داستان واقعی:مچ زن بابام رو با دوست پسرش گرفتم 😱در حالی که ازم خواست به بابام چیزی نگم و...🤦♀️
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 7 พ.ย. 2024
- مدتی بود که کلاس میرفتم،تو همون رفت و آمد بابام زن گرفت،💏یه زن خوشگللللل🙋♀️فهمیده بودم مهسا بخاطر پول بابابام باهاش ازدواج کرده🍻،یه روز که داشتم😑 برمیگشتم خونه؛یهو دیدم....🤐
برای شنیدن این داستان جالب از شما دعوت میکنم تا پایان ویدیو باماهمراه باشید🙏🌹
لطفا لایک❤کامنت👩💻و سابسکرایب🙋♀️فراموش نشه.
همراهان عزیز؛در این کانال داستان هایی که با شما به اشتراک می گذاریم؛حاوی درس های ارزشمندی درباره مواجهه با چالش های زندگی و اتفاقات موجود در جامعه است.
و میتوانید از این داستان ها به عنوان راهنمایی برای زندگی خود استفاده کنید.
این داستان آموزنده و مخصوص بزرگسالان است✋👩💻
داستان
داستان روابط
داستان اموزنده
داستان عبرت انگیز
پادکست شنیدنی
پادکست جدید
داستان واقعی
داستان سرا
رادیو داستان
داستان شب
داستان خیانت
داستان خاک بر سری
داستان روابط
داستان زناشویی
پادکست
هیچ کار خلافی همیشه مخفی نمیمونه بالاخره یه روز گندش در میاد پس بهتره که هرچه زودتر از ایران بکنی و بری وگرنه اگه بابات شما رو سر رابطه ببینه اون موقع دیگه همه چی فاجعه خراب میشه
دقیقا همینطوره،مممنون از نظر شما دوست عزیز🌷