من هر هفته بی صبرانه منتظر پخش سریال هستم و هر قسمت رو تا دوبار نکاه میکنم و از دیالوگها و نکات روانشناسی سریال لذت میبرم، دست مریزاد خانم آیدا پناهنده
نقد واقعا عالی .. به عنوان یه مرد 35 ساله سکانس واتس اپ رو کاملا درک کردم و عینا بارها واسم اتفاق افتاده اما در شرایط متفاوت .. ینی انگار خودم رو داشتم میدیدم ... سریال به شدت عالیه .
بسیار خوب بود. لذت بردم. نکته ای رو که فکر میکنم اضافه کنم اینکه بر خلاف تعریف نگاه یا لاله که در این سریال ماهی رو زنی قدرتمند میبینند و بهنام رو مردی ضعیف، من اینطور نمیبینم. این بستگی به این داره که قدرتمند بودن رو در کنترلگر بودن بدانیم و ازش لذت ببریم. نتیجه چیزی جز ویرانی خانواده و روابط در آن نیست. یا به شکل انقیاد یکی در دیگری، یا شورش و پاشاندن خانواده. شاید نوعی نگاه روز فمینیستی ست این نگاه به زن در خانواده (زن قوی و تصمیم گیر در همه امور تا حد تخریب طرف دیگر رابطه، تحقیر حتی ناخواسته او). من قدرت رو اما در توان فهم نقش ها (نقش زن-مرد، مادر-پدر، زن-شوهر، ...)، داشتن یک فلسفه قوی و عمیق از کلیت زندگی، اولویت بندی یا وزن دهی به امور مادی و احساسی، و توان برقراری یک بالانس میان مقدورات و محذورات میدانم. لذا اگر نقشها جابجا شوند، اولویتها و وزن دهی ها باژگونه شوند، و تنها محاسبات روزمره زندگی که اغلب به حس ناکامی از زندگی فردی و فروخوردن آرزوها منجر میگردد، مبنا فرار گیرد، فروپاشی عشق و خانواده ای که بروی آن سوار است حتمی ست. مطمئن نیستم نویسنده و کارگردان قراره کار رو به کجا ببره، اما تا بدینجای کار در کنار هیچ یک از این زوج نایستاده و این از نظر من خیلی درست و حساب شده بوده. بهنام اگر مدیر موفقی بوده، تحصیلات خوبی داره، به همسرش عشق میورزه (پرتره او رو بتصویر کشیده)، بقول خود ماهی برای حفاظت از خانواده ش از آرزوها و پیشرفت و شهرت شخصی ش گذشته و به احترام همسر جاه طلب و کنترلگرش، تن داده به رفتن به حاشیه شهر و تاکسی سوار شدن و مستهلک شدن، این بقدر کافی قدرتمند و مسئول بوده و هست. هر ادمی بهر حال باگ های شخصیتی -اگر بشه حتی اسمشو باگ گذاشت - داره و بهنام هم ازین امر مستثتی نیست. کلید جا میگذاره، دیتیل اورینتد نیست، احساسیه و اهل جنگیدن نیست، اما درنده نبودن، کاسه لیس قدرت نبودن، شریف بودن ، قانع بودن و آرام و متین بودن رو نباید با ضعف معادل سازی کرد. در مقابل ماهی، زنی باهوش، با اراده، زیبا، تحصیلکرده، و حتی عاشق، که عشقش رو در پای آرزوهای فروخورده ی گذشته و جال سرکوب میکنه، همسرش رو به تخت خواب خودش راه نمیده و او رو پس میزنه، کنترلگره و مدام ضعف بهنام رو تو سرش میزنه (تو که پول نداری، یادت نره کلید رو جا نگذاری، ... که البته شاید خود او در تبدیل همسر به موجودی در ظاهر ضعیف و پسیو نقش جدی داشته بدلیل جابجایی نقش ها در زندگی)، فرزند رو بیمار میدونه، همسر رو واجد ژنتیک معیوب میدونه و .... رو نمیتوانم قدرتمند و آدم مسئوله ی این رابطه فروپاشیده بدونم و کنارش تمام قد بایستم. شاید اشتباه کنم و روند فیلم در صدد تصدیق ماهی و تقبیج بهنام پیش بره، باید دید، اما اگر اینطور بشه، فیلم برای من در ورطه معیوب نگاه فمینیستی پست مدرنی به رابطه ، عشق، و خانواده افتاده که در ذاتش نوعی نیهیلیسم نسبی گرا مستتره. سپاس.
نظراتتون کاملا درسته. قصد این سریال نشان دادن خوب و بد نیست،، قصد این سریال نشان دادن مردم عادی است با تمام قدرتها و نقصهاشون. همین جریان واقع بینانه این سریال را جذاب کرده🌷🌷🌷
@@laleh-np9hl ضمنا لاله خانم از شما بابت تحلیلهای فوق العاده تون سپاسگزارم. اغلب نگاه میکنم ببینم شما و همسر گرامی تون در گفتگوها حضور دارید یا نه. بعد ویدئو رو میبینم.
درود بهت. عالی نوشتی. بنده دو-سه قسمته دارم تلاش میکنم این سوءتفاهم را بگم ولی ظاهراً زبان بیانم خوب نیست. شاید هم کارشناس برنامه عمدا این برداشتهای غلط را مطرح میکنه که ما را تحریک کنه تا کامنت بیشتر و بیشتری بذاریم. چون منصف بودن سریال تا اینجا کاملا واضحه و انقدر یکطرفه دیدن بعنوان بیننده عادی نیست.
@@ehsan49 قربانت. البته این نظر من بود بر اساس منطق داستان وشخصیت پردازی ها با چاشنی ارزشها و گرایشات شخصیم. حال اگر در قسمتهای باقیمانده، داستان مسیر دیگری رو طی کنه و طرف یکی ازین زوج بایسته، مساله ای دیگه است که با منطق من جور درنمیاد. اما من شخصا با توجه به کاشت هایی که در جای جای سریال، ریز و درشت صورت داده، بعید میدونم یک ملودرام عاشقانه رو با یک پایانبندی تراژیک به اتمام برسونه. جایی در انتهای اپیزود دوم، سردفتردار عقد و ازدواج، کارتشو به بهنام میده و میگه روزی خواستی وصلت کنی، بیا سراغم. من فکر میکنم این ملودرام با وصل مجدد این زوج در دفتر برادر دوقولوی کسی که جدایی رو با اکراه جاری کرده، تمام خواهد شد. معتقدم اون کاشت، بی جهت نبوده و نویسنده چنین تقارنبندی سمبلیکی رو در متن داستان ازقبل بخوبی لحاظ کرده. شخصا هم به عنوان یک دهه پنجاهی، هنوز برای "عشق"، اصالت و قدرت بیشتری از جاه طلبی، تنوع طلبی، کمالطلبی، و محاسبه گری های عصر پست مدرن قائلم و امیدوارم این سریال مانیفستی باشه برای پاسداشت چنین اکسیری در زندگی بشری.
درود بر همگی ،ممنون از اجرای زیباتون نگاه خانم ،،سریالش خیلی خودمونیه اصلا انگار هر روز این اتفاقات رو تو زندگیمون تجربه میکنیم، مخصوصا وقتی اون مدیر بالادستی پارسا فیروز بهش گفت باید ازدواج مجدد کنی ،،دقیقا این اتفاق به نوعی تو شروع خدمتم بمنم شد، دیالوگهای پدر ماهی رو انگار همگی شنیدیم ،موفق باشید
این سریال به عقیده من خیلی تو زمینه تصویر موفق بوده و نمیشه فیلم رو فقط با شنیدن دنبال کرد و حتما باید تصویر روهم تماشا کرد،چون خیلی جاها دیالوگی نداره
نظرتون در مورد گردنبند ارزشمندی که بهنام به ثریا هدیه کرد چی بود؟: یک رابطه ی جدید و سطحی. : ده سال رابطه ی قوی تری با ماهی داشت و این هدیه رو بهش نداده بود
نقدتون عالی بود.مثل همیشه از حضورتون و صحبتهاتون لذت میبرم و استفاده میکنم. این سریال اونقدر حس داره که مدام منه بیننده همراه میشم با کارکتر ها و خودمو جاشون میذارم.حتی اس ام اس هاشون هم واقعیه و حتما اون حال و هوا رو تجربه کردیم.اون شکست توی عشق و حال بعدش.نگرانی ها.لرزش دست و دل.من خیلی دوست دارم و هر قسمت رو حتما دوبار میبینم.چون از من و ما دور نیست.انگار داستان خودمون رو داره روایت میکنه.من راضیم و برام جزو تاپ ترینهای نمایش خانگیه قاطعا❤️💐
درود بر شما عزیزان من که همیشه بی صبرانه منتظر این هستم که جمعه از راه برسه و سریال زیبای در انتهای شب رو با داستان بی نظیرش ببینم و سورپرایزهایی که همیشه برامون داره دیدن این سریال رو جذاب میکنه خدا کنه زود تموم نشه و ممنون از شما عزیزان که این سریال رو نقد و بررسی میکنید و نگاه ما رو نسبت به سریال تکمیل تر میکنید 🙏
لذت می برم تحلیل ها و تفکر عمیق تون رو می بینم اما در مورد تصمیمگیری با فکر ماهی و احساسی بهنام موافق نیستم در مورد گذشته شون البته : ماهی در جوانی بر اساس احساس بهنام رو انتخاب کرده بوده و کلی هم کلید کرده بود و تلاش کرد تا بدست ش آورد و بعد باعث شد بهنام به چالش تامین مالی خانواده انداخت که نه فقط به لحاظ ذات و شخصیت براش سخت بود بلکه به لحاظ رویه ی کاری هنری ش : به لحاظ هنری نیاز داشت که دغدغه ی مالی و مسیولیت های سنگین خانواده را نداشته باشد تا بتواند بر نقاشی و سبک و … تمرکز کند : اما الان کسی در این مورد صحبت نمی کند که بهنام بخاطر اصرار ماهی به رابطه و ازدواج وارد رابطه و شرایطی شد که خودش نقش خیلی کمرنگتری داشته و به اندازه ی ماهی پا پیش نذاشته بود براش
The unbearable lightness of being که با تعبیری زیبا، «بار هستی» ترجمه شده، تا کتاب رو نخونی معنی دقیق و کاملش رو نمیفهمی و آیدا پناهنده با دقت و ظرافت و ریزبینی و هوش، به سادگی و ملموس، برامون تعبیر و تفسیرش کرد، سبکوزنی بهنام در انتخابها و بی مسئولیتیش و غیر قابل تحمل بودنش به عنوان همسر،پدر،فرزند،معشوقه و کارمند و اینکه بهنام تحمل مسئولیت و عشق و آینده براش سخته، حتی هنوز رانندگی بلد نیست با پراید یا ال نود یا بنز😑
من ۱۸سالمه ولی خیلی این سریالو دوست دارم و دنبال میکنم😂❤(البته فکر کنم یه بخشیش مال این موضوع باشه که دو کاراکتر زن و مرد قصه خیلی شبیه مامان بابای خودمن و درکشون میکنم خیلی)
عرض درود و خداقوت والا کدوم مردی میتونه بعداز جدایی و هنوز دو هفته نگذشته ازش اینجوری عاشق یکی دیگه بشه که از هر لحاظی هم ضعیفتر از خانومشه خیلی توهین به شخصیت مردها هستش این نگاه و برعکس این خانوم ها هستن که راحتتر رابطه رو فراموش میکنن و وارد رابطه جدید میشن
من فكر مي كنم يه سري آدم بدهاي داستان از شباهت زياد بين بهنام و ان ديگري سو استفاده مي كنند و اون كسي كه وارد خونه ي بهنام شد يكي از آنهاست. ( اين شباهت زياد باعث تعجب سرنشينان و راننده مي شود چون اين بار هر دو را كنار هم ديدند. ) ناز گل خانم تيتراژ پاياني فوق العاده است. اون عكسها كه يادآور صحنه هاي اين قسمت هست با بهترين افكت كنار نام عوامل فيلم.
موحا جونم،اشتباه ترین کار برای یک خانوم،مادر بودن توی رابطه س.زن باید معشوق باشه نه مادر.همین آقا بعد از یه مدت میگه من مادر نمیخواستم و اون زن رو ول میکنه و میره.
خب محمد عزیز به عنوان نماینده آقایون دعوت شدن و ایشون فرمودن ما مردها دوست داریم تو رابطه یکی مادر باشه،دلم میخواد آقایون بیشتری نظرشونو در ابن باب بیان کنن@@saran9713
این هم بگم،اگر اسم کارگردان رو نمیدونستیم و سریال رو میدیدیم،مطمئنا میفهمیدیم که کارگردان حتما یک زن هست.اون لرزش دست اون اشک های به موقع،اون حس و حال عاشق شدن،مادر بودن و... همه رو فقط و فقط یک زن میتونه بشناسه و درک کنه ظرافت هاش رو.
جالبه که آقایون هرجا به نفعشونه ساده تر هستند و نیاز به مراقبت زن دارن. ولی بحث حرفه ای و مالی که پیش میاد زنها ناقص العقل هستن و جای دیگه نقش مکار و حیله گر دارن .....
من هر هفته بی صبرانه منتظر پخش سریال هستم و هر قسمت رو تا دوبار نکاه میکنم و از دیالوگها و نکات روانشناسی سریال لذت میبرم، دست مریزاد خانم آیدا پناهنده
نقد واقعا عالی .. به عنوان یه مرد 35 ساله سکانس واتس اپ رو کاملا درک کردم و عینا بارها واسم اتفاق افتاده اما در شرایط متفاوت .. ینی انگار خودم رو داشتم میدیدم ... سریال به شدت عالیه .
ممنون از تحلیلهای خوب و دقیقتون .
بسیار خوب بود. لذت بردم. نکته ای رو که فکر میکنم اضافه کنم اینکه بر خلاف تعریف نگاه یا لاله که در این سریال ماهی رو زنی قدرتمند میبینند و بهنام رو مردی ضعیف، من اینطور نمیبینم. این بستگی به این داره که قدرتمند بودن رو در کنترلگر بودن بدانیم و ازش لذت ببریم. نتیجه چیزی جز ویرانی خانواده و روابط در آن نیست. یا به شکل انقیاد یکی در دیگری، یا شورش و پاشاندن خانواده. شاید نوعی نگاه روز فمینیستی ست این نگاه به زن در خانواده (زن قوی و تصمیم گیر در همه امور تا حد تخریب طرف دیگر رابطه، تحقیر حتی ناخواسته او). من قدرت رو اما در توان فهم نقش ها (نقش زن-مرد، مادر-پدر، زن-شوهر، ...)، داشتن یک فلسفه قوی و عمیق از کلیت زندگی، اولویت بندی یا وزن دهی به امور مادی و احساسی، و توان برقراری یک بالانس میان مقدورات و محذورات میدانم. لذا اگر نقشها جابجا شوند، اولویتها و وزن دهی ها باژگونه شوند، و تنها محاسبات روزمره زندگی که اغلب به حس ناکامی از زندگی فردی و فروخوردن آرزوها منجر میگردد، مبنا فرار گیرد، فروپاشی عشق و خانواده ای که بروی آن سوار است حتمی ست. مطمئن نیستم نویسنده و کارگردان قراره کار رو به کجا ببره، اما تا بدینجای کار در کنار هیچ یک از این زوج نایستاده و این از نظر من خیلی درست و حساب شده بوده. بهنام اگر مدیر موفقی بوده، تحصیلات خوبی داره، به همسرش عشق میورزه (پرتره او رو بتصویر کشیده)، بقول خود ماهی برای حفاظت از خانواده ش از آرزوها و پیشرفت و شهرت شخصی ش گذشته و به احترام همسر جاه طلب و کنترلگرش، تن داده به رفتن به حاشیه شهر و تاکسی سوار شدن و مستهلک شدن، این بقدر کافی قدرتمند و مسئول بوده و هست. هر ادمی بهر حال باگ های شخصیتی -اگر بشه حتی اسمشو باگ گذاشت - داره و بهنام هم ازین امر مستثتی نیست. کلید جا میگذاره، دیتیل اورینتد نیست، احساسیه و اهل جنگیدن نیست، اما درنده نبودن، کاسه لیس قدرت نبودن، شریف بودن ، قانع بودن و آرام و متین بودن رو نباید با ضعف معادل سازی کرد. در مقابل ماهی، زنی باهوش، با اراده، زیبا، تحصیلکرده، و حتی عاشق، که عشقش رو در پای آرزوهای فروخورده ی گذشته و جال سرکوب میکنه، همسرش رو به تخت خواب خودش راه نمیده و او رو پس میزنه، کنترلگره و مدام ضعف بهنام رو تو سرش میزنه (تو که پول نداری، یادت نره کلید رو جا نگذاری، ... که البته شاید خود او در تبدیل همسر به موجودی در ظاهر ضعیف و پسیو نقش جدی داشته بدلیل جابجایی نقش ها در زندگی)، فرزند رو بیمار میدونه، همسر رو واجد ژنتیک معیوب میدونه و .... رو نمیتوانم قدرتمند و آدم مسئوله ی این رابطه فروپاشیده بدونم و کنارش تمام قد بایستم. شاید اشتباه کنم و روند فیلم در صدد تصدیق ماهی و تقبیج بهنام پیش بره، باید دید، اما اگر اینطور بشه، فیلم برای من در ورطه معیوب نگاه فمینیستی پست مدرنی به رابطه ، عشق، و خانواده افتاده که در ذاتش نوعی نیهیلیسم نسبی گرا مستتره. سپاس.
نظراتتون کاملا درسته. قصد این سریال نشان دادن خوب و بد نیست،، قصد این سریال نشان دادن مردم عادی است با تمام قدرتها و نقصهاشون. همین جریان واقع بینانه این سریال را جذاب کرده🌷🌷🌷
@@laleh-np9hl ضمنا لاله خانم از شما بابت تحلیلهای فوق العاده تون سپاسگزارم. اغلب نگاه میکنم ببینم شما و همسر گرامی تون در گفتگوها حضور دارید یا نه. بعد ویدئو رو میبینم.
ممنون از لطف و همراهیتون🙏🙏🌷
درود بهت. عالی نوشتی. بنده دو-سه قسمته دارم تلاش میکنم این سوءتفاهم را بگم ولی ظاهراً زبان بیانم خوب نیست.
شاید هم کارشناس برنامه عمدا این برداشتهای غلط را مطرح میکنه که ما را تحریک کنه تا کامنت بیشتر و بیشتری بذاریم. چون منصف بودن سریال تا اینجا کاملا واضحه و انقدر یکطرفه دیدن بعنوان بیننده عادی نیست.
@@ehsan49 قربانت. البته این نظر من بود بر اساس منطق داستان وشخصیت پردازی ها با چاشنی ارزشها و گرایشات شخصیم. حال اگر در قسمتهای باقیمانده، داستان مسیر دیگری رو طی کنه و طرف یکی ازین زوج بایسته، مساله ای دیگه است که با منطق من جور درنمیاد. اما من شخصا با توجه به کاشت هایی که در جای جای سریال، ریز و درشت صورت داده، بعید میدونم یک ملودرام عاشقانه رو با یک پایانبندی تراژیک به اتمام برسونه. جایی در انتهای اپیزود دوم، سردفتردار عقد و ازدواج، کارتشو به بهنام میده و میگه روزی خواستی وصلت کنی، بیا سراغم. من فکر میکنم این ملودرام با وصل مجدد این زوج در دفتر برادر دوقولوی کسی که جدایی رو با اکراه جاری کرده، تمام خواهد شد. معتقدم اون کاشت، بی جهت نبوده و نویسنده چنین تقارنبندی سمبلیکی رو در متن داستان ازقبل بخوبی لحاظ کرده. شخصا هم به عنوان یک دهه پنجاهی، هنوز برای "عشق"، اصالت و قدرت بیشتری از جاه طلبی، تنوع طلبی، کمالطلبی، و محاسبه گری های عصر پست مدرن قائلم و امیدوارم این سریال مانیفستی باشه برای پاسداشت چنین اکسیری در زندگی بشری.
مرسی بابت نقدتون. من شخصا این سریال رو خیلی دوست دارم فوقالعاده آرامش بخش و اموزنده با بازیهای خوب
خیلی این سریال را دوست دارم خوشحالم که کسی در آن کشته نشد
مثل بقیه سریال های اخیر
Vay cheghad nazgol ghashng harf mizane, bayanesh bi nazire👌
Ba hamegiton movafegham 🙏🏻🥰🥰
این قسمت پراز زندگی بود،من خیلی دوست داشتم،سپاس❤
عالیه این سریال
ممنون از تحلیلهای خوب و دقیقتون
درود بر همگی ،ممنون از اجرای زیباتون نگاه خانم ،،سریالش خیلی خودمونیه اصلا انگار هر روز این اتفاقات رو تو زندگیمون تجربه میکنیم، مخصوصا وقتی اون مدیر بالادستی پارسا فیروز بهش گفت باید ازدواج مجدد کنی ،،دقیقا این اتفاق به نوعی تو شروع خدمتم بمنم شد، دیالوگهای پدر ماهی رو انگار همگی شنیدیم ،موفق باشید
Thanks
بسیار عالی تقصیر کردین ناز گل عزیز مردها دوست ندارن یک زن قدرتمند در کنارشون باشه ❤
نگاه جان دختر من ۱۶سالشه ولی این تنها سریالیه که میبینه❤
این سریال به عقیده من خیلی تو زمینه تصویر موفق بوده و نمیشه فیلم رو فقط با شنیدن دنبال کرد و حتما باید تصویر روهم تماشا کرد،چون خیلی جاها دیالوگی نداره
نظرتون در مورد گردنبند ارزشمندی که بهنام به ثریا هدیه کرد چی بود؟: یک رابطه ی جدید و سطحی. : ده سال رابطه ی قوی تری با ماهی داشت و این هدیه رو بهش نداده بود
Mamnon besiyaaar Aaaalli bod u r excellent as usual 🙏🏻🥰🥰🥰🥰
Thanks❤
فوق العاده عالی💙💙💙💙
نقدتون عالی بود.مثل همیشه از حضورتون و صحبتهاتون لذت میبرم و استفاده میکنم.
این سریال اونقدر حس داره که مدام منه بیننده همراه میشم با کارکتر ها و خودمو جاشون میذارم.حتی اس ام اس هاشون هم واقعیه و حتما اون حال و هوا رو تجربه کردیم.اون شکست توی عشق و حال بعدش.نگرانی ها.لرزش دست و دل.من خیلی دوست دارم و هر قسمت رو حتما دوبار میبینم.چون از من و ما دور نیست.انگار داستان خودمون رو داره روایت میکنه.من راضیم و برام جزو تاپ ترینهای نمایش خانگیه قاطعا❤️💐
منم 🥰🥰🥰 ولی اونجا که گردنبند مادرشو داد به این زنیکه قشنگ آمپر چسبوندم 🤣🤣
💐💐💐💐
Thank you so much ♥️ 🎉❤🎉❤🎉❤🎉❤
واقعا خوشحالم که سریالی که خیلی دوسش دارم رو انقد نظرات خوبی هم در موردش میشنوم و منم ۲۴ سالمه ولی واقعا خیلیی سریال قشنگیه از نظرم ممنون از شما❤
سریال عالی هست .
💙💙💙💙
درود بر شما عزیزان
من که همیشه بی صبرانه منتظر این هستم که جمعه از راه برسه و سریال زیبای در انتهای شب رو با داستان بی نظیرش ببینم و سورپرایزهایی که همیشه برامون داره دیدن این سریال رو جذاب میکنه خدا کنه زود تموم نشه و ممنون از شما عزیزان که این سریال رو نقد و بررسی میکنید و نگاه ما رو نسبت به سریال تکمیل تر میکنید 🙏
مرجان عزیزم متاسفانه ۴ قسمت بیشتر نمونده و منم ناراحتم
لذت می برم تحلیل ها و تفکر عمیق تون رو می بینم
اما در مورد تصمیمگیری با فکر ماهی و احساسی بهنام موافق نیستم در مورد گذشته شون البته : ماهی در جوانی بر اساس احساس بهنام رو انتخاب کرده بوده و کلی هم کلید کرده بود و تلاش کرد تا بدست ش آورد و بعد باعث شد بهنام به چالش تامین مالی خانواده انداخت که نه فقط به لحاظ ذات و شخصیت براش سخت بود بلکه به لحاظ رویه ی کاری هنری ش : به لحاظ هنری نیاز داشت که دغدغه ی مالی و مسیولیت های سنگین خانواده را نداشته باشد تا بتواند بر نقاشی و سبک و … تمرکز کند : اما الان کسی در این مورد صحبت نمی کند که بهنام بخاطر اصرار ماهی به رابطه و ازدواج وارد رابطه و شرایطی شد که خودش نقش خیلی کمرنگتری داشته و به اندازه ی ماهی پا پیش نذاشته بود براش
The unbearable lightness of being
که با تعبیری زیبا، «بار هستی» ترجمه شده، تا کتاب رو نخونی معنی دقیق و کاملش رو نمیفهمی و آیدا پناهنده با دقت و ظرافت و ریزبینی و هوش، به سادگی و ملموس، برامون تعبیر و تفسیرش کرد، سبکوزنی بهنام در انتخابها و بی مسئولیتیش و غیر قابل تحمل بودنش به عنوان همسر،پدر،فرزند،معشوقه و کارمند و اینکه بهنام تحمل مسئولیت و عشق و آینده براش سخته، حتی هنوز رانندگی بلد نیست با پراید یا ال نود یا بنز😑
من ۱۸سالمه ولی خیلی این سریالو دوست دارم و دنبال میکنم😂❤(البته فکر کنم یه بخشیش مال این موضوع باشه که دو کاراکتر زن و مرد قصه خیلی شبیه مامان بابای خودمن و درکشون میکنم خیلی)
درود به همگی،لطفا لایک فراموش نشود😊
🌹👌👍🙏
بنظر شمام کسی جز این دوتا بازیگر به نقش ماهی و بهنام نمیان؟🥲
نازگل جان من هر بار تيتراژ رو تا آخر ميبينم و مرور اون قسمت برام محسوب ميشه چون سريال تموم ميشه دلم براش تنگ ميشه❤
تنها ايرادي كه به سريال و آيدا پناهنده دارم اين بود كه چرا فقط نه قسمت😑😑😑 چرا بايد سريال حال خوب كن و عميق زود تموم شه❤😔 و سريال دل ٤٨ قسمت باشه☹️
این سریال از افعی تهرانم بهتره❤
❤❤❤❤
بسیار سریال دقیق اشاره کرده و من صحنه صحنه خودم رو و دوستانم رو میبینم
Why Iranian think men are weak if they want to live equal and not be a traditional man, Mahi is very bossy and critical
اقای داود نژاد خیلی خوبه😂😂👏
تقسیم کار 🫶🫶🫶🫶 ولی حیف نیست واقعا که مهدی و میلاد رو بردین زخم کاری 😢
😀😀
خسته نباشید عزیزان 🌹🌹
دوست خوب من...نقدی بر سریال شما رو دیدم شما هم خسته نباشی رفیق ❤️
@@mrdeco نگاهتون رو قرض دادین، عرض احترام من رو هم بپذیرید
پایدار باشید❤
کاش اقای پیروزفر بدون این ریش بود خیلی قیافه ش بهتر میشد چون ریش زیبایی رو میگیره
عرض درود و خداقوت
والا کدوم مردی میتونه بعداز جدایی و هنوز دو هفته نگذشته ازش اینجوری عاشق یکی دیگه بشه که از هر لحاظی هم ضعیفتر از خانومشه خیلی توهین به شخصیت مردها هستش این نگاه و برعکس این خانوم ها هستن که راحتتر رابطه رو فراموش میکنن و وارد رابطه جدید میشن
من فكر مي كنم يه سري آدم بدهاي داستان از شباهت زياد بين بهنام و ان ديگري سو استفاده مي كنند و اون كسي كه وارد خونه ي بهنام شد يكي از آنهاست. ( اين شباهت زياد باعث تعجب سرنشينان و راننده مي شود چون اين بار هر دو را كنار هم ديدند. )
ناز گل خانم تيتراژ پاياني فوق العاده است. اون عكسها كه يادآور صحنه هاي اين قسمت هست با بهترين افكت كنار نام عوامل فيلم.
سریال رو دوس دارم اما بیشتر بازی بازیگرارو دوس دارم❤❤
It's good that your program has become more specialized, but it's less fun
specially, which is not Abdi anymore either😏😏😏
مرسی از نظرت ... عبدی عزیز عشقه ❤️🌹👌
خواستم بگم جای شیرین جون خالی از مهدی ترسیدم 😅😅😅
😂😂😂😂
شیرین تو جنگل آسفالت هست فردا پخش میشه
من عاشق اس ام اس بازیام خیلی قشنگ هی پاک می کنه هی می نویسه. خیلی واقعیه
این زیر نویس رو غیر فعالش کنید چون افتاده روی صورت خانم لاله و اقای محمد
مسعود جان خودت بزن روی cc خاموش میشه
به چیزی رو نفهمیدم اون سکانسی که بهنام خودشو میبینه دم اتوبوس مفهومش چیه؟🤔❤️
خودش نبود.یکی بود شبیهش.اوندفم بخاطر همین شباهت تو مخمصه افتاد
ميخواين يه جلسه بزاريم : خانم هاي دردمندي كه دل شون پره ، سبك بشن و درد دل كنن، بعداً حالا نقد هم بكنيد!
به گفته عزیزی که فرمودن ما مردا دوست داریم همسرمون مثل مادر. باشه
پس چرا روانشناسای زیادی بر این باورن که زن نباید مادر رابطه باشه
اون عزیز احتمالا خودشون مامی ایشوز دارن. وگرنه ادم سالم نقش مادری از همسرش نمیخواد
موحا جونم،اشتباه ترین کار برای یک خانوم،مادر بودن توی رابطه س.زن باید معشوق باشه نه مادر.همین آقا بعد از یه مدت میگه من مادر نمیخواستم و اون زن رو ول میکنه و میره.
@@saran9713 داخل نقد محمد عزیز این رو فرمودن
خب محمد عزیز به عنوان نماینده آقایون دعوت شدن و ایشون فرمودن ما مردها دوست داریم تو رابطه یکی مادر باشه،دلم میخواد آقایون بیشتری نظرشونو در ابن باب بیان کنن@@saran9713
توی اون زیر نویس چرا ایدا پناهنده شده ایدا پرنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خود یوتیوب با هوش مصنوعی میزاره
یه چیزی راجعبه این فیلم من رو ازار میده؛ اونم اینه که مگه میشه این سریال هیییچ ایرادی نداشته باشه؟ این حجم از تعریف و تمجید کمی عجیبه
این هم بگم،اگر اسم کارگردان رو نمیدونستیم و سریال رو میدیدیم،مطمئنا میفهمیدیم که کارگردان حتما یک زن هست.اون لرزش دست اون اشک های به موقع،اون حس و حال عاشق شدن،مادر بودن و... همه رو فقط و فقط یک زن میتونه بشناسه و درک کنه ظرافت هاش رو.
زنی که شوهرش رو دوست داره سعی می کنه همیشه مواظبش باشه این چه ایرادی داره خب مردا خیلی ساده ت هستن از خانمها 🎉🎉
جالبه که آقایون هرجا به نفعشونه ساده تر هستند و نیاز به مراقبت زن دارن. ولی بحث حرفه ای و مالی که پیش میاد زنها ناقص العقل هستن و جای دیگه نقش مکار و حیله گر دارن .....