جاودان و جاوید به پادشاه جدید آقای چارلزسوم کشور بریتانیا بزرگ فرزندملکه خانم الیزابت که در گذشته تسلیت میگویم به پادشاه چارلز سوم کشور انگلستان و به شاهزاده آقای ویلیام ولیعهد کشور بریتانیای بزرگ تسلیت میگویم و تبریک به پادشاه جادید چارلز سوم با تبریک و تسلیت به مناسبت در گذشته ملکه خانم الیزابت کشور بریتانیا بزرگ با تشکر و تسلیت و مبائک با د از دفتر سیاسی آقای علیرضا شکیبایی . متشکریم
نخست به عنوان خبرنگار در خبرگزاری پارس کارم را در اداره کل انتشارات و رادیو آغاز کردم سرپرست اداره کل انتشارات و رادیو آن زمان « نصرت الله معینیان » . کار در محیطی که دران بزرگترین چهره های معروف کشور دران حضور می یافتند برای من نوجوان که تازه کارم را در خبر گزاری پارس آغاز کرده بودم خیلی هیجان انگیز و نو بود ریاست خبرگزاری پارس با انسانی بود بسیار کمیاب بنام رضا پیرزاده ، انسانی همه کاره و سرشاراز فوت و فن تیم بازی و ساخت شبکه دوستان چیزی شبیه باشگاه مقامات مملکت بود
آقای نصرت الله معینیان در حالیکه معاون نخست وزیر بودند همزمان سرپرست رادیو ایران و اداره کل انتشارات کشور بود . معینیان انسانی بود عمیقا مودب و عمیقا بی گذشت . او در حالیکه با مقامات کشور بسیار مطیع ومودب بود اما کارکنان و زیر دستان به غایت بی کذشت و بی ترحم در نوشتن احکام تو بیخ و جریمه به خود تردیدی نشان نمیداد بارها شاهد بودم برای پادوهایی که ۲۵۰ تومان حقوق ماهیانه بی هیچ درنگ و تردید برایش ۱۰۰ تومان جریمه بنویسد آنهم حتما احکام توبیخ و جریمه این بینوایان باید با امضاء خودش باشد . معینیان برای اینکه کارکنان را مطلقا در مشت وکنترل خود داشته باشد ، برای استخدام کارکنان تصویب نامه ای از هییت دولت گذرانده بود که بی هیچ ضابطه ای می توانست به عنوان « حق الزحمه » استخدام کند آن هم این افراد حقوق خود را همان روز در پایان ساعت اداری نقدا از آقای وثقی صندوقدار معروف اداره دریافت و راهی خانه خود می شد . این شخص از آن لحظه قطعا هیچ نوع حقی حقوقی نسبت به اداره کل انتشارات نداشت نه بیمه نه بازنشستگی نه سابقه خدمت هیچ و هیچی نداشت تا ۸ صبح فردا بار دیگر یک روز « حق الزحمه » ای خود را با احتیاط کامل به پایان برساند باز دوباره ۱۵ تومان یا ۲۰ حق الزحمه را دریافت کند این شرایط آن چنان محیطی ازرعب وحشت ایجاد کرده بود که از هنر پیشگان شهره ی مملکت ، خوانندگان ، نوازندگان گرفته تا نویسندگان شهره ی کشور همگی آهسته می آمدند وبا احتیاط می رفتند تا گربه آقای معینیان شاخشان نزند معینیان به غایت سخت کوش ومتریک بود ارزش همکاران خود را تنها با « حاصل » کارشان ارزشیابی می کرد . او مدیری پاک و به دور از هر فساد بود در عین قلبی داشت سخت تر از حجر الاسود !! ، او از خود حسی متضاد در ذهن و قلب همکاران خود ایجاد میکرد که بی نظیر بود . کارکنان اورا به خاطر خیلی جهان مرجح برهر چیز پاک دستی ، بی نظری او بود او انسانی بی رحم و شفقت بود ولی رفتاری برابر برای همه خیلی ها به ویژه برخی از هنرپیشگان صاحب نام ، نویسندگان شهره ی نام اور و موسیقی دانان چیره دست کشور به سهولت با صدور یک حکم اخراج دوخطی و یک امضا ی آقای معینیان از زندگی ساقط شدند . او ابتدا به وزارت کار رفت با بازگشتی دوباره اما کوتاه به رادیو ایران در واقع وزارت اطلاعات بازگشت اما این با چندان طول نکشید که به عنوان رییس دفتر مخصوص پادشاه ناگزیر وزارت اطلاعات و رادیو ایران را که در واقع فرزند اومحسوب می شدند و خود از ابتدا در ساختار وتوسعه آن ها تلاش های بسیار گسترده ای کرده بود پشت سر گذاشت . و اما هوشنگ انصاری آن انسان دور نگر ، صاحب تفکرات همسو با مدرنتیه و بسیار پراگماتیست وقتی وزارت اطلاعات در اختیار گرفت از دیدن شرایط اسف انگیز حاکم بر شرایط زندگی طبقه شریف قلم ، نگهبانان میراث هنرهای نمایشی سخت تکان خورد خاطرم هست در کنار استخر رادیو ایران جایی که وزیر اطلاعات سوار بر اتومبیل اش می شد پرونده ای داشتم که باید به وزیر می دادم در حالیکه به آن دو نزدیک می شدم شنیدم به معاون کل خود دکتر معتمد وزیری با صدای بلند می گفت : من فکر کردم دوران ارباب و رعیتی به سر آمده است مگر می شود بهترین مغزها و آورد بهترین استعداد ها را اورد بعد برده وار ازشون کار کشید ، نه بیمه ای نه حقوق بازنشستگی نه سابقه خدمتی نه حال نه آینده ، این فریدون ( دکتر معتمد وزیری ) باید این وضع همینجا باید تمام بشه .... سه ماه بعد دوران نابسامان و ظالمانه ی معینیان با ابلاغ رسمی کارکنان به خط پایان خود رسید
در باب آقای معینان دولتمرد مطلقا پاک دست ، ایران پرستی کم مانند وزیر اطلاعات و رییس دفترپادشاه ایران نوشته ام از نگاه دستور زبان فارسی مغشوش بود، بیمار بودم و لذا « بد » نوشتم ! ، بدین لحاظ از خوانندگان نوشته ام همچنین از جناب زراعتی فرهیخته گرامی طلب پوزش می کنم . باشد که در آینده جبران مافات کنم وبه زمان بیماری قلم بدست نگیرم ، اما آنچه بابت جناب معینیان نوشتم با تمام وجودم صادقانه وحقیقت نوشتم ، باشد که هرکجا هستند خدایا به سلامت دارش ، شکی نیست او اهل قلم و قبیله هنر ایران را بد مدیرت کرد ، او ایران را عاشقانه دوست می داشت و بی اغراق او شب و روز ایران پرستار بود و بسیاران چیزها از ایشان آموختند . دکتر ابراهیم پیشه ور
من خم ابتدا باور نداشتم ولب با یک سرچکوچولو در اینترنت متوجه شدم آنچه در این کلیپ هست قطرهای از آقیانوس است فقط کافی است اموال و دارایی آقای هوشنگ انصاری راددر اینترنت سرچ کنید و بعد هم چند سرچودر مورد خود شخص آقا هوشنگ انصاری کنید بعد متوجهدخواهید شد چهکسی در ماه هست
امروز هوشنگ انصاری از بزرگترین صاحبان سرمایه و ثروت در امریکا است.هنری کیسینجر بعنوان مدیر ارشد در راس شرکتهای چندملیتی هلدینگ برای هوشنگ انصاری کار مدیریت میکند.انصافا زیرک و پولساز بوده و هست..
البته که بسیار زیاد زیرک و باهوش و پولساز است که توانسته با پس انداز کردن حقوق کارمندی سرمایه اولیه را برای سهامداری شدن و شراکت در کارخانهها را فراهم کند و بدون توجه و گوشه چشم شاهنشاه فقط بدلیل هوش سرشار و استعداد زاتی و دانش خودش وزیر شده و صدالبته از مصونیت شاهنشاهی رانت پوشش ضد قانون عدم پرداخت مالیات و صدها امتیازهایی دیگری که مشاوران شاهنشاه، وزیران و مدیرکل های دولت شاهنشاهی از آنها بهرمند هستند هرگز استفاده نکرده است
@@mmalie8063 البته علاقه شما به اعلیحضرت ستودنی است.اما هوشنگ انصاری با پس انداز حقوق کارمندی به اینجا نرسیده...داستان اولین دوهزار دلاریکه بدست اورد خیلی جالبه..مربوط به مصاحبه با مستوفی الممالک بود یا ...نخست وزیر شهنشاه که با استالین مذاکره کرد...او از زمان شرکت در بورس ژاپن عملا وارد دنیای سرمایه داری شد..مسؤل بعضی سرمایهگذاری های اعلیحضرت هم بود.به ابرانیان در تبعید خیلی کمک کرد
@@rezasamsami6597اول اینکه علاقه من به شاهنشاه و خاندان پهلوی همان علاقهای است که نسبت به قاجار دزد و وطنفروشی و نظام آخوندهای تروریستپرور که پس از تجاوز به کودکان و زندانیان آنها را میکُشَند است، دوم اینکه شما مجهول و بدون سند و مدرک و قابل استناد نوشتهاید، ولی در نوشته آقای دکتر علی بهزادی در مورد زمینخواری استفاده از رانت حکومتی سرمایههای ملی مردم ایران مستند و قابل قبول میباشد زیرا با نام و تاریخ و محل و شواهد قابل اثبات هستند،
@@rezasamsami6597 از طرفی هم گفتهاند کدخدا را ببین دِه را بچاپ، ضربالمثل چیزی را اثبات نمیکند و هرگز هم نمیشود با گفتن ضربالمثل به نتیجه درست رسید. زبان فارسی سرشار از ضربالمثلهای زیبا ناسخومنسوخ و ضدونقیض هستند. گفتن ضربالمثل راه فرار مردمان ناآگاه بیسواد است که چون قادر به ارائه سند یا مدرک قابل استناد و دلیل محکمی برای اثبات گفتهها خودشان نیستند با گفتن یک ضربالمثل شنونده را گیج سردرگم و گمراه میکنند دقیقاً مانند مادربزرگهائی که قادر به قانع کردن نوههای زیرک و باهوش امروزی خود نیستند و از علم و دانش هم هیچ آگاهی ندارند و با گفتن یک ضربالمثل "که اغلب هم هیچ ربطی به موضع ندارد" از دادن جواب منطقی فرار میکنند. من از شما سند و مدرک قابل استناد برای عدم استفاده آقای انصاری از رانت حکومتی پستومقام روابط وزارتی و اثبات پولساز بودن و کارآورن بودن این آقای مُولتی میلیادر دیزه میزه خیلی باهوش زرنگِ زیرک خواستم ولی شما جواب دادید "در خانه اگر کس است یک حرف بس است" حالا چه ربطی به شقیقه دارد را فقط خود داني و یک بَستِ بزرگ
جاودان و جاوید به پادشاه جدید آقای چارلزسوم کشور بریتانیا بزرگ فرزندملکه خانم الیزابت
که در گذشته تسلیت میگویم به پادشاه چارلز سوم کشور انگلستان و به شاهزاده آقای ویلیام ولیعهد کشور بریتانیای بزرگ تسلیت میگویم و تبریک به پادشاه جادید چارلز سوم با تبریک و تسلیت به مناسبت در گذشته ملکه خانم الیزابت کشور بریتانیا بزرگ با تشکر و تسلیت و مبائک با د از دفتر سیاسی آقای علیرضا شکیبایی . متشکریم
نخست به عنوان خبرنگار در خبرگزاری پارس کارم را در اداره کل انتشارات و رادیو آغاز کردم سرپرست اداره کل انتشارات و رادیو آن زمان « نصرت الله معینیان » . کار در محیطی که دران بزرگترین چهره های معروف کشور دران حضور می یافتند برای من نوجوان که تازه کارم را در خبر گزاری پارس آغاز کرده بودم خیلی هیجان انگیز و نو بود ریاست خبرگزاری پارس با انسانی بود بسیار کمیاب بنام رضا پیرزاده ، انسانی همه کاره و سرشاراز فوت و فن تیم بازی و ساخت شبکه دوستان چیزی شبیه باشگاه مقامات مملکت بود
آقای نصرت الله معینیان در حالیکه معاون نخست وزیر بودند همزمان سرپرست رادیو ایران و اداره کل انتشارات کشور بود . معینیان انسانی بود عمیقا مودب و عمیقا بی گذشت . او در حالیکه با مقامات کشور بسیار مطیع ومودب بود اما کارکنان و زیر دستان به غایت بی کذشت و بی ترحم
در نوشتن احکام تو بیخ و جریمه به خود تردیدی نشان نمیداد
بارها شاهد بودم برای پادوهایی که ۲۵۰ تومان حقوق ماهیانه بی هیچ درنگ و تردید برایش ۱۰۰ تومان جریمه بنویسد آنهم حتما احکام توبیخ و جریمه این بینوایان باید با امضاء خودش باشد . معینیان برای اینکه کارکنان را مطلقا در مشت وکنترل خود داشته باشد ، برای استخدام کارکنان تصویب نامه ای از هییت دولت گذرانده بود که بی هیچ ضابطه ای می توانست به عنوان « حق الزحمه » استخدام کند آن هم این افراد حقوق خود را همان روز در پایان ساعت اداری نقدا از آقای وثقی صندوقدار معروف اداره دریافت و راهی خانه خود می شد . این شخص از آن لحظه قطعا هیچ نوع حقی حقوقی نسبت به اداره کل انتشارات نداشت نه بیمه نه بازنشستگی نه سابقه خدمت هیچ و هیچی نداشت تا ۸ صبح فردا بار دیگر یک روز « حق الزحمه » ای خود را با احتیاط کامل به پایان برساند
باز دوباره ۱۵ تومان یا ۲۰ حق الزحمه را دریافت کند
این شرایط آن چنان محیطی ازرعب وحشت ایجاد کرده بود که از هنر پیشگان شهره ی مملکت ، خوانندگان ، نوازندگان گرفته تا نویسندگان شهره ی کشور همگی آهسته می آمدند وبا احتیاط می رفتند تا گربه آقای معینیان شاخشان نزند
معینیان به غایت سخت کوش ومتریک بود ارزش همکاران خود را تنها با « حاصل » کارشان ارزشیابی می کرد . او مدیری پاک و به دور از هر فساد بود در عین قلبی داشت سخت تر از حجر الاسود !! ، او از خود حسی متضاد در ذهن و قلب همکاران خود ایجاد میکرد که بی نظیر بود . کارکنان اورا به خاطر خیلی جهان مرجح برهر چیز پاک دستی ، بی نظری او بود او انسانی بی رحم و شفقت بود ولی رفتاری برابر برای همه
خیلی ها به ویژه برخی از هنرپیشگان صاحب نام ، نویسندگان شهره ی نام اور و موسیقی دانان چیره دست کشور به سهولت با صدور یک حکم اخراج دوخطی و یک امضا ی آقای معینیان از زندگی ساقط شدند .
او ابتدا به وزارت کار رفت با بازگشتی دوباره اما کوتاه به رادیو ایران در واقع وزارت اطلاعات بازگشت اما این با چندان طول نکشید که به عنوان رییس دفتر مخصوص پادشاه ناگزیر وزارت اطلاعات و رادیو ایران را که در واقع فرزند اومحسوب می شدند و خود از ابتدا در ساختار وتوسعه آن ها تلاش های بسیار گسترده ای کرده بود پشت سر گذاشت .
و اما هوشنگ انصاری آن انسان دور نگر ، صاحب تفکرات همسو با مدرنتیه و بسیار پراگماتیست وقتی وزارت اطلاعات در اختیار گرفت از دیدن شرایط اسف انگیز حاکم بر شرایط زندگی طبقه شریف قلم ، نگهبانان میراث هنرهای نمایشی سخت تکان خورد خاطرم هست در کنار استخر رادیو ایران جایی که وزیر اطلاعات سوار بر اتومبیل اش می شد پرونده ای داشتم که باید به وزیر می دادم در حالیکه به آن دو نزدیک می شدم شنیدم به معاون کل خود دکتر معتمد وزیری با صدای بلند می گفت : من فکر کردم دوران ارباب و رعیتی به سر آمده است مگر می شود بهترین مغزها و آورد بهترین استعداد ها را اورد بعد برده وار ازشون کار کشید ، نه بیمه ای نه حقوق بازنشستگی نه سابقه خدمتی نه حال نه آینده ، این فریدون ( دکتر معتمد وزیری ) باید این وضع همینجا باید تمام بشه ....
سه ماه بعد دوران نابسامان و ظالمانه ی معینیان با ابلاغ رسمی کارکنان به خط پایان خود رسید
در باب آقای معینان دولتمرد مطلقا پاک دست ، ایران پرستی کم مانند وزیر اطلاعات و رییس دفترپادشاه ایران نوشته ام از نگاه دستور زبان فارسی مغشوش بود، بیمار بودم و لذا « بد » نوشتم ! ، بدین لحاظ از خوانندگان نوشته ام همچنین از جناب زراعتی فرهیخته گرامی طلب پوزش می کنم . باشد که در آینده جبران مافات کنم وبه زمان بیماری قلم بدست نگیرم ، اما آنچه بابت جناب معینیان نوشتم با تمام وجودم صادقانه وحقیقت نوشتم ، باشد که هرکجا هستند خدایا به سلامت دارش ، شکی نیست او اهل قلم و قبیله هنر ایران را بد مدیرت کرد ، او ایران را عاشقانه دوست می داشت و بی اغراق او شب و روز ایران پرستار بود و بسیاران چیزها از ایشان آموختند . دکتر ابراهیم پیشه ور
@@abrahampishevar1198 درود
حدس می زنم پیاز داغش زیاده جناب
خمینی را در ماه دیدیم تداعی می کند.......؟!
من خم ابتدا باور نداشتم ولب با یک سرچکوچولو در اینترنت متوجه شدم آنچه در این کلیپ هست قطرهای از آقیانوس است فقط کافی است اموال و دارایی آقای هوشنگ انصاری راددر اینترنت سرچ کنید و بعد هم چند سرچودر مورد خود شخص آقا هوشنگ انصاری کنید بعد متوجهدخواهید شد چهکسی در ماه هست
امروز هوشنگ انصاری از بزرگترین صاحبان سرمایه و ثروت در امریکا است.هنری کیسینجر بعنوان مدیر ارشد در راس شرکتهای چندملیتی هلدینگ برای هوشنگ انصاری کار مدیریت میکند.انصافا زیرک و پولساز بوده و هست..
البته که بسیار زیاد زیرک و باهوش و پولساز است که توانسته با پس انداز کردن حقوق کارمندی سرمایه اولیه را برای سهامداری شدن و شراکت در کارخانهها را فراهم کند و بدون توجه و گوشه چشم شاهنشاه فقط بدلیل هوش سرشار و استعداد زاتی و دانش خودش وزیر شده و صدالبته از مصونیت شاهنشاهی رانت پوشش ضد قانون عدم پرداخت مالیات و صدها امتیازهایی دیگری که مشاوران شاهنشاه، وزیران و مدیرکل های دولت شاهنشاهی از آنها بهرمند هستند هرگز استفاده نکرده است
@@mmalie8063 البته علاقه شما به اعلیحضرت ستودنی است.اما هوشنگ انصاری با پس انداز حقوق کارمندی به اینجا نرسیده...داستان اولین دوهزار دلاریکه بدست اورد خیلی جالبه..مربوط به مصاحبه با مستوفی الممالک بود یا ...نخست وزیر شهنشاه که با استالین مذاکره کرد...او از زمان شرکت در بورس ژاپن عملا وارد دنیای سرمایه داری شد..مسؤل بعضی سرمایهگذاری های اعلیحضرت هم بود.به ابرانیان در تبعید خیلی کمک کرد
@@rezasamsami6597اول اینکه علاقه من به شاهنشاه و خاندان پهلوی همان علاقهای است که نسبت به قاجار دزد و وطنفروشی و نظام آخوندهای تروریستپرور که پس از تجاوز به کودکان و زندانیان آنها را میکُشَند است، دوم اینکه شما مجهول و بدون سند و مدرک و قابل استناد نوشتهاید، ولی در نوشته آقای دکتر علی بهزادی در مورد زمینخواری استفاده از رانت حکومتی سرمایههای ملی مردم ایران مستند و قابل قبول میباشد زیرا با نام و تاریخ و محل و شواهد قابل اثبات هستند،
@@mamal5114 درخانه اگر کس است ..یک حرف بس است
@@rezasamsami6597
از طرفی هم گفتهاند
کدخدا را ببین دِه را بچاپ،
ضربالمثل چیزی را اثبات نمیکند و هرگز هم نمیشود با گفتن ضربالمثل به نتیجه درست رسید.
زبان فارسی سرشار از ضربالمثلهای زیبا ناسخومنسوخ و ضدونقیض هستند.
گفتن ضربالمثل راه فرار مردمان ناآگاه بیسواد است که چون قادر به ارائه سند یا مدرک قابل استناد و دلیل محکمی برای اثبات گفتهها خودشان نیستند با گفتن یک ضربالمثل شنونده را گیج سردرگم و گمراه میکنند دقیقاً مانند مادربزرگهائی که قادر به قانع کردن نوههای زیرک و باهوش امروزی خود نیستند و از علم و دانش هم هیچ آگاهی ندارند و با گفتن یک ضربالمثل "که اغلب هم هیچ ربطی به موضع ندارد" از دادن جواب منطقی فرار میکنند.
من از شما سند و مدرک قابل استناد برای عدم استفاده آقای انصاری از رانت حکومتی پستومقام روابط وزارتی و اثبات پولساز بودن و کارآورن بودن این آقای مُولتی میلیادر دیزه میزه خیلی باهوش زرنگِ زیرک خواستم ولی شما جواب دادید "در خانه اگر کس است یک حرف بس است" حالا چه ربطی به شقیقه دارد را فقط خود داني و یک بَستِ بزرگ