقد شما جالبه بنظرم!
با سلام خدمت شما و خسته نباشی .مثل همیشه عالی بود و نقد به جایی بود . واقعا بازی هر سه عالی بود مخصوصا هیو گرانت که کلا با اکت به جا و صدای عالیش حس یک کاراکتر با افکار شوم رو خیلی خوب بازی میکنه .این بارم عالی بود .خودم به شخصه فقط به خاطر هیو گرانت فیلم دیدم ولی دیدم فیلم حرف زیاد داشت
سلامهای مجدد خدمت شما آقای حیدری عزیز.
عرض دلتنگی. خیلی ممنون از لطف وتوجه شما.
سلام آره خودمم دلم برای چنل تنگ شده بود
چند وقت اصلا نتونستم فیلم ببینم .الان این فیلم و سریال روز شغال دیدم .سریع امدم نقد چنل رو ببینم .تنها چنلی که نقد میکنه و بدون جانب گیری و طرفداری از سبک یا کارگردان خاصی .چنل شماس .دیگه خلاصه خودمم دلم واسه شب های نقد تنگ شده بود
@@AminHeidari-x2m سلامت باشید آقای حیدری عزیز. ما هم دلامون برای شما تنگ شده بود. امیدواریم همیشه خوب باشید و سینما هم بتونه زندگی رو براتون زیباتر کنه.
ممنون از بررسی. یه پیشنهاد دارم رنگ ستاره امتیاز روی تصویر بند انگشتی رو برعکس کنید. به نظر میرسه امتیاز یک دادید به فیلم.
سلامت باشید. منظورتون رو متوجه نشدم.
از دید من اون خونه حکم دنیا را داشت که بعد از ورود به دنیا دیگه نمی تونی از در ورودی خارج بشی و باید ادامه بدی مسیر تاریک را تا به انتها برسی و در این مسیر یا از در باور حرکت می کنی یا نا باوری ولی در اخر هر دو به یک جا ختم می شن ( زیرزمین - مرگ ) و تا موقعی که خارج نشدی در شک هستی یه چیزایی بهت گفته می شه که باور کنی ولی اگه خوب بگردی (پیدا کردن در زیر میز ) و خوب نگاه کنی ( متوجه شدن تغییر بدن زن مرده که دختره فهمید عوضش کردن و معجزه ای در کار نبوده ) می تونی بفهمی که واقعیت چی بوده ولی اونها (کنترلگرها )می دونند که به کجا می ری چون طبق گفته اون مرد در آخر فکر می کنی که خودت مسیر را انتخاب کردی ولی در واقع از اول طوری چیدن که در آخر خودت خودت را اسیر کنی و اون مرد می گه سوال اساسی اینه چرا چنین اجازه ای می دید . تا اینجای فیلم در لحظه زدن چاقو توی گلوی مرد روایت داستان مسئله دین و کنترلگری و ساختگی بودن دین را مطرح می کنه ولی در پایان بر می گرده به اینکه باز راه خروجی نیست (دختره بر می گرده فرار کنه ولی باز مسیرها بر می گرده به زیرزمین )و در اخر بازگشت همه به اون زیرزمین ( مرگ ) هستش و اینجا قسمت ایمان ( دعا خوادن دختردر لحظه قبل از مرگ ) و آزادی و رهایی دختر و برگشت روح دوستش به شکل پروانه را نشون می ده و زیبایی این فیلم هم در همینه که فیلم یه داستانی را نشون می ده و در این داستان نمی خواد بگه نویسنده می دونه حتما اینجوریه که دین و باور پذیری خدا و ... دروغه یا دروغ نیست در واقع حرفها و فرضیه ها و نظریه ها گفته می شه و اینکه آخرکار آیا همون زیرزمین تاریکه (مرگ) یا رهایی ( نور ) ؟
ممنون از توضیحاتتون، ولی من مخالف قسمت آخر تحلیلتون هستم.
چند ثانیه آخر فیلم که موزیک قطع میشه پروانه هم محو میشه، و بازیگر با چهره ای مبهوت به اطراف نگاه میکنه که به نظر من نشون میده چند دقیقه ی آخر فیلم توهم بوده و واقعیت نداشته.
یه جورایی این پایان بندی، دعای پانکسون بوده وگرنه هر دو بعد زخمی شدن میمیرند.
آخه منطقی نیس از ریتم فیلم که جسد خواهر بارنز بیدار بشه و بخواد آقای رید رو بکشه.
…
اگر با تحلیل من مخالف هستین، چند ثانیه ی آخر فیلم رو که موزیک قطع میشه و پروانه محو میشه رو چی تحلیل میکنید ؟
خیلی ممنون از لطف و توجه شما.
اصلاً زیبایی روایت فیلم روی همینه که هر مخاطبی از هر دری که وارد بشه تفسیرش درسته. تفسیر ما بر اساس درهای موجود در روایت بود که کاراکتر رو از باور به بیباوری رسوند و در نهایت رهاش کرد. تفسیر شما میتونه سوررئال کردن کل سکانس پایانی باشه و عروج کاراکتر. اما در نهایت رویای پروانهی تائوییستهاست که نقش پررنگی روی این تفاسیر داره؛
شما خواب میبینید که یک پروانه شدید. از خواب میپرید. حالا اون پروانهی که توی خواب بهش بدل شدید دنیای واقعی بوده یا این شمایی که الان از خواب پریدید و فکر میکنید رویا دیدید. در ویدیو هم عرض کردم همین مرز باریک پایانبندی روایته. هر دو تفسیر درسته.
این فیلم برای باورمندان ممکنه جذاب باشه و اونارو به شک بندازه و درنهایت چیزی بهشون اضافه کنه ولی برای کسانی که قبلا به این نتیجه رسیدن که تمام ادیان چرندیاتی بیش نیست چیزی برای ارائه نداره . ( نظر شخصی)
به نظر بزر گترین اشتباه تون تو تفسیر اون قسمت آخر بود پروانه روی دست پکسون نشت این آز وی خودش بود که تعریف کرد دوست دارم بعد مرگم پروانه برگردم پس همون رویایی پروانه می تونست باشه تمام فیلم همون سکانس
خیلی ممنون از توجه شما،
دوست عزیزم بنده قبلاش در باب رویای پروانه در دائویسم صحبت کردم و توضیح دادم که این یعنی عبور از مرز خواب-رویا. اما پروانهی مد نظر پکستون نوعی تجسم تناسخگونهی پس از مرگ بود که نشانهای مذهبی برای فرد زنده از سوی فرد میراست. پس با این تفاسیر به همون خط روایی پروانهی بارنز دچار مرگ و پکستون دچار زندگی برمیگردیم.
خیلی خوبه که اینقدر با دقت آثار رو تماشا میکنید. اما سعی کنید از نشانههای بصری کارگردان نهایت بهره رو ببرید.
با آرزوی موفقیت برای شما.
@@onefilmonelife دوست گرامی ممنونم به نظر رویایی پروانه به خودش شخص مربوط بود یعنی این رویای شخصی و درک رویا از خودش بود نه شخص دیگه این برداشت من از روایت داستان اصلی هست،این برداشت پایان بندی فوق العاده شده اون پایان بندی خیلی آبکی و دمدستی میشه اثر
باز ممنونم ازت موفق. باشید🌱
من دوس داشتم اولش یذره خسته شدم ولی کم کم واقعا ترسیدم...
من که چیزی نفهمیدم خیلی سورآل بود
واقعا اصلا خوشم نیومد از فیلمش...حیف وقتی ک گذاشتم
مرسومه که امتیازات از اعداد 5 یا 10 یا حتی 3 باشه
شما چرا 4 ستاره برای امتیاز دادن قرار دادید؟
صرفا یک انتخاب بود یا استدلالی پشتش هست؟
حقیقت اینه که این سیاست ۴امتیازی هم به همون اندازه معموله. انتخاب بهسبب سیاست نمرهدهیامون به آثار بود.
بهترین فیلم ۲۰۲۴ رو دیدم
من همین الان فیلمو دیدم، به نظرم یک سوم آخر فیلم اصلا به خوبیه بقیه فیلم نبود، بازی دو تا دختر هم خیلی دوس نداشتم، خیلی تو ذوقم میزد. اون ایده شرلوک هلمزی داستانو دوس داشتم. در کل انتظار پایان بندی خیلی قوی تری ازش داشتم با توجه به شروعش
خیلی ممنون از شما بابت به اشتراک گذاشتن دیدگاهاتون.
دخترا خیلی هم خوب بازی کردن، مخصوصا خواهر بارنز. ای دستت بشکنه مستر رید
برای من که داستان کار نکرد:
یعنی تقابلها قدرت به چالش کشیدن مساله خدا و دین رو نداشتن. نه هیچ باور مندی به این سادگی به نگاه خود شک میکنه و نه هیچ ناباوری ، خصوصا در شرایط خطر انسان اندیشه ورز نخواهد بود !
آقای ضیایی عزیز در ویدیو بارها تأکید شد که هر کدوم از این کاراکترها روی نقطهای لرزان ایستادن و زوج کارگردانی این رو از طریق برخی نشانهها به مخاطب ارائه میدن. نه اون دو دختر نوجوان صرفاً وامدار آموزههای کلیسا بودن و نه آقای رید قرار بود خودش رو به چالش بکشه. این سه نفر وارد یک بازی شدن که در نهایت «شک» در اون برنده بود.
@@onefilmonelife با سپاس بسیار از حسن توجه شما.
به نظرم ایمان انکار تفکر و تردید ستون اندیشه است. پس بین این دو گروه اصولا امکان دیالوگ وجود نخواهد داشت.
بله به نظر من هم سکانس آخر خیلی محوری بود . به نظر خواهر پکستون مرده و اون پروانه همون نماد رویای پروانه است.