Hey diese Musik, ist reinste Therapie 😢❤😢🎉❤🎉❤❤❤ Ich danke echt Dir alls DJ und dem Team was mit Dir zusammen gearbeitet hat. Das ist Entspannung on the Floor / I Love you❤❤❤
Ein Kunstwerk! Für diese konstant anhaltene Qualität deiner Sets ist dein Kanal massiv unterbewertet. Hätte ich ein eigenen Club wärst du mein Resident. Ich hoffe, noch viel von dir zu hören.
Freut mich zu hören , wenn es gefällt. Und über meine Kanalgröße mache ich mir gar nicht so den Kopf . Solange ich ein paar Leute mit meinen Sets glücklich machen kann , bin auch ich zufrieden 😁 Hab eine gute Zeit ✌️ und wir hören 🎧 uns
و من بر رشته صدای سازه ره سپرده بودم . چه رویاها که پاره نشد و چه نزدیک ها که دور نرفت ! غبار غریو و ریگ روان خواب که پایانش در تو بود . آمده ام تا تو را ببویم ، و اما ارزانی ات چه بود ؟ چون زهر دوزخی که با نفس هایم در میامیخت ؟! به پاس این همه راهی که آمدم برگشت ، و سعی بر آنکه فضا را از خود عبور دهد و در کرانه های دیدنی و نادیدنی و اکنون صدای زمزمه بیگانگی را بویید . ریشه های روشنی ، پوسیده فرو ریخته !؟ و صدا و کلمات هم که در جاده بی طرح فضا میرفت ؟ از مرزی هم گذشته و بود و و و و و در پی مرز گمشده ای دگر می گشت در خوابی که طرحی رها شده داشت .؟ خواب خطا کارش را نفرین فرستاد انتظاری نوسان داشت و صدایی در تنهایی خویش میگریست . و آیا این گل که در خاک همه رویاهایمان روییده بود ؟ کدامین باد بذر این دانه ها را به سرزمین خوابمان اورده بود ؟ گلی که خیالی می پژمراند ! دست سایه ام بالا خزید . قلبی تپید باران نور و رویا به نگاه که مبهوت بود . گفتی جوهر سوزان رقص در گلوی مار سیه چکیده بود . در دنیایی راز دار در دنیایی به ته نرسیده هنگام کودکی همه جا چشمان ام در پی چیزی ناشناس در کمین بود . ای پرده که پنجره ات رو به تهی است و ره زاویه دید و نگاه موقع برخاستن رسد . و پایان تلخ صداهای هوش ربا ! فرا رسیده و فرو ریزد . لذت خواب میفشارد .؟ فراموشی میبارد .؟ پرده نفس میکشد ؛ شکوفه خوابت خواهد پژمرد.؟ تا نگاه رها گردد . و در هم شکستن بی جنبشی ات را در تپش های گنگ از مرز هستی من تمام شده است . و من از میان خوابم تصویر بیداریم را میکشیدم . و نوسان لنگر ساعت را در چشمانی که بهت خویش گم کرده بود . چگونه می شد در رگهای بی فضای ! این تصویر همه گرمی حیرت فرو ریزد تصویرم را کشیدم چیزهایی بسیاری پیدا و هویدا و عیان شده بود . روی خودم خم شدم ؛ و طرح هندسه و شکل ها و حفره هایی که در هستی من دهان میگشود . خواب که پایان یابد . خواب هایی زخم خار بیابان دیده بوده خوابی که گرمی دوزخ را چشیده بود که در هوایش زندگی ام آب میشد . خواب هایی در قیر اندود شب خواب هایی که نفس هایش بوی اندوهگین مرگ بود ! خواب هایی که روشنایی بدان بوی اندوهیگن گنگ بود ! به بیداری خود رسیده ایم . اینبار تصویری که رگهایش در ابدیت می تپید . سایه دراز لنگر ساعت روی به نوسان می امد ،می رفت و نگاهی که به بدرقه دنبالشان میدوید . طلسم شکسته خوابم را بنگر بیهوده به زنجیر مروارید چشم دوخته بودب . و ریشه نگاهی که در تاروپودش می سوخت .
لاله ای دیدم لبخندی به دشت و پرتویی که در چشمه جوشان روشنی میریخت و او ( صدا ) را در شیار رودخانه و خاک شناخت و نشستم به تماشای صدا و جلو ه اش با رایحه زمزمه به هم آمیخت رود خروشان بود و امواج صداااا ا هر دو خیره شدیم به رودهای توهم و وهم پرده روشن بود ، اما او تاریک ز تباهی میخواند چشمم بر پیکره اش افتاد و گفتم طرح ها دارم افت پژمردگی در نزدیکی تعالی جلوه روی رخ !؟ دشت : دریای تپش ، اهنگ و بعد نور سایه میزد خنده تاریک بر نقاب چهره او و چنین سخن دست ات ز درخشش تیر و کمان سرشار باد هر جا که باشی آسمان خوشه کهکشان آویزد من بدو گفتم کو چشم ارزومندی .؟ که ز ترس و شیفتگی در برکه فیروزگون ، گلهای سپید ز جای می کند؟ و کیست هر دم به مار سیاهی مینگرد همچون گلچین بی تاب . و اینجا - فسانه نمی گویم نیش مار ارمغانش چه بود بر گل ارمغان ؟ بیداری را جادو میزند ؟ میو های باغ را ایا دیوی می رباید ؟ و- قصه نمیپردازم در باغستان من شاخسارها ز باروری خم میشوند کیست که نیاموخته بدان آموخته را که بی نیازی را دگر نیاز چیست ؟ آفتاب به سایه فرمود داستان ز دیار قصه دفتر چه می شنوی ؟ آیا صدای شکفتن را میشنوی و جویبار از ان سوی زمان گذر میکرد بدو فرمود پس تا تو ز راهی در حرکت من رسیده ام و در ادامه بدو چنین که شما ز حال رفتن یا آمدن ز کل و کلیات ؟ اندوهی در دلش نشست ، رهرو نازک دل میان ما راه درازی نیست ؛ چون شکفتن خورشید معطر در باغچه ای از باغ دگر میان داستان زمانه ز دفتر آفتاب آمده و پژمردگی فسانه شد. سایه درخت بدو چشم و نگاه طرحی در ابدیت ریخت اکنون انگشتانم برنده ترین خارها را می نوازد !!!!!! و لبانم به پرتو شوکران لبخند میزند . این که بوده که ز هر وزشی هدیه ای ناشناس به دامن من اویخته ؟ و اینک هر هدیه ابدیتی است بدآن ماهیت معنا . واینک چشمه نزدیک ، نقش عطش را در ضمیر ذهن جوشان خود میشکفد و آتشی فروزآن ز میان کلبه و ز دنباله چنین که نهال بدیار ز زطوفان هراسد ؟ و در جوابش خطاب و سخن که ببالید ، ای نورسته ترین نهالان که تهاجم بر باد ز مفهوم و ماهیت رقص و چرخ و چرخش ز جهان ایا گزیدن را هنوز بر شما نوازش است ؟
و چشمان من و سایه دست شاخه نزدیک گلدان تشنه بود از اب گذشتم رفتم غروب را بر ستیغ آشیان شکستم اینکدر خمیدگی فروتنی به پای تو مانده ام . خم شو ، شاخه نزدیک و طرحی بدان بیاویز در چرخ ز چرخه ها بر محور متصلات بدان بی نهایت خمیدگی ها هندسه شکل و ساختار ساختمان ز سازه و پرسش؟ فرمود موید اثر چیست در مرکزیت عالم ؟
Sorry, but I can't do anything about the advertising, TH-cam switches it off automatically after a certain number of views. I don't earn a cent from my mixes here either
مرغ دمگس خوار را هنوز هیچ پیام درست و درمانی دریافت نکردم ز حضار از فهم بدان چون در تثلیث انسان پروانه و گل کلید کجاست من هم نمیدانم و بعد ز حضاری که در کمونه بودن دستی به سر و گوشش کشید و پرسیدش دوست داری بری بهشت با لرزه و استرس اری اری فرمانده بدو فرمود که میتوانم سوال دیگری اگر که اجازه دهی اگر که نه همینجا سیرابیت کنم گفت اری اری بپرس و شخسوار پرسید که برای عزیمت به بهشت ز درب و درگاه ، خب ؟ گوه و عن چه کنی ؟ منظور همون که الان درون شکمت را چه میکنی ؟ و سکوت چوم رضایت نیست علامت ندانم گرایی را پاداشی بدان تعلق و فورا +×÷_=
The mix from 36:21 is out of this world 🔥
Das ist Musik die geht unter der Haut 🎉🎉🎉
Love it!❤✨🙌
Traumhaft ....😂😂😂😂😂...Magie pur für Geist und Seele😂❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
1:58
ॐ cool ॐ Grüässli vom Bodesee
Danke dir ☺️
Ebenso Grüße vom Schwaben Meer aus Lindau@@luclexus
@@ervonHier🙋♂️
THX FOR SHARING WITH US MY BROTHER. HAVE A GOOD WEEK AND BE BLESSED
Thx 🙏
Unfassbar emotional! Genau das richtige für Montagmorgen Richtung Arbeit!
Just the music for listening to staying off work and bouncing while cooking up in the kitchen
🫶
Super class mixing 🎶💿🎵🎶💿🎵
Fantastic job Luc Lexus 🌬👍
Greetings from INDIA 🇮🇳 !
Thank you so much ✌️
Du süße Seele...Ich sage Danke für das was du Liebst genau wie iich
Geht unter die Haut ❤
Mega Sound mach weiter so.......
Danke Dir ☺️
Impresionante
❤ you are the best ❤ i love it ❤
flyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy
mega klasse mix i love it👏👏👏👏👍👍👍👌👌👌👌
THX 🙏
The tunes are utter boss DJ's keep they good vibrations real , awesome music, techno forever.
🔥😎⚓️🔥 Dankeschön 🔥😎⚓️🔥
Kein Ding 😉🙌🏻
...wie immer EINFACH NUR TOP 🥳🎊
Danke
Hey diese Musik, ist reinste Therapie 😢❤😢🎉❤🎉❤❤❤
Ich danke echt Dir alls DJ und dem Team was mit Dir zusammen gearbeitet hat. Das ist Entspannung on the Floor / I Love you❤❤❤
Gut gemixt
Love it🔥😍
THX 🙌🏻
Just started listening to this set and I'm keeping it on
good to hear my friend 🫶🏻
Ein Kunstwerk! Für diese konstant anhaltene Qualität deiner Sets ist dein Kanal massiv unterbewertet. Hätte ich ein eigenen Club wärst du mein Resident. Ich hoffe, noch viel von dir zu hören.
Freut mich zu hören , wenn es gefällt.
Und über meine Kanalgröße mache ich mir gar nicht so den Kopf . Solange ich ein paar Leute mit meinen Sets glücklich machen kann , bin auch ich zufrieden 😁 Hab eine gute Zeit ✌️ und wir hören 🎧 uns
Lieben Dank aus der Schweiz🇨🇭
Gerne 🙏
beautiful melody ❤❤❤
Top
Wie Hammer ist dieser Mix bitte.. Wow💯👌👌👌👌
Freut mich zu hören 🫶
Sehr nice! subscribed
Vielen lieben Dank 🙏
Благодарствую❤
👍
Buenísimo ❤🌹🌸🌷🐦🍓🧘🌈💜💜💜💜💜
Thank You 🫶
Was für ein bomben set . Jeder club on fire.
LOVE*IT*)
❤🎉❤
❤ zawsze Dojebiesz Do pieca ❤
You welcom
J adore
❤
❤❤❤
Cada cual a su lugar 🫶
💚 💫 super 🆒️ von dir 🎶 💿🎚💿
.....👻
Danke dir 🙏
21:14 and I'm in love 💓🪽
❤️🙏💯%🔥🎶🎵
Thx 🙏
Kaput🎉❤
Mega. Läuft auf Dauerschleife! Danke!
Freut mich sehr 🫶🏻
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
3:00 - 4:23 unfassbar dieser Part !
Das komplette Set einfach brutal 🙌🏽🫶🏽
Ich danke dir 🙏
Echt stark🫡Long Version wäre nice von diesem Part ! 🎵 🎧
❤❤❤❤🎉🎉🎉😊
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
💫👍👌✌️2024 🕊️👋
✴️
ای دریغا
و تنفسی عمیق
ای دریغا
I hatte Neelix!
Track ID pls 🙏
Intro/ erste Nummer bitte
A Playlist dazu wär ganz fein 😅
Ist alles in der Beschreibung 😉
kot 🐈
و من بر رشته صدای سازه ره سپرده بودم .
چه رویاها که پاره نشد و چه نزدیک ها که دور نرفت !
غبار غریو و ریگ روان خواب که پایانش در تو بود .
آمده ام تا تو را ببویم ،
و اما ارزانی ات چه بود ؟
چون زهر دوزخی که با نفس هایم در میامیخت ؟!
به پاس این همه راهی که آمدم
برگشت ،
و سعی بر آنکه فضا را از خود عبور دهد
و در کرانه های دیدنی و نادیدنی
و اکنون صدای زمزمه بیگانگی را بویید .
ریشه های روشنی ، پوسیده فرو ریخته !؟
و صدا و کلمات هم که در جاده بی طرح فضا میرفت ؟
از مرزی هم گذشته و بود و و و و و
در پی مرز گمشده ای دگر می گشت
در خوابی که طرحی رها شده داشت .؟
خواب خطا کارش را نفرین فرستاد
انتظاری نوسان داشت
و
صدایی
در
تنهایی
خویش
میگریست .
و آیا این گل
که در خاک همه رویاهایمان روییده بود ؟
کدامین باد بذر این دانه ها را به سرزمین خوابمان اورده بود ؟
گلی که خیالی می پژمراند !
دست سایه ام بالا خزید .
قلبی تپید
باران نور
و رویا به نگاه که مبهوت بود .
گفتی جوهر سوزان رقص
در گلوی مار سیه چکیده بود .
در
دنیایی
راز دار
در دنیایی به ته نرسیده
هنگام کودکی
همه جا چشمان ام در پی چیزی ناشناس در کمین بود .
ای پرده
که پنجره ات رو به تهی است و ره زاویه دید و نگاه
موقع برخاستن رسد .
و پایان تلخ صداهای هوش ربا !
فرا رسیده
و فرو ریزد .
لذت خواب میفشارد .؟
فراموشی میبارد .؟
پرده نفس میکشد ؛
شکوفه خوابت خواهد پژمرد.؟
تا نگاه رها گردد .
و در هم شکستن بی جنبشی ات را
در تپش های گنگ
از مرز هستی من تمام شده است .
و من از میان خوابم
تصویر بیداریم را میکشیدم .
و نوسان لنگر ساعت را در چشمانی که بهت خویش گم کرده بود .
چگونه می شد در رگهای بی فضای ! این تصویر
همه گرمی حیرت فرو ریزد
تصویرم را کشیدم
چیزهایی بسیاری پیدا و هویدا و عیان شده بود .
روی خودم خم شدم ؛
و طرح هندسه و شکل ها و حفره هایی که در هستی من دهان میگشود .
خواب که پایان یابد .
خواب هایی زخم خار بیابان دیده بوده
خوابی که گرمی دوزخ را چشیده بود
که در هوایش زندگی ام آب میشد .
خواب هایی در قیر اندود شب
خواب هایی که نفس هایش بوی اندوهگین مرگ بود !
خواب هایی که روشنایی بدان بوی اندوهیگن گنگ بود !
به بیداری خود رسیده ایم .
اینبار
تصویری که رگهایش در ابدیت می تپید .
سایه دراز لنگر ساعت
روی به نوسان
می امد ،می رفت
و نگاهی که به بدرقه دنبالشان میدوید .
طلسم شکسته خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشم دوخته بودب .
و ریشه نگاهی که در تاروپودش می سوخت .
لاله ای دیدم لبخندی به دشت
و
پرتویی
که
در
چشمه جوشان
روشنی میریخت
و او ( صدا ) را در شیار رودخانه و خاک شناخت
و نشستم به تماشای صدا
و جلو ه اش با رایحه زمزمه به هم آمیخت
رود خروشان بود و امواج صداااا ا
هر دو خیره شدیم به
رودهای توهم و وهم
پرده روشن بود ، اما او تاریک ز تباهی میخواند
چشمم بر پیکره اش افتاد
و گفتم طرح ها دارم
افت پژمردگی در نزدیکی تعالی جلوه روی رخ !؟
دشت : دریای تپش ، اهنگ
و بعد نور
سایه میزد خنده تاریک بر نقاب چهره او
و چنین سخن
دست ات ز درخشش تیر و کمان سرشار باد
هر جا که باشی
آسمان خوشه کهکشان آویزد
من بدو گفتم
کو چشم ارزومندی .؟
که ز ترس و شیفتگی
در برکه فیروزگون ، گلهای سپید ز جای می کند؟
و کیست هر دم به مار سیاهی مینگرد همچون گلچین بی تاب .
و اینجا - فسانه نمی گویم
نیش مار ارمغانش چه بود بر گل ارمغان ؟
بیداری را جادو میزند ؟
میو های باغ را ایا دیوی می رباید ؟
و- قصه نمیپردازم
در باغستان من
شاخسارها ز باروری خم میشوند
کیست که نیاموخته بدان آموخته را که بی نیازی را دگر نیاز چیست ؟
آفتاب به سایه فرمود
داستان ز دیار قصه دفتر چه می شنوی ؟
آیا صدای شکفتن را میشنوی
و جویبار از ان سوی زمان گذر میکرد
بدو فرمود پس تا تو ز راهی در حرکت
من رسیده ام
و در ادامه بدو چنین که شما ز حال رفتن یا آمدن ز کل و کلیات ؟
اندوهی در دلش نشست ، رهرو نازک دل
میان ما راه درازی نیست ؛ چون شکفتن خورشید معطر در باغچه ای از باغ
دگر میان داستان زمانه ز دفتر آفتاب آمده و
پژمردگی فسانه شد.
سایه درخت بدو چشم و نگاه طرحی در ابدیت ریخت
اکنون انگشتانم برنده ترین خارها را می نوازد !!!!!!
و لبانم به پرتو شوکران لبخند میزند .
این که بوده که ز هر وزشی
هدیه ای ناشناس به دامن من اویخته ؟
و اینک هر هدیه ابدیتی است بدآن ماهیت معنا .
واینک چشمه نزدیک ،
نقش عطش
را در ضمیر ذهن جوشان خود میشکفد
و آتشی فروزآن ز میان کلبه
و ز دنباله چنین که نهال بدیار ز زطوفان هراسد ؟
و در جوابش خطاب و سخن
که ببالید ، ای نورسته ترین نهالان
که تهاجم بر باد
ز مفهوم و ماهیت
رقص و چرخ و
چرخش ز جهان
ایا گزیدن را هنوز بر شما نوازش است ؟
و چشمان من و
سایه دست شاخه نزدیک
گلدان تشنه بود
از اب گذشتم
رفتم
غروب را بر ستیغ
آشیان شکستم
اینکدر خمیدگی فروتنی
به پای تو مانده ام .
خم شو ، شاخه نزدیک
و طرحی بدان بیاویز
در چرخ ز چرخه ها بر محور متصلات بدان بی نهایت خمیدگی ها هندسه شکل و ساختار ساختمان ز سازه
و پرسش؟ فرمود
موید اثر چیست در مرکزیت عالم ؟
Would you please take the commercial out of the mix?. .
Sure you could. .if you wannt IT. .
Sorry, but I can't do anything about the advertising, TH-cam switches it off automatically after a certain number of views. I don't earn a cent from my mixes here either
مرغ دمگس خوار را هنوز هیچ پیام درست و درمانی دریافت نکردم ز حضار از فهم بدان چون در تثلیث انسان پروانه و گل کلید کجاست من هم نمیدانم
و بعد ز حضاری که در کمونه بودن دستی به سر و گوشش کشید و پرسیدش دوست داری بری بهشت
با لرزه و استرس اری اری
فرمانده بدو فرمود که
میتوانم سوال دیگری اگر که اجازه دهی اگر که نه همینجا سیرابیت کنم
گفت اری اری بپرس
و شخسوار
پرسید که برای عزیمت به بهشت ز درب و درگاه ، خب ؟
گوه و عن چه کنی ؟
منظور همون که الان درون شکمت را چه میکنی ؟
و سکوت چوم رضایت نیست علامت ندانم گرایی را پاداشی بدان تعلق
و فورا +×÷_=
Love it ❤🔥
THX 🙏
❤
❤
❤
❤