پسرم ماساژم میداد و منم...
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 2 ก.ค. 2024
- #داستان
#پادکست
#داستان_واقعی
#داستان_صوتی
#رادیو_داستان
#پرونده_جنایی
#داستان_جنایی
#خیانت
#جنایت
#داستان_فارسی
این عنوان، به داستانی از لحظاتی در زندگی یک مادر و پسرش اشاره میکند که در آن پسر ماساژ به مادرش میدهد و در پاسخ، مادر هم به او ماساژ میدهد. این داستان لحظاتی از عشق و ارتباط نزدیک و پرمعنای مادر و فرزند را به تصویر میکشد.
در این داستان، شما با مادری و پسرش آشنا میشوید که در یک لحظه آرامش و ارتباط نزدیک، پسر به مادرش ماساژ میدهد و در پاسخ، مادر هم به پسرش ماساژ میدهد. این لحظات با محبت، اعتنا و ارتباط عمیق نشان میدهند که مادر و فرزند در میان آنها وجود دارند. این داستان به تصویر میکشد که چگونه در لحظات ساده و معمولی زندگی، عشق و ارتباط مادر و فرزند میتواند متعادل و پرمعنا باشد.
با پیوستن به این داستان، شما شاهد لحظاتی از زندگی مادر و پسر خواهید بود که ارتباط آنها را به تصویر میکشد. این داستان به تصویر میکشد که چگونه در طول روزهای معمولی، لحظات ساده مانند ماساژ دادن میتواند برای ایجاد و تقویت ارتباط عمیق و عشق مادر و فرزند بسیار مهم و پربار باشد.
#داستان
#پادکست
#داستان_واقعی
داستان واقعی
داستان خیانت
داستان خیانت فامیلی نی نی سایت
رمان صوتی فارسی
Awliiii❤
عالی
همیشه_شاد_خرم_سلامت_باشین_الهی ❤❤
بسیار_عاااااالی_بود_لاااااایک 😍😍
پول درسته خوب حلال مشکلات وزندگی که با عشق شروع نشه یه پول سیاه هم نمی ارزه
جدی میفرمایید😊
از حیوانات پست تر شدیم که چرااااا😢😢😢
اصلا قابل باور نیست دروغ باشد به هد و اندازه و قابل باور نادم هستم از شنیدنش و ضیا وقتم
فقط دروغ در. غ شرفتجا فته
اسمش محمد بود یهویی شد حمید😅😅
گفت که دوتا اسم داشت طرف🤔
متاسفم براتون بخاطرپول درآوردن حاضرین هرکاری بکنیدیکم احترام به مخاطبین چیزخوبیه اصلاهم خجالت سرتونمیشه 😮