داستان واقعی:داداشم ازم بزرگتر بود...
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 11 ก.พ. 2025
- #داستان
#پادکست
#داستان_واقعی
#داستان_صوتی
#رادیو_داستان
#پرونده_جنایی
#داستان_جنایی
#خیانت
#جنایت
#داستان_فارسی
ویدیوی امروز:
• داستان واقعی: بعد بلوغ...
داستان واقعی
پادکست
داستان صوتی
داستان های فارسی
داستان جدید
داستان زندگی
داستان پادکست
نبض داستان
Nabze Dastan
داستان خیانت فامیلی نی نی سایت
جالب نبود صحبتا
عزیز خوشگلم عشق و عاشق شدن هیچوقت کسی رو خبر نمیکنه ،جوون بودید عاشق هم شدید و این یک درجه بالائی از انسانیت را نشان میدهد دوستش داشتی و دوستت داره ،هر دو شما قذر این دوستداشتن رو بدونید و مهم نیست که شما ناتنی ب دید یا غریبه ،مهم اپن عشق فیمابین شماست ،قدرش رو بدونید و اسیر چرند گوئی هیچ پدرسوخته ای نشوید 🥰🥰🥰🥰❤❤❤❤🌹🌹🌹
😢
این برادر بالاخره حمیدرضا بود یا محمدرضا ؟ یکی در میان عوض می شه !!!
خوشگل خانم حمیدرضاازپدرت ارث نمیبرده که پدرت ازارث محروم کنه دومآچراابتداگفتی پدرت آدم نامردی بوده پدربه این خوبی داستان مسخره بودضدونقیض مشهودبود
چقدر داستانش مسخره و ضعیف بود فقط وقت تلف کردن بود
داستان که نه یه مشت چرت وپرت ودروغ خجالت بکشین
خانم راوی خیلی بد وپیچیده داستانو تعریف کردی انگار داری فکر میکنی که الان چی باید بگی داستان خوبی نبود حال نکردم
بهترین رابطه دنیا ، رابطه خواهر برادریه. من یه خواهر دارم شش سال کوچیکتر از من و جفتمون مجردیم . مثه سگ له له میزنم یه چراغ سبز بهم نشون بده تا بکنمش ولی تا الان اتفاقی. نیفتاده
دوست عزیز اونیکه فرمودی برشماحرامه بردیگران حلاله
واقعا په پو هستی نامرد اون خواهرت بر تو هرامه وبر دیگران حلال باید دیگری با اون ازدواج بکنه وترتیبسو بده په پو😊
تو دیگه چه مادرجنده پلشتی هستی
کاشکی منم داشتم
دقیقا به دیگران میرسه نه شما