ممنون از مبحث خوبتان .این موضوع کلا پیچیده است و خیلی مفید بود .تنها مورد اینکه هر دو مهمان بخ خصوص آقای حقیقی راد به فارسی مسلط نبودند .در چنین مباحث پیچیده ای از استادان بلیغ تر استفاده شود موصوع بیشتر باز می شود .ممنون
بسیار بحث و برنامه عالی بود . تسلط اقای کریمی تو بحث اگزیستانسیالیسم و مهارت مجری گریش باعث شده که ارتباط خیلی خوبی بین مخاطبان و این برنامه شکل بگیره.
اگ میخوایید این موضوع و بحث رو متوجه یشید اپلیکیشین کست باکس رو نصب کنید و رواق رو سرچ کنید آقای فرزین رنجبر خییییلی دقیق و موشکافانه این موضوع رو تحلیل و توضیح میده ولی باید حوصله به خرج داد و همچنین به زمان نیاز داره.
اونای که فکر میکنن مهمانها قدرت بیان ندارن باید در نظر داشته باشن که این فلسفه در بطن فرهنگی و فکری اروپا پرورش یافته با مفاهیم کاملا جدید که برای خود اروپایی ها هم گنگ و نامفهوم بنظر میرسه چه برسه برای ما که تو یه فرهنگ و پارادایم متفاوت هستیم. بنظرم این برنامه در حد خیلی خوبی قابل قبول درآمده. انتظار بیشتر دارین برید مطالعه کنین
سلام امکانش هست اقتصاد دان های لیبرال و چپ رو دعوت کنید باهم در یک برنامه و صرفا به بحث درباره اقتصاد(نه وجوه فرهنگی لیبرال و سوسیالیستی ) جهان و برنامه ای جدا برای اقتصاد ایران داشته باشید؟
اگزیستانسیالیسم و سعوالهایی که مطرح میکند دقیقا برای امروز اهمیت پیدا میکند. زندگی فرای معنی و به تعبیری بیمعناست. معنی را من به زندگی میبخشم با رقصی زیبا، سرودی زیبا و افسانهای بس شخصی 🙏
همه سر کاریم باید بگردیم اونی که ما را سر کار گذاشته پیدا کنی....من از سریال متهم گریخت خیلی یاد گرفتم تا برنامه شما اونجا که هاشم اقا گفت این دنیا ده شه هم نمی ارزه
سپاس از جناب کریمی که یک تنه بار انتقال مطلب را به دوش کشیدند. راجع به میزان دانش مهمانان در کمتر از یک ساعت نمیتوان قضاوت کرد اما متاسفانه باید گفت که مهمانان ارجمند به شدت از ضعف قدرت بیان و سخنوری رنج میبرند. نفس کم میاورند، بریدهبریده و از همگسیخته صحبت میکنند و پیوسته به دنبال واژه میگردند!
اینکه انسان یک روح است کاملا عبارت درستی است. اینکه روح یک رابطه است این عبارت نیز کاملاً درست هست. اینکه روح با خودش رابطه برقرار میکند این نیز سخن درست و قابل فهم است. اما این سه گونه توصیف از عبارات فوق که روح چیست را معنا کند معنی نمیکند. شکل ساختاری عالم هستی پلاریته است. و شرط بودن یک ساختار پلارتیه به چرایی آفرینش ، چینش و چگونگی خودآگاهی و هوشمندانه جنباندگی جنبش تمامی جنبندگان است که چگونه بودن جنبندگان در جهت جنبش زیستن خود همگی در شکل های جبر و اختیار مختارند. اگر موجودی به واسطه اندامهای حسی خود خوداگاه هوشمند میشود این به این دلیل است که آن موجود در درون وجود خوداگاه هوشمندی غوطهور است که این وجود یگانه جنبانده ضمیر ناخودآگاه تمامی موجودات عالم هستی را عهدهدار است. که در بی قیاسی آن وجود یگانه فضای آسمان است و برای موجودات زمینیان هوای احاطه شده به دور زمین است.
سارتر وجود قبل می آید بعد اِسانس در ین اینجا به معانی اَکت یا کارها و مسئولیت انسان هست ولی میشه گفت خود از نظر حقوق بشر انسان وجود داشتنش خارج از مسئولیتها در شکم مادر و سپس تولد دارای حقوق بشر هست
آقای کریمی عزیز لطفاً کسانی را دعوت کن که برای بحرف آوردن آنها مجبور نشی به آنها تقلب بدی و حرف تو دهنشون بزاری تا با من و من چند کلمه ای جواب پس بدن !
اگر خدا نباشد ، آزادی وجود دارد و آزادی یعنی مسعولییت پذیری. بشر مسعولییت شخصی دارد در مقابل رفتار و کردارش و گفتارش و با پذیرفتن مسعولییت تام شخصی ، بشر احتیاجی به خدا ندارد .
بسیار بحث خوبی بود، ممنون از شرکت کنندگان و آقای کریمی که مانند همیشه برنامه را به نحو جامعی مدیریت نمودند. اگر امکان دارد در برنامه بعد کمی هم به موضوع ژنتیک بپردازید، چرا که ما همراه با ژنهایمان به این دنیا پرتاب می شویم و بخش عظیمی از ماهیتمان را با خود به همراه می آوریم.
در پاسخ به "existential crisis" در میان اندیشه های مختلف و پاسخ به معنای زندگی ،کدام پاسخ در میان این اندیشه ها شاید به حقیقت نزدیکتر و مورد نظر اکثر این اندیشه هاست ، و وحدت بیشتری در گفتمان این اندیشه ها ایجاد میکند؟ چون پولورالیسم یا تنوع در پاسخ ها مانع ایجاد یک جامعیت و آرامش و قرار دل میشود. کدام اندیشه ، این کثرت در پاسخ ها را به وحدت نزدیک میکند؟
برای فهم مسائل فلسفی باید زمینه فکری داشت کسی که برای اولین بار و آنهم نه از طریق خواندن کتاب بلکه در زمان محدود برنامه پرگار بخواهد چیزی دستگیرش شود مسلما به نتیجه ای نخواهد رسید شاید در بخش دوم با توجه به اینکه به طور اخص با مثالهای ملموس در ایران صحبت شود کمی درک بیشتری داشته باشیم
شما که قبلا هم ایشون را دعوت کرده اید و میدانید که بیان خوبی ندارند و سخت صحبت میکنند چرا از فرهییختگان دیگر دعوت نمی فرمایید، بنظر من خیلی با اعصاب مخاطب در کلنجار است، ممنونم
مختار بودن موجودات در چگونگی جهت جنبش، گزینه اختیار مربوط به جاندارانی است که در شکل زیستن خود طبیعی زیست و طبیعت گرا و خطی زیست هستند که به چنین کنش رفتاری در گزینه اختیار کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی خوانده میشود که در این نوع کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی دیگری به رسمیت شناخته نمیشود.. اما انسان برخلاف سایر جانداران در بطن تولد فاقد هرگونه کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی است. و مقید بودن انسان به شکل زیستن جبری ، ناشی از طبیعت آموزش پذیری انسان است چونکه شکل زیستن آنسان طبیعت گریز و هنر ساخت و غیرخطی زیست است که انسان بودن را از طریق آموزش برای انسان سبب میشود.
نه وجود بر بودن مقدمه نه بودن بر وجود این موارد مسائل انتزاعی و در ذهن آدم هست وجود و ماهیت دو مورد مجزا نیست بلکه یک ماهیت واحد هست برای مثال انسان بودن به جسم داده نمیشه یا جسم به انسان بودن داده نمیشه ما یک ماهیت کل به نام انسان داریم دارای یک سری ویژگی هست نیاز جنسی یا نیاز به غذا به انسان داده نشده بلکه انسان با اون زاده شده کلیت فلسفه اگزیستالیسم غلطه جون وجود اش دارای پارادوکس هست چطور ممکنه وجود به صورت مطلق نسبی باشه برای مثال چطور به صورت مطلق گاو بودن یک امر نسبی هست گاو گاوه مهم نیست در نظر انسان چطور باشه ولی گاو همیشه گاوه
اصطلاح « وجود گرایان » را اگر کمی دقت خوداگاهانه شود بخوبی روشن میگردد که انرا باید « توهم گرا » نامید تا وجود گرا ....لذا اگر اصطلاح وجودگرایان را در ماهیت انچه رخ داده معنی کنیم در واقع « توهم گرایان » بوده که البته اگر متوجه باشیم که صرف مرور اندیشه دیگران و درک انچه گفته اند به معنای « اندیشیدن » در معنای ماهوی خود نبوده و در واقع مرور اندیشه دیگری است که این اندیشیدن ممکن است فرسنگها از « حقیقت » فاصله داشته باشد ولی به علت تداوم دوره « رکود فکری » و عادت به اینکه « افرادی انکشت شمار توهماتی را مورد کاوش فکری قرار داده و تعداد زیادی این توهمات را مرور فکری کرده و صرف درک این توهمات را علم و اگاهی توهم کنند » و توجه نداشته باشند صرف مرور اندیشه دیگری و درک ان در ماهیت خود « اندیشیدن خوداگاهانهدو مستقل » نبوده بلکه صرفا « مرور اندیشه دیگری بوده » که میتواند توهمی بیش نباشد ولی به شاخصه دوره رکود و عادت انرا حقیقت توهم نموده و بلافاصله « باور » کند و این انگشت شماران متفکر متوهم در واقع « مریدان منفی متعصب توهمات درگذشتگان » بوده و در نتیجه هیچ فرقی با مریدان مثبت توهمات در گذشتکان نداشته و نتیجه یکی شده « دور شدن از حقیقت» یعنی انچه خود مسوولیت بازیابی انرا داشته اند و دارند
چقدر پیچیده. برداشت من از نوشته شما دادن دستور العملی است که« انسان نباید آنچه دیگران بر او تأثیر میگذارند را بی هیچ اندیشه ای بپذیرد. اندیشه ای که از آزادی بدون قید و شرط می آید. و انسان باید خلاق باشد در انتخاب و اندیشه.» وگرنه تحولی در جهان نخواهیم دید.البته این آزادی بی قید و شرط ممکن است باعث بیراهه هایی در تحول خود شخص و یا دنیا بوجود بیاید. در واقع باید تاثیر این انتخاب آزاد را بر پیرامون مورد بررسی قرار بگیره.
@@mahmouddadvand9874 نه چندان پیچیده هم نیست چون آنچه در جواب نوشته اید معلوم است که مطلب را متوجه شده آید « اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل هر فرد آدمی در مورد هر موضوعی » ......البته بر خلاف نتیجه ایکه پیش بینی نموده آید که ممکن است « بیراهه یا انحرافی از حقیقت در تحول خود شخص یا دنیا بوجود آید » کاملا برعکس « اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل هر فرد آدمی متکی به نیروی خرد و توانمندیهای درونی او » علامت برون رفت از دوره رکود فکری و بحث و مباحثات فکری بیشتر و کمک هر چه بیشتر به « بازیافت حقیقت » « فلسفه خلقت » « شناخت هستی خود » و « هستی کل » و « رابطه هستی خود با هستی کل » و « بازیافت یا آگاهی به مسوولیت بنیادین خود در قبال آزادی توان اراده » و با توجه به جنبه های مشترک توانمندیهای روح آدمی با این اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل زودتر و بهتر همه به « حقیقت هستی یا حقیقت وجودی » میرسند و نه صرفا تکرار توهمات معدود اندیشمندان درگذشته و تلاش فکری صرفا برای مرور اندیشه متوهمانه آنان و باور آن و بدون هرگونه اندیشه منتقدانه و مستقل نسبت به آن
@@mahmouddadvand9874 نه چندان پیچیده هم نیست خصوصا چون متوجه شدید اصل موضوع را که نوشتهشده ولی هرچند در نتیجه آن که « این اندیشیدن خودآگاهانه مستقل در مورد مرور اندیشه دیگران را منجر به بیراهه هایی در شخص یا دنیا قلمداد نمودید ولی باید اذهان نمود اگر دقت خودآگاهانه نمایید متوجه خواهید شد که برعکس آنچه نتیجه « اندیشیدن خودآگاهانه » قلمداد کردید نه تنها بیراهه شخصی و بیراهه در سطح دنیا به حداقل میرسد بلکه با توجه به جنبه های مشترک توانمندیهای آدمی همانند « خرد » که در همه به یک « حکم واحد » البته در اصطلاح « خرد ناب » یعنی توان خرد مستقل و بدون تاثر از تمایلات ناخودآگاهانه و توجیهات خودفریبانه ناشی از نیروی کششی منافع زودگذر ولی در دسترس به قیمت قربانی کردن نفع پایدار با خودفریبی و نادیده گرفتن آن نفع پایدار و این جنبه های مشترک روح آدمی مسلما با توجه و اندیشیدن خودآگاهانه به نتیجه واحدی خواهد رسید و مضاف به اینکه این تلاش فکری خودآگاهانه علامت برون رفت از دوره رکود فکری و ایجاد بحثها و مباحثات فکری بین افراد بنحو سازنده که به بهترین نحو ممکن از وضعیت بیراهه رفتن شخص و جامعه جلوگیری مینماید و لذا نتیجه ایکه تصور نمودید کاملا برعکس و پیش مقدمه « بازیابی حقیقت » و نرفتن به بیراهه و پیدا کردن « راه درست و حقیقت » بوده و هست و خواهد بود
فلسفه به خودی خود پیچیده هست. لطفا از کسانی دفوت کنید که فصاحت کلام و مستعد بلاغت باشند. این مهمان اولتون برای سخن گفتن خسته میشه . حس میکنم زیر بار سنگینی در حال حرف زدنه . من متوجه نمیشم چی میگه. به نفر دوم نرسیده دلزده شدم
سلام اقاى كريمى عزيز ، زن ، زن به دنيا مى ايد؛ از نظر علمى، هو ر مون ها ، رحم و ديگر اعضاى وجودش با مرد تفاوت دارد. خانم سيمون دو بو وُ ار اشتباه كرده اند. زن در جامعه ى سر كوبگر و مرد سالار ، "جنس دوم " مى شود. يك نوع تبعيض نژادى و فاجعه اى كه هنوز ادامه دارد. با احترام . 🍀
اشتباه وجود گرایان همچنان باقی است که نتوانسته به قسمت خودآگاه ذهن راه یابند و درگیر ناخودآگاه ذهن مانده و بیشتر از آنکه توان گذر از قید و بندهای انحرافی درگذشتگان را داشته باشد به نحو منفی مرید آن شده و نتوانسته به آنچه باید « آگاهانه » خود بازیابی کند درگیر « نفی آنچه دیگران گفته » بدون اینکه خود بنحو مستقل « آنچه را باید بازیابی کند » بدان پرداخته و خودآگاهانه اندیشیدن کند و آنرا « بازیابی » کند و این « بازیابی » را « مسوولیت » خود در برابر « اراده آزاد » خود بداند که پیش مقدمه آن ورود به دنیای درونی خود بوده و قبل از اینکه بخواهد به آنچه بیرون از خود « توهم » میکند به آنچه « درون دنیای درونی اوست » را یافته و در مورد آن « اندیشیدن » نماید و قبل از آن در مورد مفهوم « توان اندیشیدن » مکث نموده و ماهیت آنرا « بازیابی » کند و این توجه و مکث صورت نگرفته و صرفا به آنچه به عنوان جهان بیرون که قبل از هر چیز بدان « اصالت وجودی » داده یعنی « جهان بیرونی » پرداخته و از « اصل » غافل و به« فرع » پرداخته ...و نتیجه آن « دور شدن از حقیقت » و فرو رفتن در « توهمات » می باشد ادامه همان انحرافات درگذشتگان یا آگاهیهای بدلی یا توهماتی است که در ماهیت خود از « حقیقت » بدور مانده که مسوولیت بازیابی آنرا داشته است.......چون این « مسوولیت » روی دیگر « ازادی حقیقی » است که روی دیگر « توان اراده » در ادمی است که میتواند هر تصمیمی را بگیرد و قبل از اینکه به دنیای بیرون خود ارتباط یابد بدوا به « توان خرد » و « احساس زیبای شناختی و ارامش و ناارامی ؛ لذت و درد روح ادمی » مرتبط میشود که « چگونه ادمی از این ازادی حقیقی توان اراده روح خود با توجه به توان خرد و توانمندیهای دیگر و خصوصا توان احساس ارامش و درد و ناارامی و عذاب روح خود » کمترین اسیب را متوجه خود نموده و به « ارامش پایدار » برسد نه اینکه با تمسک به ارامشهای بدلی و دور زدن ارامش پایدار در نهایت ملال و ناارامی و اسیب و درد و رنج پایدار را برای خود و دیگران در همین دنیا رقم زند ....و این ازادی حقیقی با درک و توجه این شاخصه ها محدود و مقید میگردد
39:13 ما بخاطر نیاز هایی که داریم و راهی که بر اثر فرهنگ و خیلی چیزای دیگه برای رفع نیاز هامون چه اگاهانه چه نه زیاد اگاهانه انتخاب کردیم ، نقش هایی گرفتیم در قالب خانواده بعد جامعه که تقریبا بالاجبار مجبور به انجام کار هایی هستیم که شاید گاهی هم نخواهیم. و دقیقا به همون دلایل فرهنگی و غیره راه های شانه خالی کردن از زیر بار این کارها، حتی وقتی که شاید دیگر نیاز های سابق وجود نداره به دلیل سن و سال یا هر دلیلی، در قالب باور ها ، اعتقادات فرهنگی و اشکال مختلف بر ما بسته شده. از قبیل با لباس سفید به خانه بخت رفتن و با کفن برگشتن. یا مرد که گریه نمیکنه و اینکه مثلا مردی گفتن زنی گفتن. در حقیقا این فرهنگ هست که به قول خودش بهترین راه رو برای رفع نیاز های متفاوت انسان به شکل مصالمت امیز در جامعه در طول زمان تبیین کرده که ، انسان ها تقریبا به ناچار در اون قالب ها قرار میگیرن. مثل در حرفه ای شاغل شدن و تبدیل به مثلا بنا مکانیک نقاش شدن. این میان کسانی که از این بند ها قصر در رفتن معدود انسان هایی هستن که با نیازهایی متفاوت به دنیا میان و بزرگ میشن و به همین دلیلی در قالب ها و چارچوب ها قرارنمیگیرن چون نیازی مشابه اکثریت جامعه ندارن و در حقیقت از طرف جامعه ترد میشن چون دهن کجی هستن به تمام اون قالب های فرهنگی، مخصوصا اشخاصی که حالا نیازی دیگر ندارن اما گرفتار اون چهارچوب ها هستن. مثل اشخاصی که گرایشو تمایلات جنسی متفاوت با اکثریت جامعه دارن
با مهر و درود و آرزویِ تندرستی و کامیابیِ همواره اتان . میخواستم به آگاهیتان برسانم که از چندین دهه پیش روشن شده که هم خانم دوبُوآر وهم آقای سارتر از همکارانِ نزدیکِ دولت دست نشاندهِ « ویشی » بوده اند .! تلاش هایِ مذبوحانه زیادی نیز برایِ پاکسازی و تطهیرِ هر دو آنها شده و میشَوَد که امیدوارم روزی روزگاری کف گیرشان به تَهِ دیگ بخورد وعطایشان را لقایشان ببخشند . ولی بدبختانه پی آیندِ تلاش هایِ سینه چاکانِ درشت و کوچک این دو نفر در سرتاسر جهان هنوز که هنوز است توهّم آزادی خواهی بودنِ اینان را زنده نگاه داشته است که امید است از راهِ رسانه هایِ همگانی روشنگر به این سوء تفاهم دل آزار پایان داد ...
متاسفانه مهمانها خیلی پراکنده صحبت کردند و نامفهوم. برای دیدن و فهمیدن به نظر می آمد باید فلسفه اگزیستانسیالیستی را بدانید بعداً این برنامه را نگاه می کردید. پراکنده گویی زیاد بود.
آنچه در داستان های سارتر برای پیدا کردن یک الگوی عملی از آموزه های اگزیستانسیالیست من دیدم، تصویر انسانهای خود محور بدون هیچگونه مسوولیت پذیری اجتماعی است. بی تفاوتی صرف به آنچه بر دیگران میرود ؛ یادم هست شخصیت یکی داستان هاش دختری را حامله میکند و بی تفاوت رهاش میکند و سارتر هیچگونه قضاوتی در این جریان را مقتضی نمیداند. فرد گرایی خارج از جامعه . نتیجه چنین بازی های فکری ظاهرا مدرن یک عده فیلسوف جامعه غرب را به از هم گسستگی دچار کرده که سرمایه داری هر چه بخواهد با این فرد منزوی و تنها میکند و هیچ صدایی از کسی برنمی اید
هر دو مهمان خیلی بد توضیح دادند ببینندگان که از این مفاهیم اطلاع ندارند به نظر میرسه هر دو معلم نبودند استاد دانشگاه نبودند چون خیلی نامفهوم توضیح دادند اگر یکجاهایی اقای کریمی توضیح نمیدادند و وارد بحث نمیشدند که هنگ میکردیم
آقای کریمی عزیز لطفاً کسانی را دعوت کن که برای بحرف آوردن آنها مجبور نشی به آنها تقلب بدی و حرف تو دهنشون بزاری تا با من و من چند کلمه ای جواب پس بدن !
علارقم تلاش های جهانی از جانب دولت ها و دین پرستان نیاز مبرم جهان و انسان امروزه .. با تشکر از شما از تولید و پخش این برنامه بسیار عالی
درود فراوان بر جناب کریمی عزیز و بزرگ . سالهاست که از برنامه فوقالعاده شما لذت و استفاده می بریم
ممنون از مبحث خوبتان .این موضوع کلا پیچیده است و خیلی مفید بود .تنها مورد اینکه هر دو مهمان بخ خصوص آقای حقیقی راد به فارسی مسلط نبودند .در چنین مباحث پیچیده ای از استادان بلیغ تر استفاده شود موصوع بیشتر باز می شود .ممنون
بسیار بحث و برنامه عالی بود .
تسلط اقای کریمی تو بحث اگزیستانسیالیسم و مهارت مجری گریش باعث شده که ارتباط خیلی خوبی بین مخاطبان و این برنامه شکل بگیره.
سپاس از شما با این برنامه های عالیتون
Thank you for your video, it is very interesing
منوچهر عاشقتم❤
منوچهر عاشقتم
😂😂 یادش بخیر سریال رضا عطاران😂😂 هاشم خان که کارش اگزوزسازی بود برای استخدام میگفت آخرین کتابی که خوندم اگزوزستانسیالیسم بوده 🙈😅😅
😂😂😂😂
😂👏🏾
I don't think he finished that one book.
😂😂😂
جمهوری اسلامی فلسفه های خطرناک برای وجودش را شناسایی میکند ... برای تخریب ان طنز میسازد .عوام لذت میبرند ... و اشائه میدهند
با احترام، بعضی از افراد با اینکه تحصیلات و دانش در مورد رشته ای خاص داشته باشن ولی داشتن بیان برای همچین برنامه هایی خیلی مهمه
ممنون آموزنده بود ❤
مجری بسیار بسیار آگاه تر از مهمانها
اگ میخوایید این موضوع و بحث رو متوجه یشید اپلیکیشین کست باکس رو نصب کنید و رواق رو سرچ کنید آقای فرزین رنجبر خییییلی دقیق و موشکافانه این موضوع رو تحلیل و توضیح میده ولی باید حوصله به خرج داد و همچنین به زمان نیاز داره.
اونای که فکر میکنن مهمانها قدرت بیان ندارن باید در نظر داشته باشن که این فلسفه در بطن فرهنگی و فکری اروپا پرورش یافته با مفاهیم کاملا جدید که برای خود اروپایی ها هم گنگ و نامفهوم بنظر میرسه چه برسه برای ما که تو یه فرهنگ و پارادایم متفاوت هستیم. بنظرم این برنامه در حد خیلی خوبی قابل قبول درآمده. انتظار بیشتر دارین برید مطالعه کنین
یادش بخیر کوچکتر که بودم چقدر از این برنامه بدم میومد و خسته کننده بود، الان خودم میشینم هر قسمت رو چندین بار میبینم.
Very good introductory dialogue..😀
برای اطلاعات بیشتر پادکست رواق رو حتما گوش بدید: روان درمانی اگزیستانسیال
بهتره قبل از شروع برنامه مقدمه ای در مورد موضوع و طرفداران و منتقدین به زبان ساده گفته بشه تا بیننده با پیش زمینی ذهنی بهتر متوجه بحث بشه
The person that plants an apple tree and produce apple is different than a person that loves to eat that apple
فوقالعاده باهوش و با سواد سیاسی فلسفی و بهتر است بگویم تو هر زمینه ای دست بالا رو داره جناب کریمی
سلام
امکانش هست اقتصاد دان های لیبرال و چپ رو دعوت کنید باهم در یک برنامه و صرفا به بحث درباره اقتصاد(نه وجوه فرهنگی لیبرال و سوسیالیستی ) جهان و برنامه ای جدا برای اقتصاد ایران داشته باشید؟
اگزیستانسیالیسم و سعوالهایی که مطرح میکند دقیقا برای امروز اهمیت پیدا میکند. زندگی فرای معنی و به تعبیری بیمعناست. معنی را من به زندگی میبخشم با رقصی زیبا، سرودی زیبا و افسانهای بس شخصی 🙏
بسیار عالیست، سپاس از شما❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
همه سر کاریم باید بگردیم اونی که ما را سر کار گذاشته پیدا کنی....من از سریال متهم گریخت خیلی یاد گرفتم تا برنامه شما اونجا که هاشم اقا گفت این دنیا ده شه هم نمی ارزه
صحبت از گذار از نظم جهانی موجود زیاده . لطفا برنامه ای در این موضوع بسازید. سپاس از زحمات شما
سپاس از جناب کریمی که یک تنه بار انتقال مطلب را به دوش کشیدند. راجع به میزان دانش مهمانان در کمتر از یک ساعت نمیتوان قضاوت کرد اما متاسفانه باید گفت که مهمانان ارجمند به شدت از ضعف قدرت بیان و سخنوری رنج میبرند. نفس کم میاورند، بریدهبریده و از همگسیخته صحبت میکنند و پیوسته به دنبال واژه میگردند!
سلام برنامه بسیار آموزنده و قابل فهم بود مرسی❤❤❤❤❤
اینکه انسان یک روح است کاملا عبارت درستی است.
اینکه روح یک رابطه است این عبارت نیز کاملاً درست هست.
اینکه روح با خودش رابطه برقرار میکند این نیز سخن درست و قابل فهم است.
اما این سه گونه توصیف از عبارات فوق که روح چیست را معنا کند معنی نمیکند.
شکل ساختاری عالم هستی پلاریته است. و شرط بودن یک ساختار پلارتیه به چرایی آفرینش ، چینش و چگونگی خودآگاهی و هوشمندانه جنباندگی جنبش تمامی جنبندگان است که چگونه بودن جنبندگان در جهت جنبش زیستن خود همگی در شکل های جبر و اختیار مختارند.
اگر موجودی به واسطه اندامهای حسی خود خوداگاه هوشمند میشود این به این دلیل است که آن موجود در درون وجود خوداگاه هوشمندی غوطهور است که این وجود یگانه جنبانده ضمیر ناخودآگاه تمامی موجودات عالم هستی را عهدهدار است. که در بی قیاسی آن وجود یگانه فضای آسمان است و برای موجودات زمینیان هوای احاطه شده به دور زمین است.
👍👏👏✌️
سارتر وجود قبل می آید بعد اِسانس در ین اینجا به معانی اَکت یا کارها و مسئولیت انسان هست ولی میشه گفت خود از نظر حقوق بشر انسان وجود داشتنش خارج از مسئولیتها در شکم مادر و سپس تولد دارای حقوق بشر هست
تازه فهمیدم بابک احمدی چقدر بزرگه❤
آقای کریمی عزیز لطفاً کسانی را دعوت کن که برای بحرف آوردن آنها مجبور نشی به آنها تقلب بدی و حرف تو دهنشون بزاری تا با من و من چند کلمه ای جواب پس بدن !
اگر خدا نباشد ، آزادی وجود دارد و آزادی یعنی مسعولییت پذیری. بشر مسعولییت شخصی دارد در مقابل رفتار و کردارش و گفتارش و با پذیرفتن مسعولییت تام شخصی ، بشر احتیاجی به خدا ندارد .
بسیار بحث خوبی بود،
ممنون از شرکت کنندگان و آقای کریمی که مانند همیشه برنامه را به نحو جامعی مدیریت نمودند.
اگر امکان دارد در برنامه بعد کمی هم به موضوع ژنتیک بپردازید، چرا که ما همراه با ژنهایمان به این دنیا پرتاب می شویم و بخش عظیمی از ماهیتمان را با خود به همراه می آوریم.
در مورد ژن..حسام نوذری دنبال کن عالی هست
در قسمت ۷ کالبد هم اگر برنامه داشته باشید ممنونم
Thanks
خیلی با دقت گوش کردم.
ولی هیچیشو نفهمیدم😂😂😂😂😂
آقای کریمی مگر عکس مدلینگ میخواهید بگیرید موقع شروع برنامه؟😮😂❤
به نظر میرسد که هیچ یک از شما نمیدانید اگزیستانسیالیست چیست. لطفاً اول مطالعه کنید بعد وقت ما را بگیرید.
بحث جالبی بود
اما آنالوگ بود و احتمالن با آینه وجودی خودشان بحث میکردند
در پاسخ به "existential crisis" در میان اندیشه های مختلف و پاسخ به معنای زندگی ،کدام پاسخ در میان این اندیشه ها شاید به حقیقت نزدیکتر و مورد نظر اکثر این اندیشه هاست ، و وحدت بیشتری در گفتمان این اندیشه ها ایجاد میکند؟
چون پولورالیسم یا تنوع در پاسخ ها مانع ایجاد یک جامعیت و آرامش و قرار دل میشود. کدام اندیشه ، این کثرت در پاسخ ها را به وحدت نزدیک میکند؟
لطفا به جای تاکید بر تاریخ فلسفه مه برای ما بیفایده است بیشتر به مفاهیم و معانی اگزیستانسیالیسم بپردازید
موضوع خوبی انتخاب کردید ولی متاسفانه مهمان ها اصلا بیان مناسب و پیوستگی نداشتند. بهتر بود سلسله مراتب مفاهیم رو رعایت میکردید که با معنا تر بشه بحث.
خیلی نوع بیان مهمانها مهم است
متاسفانه قادر به توضیح دقیق نبودند شاید خودشان موضع را عمیقا نهمیدند
🙏🏽🙏🏽
3- اینجانب این برنامه و ودبو را فعلا مشاهده ننموده.
آقای کریمی عزیز از برنامه های شما خیلی می آموزم و لذت میبرم ولی با عرض پوزش از این برنامه هیچ نفهمیدم!
برای فهم مسائل فلسفی باید زمینه فکری داشت کسی که برای اولین بار و آنهم نه از طریق خواندن کتاب بلکه در زمان محدود برنامه پرگار بخواهد چیزی دستگیرش شود مسلما به نتیجه ای نخواهد رسید
شاید در بخش دوم با توجه به اینکه به طور اخص با مثالهای ملموس در ایران صحبت شود کمی درک بیشتری داشته باشیم
سلام آقای مجری!
لطفآ کسانی را دعوت کنید که حداقل به نظرات نمایندگان اکزنسیالیزم آشنا باشند.
آقای مجری😂😂😂 سری بعد از شما دعوت میکنند که در مورد کیرکگارد و هایدیگر نظر بدید
شما که قبلا هم ایشون را دعوت کرده اید و میدانید که بیان خوبی ندارند و سخت صحبت میکنند چرا از فرهییختگان دیگر دعوت نمی فرمایید، بنظر من خیلی با اعصاب مخاطب در کلنجار است، ممنونم
اگر میخواهید فلسفه اگزیستانسیال براتون حسابی جا بیفته، پیشهاد می کنم به پادکست رواق فرزین رنجبر مراجعه کنید.
برنامه های اقای کریمی معمولا بسیار پر محتوی هستند و من در حد امکان تماشا میکنم و یاد میگیرم ، اما :
این برنامه اخر یک فاجعه کامل بود. متاسفانه🙏😢
مختار بودن موجودات در چگونگی جهت جنبش، گزینه اختیار مربوط به جاندارانی است که در شکل زیستن خود طبیعی زیست و طبیعت گرا و خطی زیست هستند که به چنین کنش رفتاری در گزینه اختیار کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی خوانده میشود که در این نوع کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی دیگری به رسمیت شناخته نمیشود..
اما انسان برخلاف سایر جانداران در بطن تولد فاقد هرگونه کنش رفتاری ذاتی و خلقیاتی است. و مقید بودن انسان به شکل زیستن جبری ، ناشی از طبیعت آموزش پذیری انسان است چونکه شکل زیستن آنسان طبیعت گریز و هنر ساخت و غیرخطی زیست است که انسان بودن را از طریق آموزش برای انسان سبب میشود.
سلام وخت بخير 😊
وقت
عالی
نه وجود بر بودن مقدمه نه بودن بر وجود این موارد مسائل انتزاعی و در ذهن آدم هست وجود و ماهیت دو مورد مجزا نیست بلکه یک ماهیت واحد هست برای مثال انسان بودن به جسم داده نمیشه یا جسم به انسان بودن داده نمیشه ما یک ماهیت کل به نام انسان داریم دارای یک سری ویژگی هست نیاز جنسی یا نیاز به غذا به انسان داده نشده بلکه انسان با اون زاده شده کلیت فلسفه اگزیستالیسم غلطه جون وجود اش دارای پارادوکس هست چطور ممکنه وجود به صورت مطلق نسبی باشه برای مثال چطور به صورت مطلق گاو بودن یک امر نسبی هست گاو گاوه مهم نیست در نظر انسان چطور باشه ولی گاو همیشه گاوه
اصطلاح « وجود گرایان » را اگر کمی دقت خوداگاهانه شود بخوبی روشن میگردد که انرا باید « توهم گرا » نامید تا وجود گرا ....لذا اگر اصطلاح وجودگرایان را در ماهیت انچه رخ داده معنی کنیم در واقع « توهم گرایان » بوده که البته اگر متوجه باشیم که صرف مرور اندیشه دیگران و درک انچه گفته اند به معنای « اندیشیدن » در معنای ماهوی خود نبوده و در واقع مرور اندیشه دیگری است که این اندیشیدن ممکن است فرسنگها از « حقیقت » فاصله داشته باشد ولی به علت تداوم دوره « رکود فکری » و عادت به اینکه « افرادی انکشت شمار توهماتی را مورد کاوش فکری قرار داده و تعداد زیادی این توهمات را مرور فکری کرده و صرف درک این توهمات را علم و اگاهی توهم کنند » و توجه نداشته باشند صرف مرور اندیشه دیگری و درک ان در ماهیت خود « اندیشیدن خوداگاهانهدو مستقل » نبوده بلکه صرفا « مرور اندیشه دیگری بوده » که میتواند توهمی بیش نباشد ولی به شاخصه دوره رکود و عادت انرا حقیقت توهم نموده و بلافاصله « باور » کند و این انگشت شماران متفکر متوهم در واقع « مریدان منفی متعصب توهمات درگذشتگان » بوده و در نتیجه هیچ فرقی با مریدان مثبت توهمات در گذشتکان نداشته و نتیجه یکی شده « دور شدن از حقیقت» یعنی انچه خود مسوولیت بازیابی انرا داشته اند و دارند
چقدر پیچیده.
برداشت من از نوشته شما دادن دستور العملی است که« انسان نباید آنچه دیگران بر او تأثیر میگذارند را بی هیچ اندیشه ای بپذیرد. اندیشه ای که از آزادی بدون قید و شرط می آید. و انسان باید خلاق باشد در انتخاب و اندیشه.» وگرنه تحولی در جهان نخواهیم دید.البته این آزادی بی قید و شرط ممکن است باعث بیراهه هایی در تحول خود شخص و یا دنیا بوجود بیاید. در واقع باید تاثیر این انتخاب آزاد را بر پیرامون مورد بررسی قرار بگیره.
@@mahmouddadvand9874 نه چندان پیچیده هم نیست چون آنچه در جواب نوشته اید معلوم است که مطلب را متوجه شده آید « اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل هر فرد آدمی در مورد هر موضوعی » ......البته بر خلاف نتیجه ایکه پیش بینی نموده آید که ممکن است « بیراهه یا انحرافی از حقیقت در تحول خود شخص یا دنیا بوجود آید » کاملا برعکس « اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل هر فرد آدمی متکی به نیروی خرد و توانمندیهای درونی او » علامت برون رفت از دوره رکود فکری و بحث و مباحثات فکری بیشتر و کمک هر چه بیشتر به « بازیافت حقیقت » « فلسفه خلقت » « شناخت هستی خود » و « هستی کل » و « رابطه هستی خود با هستی کل » و « بازیافت یا آگاهی به مسوولیت بنیادین خود در قبال آزادی توان اراده » و با توجه به جنبه های مشترک توانمندیهای روح آدمی با این اندیشیدن خودآگاهانه و مستقل زودتر و بهتر همه به « حقیقت هستی یا حقیقت وجودی » میرسند و نه صرفا تکرار توهمات معدود اندیشمندان درگذشته و تلاش فکری صرفا برای مرور اندیشه متوهمانه آنان و باور آن و بدون هرگونه اندیشه منتقدانه و مستقل نسبت به آن
@@mahmouddadvand9874 نه چندان پیچیده هم نیست خصوصا چون متوجه شدید اصل موضوع را که نوشتهشده ولی هرچند در نتیجه آن که « این اندیشیدن خودآگاهانه مستقل در مورد مرور اندیشه دیگران را منجر به بیراهه هایی در شخص یا دنیا قلمداد نمودید ولی باید اذهان نمود اگر دقت خودآگاهانه نمایید متوجه خواهید شد که برعکس آنچه نتیجه « اندیشیدن خودآگاهانه » قلمداد کردید نه تنها بیراهه شخصی و بیراهه در سطح دنیا به حداقل میرسد بلکه با توجه به جنبه های مشترک توانمندیهای آدمی همانند « خرد » که در همه به یک « حکم واحد » البته در اصطلاح « خرد ناب » یعنی توان خرد مستقل و بدون تاثر از تمایلات ناخودآگاهانه و توجیهات خودفریبانه ناشی از نیروی کششی منافع زودگذر ولی در دسترس به قیمت قربانی کردن نفع پایدار با خودفریبی و نادیده گرفتن آن نفع پایدار و این جنبه های مشترک روح آدمی مسلما با توجه و اندیشیدن خودآگاهانه به نتیجه واحدی خواهد رسید و مضاف به اینکه این تلاش فکری خودآگاهانه علامت برون رفت از دوره رکود فکری و ایجاد بحثها و مباحثات فکری بین افراد بنحو سازنده که به بهترین نحو ممکن از وضعیت بیراهه رفتن شخص و جامعه جلوگیری مینماید و لذا نتیجه ایکه تصور نمودید کاملا برعکس و پیش مقدمه « بازیابی حقیقت » و نرفتن به بیراهه و پیدا کردن « راه درست و حقیقت » بوده و هست و خواهد بود
فلسفه به خودی خود پیچیده هست. لطفا از کسانی دفوت کنید که فصاحت کلام و مستعد بلاغت باشند. این مهمان اولتون برای سخن گفتن خسته میشه . حس میکنم زیر بار سنگینی در حال حرف زدنه . من متوجه نمیشم چی میگه. به نفر دوم نرسیده دلزده شدم
سلام اقاى كريمى عزيز ،
زن ، زن به دنيا مى ايد؛ از نظر علمى، هو ر مون ها ، رحم و ديگر اعضاى وجودش با مرد تفاوت دارد.
خانم سيمون دو بو وُ ار اشتباه كرده اند.
زن در جامعه ى سر كوبگر و مرد سالار ، "جنس دوم "
مى شود. يك نوع تبعيض نژادى و فاجعه اى كه هنوز ادامه دارد.
با احترام . 🍀
لئونارد کوهن ترانه سرا و خواننده کانادایی در ترانه «داستان اسحاق» داستان ابراهیم و اسحاق را از نگاه اسحاق روایت می کند.
خواهشا قسمت دوم رو پخش نکنید. قسمت اول که افتضاح بود. فکر کنم آقای کریمی خودتون هم به این نتیجه رسیدین.
اشتباه وجود گرایان همچنان باقی است که نتوانسته به قسمت خودآگاه ذهن راه یابند و درگیر ناخودآگاه ذهن مانده و بیشتر از آنکه توان گذر از قید و بندهای انحرافی درگذشتگان را داشته باشد به نحو منفی مرید آن شده و نتوانسته به آنچه باید « آگاهانه » خود بازیابی کند درگیر « نفی آنچه دیگران گفته » بدون اینکه خود بنحو مستقل « آنچه را باید بازیابی کند » بدان پرداخته و خودآگاهانه اندیشیدن کند و آنرا « بازیابی » کند و این « بازیابی » را « مسوولیت » خود در برابر « اراده آزاد » خود بداند که پیش مقدمه آن ورود به دنیای درونی خود بوده و قبل از اینکه بخواهد به آنچه بیرون از خود « توهم » میکند به آنچه « درون دنیای درونی اوست » را یافته و در مورد آن « اندیشیدن » نماید و قبل از آن در مورد مفهوم « توان اندیشیدن » مکث نموده و ماهیت آنرا « بازیابی » کند و این توجه و مکث صورت نگرفته و صرفا به آنچه به عنوان جهان بیرون که قبل از هر چیز بدان « اصالت وجودی » داده یعنی « جهان بیرونی » پرداخته و از « اصل » غافل و به« فرع » پرداخته ...و نتیجه آن « دور شدن از حقیقت » و فرو رفتن در « توهمات » می باشد ادامه همان انحرافات درگذشتگان یا آگاهیهای بدلی یا توهماتی است که در ماهیت خود از « حقیقت » بدور مانده که مسوولیت بازیابی آنرا داشته است.......چون این « مسوولیت » روی دیگر « ازادی حقیقی » است که روی دیگر « توان اراده » در ادمی است که میتواند هر تصمیمی را بگیرد و قبل از اینکه به دنیای بیرون خود ارتباط یابد بدوا به « توان خرد » و « احساس زیبای شناختی و ارامش و ناارامی ؛ لذت و درد روح ادمی » مرتبط میشود که « چگونه ادمی از این ازادی حقیقی توان اراده روح خود با توجه به توان خرد و توانمندیهای دیگر و خصوصا توان احساس ارامش و درد و ناارامی و عذاب روح خود » کمترین اسیب را متوجه خود نموده و به « ارامش پایدار » برسد نه اینکه با تمسک به ارامشهای بدلی و دور زدن ارامش پایدار در نهایت ملال و ناارامی و اسیب و درد و رنج پایدار را برای خود و دیگران در همین دنیا رقم زند ....و این ازادی حقیقی با درک و توجه این شاخصه ها محدود و مقید میگردد
چقدر فشار میاوردند مهمانان بر خودشان و خروجی اش هم که فاجعه بود طوری که من به جای آنها شرمنده می شدم.مجبورشان می کنید که چیزی بگویند؟
سیمون بولیوار که چریک بوده
کیفیت بیان مهمونتون، مثل کیفیت اینترنت ایرانه.
چون بحث مفاهیم اگزیستانسیالیسم در ادبیات ایران به نقش عمر خیام و مولانا باید توجه نمود
39:13 ما بخاطر نیاز هایی که داریم و راهی که بر اثر فرهنگ و خیلی چیزای دیگه برای رفع نیاز هامون چه اگاهانه چه نه زیاد اگاهانه انتخاب کردیم ، نقش هایی گرفتیم در قالب خانواده بعد جامعه که تقریبا بالاجبار مجبور به انجام کار هایی هستیم که شاید گاهی هم نخواهیم. و دقیقا به همون دلایل فرهنگی و غیره راه های شانه خالی کردن از زیر بار این کارها، حتی وقتی که شاید دیگر نیاز های سابق وجود نداره به دلیل سن و سال یا هر دلیلی، در قالب باور ها ، اعتقادات فرهنگی و اشکال مختلف بر ما بسته شده. از قبیل با لباس سفید به خانه بخت رفتن و با کفن برگشتن. یا مرد که گریه نمیکنه و اینکه مثلا مردی گفتن زنی گفتن. در حقیقا این فرهنگ هست که به قول خودش بهترین راه رو برای رفع نیاز های متفاوت انسان به شکل مصالمت امیز در جامعه در طول زمان تبیین کرده که ، انسان ها تقریبا به ناچار در اون قالب ها قرار میگیرن. مثل در حرفه ای شاغل شدن و تبدیل به مثلا بنا مکانیک نقاش شدن. این میان کسانی که از این بند ها قصر در رفتن معدود انسان هایی هستن که با نیازهایی متفاوت به دنیا میان و بزرگ میشن و به همین دلیلی در قالب ها و چارچوب ها قرارنمیگیرن چون نیازی مشابه اکثریت جامعه ندارن و در حقیقت از طرف جامعه ترد میشن چون دهن کجی هستن به تمام اون قالب های فرهنگی، مخصوصا اشخاصی که حالا نیازی دیگر ندارن اما گرفتار اون چهارچوب ها هستن. مثل اشخاصی که گرایشو تمایلات جنسی متفاوت با اکثریت جامعه دارن
مهمانان قدرت بيان دارن ولي ضعف زبان فارسي باعث صختي در بيان گفتهاشون میشه
❤❤❤
با مهر و درود و آرزویِ تندرستی و کامیابیِ همواره اتان . میخواستم به آگاهیتان برسانم که از چندین دهه پیش روشن شده که هم خانم دوبُوآر وهم آقای سارتر از همکارانِ نزدیکِ دولت دست نشاندهِ « ویشی » بوده اند .! تلاش هایِ مذبوحانه زیادی نیز برایِ پاکسازی و تطهیرِ هر دو آنها شده و میشَوَد که امیدوارم روزی روزگاری کف گیرشان به تَهِ دیگ بخورد وعطایشان را لقایشان ببخشند . ولی بدبختانه پی آیندِ تلاش هایِ سینه چاکانِ درشت و کوچک این دو نفر در سرتاسر جهان هنوز که هنوز است توهّم آزادی خواهی بودنِ اینان را زنده نگاه داشته است که امید است از راهِ رسانه هایِ همگانی روشنگر به این سوء تفاهم دل آزار پایان داد ...
لطفا اگر اسنادی در اثبات این همکاری مطالعه کرده اید به اشتراک بگذارید
خوبه ولی ابراهیم اسماعیل را میخاست قربانی کنه نه اسحاق را
انگار ادم نشسته در حوزه علمیه و بحث سه طلبه رو گوش میده. البته خیلی سعی کردن بگن که این حرف ها ربطی به دین نداره 😅
جسارتا آقای حقیقی راد چندان شیوا سخن نمیگفتند. احتمالا خیلی در زندگیشون از زبان فارسی فاصله گرفتهاند و همهش انگار به زور حرف میزدند.
جیزی که هیچکدومتون بهش اشاره نکردید تنهایی انسان, از یکطرف و مسئولیت او از طرف دیگر در اگزیستانشلیسم سارتری ست.
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
متاسفانه مهمانها خیلی پراکنده صحبت کردند و نامفهوم. برای دیدن و فهمیدن به نظر می آمد باید فلسفه اگزیستانسیالیستی را بدانید بعداً این برنامه را نگاه می کردید. پراکنده گویی زیاد بود.
حیف موضوع چنین عمیقی که با این مهمونا هدر شد.
حقیقی اصلا بلد نیست حرف بزنه
آنچه در داستان های سارتر برای پیدا کردن یک الگوی عملی از آموزه های اگزیستانسیالیست من دیدم، تصویر انسانهای خود محور بدون هیچگونه مسوولیت پذیری اجتماعی است. بی تفاوتی صرف به آنچه بر دیگران میرود ؛ یادم هست شخصیت یکی داستان هاش دختری را حامله میکند و بی تفاوت رهاش میکند و سارتر هیچگونه قضاوتی در این جریان را مقتضی نمیداند. فرد گرایی خارج از جامعه . نتیجه چنین بازی های فکری ظاهرا مدرن یک عده فیلسوف جامعه غرب را به از هم گسستگی دچار کرده که سرمایه داری هر چه بخواهد با این فرد منزوی و تنها میکند و هیچ صدایی از کسی برنمی اید
مهمان های بهتری دعوت کنید
هر دو مهمان خیلی بد توضیح دادند ببینندگان که از این مفاهیم اطلاع ندارند به نظر میرسه هر دو معلم نبودند استاد دانشگاه نبودند چون خیلی نامفهوم توضیح دادند اگر یکجاهایی اقای کریمی توضیح نمیدادند و وارد بحث نمیشدند که هنگ میکردیم
مهمان ها خیلی ضعیف بودن.
اول باید دو تا لیسانس بگیری بهد بشینی پای حرفهای اینها
Thanks
خوبه ولی ابراهیم اسماعیل را میخاست قربانی کنه نه اسحاق را
آقای کریمی عزیز لطفاً کسانی را دعوت کن که برای بحرف آوردن آنها مجبور نشی به آنها تقلب بدی و حرف تو دهنشون بزاری تا با من و من چند کلمه ای جواب پس بدن !