دوستم جلو من با شوهرم ارتباط برقرار میکرد.

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 9 ก.พ. 2025
  • زندگی بعد از ازدواج همیشه پر از چالش و اتفاقات پیش‌بینی‌نشده است، اما داستان من چیزی فراتر از انتظار بود. وقتی به تهران آمدم تا زندگی جدیدی را شروع کنم، همه چیز خوب به نظر می‌رسید. روزی با یکی از دوستان قدیمی‌ام که همکلاسی دوران دبیرستانم بود، به طور اتفاقی روبه‌رو شدم. او شروع به رفت‌وآمد به خانه ما کرد و خیلی زود به عنوان یک دوست صمیمی به زندگی‌مان وارد شد.
    اما همه چیز وقتی تغییر کرد که فهمیدم او به شوهرم علاقه‌مند شده است. او از شوهر خودش جدا شد و بی‌سروصدا با شوهر من ازدواج کرد. حالا ما در یک خانه زندگی می‌کنیم و من، با دو بچه، تبدیل به هووی اول شده‌ام. گاهی حس می‌کنم دیگر جایگاهی در این زندگی ندارم و مثل یک کلفت، فقط در حال سرویس دادن به دیگران هستم.
    این داستان، قصه‌ای از عشق، خیانت، و چالش‌هایی است که شاید بسیاری از شما هم با آن روبه‌رو شده باشید.
    💔 اگر دوست دارید بدانید این مسیر به کجا ختم می‌شود و چه تصمیمی گرفتم، حتماً کانال ما را دنبال کنید! نظرات شما برای من خیلی مهم است و شاید تجربه شما کمک کند تا بهتر بتوانم با این شرایط روبه‌رو شوم.
    🔔 فراموش نکنید سابسکرایب کنید، ویدیو را لایک کنید و نظرتان را در کامنت‌ها بنویسید.
    هشتگ‌ها:
    #زندگی_مشترک #خیانت_در_زندگی #داستان_واقعی #چالش_زندگی #هوو #ازدواج_مجدد #زندگی_زنان #دوستی_قدیمی #خیانت #حمایت

ความคิดเห็น •