بیوه بودم و باغبونم که مرد خیلی هیکلی بود باهام کاری کرد که...🤦‍♀️

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 15 ก.ย. 2024
  • داستان واقعی:روایت امشب داستان زنیه که بعد فوت شوهرش تنها زندگی میکنه🙇‍♀️
    یه روز که حسابی دلگیر بوده میره تو حیاط 🏡و شروع میکنه با
    باغبونشون صحبت میکنه😍
    شب وقتی خانوم خوابه🛌یه صداهایی از حیاط میاد😥
    بلند میشه و میره تو حیاط و...
    برای شنیدن ادامه این داستان جالب ازتون دعوت میکنم ویدئو بالارو گوش بدید😍🌱
    لطفا برای حمایت از ما لایک❤ و سابسکرایب👩‍💻 یادتون نره🤗
    زنگوله رو هم فعال کنید که اولین نفر باشید به محض آپلود ویدیو جدید داستان رو گوش بدید🌱
    در این کانال داستان هایی که با شما به اشتراک میگذاریم،حاوی درس های ارزشمندی درباره ی مواجهه با چالش های زندگی و اتفاقات موجود در جامعه است.
    و میتوانید از این داستان ها به عنوان راهنمایی برای زندگی خود استفاده کنید.
    👩‍💻این داستانها مخصوص بزرگسالان است.
    داستان
    پادکست
    آوای داستان
    روایت زندگی
    داستان پند اموز
    پادکست داستان
    داستان شب

ความคิดเห็น • 6