فحاشی در اسلام
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 21 ส.ค. 2024
- فحاشی در اسلام
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ ▆ ▅ ▃ ▂ ▁ کانالها و سایت های ارتباط با ما ▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ ▆ ▅ ▃ ▂ ▁
Pooya Freethinker
TH-cam Channel In Farsi:
Society of Atheists ( کانون بیخدایان )
/ @afghanatheists
Facebook:
/ pooyafreethinker
Clubhouse Profile:
www.clubhouse....
Clubhouse Club:
www.clubhouse....
Instagram:
/ pooya_freethinker
Our library on Telegram:
t.me/philosoph...
Website:
exmuslimz.org
www.buymeacoff...
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ ▆ ▅ ▃ ▂ ▁ My Friends Social Media ▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ ▆ ▅ ▃ ▂ ▁
Please Follow and Subscribe My Friends TH-cam Channels and Social Media
Kaoosh Freethinker
TH-cam Channel In Farsi:
/ channel
Facebook Page in Farsi:
/ freethinkers.generatio...
Our library on Telegram:
t.me/philosoph...
Facebook group:
/ 1435703053357966
Clubhouse Club:
www.clubhouse....
Clubhouse Profile:
www.clubhouse....
Kaaosh instagram:
...
Website: exmuslimz.org
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
#آتئیست
#نقد_دین_اسلام
#نقد_خرافات
#جزای_کسانی_که_مرتد_شدند_قتل_است
#حقیقت_آشکار
#فاش_شوکه‌کننده
#آنالیز_انتقادی
#واقعیت_آشکار_شده
#مسائل_جدید
#تجزیه_تحلیل_حقیقت
#پنهان_شده
#اقدامات_خشونت_آمیز
#موضوعات_جدید
![ไปอยู่ไสมา - ช๊อปเปอร์ โตเกียวมิวสิค [ OFFICIAL MUSIC VIDEO ]](http://i.ytimg.com/vi/sWuVNbRTJbc/mqdefault.jpg)
درود درود بر کاووش توانا و با جرات و دوست عزیز حسین جان و تمام دوستان آزاد اندیش
امیر جان آریا دورد برایتان میفریستم و سپاس از کامنت زیبایتان 🌹🌹🌹👍🏻🙏
کاووش عزیز پویای عزیز از اگاهرسانیتان در ارتباط فحاشی و دشنام محمد واقعا دقیق عنوان برنامه عالی بوده دقیقا از روی کتابهای خودی مسلمانان عزیز ما بر مسلمانانیکه از کتابهای خودی شان آگاهی ندارند بمعرفی گذاشته شد یک جهان سپاس و ممنونتان .
🌹🌹🌹🌹💚💚💚♥️♥️♥️🙏🏻🙏🏻🙏🏻
درود به کاووش جان مرد مدبر و بزرگ ❤
درود بر حسین جان چه خوب زود زود یک سوره فحاشی را میخواند ❤
دورد و سپاس از کامنت تان 💚♥️👍🏻🙏
درود بر شیر میدان کاووش عزیز 🫡 موفق باشی 🙏❤️
دوست عزیز دورد سپاساز مهرو محبت تان ♥️♥️♥️💙💙💙💙💚💚💚👍🏻🙏🏻
کاووش عزیز مرد بزرگ با دانش آفرین به حوصله با این مسلمانان به ادب و بی تربیت به همه چیز
درود و مهر کاووش عزیز و آزاداندیشان ❤❤❤
دوردو مهرو محبت برایتان 🌹🌹💚♥️🙏
درود بر آزاد انديشان ❤❤❤❤❤❤❤❤
سسپاسس از محبت و مهر تان 🌹🌹🙏🏻
دروود و سپاس به تمام شما مهربانان❤️❤️
درود بر کاوش عزیز و دوستان مبارزه آگاه اندیش خودم 🍀🌼✌️
سپاس دوست عزیز از کامنت تان 🌹🌹👍🏻
آفرین به حوصله خودت زیاد انرژی می‌خواهد 🤔
دورد بر کاووش دانشمند و آگاه
سسسپاسسس از مهر و محبت تان 💐💐🙏🏻
سپاس بابت آگاهی رسانی و روشنگری،مخصوص در دقایق پایانی در مورد سید و شکل گیری سیدها 🤭🤭
❤❤❤دورود بر کاووش عزیز و پویا گرامی و دیگر نسل آزاد اندیشان ❤❤❤
دوست عزیز دورد و سپاس از کامنت تان 🌹🌹🙏🏻
درود بر کاو وش دانشمند اندیشمند
روشنگر و بنیانگذار. رنسانس جدید
ودرود بر سایر همکاران اساتید آزاد اندیش عزیز
موفقیت آرزومندیم.
دوردو سپاس دوست عزیز از کامنت های همیشهگیتان ممنون 🌹🌹🌹🙏🏻
کاووش وپویای عزیز خورشید روشنایی فارسی زبانان
دوردو سپاس مهر و محبت تان 🌹🌹🌹🙏🏻
با فحاشی مسلمانان اول خود و فامیل خود را معرفی میکنن بعداً اخلاق محمدی را.
دقیقا 🙏🏻
@@nasrka6820کاملاً
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
از مهر و محبت تان سپاس 🌹🌹🌹🙏🏻
درود بر کاووش قهرمان پویا عزیز و باقی همزبانان روشن فکر ما
Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent
Hello and thank you for this Great Program
درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر
درود و سپاس بر آقای کاووش نیک اندیش و خردمند عزیز ٫ با تشکر فراوان !!!! 💯/💯🤍🖤🤎💜💙💚💛🧡❤👋✌👍🙏🌼🌻🌺🌷🏵🌹☮☯⚛
Tahnk you so much nice comment💚❤️
love you kaoosh jaan
درود به شما بزرگوار کاووش ❤❤❤❤❤❤
سپاس از مهرو محبت تان ♥️💚🌹🌹👍🏻🙏
پویا عزیز همچنان در جواب مردم مسلمان خیلی موفق است فوق باشید❤
Dorood bar kaoosh aziz va Sepas AZ Shoma Azadandishan 🙏🙏🙏❤❤❤
Tahnk you so mach ❤❤❤
Drood bar Kaoosh. Thanks!
سپاس از حمایت تان دوست عزیز 🌹🌹👍🏻
درودیزدان برشما موفق و پیروز باشید
❤❤❤درودبرکاوش ❤❤❤
ازایران(مشهد)شنوده لایو آموزنده شما هستم.
کاووش جان فکر تان باشد هرکس که میگویید آزاد اندیشان توهین میکنند هر گز باور نکنید
چون میخواهند تبلیغ کنند بر ضد شما
عرض ادب کاووش عزیزم لطفا مدام اعلام کن که انجه تو عزیز میگویی از کتاب اسلامیون است نه از خودت که مردم فکر میکنند کفته های خودت است .با ارزوی موفقیت شما ازاداندیشان گرامی
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است
غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست
من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من
070 413 4593
+93704134593
آیا این اسلام است که آدم را کودن میسازد یا این که وقتی کسی کودن است مسلمان میشود؟ مرغ یا تخم مرغ کدام اول بوده؟
درود بر پويا مرد اگاه ودلير ❤❤❤
Thanks 🙏👍
big man of the years
زنده باد كاووش و راه گرانبهايش ❤❤❤
پسر عزیزم هميشه صحتمند باشی جانم این اروزوی من است موفق باشید ❤
❤❤❤
ممنون از محبت تان 🌹🌹🌹🌹🙏🏻
درود برمرد پشتون خردگرا واهل دانش که میتواند الگوی قشنگ به برادرهای پشتون ها باشد
❤
❤❤هزاران درودبر کاوش خردمند ❤❤
کاووش عزیز❤
سپاس از مهر و محبت تان 🌹🌹🌹🙏🏻
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
امیر امیری عزیز از مهر و محبت تان جهان سپاس ممنون ♥️♥️♥️💚💚💚💐💐🙏🏻
🥰🥰🥰
درود بر پویا و کاوش عزیز:کارسختی در پیش دارید، به قولی:
پند دادن بر جهول خوابناک - - - تخم پاشیدن بود بر شوره خاک
اما امید است نهالی که کاشته اید روزی بارور گردد.
فحاشی طالبان مثال خوب ازدین اسلام است ۰۰۰۰
Dokhtar aamaq
کاووش جان ، پویا جان و تیم قهرمان شما افتخار هستید ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
Jahalat. Khyanat. Assdat. Lwatat mosh kale. Afghanistan ast
واقعا کاووش شما به همه ما مربوط هستین
صحت مندی شما به ما زیاد ارزش دارد عزیز
با بچه گگ های کمسییایی باز آنقدر جر و بحث نکنید مثل چلو غوغو و غم درون
خواهش و خواهش است
❤❤❤❤❤❤❤❤
کلکشک ما تو مشهد یعنی=فردی که مخفیانه فردی رو نگاه میکنه..مثلا:من به پسرم میگم بهروزازپشت پنجره کلکشک نکش..😅
یعنی مخفیانه نگاه نکن من حواسم هس😊
این ویدیو از تایم ۲:۱۹:۵۰ برای دقایقی هک شده و یک زن و مرد دیگر با هم صحبت میکنند. لطفا چک کنید و اصلاح بسازید
این چه قصه بود؟ من که نفهمیدم.
کاووش عزیز 🩵
۸۰کیلو لباس😂عرق میریزن😂 درود بر کاوش..هزاران درود بر کاوش..ازایران صورت ماهتون رو میبوسم عزیزجانم❤❤❤
نیم ساعت وقت گرفته اما دو دقیقه در باره دین خود تعریف کرده نمیتوانند مسلمانان عزیز واقعا خننده آوار است و میگه هم چرا خننده میکنید هههههههه😂😂😂😅😅
امین ابو سفیان بود نه محمد
مشهدی هم دارین:من درخدمتم 😂
معنی کلمات سخت از من بپرسین😅😅
یکی از بت های زنده محمد(حضرت علی بد شکل بود😂😂)
درود به عزيزان ! در صدا وسيماي جمهـوري إسلامي از يكي از مداحان خامنه اي حاج اقا ارضي پرسيدند كه گفته ميشود شما فحاش هـستيد و او گفت ارباب ما اينگونه بوده يعني امام حسين فحاشي ميكرده 😂❤❤❤❤❤
عرض ادب برادران مسلمانم این اقا از روی کتاب های ما میخواند ایا کسی نیست بتواند جواب بدهدیعنی حرف های این اقا درست است پس چرا کتاب های خودمان را تغیر نمیدهیم تا کسی نتواند از ما انیطور انتقاد کند
کاووش عزیز، بسیار بااخلاقی،،ولی در مناظره،
ثابت قدم هستی ومحکم،،
همین ویژگی شما دروازه ی هرگونه مغالطه ی را بر اسلامگرایان میبندد،
به همین دلیل ملایان لاف زن ومغلطه گر جرات مناظره باشماره ندارند،
پایداروبرقرار باشی،
❤❤❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉❤❤❤❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉❤❤❤
دوست عزیز ممنون از کامنت اگاهرسانیتان 💐💐💐💐💙💙💙♥️♥️♥️💚💚💚
بيننده هاى عزيز، اون خانُم ديوانه كه داشت مى خنديد و سؤالات مزخرف از كاووش جان مى كرد، فكر كنم كه سر كاوشش عاشق شُده و لاين انداخته. بيچاره بدبخت. 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
درود ها کاووش گرامی.
امروز خیلی زیبا شدی 😅
بيننده هاى عزيز، اون خانُم ديوانه كه داشت مى خنديد و سؤالات مزخرف از كاووش جان مى كرد، فكر كنم كه سر كاوشش عاشق شُده و لاين انداخته. بيچاره بدبخت. 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است
غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست
من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من 070 413 4593
+93704134593