دریافت من از سخن شما این است که جسم متعدد است اما روح تعدد پذیر نیست. در واقع روح بر جسم ساطع میشود و پس از مرگ جسم به مبع اصلی خود باز میگردد. مثل نور و پنجره که وقتی آن را میبندیم نور به جای اصلی خود برمیگردد. با این تفسیر، همه ما از یک روحیم …
درود بر شما به گفته انیشتین همه چیز انرژیست پس ما هم انرژی هستیم یا داریم و این انرژی رو به اصطلاح روح می نامند بر اساس فیزیک کوانتوم انرژی کائنات در چشم مشاهدهگر تبدیل به تصویر یا ماده می شود در نتیجه میتوان گفت همه چیز دارای روح است
سلام درود بر زحمات و زمان شما که صرف این ویدئو ها میشه تمنا دارم خواهش میکنم روی صحبت ها موسیقی نگذارید تا حقیقت جویان دچار خلال در دریافت نشن من دریافت کننده صحبت هارو با خطا دریافت میکنم سوگیری پیدا میکنم و شما بهتر میدونید
در مورد روح قران میگه روح امر پروردگار است وکسی نمیتواند با قاطعیت در مورد آن اظهار نظر کند ولی مشخص شده که روح مخلوق نیست بلکه ازلی است فقط هم در کالبد انسان دمیده شده ولاغیر خدا فرموده اول اورا آماده کردم وبعد از روح خود در او دمیدم وباعث حیات بشر شده انسان میزبان واو مهمان است واگر انسان با تزکیه اونقدر خودش را صافی کند که دیگر چیزی از منیت نفس اماره باقی نماندانسان فنای فی الله میشود یعنی مانند قطره باران که در دریا حل شده یعنی دیگر قطره نیست ولی اگاهی دارد وقدرت دریا دارددر خدا فنا شده وقدرت اللهی میرسد وان میشود که در دعا میخوانیم اللهی به آنان که در تو گمند
سلام همه ما میدانیم برای انجام یک عمل نیاز به ارادهای هست که از قبل دستور به انجام عمل به انسان بدهد. اما این اراده ناشی از فعالیت مغز نیست چرا که در این صورت خود این اراده هم میبایست منشأ قبلی دیگری داشته باشد و آن هم باز به همین طریق و این رشتهی علت و معلولی بی نهایت و در نتیجه باطل خواهد بود. پس اراده قطعاً ناشی از عمل مغز نیست بلکه چیزی خارج از مغز و بدن است. بیایید این چیز خارجی را روح بنامیم. میدانیم که اراده به انجام کاری با خودش یک سری از حساب و کتابها و تمایلات را به همراه میاورد. یعنی اراده شبیه جریانی است که ابتدا به صورت خام است و سپس با عبور از منبع عقل عقلانی شده و با عبور از منبع نفس تمایلاتی به آن اضافه گشته. این جریان که اکنون محتوای کلی خود را پیدا کرده و قرار است بدن انسان را برای قصد خاصی به حرکت وادارد هنوز هیچ شکل مشخصی که برای بدن قابل درک باشد ندارد و به عبارتی بی صورت محض است. پس به یک فیلتر مخصوصی نیاز است که کار آن صورتبخشی و تبدیل بی صورت به صورتمند باشد تا پیام فوق را برای مغز قابل دریافت کند. این فیلتر همان ذهن است که محل نقش بستن تمام اشکال در ادراک آدمی است. ذهن از قبل از تولد و در دوران جنینی کار خود را شروع کرده و شکلی را از بدن توسط حس عمقی در ادراک جنین گنجانده است. ذهن در حقیقت رابط یا فیلتر بین روح و مغز است که پیامهای بالا به پایین یا برعکس را تبدیل میکند به انواع بی صورت یا صورتمند. این پیام اکنون به صورت کدی در آمده که توانایی ایجاد جنبشهای الکترونی در سلولهای مغزی را دارد. پس از این مغز کار انتقال پیام را توسط سلولهای عصبی به اندامها انجام میدهد. و کاری که انجام میشود تجلی و صورت پیامی است که روح آدمی صادر کرده و جسم را برای رسیدن به مقصود خویش به حرکت انداخته است. پس باید گفت مغز اولین اندام بدن است که با روح در تعامل است و همه کاره نیست. صحت این مدعا بیشتر خواهد شد وقتی بیندیشیم که آنچه در مغز جریان دارد جز تعدادی پیامهای الکتریکی نیست و این به تنهایی هرگز توان توجیه ادراک مثلاً یک شاخه گل را هم ندارد چه رسد به مسائل عمیق علمی یا فلسفی.
سلام دوست عزیز،،ما فقط باید به فکر اصلاح این نفس ،که درای حق انتخاب است ،باشیم خداوند امرش روح وروان است.مثل فطرت ما باید خواست وانتخابمون ،رو با خواست خدا، البته به کمک خودش به به خواست خدا اصلا یعنی لااله الاالله ما باید بشیم نزدیک،نزدیک به بنده خدا محمد، که از بس بنده بود خاتم الانبیا شد ،چون واقعا قلبش اقیانوسهای رحمت خداوند بود از بس محمود بود
ازین مطالب گفته شده ،هیچی دستمو نگرفت.نه اثبات روح شد.نه اطلاعاتی در موردش داد.فقط نظر بزرگان رو در موردش گفت. متاسفانه تا الان با اینهمه جست و جو کسی روح رو نتونسته ثابت کنه.اگه بحث وجود روح رو از دین بگیریم دیگه چیزی براش باقی نمی مونه.تمام مطالب دینی وابسته به وجود روح هست.نتونیم وجودشو ثابت کنیم حیات بعد از مرگ هم قابل اثبات نیست
از لطفتون متشکرم.همونطور که نوشته بودم با اینهمه مطالعه و تحقیق و همینطور گوش کردن کلی مناظره،هیچکس نتونسته وجود روح رو ثابت کنه چون قابل مشاهده و اندازه گیری و آزمایش نیست.
این ماده که اینهمه به اش فحش میدهید وبی ادبانه کف مینامیدواغلب غافلید که با وجود تحول و دگرگونی آن به آنی همانست که همانست یعنی همان ماده است.وشما از ادراک درمانده وسراغ روح ثابت وراکت میروید!!!وبه قول معروف فرض میگیرید تا رفع مشکل کنیدونشان میدهد در تبیین مسأله در مانده ائید.خواهشمنداست ،زیاد در آسمانها دنبال مشکل نگردید،که مطمئنا دچار مشکلات شدیدتر خواهیدشد.
این تخیلات را ول کنید بفرمایید روح اکر وجود دارد کارش در بدن چیست ؟ می فرمایید قبل از هر چیز روح طرف را می بینم بگید روحش چی میگه به شما ؟ چه برداشتی دارید؟
اگر بپذیریم که اراده، ناشی از یک فعالیت مغز است پس باید بپذیریم که آن فعالیت نیز ناشی از یک فعالیت پیشین دیگری از مغز است. و به همین ترتیب هر فعالیت ناشی از فعالیتی پیشین!! بنابراین هرگز اراده تبدیل به عمل نخواهد شد حتی اگر این فعالیت ها با سرعت نور اعمال شوند!! پس بایستی عاملی در کار باشد که وابسته به علتی نباشد تا بتواند اراده را در یک زمان محدود تبدیل به عمل کند و آن روح است. ارتباط روح با فعالیت های مغز که بعنوان مراحل پسین اراده است، مشخص نیست!! یافتن هر مرحله از فعالیت مغز، به اشتباه متفکرین را فریب میدهد که این همان منبع اراده و اصطلاحا روح است!!!
فکر می کنم پیام قران در ایه 7 سوره ال عمران کاملا واضح است اینکه قران مرکب از ایات محکم و متشابه است و کسی جز افراد خاصی که زبان وحی را می فهمند حق ترجمه و تاویل این دسته از ایات متشابه را ندارند ( دایره علم محمد و ال محمد ص). دکتر سروش اصل استخلاف که مهمترین پیام قرانی در زمین است را نادیده گرفته. خداوند از زمان اولین خلیفه یعنی ادم (ع) زمین را هرگز از وجود شخصی تعیین شده و برگزیده خالی نکرده (هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْالألْبَابِ) 7 ال عمران 🔺(اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد؛ بعضی از آیات محکماتاند که آنها امّالکتاباند و بعضی آیات متشابهاتاند. اما آنها که در دلشان میل به باطل است بهسبب فتنهجویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی میکنند، درحالیکه تأویل آن را جز خدا و آنان که استواران در علم نمیداند. میگویند ما بدان ایمان آوردیم؛ همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمیگیرند). پاسخ ایشان در برابر این کتاب چیست؟ 👇👇👇 almahdyoon.co/%d8%b9%d9%82%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/
سلام // بنده تجربه گر مرگ هستم : غیر از روح ، هیچ وجودی نداریم و هر چه غیر از روح است و موقت داریم و فانی و البته آنچه باقی است روح ما می باشد به همراه اعمال و رفتاری که بواسطۀ وصلت روح با اندام و جوارح مورد سنجش قرار گرفته // مرگ وجود ندارد و پس از پایان مهلت دنیای بسیار کوتاه و مهلت موقت به عالم بدون جسم که اطلی ترین حالت ممکن است برمیگردیم ، ما میشنویم نه با گوش ، میبینیم نه با چشم و ... اینها همه گویا بهانه و دلیلی مجازی استو در واقع به هر شکل همگی نعمت هایی است که ارحم الراحمین به هر شخصیت و نوعی که بخواهد مطابق با مرام و مصلحت و تدبیر و مشیت خودش عطا میکنه // قدر دان و شکرگذار باشیم با اعمالی پسندیده برای بهبودی های جاودانه 🌹 با درود 🎉❤...
با سلام خدمت استاد گرامی درقرآن اومده که خداوند متعال گفته ما ازروح خود درشما دمیدیم پس باید روح دربدن باشه سوال دوم اینکه خداوند گفته ماازرگ گردن به شمانزدیکتریم پس باید بازهم روح دربدن باشد . سوم درمورد احضار روح چی لطفا اگر امکانش هست توضیح بدید.ممنون
بسمالله الرحمن الرحیم همه مارا از یک نفس آفرید،یعنی با یک اختیا ر ،یا حق انتخاب ،خود ،خود، خود، روح نفخه زندگی از طرف خداست ،چه جسمانی ،چه فطری ،ومعنوی،به اذن خداوند متعال مثلا تپش قلب و هضم غذا و تنفس ،وبسیاری نفخه زندگی که ما به جز اندکی نمیدانیم، وخیلی اخلاقیات که فطری درست و غلط بودن آن رو میفهمیم ،و مهمتر از همه روح ،معنوی که دفترچه راهنمای این دستگاه یا پروژه ،مهم است ،قرآن و دانشمند پاک که از طرف خداوند بصورت لدنی ،عالم شده ،انسان کامل،یا امام،یعنی پیشوا راهنما،وتنها زبان کامل دنیا ،به گفته خداوند وتمام ،دانشمندان زبان ،عربی است ،وقرآن برای درک وفهم درست ،به کامل ترین زبان دنیا نازل شده ،تا به طور کامل توسط انسان کامل برای ما بیان شود،روح اصلی قرآن است،که این نفس ،باید انتخاب های خود رابا راهنمایی این کتاب و متخصص ترین استاد وعالم،(امام) انتخاب کند ،مثله بسیاری از کارهای مهمه دیگر که باید انجام دهیم(ازراهنمایی وبهتزین متخصص کمک میگیریم) ،و کدام مهمی ،مهمتر از سعادت ابدی یکی بود یکی نبود
مهمترین اصل توحید است. ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را در شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و در رأس آنها،، ابن عربی ملعون،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق است و خیال و وهم دارد که درستکار و مومن است!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در کتاب فصوصالحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند. صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب نگرشی بر فلسفه و عرفان لطف الله صافی گلپایگانی و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بیخبر و کمسواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت دارد و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستارههای ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
بنده بر اثر افت شدید فشار خون حدود ۳۰ثانیه مرگ رو تجربه کردم نمیتوانم تجربه ام را شرح دهم ولی حالا که فکر میکنم در آن لحظات من بودم ولی جهان نبود.....به عبارتی ذهن من بود
روح همان صورته ونشان وصورتها شبیه که همان روح مثل ومانند هست انسان دست کم ازحیوان درنده ای بیش نیست حیوانات هم نوع خود بندرت میخورن عین آدما حالا فرق ما با آنها؟ هیچ
سلام جناب دکتر خوشحالم از اینکه سخنان شما رو گوش میکنم وبه درکش میرسم ولی روح کالبد جسم وجان و نفس خیلی تفاوت است کالسکه ای شما در نظر بگیرید روح صندلی عقب نشسته جسم کالسکه است وراننده نفس واز طرفی جان از حیاط جان میگیرد و از طریق چاکراهای هاست نیروی حیاط که جسم جان میگیرد
سلام ، گفتار شما بنده گوش دادم ، یکی از سوالاتی که اشاره کردید که فلاسفه داشته و دارند در خصوص اتصال روح با بدن یا اینکه اشاره کردید روح در بدن نیست ، بنده مرشدی داشتم و ایشان در خصوص سوالات زیادی که بزرگان بشر طی قرون داشتند از جمله ،انسان ، وجود ، ساخت و قوانین وجود و روح و بدن و ..... مطالبی را میفرمودند که پاسخ سوال شما در مورد نحوه ارتباط روح با بدن ،کوتاه عرض کنم، هر دو وضعیت بگونه ای با هم ارتباط دارند که در فیزیک میشود به آن اشاره کرد مثلا تبدیل سرعت نور به صوت که در موبایلها هست و اینکه هر کدام در زمان خود زندگی کاملا مستقلی دارند و بوسیله مراکز بی نهایت دقیقی با یکدیگر ارتباط دارند ،لازم بذکر است که انسان تنها واجد این دو وضعیت نیست بلکه بی اندازه مراتب و ساخت دارد ، در واقع لایتناهی هست ، حال اگر مایل بودید میتونم خیلی خیلی دقیق و قابل فهم برایتان توضیحات را ارسال کنم ؛
جناب سروش، روح و نفس که اصلا یکی نیستند!!! نفس، وجه اختلاف و فردیت موجودات هست، خود جعلی و میرای موجود!!! ولی روح یا جان یا وجود، عامل هستی و بودن و وجود هر موجودی!!!!
من از روش استدلال آقای دکتر سروش با آنهمه سابقه در حوزه فلسفه تعجب میکنم. ایشان اول وجود روح را حتمی فرض می کنند و فقط با دو تشبیه، یکی اینکه روح مانند دریاست و ما مانند قایقهای روی آن هستیم، و دیگری اینکه روح مانند زمان است و بدون آوردن هیچ دلیل دقیق علمی آن را اثبات می کنند. این شیوه استدلال عامیانه و کاملا غیر علمی است.
سوال؟ پس دیگر حیوانات هم روح دارند چون دربرخورد هم تشخیص میدن که از همنوع خودشونن مثلا یک میمون درتقابل با میمون دیگه طبق نتایج علمی کاملا میفهمه که اونم شبیه خودشه
جمله را دریکی از سخنان دکتر سروش شنیدم که گفت ماشین امروز حرکات را از خود نشان میدهد که انسان را به شبهه میاندازد و هیچ مانع وجود ندارد که روزی علم قادر به ساختن انسان بشود. نمیخواهم موضوع پچیده کنم و سر راست میروم روی اصل موضوع، به نظر من این غیر ممکن هست که ماشین بتواند روزی تبدیل به انسان بشود چرا؟ انسان تنها موجودیست که تمام هستی را در آغوش کشیده و یا بطور دیگر نمونه از کل هستی هست و هستی هیچ موجودی دیگری از غنامندی هستی این موجود برخوردار نیست. شاید گفتید دست بردار از توصیف،! باشد. در فلسفه بحث هست تحت عنوان "واجب الوجود و ممکن الوجود " این یعنی اینکه در سلسله آفرینش موجوداتی هست که نمیتواند مستقل از موجود دیگری موجود شود مثلا زمین و فضا space زمین وجود خود را مدیون فضا هست و فضا وجود خود را مدیون زمین نیست و بدون زمین نیز موجود شده میتواند یا اینکه وجود زمین مستقل از وجود فضا معنی دار نمیشود ولی وجود فضا مستقل از وجود زین چرا! قوانین ساختاری فضا طوریست که امکان جاگیری قوانین ساختاری زمین را در خود میدهد ولی برعکس ممکن نیست مثل دو چرخ دنده که در جهت چرخیدن یکسان ولی چرخ کوچک تابع چرخ بزرگ هست و قتی چرخ کوچک بخواهد برخلاف جهت چرخش چرخ بزرگ بچرخد و قرارداد جهت چرخش را نقص کند قدرت جبر چرخ بزرگ اختیار را از چرخ کوچک گرفته و از حرکت باز می ایستد و قانون ناممکن وارد عمل میگردد. مثال دیگری قوانین ایرو دینامیکی که در ساختار پرنده ها بکار گرفته میشود مثلا هواپیما، قوانین هست که با ماده ترکیب شده و امکان پرواز را میدهد این یعنی اینکه ماده باید شرایط خود را منطبق بر شرایط قوانین پرواز بکند تا پرواز ممکن گردد و به اصطلاح دیگر قوانین حاکم بر فضا محیط بر قوانین حاکم برماده هست و برعکس ناممکن، صنعت بشری در محدوده ماده و قوانین مکشوف شده فکر در حصار هست و اجازه فراتر رفتن از این دو محدوده را ندارد ولی عمق هستی در این دو محدوده خلاصه نمیشود که هیچ موجودی بجز انسان از آن عمق برخوردار نیست و هستی شان در آن ژرفا معنی دار نمیشود و جودش ناممکن هست. داستانی هست از حضرت عیسی که میگوید در زمان صعود به آسمان بعد از عبور چند آسمان فرشته ها به حکم خدا راهش میگیرد و تفتیش میکند وقتی عیسی سوال میکند چرا اجازه ورود در دربارالاهی بهش داده نمیشود میگوید چیزی از عالم ملک همرا داری نقل و قول متفاوت هست بعضی میگوید سوزن در لباسش بوده و بعضی میگوید جام همراه داشته ولی از نظر من سوزن درست هست چونکه سوزن سمبول کوچک و به مقداری ماده و این جسم کثیف هست. این داستان یعنی همین در این سیر صعود یا در این تغیر جهت حرکت از عالم خاک به عالم پاک باید پاکیزه شوی و ماده(ثقلت، کثافت) را درآنجا راه نیست. و تنها موجودی که ازن ورود در محدوده انسانیت را دارد این موجود دوپا بنام آدم هست.
سلام ،برادر به نظر بنده ما اگر اصول،را مورد،تفکر و تحقیق ،شخصا فرار بدهیم ،مخصوصا توحید ،که اول ونمایان راه ،هست ،ولی برادر تفکر ی که ما لازم داریم ،و درمان وکاسازست، تفکری هست که از قلب سلیم به ذهن ومغز ،مثل ،خون برسد ،وگرنه ، خطرناک،وگمراه کننده شخص ،توحید بی تقوا ،
سلام دوستان عزیز فکر کنم ذهن واگاهی ومغز وروح وجسم همه با هم در وجود انسان به بهترین شکل مزدوج شده در بالاترین حد تکامل ووجود انسان را تشکیل می دهد ولی وجود یکی است ضرب المثل قدیم
درود بر همه ی انسانهای اهل علم و معرفت بیایید اگر در باره ی موضوعی علم و آگاهی کامل نداریم زود قضاوت نکنیم و مخالف خود را سرکوب نکنیم چقدر خوب می شد که منبع اطلاعات خود را با کمال بی طرفی به اشتراک بگذاریم و همانند انسانهای روشن فکر اگر قانع نمی شدیم توهین و افترا به همدیگر نمی گفتیم آرزوی سعادت و خوشبختی برای همه ی مردم جهان بخصوص ایرانیان عزیز دارم
بحث فلسفه:به باورها توهین نکنیم علم ثابت نموده که درون افراددرخواب یاپس ازمرگ روح وارواح وجودنداردمغزدارای ذهن پردازشگری بی نهایت است که خاطره هابه گذرزمان رویامی شوندعلم ومذهب باهم دراین مورداختلاف نظردارند( شنیدن کی بوودماننددیدن) انسان چرخه ای بی پایان ازجهان هستی است که پس ازمرگ به زنجیره خاک گیاه درختان برمی گردد
روح عذاب میکشه خوشی میبینه روح در بدنه هر شب که میخوابید الله متعال قبضه روحتون میکنه وبعد از خواب بیدار بشی میاد سرجاش مگر انها که بمیرند درخواب این درقران هست
خدا رحمت کند مولانا جنس دکان فیلسوف ها جور کرده است یک پیش فرضی مثلا روح وجود دارد مطرح میکنند بعد برای اثبات ان ازشعر مولانا دلیل میاورند وشعر را به همان هدف معنی وتفسیر میکنند درنهایت هم میگویند نمیدانیم واقعیت چیست بروید تحقیق کنید نتیجه همان نمی دانم است بسیار خوب ازهمان اول بگو نمیدانم یانمیدانیم این همه صغری کبری تضاد درسخنان و... اخرش هیچ ما که چیزی دستگیرمان نشد مرحوم مولانا هم نیست ازش بپرسیم جنابعالی به روح باور داشتی ؟؟
سلام من پدرم ۷ روزه که رفتن از دنیا ، پس این به این معنی است که تمام شده، از صحبت های شما جناب سروش این استنباط میشود که روحی وجود ندارد، اینطوری که دنیا هیچ معنی و مفهومی ندارد ، یعنی شما کلام قرآن هم باور ندارید؟ بسیار برام عجیب بود این صحبت شما
آقای سروش عزیز، مولانا شاعری بوده و برداشت خود را در قالب شعر گفته و کلام او را لا یتغیر و صددرصد صحیح نپندارید. کلام آخر کلام خداست. قلالروح من امر ربی. نظر دادن بد نیست ولی قاطعانه نظر دادن زیبنده نیست.
سلام انسان دوتا جسم دارد ۱ جسم فیزیکی ویک جسم فلکی که روح اول در آن فلکی قرار میگیرد واون فلکی وارد فیزیکی میشود وچهارتا روح داریم ۱ روح عنصری که جماد دارو ۲روینده که گیاه دارد ۳ جوینده که حیوان دارد ۴روح الهی که انسان دارد وهمان ریح یا فوتی است که خدا در بدن آدم دمید وبعد از مرگ بمبدء خود برمیگردد ولی باازدواج روح باتن یک دوقولو بنام نفس اماره .بد ولوامه خوب خلق میشود که قابل تربیت است ومنیت آدم وجواب گوی اعمال مادر قیامت است وبعد عقل وجهل وحیا وشرف وخشم وشهوت وتوهم وعشق وتنفر به این معجون اضافه میشود وسوسه. شیطان ومعاشران انسی وجنی والقاء ملک نیز مارا تحت تآثیر قرار میدهد وفرق مرگ با خواب این است که درخواب روح الهی به سیر میرود ولی روح حیوانی یا جان محافظ باقی میماند ولی در مرگ همه بدن را ترک میکنند پس انسان یک بعد جسمانی دوم روحانی سوم نفسانی دارد که باید با بیعت با امام زمان خودش وگرفتن نور الهی بعد چهارم نورانی را نیز بدست بیاورد تا کامل واز آتش نجات یابد
درود بر شما روح با حقیقت پیوند داره و ذهن با صورت پیوند داره و صورت، همه وقایع عالم است که از این منظر ذهن با خیال و توهم و قیاس و گمان سرو کار داره و حقیقت فراتر از صورت و ظاهر است ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم وز هرچه گفته اندو شنیدیم وخوانده ایم مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم حضرت سعدی 🍃🌹🍃
@@A.Sa.. درود بر شما . مفهوم روح هیچ کاربرد معنایی ندارد . شما یا باید بگویید نمی دانید روح چیست یا باید برای آن مفهومی ملموس بیابید. اینکه روح با حقیقت پیوند دارد ؛ مفهوم گنگ و مبهمی را با مفهوم گنگ و مبهم دیگر پیوند زده ایید . سپاس
درود بر شما جواب شما در شعر حضرت سعدی داده شده ، هر پاسخی برای کیفیت و چگونگی روح از ذهن بر می خیزد که پایگاه آن وهم ، خیال، قیاس و گمان است و نه اصل حقیقت در توصیف حقیقت ،حکیم سخن بدرستی می فرمایند که : ما در اول وصف تو مانده ایم اگر به حقیقت روح وقوف یافته بودیم دیگر ماندن در وصف آن ، معنایی نداشت
آدمی دارای کالبد های مختلفی است و هر کالبدی کارکرد خود را دارد یکی از آن کالبد ها ، کالبد فیزیکی است دیگری کالبد روانی و کالبد ذهنی و ... اما موضوع روح از کالبد ها جداست و حقیقت وجود آدمی ، همان روح اوست
@@A.Sa.. دوست گرامی اشعار سعدی هیچ ربطی به بحث مشخص روح انسان ندارد! اگر ما روح را نمی دانیم چیست و نمی توانیم بشناسیم ؛ یعنی نمی توانیم خودمان را بشناسیم و بدین ترتیب پرونده خودشناسی برای همیشه بسته می شود! و در نتیجه خداشناسی هم بی معنا می گردد . اینکه می گویید حقیقت انسان روح است؛ نه تنها کمکی نمی کند بلکه مجهولی را با مجهول دیگر توصیف نموده و پاسخ دادید!! ما هیچ لیلی برای بکار گیری واژه و مفهومی که هیچ کاربرد معنایی حمل نمی کند؛ نداریم .
ما از این ابیات رای یک عارف و درون اندیش را در میابیم چرا نشود؟ این ابیات به شرط پشتوانه قوی نیزومندتر از آنند که بدانیم برای قومی که می اندیشند و نوات آن را درک میکنند(تجربه ها یا آگاهی هایی مشابه راوی بیت دارند)
با سلام و درود خدمت استاد معظم جناب دکتر ثنویت نفس و جسم همانطور که اشاره داشتید از موضوعات ستبر جمهور فیلسوفان بوده که البته عالمان علوم طبیعی نیز در آن آراء بالخصوص اظهار کردهاند و آنچه در بیانات جنابعالی آمد نه تنها حائز نکته تازهایی نبود بلکه آمیخته با تناقض بود و تناقض استحکام سخن را فرومیریزد و جزالت آن را در مضان تردید و سستی مینهد. اگر از مولانا دوآلیسم مانحن فیه را برمیرسید هم بدان سخن وفادار بمانید و از همان نظرگاه آنرا بکاوید حال با این موضع هم کاری نداریم که سویه مولوی عارفانه و از چشماندازی شهودی است که اساسا با فلسفه روزگار ما نسبتی ندارد. قصد تطویل و تفصیل ندارم اما بیانات جنابعالی گاه بر دوگانگی جسم و روح و در پارهایی دیگر بر یگانگی آن مبتنی بود گاهی در منوپل جسم و گاه در جهانی آبگون. سپاس
با شما موافقم، طبق قرآن، روح امر خداست در کلیه امور حالا، ما که یه ،نفسی هستیم آفریده خالق،وهنوز خوده این نفس رو هم نشناختی، چگونه میتوانیم روح را بشناسیم به جز قلیل اگر واقعا دلسوز خود وخواستار سعادت ابدی،باشیم فقط باید امر خداوند را بپذیریم،وبه جای اینکه کرها عمل کنیم مثل روح حیات و سعادت ابدی ،با جان عمل کنیم ،چون تسلیم بودن ونبودن ما خللی در امر ایجاد نمیکند بلکه تسلیم نبودن ما مارا به سرنوشت شیطان دچار میکند، پس مقلب القلوب کمک کن ای سمیع رحیم ،یا رئوف،که به جای سر با قلب سلیم ،بگذرانیم زندگی را من آتی بقلب سلیم یعلم ما لا
مثال روح ومبدء مانند نور خورشید است که هرکسی قسمی از آنرا در خونه خودش جداگانه منقطع میبیند ولی وقتی همه دیوارها را بردارند تازه متوجه میشود که این نور خورشید همیشه متحد بوده وجدا نبوده وتازه خورشید درجایی دیگر است واین نور خورشید است نه خود خورشید روح وخدا هم همینطور وکلمه خدا یعنی بخود ای که خود تو هستی بواسطه همام روح در ضمن توصیه به گوینده در صحبت هاتون نقل قول از کسی جز معصوم نکنید وبه شنونده منگر سخنگو کیست بنگر سخن جیست
سلام جهت اطلاع روح را چون ریز هست پزشکان نمیتوانند ببیننداما مونا بخواهد بگه باید از قرآن بگه ولی روح چسم میکروسکوپی اما با موبایل بعد عکس زوم کنی نشون میده روح بالای گردن سریه چالشی داره وقتی از بدن خارج میشه بدن مثل سایه بهش داده شده جناب سروش همچی میگه جن میدونیم هست بدنی داره دیده نمیشه اما جسم هم میشه پس چگونه جسم گوشتی میشه جن که همان شیطان هست جناب سروش میره بدن انسان روح راهم باعث میشه میکنه بدن انسان البته روحی که شیطانی شده روح راهم مثل جن هرکسی نمیتواند ببیند رها مولانا را قرآن وبعضی از انسان ها در حد پیامبر ومن که دربدن رفته بود دریابان میگه الم احد علیکم یا بنی آدم آن تعبد الشیطان آنه لکم عدومبین روح را بخواهد مسخ میکند آنهم دریابان هست من ثابت میکنم که مسخ شده حتی نمیتواند حرکت کنه من عقیده دارم انسان اولا قرآن هست مولوی و دیگران نمیتوانن قرآن باشن امامعنی فارسی غلط وتفسیر دارد خواننده خود باید معنی راچک کنه ۵۰/ ترجمه غلط است اما بال همانیست روح زده بالا میرود ولی کی زمانی که کنه کار نباشد من عکس دارم روح جن فرشته وروح پاک که مامور است مثل فرشته که آنان لنا دراین سوره روح امین را با فرشته ها میگه امروز خیلی ها میتوانند جن که همه شیطانند روببینند مثل بسیاری دعا نویسها ولی فرشته وروح پاک را هرکسی ناتوان ببیند هرکدام میگه دروغ میگوید کسانی میتونند که خدا یعنی الله با افکار دارد آنکس را از طرف خدا دید میدهد ومیگویند مهدی دیدیم دروغ مهدیرا فرشته کرده وهنوز پایین نیامده یعنی بدنانسانی نداده هنوز پس خدا یکتا با کسی کار داشته باشد به او فرشته یا روح یا مسایلی را یاچیزی رااز طریق فرشته میگوید یانشان میدهند ...
عجیبه!!! این یارو هفت هشت تا سوال ساده ابتدایی رونفهمیده وهنوز براش سواله اونوقت از استادی بزرگ مانند دکتر سروش ایراد گرفته و با بی شرمی تمام توهین هم میکنه. باید بهش گفت که تو برو فعلا گردو بازی کن، این مسائل روشنیدن فعلا واسه تو زوده. من بجای ایشون از جناب دکتر عذرخواهی میکنم.
باسلام بنظر بنده ما میتوانیم نشانه هایی از جان،یا،روح،را درخود ببینیم ،مثلا عمل دیدن با روح انجام میشود نه باچشم زیرا چشم در هنگام خواب بسته است اما رویا میبیند، کورهای مادر زاد هم نوعی بینایی لمسی دارند از اینرو خط بریل را متوجه میشوند، مولانا میفرماید، تن زجان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست در قرآن هم يهوديها از پیامبر در خصوص روح می پرسند آیه میاید،روح از امور مربوط به خداست وما بشما درخصوص آن علم کمی داده ایم ،عرفا نیز بدن را به اسب و روح را به سوار تشبیه کرده اند،والله اعلم بالامور
درود بر شما آدمی دارای کالبد های مختلفی است و یکی از آن کالبد ها ، کالبد فیزیکی است دیگر کالبدها ، کالبد روانی و کالبد ذهنی و ... اما موضوع روح از کالبد ها جداست و حقیقت وجود آدمی ، همان روح اوست
@@mohammadalitayebi6678 پرسش درباره روح در قرآن ربطی به روح اصطلاحی و عامیانه انسان ندارد . اگر ما همان روح هستیم و علم ما به آن اندک است؛ پس خودشناسی چه می شود؟! و نیز اصلا خودشناسی با چی انجام می شود؟ با خود روح یا با غیر روح؟! اساسا مفهوم روح انسان که در زبان عامیانه ما غلط است . بینایی هم با چنان روحی نیست
ورای هستی ای ورای هستی تو چه هستی که هر آن گویم من در مستی منم ورای هستی آن ذات ابدی که عقل بشر بان نرسد در هستی آخر آنچه گویم حاصل عقل است چگونه دانم که عین صواب است گر تو هستی هشیار پندار همه ز سر اختیار منم هشیار در ورای مستی تا کام گیرم در هستی مستی باشد ز سرکشی خلوص کن در ره بندگی من نمیدانم شرایط بندگی چو بینم جور سرکردگی بندگی را جوی در طاعت طاعت ز سر ارادت ارادت من مطلق نیست وز برای آن سوختن حجت نیست آری، هر کس دارد توانی چو نیک نگری دارد بار گرانی حاصل این همه غوغا چیست وز برای آن سودا چیست؟ سودا نباشد کار پروانه وز برای آن دل باید دردانه دل من شده کدر ز جور زمانه چه کنم که نیستم پروانه آری، پروانه اندر ویرانه کند تحمل جوری جابرانه ویرانه هست همنوع من که کند بیشتر درد دل من آری، پروانه سوزد و جان دهد وز برای آن عشق مقام دهد
به باور من روح یا روان یه مغلطه است انسان از دو نهاد تشکیل شده یکی عقل وشعور ودیگری احساس وعواطف که دروجود ما نهفته انسان باید میان عقل وشعور واحساس عواطف تعادل برقرار کند
آقا ،برادر زبان عربی کامل م بیان کننده ،است باقی زبانها ،عجمی،هستند یعنی فقط منظور رو میرسانند، نه معنی ، حالا شما برای درک عمیق تر ونزدیک به اصل ومعنی،باید با کلمات عربی فقط تحقیق کنید ،چون کامل و تنها لغت استاندارد معنی هست، مثل رسیدن وسفر به کره ماه ،که فقط با سفینه میشه رفت ،نه با اتوبوس ویا هولپیما البته اولین زبان زبان قلب است ،که خدا عرش خود را به رحمت وگذشت ومهربانی ،،گستره، اگه،با خدا وذکر خدا سالم نگه دارمش، یا خدا
روح وجود دارد یا نه را اگه کسی بگوید که وجود ندارد یعنی کل کائنات و هستی و الله را قبول ندارد و از کافر هم پایین تر هست . روح روح را میشناسند و ارتباط میگیرد . جسم در حال تغییر هست و اگر کل جسم یک فردی صد درصد هم تغییر داده شود باز هم روح روح فرد را میشناسد .
متاسفانه سروش هیچ جواب قانع کننده و شفافی برای عموم مردم ندارد. فقط بازی با کلمات میکند و چند سالی هم فلاسفه غرب را با این خزعبلات سرگرم کرد و در مناظرات شرکت کرد و عاقبت فهمیدند چیزی در چنته ندارد و رهایش کردند و رفتند.
با تشکر از صحبت های شما
🌱
این کتابی که معرفی میکنند استاد هاروارد ذهن و جهان من متوجه نشدم .میشه دقیشو اگر میدونید برام بنویسد ؟؟؟
کتاب ذهن و کیهان، توماس نیگل، ترجمه اقای حیدری رو براحتی میتونید پیدا کنید
سلام
@@ebrahimkhelghati3243 تخم
Mind and Cosmos by Thomas Nagel
چقدر راحت میشه با این افکار و حرفا انسانها رو تحت کنترل گرفت
دریافت من از سخن شما این است که جسم متعدد است اما روح تعدد پذیر نیست. در واقع روح بر جسم ساطع میشود و پس از مرگ جسم به مبع اصلی خود باز میگردد. مثل نور و پنجره که وقتی آن را میبندیم نور به جای اصلی خود برمیگردد. با این تفسیر، همه ما از یک روحیم …
خزعبلات می بافد
سپاسگزارم
🙏🙏بسیار عالی
نام قطعه (یا قطعات) موسیقی ای که در پس زمینه این ویدیو استفاده شده رو لطفا بفرمایید ممنونم.
موسیقی gotova basm یا sokhom nanava
درود بر شما
به گفته انیشتین همه چیز انرژیست پس ما هم انرژی هستیم یا داریم و این انرژی رو به اصطلاح روح می نامند
بر اساس فیزیک کوانتوم انرژی کائنات در چشم مشاهدهگر تبدیل به تصویر یا ماده می شود در نتیجه میتوان گفت همه چیز دارای روح است
اگر انرژی میگویید دارید میگید ماده چون راجب دنیای مادی صحبت میکنید نه روح که فرا مادی مینامند
@@sargarmi9636
ماده فقط یک توهم است یعنی فقط یک تصویر از انرژی یا همان روح است پس بدن ما هم تصویری از روح ماست
کل چیزی که ما میبینیم 4درصد خلقته .مابقی نوع دیگرانرژی بنام ماده وانرژی تاریکیه ..به نوعی شما درست فرمودی..چرا تاریک میکن چون چشم ما نمیبینه
منظورایشون انرژی از نوع تاریک است.چون چشم نمیبینه میگن تاریک ونام معلوم.به عبارتی 4درصد ما بیشترنمیبنیم که روح مربوط به آن 96درصد باقی است
4درصد ماده که ما میبینیم و96درصد ماده وانرژی تاریک ونا معلوم که روح درآن جاست
سلام درود بر زحمات و زمان شما که صرف این ویدئو ها میشه تمنا دارم خواهش میکنم روی صحبت ها موسیقی نگذارید تا حقیقت جویان دچار خلال در دریافت نشن من دریافت کننده صحبت هارو با خطا دریافت میکنم سوگیری پیدا میکنم و شما بهتر میدونید
در مورد روح قران میگه روح امر پروردگار است وکسی نمیتواند با قاطعیت در مورد آن اظهار نظر کند ولی مشخص شده که روح مخلوق نیست بلکه ازلی است فقط هم در کالبد انسان دمیده شده ولاغیر خدا فرموده اول اورا آماده کردم وبعد از روح خود در او دمیدم وباعث حیات بشر شده انسان میزبان واو مهمان است واگر انسان با تزکیه اونقدر خودش را صافی کند که دیگر چیزی از منیت نفس اماره باقی نماندانسان فنای فی الله میشود یعنی مانند قطره باران که در دریا حل شده یعنی دیگر قطره نیست ولی اگاهی دارد وقدرت دریا دارددر خدا فنا شده وقدرت اللهی میرسد وان میشود که در دعا میخوانیم اللهی به آنان که در تو گمند
سلام. دانشمند. محترم. برای. اثبات. روح
در. موجودیت. خودش.
سلام
همه ما میدانیم برای انجام یک عمل نیاز به ارادهای هست که از قبل دستور به انجام عمل به انسان بدهد. اما این اراده ناشی از فعالیت مغز نیست چرا که در این صورت خود این اراده هم میبایست منشأ قبلی دیگری داشته باشد و آن هم باز به همین طریق و این رشتهی علت و معلولی بی نهایت و در نتیجه باطل خواهد بود. پس اراده قطعاً ناشی از عمل مغز نیست بلکه چیزی خارج از مغز و بدن است. بیایید این چیز خارجی را روح بنامیم. میدانیم که اراده به انجام کاری با خودش یک سری از حساب و کتابها و تمایلات را به همراه میاورد. یعنی اراده شبیه جریانی است که ابتدا به صورت خام است و سپس با عبور از منبع عقل عقلانی شده و با عبور از منبع نفس تمایلاتی به آن اضافه گشته. این جریان که اکنون محتوای کلی خود را پیدا کرده و قرار است بدن انسان را برای قصد خاصی به حرکت وادارد هنوز هیچ شکل مشخصی که برای بدن قابل درک باشد ندارد و به عبارتی بی صورت محض است. پس به یک فیلتر مخصوصی نیاز است که کار آن صورتبخشی و تبدیل بی صورت به صورتمند باشد تا پیام فوق را برای مغز قابل دریافت کند. این فیلتر همان ذهن است که محل نقش بستن تمام اشکال در ادراک آدمی است. ذهن از قبل از تولد و در دوران جنینی کار خود را شروع کرده و شکلی را از بدن توسط حس عمقی در ادراک جنین گنجانده است. ذهن در حقیقت رابط یا فیلتر بین روح و مغز است که پیامهای بالا به پایین یا برعکس را تبدیل میکند به انواع بی صورت یا صورتمند. این پیام اکنون به صورت کدی در آمده که توانایی ایجاد جنبشهای الکترونی در سلولهای مغزی را دارد. پس از این مغز کار انتقال پیام را توسط سلولهای عصبی به اندامها انجام میدهد. و کاری که انجام میشود تجلی و صورت پیامی است که روح آدمی صادر کرده و جسم را برای رسیدن به مقصود خویش به حرکت انداخته است. پس باید گفت مغز اولین اندام بدن است که با روح در تعامل است و همه کاره نیست. صحت این مدعا بیشتر خواهد شد وقتی بیندیشیم که آنچه در مغز جریان دارد جز تعدادی پیامهای الکتریکی نیست و این به تنهایی هرگز توان توجیه ادراک مثلاً یک شاخه گل را هم ندارد چه رسد به مسائل عمیق علمی یا فلسفی.
سلام دوست عزیز،،ما فقط باید به فکر اصلاح این نفس ،که درای حق انتخاب است ،باشیم
خداوند امرش روح وروان است.مثل فطرت
ما باید خواست وانتخابمون ،رو با خواست خدا، البته به کمک خودش به به خواست خدا
اصلا یعنی لااله الاالله
ما باید بشیم نزدیک،نزدیک به بنده خدا محمد، که از بس بنده بود خاتم الانبیا شد ،چون واقعا قلبش اقیانوسهای رحمت خداوند بود از بس محمود بود
مرسی دوست عزیزکاملاعلمی گفتی
ازین مطالب گفته شده ،هیچی دستمو نگرفت.نه اثبات روح شد.نه اطلاعاتی در موردش داد.فقط نظر بزرگان رو در موردش گفت.
متاسفانه تا الان با اینهمه جست و جو کسی روح رو نتونسته ثابت کنه.اگه بحث وجود روح رو از دین بگیریم دیگه چیزی براش باقی نمی مونه.تمام مطالب دینی وابسته به وجود روح هست.نتونیم وجودشو ثابت کنیم حیات بعد از مرگ هم قابل اثبات نیست
از لطفتون متشکرم.همونطور که نوشته بودم با اینهمه مطالعه و تحقیق و همینطور گوش کردن کلی مناظره،هیچکس نتونسته وجود روح رو ثابت کنه چون قابل مشاهده و اندازه گیری و آزمایش نیست.
❤❤❤
1:55 از بچه گی اگر ادمخوار بودیم الان هم همانور . فرق نمی کرد . ک حیوانات قربانی میشن یا ادمها .
🙏
سلام آقای دکتر آیا به تعبیر مولانا جان ها ی ما پیوسته هست یا گسسته؟
هزارن بدن وجود دارد وهر بدن جانی دارد ولی آب پیوسته هست ویک آب است
این ماده که اینهمه به اش فحش میدهید وبی ادبانه کف مینامیدواغلب غافلید که با وجود تحول و دگرگونی آن به آنی همانست که همانست یعنی همان ماده است.وشما از ادراک درمانده وسراغ روح ثابت وراکت میروید!!!وبه قول معروف فرض میگیرید تا رفع مشکل کنیدونشان میدهد در تبیین مسأله در مانده ائید.خواهشمنداست ،زیاد در آسمانها دنبال مشکل نگردید،که مطمئنا دچار مشکلات شدیدتر خواهیدشد.
این تخیلات را ول کنید بفرمایید روح اکر وجود دارد کارش در بدن چیست ؟
می فرمایید قبل از هر چیز روح طرف را می بینم بگید روحش چی میگه به شما ؟ چه برداشتی دارید؟
اگر بپذیریم که اراده، ناشی از یک فعالیت مغز است پس باید بپذیریم که آن فعالیت نیز ناشی از یک فعالیت پیشین دیگری از مغز است. و به همین ترتیب هر فعالیت ناشی از فعالیتی پیشین!! بنابراین هرگز اراده تبدیل به عمل نخواهد شد حتی اگر این فعالیت ها با سرعت نور اعمال شوند!! پس بایستی عاملی در کار باشد که وابسته به علتی نباشد تا بتواند اراده را در یک زمان محدود تبدیل به عمل کند و آن روح است. ارتباط روح با فعالیت های مغز که بعنوان مراحل پسین اراده است، مشخص نیست!! یافتن هر مرحله از فعالیت مغز، به اشتباه متفکرین را فریب میدهد که این همان منبع اراده و اصطلاحا روح است!!!
خیلی عالی گفتید
کتابی در این زمینه میشناسید که معرفی کنید دوست گرامی؟
فکر می کنم پیام قران در ایه 7 سوره ال عمران کاملا واضح است اینکه قران مرکب از ایات محکم و متشابه است و کسی جز افراد خاصی که زبان وحی را می فهمند حق ترجمه و تاویل این دسته از ایات متشابه را ندارند ( دایره علم محمد و ال محمد ص). دکتر سروش اصل استخلاف که مهمترین پیام قرانی در زمین است را نادیده گرفته. خداوند از زمان اولین خلیفه یعنی ادم (ع) زمین را هرگز از وجود شخصی تعیین شده و برگزیده خالی نکرده
(هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْالألْبَابِ) 7 ال عمران
🔺(اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد؛ بعضی از آیات محکماتاند که آنها امّالکتاباند و بعضی آیات متشابهاتاند. اما آنها که در دلشان میل به باطل است بهسبب فتنهجویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی میکنند، درحالیکه تأویل آن را جز خدا و آنان که استواران در علم نمیداند. میگویند ما بدان ایمان آوردیم؛ همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمیگیرند).
پاسخ ایشان در برابر این کتاب چیست؟ 👇👇👇
almahdyoon.co/%d8%b9%d9%82%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/
سلام // بنده تجربه گر مرگ هستم : غیر از روح ، هیچ وجودی نداریم و هر چه غیر از روح است و موقت داریم و فانی و البته آنچه باقی است روح ما می باشد به همراه اعمال و رفتاری که بواسطۀ وصلت روح با اندام و جوارح مورد سنجش قرار گرفته // مرگ وجود ندارد و پس از پایان مهلت دنیای بسیار کوتاه و مهلت موقت به عالم بدون جسم که اطلی ترین حالت ممکن است برمیگردیم ، ما میشنویم نه با گوش ، میبینیم نه با چشم و ... اینها همه گویا بهانه و دلیلی مجازی استو در واقع به هر شکل همگی نعمت هایی است که ارحم الراحمین به هر شخصیت و نوعی که بخواهد مطابق با مرام و مصلحت و تدبیر و مشیت خودش عطا میکنه // قدر دان و شکرگذار باشیم با اعمالی پسندیده برای بهبودی های جاودانه 🌹 با درود 🎉❤...
Sehr gut🌺🥀🌹🏵💮🌸💐🌻🌼🌷⚘🌱🌲🌳🍁🍀☘🌿🌾🌵🌴🌻💐🌸🌼🌵🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌺🌺🌺🥀🥀🥀🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🍀🍀🍀🍀🍀🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁.karimi
❤️
با سلام خدمت استاد گرامی
درقرآن اومده که خداوند متعال گفته ما ازروح خود درشما دمیدیم پس باید روح دربدن باشه
سوال دوم اینکه خداوند گفته ماازرگ گردن به شمانزدیکتریم پس باید بازهم روح دربدن باشد .
سوم درمورد احضار روح چی لطفا اگر امکانش هست توضیح بدید.ممنون
بسمالله الرحمن الرحیم همه مارا از یک نفس آفرید،یعنی با یک اختیا ر ،یا حق انتخاب ،خود ،خود، خود،
روح نفخه زندگی از طرف خداست ،چه جسمانی ،چه فطری ،ومعنوی،به اذن خداوند متعال
مثلا تپش قلب و هضم غذا و تنفس ،وبسیاری نفخه زندگی که ما به جز اندکی نمیدانیم، وخیلی اخلاقیات که فطری درست و غلط بودن آن رو میفهمیم ،و مهمتر از همه روح ،معنوی که دفترچه راهنمای این دستگاه یا پروژه ،مهم است ،قرآن و دانشمند پاک که از طرف خداوند بصورت لدنی ،عالم شده ،انسان کامل،یا امام،یعنی پیشوا راهنما،وتنها زبان کامل دنیا ،به گفته خداوند وتمام ،دانشمندان زبان ،عربی است ،وقرآن برای درک وفهم درست ،به کامل ترین زبان دنیا نازل شده ،تا به طور کامل توسط انسان کامل برای ما بیان شود،روح اصلی قرآن است،که این نفس ،باید انتخاب های خود رابا راهنمایی این کتاب و متخصص ترین استاد وعالم،(امام) انتخاب کند ،مثله بسیاری از کارهای مهمه دیگر که باید انجام دهیم(ازراهنمایی وبهتزین متخصص کمک میگیریم) ،و کدام مهمی ،مهمتر از سعادت ابدی
یکی بود یکی نبود
تازه سوال می کند روح وجود دارد؟
با سلام .شما جزو بهترینها هستی مطمعن هستم زمانی شما را جزو مشاهیر ایران به نام خواهند اورد شما با سالها تجربه و دانش به تمام مساعل پاسخ میدهی.
منظورتان از مساعل، مسائل بود؟
حتما همینطوره که نوشتید که کیبورد من هم اجازه نمیده صحیح بنویسم✌️
این دکتریه نخودعقل توکله اش نیست
متاسفم برای کسی ادعای دکتری دارد وتمام سندش شعرمولاناست ودرهمه علوم اظهار نطزمیکنه
مهمترین اصل توحید است. ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را در شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و در رأس آنها،، ابن عربی ملعون،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفتهاند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل دادهاند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهجالبلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشتههایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری مینویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق است و خیال و وهم دارد که درستکار و مومن است!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال میدادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در کتاب فصوصالحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ میبندد ... جنایات متوکل عباسی را نمیگوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند.
صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب نگرشی بر فلسفه و عرفان لطف الله صافی گلپایگانی و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون میبینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشتههایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتیالامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بیخبر و کمسواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت دارد و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستارههای ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
بنده بر اثر افت شدید فشار خون حدود ۳۰ثانیه مرگ رو تجربه کردم نمیتوانم تجربه ام را شرح دهم ولی حالا که فکر میکنم در آن لحظات من بودم ولی جهان نبود.....به عبارتی ذهن من بود
چه چیز دیدی؟ دنیای دیگه ای بود یا دنیای مغز خود آدم
@@Baranbia هیچ چیز نبود فقط من بودم ...یعنی فقط ذهن من بود
خودت بودی مثل خواب خیلی سادست
@@esmailsohrabi5255 به هیچ عنوان مثل خواب نبود ...کاملا هشیار بودم و آگاه که فوت کردم ...
@@Ar-yk5fd منظورم رو درست نگفتم مثل موقعی که خواب میبینیم درست خودمونیم
روح همان صورته ونشان وصورتها شبیه که همان روح مثل ومانند هست انسان دست کم ازحیوان درنده ای بیش نیست حیوانات هم نوع خود بندرت میخورن عین آدما حالا فرق
ما با آنها؟ هیچ
سلام جناب دکتر خوشحالم از اینکه سخنان شما رو گوش میکنم وبه درکش میرسم
ولی روح
کالبد جسم
وجان
و نفس خیلی تفاوت است
کالسکه ای شما در نظر بگیرید روح صندلی عقب نشسته جسم کالسکه است وراننده نفس
واز طرفی جان از حیاط جان میگیرد و از طریق چاکراهای هاست نیروی حیاط که جسم جان میگیرد
جسم است که روح و را حمل میکند درنتیجه میشه میشه جفت آدم وپس از مرگ روح کالبد ذهن رو اختیار میکند
روح یعنی آگاهی
نفخت و من روحی
واعلم آدم اسماع ها
نتیجه بازم میشه آگاهی
سلام ، گفتار شما بنده گوش دادم ، یکی از سوالاتی که اشاره کردید که فلاسفه داشته و دارند در خصوص اتصال روح با بدن یا اینکه اشاره کردید روح در بدن نیست ، بنده مرشدی داشتم و ایشان در خصوص سوالات زیادی که بزرگان بشر طی قرون داشتند از جمله ،انسان ، وجود ، ساخت و قوانین وجود و روح و بدن و ..... مطالبی را میفرمودند که پاسخ سوال شما در مورد نحوه ارتباط روح با بدن ،کوتاه عرض کنم، هر دو وضعیت بگونه ای با هم ارتباط دارند که در فیزیک میشود به آن اشاره کرد مثلا تبدیل سرعت نور به صوت که در موبایلها هست و اینکه هر کدام در زمان خود زندگی کاملا مستقلی دارند و بوسیله مراکز بی نهایت دقیقی با یکدیگر ارتباط دارند ،لازم بذکر است که انسان تنها واجد این دو وضعیت نیست بلکه بی اندازه مراتب و ساخت دارد ، در واقع لایتناهی هست ، حال اگر مایل بودید میتونم خیلی خیلی دقیق و قابل فهم برایتان توضیحات را ارسال کنم ؛
جناب سروش، روح و نفس که اصلا یکی نیستند!!! نفس، وجه اختلاف و فردیت موجودات هست، خود جعلی و میرای موجود!!! ولی روح یا جان یا وجود، عامل هستی و بودن و وجود هر موجودی!!!!
من از روش استدلال آقای دکتر سروش با آنهمه سابقه در حوزه فلسفه تعجب میکنم. ایشان اول وجود روح را حتمی فرض می کنند و فقط با دو تشبیه، یکی اینکه روح مانند دریاست و ما مانند قایقهای روی آن هستیم، و دیگری اینکه روح مانند زمان است و بدون آوردن هیچ دلیل دقیق علمی آن را اثبات می کنند. این شیوه استدلال عامیانه و کاملا غیر علمی است.
💕💚❤💚💕💚💕💕
بک نمیدانم خرجشه سقراط تکلیف همه را روشن کرده نمی دانم وگفتن این جمله خدا خیرت بدهد باید گفت
سوال؟ پس دیگر حیوانات هم روح دارند چون دربرخورد هم تشخیص میدن که از همنوع خودشونن
مثلا یک میمون درتقابل با میمون دیگه طبق نتایج علمی کاملا میفهمه که اونم شبیه خودشه
روح آنان سنخش با ما فرق میکنه.ولی اندازه خودشون شعوردارند
بله گیاهان و حیوانات هم روح مخصوص به خود دارند.
بله حیوانات هم روح دارند
انسانها هم از روح حیوانات دارند
OK
جمله را دریکی از سخنان دکتر سروش شنیدم که گفت ماشین امروز حرکات را از خود نشان میدهد که انسان را به شبهه میاندازد و هیچ مانع وجود ندارد که روزی علم قادر به ساختن انسان بشود.
نمیخواهم موضوع پچیده کنم و سر راست میروم روی اصل موضوع، به نظر من این غیر ممکن هست که ماشین بتواند روزی تبدیل به انسان بشود چرا؟
انسان تنها موجودیست که تمام هستی را در آغوش کشیده و یا بطور دیگر نمونه از کل هستی هست و هستی هیچ موجودی دیگری از غنامندی هستی این موجود برخوردار نیست. شاید گفتید دست بردار از توصیف،! باشد.
در فلسفه بحث هست تحت عنوان "واجب الوجود و ممکن الوجود " این یعنی اینکه در سلسله آفرینش موجوداتی هست که نمیتواند مستقل از موجود دیگری موجود شود مثلا زمین و فضا space زمین وجود خود را مدیون فضا هست و فضا وجود خود را مدیون زمین نیست و بدون زمین نیز موجود شده میتواند یا اینکه وجود زمین مستقل از وجود فضا معنی دار نمیشود ولی وجود فضا مستقل از وجود زین چرا! قوانین ساختاری فضا طوریست که امکان جاگیری قوانین ساختاری زمین را در خود میدهد ولی برعکس ممکن نیست مثل دو چرخ دنده که در جهت چرخیدن یکسان ولی چرخ کوچک تابع چرخ بزرگ هست و قتی چرخ کوچک بخواهد برخلاف جهت چرخش چرخ بزرگ بچرخد و قرارداد جهت چرخش را نقص کند قدرت جبر چرخ بزرگ اختیار را از چرخ کوچک گرفته و از حرکت باز می ایستد و قانون ناممکن وارد عمل میگردد.
مثال دیگری قوانین ایرو دینامیکی که در ساختار پرنده ها بکار گرفته میشود مثلا هواپیما، قوانین هست که با ماده ترکیب شده و امکان پرواز را میدهد این یعنی اینکه ماده باید شرایط خود را منطبق بر شرایط قوانین پرواز بکند تا پرواز ممکن گردد و به اصطلاح دیگر قوانین حاکم بر فضا محیط بر قوانین حاکم برماده هست و برعکس ناممکن، صنعت بشری در محدوده ماده و قوانین مکشوف شده فکر در حصار هست و اجازه فراتر رفتن از این دو محدوده را ندارد ولی عمق هستی در این دو محدوده خلاصه نمیشود که هیچ موجودی بجز انسان از آن عمق برخوردار نیست و هستی شان در آن ژرفا معنی دار نمیشود و جودش ناممکن هست.
داستانی هست از حضرت عیسی که میگوید در زمان صعود به آسمان بعد از عبور چند آسمان فرشته ها به حکم خدا راهش میگیرد و تفتیش میکند وقتی عیسی سوال میکند چرا اجازه ورود در دربارالاهی بهش داده نمیشود میگوید چیزی از عالم ملک همرا داری نقل و قول متفاوت هست بعضی میگوید سوزن در لباسش بوده و بعضی میگوید جام همراه داشته ولی از نظر من سوزن درست هست چونکه سوزن سمبول کوچک و به مقداری ماده و این جسم کثیف هست.
این داستان یعنی همین در این سیر صعود یا در این تغیر جهت حرکت از عالم خاک به عالم پاک باید پاکیزه شوی و ماده(ثقلت، کثافت) را درآنجا راه نیست. و تنها موجودی که ازن ورود در محدوده انسانیت را دارد این موجود دوپا بنام آدم هست.
درست فرمودید.ماهیت کارنشدنی است ربطی به پیشرفت بشرندارد
سلام ،برادر به نظر بنده ما اگر اصول،را مورد،تفکر و تحقیق ،شخصا فرار بدهیم ،مخصوصا توحید ،که اول ونمایان راه ،هست ،ولی برادر تفکر ی که ما لازم داریم ،و درمان وکاسازست،
تفکری هست که از قلب سلیم به ذهن ومغز ،مثل ،خون برسد ،وگرنه ،
خطرناک،وگمراه کننده شخص ،توحید بی تقوا ،
اطلاعات ما ااز توحید ومذهب 1درصده...میدونی لایه های عمقی قرآن چه میگند...میدونی حم یعنی چه؟عارفان چون جام حق نوشیده اند رازها دانسته وپوشیده اند.
سلام دوستان عزیز فکر کنم ذهن واگاهی ومغز وروح وجسم همه با هم در وجود انسان به بهترین شکل مزدوج شده در بالاترین حد تکامل ووجود انسان را تشکیل می دهد ولی وجود یکی است ضرب المثل قدیم
بسیار ممنون از استاد سروش عزیز
هیچ مشکل ندارم باروح که خداوند قهار خلق کرده اصل نمی توانیم بفهمیم
آخه این با این خزعبلات چطوری در لندن دکترای فلسفه علم گرفته؟😂😂😂😂😂😂
درود بر همه ی انسانهای اهل علم و معرفت بیایید اگر در باره ی موضوعی علم و آگاهی کامل نداریم زود قضاوت نکنیم و مخالف خود را سرکوب نکنیم چقدر خوب می شد که منبع اطلاعات خود را با کمال بی طرفی به اشتراک بگذاریم و همانند انسانهای روشن فکر اگر قانع نمی شدیم توهین و افترا به همدیگر نمی گفتیم آرزوی سعادت و خوشبختی برای همه ی مردم جهان بخصوص ایرانیان عزیز دارم
بحث فلسفه:به باورها توهین نکنیم علم ثابت نموده که درون افراددرخواب یاپس ازمرگ روح وارواح وجودنداردمغزدارای ذهن پردازشگری بی نهایت است که خاطره هابه گذرزمان رویامی شوندعلم ومذهب باهم دراین مورداختلاف نظردارند( شنیدن کی بوودماننددیدن) انسان چرخه ای بی پایان ازجهان هستی است که پس ازمرگ به زنجیره خاک گیاه درختان برمی گردد
روح عذاب میکشه خوشی میبینه روح در بدنه هر شب که میخوابید الله متعال قبضه روحتون میکنه وبعد از خواب بیدار بشی میاد سرجاش مگر انها که بمیرند درخواب این درقران هست
روح در بدن مانند صورت است در جسم
برو بابا آقای سروش،همش فیلسوفانه حرف زدی هیچی متوجه نشدم😂😂😂
خب وجود یا عدم روح از مباحث دشواریست که به سادگی نمیشود راجع به آن صحبت کرد.
قصهی شنگول و منگول که نیست !
هرچی کی بینید داخل روح
خدا رحمت کند مولانا جنس دکان فیلسوف ها جور کرده است یک پیش فرضی مثلا روح وجود دارد مطرح میکنند بعد برای اثبات ان ازشعر مولانا دلیل میاورند وشعر را به همان هدف معنی وتفسیر میکنند درنهایت هم میگویند نمیدانیم واقعیت چیست بروید تحقیق کنید نتیجه همان نمی دانم است
بسیار خوب ازهمان اول بگو نمیدانم یانمیدانیم این همه صغری کبری تضاد درسخنان و... اخرش هیچ ما که چیزی دستگیرمان نشد مرحوم مولانا هم نیست ازش بپرسیم جنابعالی به روح باور داشتی ؟؟
دمت گرم ک متوجه ای عالی 🎆🎇
سلام من پدرم ۷ روزه که رفتن از دنیا ، پس این به این معنی است که تمام شده، از صحبت های شما جناب سروش این استنباط میشود که روحی وجود ندارد، اینطوری که دنیا هیچ معنی و مفهومی ندارد ، یعنی شما کلام قرآن هم باور ندارید؟ بسیار برام عجیب بود این صحبت شما
امیدوار باش که انوار آگاهی در وجود منجمد شما تابیده
روح یک انرژی است و انرژی اگاهی است
آگاهی چیست و چگونه وارد بدن میشود؟
آقای سروش عزیز، مولانا شاعری بوده و برداشت خود را در قالب شعر گفته و کلام او را لا یتغیر و صددرصد صحیح نپندارید. کلام آخر کلام خداست. قلالروح من امر ربی. نظر دادن بد نیست ولی قاطعانه نظر دادن زیبنده نیست.
سلام انسان دوتا جسم دارد ۱ جسم فیزیکی ویک جسم فلکی که روح اول در آن فلکی قرار میگیرد واون فلکی وارد فیزیکی میشود وچهارتا روح داریم ۱ روح عنصری که جماد دارو ۲روینده که گیاه دارد ۳ جوینده که حیوان دارد ۴روح الهی که انسان دارد وهمان ریح یا فوتی است که خدا در بدن آدم دمید وبعد از مرگ بمبدء خود برمیگردد ولی باازدواج روح باتن یک دوقولو بنام نفس اماره .بد ولوامه خوب خلق میشود که قابل تربیت است ومنیت آدم وجواب گوی اعمال مادر قیامت است وبعد عقل وجهل وحیا وشرف وخشم وشهوت وتوهم وعشق وتنفر به این معجون اضافه میشود وسوسه. شیطان ومعاشران انسی وجنی والقاء ملک نیز مارا تحت تآثیر قرار میدهد وفرق مرگ با خواب این است که درخواب روح الهی به سیر میرود ولی روح حیوانی یا جان محافظ باقی میماند ولی در مرگ همه بدن را ترک میکنند پس انسان یک بعد جسمانی دوم روحانی سوم نفسانی دارد که باید با بیعت با امام زمان خودش وگرفتن نور الهی بعد چهارم نورانی را نیز بدست بیاورد تا کامل واز آتش نجات یابد
نه مفهوم روح دقیق است و نه روان . به نظر من مناسب ترین مفهوم ذهن و یا آگاهی است
درود بر شما
روح با حقیقت پیوند داره و
ذهن با صورت پیوند داره
و صورت، همه وقایع عالم است
که از این منظر ذهن با خیال و
توهم و قیاس و گمان سرو کار داره
و حقیقت فراتر از صورت و ظاهر است
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هرچه گفته اندو شنیدیم وخوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم
حضرت سعدی
🍃🌹🍃
@@A.Sa.. درود بر شما . مفهوم روح هیچ کاربرد معنایی ندارد . شما یا باید بگویید نمی دانید روح چیست یا باید برای آن مفهومی ملموس بیابید. اینکه روح با حقیقت پیوند دارد ؛ مفهوم گنگ و مبهمی را با مفهوم گنگ و مبهم دیگر پیوند زده ایید . سپاس
درود بر شما
جواب شما در شعر حضرت سعدی
داده شده ، هر پاسخی برای کیفیت
و چگونگی روح از ذهن بر می خیزد
که پایگاه آن وهم ، خیال، قیاس و گمان است و نه اصل حقیقت
در توصیف حقیقت ،حکیم سخن بدرستی می فرمایند که :
ما در اول وصف تو مانده ایم
اگر به حقیقت روح وقوف یافته بودیم
دیگر ماندن در وصف آن ، معنایی نداشت
آدمی دارای کالبد های مختلفی است
و هر کالبدی کارکرد خود را دارد
یکی از آن کالبد ها ، کالبد فیزیکی است
دیگری کالبد روانی و کالبد ذهنی و ...
اما موضوع روح از کالبد ها جداست
و حقیقت وجود آدمی ، همان روح اوست
@@A.Sa.. دوست گرامی اشعار سعدی هیچ ربطی به بحث مشخص روح انسان ندارد! اگر ما روح را نمی دانیم چیست و نمی توانیم بشناسیم ؛ یعنی نمی توانیم خودمان را بشناسیم و بدین ترتیب پرونده خودشناسی برای همیشه بسته می شود! و در نتیجه خداشناسی هم بی معنا می گردد . اینکه می گویید حقیقت انسان روح است؛ نه تنها کمکی نمی کند بلکه مجهولی را با مجهول دیگر توصیف نموده و پاسخ دادید!! ما هیچ لیلی برای بکار گیری واژه و مفهومی که هیچ کاربرد معنایی حمل نمی کند؛ نداریم .
دکتر ولی اون قسمت را که ما در خواب رفتگانمون را میبینیم ولی خودمان را دیده ایم را قبول ندارم و با عیچ عقل و منطق و علمی سازگار نیست
با شعر که به حقیقت روح نمیشه فهمبد هست یا نه فک کن با شعر بخوای نسبیت خاص و عامو اثبات کنی از روی یه بیت یا چندین ها بیت اصن
ما از این ابیات رای یک عارف و درون اندیش را در میابیم
چرا نشود؟
این ابیات به شرط پشتوانه قوی نیزومندتر از آنند که بدانیم برای قومی که می اندیشند و نوات آن را درک میکنند(تجربه ها یا آگاهی هایی مشابه راوی بیت دارند)
شعرنگفت بحث سنگین فلسفی بود .
, شما ۷۰۰ سال بعد مولانا با این تکنولوژی و پیشرفت علم خودتم فیلسوف میدونی تازه داری نقل قول میکنی از مولانا
آخه فهم و درک علامه طباطبایی چ ربطی داره ب فهم و درک همه 😂 ی چیزایی میگید قاطی پاطی
Jgg I can go to work and then I can go to
با سلام و درود خدمت استاد معظم
جناب دکتر ثنویت نفس و جسم همانطور که اشاره داشتید از موضوعات ستبر جمهور فیلسوفان بوده که البته عالمان علوم طبیعی نیز در آن آراء بالخصوص اظهار کردهاند و آنچه در بیانات جنابعالی آمد نه تنها حائز نکته تازهایی نبود بلکه آمیخته با تناقض بود و تناقض استحکام سخن را فرومیریزد و جزالت آن را در مضان تردید و سستی مینهد. اگر از مولانا دوآلیسم مانحن فیه را برمیرسید هم بدان سخن وفادار بمانید و از همان نظرگاه آنرا بکاوید حال با این موضع هم کاری نداریم که سویه مولوی عارفانه و از چشماندازی شهودی است که اساسا با فلسفه روزگار ما نسبتی ندارد. قصد تطویل و تفصیل ندارم اما بیانات جنابعالی گاه بر دوگانگی جسم و روح و در پارهایی دیگر بر یگانگی آن مبتنی بود گاهی در منوپل جسم و گاه در جهانی آبگون. سپاس
مشخصه این چیز ها رو به اندکی آموخته اید .. تا دانشت کامل نشده سخن نگو
با شما موافقم، طبق قرآن،
روح امر خداست در کلیه امور
حالا، ما که یه ،نفسی هستیم آفریده خالق،وهنوز خوده این نفس رو هم نشناختی،
چگونه میتوانیم روح را بشناسیم به جز قلیل
اگر واقعا دلسوز خود وخواستار سعادت ابدی،باشیم فقط باید امر خداوند را بپذیریم،وبه جای اینکه کرها عمل کنیم
مثل روح حیات و سعادت ابدی ،با جان عمل کنیم ،چون تسلیم بودن ونبودن ما خللی در امر ایجاد نمیکند بلکه تسلیم نبودن ما مارا به سرنوشت شیطان دچار میکند،
پس مقلب القلوب کمک کن ای سمیع رحیم ،یا رئوف،که
به جای سر با قلب سلیم ،بگذرانیم زندگی را
من آتی بقلب سلیم
یعلم ما لا
اینجاست که میگن فیلسوف اسلامی یه عبارت متناقضه
حداقل دکتری فلسفه بگیر بعد ....
22/07/2024
میتوان رابطه ذهن و روان و روح را در جسم تعریف نمود.
بله، میتوان بشما ابراز نمود، لذا در حضور جمعی در آنچه که بیان خواهم داشت تاسیس گردد و نه بردارند و فرار کند.
©
انواری
متافیزیکدان
و
فیلسوف
Huh I can go to work and then I can
درقران فرموده از روح جز علمی اندکی به ما گفته نشده
مثال روح ومبدء مانند نور خورشید است که هرکسی قسمی از آنرا در خونه خودش جداگانه منقطع میبیند ولی وقتی همه دیوارها را بردارند تازه متوجه میشود که این نور خورشید همیشه متحد بوده وجدا نبوده وتازه خورشید درجایی دیگر است واین نور خورشید است نه خود خورشید روح وخدا هم همینطور وکلمه خدا یعنی بخود ای که خود تو هستی بواسطه همام روح در ضمن توصیه به گوینده در صحبت هاتون نقل قول از کسی جز معصوم نکنید وبه شنونده منگر سخنگو کیست بنگر سخن جیست
بفرمایید روح در بدن چه کاره تست
سلام جهت اطلاع روح را چون ریز هست پزشکان نمیتوانند ببیننداما مونا بخواهد بگه باید از قرآن بگه ولی روح چسم میکروسکوپی اما با موبایل بعد عکس زوم کنی نشون میده روح بالای گردن سریه چالشی داره وقتی از بدن خارج میشه بدن مثل سایه بهش داده شده جناب سروش همچی میگه جن میدونیم هست بدنی داره دیده نمیشه اما جسم هم میشه پس چگونه جسم گوشتی میشه جن که همان شیطان هست جناب سروش میره بدن انسان روح راهم باعث میشه میکنه بدن انسان البته روحی که شیطانی شده روح راهم مثل جن هرکسی نمیتواند ببیند رها مولانا را قرآن وبعضی از انسان ها در حد پیامبر ومن که دربدن رفته بود دریابان میگه الم احد علیکم یا بنی آدم آن تعبد الشیطان آنه لکم عدومبین روح را بخواهد مسخ میکند آنهم دریابان هست من ثابت میکنم که مسخ شده حتی نمیتواند حرکت کنه من عقیده دارم انسان اولا قرآن هست مولوی و دیگران نمیتوانن قرآن باشن امامعنی فارسی غلط وتفسیر دارد خواننده خود باید معنی راچک کنه ۵۰/ ترجمه غلط است اما بال همانیست روح زده بالا میرود ولی کی زمانی که کنه کار نباشد من عکس دارم روح جن فرشته وروح پاک که مامور است مثل فرشته که آنان لنا دراین سوره روح امین را با فرشته ها میگه امروز خیلی ها میتوانند جن که همه شیطانند روببینند مثل بسیاری دعا نویسها ولی فرشته وروح پاک را هرکسی ناتوان ببیند هرکدام میگه دروغ میگوید کسانی میتونند که خدا یعنی الله با افکار دارد آنکس را از طرف خدا دید میدهد ومیگویند مهدی دیدیم دروغ مهدیرا فرشته کرده وهنوز پایین نیامده یعنی بدنانسانی نداده هنوز پس خدا یکتا با کسی کار داشته باشد به او فرشته یا روح یا مسایلی را یاچیزی رااز طریق فرشته میگوید یانشان میدهند ...
گوشی من اتوماتیک بوده بعد از فرستادن کلمه هارو عوض کرده بعد از فرستادن🎉
عجیبه!!! این یارو هفت هشت تا سوال ساده ابتدایی رونفهمیده وهنوز براش سواله اونوقت از استادی بزرگ مانند دکتر سروش ایراد گرفته و با بی شرمی تمام توهین هم میکنه. باید بهش گفت که تو برو فعلا گردو بازی کن، این مسائل روشنیدن فعلا واسه تو زوده. من بجای ایشون از جناب دکتر عذرخواهی میکنم.
بخدا ک ن شما و ن هیچکدومتون از همکارانتون ک هستید .از این ها ک گفتی بفهمید چ ب رسد ب فهم و درکش 😂😂
به عقیده اینجانب بزرگترین اشتباه عجیب جناب دکتر سروش خلط بین روح و روان است! یعنی به جای اینکه بگویند روان می گویند روح!!
باسلام بنظر بنده ما میتوانیم نشانه هایی از جان،یا،روح،را درخود ببینیم ،مثلا عمل دیدن با روح انجام میشود نه باچشم زیرا چشم در هنگام خواب بسته است اما رویا میبیند، کورهای مادر زاد هم نوعی بینایی لمسی دارند از اینرو خط بریل را متوجه میشوند، مولانا میفرماید،
تن زجان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
در قرآن هم يهوديها از پیامبر در خصوص روح می پرسند آیه میاید،روح از امور مربوط به خداست وما بشما درخصوص آن علم کمی داده ایم ،عرفا نیز بدن را به اسب و روح را به سوار تشبیه کرده اند،والله اعلم بالامور
درود بر شما
آدمی دارای کالبد های مختلفی است
و یکی از آن کالبد ها ، کالبد فیزیکی است
دیگر کالبدها ، کالبد روانی و کالبد ذهنی و ...
اما موضوع روح از کالبد ها جداست
و حقیقت وجود آدمی ، همان روح اوست
@@mohammadalitayebi6678 پرسش درباره روح در قرآن ربطی به روح اصطلاحی و عامیانه انسان ندارد . اگر ما همان روح هستیم و علم ما به آن اندک است؛ پس خودشناسی چه می شود؟! و نیز اصلا خودشناسی با چی انجام می شود؟ با خود روح یا با غیر روح؟! اساسا مفهوم روح انسان که در زبان عامیانه ما غلط است . بینایی هم با چنان روحی نیست
روان یک اصطلاح روانپزشکیه. یعنی ساخت بشره که همان فکراست وطبقه پایین وطبقه دوم همان روح وجان است
این علم اندک دردرازمدت وتدریجی عمراست
گول این آقای سروش رو نخورید به صورت مستقل فکر کنید.
هم مولانا اشتباه می کند و هم شما ذهن ها همدیگر را می شناسند نه ارواح
ورای هستی
ای ورای هستی تو چه هستی
که هر آن گویم من در مستی
منم ورای هستی آن ذات ابدی
که عقل بشر بان نرسد در هستی
آخر آنچه گویم حاصل عقل است
چگونه دانم که عین صواب است
گر تو هستی هشیار
پندار همه ز سر اختیار
منم هشیار در ورای مستی
تا کام گیرم در هستی
مستی باشد ز سرکشی
خلوص کن در ره بندگی
من نمیدانم شرایط بندگی
چو بینم جور سرکردگی
بندگی را جوی در طاعت
طاعت ز سر ارادت
ارادت من مطلق نیست
وز برای آن سوختن حجت نیست
آری، هر کس دارد توانی
چو نیک نگری دارد بار گرانی
حاصل این همه غوغا چیست
وز برای آن سودا چیست؟
سودا نباشد کار پروانه
وز برای آن دل باید دردانه
دل من شده کدر ز جور زمانه
چه کنم که نیستم پروانه
آری، پروانه اندر ویرانه
کند تحمل جوری جابرانه
ویرانه هست همنوع من
که کند بیشتر درد دل من
آری، پروانه سوزد و جان دهد
وز برای آن عشق مقام دهد
به باور من روح یا روان یه مغلطه است انسان از دو نهاد تشکیل شده یکی عقل وشعور ودیگری احساس وعواطف که دروجود ما نهفته انسان باید میان عقل وشعور واحساس عواطف تعادل برقرار کند
آقا ،برادر زبان عربی کامل م بیان کننده ،است باقی زبانها ،عجمی،هستند یعنی فقط منظور رو میرسانند، نه معنی ،
حالا شما برای درک عمیق تر ونزدیک به اصل ومعنی،باید با کلمات عربی فقط تحقیق کنید ،چون کامل و تنها لغت استاندارد معنی هست، مثل رسیدن وسفر به کره ماه ،که فقط با سفینه میشه رفت ،نه با اتوبوس ویا هولپیما
البته اولین زبان زبان قلب است ،که خدا عرش خود را به رحمت وگذشت ومهربانی ،،گستره، اگه،با خدا وذکر خدا سالم نگه دارمش، یا خدا
تمام استدلالش شعر عجیب نیست این حرفهایی که میزنه طبع شاعرانه دارد
این حرفها ۲ زار
نام نویسنده تامس نیگل
خیلی جلو نروید
حرفت غلط روح همه انسانها دارد مهم پرورش روح است علامه ۷۰ سال زحمت میکشه روحشو تقویت کند معلوم هست باشما یکی نمیشود
وقتی میمیریم فرشتگان میان میبرن روحتو وقتی جان میدی روحتو میکشن بیرون از ادم
18:18 افرین
جناب این بازگویی نظریه مثل افلاطون است که امروزه مردود است
جسم و روح در پیوند عمیق اند. مغز هم جزیی از جسم است و وقتی در نتیجه خون ریزی مغزی آسیب می بیند روان یا روح او هم تغیر می کند و متاثر می گردد.
❤چجج
مثلا نرم افزار هم با خراب شدن هارد از کار می افته این مفهومش اینه که نرم افزار همون سخت افزاره؟
روح از امر الله متعال است
روح وجود دارد یا نه را اگه کسی بگوید که وجود ندارد یعنی کل کائنات و هستی و الله را قبول ندارد و از کافر هم پایین تر هست . روح روح را میشناسند و ارتباط میگیرد . جسم در حال تغییر هست و اگر کل جسم یک فردی صد درصد هم تغییر داده شود باز هم روح روح فرد را میشناسد .
متاسفانه سروش هیچ جواب قانع کننده و شفافی برای عموم مردم ندارد. فقط بازی با کلمات میکند و چند سالی هم فلاسفه غرب را با این خزعبلات سرگرم کرد و در مناظرات شرکت کرد و عاقبت فهمیدند چیزی در چنته ندارد و رهایش کردند و رفتند.
😅 همش اراجیف حرفهای شما هیچ کدوم علمی نیست از لحاظ علمی هیچ چیزی که شما میگین ثابت نشده
Ffff
بس دیگه دیگه
اگه کمی تحقیق میکردی خیلی هاهستند هروقت بخوان روحشان رو ازبدن جدامیکنند روح درون بدن است زیادبه خودت فشارنیار
روح یعنی قوانین الهی که گوش میکنیم وعمل میکنیم اگر نه شیطانیم
دست و زبان ابلیس لعین است این مثلاً سروش