قصه ظهر جمعه - داستان قالیچه کهنه

قصه ظهر جمعه فوق داستانی بسیار جذاب از سری قصه ها و داستان های پندآموز گذشتگان ماست که با گوش دادن به آن می توان لحظات مفرحی را برای خود و خانواده رقم زد.
قصهٔ ظهر جمعه باقدمت ترین برنامه "رادیو ایران" است که از سال ۱۳۱۹ تا به امروز ادامه دارد. این برنامه پیرامون داستان، قصه ها و افسانه های ایران، هر ظهر جمعه به نقل قصه‌ای منتخب می‌پردازد.
قصه ظهر جمعه توسط فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی بنیانگذاری شد. صبحی حدود ۲۴ سال قصه گویی این برنامه را بر عهده داشت. پس از او به ترتیب علی جواهرکلام، ایرج گلسرخی، حمید عاملی و مصطفی موسوی گرمارودی هر یک از چند ماه تا حداکثر پنج سال، گویندگی این برنامه پر شنونده رادیویی را بر عهده گرفتند. آخرین قصه گوی این برنامه محمد رضا سرشار رضا رهگذر برای ۲۴ سال از ۲۲ بهمن ۱۳۶۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۸۴ راوی داستان‌ها بود.
#نغمه_فاخته
#Naghmeye-Fakhteh
#قصه-ظهر-جمعه
#Gheseye-Zohre-Jomeh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید
telegram.me/jo...

[@aaseah13836]

خيلي عالي ❤❤❤❤❤

[@simi.nator.3455]

من هر جمعه این قصه ها را گوش میدادم

[@shimasadeghi1943]

به به بسیار زیبا تنها برنامه تو چهل سال گذشته همین فقط زیبا به یادمانی بود

[@katayonyp841]

قصه ظهر جمعه...چقدر حس قشنگ و نوستالژیکی دارن این قصه ها برامون...ممنون از ایجاد اینهمه حس خوب

[@NaghmeyeFakhteh]

Katayon Yp
سلام دوست عزیز
به خاطر همین احساس این کارارو آپلود کردم و بس

[@farhadkamyas1214]

@@NaghmeyeFakhteh تشکر از معرفت شما

[@hassanalinejad803]

چی بگم عالی چه زود گذشت دنیا بی وفا 😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣

[@Extremeistic]

Goodygood

[@melika1991_HP]

با حرف هاى بابا بزرگ خيلى موافقم…✅

[@simi.nator.3455]

واقعا یادشون بخیر

[@sattarghasemei4485]

❤❤❤❤

[@alexice00]

خیلی وقت بود دنبالش بودم عالی عالی

[@NaghmeyeFakhteh]

Mohammad Shojae
فقط میتونم بگم خدارو شکر

[@neabba2823]

يادش بخير من و خواهرم هر جمعه اين برنامه رو گوش ميكرديم

[@jarosaro1652]

I have alot of memorabilia of this Friday story really loved it so much

[@افراسیابافراسیابی]

یادش بخیر من هر جمعه به این برنانه گوش میدارم هم قصه هاش خوب بود هم صدایه گوینده قصه یه برنامه دیگه هم بود که هر شب پخش میشد با اسم راه شب اون برنامه هم خیلی عالی بود یادمه زمستون راه شب بیشتر حالا میداد عجب زود گزشت انچه از سر گزشت شد سرگزشت تا که خواستیم یک دو روز فکر کنیم بر سر دیوار بر روی پارچه نوشتن فلانی درگزشت

[@مهدیآقازاده-ظ7ت]

گذشت نه گزشت عزیزم

[@farhadkamyas1214]

دمتان بسیار گرم جناب استاد نغمه فاخته عزیز، داستان بسیار بسیار عالی و جالب و ارزشمند و زیبائی بود مانند همیشه و مابقی کارهایتان، دست و پنجه شما درد نکنه، با سپاس فراوان، پایدار و پاینده و سبز باشید با آرامش خیال
May,5,2019

[@nargesgoli4642]

انگلیسی‌ها همیشه از ملتها دزدی‌ها کرده‌اند.

[@narjesakbari6733]

یادش بخیر بچه بودیم با باباهامون میرفتیم نماز جمعه ما دختر کوچولو بودیم مینشستیم دور تر از صف با دختر عمه پامون رو میگذاشتیم توی جوب آب خنک چقدر میچسبید بعد برمیگشتیم خونه و من میرفتم خونه همسایه با سه تا دختر همسن و سال من روی قالیچه قشقایی زیر سایه درخت انگور لم میدادیم وقصه ظهر جمعه رو میشنیدیم و من که تو دلم شور صبح شنبه مدرسه هم بود و شیرینی قصه و صدای قصه گو ❤️❤️❤️❤️

[@forozanyosefzadeh9329]

كجا رفتن اون جمعه ها؟؟؟!!!ديگه هيچوقت برنميگرده،ياد اون دوران دوستان،پدران، مادران، عزيزان از دست رفته و از همه مهمتر عمر ازدست رفته،ب خ ي ر

[@tamimhamidi7759]

صدات به درد قصه تعریف کردن نمیخوره عمو

[@hastimaleki4981]

Gomsho

[@mojtabasojoodi9287]

tamim Hamidi به به ازقصه های زیبای آن زمان