شوهرم رفت اتاق خواب و با دوستم شروع کرد ...
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 9 ก.พ. 2025
- همهچیز از تعطیلات عید شروع شد. به همراه همسرم برای استراحت به شمال رفتیم. یکی از دوستانم هم با همسرش به این سفر آمدند. چند روزی که گذشت، احساس کردم یک چیز عادی نیست. رفتار همسرم عجیب شده بود، نگاههای پنهانی، تماسهای مشکوک… اما دلیلی برای شک نداشتم. سفر تمام شد و به تهران برگشتیم. زندگی به روال عادی برگشت، یا حداقل من اینطور فکر میکردم.
پنج سال گذشت... تا اینکه روزی خبری شنیدم که دنیا روی سرم خراب شد! دوستم از شوهرش جدا شده بود. چرا؟ هیچکس نمیدانست، یا شاید کسی نمیخواست بگوید! اما آنچه که بعداً فهمیدم، چیزی بود که تصورش را هم نمیکردم. یک روز کاملاً اتفاقی، گوشی همسرم را برداشتم و پیامهایی را دیدم که باورکردنی نبود… سه سال بود که همسرم با آن زن در ارتباط بود، نه فقط یک رابطه ساده، بلکه او را صیغه کرده بود! یعنی تمام این مدت، دروغ، پنهانکاری و خیانت…
حالا من ماندهام و یک دختر پنجساله، و تصمیمم را گرفتهام. دیگر تحمل این خیانت را ندارم. طلاق میگیرم، مهریهام را اجرا گذاشتهام، و این داستان زندگی من است…
🔥 نظر شما چیست؟ اگر جای من بودید، چه میکردید؟ آیا خیانت قابل بخشش است؟ تجربیات خود را در کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.
🔴 برای شنیدن داستانهای واقعی و عبرتآموز، کانال را سابسکرایب کنید و زنگوله را بزنید تا هیچ ویدیویی را از دست ندهید!
#خیانت #زندگی_مشترک #داستان_واقعی #افشاگری #طلاق #مهریه #صیغه #دروغ #رابطه_مخفی #زنان #مردان #اعتماد #زندگی_زناشویی