وجود شخصی مثله شما لازمه در تحلیل و بررسی سریال ها تا نویسنده و کارگردان ها بفهمن زیر زره بین هستن بلکه به شعور مخاطب ارزش قائل بشن.ما یه پایان معقول و منطقی میخواستیم .در ادامه باید بگم پایان سریال بلاتکلیف و باز بود امیدوارم فصل سوم داشته باشه در غیر این صورت افتضاح بود،سریال قوی شروع شد اما اونی که انتظار ذهن ما بیننده ها بود نبود شیرزاد به بچش نرسید نفهمید دوباره پدر شده این بدترینش بود حتی رضا بهش نگفت ایران دخترشیرزاده, تا شیرزاد فکر نکنه بچه اینا هستش خیلی سریع جمعش کردن سریالو تکلیف دایی و پدر خاتون معلوم نشد حتی سرنوشت ماری و مادرش و ایران و خاتون اگه شیرزاد تبعید نمیکردن قطعا زندگی خاتون و شیرزاد دوباره اوکی میشد هدف اینا کلا چی بود کل سریال روی خاتون و رضا و شیرزاد میچرخید شیرزادی که میخواست دوباره دل خاتون بدست بیاره اما قسمت اخر یهو همشون علیه روسیه جنگیدن همشون مردن نصفشونم تبعید شدن! کمیسرم ک نگم کاش میمرد :// بی گناه ترین کارکتر این سریال شیرزاد بود من حتی دلم برای خاتون نسوخت چون مقصر این اتفاقات خودش بود. و اینکه انتظار پایان خوش نداشتیم ولی اگ قرار بود انقدر تاریخی تموم بشه پس چرا یه نیم فصل فقط درگیر عشقو عاشقی رضا خاتون بودیم چرا تو فصل دو فقط مثلث عشقی دیدیم چرا حتی یه ذرم از تاریخ نشون ندادن فقط داشتن عشقو عاشقی نشونمون میدادن وگرنه همه ما میدونستیم شوروی چند سال تو ایران بود.... خسته نباشن همگی ولی واقعا متاسفم که اصلاً پایان منطقی نداشت
نکاتی که شما گفتید همه درست بود، یک سری اشکالاتی در فیلمنامه هست تو هر قسمت اما به نظر من این قسمت خیلی بهتر بود و واقعا رضا و خاتون رو تو این قسمت دوست داشتم، انگار خاتون تازه به پختگی رسیده، دیگه لجباز و خودخواه نیست و حاضر شد به شیرزاد بگه بچه داره، رضا به خاطر خاتون و زندگی خودش مردم رو فراموش نکرد و به مبارزش ادامه داد، رجب اف دوباره همون شخصیت باهوش و منفور و وحشی شد که به هیچ‌کس رحم نمیکنه، انگار همه شخصیت ها یکدفعه عاقل شدن و سرجای درست خودشون قرار گرفتن و شخصیت های نیم فصل اول بعد از یک دوره رکود دوباره زنده شدن، به نظر من این قسمت ادامه قسمت هشتم بود، همه چی بسیار زیبا و عالی به تصویر کشیده شد با اینکه خیلی تلخ و غم انگیز بود
سلام خسته نباشید. قطعا شیرزاد میفهمه که ایران دخترشه و ماری به خاطر شرایط مادرش دیگه نمیتونه با شیرزاد ازدواج کنه و مجبورمیشه از ایران بره رضا میمیره چون اصولا قهرمان داستان در راه وطن میمیره خاتونم احتمالا میمیره چون برگشتنش به شیرزاد ینی خیلی دیگه دمدمی مزاج و منفعت طلبه از طرفی غیرمنطقیه که شیرزاد بتونه بعد از اونهمه عشق و عاشقی رضا وخاتون خاتون رو بپذیره
یه چیزی که واسه من عجیبه کاراکتر ریحونه اصلا نمیفهمم واسه چی تو فیلمنامه گنجانده شده الان رضا اومد خواستگاری خاتون ولی اون نبود ، رضا نمیره از دست شوهرش نجاتش بده فقط چندتا سکانس گریه کرد و کتک خورد رفت همین
نمیدونم دقیقا چه اتفاقی برای ریحون افتاده و چرا نیومده! ولی فکر میکنم دلیل حضورش توی سریال اینه که خانم پاکروان خواستن چندتا کاراکتر زن مختلف با تفکرات و سبک زندگی متفاوت خلق کنن تا مخاطبا یه مقایسه‌ای بین اونا انجام بدن؛ مثلا خاتون که قرار بود نماد یه زن مستقل باشه که حاضر به تحمل هر شرایطی نیست و رابطه‌اش با شیرزاد رو تموم میکنه و برعکس ریحون که مورد آزار و اذیت قرار میگیره اما توی اون زندگی میمونه و به قول معروف اهل سوختن و ساختنه و جسارت چندانی نداره
وای من که اصلا حاضر نیستم سریال جوری تموم بشه که من دلم نمی‌خواهد🥲ولی یه حس شیشم بهم میگه که خاتون و رضا فخار قرار بهم برسن و شیرزاد یا میمیره یا بیخیال میشه کلا
سلام من فکر میکنم که رویا نونهالی بچه رو به شیرزاد میده و حقیقت رو بهش میگه و همچنین بهش میگه خاتون تو دردسر افتاده و شیرزاد میره تا خاتون رو نجات بده و رضا فخار میره اونجا تا باز رابین هود بازی دربیاره و خاتونو نجات بده ولی هم خودش هم خاتون میمیرن و فکر میکنم اونجا شیرزاد رجبف رو میکشه و خاتون عشقش رو قبل مرگ به شیرزاد اعتراف میکنه و بعد از مرگش شیرزاد و ماری اون بچه رو بزرگ میکنن چون هر جور فکر میکنم خاتون و رضا جفتشون پیش روس و انگلیس مجرمن و تهش یه بلایی سرشون میاد ولی شیرزاد از ارتش هم بیرون اومده و کار دیگه ای نکرده
تحلیلتو دوست داشتم ولی اونجایی که گفتی اصلا باید هر قسمت یه نفر به خاطر خاتون بمیره درست نبود اصلا این قسمت خاتون هیچ کاری نکرد این باربارا بود که خودش میومد فضولی میکرد و می گفت و این کاملا طبیعیه اگه باربارا می فهمید و به اونا چیزی نمی گفت برای بیننده قابل باور نبود پس باید میگفت و اینکه اگرم مرده بخاطر رضاس نه خاتون اون. هیچ کارس اینقد گفتین تقصیر خاتون خود به خود هر اتفاقی میوفته می اندازین تقصیر اون بدبخت اونجایه م که گفتی میر عظیم مریض بود اره ولی دوهفته پیش اینطوری مریض بود الان خوب شده
خاتون تنها ميشه، مثل قدرت، يا تبعيد ميشه يا توي زندان ميمونه، فرهاد از شيرزاد كينه داره و احتمال اينكه اين دو نفر روبه رو بشن زياده ولي فكر نميكنم شيرزاد رو بكشه، ماري و مادرش از ايران ميرن، ايران هم ميره پيش شيرزاد، رضا فخار هم ممكنه بميره😁
ماری با کمیسر توافق میکنه و مادرشو فراری میده و کلا از ایران در میرن مهربانو که میبینه خاتون اسیر شده میره همه چیرو به شیرزاد میگه و بچه شو بهش نشون میده شیرزادم با کمک تیمسار برمیگرده به ارتش و کمیسر رو میکشه و خاتون و پدرش رو فراری میده و رابطشون اوکی میشه رضا هم تو عملیات با فرهاد کشته میشن و تا شیرزاد میاد نجاتشون بده کار از کار گذشته و شاید یه وداع از خاتون و رضا ببینیم که ریحون و مهدی رو می سپره به خاتون آیدی :raha.niknamy
من نمیدونم چرا همه دنبال پایان خوشن دوستان شیرزاد اصلا از کجاش میخواد اسلحه بیاره که رجب اف رو بکشه یه ذره فک کنید و تحلیل فقط به فکر این نباشید که همه با خوبی خوشی زندگی کنن
شیرزاد با ارتش ایران میره کمک رضا اینا بعد همه باهم‌مقابل رجب اف وایمیستن..همشونم تبعید میشن فقط خاتون فرارمیکنه..ادامیان با اون پسرلهستانیه میمیرن..رجب اف تیرمیخوره اما نمیمیره فک کنم شیرزادم بزنه..اون افسرانگلسیه هم فکرکنم بمیره
حدس من در مورد پایان داستان به نظرم برگشتن شیرزاد و خاتون کنار هم یه جورایی غیرممکنه؛ پس حداقل یکی از این دو نفر باید حذف بشن! ممکنه خاتون بمیره و نهایتا شیرزاد بمونه و ایران ولی ته دلم بیشتر حس میکنم داستان با مرگ شیرزاد تموم میشه؛ شیرزاد از وجود ایران و دستگیری خاتون باخبر میشه و کمیسر رو میکشه؛ حالا یا از قبل نقشه برای کشتنش داشته یا بعد از فهمیدن این جریانا چنین تصمیمی میگیره و برای نجات خاتون اقدام میکنه میشه گفت کاری که از اول سریال باید انجام میداد رو توی قسمت پایانی انجام میده بعدم زنده نمی‌مونه😕 حتی ممکنه مرگش به دست خاتون اتفاق بیوفته البته خودم امیدوارم همچین پایانی نداشته باشه😁🤦🏻♀️ @fatemeh.mre
به نظرم رضا و شیرزاد هر دو از دستگیری خاتون و پدرش و روزبه مطلع میشن و هر دو جداگانه میرن تا خاتون و پدرش و روزبه رو نجات بدن اما در زندان با هم روبه رو میشن اما تصمیم میگیرن با هم متحد بشن و خاتون و اسفندیار و روزبه رو فراری بدن اما زمانی که میخوان اونا ها رو فراری بدن رجب اف و ویلستون سر میرسن و درگیر میشه و رضا و شیرزاد رجب اف و ویلستون رو میکشن اما در لحظه ای که دارن فرار میکنن کمیسر قبل از مرگش به شیرزاد شلیک میکنه رضا و خاتون تصمیم میگیرن شیرزاد رو به یک بیمارستان ببرن اما شیرزاد تو راه میمیره اما قبل از مرگش خاتون بهش میگه تو بچه داری و همون طور که تصمیم گرفتیم اسمش رو ایران گذاشتم و به شیرزاد میگه که من و ایران هیچ وقت تو رو فراموش نمی کنیم و خاتون گریه میکنه در نهایت شیرزاد میمیره رضا به دلیل اینکه یه فرمانده انگلیسی رو گشته فراری میشه و در یک جا تنها زندگی میکنه شیرزاد رو دفن میکنن و خاتون و پدرش و مهربانو ایران رو بزرگ میکنن بعد داستان فیلم به چند سال بعد میره زمانی که دیگه جنگ جهانی دوم تمام شده و متفقین ایران رو ترک کردن حالا ماری یک دختر شیش هفت ساله هست و خاتون داستان شیرزاد رو برای دخترش تعریف میکنه و بهش میگه که پدرت یک قهرمان بود . در مورد ماری و مادرش هم فکر میکنم ماری تصمیم میگیره در آغاز قسمت مادرش رو فراری بده اما زمانی که با مادرش در حال فرار بودن رجب اف به ماری شلیک میکنه و ماری میمیره و مارلنه تنهایی به رشت فرار میکنه و میره پیش دایی شیرزاد و مهربانو . ID اینستاگرامم رو میزارم اگر درست گفتم بهم پیام بدید human.delaram
به نظرم شیرزاد دوباره مقامش رو به دست میاره و مهربانو بهش میگه که ایران دخترشه و خاتون تو زندانه بعد میره زندان خاتون و نجات میده رضا فخارم میمیره بعدش خاتون به شیرزاد برمیگرده و باهم میرن رشت ماری و مامان و باباشم میرن آلمان مهربانو و اسفند باهم ازدواج میکنن @fatemeh_ghazi_zadeh
طبق چیزی که خودتونم قبل تو ویدئوهای قبل گفتین احتمالا قراره خاتون تنها بشه و شیرزاد و رضا هردو بخاطر خاتون میمیرن یا تو دردسر میفتن و ممکنه خاتون با کمیسر ازدواج کنه ولی اینو بعید میدونم درکل مطمئنم اخر این سریال قرار نیست بدون قتل و خونریزی بازیگرای اصلی تموم شه n.g.a.r_w
بنظرم رضا کشته میشه و ماری با مامان باباش فرار میکنن رجبف هم کشته میشه شیرزاد خاتونو نجات میده و میفهمه که ایران بچشه ولی باهم زندگی نخواهند کرد ghazalehghasi_
سلام حدسم اینکه خاتون تو زندانه. و همونجا میمونه رضا فرداش میخواد که به زندان حمله کنه و دوستاشو نجات بده تویه همین حین میفهمه که خاتون و پدرش تو زندانن مسلما به بخش مردان زندان حمله میکنه به احتمال زیاد پدرخاتون و دوستاشو نجات میده ولی خاتونو نه ! بعدش اسفند به رضا میگه که قراره امروز چی بشه که همون موقع رجب میاد و می افتن دنبالشون و اونا تو عمل انجام شده قرار میگیرن و فرار میکنن ولی رضا دست گیر میشه البته اینو هم بگم به نظرم شیرزاد ممکنه بخاطر نامه های ماری برگرده به ارتش و اونجاس که میفهمه خاتون تو زندانه خاتونم بهش میگه که بچه داره و اول باید مراقب اون باشه و از شیرزاد میخواد که رضا رو نجات بده شیرزاد با اینکه از رضا بدش میاد بخاطر خاتون ولی چون حالا به مردم کمک کرده سعی میکنه نجاتش بده( این وسط میره بچه شو بر میگردونه پیش خودش موقعی که زنارو میبرن زندان بچه شو میگیره و حالا یه جای میزاره یکی مراقبش باشه یا میده به ماری نمی دونم) نمی تونه رضا رو نجات بده ولی سعی میکنه بتونه خاتونو نجات بده و به جاش زندان تو ایرانو براش قرار میده رضا رو میبرن سیبری بعد چن ماه خاتونو از زندان ازاد میکنه و خاتونم میفهمه ماریو شیرزاد ازدواج نکردن برمیگرده پیش شیرزاد بعد چن سال رضا از سیبری منتقلش میکنن ایران اونجاس که فرار میکنه کمیسرم برمیگرده ایران به ارتش ایرانم خبر میدن شیرزادو میکنن مسئولش کمیسر که میخواد رضا رو بکشه شیرزاد جلوشو میگره که در همین عین کمیسر به شیرزاد حمله میکنه و میخواد شیرزادم بکشه که رضا از پشت بهش شلیک میکنه و شیرزادم متعجب میشه بعدش رضا رو دستگیر میکنن شیرزادم اونو تو ایران تبعید میکنه و جلوی اعدامشو میگیره رضام میفهمه خاتون دوسش نداره و اونم دوسش نداره دیگه کاری باهم ندارن و خاتونو شیرزاد و دخترشون میرن کافه پولونیا برای حالا یه جشنی چیزی ماریم با مادرش و پدرش برمیگردن المان @shahrzad_.84
من فک میکنم خاتون تو زندان میمونه تا زمانی که متفقین از ایران برن، اگه خاتون بتونه این بار هم از زندان فرار کنه دیگه واقعا خیلی مسخره میشه، رجب اف به خاتون پیشنهاد ازدواج میده تا آزادش کنه ولی خاتون قبول نمیکنه، شاید هم چون خاتون اون سرباز و گروهبان رو کشت تیربارونش کنن، مهربانو موقعی که با روزبه حرف میزد اصلا به روزبه نگفت بچه مال رضا نیست، فک میکنم مهربانو از تصمیم خاتون برای گفتن حقیقت به شیرزاد باخبر نشد چون خاتون با داییش خصوصی حرف زد و مهربانو تو مراسم خواستگاری هم نبود، مهربانو بچه خاتون رو پیش خودش نگه میداره و کلا شیرزاد از زندان بودن خاتون و بچش ایران باخبر نمیشه، رجب اف اون نامه ها رو میخواد که باهاش ثابت کنه مادر مادری جاسوسه، شیرزاد ماری رو از رفتن پیش رجب اف منصرف میکنه و بهش میگه اگه نامه ها رو به رجب اف بده درواقع داره ثابت میکنه که مادرش جاسوسه، شیرزاد بعد از مدت ها بی خبری از خاتون با ماری ازدواج میکنه، در پایان هم خاتون از زندان میاد بیرون و بچش بزرگ شده و میره به شیرزاد حقیقت رو در مورد بچش میگه، اگه خاتون تیربارون شده باشه بابای خاتون از زندان میاد بیرون حقیقت رو به شیرزاد میگه، رضا و رجب اف هم درگیر میشن و هر دو میمیرن، در اخر هم پدر خاتون با مهربانو ازدواج میکنه، روزبه هم آزاد میشه و برمیگرده پیش هلنا (من با توجه اتفاقاتی که تو سریال افتاد این حدس رو زدم ولی اگه بخواد اینجوری بشه، این مزخرف ترین پایانیه که میتونه داشته باشه😂) @__.meloriiin.__
فرهاد به شیرزاد میگه ایران دخترشه ، شیرزاد برای نجات جون خاتون میره ، کمیسر کشته میشه احتمالا به دست شیرزاد . شیرزاد هم میمیره ، خاتون بچه اشو بزرگ میکنه ، ماری و مامانش احتمالا پدرش هم باید باشه برمیگردن آلمان. رضا رو خیلی دلم میخواد بمیره ولی این حجم از کشت و کار تو چهل دقیقه خیلی زیاده 😂 نمیدونم رضا چی میشه فقط میدونم شاید بمیره . ی احتمال دیگه هم هست خاتون و رضا کشته بشن ، فرهاد به شیرزاد بگه ایران دخترشه ، شیرزاد هم بچه رو بزرگ کنه . دو تا چیز رو مطمئنم فرهاد به شیرزاد میگه ایران دخترشه . ماری برمیگرده آلمان با شیرزاد زندگی نمیکنه sana__fakhr75
من فکر نیکنم آخرش شیرزاد میمیره و کمیسر خاتون رو با قطار می‌فرسته و رضا رم میگیره و تو قطار پیش رضا از خاتون خواستگاری نیکنه و چون ماری با کمیسر قرار داشته با شیرزاد میاد اونجا و وقتی میبینه که یه کابین انقدر سرباز هست طرفش شک میکنه و همه ی سرباز ها رو یه حوری دست به سر نیکنه میبینه که خاتون اونجاست و کمیسر رو میبنده به یه جایی میبنده و خاتون و رضا رو فراری میده که برن وقتی داشته خودش می‌رفته ماری میاد دست های کمیسر رو باز کنه چون اون تنها کسیه که میتونه به مادرش کمک و بلز نیکنه کمیسر میره دنبالشون و به شیرزاد شلیک میکنه و شیرزاد میمیره و خاتون رضا هم فراز میکن
![ค้างคืนโรงเก็บกระสวยอวกาศร้างกลางทะเลทราย [Around The World Ep. 3]](http://i.ytimg.com/vi/E5bWZQhABJE/mqdefault.jpg)
وجود شخصی مثله شما لازمه در تحلیل و بررسی سریال ها تا نویسنده و کارگردان ها بفهمن زیر زره بین هستن بلکه به شعور مخاطب ارزش قائل بشن.ما یه پایان معقول و منطقی میخواستیم .در ادامه باید بگم پایان سریال بلاتکلیف و باز بود امیدوارم فصل سوم داشته باشه در غیر این صورت افتضاح بود،سریال قوی شروع شد اما اونی که انتظار ذهن ما بیننده ها بود نبود
شیرزاد به بچش نرسید نفهمید دوباره پدر شده این بدترینش بود
حتی رضا بهش نگفت ایران دخترشیرزاده, تا شیرزاد فکر نکنه بچه اینا هستش
خیلی سریع جمعش کردن سریالو
تکلیف دایی و پدر خاتون معلوم نشد
حتی سرنوشت ماری و مادرش و ایران و خاتون
اگه شیرزاد تبعید نمیکردن قطعا زندگی خاتون و شیرزاد دوباره اوکی میشد
هدف اینا کلا چی بود کل سریال روی خاتون و رضا و شیرزاد میچرخید شیرزادی که میخواست دوباره دل خاتون بدست بیاره اما قسمت اخر یهو همشون علیه روسیه جنگیدن همشون مردن نصفشونم تبعید شدن!
کمیسرم ک نگم کاش میمرد ://
بی گناه ترین کارکتر این سریال شیرزاد بود من حتی دلم برای خاتون نسوخت چون مقصر این اتفاقات خودش بود.
و اینکه انتظار پایان خوش نداشتیم ولی اگ قرار بود انقدر تاریخی تموم بشه پس چرا یه نیم فصل فقط درگیر عشقو عاشقی رضا خاتون بودیم چرا تو فصل دو فقط مثلث عشقی دیدیم چرا حتی یه ذرم از تاریخ نشون ندادن فقط داشتن عشقو عاشقی نشونمون میدادن وگرنه همه ما میدونستیم شوروی چند سال تو ایران بود....
خسته نباشن همگی ولی واقعا متاسفم که اصلاً پایان منطقی نداشت
نکاتی که شما گفتید همه درست بود، یک سری اشکالاتی در فیلمنامه هست تو هر قسمت اما به نظر من این قسمت خیلی بهتر بود و واقعا رضا و خاتون رو تو این قسمت دوست داشتم، انگار خاتون تازه به پختگی رسیده، دیگه لجباز و خودخواه نیست و حاضر شد به شیرزاد بگه بچه داره، رضا به خاطر خاتون و زندگی خودش مردم رو فراموش نکرد و به مبارزش ادامه داد، رجب اف دوباره همون شخصیت باهوش و منفور و وحشی شد که به هیچ‌کس رحم نمیکنه، انگار همه شخصیت ها یکدفعه عاقل شدن و سرجای درست خودشون قرار گرفتن و شخصیت های نیم فصل اول بعد از یک دوره رکود دوباره زنده شدن، به نظر من این قسمت ادامه قسمت هشتم بود، همه چی بسیار زیبا و عالی به تصویر کشیده شد با اینکه خیلی تلخ و غم انگیز بود
این قسمت بهترین قسمت بود
khatoon vaghean seriale zaiifi bud
سلام خسته نباشید. قطعا شیرزاد میفهمه که ایران دخترشه و ماری به خاطر شرایط مادرش دیگه نمیتونه با شیرزاد ازدواج کنه و مجبورمیشه از ایران بره رضا میمیره چون اصولا قهرمان داستان در راه وطن میمیره خاتونم احتمالا میمیره چون برگشتنش به شیرزاد ینی خیلی دیگه دمدمی مزاج و منفعت طلبه از طرفی غیرمنطقیه که شیرزاد بتونه بعد از اونهمه عشق و عاشقی رضا وخاتون خاتون رو بپذیره
sohaa-aza
واقعا حس خاتونو نمیفهمم من بیننده اصلا حس نمیکنم که خاتون عاشق رضاست انگار اونو الکی دنبال خودش کشونده
آقا شما فوق العاده اید. چه حیف که من یه شب قبل پخش قسمت آخر خاتون تازه با شما آشنا شدم.
وای دقیقا این مهربانو و اسفند فراتر از دوستیه ازدواج ریز😂😂
درسته همین امشب با شما آشنا شدم ولی رفتم همه قسمتها رو دیدم واقعا چقدر مودب و فرهیخته هستید. موفق باشید
خیلی ممنونم از لطفتون عزیز❤
ای کاش کمیسر و خاتون بهم برسن
تینا پاکروان همه کامنتاشو بسته چون می‌دونه بابت پایان سریالش چه بازخوردی دارن مردم😏
یه چیزی که واسه من عجیبه کاراکتر ریحونه اصلا نمیفهمم واسه چی تو فیلمنامه گنجانده شده الان رضا اومد خواستگاری خاتون ولی اون نبود ، رضا نمیره از دست شوهرش نجاتش بده فقط چندتا سکانس گریه کرد و کتک خورد رفت همین
نمیدونم دقیقا چه اتفاقی برای ریحون افتاده و چرا نیومده! ولی فکر میکنم دلیل حضورش توی سریال اینه که خانم پاکروان خواستن چندتا کاراکتر زن مختلف با تفکرات و سبک زندگی متفاوت خلق کنن تا مخاطبا یه مقایسه‌ای بین اونا انجام بدن؛ مثلا خاتون که قرار بود نماد یه زن مستقل باشه که حاضر به تحمل هر شرایطی نیست و رابطه‌اش با شیرزاد رو تموم میکنه و برعکس ریحون که مورد آزار و اذیت قرار میگیره اما توی اون زندگی میمونه و به قول معروف اهل سوختن و ساختنه و جسارت چندانی نداره
خاتون کلا نسبت به دایی نسبت به باباش هم مودی بوده😂😂
وای من که اصلا حاضر نیستم سریال جوری تموم بشه که من دلم نمی‌خواهد🥲ولی یه حس شیشم بهم میگه که خاتون و رضا فخار قرار بهم برسن و شیرزاد یا میمیره یا بیخیال میشه کلا
سلام من فکر میکنم که رویا نونهالی بچه رو به شیرزاد میده و حقیقت رو بهش میگه و همچنین بهش میگه خاتون تو دردسر افتاده و شیرزاد میره تا خاتون رو نجات بده و رضا فخار میره اونجا تا باز رابین هود بازی دربیاره و خاتونو نجات بده ولی هم خودش هم خاتون میمیرن و فکر میکنم اونجا شیرزاد رجبف رو میکشه و خاتون عشقش رو قبل مرگ به شیرزاد اعتراف میکنه و بعد از مرگش شیرزاد و ماری اون بچه رو بزرگ میکنن
چون هر جور فکر میکنم خاتون و رضا جفتشون پیش روس و انگلیس مجرمن و تهش یه بلایی سرشون میاد ولی شیرزاد از ارتش هم بیرون اومده و کار دیگه ای نکرده
تحلیلتو دوست داشتم ولی اونجایی که گفتی اصلا باید هر قسمت یه نفر به خاطر خاتون بمیره درست نبود اصلا این قسمت خاتون هیچ کاری نکرد این باربارا بود که خودش میومد فضولی میکرد و می گفت و این کاملا طبیعیه اگه باربارا می فهمید و به اونا چیزی نمی گفت برای بیننده قابل باور نبود پس باید میگفت و اینکه اگرم مرده بخاطر رضاس نه خاتون اون. هیچ کارس اینقد گفتین تقصیر خاتون خود به خود هر اتفاقی میوفته می اندازین تقصیر اون بدبخت
اونجایه م که گفتی میر عظیم مریض بود اره ولی دوهفته پیش اینطوری مریض بود الان خوب شده
عالی بود ممنون😊
تحلیل خوبی بود مخصوصا درباره تغییر خاتون 👌
خاتون تنها ميشه، مثل قدرت، يا تبعيد ميشه يا توي زندان ميمونه، فرهاد از شيرزاد كينه داره و احتمال اينكه اين دو نفر روبه رو بشن زياده ولي فكر نميكنم شيرزاد رو بكشه، ماري و مادرش از ايران ميرن، ايران هم ميره پيش شيرزاد، رضا فخار هم ممكنه بميره😁
رجب رضارو میکشه شیرزاد رجبو فرهاد شیرزادو💔و خاتون میمونه و ایران🤦♀️
ماری با کمیسر توافق میکنه و مادرشو فراری میده و کلا از ایران در میرن مهربانو که میبینه خاتون اسیر شده میره همه چیرو به شیرزاد میگه و بچه شو بهش نشون میده شیرزادم با کمک تیمسار برمیگرده به ارتش و کمیسر رو میکشه و خاتون و پدرش رو فراری میده و رابطشون اوکی میشه رضا هم تو عملیات با فرهاد کشته میشن و تا شیرزاد میاد نجاتشون بده کار از کار گذشته و شاید یه وداع از خاتون و رضا ببینیم که ریحون و مهدی رو می سپره به خاتون
آیدی :raha.niknamy
من نمیدونم چرا همه دنبال پایان خوشن دوستان شیرزاد اصلا از کجاش میخواد اسلحه بیاره که رجب اف رو بکشه یه ذره فک کنید و تحلیل فقط به فکر این نباشید که همه با خوبی خوشی زندگی کنن
من دلم میخواد کمیسر زنده بمونه
تحلیلت عااالی بود❤
بی خود ترین پایان بندی رو داشت🚬🚬🚬🚬 حیف این همه منتظر بودن
شیرزاد میره خاتون رو آزاد میکنه و از اونجایی که خاتون همه‌ی زندگیش دنبال قهرمان بود دوباره عاشقش میشه و برمیگردن به همدیگه.
جان تو خیلی دارم زور میزنم پیش بینی کنم ولی اصلا نمیتونم حدس بزنم
بنظر من خاتون تنها میمونه با دخترش و بقیه میمیرن
شیرزاد با ارتش ایران میره کمک رضا اینا بعد همه باهم‌مقابل رجب اف وایمیستن..همشونم تبعید میشن فقط خاتون فرارمیکنه..ادامیان با اون پسرلهستانیه میمیرن..رجب اف تیرمیخوره اما نمیمیره فک کنم شیرزادم بزنه..اون افسرانگلسیه هم فکرکنم بمیره
چطوری انقدر نزدیک پیشبینی کردی؟😑👌🏽/آیدی اینستاگرام لطفا برای دریافت جایزه
حدس من در مورد پایان داستان
به نظرم برگشتن شیرزاد و خاتون کنار هم یه جورایی غیرممکنه؛ پس حداقل یکی از این دو نفر باید حذف بشن! ممکنه خاتون بمیره و نهایتا شیرزاد بمونه و ایران
ولی ته دلم بیشتر حس میکنم داستان با مرگ شیرزاد تموم میشه؛ شیرزاد از وجود ایران و دستگیری خاتون باخبر میشه و کمیسر رو میکشه؛ حالا یا از قبل نقشه برای کشتنش داشته یا بعد از فهمیدن این جریانا چنین تصمیمی میگیره و برای نجات خاتون اقدام میکنه
میشه گفت کاری که از اول سریال باید انجام میداد رو توی قسمت پایانی انجام میده
بعدم زنده نمی‌مونه😕 حتی ممکنه مرگش به دست خاتون اتفاق بیوفته
البته خودم امیدوارم همچین پایانی نداشته باشه😁🤦🏻♀️
@fatemeh.mre
به نظرم رضا و شیرزاد هر دو از دستگیری خاتون و پدرش و روزبه مطلع میشن و هر دو جداگانه میرن تا خاتون و پدرش و روزبه رو نجات بدن اما در زندان با هم روبه رو میشن اما تصمیم میگیرن با هم متحد بشن و خاتون و اسفندیار و روزبه رو فراری بدن اما زمانی که میخوان اونا ها رو فراری بدن رجب اف و ویلستون سر میرسن و درگیر میشه و رضا و شیرزاد رجب اف و ویلستون رو میکشن اما در لحظه ای که دارن فرار میکنن کمیسر قبل از مرگش به شیرزاد شلیک میکنه رضا و خاتون تصمیم میگیرن شیرزاد رو به یک بیمارستان ببرن اما شیرزاد تو راه میمیره اما قبل از مرگش خاتون بهش میگه تو بچه داری و همون طور که تصمیم گرفتیم اسمش رو ایران گذاشتم و به شیرزاد میگه که من و ایران هیچ وقت تو رو فراموش نمی کنیم و خاتون گریه میکنه در نهایت شیرزاد میمیره رضا به دلیل اینکه یه فرمانده انگلیسی رو گشته فراری میشه و در یک جا تنها زندگی میکنه شیرزاد رو دفن میکنن و خاتون و پدرش و مهربانو ایران رو بزرگ میکنن بعد داستان فیلم به چند سال بعد میره زمانی که دیگه جنگ جهانی دوم تمام شده و متفقین ایران رو ترک کردن حالا ماری یک دختر شیش هفت ساله هست و خاتون داستان شیرزاد رو برای دخترش تعریف میکنه و
بهش میگه که پدرت یک قهرمان بود .
در مورد ماری و مادرش هم فکر میکنم ماری تصمیم میگیره در آغاز قسمت مادرش رو فراری بده اما زمانی که با مادرش در حال فرار بودن رجب اف به ماری شلیک میکنه و ماری میمیره و مارلنه تنهایی به رشت فرار میکنه و میره پیش دایی شیرزاد و مهربانو .
ID اینستاگرامم رو میزارم اگر درست گفتم بهم پیام بدید
human.delaram
به نظرم شیرزاد دوباره مقامش رو به دست میاره و مهربانو بهش میگه که ایران دخترشه و خاتون تو زندانه بعد میره زندان خاتون و نجات میده رضا فخارم میمیره بعدش خاتون به شیرزاد برمیگرده و باهم میرن رشت
ماری و مامان و باباشم میرن آلمان
مهربانو و اسفند باهم ازدواج میکنن
@fatemeh_ghazi_zadeh
به نظرتون یهو کوتاه نکردن سریالو؟
مهربانو بچه رو به شیرزاد میده و داستان رو براش تعریف میکنه و خب شیرزاد سعی میکنه که خاتون رو ازاد کنه و فکر کنم رضا میمیره!
طبق چیزی که خودتونم قبل تو ویدئوهای قبل گفتین احتمالا قراره خاتون تنها بشه و شیرزاد و رضا هردو بخاطر خاتون میمیرن یا تو دردسر میفتن و ممکنه خاتون با کمیسر ازدواج کنه ولی اینو بعید میدونم درکل مطمئنم اخر این سریال قرار نیست بدون قتل و خونریزی بازیگرای اصلی تموم شه n.g.a.r_w
تو اینستاگرام بهتون پیام میدم👍
بنظرم رضا کشته میشه و ماری با مامان باباش فرار میکنن رجبف هم کشته میشه شیرزاد خاتونو نجات میده و میفهمه که ایران بچشه ولی باهم زندگی نخواهند کرد
ghazalehghasi_
شیرزاد، کمیسر رجب آف رو میکشه.
رضا و خاتون کشته می شن
خاتون تبعید میشه رضا کشته میشه. مهربانو بچه رو به شیرزاد میده. شاید هم چندسال بعد تمام این وقایع رو مهدی برای شیرزاد تعریف کنه
شیرزاد خاتون و بچشو نجات میده و میمیره ماری و پدرش و مادرش برمیگردن آلمان
کمیسر هم میمیره
خاتون و پدرش هم باهم زندگی میکنن
فکر میکنم باز هم شیرزاد برای نجات خاتون پاپیش میزاره و سعی میکنه نجاتش بده bahare2006
سلام حدسم اینکه
خاتون تو زندانه. و همونجا میمونه رضا فرداش میخواد که به زندان حمله کنه و دوستاشو نجات بده تویه همین حین میفهمه که خاتون و پدرش تو زندانن مسلما به بخش مردان زندان حمله میکنه به احتمال زیاد پدرخاتون و دوستاشو نجات میده ولی خاتونو نه ! بعدش اسفند به رضا میگه که قراره امروز چی بشه که همون موقع رجب میاد و می افتن دنبالشون و اونا تو عمل انجام شده قرار میگیرن و فرار میکنن ولی رضا دست گیر میشه البته اینو هم بگم به نظرم شیرزاد ممکنه بخاطر نامه های ماری برگرده به ارتش و اونجاس که میفهمه خاتون تو زندانه خاتونم بهش میگه که بچه داره و اول باید مراقب اون باشه و از شیرزاد میخواد که رضا رو نجات بده شیرزاد با اینکه از رضا بدش میاد بخاطر خاتون ولی چون حالا به مردم کمک کرده سعی میکنه نجاتش بده( این وسط میره بچه شو بر میگردونه پیش خودش موقعی که زنارو میبرن زندان بچه شو میگیره و حالا یه جای میزاره یکی مراقبش باشه یا میده به ماری نمی دونم) نمی تونه رضا رو نجات بده ولی سعی میکنه بتونه خاتونو نجات بده و به جاش زندان تو ایرانو براش قرار میده رضا رو میبرن سیبری بعد چن ماه خاتونو از زندان ازاد میکنه و خاتونم میفهمه ماریو شیرزاد ازدواج نکردن برمیگرده پیش شیرزاد بعد چن سال رضا از سیبری منتقلش میکنن ایران اونجاس که فرار میکنه کمیسرم برمیگرده ایران به ارتش ایرانم خبر میدن شیرزادو میکنن مسئولش کمیسر که میخواد رضا رو بکشه شیرزاد جلوشو میگره که در همین عین کمیسر به شیرزاد حمله میکنه و میخواد شیرزادم بکشه که رضا از پشت بهش شلیک میکنه و شیرزادم متعجب میشه بعدش رضا رو دستگیر میکنن شیرزادم اونو تو ایران تبعید میکنه و جلوی اعدامشو میگیره رضام میفهمه خاتون دوسش نداره و اونم دوسش نداره دیگه کاری باهم ندارن و خاتونو شیرزاد و دخترشون میرن کافه پولونیا برای حالا یه جشنی چیزی
ماریم با مادرش و پدرش برمیگردن المان
@shahrzad_.84
چقدر پیش بینیت رو دوس داشتم کاش همین بشه 👌
من فک میکنم خاتون تو زندان میمونه تا زمانی که متفقین از ایران برن، اگه خاتون بتونه این بار هم از زندان فرار کنه دیگه واقعا خیلی مسخره میشه، رجب اف به خاتون پیشنهاد ازدواج میده تا آزادش کنه ولی خاتون قبول نمیکنه، شاید هم چون خاتون اون سرباز و گروهبان رو کشت تیربارونش کنن، مهربانو موقعی که با روزبه حرف میزد اصلا به روزبه نگفت بچه مال رضا نیست، فک میکنم مهربانو از تصمیم خاتون برای گفتن حقیقت به شیرزاد باخبر نشد چون خاتون با داییش خصوصی حرف زد و مهربانو تو مراسم خواستگاری هم نبود، مهربانو بچه خاتون رو پیش خودش نگه میداره و کلا شیرزاد از زندان بودن خاتون و بچش ایران باخبر نمیشه، رجب اف اون نامه ها رو میخواد که باهاش ثابت کنه مادر مادری جاسوسه، شیرزاد ماری رو از رفتن پیش رجب اف منصرف میکنه و بهش میگه اگه نامه ها رو به رجب اف بده درواقع داره ثابت میکنه که مادرش جاسوسه، شیرزاد بعد از مدت ها بی خبری از خاتون با ماری ازدواج میکنه، در پایان هم خاتون از زندان میاد بیرون و بچش بزرگ شده و میره به شیرزاد حقیقت رو در مورد بچش میگه، اگه خاتون تیربارون شده باشه بابای خاتون از زندان میاد بیرون حقیقت رو به شیرزاد میگه، رضا و رجب اف هم درگیر میشن و هر دو میمیرن، در اخر هم پدر خاتون با مهربانو ازدواج میکنه، روزبه هم آزاد میشه و برمیگرده پیش هلنا (من با توجه اتفاقاتی که تو سریال افتاد این حدس رو زدم ولی اگه بخواد اینجوری بشه، این مزخرف ترین پایانیه که میتونه داشته باشه😂)
@__.meloriiin.__
شیرزاد میفهمه خاتون زندان میره نجاتش میده.. رضا هم میمیره... خاتونم به شیرزاد میگ ایران دخترش
واقعا کوتاههه قسمت ها خیلی کوتاهه🤦♀️😐
تا میاد یه اتفاقی بیوفته تموم میشه
پارسال دوست امسال اشنا😂 عالی بود
نظر من اینه که شیرزاد بر میگرده به سرهنگی رضا میمیره و شیرزاد میاد رجب اف می کشه وخاتون نجات میده و باهم بچه شون بزرگ میکنن
fba294
نه فيلم هندي كه نيس😅
@@mhdiab7 ایکاش بود چون تا حالا آبکی تر از فیلمهای هندی بوده
رضا فخار میمیره
فقط یه قسمت دیگه مونده نه؟
بله
@@mhdiab7 اوکی ممنونم از جوابتون
فرهاد به شیرزاد میگه ایران دخترشه ، شیرزاد برای نجات جون خاتون میره ، کمیسر کشته میشه احتمالا به دست شیرزاد . شیرزاد هم میمیره ، خاتون بچه اشو بزرگ میکنه ، ماری و مامانش احتمالا پدرش هم باید باشه برمیگردن آلمان. رضا رو خیلی دلم میخواد بمیره ولی این حجم از کشت و کار تو چهل دقیقه خیلی زیاده 😂 نمیدونم رضا چی میشه فقط میدونم شاید بمیره . ی احتمال دیگه هم هست خاتون و رضا کشته بشن ، فرهاد به شیرزاد بگه ایران دخترشه ، شیرزاد هم بچه رو بزرگ کنه . دو تا چیز رو مطمئنم فرهاد به شیرزاد میگه ایران دخترشه . ماری برمیگرده آلمان با شیرزاد زندگی نمیکنه
sana__fakhr75
فرهاد از شیرزاد کینه داره اولا که گویا حقیقت رو نمی دونه فک میکنه بچه رضاس ثانیا اگه حقیقت رو هم بدونه نمیره بزاره لادست شیرزاد ترجیح میده بهش دروغ بگه تا اینطوری آزارش بده
فرهاد به خونه شیرزاد تشنس
من فکر نیکنم آخرش شیرزاد میمیره و کمیسر خاتون رو با قطار می‌فرسته و رضا رم میگیره و تو قطار پیش رضا از خاتون خواستگاری نیکنه و چون ماری با کمیسر قرار داشته با شیرزاد میاد اونجا و وقتی میبینه که یه کابین انقدر سرباز هست طرفش شک میکنه و همه ی سرباز ها رو یه حوری دست به سر نیکنه میبینه که خاتون اونجاست و کمیسر رو میبنده به یه جایی میبنده و خاتون و رضا رو فراری میده که برن وقتی داشته خودش می‌رفته ماری میاد دست های کمیسر رو باز کنه چون اون تنها کسیه که میتونه به مادرش کمک و بلز نیکنه کمیسر میره دنبالشون و به شیرزاد شلیک میکنه و شیرزاد میمیره و خاتون رضا هم فراز میکن