تنها ناراحتی من این که تی کاش بیشتر به خواهر و برادرتان توجه نشون می دادید . چقدر اونها در نبود مادر به شما احتیاج داشتند حداقل الان بیشتر بهشون سر بزنید 😢 خیلی سخته بی مادری امیدوارم که خداوند کمکتون باشه
با سپاس نازنین امیدوارم هر دختر و پسری از محیط خانه و عشق و محبت فامیلی محروم نشه البته شما هم زیاده خواه و رشد فکری کاملی نداشتید و اشتباهات زیادی کردید در واقع حتی از زندگی خواهر و برادر هم دور شدید با اینکه دل شکسته از ازدواج پدر بودید خیلی راحت بخاطر رفاع خودتان از همه چیز ارتباط فامیلی و دوستی دل کندید البته جوان بودید وبی تجربه ولی امیدوارم باتجربه گذشته بدنبال یک زندگی آرام بدون دغدقه باشید آمین و سپاس از راوی داستان که چه زیبا و دلنشین بیان کردید مانا باشید❤🎉❤🎉❤🎉
کسیکه برای خواستگاری تنها میره بدون کس و کاری اکثرا بودار و مسیله دار هستن شما خودتان راغب این وصلت بودید بعبارتی بیشتر جنبه فرار و گول زدن خودتون حتی عاطفه خواهر و برادری را نادیده گرفتید و همه هم و غم شما شده بود فرار از خونه پدری 😳😳😳😞🧐
چه دختر هوشمندی که در سن بیست سالگی تونست خودشو جمع و جور کنه حالا با خانواده و خواهر و برادرت در ارتباط باش خانم پدرت هم زن خوبی بوده که مهربون بوده و بچه هارو سدو سامان داده بهتره با اونم مهربان باشی همهءزن باباها بد نمیشن حتما"مسائلی بود بین پدرو مادرت که نفهمیدی وپدر مجبور شد با همون زن با سه بچه زندگی کنه به نظرم خانمی خوبی گرفته سعی کنبرگردی به خانوادت
البته در ابتدا اشتباه از پدری بوده که قبل از اینکه جریان ارتباط خودش را با شما در میان گذارد شمارا در مقابل عمل انجام شده قرار داد و اشتباه دوم از مادر روان شاد بوده که انطور شمارا تحت حمایت داشت که قادر نبودی عشق را تجربه کنی و برای زندگی خودت راه مناسب و درست قبل از ازدواج را بشناسی شما شکست نخوردی بلکه تجربه بسیار خوبی پیدا کردی پس از زندگی از این به بعد استفاده کن بدون اینکه وابسته بشوی یادت باشه که وابستگی انسان را کر و کور میکند
عالی بود❤❤❤❤❤❤❤
ممنون عزیز جان قشنگ بود❤❤❤❤❤❤
ضمن تشکر از روایتتون ،لطفا یه کم سرعت قرائتتون رو بیشتر کنید
تنها ناراحتی من این که تی کاش بیشتر به خواهر و برادرتان توجه نشون می دادید . چقدر اونها در نبود مادر به شما احتیاج داشتند
حداقل الان بیشتر بهشون سر بزنید 😢 خیلی سخته بی مادری امیدوارم که خداوند کمکتون باشه
با سپاس نازنین امیدوارم هر دختر و پسری از محیط خانه و عشق و محبت فامیلی محروم نشه البته شما هم زیاده خواه و رشد فکری کاملی نداشتید و اشتباهات زیادی کردید در واقع حتی از زندگی خواهر و برادر هم دور شدید با اینکه دل شکسته از ازدواج پدر بودید خیلی راحت بخاطر رفاع خودتان از همه چیز ارتباط فامیلی و دوستی دل کندید البته جوان بودید وبی تجربه ولی امیدوارم باتجربه گذشته بدنبال یک زندگی آرام بدون دغدقه باشید آمین
و سپاس از راوی داستان که چه زیبا و دلنشین بیان کردید مانا باشید❤🎉❤🎉❤🎉
کسیکه برای خواستگاری تنها میره بدون کس و کاری اکثرا بودار و مسیله دار هستن شما خودتان راغب این وصلت بودید بعبارتی بیشتر جنبه فرار و گول زدن خودتون حتی عاطفه خواهر و برادری را نادیده گرفتید و همه هم و غم شما شده بود فرار از خونه پدری 😳😳😳😞🧐
چه دختر هوشمندی که در سن بیست سالگی تونست خودشو جمع و جور کنه حالا با خانواده و خواهر و برادرت در ارتباط باش خانم پدرت هم زن خوبی بوده که مهربون بوده و بچه هارو سدو سامان داده بهتره با اونم مهربان باشی همهءزن باباها بد نمیشن
حتما"مسائلی بود بین پدرو مادرت که نفهمیدی وپدر مجبور شد با همون زن با سه بچه زندگی کنه به نظرم خانمی خوبی گرفته
سعی کنبرگردی به خانوادت
دخترم مواظب خودت باش قربون اون قلب پاکت برم
البته در ابتدا اشتباه از پدری بوده که قبل از اینکه جریان ارتباط خودش را با شما در میان گذارد شمارا در مقابل عمل انجام شده قرار داد
و اشتباه دوم از مادر روان شاد بوده که انطور شمارا تحت حمایت داشت که قادر نبودی عشق را تجربه کنی و برای زندگی خودت راه مناسب و درست قبل از ازدواج را بشناسی
شما شکست نخوردی بلکه تجربه بسیار خوبی پیدا کردی
پس از زندگی از این به بعد استفاده کن بدون اینکه وابسته بشوی
یادت باشه که وابستگی انسان را کر و کور میکند
درمیان نگذاشت درست است
❤❤❤❤🎉
بنظر من مقصر اصلی خانم رحیمی بود که راز پدرش را افشاکرد وزندگی انهارا بهم ریخت
❤❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤❤
❤❤❤