من از شخصیت ثریا و رضا بدم نمیاد، هر دوشون میخوان با آدمایی که الان مجرد هستن رابطه داشته باشن، این طبیعیه. اما از ماهی خوشم نمیاد چون فکر میکنه علامه دهره، یا بهنام که نمیدونه تکلیفش با خودش رو چطور مشخص کنه و همینطور یک آدم بی مسئولیت.
یه نکته این است که داراADHD داره و این اختلال رفتاری یه وجهه ژنتیکی هم داره و به نظر میرسه ، بهنام هم درجاتی از اختلال عدم تمرکز داره و همش کلید و جا میزاره ، و به همین خاطر ADHD داشتن پسرش و قبول نداره
مثل این سخن که من باهاش مشکل دارم بهشت زیر پای مادران است درصورتی که هر دو یعنی پدر و مادر میتونن هم بد باشن و هم خوب و هر دو برای کودک جایگاه خودشون دارن. مقدس گرایی بیخود که در فرهنگ ما است❤
خیلی گوگولی به دنیا نگاه میکنی یکم داستانای جنایی گوش کن مادرایی رو میبینی که بچشونو میکشند فقط چون نتونستن حزانت بگیرن بهشته چی؟چنل محسن رحمانی رو دنبال کن
رضا که خیلی جیگره چرا بدمون بیاد🤭 درثانی خیلی برای ماهی فرد حمایت کننده ایی برخلاف بهنام .. اون وعده وعیدا که داشت به پسرش میداد به پشتوانه کاری بود که رضا براش در نظر گرفته بود
بحث ثریا و ماهی بحث این نیست که طلاق گرفتن و اشکالی نداره وهردوی اینها وارد رابطه جدید بشن .موضوع مهم که رعایت نمیشه و مهمه اینه که بعد طلاق با وجود تمام دردش چه مرد چه زن باید تامل کنند که کجای کار می لنگید که کار به این جا کشید وگرنه همون الگوی رفتاری pattern در رابطه جدید تکرار میشه
در مورد بازی مار و پله علاوه بر عنصر شانس که شما اشاره کردید میشه به فر از و نشیبهای زندگی هم اشاره کرد. در ضمن این نکته هم شاید قابل توجه باشه که در حین تماشای سریال زمانیکه کاملا حق رو به یه شخص میدیم ناگهان کاری میکنهو یا اتفاقی میفته که کاملا از دید مخاطب میفته و مثل اینه که به دم مار برمیگرده و دوباره باید تلاش کنه تا نظر مثبت مخاطب رو جلب کنه. و یا برعکس. مثل کاراکتر ثریا که تا قبل از این قسمت شخصیت محبوب سریال نبود ولی با این اتفاقات اخیر حس همدلی و ترحم مخاطب رو جلب کرد. مورد دیگه اینکه قضاوت مخاطب در خصوص این زوج مرتب تغییر میکنه و بالا و پایین میشه ودر خصوص علت طلاق یک بار حق رو به ماهی میده و نوبت بعد فکر میکنه حق با بهنام بوده.
یه نکته ی جالب دیگه اینکه بهنام به نظر میاد خودش adhd داره، جا گذاشتن کلید، بهم ریختگی ذهن و… برای همین هست که قبول نداره پسرش adhd داره، چون از دیدش این چیزا عادیه. ولی ماهی اینطوری نمیبینه. و بهنام متوجه نیست که چقدر میتونه این برای اطرافیان کسی که adhd دارن چالش ایجاد کنه.
با احترام. با این گفته که وزنه فیلم بنفع ماهی سنگینی میکنه چندان موافق نیستم. ضمن اینکه اتهام بی مسئولیتی را برای بهنام نمیپذیرم. جا گذاری کلید در در شرایط پنیک و بحرانی معیار بی مسئولیتی نیست الزاما. اگر هم ADHD داشته باشه که اصلا دست خودش نیست. ضمن اینکه اصطلاحا با چند غلط املایی در زندگی کسی مسئولیت ناپذیر نمیشه. ماهی در جایی اعتراف میکنه که از قضا همسر سابقش برای حفاظت و معاش خانواده اش از بسیاری از پیشرفتهای شخصی اش و استعداد هنری ای که داشته گذشته و شایسته لغزخواهی های دوست متکبرش نیست. اما اتفاقا این فیلم بخوبی قضاوتهای کتره ای و بی اساس دیگران از افراد رو به نمایش گذاشته. مثلا همه میدونیم که بهنام آدم محترم و شریفی ست. اما جالبه که در جای جای فیلم حتی توسط نزدیکترینها بخودش، متهم میشه به بی شرفی. حتی با فونت درشت بروی دیوار خانه اش. از سوی ماهی و دوست نقاششون و پدرماهی و عمه ماهی و شوهرثریا و حتی در جایی دارا هم به دروغ پدرش رو پیش مادرش خراب میکنه و میگه بهت فحشی داد که نمیتونم بگم. این همون ذات مارو پله گون زندگی ست که حتی اعتبار آدمها توش دستخوش بالا و پائین شدنهای لحظه ایست. عمه ماهی نماد این تغییر موضع لحظه ای ست و فوری ست. اما اتفاقا اگر بخواهیم بالاخره تعیین کنیم که اون اشتباه بزرگه رو چه کسی مرتکب شده، ماهی به عقیده من در فروپاشی این زندگی نقش برجسته تری داشته. زنی با جاه طلبی های فروخورده و ارضاع نشده که کنترلگره و در فهم نقش ها در زندگی و وزن دهی ها دچار کج فهمی بوده، سعی در انقیاد همسر داشته، که بالاخره در جایی به نقطه شکست رسیده و حکم به جدایی داده علیرغم داشتن فرزندی باهوش و حساس (و بقول خودش بیمار!) و همسری که دوستش داره، باهاش همراه بوده ده سال، حتی عاشقشه (در تنهایی خودش پرتره شو کشیده) و او مدام او رو از نوازش خود پس زده، حتی گریستن از سر احساسات رقیق زندگی ای مشترک و با کیفیتی احساسی رو در مقابل همسری که تشنه ابراز احساسات اوست حتی در واپسین دقایق پیش از جدایی، احتراز میکنه (اپیزود 2). او بدلایل وسواسهای ذهنی زنانه، و شاید حتی عدم اعتماد بنفس کافی از خود، نگاه ش به او مردی سرد مزاج در بستر، و کسی که او را مانع پیشرفت خود میدانه، قلمداد کرده (خود تحقیری). اپیزود 3 بخوبی گویای شخصیت متزلزل و متوهم ماهی بودیم. بر خلاف بسیاری، ماهی رو زنی قدرتمند نمیبینم چرا که با عدم داشتن فلسفه ای درست از زندگی زناشویی، و نشناختن نقشهای افراد در زندگی، عشق رو قربانی ارضاع خشمهای فروخورده از جامعه، پدر، و فرزند از دید او بیمار کرد. او بیش از آنکه قوی باشه، ژست قدرتمند بودن رو در میاره. مش و تتو و عطر و ... ، بی آنکه درکی اصیل از فهم معنای پرتره ای از خود در اتاق خواب سابقش داشته باشه. معتقدم اگر در زندگی میان زوجین هنوز عشقی وجود داره، بر هم زدن زندگی خیانت به زیباترین اصل محرکه زندگی ست و مقدم کردن خودخواهی در مقابل عشق و خانواده. عشقی که در جای جای فیلم دست و پا میزنه تا خودشو بالا بکشه (حسادتها به رقیب، تکست زدن ها، نگاهها، حسرت ها، ...) اما درگیر مار و پله زندگی شده و گاهی پس از بالا آمدن، سر میخوره و بر میگرده به قعرتر از جایی که بود. تنها کسی که تنهایی او رو فهمیده، پسرشه. فیلم، فوق العاده ظریف، نکته سنج، و عمیقی ست شایسته تحلیلهای عمیق روانشناختی.
سلام مرسی از تحلیل عالی👌🔥❤ من خودم از شخصیت ثریا خیلی بدم نمیاد مخصوصا با دیدن قسمت ۶ ولی به نظرم چون علاقه ی بین ماهرخ و رضا قدیمی تره و باورش راحت تره و دوست داشتن دو طرفه هست ولی رابطه بهنام و ثریا فقط شاید از طرف ثریا علاقه وجود داره و بهنام صرفا داره جای خالی ماهی رو پر میکنه و همینطور این موضوع که شیمی بین کاراکتر بهنام و ماهی خوب در اومده و مخاطب دوست داره که این دو تا باهم دوباره ازدواج کنن هم مهمه و کامنت دوستمون هم برام خیلی جالب بود که تفاوت بین شخصیت ماهی و ثریا رو گفته بودن که ماهی یاغی تره و مرد سالار بودن جامعه رو داره به چالش میکشه درصورتیکه شخصیت ثریا هنوز درگیر کلیشه هاست و عاملیتش کمتره نسبت به ماهی لطفا ویدیو های بررسی بعدی سریال هم مثل این قسمت سکانس های بیشتری رو تحلیل کنید 🙏
در مورد ثریا اینکه ادم ها ازش بدشون میاد بویژه خانم ها مسئله این نیست چرا ثریا اینکارو انجام میده، که چرا ثریا آزادانه رفتار میکنه اتفاقا از دید من و سالها مطالعه در مورد زنان و رویکرد فمنیستی، ضعفی هست که این خانم در این «آزادی» داشتن نشون میده و «آزاد» نیست، درگیر تمام کلیشههاست و نوع ارتباط برقرار کردنش با یک مرد خیلی ازار دهنده است. درسته که ما میدونیم توی فرهنگ پدرسالار و زنستیزمون اغلب زنها دچار دوگانگی هستن نمیتونن کلیشه ها رو رها کنن، اما به تصویر کشیدن رفتارهای این زن دقیقا وقتی همزمان زنی مثل ماهرخ هم به تصویر کشیده میشه اذیتمون میکنه. به نظر من اصلا بحث قضاوت یا اینکه ثریا زن بدی هست نیست، مشکل اینجاست که ما دلمون نمیخواد این رفتارهای ضعیف رو ببینیم بویژه تا قسمت قبلی. چون توی این قسمت من مخاطب مشخص تر مواجه میشم با اینکه ثریا قربانی همین سیستم پدرسالاره و بیشتر با اون بخشی که اشاره کردم که میدونیم رها شدن از کلیشه ها برای زنها خیلی سخته ارتباط برقرار میکنیم و کمتر عصبانی میشیم، چون تا قبل این قسمت ما مدام در فضایی از زن عصیانگری مثل ماهرخ بودیم و اون مصیبتی که سال ها فرهنگ مردسالاری چه بر سر زنها آورده رو یه جورایی نادیده میگرفتیم و با زن ضعیف ارتباط نمیگرفتیم. البته امیدوارم که غالب نگاه ها این باشه نه اینکه رضا مرده اشکال نداره ثریا زنه اشکال داره.
من از ماهی بدم میاد به نظر من ثریا و رضا خیلی عادی رفتار میکنن هر دوشون هم سینگل هستند و کار خلافی نمیکنن ماهی شوهر بد ندیده فیلش یاد هندوستان کرده شوهری مثل بهنام گیر نمیاد
من فکر میکنم علت تنفر از ثریا و عدم تنفر از رضا به چندتا نکته برمیگرده. اول اینکه فیلم از ابتدا یه روندی داشت که مخاطب تا دقیقه آخر جدایی ماهی و بهنام امید داشت این اتفاق نیفته، و به صورت ناخودآگاه این میل توی مخاطب ایحاد شد که این دوتا باز برگردن به هم. پس هر فردی که بخواد بیاد و جای یکی از این دوتا کاراکتر رو پر بکنه از دید مخاطب منفوره. حالا چرا ثریا منفورتره و رضا اینجوری نیست، اگه دقت کنیم بهنام زمانی که از محضر برگشت دارا خونه ثریا بود و از همونجا نوع نگاه بهنام به ثریا، متفاوت بود. جایی که ماهی داشت به رضا میگفت من هرجا میرم با بهنان خاطره دارم و هرکاری انجام میدم قبلا با بهنام تجربه اش کردم، ما اونطرف بهنامی رو داشتیم که بلافاصله جای خالی ماهی رو با ثریا پر کرده بود. همه اینا باهم باعث شد که ثریا خیلی برای مخاطب منفور بشه از اونطرف سبک و نوع ارتباط رضا و ماهی، و بهنام و ثریا خیلی متفاوته. ثریا و بهنام خیلی سریع حس کردن به هم علاقه دارن، خیلی سریع تصمیم به محرمیت گرفتن، سریع پشیمون شدن و این بلاتکلیفی و سردرگمی دو کاراکتر باز دید مخاطب رو منفی تر کرد، زود اعتماد کردن ثریا، برخورد سادهلوحانهش، حتی تلاشش برای اینکه ماهی رو ناراحت نکنه! همه اینا از ثریا یه زن نگران با اعتماد به نفس پایین میسازه. برعکس نوع ارتباط ماهی و رضا، که داره محتاطانه تر و به مرور پیش میره و شکل میگیره و مقاومت ماهی برای شروع رابطه عاطفی با رضا و همراهی رضا با این مقاومت و رفتارهای حمایت کننده و مشوقی که رضا داره باعث میشه مخاطب شخصیت رضا رو نسبت به ثریا فرد قابل اعتماد تر و متعادل تری ببینه به طور کل رابطه بهنام و ثریا، رابطهایه که توش ما شاهد احساسات طوفانی کوتاه مدت، عدم مسئولیت پذیری، احساس گناه، نگرانی، امید واهی و تصمیمات ناگهانی و فکر نشده هستیم اما رابطه ماهی و رضا رابطه ایه که توش میتونیم کنترل احساسات، تلاش برای دخالت دادن منطق تو تصمیم گیری ها، حمایت، همدلی و احتیاط رو ببینیم. هرچند هردو رابطه نقص هایی هم دارن اما نوع ارتباط طرفین باعث القای اون حس تنفر و عدم تنفر به مخاطب میشه. در آخر اینو هم اضافه کنم که همونطور که اشاره کردین، با پیشروی داستان، این احساس تنفرها نسبت به هردی این شخصیت ها تعدیل میشه و توی این قسمت حتی اون تنفر از ثریا تا حدی تبدیل به دلسوزی و ترحم میشه و عدم تنفر از رضا هم جای خودش رو به شک و تردید میده. مخصوصا با دیالوگ هایی که توی ماشین بین ماهی و رضا رد و بدل شد.
مثل همیشه عالی👌🏻من اصلا اهل دیدن نقد فیلم نیستم ولی انقدر کار گروهتون فوق العاده ست که امکان نداره قسمتی از نقدهاتون رو از دست بدم😊در مورد ثریا هم من ازش حس منفی میگیرم چون موزی وار خودش رو به بهنام نزدیک کرد و حالت آب زیر کاه داشت ولی رضا از اولین دیدار با ماهی تکلیفش روشن بود حتی به ماهی هم گفت🙏🏻و لطفا همین طور پرقدرت ادامه بدید چون مطمئنم میلیونی میشید🌹تولد پیج هم مبارک😊😍
شما در «نقد» یا «بررسی» اتان برداشت معنائی ائيکه فَردِ شما «صاحب» اش باشید ندارید. فیلم را صرفن «بازتعریف» میکنید که برای آندسته که نکاتی را از دست داده اند خوب است.ه
برداشت معنایی که شما بهش اشاره میکنید از دیدگاه ما همون برداشت آسمانی هست که از آسمون بر افراد نازل میشه باز هم تاکید میکنیم که نقد و بررسی "سینمایی" هر اثری یعنی تحلیل بر آنچه که توسط اثر ارائه شده. یعنی توضیح نوع عملکرد فیلمنامه، توضیح اتفاقات در میزانسن، دکوپاژ و مجموعه کارگردانی که چگونه در کنار هم حس موجود در اثر رو برای مخاطب عینی و قابل لمس میکنن هر چیز فراتر از اون اسمش نقد و بررسی نیست، اسمش برداشت شخصی و نظر شخصیه که هیچ منبع معتبری هم نداره
@@filmisho بگذارید مثالی بزنم: در بازی مار و پله، شما «همیشه» از نردبان «بالا» میروید به خانهٔ بالاتر، و با نیش مار «پائین» تر. چرا در قسمت ششم، ماهی برای نیش نخوردن و افت نکردن در منزلت اش از عمه خانم (به باور پدر البته) باید ناچار به «پائین» رفتن از نردبان بشود؟ آیا کارگردان میخواهد نکته ائی معنادار در زندگی آدم ها را ترسیم کند؟ آیا جواب ماهی در پائین نردبان که «دنیاست دیگه، به لیاقت ها ارزش نمیدهند»، بقول پدر اش «شعار» است؟ چرا برای واکاوی این نکتهٔ تودار شما نیاز به الهام از «آسمان» باید داشته باشید و از خرد و دانائی و فلسفه و دانش سینمائی خود اتان استفاده نکنید؟ چرا خرد فردی برای شما «منبع معتبری» به حساب نمیآید؟ اگر شما فکر میکنید این در محدودهٔ تعریف شده برای پروژهٔ شما نیست، خب این نه باید به من بربخورد و نه به شما. منهم همین را گفتم. مرسی که کامنت ها میخوانید. ه
نقد و بررسی زمانی ارزشمند هست که بر مبنای یک منبع معتبر باشه که بشه روی اون مانور داد و بحث کرد. به عنوان مثال من میگم در این نما استفاده از اندازه لانگ شات مناسب نیست و باید مدیوم باشه. دوست دیگه ای ممکنه بیاد بگه نه بنظر من به فلان دلایل مدیوم مناسب نیست و همین لانگ استفاده شده درسته. میبینید؟ یک منبع معتبر که میتوان روی اون بحث کرد. اما من بیام بگم برداشت من از فلان چیز فلانه. حرفم هیچگونه منبع معتبری نداره چون برداشت شخصیه و کسی هم نمیتونه یقه منو بگیره و یا با من وارد بحث و گفتگو بشه که تو اشتباه میکنی. یک کاراکتر لباس نارنجی پوشیده من بیام بگم این کاراکتر طرفدار تیم ملی هلنده، دوست دیگه ای بیاد بگه نه لباس نارنجی نشون دهنده تیم سایپا هست. هیچکدوم نمیتونیم اثبات و استدلال و فکت برای ادعای خودمون بیاریم. چرا؟ چون فکتی وجود نداره، منبع معتبری وجود نداره هردو برداشت سلیقه ای هست که حتی درست و غلط هم نداره
چون ثریا رو ما خانم ها قشنگ میفهمیم چی تو سرش میگذره، مثلا همون شب که با بهنام حرف میزد قبل از هر چیزی من گفتم این میخواد خودشو اویزون کنه صیقه این بشه، رفت جلو تر من قبل از این که اون بگه گفتم نه این میخواد صیقه بشه نمیخواد زنش بشه ادم عوضیه و چند ثانیه بعد بهنام بهش گفت عقد کنیم گفت نه 😅 تا این حد این تیپ زنا برای ما رو هستن ولی اون دوست پسر ماهی نه، فضا میده به ماهی تا ماهی تصمیم درست بگیره اگه دقت کنید داره از راه های درست به ماهی نزدیک میشه شغل ،پشتیبانی و ... درسته اونم نچسبه ولی به چندشی ثریا نیست واقعا
چه عیبی دارد که ثریا، کسیکه تمام عمر اش مثل جُله اجاق از او استفاده شده و بعد دور انداخته شده، با مرد مهربانی که ظاهرن دنبال صرفن کامجوئی نیست چند صباحی لذت مصاحبت نزدیک و بدنی داشته باشد و نفسی بکشد؟ چرا پول نخواستن اش را هم نباید به حساب خوش نیتی اش گذاشت؟ چرا اینکه او نمیخواهد وبال گردن مردی فرهیخه بشود بدذاتی باید تعبیر شود؟ ه
اتفاقا شیوه نزدیک شدن رضا به ماهی اصلا جالب نیست؛ چون رضا میدونه که الان ماهی چه مشکلاتی داره (عدم پشتیبانی یک مرد؛ داشتن شغل مورد علاقه و...) دقیقا داره از همین نقاط وارد میشه تا خودشو توی دل ماهی جا بده. حتی میاد از بهنام و ثریا بد میگه تا ته دل ماهی رو خالی کنه. در حقیقت داره از شرایط بد روحی ماهی سواستفاده میکنه، که این روشش اصلا خوب نیست.
@@artseymour ثریا بازنده نبوده نقش بازنده رو بازی میکنه گفت عاشق شده بوده تو سن کم باهاشم عروسی کرده بچه دارم شده طلاق گرفته مثل ماهی پس اگه تو نقش قربانی بی عرضه هست از نداشتن عزت نفسشه، برای همینم خودش پیشنهاد داد یه دستمال باشه برای بهنام ، ادم های دم دستی برای هیچکس جذاب نیستن مخصوصا اگر جای شخصیت محکمی مثل ماهی بیان
من شخصا این قسمت خیلی دوست داشتم چون ثریا رو همه با خاک یکسان کردن 😂 مخصوصا که بهنام به ماهی تو کلانتری گفت حضانت بچم میگیرم نمیزارم یکی مثل خودت درست کنی و ماهی جلو اون گریه کرد و تو پارک مشابه همین هارو شوهر ثریا بهش گفت و با لحن بدتری و با اون زمین خوردن فکر کنم دل ماهی هم خنک شد 😂
در مورد سوالتون من از ثریا بدم نمیاپ ولی بنظرم رضا از قبل ماهی رو میشناخته و خواستگارش بوده و الان هم ماهی اول باهاش تماس گرفت و ارتباط گرفت ولی ثریا سریع تا بهنام جدا شد ، فاصله رو پر کرد و خودشو به بهنام نزدیک کرد ، بااینکه میدید رضا هپوز با ماهی در ارتباطه ، زودخودشو جا زد
بحث ثریا و ماهی بحث این نیست که طلاق گرفتن و اشکالی نداره وهردوی اینها وارد رابطه جدید بشن .موضوع مهم که رعایت نمیشه و مهمه اینه که بعد طلاق با وجود تمام دردش چه مرد چه زن باید تامل کنند که کجای کار می لنگید که کار به این جا کشید وگرنه همون الگوی رفتاری pattern در رابطه جدید تکرار میشه
رضا که خیلی جیگره چرا بدمون بیاد🤭 درثانی خیلی برای ماهی فرد حمایت کننده ایی برخلاف بهنام .. اون وعده وعیدا که داشت به پسرش میداد به پشتوانه کاری بود که رضا براش در نظر گرفته بود
بسیار عالی👍
درود... این قسمت برای ثریا ناراحت شدم در دو صحنه ... از دو مرد ضربه خورد ... شکستن قابل دیدن بود ....
توضیحات خیلی خوب و تخصصی بود اما یجوری که همه مخاطبا متوجه بشن . عالی ❤
خوشبختانه این سریال روانشناختی و خوش ساخته و بسیار جذاب
عالیترینسریالخانگی.بینظیرو
فوقالعاده.❤❤😅😅..
نه کاملا نقد صحیح و زیباییی دارین نقد یعنی همین من تازه امروز با شما آشنا شدم عالی بود
من از شخصیت ثریا و رضا بدم نمیاد، هر دوشون میخوان با آدمایی که الان مجرد هستن رابطه داشته باشن، این طبیعیه. اما از ماهی خوشم نمیاد چون فکر میکنه علامه دهره، یا بهنام که نمیدونه تکلیفش با خودش رو چطور مشخص کنه و همینطور یک آدم بی مسئولیت.
ممنون ازتون. فکر میکنم نورپردازی روی چهره ماهان جای بازنگری داره
بسیار عالی و حرفه ای نقد شد really appreciate
من هر قسمت دوبارمیبینم در صورتی که هنوز رغبتی برای دیدم زخم کاری ندارم
زیبا فرمودین، احسنت
یه نکته این است که داراADHD داره و این اختلال رفتاری یه وجهه ژنتیکی هم داره و به نظر میرسه ، بهنام هم درجاتی از اختلال عدم تمرکز داره و همش کلید و جا میزاره ، و به همین خاطر ADHD داشتن پسرش و قبول نداره
سلام و درود بر دوستان عزیزم💙💙💙
مثل این سخن که من باهاش مشکل دارم بهشت زیر پای مادران است درصورتی که هر دو یعنی پدر و مادر میتونن هم بد باشن و هم خوب و هر دو برای کودک جایگاه خودشون دارن. مقدس گرایی بیخود که در فرهنگ ما است❤
درست منم موافقم مقدس گرایی کورکورانه و بی منطق و دور از حقیقت و واقعیت
خیلی گوگولی به دنیا نگاه میکنی یکم داستانای جنایی گوش کن مادرایی رو میبینی که بچشونو میکشند فقط چون نتونستن حزانت بگیرن بهشته چی؟چنل محسن رحمانی رو دنبال کن
Thanks
عالی بود مرسی ❤ هم از دیدن سریال لذت می برم هم از ویدئو شما ، خسته نباشید 🎉
اره خداییش خیلی خوبه که قسمتای بعدی رو حدس نمیزنید و پیش بینیا فضایی نمیکنید و فقط اینقد روون نقد میکنید.لذت میبرم.مخصوصا نقدای ماهان
خیلی سریال قشنگیه❤
عالی 🎉🎉❤❤
جاگذاشتن کلید به دلیل بی مسئولیتی بهنام نیست بلکه به دلیل بیماری بهنام (adhd) هست ، که البته خود بهنام قبول نداره که بیماره.
ایول
رضا که خیلی جیگره چرا بدمون بیاد🤭 درثانی خیلی برای ماهی فرد حمایت کننده ایی برخلاف بهنام .. اون وعده وعیدا که داشت به پسرش میداد به پشتوانه کاری بود که رضا براش در نظر گرفته بود
خسته نباشید کارتون عالیه💙
خیلییی دیر میزارین تحلیلی،من چنروزه منتظرتونم
ترافیک سریالا بالاست😂
جمعه پخش شده یکشنبه گذاشتیم
خیلی خوبه که اینقدررر به مرد ستیزی حساس هستید و کوچکترین چیزها رو تشخیص میدید.فقط ایکاش زن ستیزی هم همینقدر با دقت تشخیص میدادید.
والا ما از اول گفتیم این ثریا بنده خدا مگه چیکار کرده😂 خانوما خودشون ثریا رو نابود و له کردن تو فضای مجازی نمیدونم چرا
بحث ثریا و ماهی بحث این نیست که طلاق گرفتن و اشکالی نداره وهردوی اینها وارد رابطه جدید بشن .موضوع مهم که رعایت نمیشه و مهمه اینه که بعد طلاق با وجود تمام دردش چه مرد چه زن باید تامل کنند که کجای کار می لنگید که کار به این جا کشید وگرنه همون الگوی رفتاری pattern در رابطه جدید تکرار میشه
در مورد بازی مار و پله علاوه بر عنصر شانس که شما اشاره کردید میشه به فر از و نشیبهای زندگی هم اشاره کرد.
در ضمن این نکته هم شاید قابل توجه باشه که در حین تماشای سریال زمانیکه کاملا حق رو به یه شخص میدیم ناگهان کاری میکنهو یا اتفاقی میفته که کاملا از دید مخاطب میفته و مثل اینه که به دم مار برمیگرده و دوباره باید تلاش کنه تا نظر مثبت مخاطب رو جلب کنه. و یا برعکس. مثل کاراکتر ثریا که تا قبل از این قسمت شخصیت محبوب سریال نبود ولی با این اتفاقات اخیر حس همدلی و ترحم مخاطب رو جلب کرد.
مورد دیگه اینکه قضاوت مخاطب در خصوص این زوج مرتب تغییر میکنه و بالا و پایین میشه ودر خصوص علت طلاق یک بار حق رو به ماهی میده و نوبت بعد فکر میکنه حق با بهنام بوده.
یه نکته ی جالب دیگه اینکه بهنام به نظر میاد خودش adhd داره، جا گذاشتن کلید، بهم ریختگی ذهن و… برای همین هست که قبول نداره پسرش adhd داره، چون از دیدش این چیزا عادیه. ولی ماهی اینطوری نمیبینه. و بهنام متوجه نیست که چقدر میتونه این برای اطرافیان کسی که adhd دارن چالش ایجاد کنه.
چرا به نظر سر حال نمیومدین این قسمت؟ البته مثل همیشه نقد عالی بود 😍
دلم به حال بهنام سوخت بیچاره خیلی تنهاست
ای کاش خانواده بهنام هم میدیدیم
سپاس از شما بخاطر نقد خوب دمتون گرم وموفق باشید 💙🩵❤️🩹💙🩵❤️🩹💙🩵❤️🩹💙
با احترام. با این گفته که وزنه فیلم بنفع ماهی سنگینی میکنه چندان موافق نیستم. ضمن اینکه اتهام بی مسئولیتی را برای بهنام نمیپذیرم. جا گذاری کلید در در شرایط پنیک و بحرانی معیار بی مسئولیتی نیست الزاما. اگر هم ADHD داشته باشه که اصلا دست خودش نیست. ضمن اینکه اصطلاحا با چند غلط املایی در زندگی کسی مسئولیت ناپذیر نمیشه. ماهی در جایی اعتراف میکنه که از قضا همسر سابقش برای حفاظت و معاش خانواده اش از بسیاری از پیشرفتهای شخصی اش و استعداد هنری ای که داشته گذشته و شایسته لغزخواهی های دوست متکبرش نیست. اما اتفاقا این فیلم بخوبی قضاوتهای کتره ای و بی اساس دیگران از افراد رو به نمایش گذاشته. مثلا همه میدونیم که بهنام آدم محترم و شریفی ست. اما جالبه که در جای جای فیلم حتی توسط نزدیکترینها بخودش، متهم میشه به بی شرفی. حتی با فونت درشت بروی دیوار خانه اش. از سوی ماهی و دوست نقاششون و پدرماهی و عمه ماهی و شوهرثریا و حتی در جایی دارا هم به دروغ پدرش رو پیش مادرش خراب میکنه و میگه بهت فحشی داد که نمیتونم بگم. این همون ذات مارو پله گون زندگی ست که حتی اعتبار آدمها توش دستخوش بالا و پائین شدنهای لحظه ایست. عمه ماهی نماد این تغییر موضع لحظه ای ست و فوری ست. اما اتفاقا اگر بخواهیم بالاخره تعیین کنیم که اون اشتباه بزرگه رو چه کسی مرتکب شده، ماهی به عقیده من در فروپاشی این زندگی نقش برجسته تری داشته. زنی با جاه طلبی های فروخورده و ارضاع نشده که کنترلگره و در فهم نقش ها در زندگی و وزن دهی ها دچار کج فهمی بوده، سعی در انقیاد همسر داشته، که بالاخره در جایی به نقطه شکست رسیده و حکم به جدایی داده علیرغم داشتن فرزندی باهوش و حساس (و بقول خودش بیمار!) و همسری که دوستش داره، باهاش همراه بوده ده سال، حتی عاشقشه (در تنهایی خودش پرتره شو کشیده) و او مدام او رو از نوازش خود پس زده، حتی گریستن از سر احساسات رقیق زندگی ای مشترک و با کیفیتی احساسی رو در مقابل همسری که تشنه ابراز احساسات اوست حتی در واپسین دقایق پیش از جدایی، احتراز میکنه (اپیزود 2). او بدلایل وسواسهای ذهنی زنانه، و شاید حتی عدم اعتماد بنفس کافی از خود، نگاه ش به او مردی سرد مزاج در بستر، و کسی که او را مانع پیشرفت خود میدانه، قلمداد کرده (خود تحقیری). اپیزود 3 بخوبی گویای شخصیت متزلزل و متوهم ماهی بودیم. بر خلاف بسیاری، ماهی رو زنی قدرتمند نمیبینم چرا که با عدم داشتن فلسفه ای درست از زندگی زناشویی، و نشناختن نقشهای افراد در زندگی، عشق رو قربانی ارضاع خشمهای فروخورده از جامعه، پدر، و فرزند از دید او بیمار کرد. او بیش از آنکه قوی باشه، ژست قدرتمند بودن رو در میاره. مش و تتو و عطر و ... ، بی آنکه درکی اصیل از فهم معنای پرتره ای از خود در اتاق خواب سابقش داشته باشه. معتقدم اگر در زندگی میان زوجین هنوز عشقی وجود داره، بر هم زدن زندگی خیانت به زیباترین اصل محرکه زندگی ست و مقدم کردن خودخواهی در مقابل عشق و خانواده. عشقی که در جای جای فیلم دست و پا میزنه تا خودشو بالا بکشه (حسادتها به رقیب، تکست زدن ها، نگاهها، حسرت ها، ...) اما درگیر مار و پله زندگی شده و گاهی پس از بالا آمدن، سر میخوره و بر میگرده به قعرتر از جایی که بود. تنها کسی که تنهایی او رو فهمیده، پسرشه. فیلم، فوق العاده ظریف، نکته سنج، و عمیقی ست شایسته تحلیلهای عمیق روانشناختی.
فقط یه لطفی کنید بررسی فیلمهای ترسناک رو هم بیشترش کنید
اولا یک سالگی برنامه مبارک❤در ثانی لگم من از رضا خیلی بدم میاد ولی اصلا از ثریا بدم نمیاد
به بچه هاتون فرصت ازمون و خطا بدین،این جوری هیچی نمیشن
سلام مرسی از تحلیل عالی👌🔥❤
من خودم از شخصیت ثریا خیلی بدم نمیاد مخصوصا با دیدن قسمت ۶ ولی به نظرم چون علاقه ی بین ماهرخ و رضا قدیمی تره و باورش راحت تره و دوست داشتن دو طرفه هست
ولی رابطه بهنام و ثریا فقط شاید از طرف ثریا علاقه وجود داره و بهنام صرفا داره جای خالی ماهی رو پر میکنه
و همینطور این موضوع که شیمی بین کاراکتر بهنام و ماهی خوب در اومده و مخاطب دوست داره که این دو تا باهم دوباره ازدواج کنن هم مهمه
و کامنت دوستمون هم برام خیلی جالب بود که تفاوت بین شخصیت ماهی و ثریا رو گفته بودن که ماهی یاغی تره و مرد سالار بودن جامعه رو داره به چالش میکشه درصورتیکه شخصیت ثریا هنوز درگیر کلیشه هاست و عاملیتش کمتره نسبت به ماهی
لطفا ویدیو های بررسی بعدی سریال هم مثل این قسمت سکانس های بیشتری رو تحلیل کنید 🙏
در مورد ثریا اینکه ادم ها ازش بدشون میاد بویژه خانم ها مسئله این نیست چرا ثریا اینکارو انجام میده، که چرا ثریا آزادانه رفتار میکنه اتفاقا از دید من و سالها مطالعه در مورد زنان و رویکرد فمنیستی، ضعفی هست که این خانم در این «آزادی» داشتن نشون میده و «آزاد» نیست، درگیر تمام کلیشههاست و نوع ارتباط برقرار کردنش با یک مرد خیلی ازار دهنده است. درسته که ما میدونیم توی فرهنگ پدرسالار و زنستیزمون اغلب زنها دچار دوگانگی هستن نمیتونن کلیشه ها رو رها کنن، اما به تصویر کشیدن رفتارهای این زن دقیقا وقتی همزمان زنی مثل ماهرخ هم به تصویر کشیده میشه اذیتمون میکنه. به نظر من اصلا بحث قضاوت یا اینکه ثریا زن بدی هست نیست، مشکل اینجاست که ما دلمون نمیخواد این رفتارهای ضعیف رو ببینیم بویژه تا قسمت قبلی. چون توی این قسمت من مخاطب مشخص تر مواجه میشم با اینکه ثریا قربانی همین سیستم پدرسالاره و بیشتر با اون بخشی که اشاره کردم که میدونیم رها شدن از کلیشه ها برای زنها خیلی سخته ارتباط برقرار میکنیم و کمتر عصبانی میشیم، چون تا قبل این قسمت ما مدام در فضایی از زن عصیانگری مثل ماهرخ بودیم و اون مصیبتی که سال ها فرهنگ مردسالاری چه بر سر زنها آورده رو یه جورایی نادیده میگرفتیم و با زن ضعیف ارتباط نمیگرفتیم. البته امیدوارم که غالب نگاه ها این باشه نه اینکه رضا مرده اشکال نداره ثریا زنه اشکال داره.
این قسمت اسمش مارپله بود شما اصلا متوجه شدین که همش داشت نشون میداد که یا از پله یا از نردبون بالا و پایین میرفتن همه دقت کنید .
من از ماهی بدم میاد
به نظر من ثریا و رضا خیلی عادی رفتار میکنن
هر دوشون هم سینگل هستند و کار خلافی نمیکنن
ماهی شوهر بد ندیده فیلش یاد هندوستان کرده
شوهری مثل بهنام گیر نمیاد
ماهان جان به عنوان یه دانشجو سینما ازت یادمیگیرم
اختیار دارین خیلی ارزشمنده برام🙏🥲🌹
من فکر میکنم علت تنفر از ثریا و عدم تنفر از رضا به چندتا نکته برمیگرده.
اول اینکه فیلم از ابتدا یه روندی داشت که مخاطب تا دقیقه آخر جدایی ماهی و بهنام امید داشت این اتفاق نیفته، و به صورت ناخودآگاه این میل توی مخاطب ایحاد شد که این دوتا باز برگردن به هم. پس هر فردی که بخواد بیاد و جای یکی از این دوتا کاراکتر رو پر بکنه از دید مخاطب منفوره. حالا چرا ثریا منفورتره و رضا اینجوری نیست، اگه دقت کنیم بهنام زمانی که از محضر برگشت دارا خونه ثریا بود و از همونجا نوع نگاه بهنام به ثریا، متفاوت بود. جایی که ماهی داشت به رضا میگفت من هرجا میرم با بهنان خاطره دارم و هرکاری انجام میدم قبلا با بهنام تجربه اش کردم، ما اونطرف بهنامی رو داشتیم که بلافاصله جای خالی ماهی رو با ثریا پر کرده بود. همه اینا باهم باعث شد که ثریا خیلی برای مخاطب منفور بشه
از اونطرف سبک و نوع ارتباط رضا و ماهی، و بهنام و ثریا خیلی متفاوته. ثریا و بهنام خیلی سریع حس کردن به هم علاقه دارن، خیلی سریع تصمیم به محرمیت گرفتن، سریع پشیمون شدن و این بلاتکلیفی و سردرگمی دو کاراکتر باز دید مخاطب رو منفی تر کرد، زود اعتماد کردن ثریا، برخورد سادهلوحانهش، حتی تلاشش برای اینکه ماهی رو ناراحت نکنه! همه اینا از ثریا یه زن نگران با اعتماد به نفس پایین میسازه.
برعکس نوع ارتباط ماهی و رضا، که داره محتاطانه تر و به مرور پیش میره و شکل میگیره و مقاومت ماهی برای شروع رابطه عاطفی با رضا و همراهی رضا با این مقاومت و رفتارهای حمایت کننده و مشوقی که رضا داره باعث میشه مخاطب شخصیت رضا رو نسبت به ثریا فرد قابل اعتماد تر و متعادل تری ببینه
به طور کل رابطه بهنام و ثریا، رابطهایه که توش ما شاهد احساسات طوفانی کوتاه مدت، عدم مسئولیت پذیری، احساس گناه، نگرانی، امید واهی و تصمیمات ناگهانی و فکر نشده هستیم
اما رابطه ماهی و رضا رابطه ایه که توش میتونیم کنترل احساسات، تلاش برای دخالت دادن منطق تو تصمیم گیری ها، حمایت، همدلی و احتیاط رو ببینیم.
هرچند هردو رابطه نقص هایی هم دارن اما نوع ارتباط طرفین باعث القای اون حس تنفر و عدم تنفر به مخاطب میشه.
در آخر اینو هم اضافه کنم که همونطور که اشاره کردین، با پیشروی داستان، این احساس تنفرها نسبت به هردی این شخصیت ها تعدیل میشه و توی این قسمت حتی اون تنفر از ثریا تا حدی تبدیل به دلسوزی و ترحم میشه و عدم تنفر از رضا هم جای خودش رو به شک و تردید میده. مخصوصا با دیالوگ هایی که توی ماشین بین ماهی و رضا رد و بدل شد.
شما مخاطب هستید یا رشته شما هنر یا .....دارید؟
من واقعا از ثریا بدم نیومد چون کار اشتباهی نکرد، هر دو طلاق گرفتن و تعهدی به کسی نداشتن!
👏👏👏
مثل همیشه عالی👌🏻من اصلا اهل دیدن نقد فیلم نیستم ولی انقدر کار گروهتون فوق العاده ست که امکان نداره قسمتی از نقدهاتون رو از دست بدم😊در مورد ثریا هم من ازش حس منفی میگیرم چون موزی وار خودش رو به بهنام نزدیک کرد و حالت آب زیر کاه داشت ولی رضا از اولین دیدار با ماهی تکلیفش روشن بود حتی به ماهی هم گفت🙏🏻و لطفا همین طور پرقدرت ادامه بدید چون مطمئنم میلیونی میشید🌹تولد پیج هم مبارک😊😍
دلیل اینکه همه از ثریا بیشتر بدشون میاد اینه که رابطه ثریا و بهنام یهو شکل گرفت و غیر منطقی بود ولی رابطه ماهی و رضا از قبل بوده و منطقی تره
اینو نمیپذیریم. درسته که رابطه رضا و ماهی از قبل بوده اما ما قبلش رو ندیدیم و ساخته نشده و مخاطب با هردو رابطه برای اولین باره که روبرو میشه
شما در «نقد» یا «بررسی» اتان برداشت معنائی ائيکه فَردِ شما «صاحب» اش باشید ندارید. فیلم را صرفن «بازتعریف» میکنید که برای آندسته که نکاتی را از دست داده اند خوب است.ه
برداشت معنایی که شما بهش اشاره میکنید از دیدگاه ما همون برداشت آسمانی هست که از آسمون بر افراد نازل میشه
باز هم تاکید میکنیم که نقد و بررسی "سینمایی" هر اثری یعنی تحلیل بر آنچه که توسط اثر ارائه شده. یعنی توضیح نوع عملکرد فیلمنامه، توضیح اتفاقات در میزانسن، دکوپاژ و مجموعه کارگردانی که چگونه در کنار هم حس موجود در اثر رو برای مخاطب عینی و قابل لمس میکنن
هر چیز فراتر از اون اسمش نقد و بررسی نیست، اسمش برداشت شخصی و نظر شخصیه که هیچ منبع معتبری هم نداره
@@filmisho
بگذارید مثالی بزنم: در بازی مار و پله، شما «همیشه» از نردبان «بالا» میروید به خانهٔ بالاتر، و با نیش مار «پائین» تر. چرا در قسمت ششم، ماهی برای نیش نخوردن و افت نکردن در منزلت اش از عمه خانم (به باور پدر البته) باید ناچار به «پائین» رفتن از نردبان بشود؟ آیا کارگردان میخواهد نکته ائی معنادار در زندگی آدم ها را ترسیم کند؟ آیا جواب ماهی در پائین نردبان که «دنیاست دیگه، به لیاقت ها ارزش نمیدهند»، بقول پدر اش «شعار» است؟ چرا برای واکاوی این نکتهٔ تودار شما نیاز به الهام از «آسمان» باید داشته باشید و از خرد و دانائی و فلسفه و دانش سینمائی خود اتان استفاده نکنید؟ چرا خرد فردی برای شما «منبع معتبری» به حساب نمیآید؟ اگر شما فکر میکنید این در محدودهٔ تعریف شده برای پروژهٔ شما نیست، خب این نه باید به من بربخورد و نه به شما. منهم همین را گفتم. مرسی که کامنت ها میخوانید. ه
نقد و بررسی زمانی ارزشمند هست که بر مبنای یک منبع معتبر باشه که بشه روی اون مانور داد و بحث کرد.
به عنوان مثال من میگم در این نما استفاده از اندازه لانگ شات مناسب نیست و باید مدیوم باشه. دوست دیگه ای ممکنه بیاد بگه نه بنظر من به فلان دلایل مدیوم مناسب نیست و همین لانگ استفاده شده درسته.
میبینید؟ یک منبع معتبر که میتوان روی اون بحث کرد. اما من بیام بگم برداشت من از فلان چیز فلانه. حرفم هیچگونه منبع معتبری نداره چون برداشت شخصیه و کسی هم نمیتونه یقه منو بگیره و یا با من وارد بحث و گفتگو بشه که تو اشتباه میکنی.
یک کاراکتر لباس نارنجی پوشیده من بیام بگم این کاراکتر طرفدار تیم ملی هلنده، دوست دیگه ای بیاد بگه نه لباس نارنجی نشون دهنده تیم سایپا هست. هیچکدوم نمیتونیم اثبات و استدلال و فکت برای ادعای خودمون بیاریم. چرا؟ چون فکتی وجود نداره، منبع معتبری وجود نداره هردو برداشت سلیقه ای هست که حتی درست و غلط هم نداره
چون ثریا رو ما خانم ها قشنگ میفهمیم چی تو سرش میگذره، مثلا همون شب که با بهنام حرف میزد قبل از هر چیزی من گفتم این میخواد خودشو اویزون کنه صیقه این بشه، رفت جلو تر من قبل از این که اون بگه گفتم نه این میخواد صیقه بشه نمیخواد زنش بشه ادم عوضیه و چند ثانیه بعد بهنام بهش گفت عقد کنیم گفت نه 😅 تا این حد این تیپ زنا برای ما رو هستن ولی اون دوست پسر ماهی نه، فضا میده به ماهی تا ماهی تصمیم درست بگیره اگه دقت کنید داره از راه های درست به ماهی نزدیک میشه شغل ،پشتیبانی و ... درسته اونم نچسبه ولی به چندشی ثریا نیست واقعا
چه عیبی دارد که ثریا، کسیکه تمام عمر اش مثل جُله اجاق از او استفاده شده و بعد دور انداخته شده، با مرد مهربانی که ظاهرن دنبال صرفن کامجوئی نیست چند صباحی لذت مصاحبت نزدیک و بدنی داشته باشد و نفسی بکشد؟ چرا پول نخواستن اش را هم نباید به حساب خوش نیتی اش گذاشت؟ چرا اینکه او نمیخواهد وبال گردن مردی فرهیخه بشود بدذاتی باید تعبیر شود؟ ه
اتفاقا شیوه نزدیک شدن رضا به ماهی اصلا جالب نیست؛ چون رضا میدونه که الان ماهی چه مشکلاتی داره (عدم پشتیبانی یک مرد؛ داشتن شغل مورد علاقه و...) دقیقا داره از همین نقاط وارد میشه تا خودشو توی دل ماهی جا بده. حتی میاد از بهنام و ثریا بد میگه تا ته دل ماهی رو خالی کنه.
در حقیقت داره از شرایط بد روحی ماهی سواستفاده میکنه، که این روشش اصلا خوب نیست.
@@artseymour ثریا بازنده نبوده نقش بازنده رو بازی میکنه گفت عاشق شده بوده تو سن کم باهاشم عروسی کرده بچه دارم شده طلاق گرفته مثل ماهی پس اگه تو نقش قربانی بی عرضه هست از نداشتن عزت نفسشه، برای همینم خودش پیشنهاد داد یه دستمال باشه برای بهنام ، ادم های دم دستی برای هیچکس جذاب نیستن مخصوصا اگر جای شخصیت محکمی مثل ماهی بیان
من شخصا این قسمت خیلی دوست داشتم چون ثریا رو همه با خاک یکسان کردن 😂 مخصوصا که بهنام به ماهی تو کلانتری گفت حضانت بچم میگیرم نمیزارم یکی مثل خودت درست کنی و ماهی جلو اون گریه کرد و تو پارک مشابه همین هارو شوهر ثریا بهش گفت و با لحن بدتری و با اون زمین خوردن فکر کنم دل ماهی هم خنک شد 😂
در مورد سوالتون من از ثریا بدم نمیاپ ولی بنظرم رضا از قبل ماهی رو میشناخته و خواستگارش بوده و الان هم ماهی اول باهاش تماس گرفت و ارتباط گرفت
ولی ثریا سریع تا بهنام جدا شد ، فاصله رو پر کرد و خودشو به بهنام نزدیک کرد ، بااینکه میدید رضا هپوز با ماهی در ارتباطه ، زودخودشو جا زد
بحث ثریا و ماهی بحث این نیست که طلاق گرفتن و اشکالی نداره وهردوی اینها وارد رابطه جدید بشن .موضوع مهم که رعایت نمیشه و مهمه اینه که بعد طلاق با وجود تمام دردش چه مرد چه زن باید تامل کنند که کجای کار می لنگید که کار به این جا کشید وگرنه همون الگوی رفتاری pattern در رابطه جدید تکرار میشه
رضا که خیلی جیگره چرا بدمون بیاد🤭 درثانی خیلی برای ماهی فرد حمایت کننده ایی برخلاف بهنام .. اون وعده وعیدا که داشت به پسرش میداد به پشتوانه کاری بود که رضا براش در نظر گرفته بود