به این می گن شالوده شکنی بحث جبر و اختیار و کلا دین! بسیار زیبا از استدلال خود دین برای نشون دادن تناقضاتش استفاده کرد. واقعا آموزشی بود. اولش فکر کردم به درد نمی خوره چون استدلالش ضعیف بود ولی بعد متوجه شدم داره با دیدگاه های مختلف به قضیه می پردازه.
در واقع همه ما مجبوریم و اختیار یک توهم است . از همان ابتدای شکل گیری نطفه تا مرگ ما مجبور به طی کردن آنچه زندگی مینامیم هستیم آنهم برمبنای آنچه بصورت جبری از محیط آموخته ایم .محیط شامل شرایط و آموزه های خانواده و مدرسه و محله و جامعه و مطالعات و...است
اگه خدا راست باشه سخن شما درسته که همین ناقض فلسفه قیامت و مجازات اخروی است. به خدا میگیم چرا به ما اختیار دادی؟ که حالا بخواهی مجازاتمون کنی؟ همه اش تقصیر تو بود که به ما اختیار دادی..... در واقع زیوس میخواد نشون بده استدلال خدا باوران باطله و خدایی در کار نیست بلکه این انسان است که از ابتدا و به طور ذاتی و طبیعی دارای اختیاره بدون این که کسی به او این اختیار رو داده باشه.
بطور کلی هر موجود زنده ای که درجه هوش و فهم بیشتری داشته باشه دایره اختیار و انتخاب در او فراختر است و به آزادی نزدیکتر است. اما نسبت بین آزادی و جبر به این صورت است که شما به یک میدان میرید بعد سه راه جلوت هست که هر سه تاش به مقصد میری،تو مجبوری که یکی از این سه راه را انتخاب کنی اما مختاری که کدام راه را انتخاب کنی.
درود بر تو کسی که بنام زئوس شناخته میشی. اموزه هایت بسیار سودمند. ما رو روشن میکنه به انچه قبلن میدانستیم و انچه قبلن نمبدانستیم اکنون میدانیم تشکر از زحماتت. موفق و موید باسی هموطن عزیز
جبر میزان جیره ای است که برای پردازش داده ها میگیرد مانند قانون و ریاضیات بر مبنای سقف تعیین شده اما اختیار میزان رفتاریست خود محور که در برابر خود نشان میدهد مانند نیاز در برابر بی نهایت ...!
داشتن حق انتخاب و مشاهده اینکه افراد مختلف انتخاب های متفاوت انجام میدن فرق میکنه با اینکه بگیم ما اختیار داریم (البته شما میتونید همین که میتونیم انتخاب کنیم رو اسمش رو بذارید اختیار که در این صورت اخنیار رو کشف نکردیم تعریفش کردیم ، این تعریف سودی هم نداره)
داشتن اختیار در حضور جبر یعنی اون چیزی که عقیده منه مثل اختیار شما در تصمیم گیری در درون یک زندانه خمونقدر محدود و کم اثر .روی یک قایق اختیار در دریای جبر غوطه وریم
دوستان توجه کنید اگر انسان اختیار صد در صدی داشت همه ی انسان ها پول زیاد , بهترین همسر , بهترین ماشین و در کل بهترین زندگی رو انتخاب می کردند . اگر اینچنین بود اولا نظم دنیا به هم می خورد و دوما خود اختیار در واقع بی معنی می شد . عزیزان مطمعن باشید دنیا بی هدف نیست و هدف والایی در خلقت انسان وجود دارد . درسته که شرایط همه فرق می کنه ولی بایستی که اینطوری باشه . من فکر می کنم نقاط مثبت و نقاط منفی هر کسی طوری تنظیم شده که توازن و عدالتی بین شرایط وجود داره
البته گفته میشه که انسان در محدوده زندگی دنیوی خودش هر کسی بر حسب مجموع توانایی هایش اختیارات و مسئولیت هایی دارد، جبر بالاخره حتی جبر زمان و مکان هم وجود دارند و یا اگر کسی مثلا معلول هست و توانایی شستن خود را ندارد، میشود نمازش را بدون وضو بگیرد و هر کسی در حد توانایی خود مثلا هفت تا سنگ پرت کند و برای وضو در اون حیطه دنبال آب باشد و اگر پیدا نکرد، تیمم برای عبادتش مجاز هست که در اینصورت کسی که مثلا مسن هست و توانایی اش کم است هفت تا سنگ را برای مسافت کوتاه میاندازد و به خاطر همون مثلا متر و کیلومتر و فرسخ نگفته اند. و اختیارات در حد توانایی هر شخصی با مسئولیت متناسب با اختیاراتش.
با سپاس فراوان از کلیپهای شما Zeus دانا !!! در یکی از کلیپهای قبلی که با کمال معذرت اسم ان را فراموش کرده ام، از شما سوالی داشتم: ایا در مورد حیوانات به نظر شما نظریه« رنه دکار » Rene Descartes درست است یا نظریه « بلیزه پاسکال » *Blaise Pascal* در کلیپ « جبر و اختیار » شما، جواب خود را یافتم. و از شما کمال تشکر را دارم. Yasuo ( به زبان فارسی: خدا حافظ )
زیوس جان بعضی وقتها بهت حسودیم میشه چون من هم دقیقا افکاری مثل تو دارم اما نمیتونم به دیگران انتقال بدم ، یعنی قدرت بیانم مثل تو خوب نیست و امکانات تو را هم ندارم ، اما خوشحالم که تو شخصا تمام بار انتقال حقایق رو بر دوش میکشی . ❤️
زئوس عزیز امیدوارم این نظر رو ببینی.دقیقه حدودا 4:00 موش ها و باقی حیوان ها فکر ندارند که ترجیح بدن بروند سراغ غذا یا از ترس حضور خطر نروند.این ضرورت نیاز به غذاست که تایین میکنه نیاز به امنیت رو که جزو سه نیاز اولیه تمام حیوان ها از جمله انسان هست رو ،نادیده بگیرند یا نه.چرا که گرسنگی میتونه به حدی در مغز نیازش احساس بشه که قدرت طبیعت برای زنده نگاه داشتن موش باعث میشه،موش به سمت غذا بره چون اگر نره احتمالا از گرسنگی خواهد مرد.مانند انسانی که از گرسنگی دست به دزدی میزنه حتی اگر خطری در کمین باشه.چرا که مغز نمیتونه گرسنگی رو نادیده بگیره در نتیجه امنیت رو که مرحله سوم نیاز هست نادیده میگیره.
شما میگی لازمه اختیار واجب الوجود بودن است ولی این درست نیست بلکه لازمه اختیار انتخاب خودخواسته و درونی بدون اجبار بیرونی یا برنامه ریزی درونی تثبیت شده و از پیش مشخص است. یعنی هر موجودی که در هنگام تصمیم گیری آگاهانه و با سنجش منافع و مضرات انتخابهای گوناگون خود و بدون اجبار عامل خارجی کاری رو انجام بده مختار هست. البته باید برنامه ریزی داخلی نوشته شده توسط عامل خارجی رو هم در واقع جبر خارجی در نظر بگیریم چون اون انتخاب نیست بلکه برنامه است
زئوس عزیز من تمام کلیپهــــــای شمارو دیدم ممنون از زحماتتون لطفا در مورد افسردگی بعد از درک واقعیات وفهمیدن اینکه تمام چیزهایی که از کودکی بهمون گفتن دروغ بوده یه کلیپ بزارید چون شدیدا فکرمیکنم وهرچه بیشتر به نتیجه میرسم ومیفهمم افسرده تر میشم
داداش افسردگیت بخاطر سردرگمی هاییه که داری؛باور کن این زئوس با کلمات بازی میکنه؛عوامل محیطی به انتخاب تاثیر میزاره وگرنه اختیارش دست خودته که بخوای یا نه؛ برو خودت بدون تعصب تحقیق کن اونموقع به آرامش میرسی؛اینا به کره زمین میگن شانسی ولی به توپ فوتبال میگن سازنده داره؛به خودشونم رحم نمیکنن و خودشونو با ربات مقایسه میکنن؛ این لعنتیا همش فکرشون به جسمه با منطق اینا عشقی وجود نداره چون با هیچ دستگاهی نتونستن ثابت کنن چیه؛در حالیکه همه ی ادما با عشق زندن؛با عشق به خودشون؛به مردم و...
@@faridghorbani8083 اره حرف ایشون درسته نسبی بودن یعنی چه نسبی بود یعنی این که مطلق نیست در همه جا خب این حرف خودش رو خودش میگه و برای خودش چی هست نه برای ما مثلا حرف یک اتئیست برای یک خدا پرست هیچ ارزشی نداره مطلق نیست حرفش همه جا حالا این میره به سمت مطلق بودن یعنی چه یعنی در همه جا یکسانه
من یک سؤال داشتم زئوس جان، امیدوارم جوابی براش دریافت کنم، این که ما این موضوع تأثیرات محیطی را درک کنیم و بدانیم که اختیار در تصیمیم گیری وابسته به محیط ما هست، آیا درک این موضوع خود دریچه ای را برای ما باز نخواهد کرد؟ با درک این موضوع ما می توانیم محیط های بهتری را جستجو کنیم و این باعث پیشرفت فکر انسان خواهد شد، نمی دونم به کجا می رسیم ولی آیا راهی هست که از این ماتریک و جبر موجود کمی خارج بشیم؟ جهان انسانی هر روز در حال پیشرفت هست، آیا ما روزی با قدرت ذهنمان و دستاورد های تکنلوژی می توانیم از این چرخه خارج بشویم؟
سلام. جناب. نظر من اینه که نه. خود اینکه ما این قضیه رو میدونیم هم میتونه عوامل انتخاب بشه. اختیار به وجود نیومده بلکه محیط تاثیرات جدیدی میزاره چون تغییر کرده. برای مثال فردی میگه که لطفا این سیب رو بخورید. معمولا ما میخوریمش . ولی یک روز کسی به ما میگه که او با این حرف داره تورو کنترل میکنه. ما با این تفکر که از نظر اراده آزاد شدیم دیگه اون سیب رو نمیخوریم. در صورتی که باز هم ما اختیار نداریم بلکه اینکه فهمیدیم فروشنده ی سیب داره مارو کنترل میکنه دیگه نمیخوایم سیب رو بخوریم. یعنی باز اراده ای درکار نیست
شطرنج کامپیوتر مثال همچین خوبی نبود چون اون بر اساس حرکت ما حرکت خودشو انتخاب میکنه به جز حرکت اول خودش در صورتی که سفید باشه. یعنی بقیش طبق همون جواب به حرکت ما یا برنامه ی نوشته شده پیش میره
اگر انسان اختیار نداشت منظورم اینه اگر افریننده و سازنده به ما اختیار نداده بود خب نمی تونستیم در مورد این موضوع حرف بزنیم و اعتراض کنیم که اختیار نداریم . پس خود سوال و ایراد گرفتن به اختیار نشانه ی اختیار انسان است چون اگر انسان اختیار نمی داشت به چیزهای دیگر ایراد می گرفت نه به اختیار ( پروفسور خودم )
احسنت زئوس عزیز از اول من معتقد بودم که زندگی تقریبا جبر است از بدنیا امدن که دست خود ادم نیست و در چه زمان و در چه مکان بدنیا بیاد و تمام اعمال انسان بستگی به اون عوامل داردو تمام پس اختیار بستگی به جبر داره
خوب بود... منو به فکر فرو برد به فصل جبر و اختیار کتاب عقاید امامیه اثر ایت الله جعفر سبحانی مراجعه کردم توی حدود چهار صفحه جواب شما رو داده و از اونجا ک روحانیون علاقه خاصی به کلمات قلنبه سنبه علاقه دارن من خیلی ساده و خلاصه میکنم و قسمت های مهم رو میگم : این بهترین قسمت برای وجود اثبات مقداری از اختیار هستش: وجدان هر انسانی گواهی میدهد که او در تصمیم گیری های خود میتواند یکی از چند طرف فعل را ترک یا برگزیند و اما این جواب اونجاست که میگید اگه انسان ممکن الوجوده... : یه مثال معروف هست که توی این کتاب هم اومده که میگه جریان برق که در سیم وجود داره از کارخانه تولید برق سرچشمه میگیره اما ما کلید رو میزنیم و اتاق خانه ای روشن میشه این اختیار ما بوده ک اتاق روشن شده اما اختیار مطلق هم نبوده یعنی ممکنه کارخونه بنا به دلایلی جریان رو قطع کرده باشه. و این هم که خداوند از ازل به کار انسان ها اگاه بوده با اختیار هیچ منافاتی نداره چون خداوند قادر مطلق هستش اراده داشته که انسان در اختیار باشه... ببین دوست خوبم سعی کن اگه میخوای خدا یا اسلام یا هر چیز دیگه رو رد کنی یکم اصولی تر رد کنی خیلی دیمی حرف میزنی حتی یه طلبه پایه چهار هم میتونه حرفای شما رو تو کلا از پایه نقض کنه
خب اینم ک باز تعیین مرز بین جبر و اختیار شد،چیزی ب اسم حد وسط بین جبر و اختیار وجود نداره شما از قول آیت‌الله سبحانی گفتین خدا چون قادر مطلق هست ب انسان اختیار داده این درصورتیِ ک انسان اختیار نداره اولا چون طبق آیات قرآن برگی از درخت نمیفته مگر ب اراده خدا(پس اراده انسان دست خودش نیست و تحت جبر خدا قرار داره چون کنترل از سوی خدا بر تصمیم انسان تاثیر داره حتی اگر طبق گفته خودتون وجدان رو درنظر بگیریم) و دوم اینکه عوامل محیطی و شرایط هم در رفتار انسان تاثیر‌گذار هستن. وقتی انسان باتوجه ب متغیرها،رفتار متفاوتی از خودش بروز میده نشون میده اختیاری وجود نداره. موضوع دیگه اینکه (ک یکی از دوستان هم اشاره کردن):اینکه وقتی خدا از قبل از خلقت،سرنوشت انسان رو تعیین کرده و ب اون آگاه هست اختیار انسان بر رفتارها و درنتیجه پاداش و جزا و تنبیه در آخرت زیر سؤاله.
مسئله بعدی محیط است، محیط اینجا فقط نقش موثر را دارد. البته این شخص اشتباهی که میکند این است که تغییرات محیط مانند زلزله، حوادث، مرگ را" جبر" حساب میکند. درصورتیکه" جبر و اختیار" در "حوزه فعل انسان "است و بنابراین تغییرات محیط داخل محدوده "جبر و اختیار" نمی‌شود. در حدیث امام صادق (ع) هم درست گفته شده چون ایشان می‌فرماید که چیزی در بین آن دو است. باید گفت که انسان با" حضور" خودش، یعنی در" فعل"، کار را انجام میدهد ولی اختیار از اختیار مافوق می آید و آن اختیار هم از اختیار مافوق تر می آید الی آخر....... تا حد بیکران یعنی همان اراده الهی که همان جبر است. بنابراین فرمایش امام صادق(ع) که مابین آن دو قضیه خوانده است، مناسب و معقول و درست است.
مسئله مهم در جبر و اختیار که وی ادعا کرد که آیات قرآن متناقض است باید گفت که در این دنیای مادی که انسان در محدوده زمان و مکان است و اختیار دارد پس میتواند به انتخاب خود کاری را انجام دهد یا ندهد. اما مسئله مهم این است که طبق فلسفه حکیم ابوعلی سینا و جناب ملاصدرا: در عالم بالا و ملکوت که زمان و مکانی وجود ندارد و ازل و ابد بر هم منطبق هستند، اراده و اجرا و بنابراین جبر واختيار هم بر هم منطبق هستند یعنی فاصله ای بین امر و فعل وجود ندارد. برای همین است که قرآن فرموده که: "همه اینها در کتاب تعیین شده" برای فهم موضوع باید عوالم را شناخت بعد به موضوع پرداخت پس تناقض انطوریکه وی میگوید وجود ندارد.
سلام والا به نظرم شرایط محیطی تاثیر دارن ولی راستش نه اونجوری که عامه مردم فک میکنن.مثلا میگم از یه خونواده که که اعضای خانواده و فامسل و محله و تقریبا اطرافیانشون یکسان بودن و حتی تو یک مدرسه درس خوندن یه شکل نیستن خونواده مادری من همه آدمهای آروم نسبتا بی حاشیه ای هستن بجز پدربزرگم و البته بعضی خواهر برادراش ویکی از داییهام هم مثل پدر بزرگم پرخاشگره و البته مثالهای دیگه فراوونه بنظرمن شرایط محیطی تاحدی موًره ولی اکثر رفتارما ژنتیک ماست هرچند محیط هم خودش جبره ولی شرایط وقتی تاثیر خودشو نشون میده که حتما زنتیک ما باهاش مساعد باشه بنظر من یک فرد ذاتا ترسو نمیتونه شجاع باشه یعنی دست خودش نیست دست ژنتیکشه و اگر کسی یه ترسویی از خودش شجاعت نشون میده اینم حتما تو ذاتش که احتمالا همون ژنتیکش باشه هست که تحت یکسری شرایط خاص بتونه شجاع باشه بنظرما ما فقط تو کارهای پیش پا افتاده مث مثلا برداشتن یک لیوان اختیار داریم نه بیشتر مثلا یک فرد ذاتا تنبل دست خودش نیست تنبله حالا ماباید بهش کمک کنیم و تشویق کنیم که شاید و شاید اون ژنتیکش طوری باشه که تحت این تشویقها بتونه تنبلی رو کنار بزاره در واقع تحت تاثیر محرک ویژه اش قرار بگیره کماایکنکه میبینیم اکثر افراد با یک خصلت به فرض ناپسند تحت فشار یاتشویق هیچ تغییری نمیکنن ولی درصد کمی هم تاثیر میگیرن بنظر من این درصد کم این ژنتیکشون بوده و تونستن ولی بقیه نه درکل بنظرم شرایط نمیتونه ژنتیک رو تغییر بده فقط میتونه محرک بروزش باشه مثل اون گلی که تو زیست دبیرستان بود که تو خاک اسیدی یه رنگ داشت و تو خاک قلیایی یه رنگ.درصورتی که همه گلها اونجوری نبودن.اختیار تقریبا وجودنداره اگه من باتمرین میتونم تو کنکور رتبه بیارم ولی بجز استعدادو اینا همین که بتونم تلاش کنم و تمرین هم خودش باید تو ذات من باشه باید تو ژنتیکم سخت کوشی باشه والا نمیتونم زیاد تلاش کنم
این بحث آفت ادیان مخصوصا اسلام هست چونکه اگر خدا ما را خلق کرده و علم به آینده ما و کارهای ما دارد پس ما مجبوریم و معاد به معنی اگر مختاریم معنی مختار را خوب درک کنید یعنی خلق الساعه و غیر قابل پیش بینی پس خدا از آینده بی خبر و دیگر این خدا نیست از همین روست که ابن سینا میگوید خدا علم به جزئیات ندارد و کلیات میداند و خیلی ها او را تکفیر گردند آفرین به ابن سینا.دوستان همینجوری ننشینید و اینها را از آخوند ها بپدسید
سلام.نگاه کنید (قدر) به عنوان یه چیزه کلی وجود دارد.مثل همون مثال هایی که زدید مثل : مرگ و ... . اما با اون جبر اختیار هم وجود دارد. ما باید درون (قدر) خدا حرکت کنیم. بعد بک حدیث اوردید گفتید همچین چیزی نمیشه! این نشان از درک ناقص شما از نوشته است.بزارید بک مثال بیارم- یک ماهی که درون رودخانه ای در حال حرکت است . اگر اب به طرف چپ برود ماهی هم مجبور است به طرف چپ برود اگر اب به طرف راست برود ماهی هم باید طرف راست برود . اما این ماهی متونه درون اون جریان حرکت کنه بالا بره ، پایین بره یا زیر سنگی بره و مسیر های مختلفی رو بره با وجود انکه درون ان جریان قرار دارد. در مورد ما هم باید یاد بگیریم درون این (قدر) حرکت کنیم.تازه قضی و قدر به عنوان یک چیز کلی است و خدا می فرماید که انسان می تواند با اعمالش یا با دعا و.. قدر رو تغییر بدهد.اون اول ویدیو هم که در مورد حیوانات صحبت کردی باید گفت که حیوانات درست است که تصمیماتی می گیرند اما این تصمیمات رو بر اساس (غریزه) میگیرند.تصمیمات انها محدود است.همونطور که گفتی مثلا یه موش وقتی غذای را ببیند اول وضعیت را بررسی میکند که ببیند خطری ندارد بعد به طرف غذا میرود اما اگر دشمنی در انجا باشد این کار را نمیکند اما دامنه ی تصمیمات انسان بسیار وسیع است . حتی اگر مثلا بداند چیزی خطرناک است اما باز هم اختیار دارد و می تواند به طرف خطر برود و با ان برخورد کند و ان را حل کند.در حالی حیوانات غریزه دارند.
این مثل رو شنیدی که میگن گوز چه ربطی به شقیقه داره. اخر کلیپ مصداق همین جمله معنوی بود. اینکه اختیار انسان از کجا میاد خب مسلما از عقل میاد این مغز انسان هست که به ما اختیار و اراده میده نه اینکه اختیار خودش فرتی از هیچ منشا میگیره. دوم اینکه عوامل محیطی روی تصمیمات ما تاثیر گذار هستند به معنای جبر نیست و فک میکنم نیازی به توضیح بیشتر نداره.سوما اون حدیثی که گفتین معنیش این هست که در این دنیا هم جبر است و هم اختیار ما صد در صد مختار نیستیم و صد در صد هم مجبور نیستیم .از شما تعجب میکنم که جزم میکنید یا جبر یا اختیار.
خیلی سعی کردی که منطقی و مستدل صحبت کنی اما چند اشکال در استدلال شما وجود دارد. اول اینکه فرمودید نمیشه یک چیزی نه باشه نه نباشه یعنی چیزی مابین وجود ندارد. بر اساس منطق ارسطویی حرف شما کاملا صحیح است اما این منطق فقط در مسائلی انتزاعی کاملا صحیح است نه در عالم واقع. اگر یک سیب رو شروع به گاز زدن و خوردن کنی آیا این سیب هنوز سیب هست؟ تا چند گاز زده شده هنوز این یک سیب هست؟ اصلا سیب چیست؟ اگر یک مولکول از سیب کم شود هنوز هم سیب هست؟ اگر سیب شروع به پوسیده شدن کند تا چه حد از پوسیده شدن هنوز این یک سیب هست؟ چنین تعاریف دقیق و بدون خدشه از پدیده ها فقط در ذهن و عالم انتزاع معادل وجودی دارند نه در عالم واقع. نکته دوم اینکه: تعریف شما از اختیار لزوما بر اساس همان تعاریف انتزاعی است که احتمالا هیچ مابه ازای خارجی ندارد چون مفاهیم انتزاعی با همان کیفیت و دقت به طور کلی مابه ازای خارجی ندارند مانند تعریف انتزاعی از سیب که اصلا نمیتوان در طبیعت پیدا کرد اما میدانیم که سیب وجود دارد.
اگه خدا راست باشه سخن شما درسته که در این صورت ناقض فلسفه قیامت و مجازات اخروی است. به خدا میگیم چرا به ما اختیار دادی؟ که حالا بخواهی مجازاتمون کنی؟ همه اش تقصیر تو بود که به ما اختیار دادی..... در واقع زیوس میخواد نشون بده استدلال خدا باوران باطله و خدایی در کار نیست بلکه این انسان است که از ابتدا و به طور ذاتی و طبیعی دارای اختیاره بدون این که کسی به او این اختیار رو داده باشه. زیوس داره با استفاده از استدلال خدا باوران باطل بودنش رو نشون میده. در ضمن این روش رو Jacques Derrida فیلسوف فقید فرانسوی به کار می برد. ابطال نظر مخالفان با استفاده از استدلال خودشان.
مطلب خیلی محض تر از این حرفهاست ، باید توجه به غلی بودن جهان کرد ، هر چیزی علتی داره ، چیز عجیبی که تو وجود ما انسانهاست و همینطور احتمالن حیوانات ،علت نهایی بودن اراده ماست ، یعنی بشر هر چی میبینه و میسازه علی هست ، اما ارده انسان منشا نداره ، به ذات انسان قائم شده یعنی انسان وجودی مستقل از علت هست ، یعنی حتی بر خلاف عقل و احساسش میتونه تصمیم بگیره ، هیچ فرمولی نداره ، اراده یک چیز عجیبی هست ، جنس خدا ، مطمئنن اگه کسی دقت کنه تو وجود خودش این خداگونگی را میتونه ببینه ، الگوریتم نیستیم ما ، اراده داریم ، به صورت ریاضی یا فلسفی یا محض باید نگاه کرد ، خودبخود بودن کلمه اشتباهی هست ، منظور بی علت بودن یا مستقل بودن یا علت العلل بودن هست
So you have a destiny that you had nothing to do with it ! and you have a god that forced you to live and prove that you had worth it to had that destiny! :)))))) You are joking right?! :)
دمت گرم پروردگارا. بسی حال کردیم. کلی دهنم کفّ کرد، هیچوقت به این خوبی همشو کنار هم نمیتونستم توضیح بدم. ولی بی انصافی نکن. کجای این موضوع خشک؟ مساله به این قشنگی؟ البته یکم disappointed شدم. حرف جدیدی؟ چیزی؟
جناب زئوس،محیط و شرایط فقط در انتخاب ما تاثیر میگذارند نه اختیار! ما میتوانیم با اختیاری که داریم عوامل محیطی را نادیده بگیریم و بر اساس آنها تصمیم نگیریم ولی تصمیم کامپیوتر و روبات صرفا از روی عواملی است که ما انسانها روی آنها پیاده کردیم و آنها مجبورند بر اساس آن انتخاب کنند؛ ولی ما انسانها مجبور نیستیم فقط بر اساس فطرت که خداوند در انسان جای داده انتخاب کنیم؛ لطفا با کلمات بازی نکنید(:
شخص من کلی سالها در این زمینه فکر و تحقیق کردم و رای خیلی ها را خواندم اکثرا معتقدند ما مجبوریم و فقط صورتهای آن متفاوت هست جبر شخصی و محیط و سرنوشت و جغرافیا و آب و هوا و... در ظاهر در بعضی جاها مختاریم ولی اگر سر طناب را گرفته و ریشه یابی کنیم به جبر می رسیم علل قبل و تاثیر آن و جبرهای بالا و تاثیر کار ما بر علل بعد و خیلی چیزهای دیگر در نهایت جبر میشود بنده هم موافق هستم به قول کانت فردی در یک اتاق بزرگ که قفل هست ولی تمام نیازهای او هست زندانی شده و مجبور هست بماند ولی شاید هیچوقت نفهمد مجبور هست چون نیازهای او همانجا هست این خیلی مثال با معنی هست
توهم جبر و سرمستی اختیار 1) انسان موجودی است مُقیّد و مُخیّر، از یک سو در قید قوانین حاکم بر خود محدود، از طرف دیگر تحت همان قوانین دارای اختیاراتی است که به او افاضه گشته، مثل اتومبیلی که محدود به چهار چرخ و مقید به سیر در سطح زمین گشته و امکان پرواز و شنا در دریا از آن گرفته شده است. یعنی در چارچوب صناعتش میتواند فرمانش را بچرخاند. 2) به انسان امکان اختیار داده شده است اما اختیارش محدود در جغرافیای خاص و تعریف شده اش میباشد بطوری که امکام سرپیچی از دایره اختیارات خود را ندارد؛ یعنی، نمیتواند که اختیار نکند یعنی مجبور به اختیار کردن است. این همان «بل امر بین الامرین» میباشد. 3) پس اختیار انسان محدود به همان حدود انسانیت اوست چنین نیست که دامنه اختیاراتش نامحدود باشد. البته با توجه به گستردگی سامانه جسمی و روحی و عقلی موجودات دامنه اختیاراتشان متغیر است. 4) کسی که منکر اختیار است، آیا انکارش از روی اختیار است یا اجبار؟ اگر بگوید که در این انکار مجبور است، اعتراف به اجبار نشان بارز اختیار خواهد بود!!!! پس اختیارش را اثبات نموده.
@@IamZeus110 زئوس جان ببین من درست متوجه شدم؟ همه جهان علت و معلول های مادی هستند. علتی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار وجود نداره. مثال: من گرسنه شدم. دوراهی غذا خوردن و نخوردن الان پیش روی من هست. میتونم هر کدوم رو انتحاب کنم، اما فرقی نمیکنه چون هر انتخاب من معلول علت یا علل مادی دیگه هست و چیزی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار نداریم. درسته؟
زئوس جان ببین من درست متوجه شدم؟ همه جهان علت و معلول های مادی هستند. علتی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار وجود نداره. مثال: من گرسنه شدم. دوراهی غذا خوردن و نخوردن الان پیش روی من هست. میتونم هر کدوم رو انتحاب کنم، اما فرقی نمیکنه چون هر انتخاب من معلول علت یا علل مادی دیگه هست و چیزی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار نداریم. درسته؟
اون بزرگواریکه گفته عالم بودن خدا بر افعال انسان باعث جبر میشه چون از قبل خدا علم داره پس سرنوشت ما تعیین شده و جبریه در حالیکه علم خداوند به افعال انسان در واقع علم به افعال اختیاری انسانهاست ،یعنی خدا میداند که شما فردا با استفاده از اختیار خودتون چه فعلی رو انجام میدید این کجاش باعث جبر میشه ،لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین،کتاب عدل الهی استاد مطهری دقیقا پاسخ منطقی و فلسفی برهانی داده ،زئوس گاهی واقعا غیرمنطقی حرف میزنه
اونوقت خدا باید حدس میزد شما چه کاری با اختیار انجام میدی نه اینکه لحظه به لحظه چه کاری انجام میدی. حتی خداوند خودش در قران در مواردی گفته ما چشم انان را بر حقیقت بستیم. یا انان را در ظلالت قرار دادیم
به نظر من، اختیار و جبر هر دو وجود دارند ولی یه مورد کلی وجود داره که یا جبره یا اختیار. مثلاً ما می تونیم تو زندگی شغلمون رو انتخاب کنیم یا (به قول یکی از نظر دهنده ها) غذامون رو انتخاب کنیم و یا خیلی چیزای جزئی که این ها در مقابل سرنوشت آخروی انسان چیزی نیستند. حالا هرکسی یا به بهشت می ره یا به جهنم. و اگه بخوایم با علم غیب خداوند حساب کنیم، ما یا به بهشت می ریم یا به جهنم و اینو خدا می دونه که مثلاً من بهشتی ام یا از جهنمیان. و ما نمی تونیم علم خدا رو تغییر بدیم. پس اگه این مطلب درست باشه، این مسئله(بهشت یا جهنم) جبره نه اختیار. و اینطوری تلاش برای کسب پاداش الهی بی معنی میشه. لطفاً جواب بدین و اگه اشکالی تو حرفام می بینین به من بگین.
این که خدا میدونه منافاتی با اختیار نداره ، ابهام از اونجا شروع میشه که علم خدا را از جنس علم خودمون میدونیم ، کلن علم خدا جنسی داره که اول باید اون را شناخت بعد بحث تغییر علم خدا با اختیار ما را مطرح کرد ، خدا مثل ما نمیدونه آ خدا یک شخص ثالث نیست ، مخلوق ماست که میدونه ما انتخابهامون چی هست و چه خواهیم کرد ، علم خدا فهمش سخته لاقل
سلام امیر علی جان بهشت و جهنم کاملا اختیاری است واینکه خدا میدونه ما بهشتی هستیم یا جهنمی اشتباهه .درستش اینکه خدا میدونه ما با اعمالی که انجام میدیم وارد جهنم یا بهشت میشیم البته فضل و بخشش خدا هم تاثیرداره
خدا توانایی به نام اختیار دروجود انسان خلق کرده که میتونه بااون انتخاب کنه،برای مثال شما توانایی خندیدن داری به عنوان یک واقعیت دروجود خودت ولی همیشه ازش استفاده نمی کنی یعنی استفاده نکردن ازش به معنای وجود نداشتنش نیست واستفاده کردن ازش به معنای اجبارنیست ،خدا اون رو خلق کرده واستفاده کردن یانکردنش رو به توسپرده
سلام با وجود اینکه کاملا منطقی صحبت میکنی ولی برخی اوقات سعی میکنی با تردد برخی حقایق آنها را از خودت دور نگه داری یعنی دقیقا تو هم مثل برخی دیندار ها برای تایید شدن دنیای درونت سعی میکنی برخی حقیقت ها را تحریف کنی تا تایید بیرون را برای درون حفظ شده نگه داری اطلاعات که ارائه میدی حیرت آوره و برای ارتباط با ماده کاملا موثر خواهد بود ولی برای جهان در سطح انرژی دارای مرز بندی خود ساخته و تحریف واقعیت است انسان زمانی من واقعی خود را زندگی خواهد کرد که حقایق را همانگونه که هست ببیند و بپذیرد نه آنگونه که فکر میکند درست است
زئوس جان آثاری همچون اهرام مصر ، تخت جمشید و ... در زمانی ساخته شده که ماشین آلات نبوده ! و کلی اما و اگر و سوال و.. 😥 میشه ادعا کرد انسان در دوران کهن به پیشرفت زیادی رسیده ولی از بین رفته و فقط آثار پیشرفت بصورت مجهول باقی مونده 😕 میشه این تصور رو کرد که دخالت جانداری با هوش برتر از ما که یه جورایی رو زندگی ما دخالت دارن و از وجود ما سود و فایده میبرن 😒
کجا اختیار داره انسان. انسان نه در بدنیا اومدنش و نه مردنش و نه زندگیش اختیار داره. در زندگی هر تصمیمی میگیری تحت فشار شرایط محدود کننده هست که بنابر مصلحتش انسان مجبوره همون کارو بکنه. آیا انسان اختیار دازه کار نکنه برای درآمدش؟ حتی اگه اون کار سرقت باشه. مجبوری بخوری مجبوری دفع کنی مجبوری نفس بکشی مجبوری درد رو تحمل نگنی مجبوری برای همه ی اینها خودت رو با شرایط جامعه ت وفق بدی. پس کو اختیار؟ چرته همش.
زئوس جان دقیقا همه حرفات رو من به یقین بارها تجربه و مشاهده میکنم گربه ها رو در کنار خودم 18 ماه سنجیدم و زیر نظر گرفتم باورش خیلی سخت بود اولاش ولی بعدا به مرور عادت کردم چون مرکز شهر تنها خونه دارای حیات و چند تا درخت بزرگ داره پرندگان زباد میان حالا چند گربه جمع شدن دور بر خونه زندگی میکنن قبل از وارد شدن به خونه یکیشون میاد یبار میو میو میکنه ولی رو دیوار و رو پشت بام بعد اگه من دوبدم بیرون و یا صدایی رو در اوردم میفهمه که خونه هستم دیگه تا چند ساعت نمیان ولی من کلک اونا دو فهمیدم وقتی میو کرد و هیچ کاری نکردم و بعد پنچ دقیقه بعد اونا رو تو خونه گیر اوردم بشدت اذیت و کتکشون زدم و منتظر عکسالعمل شدم...بعداز بهبودی چند ماه نیومدن ولی بعد به مراتب نگهبان گزاشتن سر کوچه و دم در و شب ها هم یبار میو میکنن و میره بیرون منم اولاش باز کلک میخوردم بعد چند دقیقه باز میاد و میو میو میکنه و اگه کاری نکردم میان ولی یکیشون نگهبانی میده...
بله گفته اینو ولی بعد از سنجیدن موظفی اطاعت کنی !!!! مثلا من قرآن رو که با عقلم سنجیدم متوجه شدم که کلام خدا نیست ولی حق ندارم بگم قرآن کلام خدا نیست !!!!! یه جا میگه إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ یه جا دیگه میگه لتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ
یه روایت از جعفر صادق خوندم اگر واقعا ایشون گفته باشد تنها حرف درستی که زده....کار جهان و انسان نه جبره و نه اختیار،،،هم جبر هم اختیار و در اصل بین این دو هست که بهش منزلت میگویند
این استدلالهای شما ظاهرن شاید به علت یک طرفه به قاضی رفتن و مطالعه بدون مباحثه اشکالات زیادی داره ، اصل اشکال شما تو این صحبت اینه که اختیار را مطلق فرض میکنین و بعد برای بودن یا نبودنش تناقض جور میکنین ، انسان مختار مطلق نیست و مجبور مطلق هم نیست ، این واضحه ، شما هم محکوم کردن قرآن و اسلام را فرض گرفتین و براش دلیل میتراشین ، عجیبه! میگین این که خدا تو قران گفته مصیبت های وارده به شما تو کتابی معلوم هست یا شده منافات با اختیار آدم داره را از کجا درآوردین؟ یا نظر بین الامرین را بدون دلیل رد میکنین ، میگین یا اختیار هست یا نیست و بینش نمیشه ، این "نمیشه" را از کجا در آوردین؟ من هم میگم میشه ، دلیل بیارین ، اتفاقا واضح هست که انسان مختار نسبی هست ، توی یک چهارچوب مختار هست ، اراده انسان منشائی نداره ، یعنی قائم به ذات هست ، این عجیب ترین چیز انسانهاست از طرف من که متخصص هوش مصنوعی هستم قبول کنین ، وجود یا منشا اختیار قابل فهم نیست ، از جنس خداست ، و اتفاقا یه دلیل این که میشه خدا را لمس کرد همین علت العلل بودن خود اراده ماهاست ، ما تو خودمون نمونه ای از چیزی که منکرش هستیم یعنی خدا داریم ، البته فرق انسان و حیوان اختیار یا اراده نیست ، فرق انسان و حیوان فهم و اختیار بین خیر و شر هست ، اینجا را قطعن با هم اختلاف نظر داریم ، اما توصیه میکنم مثل ،مذهبیون بی عقل تعصب علیه اسلام باعث نشه استدلالهاتون سخیف بشه ، شما تو این کلیپ زیادی بی منطق حرف زدین ، تو کل درسی که خوندم روی این تمرکز کردم که بشه الگوریتمی نوشت که تصمیم بگیره بدون این که قبلن تعیین کرده باشیم ، اما فقط متوجه شدم این موضوع قابل فهم نیست چه برسه پیاده سازی بخواد بشه
آنکه گویند: بین جبر و اختیار یک چیزی است به این معنی است که آب رودخانه که به کدام سمت میرود از اختیار ماهی نیست بلکه قضا الهی است که آب به کدام سمت برود و سر راهی ماهی چه قرار بگیرد و این هم اختیار ماهی است که با آنچیزیکه سر راهش قرار میگیرد چگونه برخورد نماید با اختیار خویش.
مقایسه اختیار انسان با اختیار کامپیوتر ،کاملا غلط بود. برای اینکه اختیار کامپیوتر بر اساس برنامه ایست که براش نوشته شده و در واقع بهترین حرکت ممکن ،جبری است که نویسنده برنامه کامپیوتر ،برای کامپیوتر تعریف کرده ولی انسان بر اساس انتخاب خودش هستش .
حالا اگه این شعر مولانا را مثلا یه بی خدا میگفت خیلی زیبا میبود برای شما و نقدی نداشت اما چون مولانا گفته و مسلمان هم هستش نقد میشه حالا با همه این نقدها پس کل کلیپ های که از مسلمونا و اخوندها گذاشتی را با این کلیپ از بین بردی چون هر جنایتی که کردن جبر بوده اختیاری نداشتن پس دکانتو ببند مسخره . یه سری چیزهای که جبر خداست بقیه اختیار انسانه اونم با وجدانت میتونی انتخاب کنی پس چرند تحویل نده و از حرفای قلمبه سلنبه استفاده نکن .خداوند در وجود هر انسانی چیزی گذاشته بنام وجدان که با اون انسان میتونه همه و همه چیز را بسنجه و تشخیص بده و انتخاب کنه در وجود تمام انسانها هست چه بی خدا چه با خدا همه . مواردی مثل شرایط جامعه و طبیعت هیچگاه نمیتونه رو جدان اثر بزاره و یا سود و زیان .وجدان مثل قطب نما که شمال را همیشه نشون میده اونم همیشه حق رو نشون میده اون انسان هستش که هشدارهای وجدان را نادیده میگیره و به سود و زیان فکر میکنه و انتخاب میکنه امیدوارم به خوبی فهمیده باشی چون به سادگی توضیح داده شد
انسان دنبال زندگیی بی خطر و دارای بقا هست و تا جایی که امکان دارد سعی دارد زندگی کند و زنده بماند.از سوی دیگر موجودی اجتماعی است و به گونه ای تکامل یافته که زندگیی اجتماعی و دارای تعامل با هم نوع خود داشته باشد. لذا برای اینکه این جامعه بتواند بصورتی شکل بگیرد که به یکدیگر صدمه نزنند و بتوانند جامعه ای بی خطر برای هر فرد که منجر به بقای بشر و جامعه اش می گردد را شکل بدهند، بایستی عوامل جبریی مانند قانون و محیطی را فراهم کند تا به حریم یکدیگر تجاوز نکنند، هر جنایاتی که هر انسانی کرده چه دیندار چه بی دین به این علت بوده که در زمان انجام آن جنایت عامل بیرونیی(جبری) موجود نبوده که بتواند جلوی او را بگیرد مثلا اگر کسی مرا بزند تا به اختیار او در زدن بنده اقرار کنم، اگر من زورم از او بیشتر باشد عامل بیرونیی به نام زور بنده اجازه ی زدن به او نمیدهد و از کارش منصرف می گردد. حالا چه مسلمان چه غیر مسلمان چه خداباور چه خداناباور برای اینکه بتواند کنار بقیه انسان ها زندگی کند و جامعه شکل دهد بایستی قوانینی باشد تا از آن ها بازخواست کند و این خود عامل بیرونیی است که موجب می شود انسان و جامعه ی انسانی بقا پیدا کند.لذا قانون لازم است و بازخواست طبق عقل نیاز است. در ضمن زئوس اینجا حرفی از اینکه انسان اختیار ندارد نزده به نظر من؛ فقط گفت وجودِ موجودی به نام "واجب الوجود" با وجودی به نام " اختیار انسان" تناقض دارد. با تشکر و التماس کمی تعقل
@@mahdijafari217 داداش حرفت درسته ،،،این انسان همه اش مغزش است مغزش با تجربه وتفکر عاقل شدە،، مثلٲ اگر درکودکی بە آتش دست زده وسوزش گرفته دیگه تا روزی که این مغزکار میکنه دست بە آتش نمیزند، نجبر ونە اختیار ،(((((،، مغز است وتجربه وتعقل ،،،))﴾،این نظر شخصی من است ، ممنون داداش
اعمال انسان کاملا اختیاری است حتی جبریون وقتی از طرف شخصی به آنها آسیبی برسد خواستار محاکمه طرف هستند اگر اعمال انسان جبری بود پس محاکمه این افراد کاملا بی معنا بود
جناب زئوس وسعت اطلاعات و آگاهی شما مرا شگفت زده میکند! زنده باشی.
به این می گن شالوده شکنی بحث جبر و اختیار و کلا دین! بسیار زیبا از استدلال خود دین برای نشون دادن تناقضاتش استفاده کرد. واقعا آموزشی بود. اولش فکر کردم به درد نمی خوره چون استدلالش ضعیف بود ولی بعد متوجه شدم داره با دیدگاه های مختلف به قضیه می پردازه.
دکتر ذاکرنایک (پزشک / متخصص‌ادیان)
موضوع: جبر / اختیار / سرنوشت:
th-cam.com/video/5mkZnneihtM/w-d-xo.html
در واقع همه ما مجبوریم و اختیار یک توهم است . از همان ابتدای شکل گیری نطفه تا مرگ ما مجبور به طی کردن آنچه زندگی مینامیم هستیم آنهم برمبنای آنچه بصورت جبری از محیط آموخته ایم .محیط شامل شرایط و آموزه های خانواده و مدرسه و محله و جامعه و مطالعات و...است
اگه خدا راست باشه سخن شما درسته که همین ناقض فلسفه قیامت و مجازات اخروی است. به خدا میگیم چرا به ما اختیار دادی؟ که حالا بخواهی مجازاتمون کنی؟ همه اش تقصیر تو بود که به ما اختیار دادی..... در واقع زیوس میخواد نشون بده استدلال خدا باوران باطله و خدایی در کار نیست بلکه این انسان است که از ابتدا و به طور ذاتی و طبیعی دارای اختیاره بدون این که کسی به او این اختیار رو داده باشه.
@@siroossiroos8215 اگه به اون خدایه بگی که من چطوری میتونستم بر خلاف علم الهی عمل کنیم ، خدایه دست و پاشو جمع میکنه
چه کسی شما رو مجبور به نگارش این متن کرد؟چ کسی شما رو ملزم به استفاده از کلمه مطالعات در متنت کرد؟ووولطفا پاسخ بدین
@@siroossiroos8215 اگر اختیار کامل رو داری به اتش بگو نسوزان یا به قلبت اجبار کن نتپه تا حرفت رو بپذیرم
@@salam.644 عوامل محیطی
بسیار زیبا ... درود بر شما جنای زئوس ... خدای حقیقت
سپاس فراوان
تا زمانی که علیت نقض نشد همچیز جبر خواهد بود چون هر کار ما علتی جبری دارد
بطور کلی هر موجود زنده ای که درجه هوش و فهم بیشتری داشته باشه دایره اختیار و انتخاب در او فراختر است و به آزادی نزدیکتر است. اما نسبت بین آزادی و جبر به این صورت است که شما به یک میدان میرید بعد سه راه جلوت هست که هر سه تاش به مقصد میری،تو مجبوری که یکی از این سه راه را انتخاب کنی اما مختاری که کدام راه را انتخاب کنی.
بسیار زیبا و کامل و واضح استاد، سپاس فراوان
درود بر تو کسی که بنام زئوس شناخته میشی. اموزه هایت بسیار سودمند. ما رو روشن میکنه به انچه قبلن میدانستیم و انچه قبلن نمبدانستیم اکنون میدانیم تشکر از زحماتت. موفق و موید باسی هموطن عزیز
منم مثل همه شما درگیر جبرگرایی هستم ممنون که توی این ویدیو به جبر گرایی پرداختید
درودبرشما،عالی بود
عالی بود خیلی اموزنده بود
ممنون زئوس
من خودم آتئیست شدم ولی خیلی چیزها ازت یاد گرفتم چطوری تشکر کنم زئوس عزیز
درود بر زئوس خدایِ خدایان
جبر میزان جیره ای است که برای پردازش داده ها میگیرد مانند قانون و ریاضیات بر مبنای سقف تعیین شده
اما اختیار میزان رفتاریست خود محور که در برابر خود نشان میدهد مانند نیاز در برابر بی نهایت ...!
عالی مانند همیشه
زئوس عزیز چنان شیوا و روان میگی که به روح و جسم آدم میشینه
یعنی انتخاب رنگ پیراهنی که امروز خریدم از سر عوامل خارجی یا جبر بوده؟
یا نوشتن کامنت زیر این ویدیو؟
داشتن حق انتخاب و مشاهده اینکه افراد مختلف انتخاب های متفاوت انجام میدن فرق میکنه با اینکه بگیم ما اختیار داریم (البته شما میتونید همین که میتونیم انتخاب کنیم رو اسمش رو بذارید اختیار که در این صورت اخنیار رو کشف نکردیم تعریفش کردیم ، این تعریف سودی هم نداره)
کامپیوتر در شطرنج هم مطابق مطابق الگوریتم از قبل تعیین شده حرکتش رو انتخاب می کنه که این اختیار نیست
قشنگ بود👍
ممنون از زیوس وتمام کسانی که پنجره دید مارو باز کردید
داشتن اختیار در حضور جبر یعنی اون چیزی که عقیده منه مثل اختیار شما در تصمیم گیری در درون یک زندانه خمونقدر محدود و کم اثر .روی یک قایق اختیار در دریای جبر غوطه وریم
ممنون از شما
علم آیندگان علم جبر است وبا دانستن جبر نه تنها بخشی بلکه تمام علوم قابل رهگیری وکشف میشود
منظورت جبر و مثلثاته؟😂😂😂عجب
دوستان توجه کنید اگر انسان اختیار صد در صدی داشت همه ی انسان ها پول زیاد , بهترین همسر , بهترین ماشین و در کل بهترین زندگی رو انتخاب می کردند . اگر اینچنین بود اولا نظم دنیا به هم می خورد و دوما خود اختیار در واقع بی معنی می شد . عزیزان مطمعن باشید دنیا بی هدف نیست و هدف والایی در خلقت انسان وجود دارد . درسته که شرایط همه فرق می کنه ولی بایستی که اینطوری باشه . من فکر می کنم نقاط مثبت و نقاط منفی هر کسی طوری تنظیم شده که توازن و عدالتی بین شرایط وجود داره
البته گفته میشه که انسان در محدوده زندگی دنیوی خودش هر کسی بر حسب مجموع توانایی هایش اختیارات و مسئولیت هایی دارد، جبر بالاخره حتی جبر زمان و مکان هم وجود دارند و یا اگر کسی مثلا معلول هست و توانایی شستن خود را ندارد، میشود نمازش را بدون وضو بگیرد و هر کسی در حد توانایی خود مثلا هفت تا سنگ پرت کند و برای وضو در اون حیطه دنبال آب باشد و اگر پیدا نکرد، تیمم برای عبادتش مجاز هست که در اینصورت کسی که مثلا مسن هست و توانایی اش کم است هفت تا سنگ را برای مسافت کوتاه میاندازد و به خاطر همون مثلا متر و کیلومتر و فرسخ نگفته اند. و اختیارات در حد توانایی هر شخصی با مسئولیت متناسب با اختیاراتش.
درود بر تو زئوس دانا
با سپاس فراوان از کلیپهای شما Zeus دانا !!!
در یکی از کلیپهای قبلی که با کمال معذرت اسم ان را فراموش کرده ام، از شما سوالی داشتم: ایا در مورد حیوانات به نظر شما
نظریه« رنه دکار » Rene Descartes درست است
یا نظریه « بلیزه پاسکال » *Blaise Pascal*
در کلیپ « جبر و اختیار » شما، جواب خود را یافتم. و از شما کمال تشکر را دارم. Yasuo ( به زبان فارسی: خدا حافظ )
ممنون
هميشه كارتو دنبال ميكنم
موفق باشى
دکتر ذاکرنایک (پزشک / متخصص‌ادیان)
موضوع: جبر / اختیار / سرنوشت:
th-cam.com/video/5mkZnneihtM/w-d-xo.html
بستگی به طرز دید هر انسان داره .
زیوس جان بعضی وقتها بهت حسودیم میشه چون من هم دقیقا افکاری مثل تو دارم اما نمیتونم به دیگران انتقال بدم ، یعنی قدرت بیانم مثل تو خوب نیست و امکانات تو را هم ندارم ، اما خوشحالم که تو شخصا تمام بار انتقال حقایق رو بر دوش میکشی . ❤️
واقعا منم خیلی دلم میخواس مثل جناب زئوس قدرت بیان خوبی داشته باشم تا بتونم دیگران رو تحت تاثیر حرفام قرار بدم
خیلی رسا و درست صحبت می کنند
زیبا حرف زدن با درست حرف زدن دوتاس و زئوس اولی رو داره و دومی رو نداره
☺☺☺☺
هله بگذر ای برادر ز حجاب چرخ اخضر، چو تو فارغی ز گندم چه کنی در آسیابی (حضرت مولانا)
بازم ممنون از جوابتون
گر آمدنم بخود بدی نآمدمی ، ور نیز شدن بمن بدی کی شدمی؟؟
به زان نبدی که اندر این دیر خراب ، نه آمدمی ، نه شدمی ، نه بدمی
خب یه سوال پيش میاد اینکه نمیشه گفت مثلا انسان علت اختیار؟!؟!
دوستان مطالبى تا اين درجه از اهميت بهتر نيست با لحن بسيار جدى ترى اراء شود؟
زئوس عزیز امیدوارم این نظر رو ببینی.دقیقه حدودا 4:00 موش ها و باقی حیوان ها فکر ندارند که ترجیح بدن بروند سراغ غذا یا از ترس حضور خطر نروند.این ضرورت نیاز به غذاست که تایین میکنه نیاز به امنیت رو که جزو سه نیاز اولیه تمام حیوان ها از جمله انسان هست رو ،نادیده بگیرند یا نه.چرا که گرسنگی میتونه به حدی در مغز نیازش احساس بشه که قدرت طبیعت برای زنده نگاه داشتن موش باعث میشه،موش به سمت غذا بره چون اگر نره احتمالا از گرسنگی خواهد مرد.مانند انسانی که از گرسنگی دست به دزدی میزنه حتی اگر خطری در کمین باشه.چرا که مغز نمیتونه گرسنگی رو نادیده بگیره در نتیجه امنیت رو که مرحله سوم نیاز هست نادیده میگیره.
خارق الهاده استی زیوس جان
زئوس جان مناظره با اقای سلیمانی امیری انجام نمیشه؟؟؟
بنظرم اختيار فقط يك توهمه.ما فقط حس ميكنيم كه اراده داريم.همش همون عوامل محيطي و البته حافظه و عوامل ژنتيكي هست.
K K 😅😄😃😂😁
K K عجب احمقی هستی تو
ولمون کن جونه مادرت😂
شما میگی لازمه اختیار واجب الوجود بودن است ولی این درست نیست بلکه لازمه اختیار انتخاب خودخواسته و درونی بدون اجبار بیرونی یا برنامه ریزی درونی تثبیت شده و از پیش مشخص است. یعنی هر موجودی که در هنگام تصمیم گیری آگاهانه و با سنجش منافع و مضرات انتخابهای گوناگون خود و بدون اجبار عامل خارجی کاری رو انجام بده مختار هست. البته باید برنامه ریزی داخلی نوشته شده توسط عامل خارجی رو هم در واقع جبر خارجی در نظر بگیریم چون اون انتخاب نیست بلکه برنامه است
زئوس عزیز من تمام کلیپهــــــای شمارو دیدم ممنون از زحماتتون لطفا در مورد افسردگی بعد از درک واقعیات وفهمیدن اینکه تمام چیزهایی که از کودکی بهمون گفتن دروغ بوده یه کلیپ بزارید چون شدیدا فکرمیکنم وهرچه بیشتر به نتیجه میرسم ومیفهمم افسرده تر میشم
داداش افسردگیت بخاطر سردرگمی هاییه که داری؛باور کن این زئوس با کلمات بازی میکنه؛عوامل محیطی به انتخاب تاثیر میزاره وگرنه اختیارش دست خودته که بخوای یا نه؛
برو خودت بدون تعصب تحقیق کن اونموقع به آرامش میرسی؛اینا به کره زمین میگن شانسی ولی به توپ فوتبال میگن سازنده داره؛به خودشونم رحم نمیکنن و خودشونو با ربات مقایسه میکنن؛
این لعنتیا همش فکرشون به جسمه
با منطق اینا عشقی وجود نداره چون با هیچ دستگاهی نتونستن ثابت کنن چیه؛در حالیکه همه ی ادما با عشق زندن؛با عشق به خودشون؛به مردم و...
درود
در واقع دنیا آمیخته ای از جبر و اختیاره،چون هیچ چیز تو این دنیا مطلق نیست....
داری میگی همه چیز تو دنیا نسبی هسش !!!؟؟؟ خودت داری این گذاره رو مطلق بیان میکنی .
پارادوکس داره جملت !!!
@@faridghorbani8083 اره حرف ایشون درسته نسبی بودن یعنی چه نسبی بود یعنی این که مطلق نیست در همه جا خب این حرف خودش رو خودش میگه و برای خودش چی هست نه برای ما مثلا حرف یک اتئیست برای یک خدا پرست هیچ ارزشی نداره مطلق نیست حرفش همه جا حالا این میره به سمت مطلق بودن یعنی چه یعنی در همه جا یکسانه
من یک سؤال داشتم زئوس جان، امیدوارم جوابی براش دریافت کنم، این که ما این موضوع تأثیرات محیطی را درک کنیم و بدانیم که اختیار در تصیمیم گیری وابسته به محیط ما هست، آیا درک این موضوع خود دریچه ای را برای ما باز نخواهد کرد؟ با درک این موضوع ما می توانیم محیط های بهتری را جستجو کنیم و این باعث پیشرفت فکر انسان خواهد شد، نمی دونم به کجا می رسیم ولی آیا راهی هست که از این ماتریک و جبر موجود کمی خارج بشیم؟ جهان انسانی هر روز در حال پیشرفت هست، آیا ما روزی با قدرت ذهنمان و دستاورد های تکنلوژی می توانیم از این چرخه خارج بشویم؟
سلام. جناب. نظر من اینه که نه. خود اینکه ما این قضیه رو میدونیم هم میتونه عوامل انتخاب بشه. اختیار به وجود نیومده بلکه محیط تاثیرات جدیدی میزاره چون تغییر کرده. برای مثال فردی میگه که لطفا این سیب رو بخورید. معمولا ما میخوریمش . ولی یک روز کسی به ما میگه که او با این حرف داره تورو کنترل میکنه. ما با این تفکر که از نظر اراده آزاد شدیم دیگه اون سیب رو نمیخوریم. در صورتی که باز هم ما اختیار نداریم بلکه اینکه فهمیدیم فروشنده ی سیب داره مارو کنترل میکنه دیگه نمیخوایم سیب رو بخوریم. یعنی باز اراده ای درکار نیست
معناي لاجبر و لا تفويض رو فهميده اي يكمي توضيح بده تا بدانم كه راست مي گي
شما یعنی ملا نقطی هستید؟ اصطلاحات دینی ارزش فهمیدن ندارند. احساس برتری نکن.
خیلی برای من سخته که قبول کنم تا حد زیادی روی تصمیم هام قدرت ندارم
شطرنج کامپیوتر مثال همچین خوبی نبود چون اون بر اساس حرکت ما حرکت خودشو انتخاب میکنه به جز حرکت اول خودش در صورتی که سفید باشه. یعنی بقیش طبق همون جواب به حرکت ما یا برنامه ی نوشته شده پیش میره
آیا شما با حرکت محیط و شرایط و آموزه های قبلی (اخلاقی، علمی، تجربی و ...) تصمیم گیری نمیکنین؟
خوب این دقیقا همون چیزیه که ما در خودمون اختیار مینامیم
جججججوووووووووووووووووووننننننننننننننننننن
سپاس سپاس زئوس دانا..
❤❤
اگر انسان اختیار نداشت منظورم اینه اگر افریننده و سازنده به ما اختیار نداده بود خب نمی تونستیم در مورد این موضوع حرف بزنیم و اعتراض کنیم که اختیار نداریم .
پس خود سوال و ایراد گرفتن به اختیار نشانه ی اختیار انسان است چون اگر انسان اختیار نمی داشت به چیزهای دیگر ایراد می گرفت نه به اختیار
( پروفسور خودم )
کصشعر نگو باو خب عقل داری و عقل باعث کنجکاویه همین
خیلی خیلی عالی بود. تشکر
احسنت زئوس عزیز از اول من معتقد بودم که زندگی تقریبا جبر است از بدنیا امدن که دست خود ادم نیست و در چه زمان و در چه مکان بدنیا بیاد و تمام اعمال انسان بستگی به اون عوامل داردو تمام پس اختیار بستگی به جبر داره
خوب بود...
منو به فکر فرو برد
به فصل جبر و اختیار کتاب عقاید امامیه اثر ایت الله جعفر سبحانی مراجعه کردم
توی حدود چهار صفحه جواب شما رو داده و از اونجا ک روحانیون علاقه خاصی به کلمات قلنبه سنبه علاقه دارن من خیلی ساده و خلاصه میکنم و قسمت های مهم رو میگم :
این بهترین قسمت برای وجود اثبات مقداری از اختیار هستش:
وجدان هر انسانی گواهی میدهد که او در تصمیم گیری های خود میتواند یکی از چند طرف فعل را ترک یا برگزیند
و اما این جواب اونجاست که میگید اگه انسان ممکن الوجوده... :
یه مثال معروف هست که توی این کتاب هم اومده که میگه جریان برق که در سیم وجود داره از کارخانه تولید برق سرچشمه میگیره اما ما کلید رو میزنیم و اتاق خانه ای روشن میشه این اختیار ما بوده ک اتاق روشن شده اما اختیار مطلق هم نبوده یعنی ممکنه کارخونه بنا به دلایلی جریان رو قطع کرده باشه.
و این هم که خداوند از ازل به کار انسان ها اگاه بوده با اختیار هیچ منافاتی نداره
چون خداوند قادر مطلق هستش اراده داشته که انسان در اختیار باشه...
ببین دوست خوبم سعی کن اگه میخوای خدا یا اسلام یا هر چیز دیگه رو رد کنی یکم اصولی تر رد کنی خیلی دیمی حرف میزنی حتی یه طلبه پایه چهار هم میتونه حرفای شما رو تو کلا از پایه نقض کنه
خب اینم ک باز تعیین مرز بین جبر و اختیار شد،چیزی ب اسم حد وسط بین جبر و اختیار وجود نداره
شما از قول آیت‌الله سبحانی گفتین خدا چون قادر مطلق هست ب انسان اختیار داده این درصورتیِ ک انسان اختیار نداره اولا چون طبق آیات قرآن برگی از درخت نمیفته مگر ب اراده خدا(پس اراده انسان دست خودش نیست و تحت جبر خدا قرار داره چون کنترل از سوی خدا بر تصمیم انسان تاثیر داره حتی اگر طبق گفته خودتون وجدان رو درنظر بگیریم)
و دوم اینکه عوامل محیطی و شرایط هم در رفتار انسان تاثیر‌گذار هستن. وقتی انسان باتوجه ب متغیرها،رفتار متفاوتی از خودش بروز میده نشون میده اختیاری وجود نداره.
موضوع دیگه اینکه (ک یکی از دوستان هم اشاره کردن):اینکه وقتی خدا از قبل از خلقت،سرنوشت انسان رو تعیین کرده و ب اون آگاه هست اختیار انسان بر رفتارها و درنتیجه پاداش و جزا و تنبیه در آخرت زیر سؤاله.
اسم پروف فیست چیه؟؟؟
دکتر ذاکرنایک (پزشک و متخصص‌ادیان)
موضوع: جبر / اختیار / سرنوشت:
th-cam.com/video/5mkZnneihtM/w-d-xo.html
ما اختیار داریم ولی بسیار کم و ناچیز . بیشتر اعمال ما نشات گرفته از جبره . جبر محیطی جبر ارثی جبر فرهنگی و ....
اون ناچیز چیه
@Mohammad R.S
هه، عمرا اگه بتونی ثابت کنی هیچ علمی تصادفی نیست، چون تو کوانتوم علیت نقض بشه میتونیم بگیم اختیار هم میتونه وجود دلشته باشه
مسئله بعدی محیط است، محیط اینجا فقط نقش موثر را دارد.
البته این شخص اشتباهی که میکند این است که تغییرات محیط مانند زلزله، حوادث، مرگ را" جبر" حساب میکند. درصورتیکه" جبر و اختیار" در "حوزه فعل انسان "است و بنابراین تغییرات محیط داخل محدوده "جبر و اختیار" نمی‌شود.
در حدیث امام صادق (ع) هم درست گفته شده چون ایشان می‌فرماید که چیزی در بین آن دو است. باید گفت که انسان با" حضور" خودش، یعنی در" فعل"، کار را انجام میدهد ولی اختیار از اختیار مافوق می آید و آن اختیار هم از اختیار مافوق تر می آید الی آخر....... تا حد بیکران یعنی همان اراده الهی که همان جبر است. بنابراین فرمایش امام صادق(ع) که مابین آن دو قضیه خوانده است، مناسب و معقول و درست است.
تشکر، عالی بود
مسئله مهم در جبر و اختیار که وی ادعا کرد که آیات قرآن متناقض است باید گفت که
در این دنیای مادی که انسان در محدوده زمان و مکان است و اختیار دارد پس میتواند به انتخاب خود کاری را انجام دهد یا ندهد.
اما مسئله مهم این است که طبق فلسفه حکیم ابوعلی سینا و جناب ملاصدرا:
در عالم بالا و ملکوت که زمان و مکانی وجود ندارد و ازل و ابد بر هم منطبق هستند، اراده و اجرا و بنابراین جبر واختيار هم بر هم منطبق هستند یعنی فاصله ای بین امر و فعل وجود ندارد. برای همین است که قرآن فرموده که:
"همه اینها در کتاب تعیین شده"
برای فهم موضوع باید عوالم را شناخت بعد به موضوع پرداخت پس تناقض انطوریکه وی میگوید وجود ندارد.
منظورتون از اینکه ازل و ابد بر هم منطبق هستند چیست
این تعریف را از کجا آورده اید
ایا وجود اختیار در رفتار انسانی منافی علم ودانایی الهی نیست؟
سلام والا به نظرم شرایط محیطی تاثیر دارن ولی راستش نه اونجوری که عامه مردم فک میکنن.مثلا میگم از یه خونواده که که اعضای خانواده و فامسل و محله و تقریبا اطرافیانشون یکسان بودن و حتی تو یک مدرسه درس خوندن یه شکل نیستن خونواده مادری من همه آدمهای آروم نسبتا بی حاشیه ای هستن بجز پدربزرگم و البته بعضی خواهر برادراش ویکی از داییهام هم مثل پدر بزرگم پرخاشگره و البته مثالهای دیگه فراوونه بنظرمن شرایط محیطی تاحدی موًره ولی اکثر رفتارما ژنتیک ماست هرچند محیط هم خودش جبره ولی شرایط وقتی تاثیر خودشو نشون میده که حتما زنتیک ما باهاش مساعد باشه بنظر من یک فرد ذاتا ترسو نمیتونه شجاع باشه یعنی دست خودش نیست دست ژنتیکشه و اگر کسی یه ترسویی از خودش شجاعت نشون میده اینم حتما تو ذاتش که احتمالا همون ژنتیکش باشه هست که تحت یکسری شرایط خاص بتونه شجاع باشه بنظرما ما فقط تو کارهای پیش پا افتاده مث مثلا برداشتن یک لیوان اختیار داریم نه بیشتر مثلا یک فرد ذاتا تنبل دست خودش نیست تنبله حالا ماباید بهش کمک کنیم و تشویق کنیم که شاید و شاید اون ژنتیکش طوری باشه که تحت این تشویقها بتونه تنبلی رو کنار بزاره در واقع تحت تاثیر محرک ویژه اش قرار بگیره کماایکنکه میبینیم اکثر افراد با یک خصلت به فرض ناپسند تحت فشار یاتشویق هیچ تغییری نمیکنن ولی درصد کمی هم تاثیر میگیرن بنظر من این درصد کم این ژنتیکشون بوده و تونستن ولی بقیه نه درکل بنظرم شرایط نمیتونه ژنتیک رو تغییر بده فقط میتونه محرک بروزش باشه مثل اون گلی که تو زیست دبیرستان بود که تو خاک اسیدی یه رنگ داشت و تو خاک قلیایی یه رنگ.درصورتی که همه گلها اونجوری نبودن.اختیار تقریبا وجودنداره اگه من باتمرین میتونم تو کنکور رتبه بیارم ولی بجز استعدادو اینا همین که بتونم تلاش کنم و تمرین هم خودش باید تو ذات من باشه باید تو ژنتیکم سخت کوشی باشه والا نمیتونم زیاد تلاش کنم
وای زئوس جدا متحول کردی منو من یه پسر 17 ساله هستم و همیشه بدنبال مطلب های تو هستم و کلیپ هات از علم خوشم میاد زئوس عاشقتم
این بحث آفت ادیان مخصوصا اسلام هست چونکه اگر خدا ما را خلق کرده و علم به آینده ما و کارهای ما دارد پس ما مجبوریم و معاد به معنی اگر مختاریم معنی مختار را خوب درک کنید یعنی خلق الساعه و غیر قابل پیش بینی پس خدا از آینده بی خبر و دیگر این خدا نیست از همین روست که ابن سینا میگوید خدا علم به جزئیات ندارد و کلیات میداند و خیلی ها او را تکفیر گردند آفرین به ابن سینا.دوستان همینجوری ننشینید و اینها را از آخوند ها بپدسید
سلام.نگاه کنید (قدر) به عنوان یه چیزه کلی وجود دارد.مثل همون مثال هایی که زدید مثل : مرگ و ... . اما با اون جبر اختیار هم وجود دارد. ما باید درون (قدر) خدا حرکت کنیم. بعد بک حدیث اوردید گفتید همچین چیزی نمیشه! این نشان از درک ناقص شما از نوشته است.بزارید بک مثال بیارم- یک ماهی که درون رودخانه ای در حال حرکت است . اگر اب به طرف چپ برود ماهی هم مجبور است به طرف چپ برود اگر اب به طرف راست برود ماهی هم باید طرف راست برود . اما این ماهی متونه درون اون جریان حرکت کنه بالا بره ، پایین بره یا زیر سنگی بره و مسیر های مختلفی رو بره با وجود انکه درون ان جریان قرار دارد. در مورد ما هم باید یاد بگیریم درون این (قدر) حرکت کنیم.تازه قضی و قدر به عنوان یک چیز کلی است و خدا می فرماید که انسان می تواند با اعمالش یا با دعا و.. قدر رو تغییر بدهد.اون اول
ویدیو هم که در مورد حیوانات صحبت کردی باید گفت که حیوانات درست است که تصمیماتی می گیرند اما این تصمیمات رو بر اساس (غریزه) میگیرند.تصمیمات انها محدود است.همونطور که گفتی مثلا یه موش وقتی غذای را ببیند اول وضعیت را بررسی میکند که ببیند خطری ندارد بعد به طرف غذا میرود اما اگر دشمنی در انجا باشد این کار را نمیکند اما دامنه ی تصمیمات انسان بسیار وسیع است . حتی اگر مثلا بداند چیزی خطرناک است اما باز هم اختیار دارد و می تواند به طرف خطر برود و با ان برخورد کند و ان را حل کند.در حالی حیوانات غریزه دارند.
mobin lll کبوتر هم برای دفاع از جوجه هایش دست به خطر و از جان گذشتگی میزند
اثبات نمایید که کار انسان از روی غریزه نیست!
این مثل رو شنیدی که میگن گوز چه ربطی به شقیقه داره. اخر کلیپ مصداق همین جمله معنوی بود. اینکه اختیار انسان از کجا میاد خب مسلما از عقل میاد این مغز انسان هست که به ما اختیار و اراده میده نه اینکه اختیار خودش فرتی از هیچ منشا میگیره. دوم اینکه عوامل محیطی روی تصمیمات ما تاثیر گذار هستند به معنای جبر نیست و فک میکنم نیازی به توضیح بیشتر نداره.سوما اون حدیثی که گفتین معنیش این هست که در این دنیا هم جبر است و هم اختیار ما صد در صد مختار نیستیم و صد در صد هم مجبور نیستیم .از شما تعجب میکنم که جزم میکنید یا جبر یا اختیار.
خیلی سعی کردی که منطقی و مستدل صحبت کنی اما چند اشکال در استدلال شما وجود دارد. اول اینکه فرمودید نمیشه یک چیزی نه باشه نه نباشه یعنی چیزی مابین وجود ندارد. بر اساس منطق ارسطویی حرف شما کاملا صحیح است اما این منطق فقط در مسائلی انتزاعی کاملا صحیح است نه در عالم واقع. اگر یک سیب رو شروع به گاز زدن و خوردن کنی آیا این سیب هنوز سیب هست؟ تا چند گاز زده شده هنوز این یک سیب هست؟ اصلا سیب چیست؟ اگر یک مولکول از سیب کم شود هنوز هم سیب هست؟ اگر سیب شروع به پوسیده شدن کند تا چه حد از پوسیده شدن هنوز این یک سیب هست؟ چنین تعاریف دقیق و بدون خدشه از پدیده ها فقط در ذهن و عالم انتزاع معادل وجودی دارند نه در عالم واقع.
نکته دوم اینکه: تعریف شما از اختیار لزوما بر اساس همان تعاریف انتزاعی است که احتمالا هیچ مابه ازای خارجی ندارد چون مفاهیم انتزاعی با همان کیفیت و دقت به طور کلی مابه ازای خارجی ندارند مانند تعریف انتزاعی از سیب که اصلا نمیتوان در طبیعت پیدا کرد اما میدانیم که سیب وجود دارد.
اگه خدا راست باشه سخن شما درسته که در این صورت ناقض فلسفه قیامت و مجازات اخروی است. به خدا میگیم چرا به ما اختیار دادی؟ که حالا بخواهی مجازاتمون کنی؟ همه اش تقصیر تو بود که به ما اختیار دادی..... در واقع زیوس میخواد نشون بده استدلال خدا باوران باطله و خدایی در کار نیست بلکه این انسان است که از ابتدا و به طور ذاتی و طبیعی دارای اختیاره بدون این که کسی به او این اختیار رو داده باشه. زیوس داره با استفاده از استدلال خدا باوران باطل بودنش رو نشون میده.
در ضمن این روش رو Jacques Derrida فیلسوف فقید فرانسوی به کار می برد. ابطال نظر مخالفان با استفاده از استدلال خودشان.
Ali bud
😊
منشا اولیه خود انسان است علت اش هم همون خود انسان است. خودبخود نیست وابسته به خود آگاه انسان است.
مطلب خیلی محض تر از این حرفهاست ، باید توجه به غلی بودن جهان کرد ، هر چیزی علتی داره ، چیز عجیبی که تو وجود ما انسانهاست و همینطور احتمالن حیوانات ،علت نهایی بودن اراده ماست ، یعنی بشر هر چی میبینه و میسازه علی هست ، اما ارده انسان منشا نداره ، به ذات انسان قائم شده یعنی انسان وجودی مستقل از علت هست ، یعنی حتی بر خلاف عقل و احساسش میتونه تصمیم بگیره ، هیچ فرمولی نداره ، اراده یک چیز عجیبی هست ، جنس خدا ، مطمئنن اگه کسی دقت کنه تو وجود خودش این خداگونگی را میتونه ببینه ، الگوریتم نیستیم ما ، اراده داریم ، به صورت ریاضی یا فلسفی یا محض باید نگاه کرد ، خودبخود بودن کلمه اشتباهی هست ، منظور بی علت بودن یا مستقل بودن یا علت العلل بودن هست
منشا اول پیکان بود بعد پرسپولیس بعد استقلال.
you've already chose your destiny ur in this life just to understand why u chose that destiny
So you have a destiny that you had nothing to do with it ! and you have a god that forced you to live and prove that you had worth it to had that destiny! :))))))
You are joking right?! :)
دمت گرم پروردگارا. بسی حال کردیم. کلی دهنم کفّ کرد، هیچوقت به این خوبی همشو کنار هم نمیتونستم توضیح بدم.
ولی بی انصافی نکن. کجای این موضوع خشک؟ مساله به این قشنگی؟
البته یکم disappointed شدم. حرف جدیدی؟ چیزی؟
دکتر ذاکرنایک (پزشک / متخصص‌ادیان)
موضوع: جبر / اختیار / سرنوشت:
th-cam.com/video/5mkZnneihtM/w-d-xo.html
جناب زئوس،محیط و شرایط فقط در انتخاب ما تاثیر میگذارند نه اختیار!
ما میتوانیم با اختیاری که داریم عوامل محیطی را نادیده بگیریم و بر اساس آنها تصمیم نگیریم ولی تصمیم کامپیوتر و روبات صرفا از روی عواملی است که ما انسانها روی آنها پیاده کردیم و آنها مجبورند بر اساس آن انتخاب کنند؛
ولی ما انسانها مجبور نیستیم فقط بر اساس فطرت که خداوند در انسان جای داده انتخاب کنیم؛
لطفا با کلمات بازی نکنید(:
شخص من کلی سالها در این زمینه فکر و تحقیق کردم و رای خیلی ها را خواندم اکثرا معتقدند ما مجبوریم و فقط صورتهای آن متفاوت هست جبر شخصی و محیط و سرنوشت و جغرافیا و آب و هوا و... در ظاهر در بعضی جاها مختاریم ولی اگر سر طناب را گرفته و ریشه یابی کنیم به جبر می رسیم علل قبل و تاثیر آن و جبرهای بالا و تاثیر کار ما بر علل بعد و خیلی چیزهای دیگر در نهایت جبر میشود بنده هم موافق هستم به قول کانت فردی در یک اتاق بزرگ که قفل هست ولی تمام نیازهای او هست زندانی شده و مجبور هست بماند ولی شاید هیچوقت نفهمد مجبور هست چون نیازهای او همانجا هست این خیلی مثال با معنی هست
توهم جبر و سرمستی اختیار
1) انسان موجودی است مُقیّد و مُخیّر، از یک سو در قید قوانین حاکم بر خود محدود، از طرف دیگر تحت همان قوانین دارای اختیاراتی است که به او افاضه گشته، مثل اتومبیلی که محدود به چهار چرخ و مقید به سیر در سطح زمین گشته و امکان پرواز و شنا در دریا از آن گرفته شده است. یعنی در چارچوب صناعتش میتواند فرمانش را بچرخاند.
2) به انسان امکان اختیار داده شده است اما اختیارش محدود در جغرافیای خاص و تعریف شده اش میباشد بطوری که امکام سرپیچی از دایره اختیارات خود را ندارد؛ یعنی، نمیتواند که اختیار نکند یعنی مجبور به اختیار کردن است. این همان «بل امر بین الامرین» میباشد.
3) پس اختیار انسان محدود به همان حدود انسانیت اوست چنین نیست که دامنه اختیاراتش نامحدود باشد. البته با توجه به گستردگی سامانه جسمی و روحی و عقلی موجودات دامنه اختیاراتشان متغیر است.
4) کسی که منکر اختیار است، آیا انکارش از روی اختیار است یا اجبار؟ اگر بگوید که در این انکار مجبور است، اعتراف به اجبار نشان بارز اختیار خواهد بود!!!! پس اختیارش را اثبات نموده.
بحث جبرو اختیار عبد الکریم سروش را در یوتیوب ببینید
پیشنهاد میکنم این کلیپ رو ببینید. تقدیر و جبر و اختیار:
th-cam.com/video/5mkZnneihtM/w-d-xo.html
اسم پروفایله فیسبوکت چیه ؟؟؟
facebook.com/Man.zeus.hastam
@@IamZeus110 زئوس جان ببین من درست متوجه شدم؟
همه جهان علت و معلول های مادی هستند.
علتی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار وجود نداره.
مثال: من گرسنه شدم. دوراهی غذا خوردن و نخوردن الان پیش روی من هست. میتونم هر کدوم رو انتحاب کنم، اما فرقی نمیکنه چون هر انتخاب من معلول علت یا علل مادی دیگه هست و چیزی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار نداریم. درسته؟
زئوس جان ببین من درست متوجه شدم؟
همه جهان علت و معلول های مادی هستند.
علتی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار وجود نداره.
مثال: من گرسنه شدم. دوراهی غذا خوردن و نخوردن الان پیش روی من هست. میتونم هر کدوم رو انتحاب کنم، اما فرقی نمیکنه چون هر انتخاب من معلول علت یا علل مادی دیگه هست و چیزی جداگانه و مستقل به عنوان اختیار نداریم. درسته؟
اون بزرگواریکه گفته عالم بودن خدا بر افعال انسان باعث جبر میشه چون از قبل خدا علم داره پس سرنوشت ما تعیین شده و جبریه در حالیکه علم خداوند به افعال انسان در واقع علم به افعال اختیاری انسانهاست ،یعنی خدا میداند که شما فردا با استفاده از اختیار خودتون چه فعلی رو انجام میدید این کجاش باعث جبر میشه ،لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین،کتاب عدل الهی استاد مطهری دقیقا پاسخ منطقی و فلسفی برهانی داده ،زئوس گاهی واقعا غیرمنطقی حرف میزنه
اونوقت خدا باید حدس میزد شما چه کاری با اختیار انجام میدی نه اینکه لحظه به لحظه چه کاری انجام میدی. حتی خداوند خودش در قران در مواردی گفته ما چشم انان را بر حقیقت بستیم. یا انان را در ظلالت قرار دادیم
به نظر من، اختیار و جبر هر دو وجود دارند ولی یه مورد کلی وجود داره که یا جبره یا اختیار. مثلاً ما می تونیم تو زندگی شغلمون رو انتخاب کنیم یا (به قول یکی از نظر دهنده ها) غذامون رو انتخاب کنیم و یا خیلی چیزای جزئی که این ها در مقابل سرنوشت آخروی انسان چیزی نیستند. حالا هرکسی یا به بهشت می ره یا به جهنم. و اگه بخوایم با علم غیب خداوند حساب کنیم، ما یا به بهشت می ریم یا به جهنم و اینو خدا می دونه که مثلاً من بهشتی ام یا از جهنمیان. و ما نمی تونیم علم خدا رو تغییر بدیم. پس اگه این مطلب درست باشه، این مسئله(بهشت یا جهنم) جبره نه اختیار. و اینطوری تلاش برای کسب پاداش الهی بی معنی میشه. لطفاً جواب بدین و اگه اشکالی تو حرفام می بینین به من بگین.
امیرعلی طالبی اونی که میگی جبر نیست بلکه به استعمار گرفتن انسانی توسط انسانی دیگر هست بقیه هم اینکه بهشت و جهنمی وجود ندارد همه اینها داستانی بیش نیست
این که خدا میدونه منافاتی با اختیار نداره ، ابهام از اونجا شروع میشه که علم خدا را از جنس علم خودمون میدونیم ، کلن علم خدا جنسی داره که اول باید اون را شناخت بعد بحث تغییر علم خدا با اختیار ما را مطرح کرد ، خدا مثل ما نمیدونه آ خدا یک شخص ثالث نیست ، مخلوق ماست که میدونه ما انتخابهامون چی هست و چه خواهیم کرد ، علم خدا فهمش سخته لاقل
سلام امیر علی جان بهشت و جهنم کاملا اختیاری است واینکه خدا میدونه ما بهشتی هستیم یا جهنمی اشتباهه .درستش اینکه خدا میدونه ما با اعمالی که انجام میدیم وارد جهنم یا بهشت میشیم البته فضل و بخشش خدا هم تاثیرداره
چراتوتمام حیوانات فقط انسان تکامل پیداکرده؟؟؟
کی گفته فقط انسان همه موجودات تکامل پیدا کردن مثل ماموت که شاخ هاش داره حذف میشه
@@pedram7723 تکامل توسبک زندگی رسیدن به دانش روزوتکنولوژی..
@@mehran3221 حیوانات دارن مثل میمون و شامپانزه و دلفین
@@mehran3221 خیلی ار حیوانات می تونن نقاشی کنن و بنویسن و حرف بزنن
@@pedram7723 میتوننداتم کشف کنندمیتونندبه فضابرند؟
خدا توانایی به نام اختیار دروجود انسان خلق کرده که میتونه بااون انتخاب کنه،برای مثال شما توانایی خندیدن داری به عنوان یک واقعیت دروجود خودت ولی همیشه ازش استفاده نمی کنی یعنی استفاده نکردن ازش به معنای وجود نداشتنش نیست واستفاده کردن ازش به معنای اجبارنیست ،خدا اون رو خلق کرده واستفاده کردن یانکردنش رو به توسپرده
سلام
با وجود اینکه کاملا منطقی صحبت میکنی ولی برخی اوقات سعی میکنی با تردد برخی حقایق آنها را از خودت دور نگه داری
یعنی دقیقا تو هم مثل برخی دیندار ها برای تایید شدن دنیای درونت سعی میکنی
برخی حقیقت ها را تحریف کنی تا تایید بیرون را برای درون حفظ شده نگه داری اطلاعات که ارائه میدی حیرت آوره و برای ارتباط با ماده کاملا موثر خواهد بود ولی برای جهان در سطح انرژی دارای مرز بندی خود ساخته و تحریف واقعیت است
انسان زمانی من واقعی خود را زندگی خواهد کرد که حقایق را همانگونه که هست ببیند و بپذیرد نه آنگونه که فکر میکند درست است
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
زئوس جان آثاری همچون اهرام مصر ، تخت جمشید و ... در زمانی ساخته شده که ماشین آلات نبوده ! و کلی اما و اگر و سوال و.. 😥 میشه ادعا کرد انسان در دوران کهن به پیشرفت زیادی رسیده ولی از بین رفته و فقط آثار پیشرفت بصورت مجهول باقی مونده 😕 میشه این تصور رو کرد که دخالت جانداری با هوش برتر از ما که یه جورایی رو زندگی ما دخالت دارن و از وجود ما سود و فایده میبرن 😒
ما میدونیم که آثار باشکوه اعصار قدیم چجوری ساخته شدند ، در موردشون مطالعه کنید
کجا اختیار داره انسان. انسان نه در بدنیا اومدنش و نه مردنش و نه زندگیش اختیار داره. در زندگی هر تصمیمی میگیری تحت فشار شرایط محدود کننده هست که بنابر مصلحتش انسان مجبوره همون کارو بکنه. آیا انسان اختیار دازه کار نکنه برای درآمدش؟ حتی اگه اون کار سرقت باشه. مجبوری بخوری مجبوری دفع کنی مجبوری نفس بکشی مجبوری درد رو تحمل نگنی مجبوری برای همه ی اینها خودت رو با شرایط جامعه ت وفق بدی. پس کو اختیار؟ چرته همش.
زئوس جان دقیقا همه حرفات رو من به یقین بارها تجربه و مشاهده میکنم گربه ها رو در کنار خودم 18 ماه سنجیدم و زیر نظر گرفتم باورش خیلی سخت بود اولاش ولی بعدا به مرور عادت کردم چون مرکز شهر تنها خونه دارای حیات و چند تا درخت بزرگ داره پرندگان زباد میان حالا چند گربه جمع شدن دور بر خونه زندگی میکنن قبل از وارد شدن به خونه یکیشون میاد یبار میو میو میکنه ولی رو دیوار و رو پشت بام بعد اگه من دوبدم بیرون و یا صدایی رو در اوردم میفهمه که خونه هستم دیگه تا چند ساعت نمیان ولی من کلک اونا دو فهمیدم وقتی میو کرد و هیچ کاری نکردم و بعد پنچ دقیقه بعد اونا رو تو خونه گیر اوردم بشدت اذیت و کتکشون زدم و منتظر عکسالعمل شدم...بعداز بهبودی چند ماه نیومدن ولی بعد به مراتب نگهبان گزاشتن سر کوچه و دم در و شب ها هم یبار میو میکنن و میره بیرون منم اولاش باز کلک میخوردم بعد چند دقیقه باز میاد و میو میو میکنه و اگه کاری نکردم میان ولی یکیشون نگهبانی میده...
ای متعصب
خود امام صادق میگه اگر سخنی از ما به شما رسید آنرا با عقل خود بسنجید
بله گفته اینو
ولی بعد از سنجیدن موظفی اطاعت کنی !!!!
مثلا من قرآن رو که با عقلم سنجیدم متوجه شدم که کلام خدا نیست ولی حق ندارم بگم قرآن کلام خدا نیست !!!!!
یه جا میگه إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ
یه جا دیگه میگه لتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ
یه روایت از جعفر صادق خوندم اگر واقعا ایشون گفته باشد تنها حرف درستی که زده....کار جهان و انسان نه جبره و نه اختیار،،،هم جبر هم اختیار و در اصل بین این دو هست که بهش منزلت میگویند
زئوس اشتباه میکنی بزرگوار.
همه چیز رو با هم قاطی کردی🤦🏻♂️
اَی‌خِدااااااا🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️
😂😂
این استدلالهای شما ظاهرن شاید به علت یک طرفه به قاضی رفتن و مطالعه بدون مباحثه اشکالات زیادی داره ، اصل اشکال شما تو این صحبت اینه که اختیار را مطلق فرض میکنین و بعد برای بودن یا نبودنش تناقض جور میکنین ، انسان مختار مطلق نیست و مجبور مطلق هم نیست ، این واضحه ، شما هم محکوم کردن قرآن و اسلام را فرض گرفتین و براش دلیل میتراشین ، عجیبه! میگین این که خدا تو قران گفته مصیبت های وارده به شما تو کتابی معلوم هست یا شده منافات با اختیار آدم داره را از کجا درآوردین؟ یا نظر بین الامرین را بدون دلیل رد میکنین ، میگین یا اختیار هست یا نیست و بینش نمیشه ، این "نمیشه" را از کجا در آوردین؟ من هم میگم میشه ، دلیل بیارین ، اتفاقا واضح هست که انسان مختار نسبی هست ، توی یک چهارچوب مختار هست ، اراده انسان منشائی نداره ، یعنی قائم به ذات هست ، این عجیب ترین چیز انسانهاست از طرف من که متخصص هوش مصنوعی هستم قبول کنین ، وجود یا منشا اختیار قابل فهم نیست ، از جنس خداست ، و اتفاقا یه دلیل این که میشه خدا را لمس کرد همین علت العلل بودن خود اراده ماهاست ، ما تو خودمون نمونه ای از چیزی که منکرش هستیم یعنی خدا داریم ، البته فرق انسان و حیوان اختیار یا اراده نیست ، فرق انسان و حیوان فهم و اختیار بین خیر و شر هست ، اینجا را قطعن با هم اختلاف نظر داریم ، اما توصیه میکنم مثل ،مذهبیون بی عقل تعصب علیه اسلام باعث نشه استدلالهاتون سخیف بشه ، شما تو این کلیپ زیادی بی منطق حرف زدین ، تو کل درسی که خوندم روی این تمرکز کردم که بشه الگوریتمی نوشت که تصمیم بگیره بدون این که قبلن تعیین کرده باشیم ، اما فقط متوجه شدم این موضوع قابل فهم نیست چه برسه پیاده سازی بخواد بشه
اتفاقا شما داری بی منطق صحبت میکنی این داره میگه شما نمیتونی جز این نوشته طوری دیگر فکر کنی چون محیط درک ژن تربیت تجربیات تورو اینگونه کرده
آنکه گویند: بین جبر و اختیار یک چیزی است به این معنی است که آب رودخانه که به کدام سمت میرود از اختیار ماهی نیست بلکه قضا الهی است که آب به کدام سمت برود و سر راهی ماهی چه قرار بگیرد و این هم اختیار ماهی است که با آنچیزیکه سر راهش قرار میگیرد چگونه برخورد نماید با اختیار خویش.
مقایسه اختیار انسان با اختیار کامپیوتر ،کاملا غلط بود.
برای اینکه اختیار کامپیوتر بر اساس برنامه ایست که براش نوشته شده و در واقع بهترین حرکت ممکن ،جبری است که نویسنده برنامه کامپیوتر ،برای کامپیوتر تعریف کرده ولی انسان بر اساس انتخاب خودش هستش .
در حضور هوش پیشرفته میشه به این گفته هم شک کرد.
20
مطالب شما سودمند و تفکر بر انگیز است اما واقعا چرا این مطالب جدی را با این صدا و دوبله کارتونی ارائه می کنید؟ به نظر من از ارزش کار شما کم می کنه.
حالا اگه این شعر مولانا را مثلا یه بی خدا میگفت خیلی زیبا میبود برای شما و نقدی نداشت اما چون مولانا گفته و مسلمان هم هستش نقد میشه حالا با همه این نقدها پس کل کلیپ های که از مسلمونا و اخوندها گذاشتی را با این کلیپ از بین بردی چون هر جنایتی که کردن جبر بوده اختیاری نداشتن پس دکانتو ببند مسخره . یه سری چیزهای که جبر خداست بقیه اختیار انسانه اونم با وجدانت میتونی انتخاب کنی پس چرند تحویل نده و از حرفای قلمبه سلنبه استفاده نکن .خداوند در وجود هر انسانی چیزی گذاشته بنام وجدان که با اون انسان میتونه همه و همه چیز را بسنجه و تشخیص بده و انتخاب کنه در وجود تمام انسانها هست چه بی خدا چه با خدا همه . مواردی مثل شرایط جامعه و طبیعت هیچگاه نمیتونه رو جدان اثر بزاره و یا سود و زیان .وجدان مثل قطب نما که شمال را همیشه نشون میده اونم همیشه حق رو نشون میده اون انسان هستش که هشدارهای وجدان را نادیده میگیره و به سود و زیان فکر میکنه و انتخاب میکنه امیدوارم به خوبی فهمیده باشی چون به سادگی توضیح داده شد
انسان دنبال زندگیی بی خطر و دارای بقا هست و تا جایی که امکان دارد سعی دارد زندگی کند و زنده بماند.از سوی دیگر موجودی اجتماعی است و به گونه ای تکامل یافته که زندگیی اجتماعی و دارای تعامل با هم نوع خود داشته باشد. لذا برای اینکه این جامعه بتواند بصورتی شکل بگیرد که به یکدیگر صدمه نزنند و بتوانند جامعه ای بی خطر برای هر فرد که منجر به بقای بشر و جامعه اش می گردد را شکل بدهند، بایستی عوامل جبریی مانند قانون و محیطی را فراهم کند تا به حریم یکدیگر تجاوز نکنند، هر جنایاتی که هر انسانی کرده چه دیندار چه بی دین به این علت بوده که در زمان انجام آن جنایت عامل بیرونیی(جبری) موجود نبوده که بتواند جلوی او را بگیرد مثلا اگر کسی مرا بزند تا به اختیار او در زدن بنده اقرار کنم، اگر من زورم از او بیشتر باشد عامل بیرونیی به نام زور بنده اجازه ی زدن به او نمیدهد و از کارش منصرف می گردد. حالا چه مسلمان چه غیر مسلمان چه خداباور چه خداناباور برای اینکه بتواند کنار بقیه انسان ها زندگی کند و جامعه شکل دهد بایستی قوانینی باشد تا از آن ها بازخواست کند و این خود عامل بیرونیی است که موجب می شود انسان و جامعه ی انسانی بقا پیدا کند.لذا قانون لازم است و بازخواست طبق عقل نیاز است. در ضمن زئوس اینجا حرفی از اینکه انسان اختیار ندارد نزده به نظر من؛ فقط گفت وجودِ موجودی به نام "واجب الوجود" با وجودی به نام " اختیار انسان" تناقض دارد. با تشکر و التماس کمی تعقل
@@mahdijafari217 داداش حرفت درسته ،،،این انسان همه اش مغزش است مغزش با تجربه وتفکر عاقل شدە،، مثلٲ اگر درکودکی بە آتش دست زده وسوزش گرفته دیگه تا روزی که این مغزکار میکنه دست بە آتش نمیزند، نجبر ونە اختیار ،(((((،، مغز است وتجربه وتعقل ،،،))﴾،این نظر شخصی من است ، ممنون داداش
تفویض رو معنی کردی اختیار؟!!!
ادعا سوادتم میشه؟؟ 😀
اعمال انسان کاملا اختیاری است حتی جبریون وقتی از طرف شخصی به آنها آسیبی برسد خواستار محاکمه طرف هستند اگر اعمال انسان جبری بود پس محاکمه این افراد کاملا بی معنا بود