میثم جان اصول اخلاقی وابسته به دین یا ایدهئولوژی خاصی نیست ، ما اخلاق مسیحی یا یهودی یا اسلامی نداریم ، یک اخلاق وجود دارد و آن اخلاق نه تنها در آموزههای تمام پیامبران مخصوصا فرزندان ابراهیم کاملا یکسان ست بلکه بسیاری از اصول اخلاقی فارغ از فرهنگ و زبان ، مکان و زمان یکسان ست مثل دروغ گفتن یا تهمت زدن ؛ برخی دیگر مثل قمار و ربا و شراب که در ادیان ابراهیمی یکسان ست اما در فرهنگهای مختلف آموزههای یکسان ندارد ، در یک بستر عقلی کاملا مشخص ست که در جامعه فساد ایجاد میکند ، پس اخلاق یک امر پیشادینی هست مگر اینکه از مطرح کردن اخلاق در مقابل دین هدفهای دین ستیزانه را دنبال کنیم ، من این آقای محقق داماد را نمیشناسم از اینکه شما معرفی میکنید ممنونم و حتما با روشنگری و پاکسازی و تغییرات اساسی در حوزه علمیه قم و کلا فضای تاریک و منفعل و پر از فساد آخوندیسم موافق هستم و حمایت میکنم اما درباره اخلاق قطعا باید پیش از دین باشد و حتما باید علم اخلاق را پیش از دین آموزش داد ، البته من این علم را به آن صورت که آیت الله طباطبایی تئوریزه کردن میشناسم با بیان بسیار شیوا و روان مرحوم سید محمد شجاعی ، امیدوارم بتونیم درباره علم اخلاق بیشتر گفتگو کنیم و بیشتر در جامعه شناخته و فراگیر بشه و در آموزش فرزندان مان وجود داشته باشد .
@@M.Azarbakhsh آفرین درست گرفتی ، علم اخلاق درباره مفاهیمی صحبت میکند که در روز آفرینش که خالق خلقت کرد فاطر هم فطرت کرد و کلمات را آموخت آنگونه که ما اکنون گنگ نیستیم و میتوانیم سخن بگوئیم، برای توضیح بیشتر عرض میکنم ، آدمیزاد در فردیت خود حیوانیست که سخن گفتن بلد ست اما کسی نیست که با او سخن بگوید ، چون سخن گفته نشود راست و دروغ نخواهد داشت پس آدمیزاد در جامعه وارد میشود و سخن میگوید و در آزادی و اختیار انتخاب میکند دروغ یا راست بگوید و هرکدام از این دو عمل ست و اثر دارد ، آن اثر چهره آدمیست که اگر راست باشد زیبا ست و اگر دروغ باشد زشت ، این گونه آدمیزاد میتواند انتخاب کند که حیوانی ناطق ولی زشت و بد بو و زخمت و لزج باشد یا انسانی زیبا و و خوشبو که چون حریر و دیبا او را دربرگیرد هرگز سخن لغو و باطل نشنود ، این فلسفه نیست عرفان نیست علم به معنای ساینس هم نیست بلکه علم اخلاق ست ، که عالم دارد و معلم و معلوم ست که کدام عمل کدام اثر را دارد ؛ قدر اندازه ست و مقدر یعنی هر چیزی را به اندازه گرفته و بردیدهاند تا به کسی ستم نشود و هرکس را به اندازه تواناییش تکلیف میکنند ، سرنوشت را من مینویسم یعنی اثر اعمال من در تکتک مولکولها و اتمهای جهان چنان ثبت میشود که جهان را شکل من میکند پس اگر در جهان زشتی میبینیم همچون فال بد ، نزد خودمان ست که پندار و گفتار و کردارمان زشت ست و این کتابی ست همواره در حال نوشتن آنیم که اگر در چهارچوب مفاهیم بنیادین خرد یا علم اخلاق باشد انسانی زیبا با کتابی در دست راست هستیم وگرنه جانوری زشت و کریه با پاره اوراقی در دست چپ ، باری علم اخلاق را باید دنبال کرد و با مفاهیم حق اندیشید و قطعا از هرگونه مذهب به ویژه آخوندیسم دوری کرد و به دین حنیف ابراهیم و تسلیم پیامبر امین بود ، ببخش میثم جان طولانی شد زحمت خواندنش با شماست انشالله که حلالم کن
@@danielshahmohamady رابطه دین با فطرت و ساختار خلقت آدمی مگر جز همینه؟ این کتاب خدا یکی از اسمهاش ذکر هست دیگه، ذکر و یادآور چی؟ جز همان ساخت و باطف آدمی؟ جز فطرت و همان استعدادها و ظرفیتهای آدمی است؟ و مگر اخلاق یکی از همین فطریات نیست که دین آمده تا به یاد ما بیاره؟ آیا اگر اخلاق رو از اینطور جدا و پیشا دین بدانیم خود این مبدل به چشم اسفندیار برای دین میشه. الان یکی از توجیهاتی که برای انواع عرفانها مثلا صوفیانه میشه اینه که فرا دینی هست! خیلی موارد دیگه رو میشه همینطو ر از دین جدا کرد یعنی در حقیقت جدا نیست اما جدا سازی ذهنی میشود کرد. خلاصه که اخلاق مگر یکی از مواردی نیست که دین آمده تا بیاد بنی آدم بیاره؟ و از دین هم منظور اسلام است که همه ادیان الهی همین اسلام هستند
@@hamidkeshavarzi3365 اگر منظور شما از دین آن چیزی ست که آخوندها میگویند خیر به اخلاق ربطی ندارد شما میتونی بری حوزه علمیه قم بدون اینکه غربی بلد باشی قرآن بخونی با چهارتا کتاب مکاسب و فلان مرجع تقلید بشی ، درباره این دین هیچ گفتگویی نداریم ، دوم اینکه قرآن برای مفهوم آفرینش دو واژه دارد یکی خلقت دوم فطرت ، اگر فرض کنیم که خلقت آفرینش سخت افزار من ست فطرت نرم افزاری ست که من را باهوش و عاقل میکند فارغ از اینکه در سخت افزار من سیاه یا سفید باشم یا زن یا مرد باشم ، این ترم افزار مثل تمام نرم افزارهای دیگه با کلمات نوشته شده و با کلمات کار میکند ، پس جهان ِ انسانی دوگانهایست از ماده و کلمه و این کل جهان انسان ست با تمام سیارهها و ستارهها و جانورانش نه اینکه آنها آفرینش دیگری دارند جدای از من ، همهی آنچه جهان ِ آفرینش برای انسان ست از این دوگانه ساخته شده و چون فاطر به انسان کلمات را آموخته ست پس انسان میتواند این نرمافزار را برای خودش بازنویسی کند و شکل و رنگ و طعم و مزه و بو و لمس این ماده را تغییر دهم یعنی کلمهای را که دنبال میکنم و آن را در ذهن خودم تکرار میکنم و جهان را در حیطه اختیاراتم تغییر میدهم مشخص میکند که من چه دینی دارم اکر کلمه حق را دنبال کنم یعنی آنچه در قرآن ست میشوم مسلمان اگر از خودم مفاهیمی جعل کنم بگویم این عرفان فلان ست و آن علم بهمان خب دیگر مسلمان نیستم آدمیزاد اگر کلمات حق را دنبال کند انسان میشود و اگر کلمات باطل را دنبال کند حیوان میماند ، هر کلمه یا اسم اگر مسما داشته باشد مثل الرحمان میشود کلمه حق و اگر مسما نداشته باشد باطل ست ، کلماتی که در قرآن هستند مسمای حق دارند و کلماتی که ما از خودمان جعل میکنیم میگوییم این لیبرالیسم ست و آن سوسیالیسم یا عرفان حلقه و سایتولوژی یا آن فیل مقدس که در اتاق تاریک به اونجایش دست میزنی و الا ماشالله حرفها و مفاهیمی که جعل شده در هزاران سال اینها پیروی از مفاهیم باطل هستند ، نمیدونم تونستم این دوگانه ماده و کلمه رو توضیح بدم یا نه ، قل کن فیکون ، کلمه قل رو رها میکنیم و میگوییم کن فیکون ، قل هم مهمه ، گفتن یک فاعل داره و اون فاعل کلمهای میگوید و ماده از این کلمه از این امر از این حق پیروی میکند ، مثل اینکه با گل پرنده بسازی بگی بپر زنده بشه بپره ، اون کلمه هم به اندازه گوینده مهم هست یعنی این طور نیست که امام سخن لغو و باطل بگوید آن گونه که سخن حق جز از امام شنیده نشود این انسان بودن جدای از کلماتی که میگوید نیست و کلماتی که میگوید همان ست که در ازل فاطر آموخته ست و من با پیروی از امام به مرتبهای از مقام انسانیت میرسم که انسان کامل در کمال مطلق آن ست ، ببخشید طولانی و پیچیده شد ، قطعا با آخوندیسم برآمده از تاریخ متفاوت هست اما قطعا بر دو بنیاد ِ قرآن و اهل بیت ایستاده ، جهان ِ انسانی از دو امر ِ قرآن و امام ساخته شده و پیروی میکند امام هم زاده شده و میمیرد خلقتی از ماده دارد متافیزیکی نیست ، اخلاق یک امر متافیزیکی نیست بلکه علمیست که من کلمه حی را در زندگی تجربه و سلوک میکنم ، انشالله
سلام علیکم و رحمت الله❤ چقدر خوشحالم و خرسند ازینکه زمامدار مکتب امام خمینی ره مقام معظم رهبری امام خامنه ای شدند چقدر استاد قرائتی فرمودن حوزه قران محور نیست و چه فریادهایی سر دادند خدارو شکر که خداوند جناب استاد عباسی رو به ما هدیه کرد و چقدر قرانی مباحث رو بررسی کرد این موضوعاتی که شما بررسی کردید و تفکر و تفقه کردید یک شاهکاره و دستمریزاد داره بخدا قسم که امثال مثل آقای داماد به اندازه یک شاگرد استاد عباسی تفقه در دین رو نداره و من اگر جای ایشون بودم بخدا قسم عمامه رو از سر بر میداشتم و سره جلسات کلبه کرامت حاضر میشدم
عالی
دمتون گرم❤
خدا قوت 🌹
🙏🙏
Perfect 👍 thank you
You're welcome 😊
@MaysamAzarbakhsh1 🌹
خداقوت 🙏🌹🌹🌹
تشکر🙏
@MaysamAzarbakhsh1 🌹
You are genius! Love your videos. 💯
Thank you man🙏
میثم جان اصول اخلاقی وابسته به دین یا ایدهئولوژی خاصی نیست ، ما اخلاق مسیحی یا یهودی یا اسلامی نداریم ، یک اخلاق وجود دارد و آن اخلاق نه تنها در آموزههای تمام پیامبران مخصوصا فرزندان ابراهیم کاملا یکسان ست بلکه بسیاری از اصول اخلاقی فارغ از فرهنگ و زبان ، مکان و زمان یکسان ست مثل دروغ گفتن یا تهمت زدن ؛ برخی دیگر مثل قمار و ربا و شراب که در ادیان ابراهیمی یکسان ست اما در فرهنگهای مختلف آموزههای یکسان ندارد ، در یک بستر عقلی کاملا مشخص ست که در جامعه فساد ایجاد میکند ، پس اخلاق یک امر پیشادینی هست مگر اینکه از مطرح کردن اخلاق در مقابل دین هدفهای دین ستیزانه را دنبال کنیم ، من این آقای محقق داماد را نمیشناسم از اینکه شما معرفی میکنید ممنونم و حتما با روشنگری و پاکسازی و تغییرات اساسی در حوزه علمیه قم و کلا فضای تاریک و منفعل و پر از فساد آخوندیسم موافق هستم و حمایت میکنم اما درباره اخلاق قطعا باید پیش از دین باشد و حتما باید علم اخلاق را پیش از دین آموزش داد ، البته من این علم را به آن صورت که آیت الله طباطبایی تئوریزه کردن میشناسم با بیان بسیار شیوا و روان مرحوم سید محمد شجاعی ، امیدوارم بتونیم درباره علم اخلاق بیشتر گفتگو کنیم و بیشتر در جامعه شناخته و فراگیر بشه و در آموزش فرزندان مان وجود داشته باشد .
سلام برشما
گمونم منظورتون آنچه در فطرت است و یا سنن خانوادگی و قبیله ای است.
بهرحال تشکر از شما،استفاده کردم🙏🙏
@@M.Azarbakhsh آفرین درست گرفتی ، علم اخلاق درباره مفاهیمی صحبت میکند که در روز آفرینش که خالق خلقت کرد فاطر هم فطرت کرد و کلمات را آموخت آنگونه که ما اکنون گنگ نیستیم و میتوانیم سخن بگوئیم، برای توضیح بیشتر عرض میکنم ، آدمیزاد در فردیت خود حیوانیست که سخن گفتن بلد ست اما کسی نیست که با او سخن بگوید ، چون سخن گفته نشود راست و دروغ نخواهد داشت پس آدمیزاد در جامعه وارد میشود و سخن میگوید و در آزادی و اختیار انتخاب میکند دروغ یا راست بگوید و هرکدام از این دو عمل ست و اثر دارد ، آن اثر چهره آدمیست که اگر راست باشد زیبا ست و اگر دروغ باشد زشت ، این گونه آدمیزاد میتواند انتخاب کند که حیوانی ناطق ولی زشت و بد بو و زخمت و لزج باشد یا انسانی زیبا و و خوشبو که چون حریر و دیبا او را دربرگیرد هرگز سخن لغو و باطل نشنود ، این فلسفه نیست عرفان نیست علم به معنای ساینس هم نیست بلکه علم اخلاق ست ، که عالم دارد و معلم و معلوم ست که کدام عمل کدام اثر را دارد ؛ قدر اندازه ست و مقدر یعنی هر چیزی را به اندازه گرفته و بردیدهاند تا به کسی ستم نشود و هرکس را به اندازه تواناییش تکلیف میکنند ، سرنوشت را من مینویسم یعنی اثر اعمال من در تکتک مولکولها و اتمهای جهان چنان ثبت میشود که جهان را شکل من میکند پس اگر در جهان زشتی میبینیم همچون فال بد ، نزد خودمان ست که پندار و گفتار و کردارمان زشت ست و این کتابی ست همواره در حال نوشتن آنیم که اگر در چهارچوب مفاهیم بنیادین خرد یا علم اخلاق باشد انسانی زیبا با کتابی در دست راست هستیم وگرنه جانوری زشت و کریه با پاره اوراقی در دست چپ ، باری علم اخلاق را باید دنبال کرد و با مفاهیم حق اندیشید و قطعا از هرگونه مذهب به ویژه آخوندیسم دوری کرد و به دین حنیف ابراهیم و تسلیم پیامبر امین بود ، ببخش میثم جان طولانی شد زحمت خواندنش با شماست انشالله که حلالم کن
@@danielshahmohamady رابطه دین با فطرت و ساختار خلقت آدمی مگر جز همینه؟ این کتاب خدا یکی از اسمهاش ذکر هست دیگه، ذکر و یادآور چی؟ جز همان ساخت و باطف آدمی؟ جز فطرت و همان استعدادها و ظرفیتهای آدمی است؟ و مگر اخلاق یکی از همین فطریات نیست که دین آمده تا به یاد ما بیاره؟ آیا اگر اخلاق رو از اینطور جدا و پیشا دین بدانیم خود این مبدل به چشم اسفندیار برای دین میشه. الان یکی از توجیهاتی که برای انواع عرفانها مثلا صوفیانه میشه اینه که فرا دینی هست! خیلی موارد دیگه رو میشه همینطو ر از دین جدا کرد یعنی در حقیقت جدا نیست اما جدا سازی ذهنی میشود کرد. خلاصه که اخلاق مگر یکی از مواردی نیست که دین آمده تا بیاد بنی آدم بیاره؟ و از دین هم منظور اسلام است که همه ادیان الهی همین اسلام هستند
@@hamidkeshavarzi3365 اگر منظور شما از دین آن چیزی ست که آخوندها میگویند خیر به اخلاق ربطی ندارد شما میتونی بری حوزه علمیه قم بدون اینکه غربی بلد باشی قرآن بخونی با چهارتا کتاب مکاسب و فلان مرجع تقلید بشی ، درباره این دین هیچ گفتگویی نداریم ، دوم اینکه قرآن برای مفهوم آفرینش دو واژه دارد یکی خلقت دوم فطرت ، اگر فرض کنیم که خلقت آفرینش سخت افزار من ست فطرت نرم افزاری ست که من را باهوش و عاقل میکند فارغ از اینکه در سخت افزار من سیاه یا سفید باشم یا زن یا مرد باشم ، این ترم افزار مثل تمام نرم افزارهای دیگه با کلمات نوشته شده و با کلمات کار میکند ، پس جهان ِ انسانی دوگانهایست از ماده و کلمه و این کل جهان انسان ست با تمام سیارهها و ستارهها و جانورانش نه اینکه آنها آفرینش دیگری دارند جدای از من ، همهی آنچه جهان ِ آفرینش برای انسان ست از این دوگانه ساخته شده و چون فاطر به انسان کلمات را آموخته ست پس انسان میتواند این نرمافزار را برای خودش بازنویسی کند و شکل و رنگ و طعم و مزه و بو و لمس این ماده را تغییر دهم یعنی کلمهای را که دنبال میکنم و آن را در ذهن خودم تکرار میکنم و جهان را در حیطه اختیاراتم تغییر میدهم مشخص میکند که من چه دینی دارم اکر کلمه حق را دنبال کنم یعنی آنچه در قرآن ست میشوم مسلمان اگر از خودم مفاهیمی جعل کنم بگویم این عرفان فلان ست و آن علم بهمان خب دیگر مسلمان نیستم آدمیزاد اگر کلمات حق را دنبال کند انسان میشود و اگر کلمات باطل را دنبال کند حیوان میماند ، هر کلمه یا اسم اگر مسما داشته باشد مثل الرحمان میشود کلمه حق و اگر مسما نداشته باشد باطل ست ، کلماتی که در قرآن هستند مسمای حق دارند و کلماتی که ما از خودمان جعل میکنیم میگوییم این لیبرالیسم ست و آن سوسیالیسم یا عرفان حلقه و سایتولوژی یا آن فیل مقدس که در اتاق تاریک به اونجایش دست میزنی و الا ماشالله حرفها و مفاهیمی که جعل شده در هزاران سال اینها پیروی از مفاهیم باطل هستند ، نمیدونم تونستم این دوگانه ماده و کلمه رو توضیح بدم یا نه ، قل کن فیکون ، کلمه قل رو رها میکنیم و میگوییم کن فیکون ، قل هم مهمه ، گفتن یک فاعل داره و اون فاعل کلمهای میگوید و ماده از این کلمه از این امر از این حق پیروی میکند ، مثل اینکه با گل پرنده بسازی بگی بپر زنده بشه بپره ، اون کلمه هم به اندازه گوینده مهم هست یعنی این طور نیست که امام سخن لغو و باطل بگوید آن گونه که سخن حق جز از امام شنیده نشود این انسان بودن جدای از کلماتی که میگوید نیست و کلماتی که میگوید همان ست که در ازل فاطر آموخته ست و من با پیروی از امام به مرتبهای از مقام انسانیت میرسم که انسان کامل در کمال مطلق آن ست ، ببخشید طولانی و پیچیده شد ، قطعا با آخوندیسم برآمده از تاریخ متفاوت هست اما قطعا بر دو بنیاد ِ قرآن و اهل بیت ایستاده ، جهان ِ انسانی از دو امر ِ قرآن و امام ساخته شده و پیروی میکند امام هم زاده شده و میمیرد خلقتی از ماده دارد متافیزیکی نیست ، اخلاق یک امر متافیزیکی نیست بلکه علمیست که من کلمه حی را در زندگی تجربه و سلوک میکنم ، انشالله
سلام علیکم و رحمت الله❤
چقدر خوشحالم و خرسند ازینکه زمامدار مکتب امام خمینی ره مقام معظم رهبری امام خامنه ای شدند
چقدر استاد قرائتی فرمودن حوزه قران محور نیست و چه فریادهایی سر دادند
خدارو شکر که خداوند جناب استاد عباسی رو به ما هدیه کرد و چقدر قرانی مباحث رو بررسی کرد
این موضوعاتی که شما بررسی کردید و تفکر و تفقه کردید یک شاهکاره و دستمریزاد داره
بخدا قسم که امثال مثل آقای داماد به اندازه یک شاگرد استاد عباسی تفقه در دین رو نداره
و من اگر جای ایشون بودم بخدا قسم عمامه رو از سر بر میداشتم و سره جلسات کلبه کرامت حاضر میشدم