درود بر شما دکتر اورازانی در اینجا اشاره کردید که گاهی کتابهایی هستند که اعتبار آماری بیشتری از کتابهای ترند شده که به دلایل اقتصادی و غیره ترجمه می شوند، دارند و مورد بی توجهی قرار می گیرند. می شود در صورت امکان به صورت اختصاصی به راهکارهای پیدا کردن چنین کتابهایی و همچنین راههای سنحش اعتبار آماری کتابها بپردازید که می تواند برای مترجمان و جامعه ی علمی بسیار مفید و راهگشا باشد. سپاس
نیما جان من دو انتقاد به نقد شما دارم اول اینکه کل نقد شما متکی است به بررسی یک شاخص اماری و در حالیکه کتاب را داری نقد میکنی هیچ حرفی از اینکه کتاب چه گفته و چه نگفته نمیزنی بلکه فقط از این می گویی که مطاعاتی که در فصول کتاب اورده شده دارای شاخص تکرار پذیری خوبی نیست. آنچه هم میگویی در نهایت به این معناست که همه فصول کتاب مبتنی بر مطالعاتیست که هیچکدام (حتا فصل آخر که ایندکس تکرار پذیری خوبی دارد) قابل اطمینان نیست. که به این معناست که کتاب هر چه گفته باشد چندان مهم نیست کلا بی پایه است. این نوع نگاه به نوشته کسی که خودت در اول صحبت از جایگاه علمی او به نیکی یاد می کنی چندان قابل فهم نیست. دومین نقد من به آن شاخصی است که از آن استفاده کرده اید برای نقد کتاب. همه استناد شما به تعریفی از شاخص تکرار پذیریست که آن وب سایتی که رفرنس کرده ای آورده است. این در حالیست که بر سر محاسبه شاخص تکرار پذیری توافق چندانی وجود ندارد و روشهای مختلفی برای آن وجود دارد و انچه این وبسایت گفته در مجله معتبری که توسط متخصصین آمار داوری شده باشد چاپ نشده است پس در بهترین حالت خودش درگیر همان بحران تکرارپذیریست. جدای از آن برای هر فصلی یک عدد برای شاخص تکرارپذیری آورده است در حالیکه در هر فصل برای موضوعاتی مختلف به مطالعاتی مختلف استناد شده است. اینکه شاخص مجموع همه مطالعات را ملاک قضاوت قرار دهیم بدون اینکه لازم ببینیم کدام ادعا متکی به مطالعه ای بوده است که شاخص خوبی ندارد و کدام متکی به مطالعه ای که شاخص خوبی دارد آیا منطقی است؟
دقت کن که خود کانمن نقد این بابا رو پذیرفته. در اسلایدهای آخر نقل قول از خود کانمن آوردم. گمان کنم وقتی صاحب داستان نقد رو پذیرفته دیگه دفاع از کانمن چندان محلی از اعراب نداره.
Great 🎉
Thanksss Doc. watching it right now
از همه مهم تر، نقد کردن از شما یاد گرفتم!
به به چه موضوع جالبی. دارم تماشا میکنم
لطف دارین
درود بر شما دکتر اورازانی
در اینجا اشاره کردید که گاهی کتابهایی هستند که اعتبار آماری بیشتری از کتابهای ترند شده که به دلایل اقتصادی و غیره ترجمه می شوند، دارند و مورد بی توجهی قرار می گیرند.
می شود در صورت امکان به صورت اختصاصی به راهکارهای پیدا کردن چنین کتابهایی و همچنین راههای سنحش اعتبار آماری کتابها بپردازید که می تواند برای مترجمان و جامعه ی علمی بسیار مفید و راهگشا باشد.
سپاس
ممنون نیما جان.دقیقه ۲۲، معادل فارسی اون اصطلاح سوگیری لنگر انداختن بود
مرسی از توضیح شما.
It'd be great if you do a review on Robert Sapolsky's recent book (Determined)
Thank you ❤
You are welcome
نیما جان من دو انتقاد به نقد شما دارم
اول اینکه کل نقد شما متکی است به بررسی یک شاخص اماری و در حالیکه کتاب را داری نقد میکنی هیچ حرفی از اینکه کتاب چه گفته و چه نگفته نمیزنی بلکه فقط از این می گویی که مطاعاتی که در فصول کتاب اورده شده دارای شاخص تکرار پذیری خوبی نیست. آنچه هم میگویی در نهایت به این معناست که همه فصول کتاب مبتنی بر مطالعاتیست که هیچکدام (حتا فصل آخر که ایندکس تکرار پذیری خوبی دارد) قابل اطمینان نیست. که به این معناست که کتاب هر چه گفته باشد چندان مهم نیست کلا بی پایه است. این نوع نگاه به نوشته کسی که خودت در اول صحبت از جایگاه علمی او به نیکی یاد می کنی چندان قابل فهم نیست.
دومین نقد من به آن شاخصی است که از آن استفاده کرده اید برای نقد کتاب. همه استناد شما به تعریفی از شاخص تکرار پذیریست که آن وب سایتی که رفرنس کرده ای آورده است. این در حالیست که بر سر محاسبه شاخص تکرار پذیری توافق چندانی وجود ندارد و روشهای مختلفی برای آن وجود دارد و انچه این وبسایت گفته در مجله معتبری که توسط متخصصین آمار داوری شده باشد چاپ نشده است پس در بهترین حالت خودش درگیر همان بحران تکرارپذیریست. جدای از آن برای هر فصلی یک عدد برای شاخص تکرارپذیری آورده است در حالیکه در هر فصل برای موضوعاتی مختلف به مطالعاتی مختلف استناد شده است. اینکه شاخص مجموع همه مطالعات را ملاک قضاوت قرار دهیم بدون اینکه لازم ببینیم کدام ادعا متکی به مطالعه ای بوده است که شاخص خوبی ندارد و کدام متکی به مطالعه ای که شاخص خوبی دارد آیا منطقی است؟
به هر حال وقتی مطالعه ای تکرار نشه دیگه چه فایده داره؟
دقت کن که خود کانمن نقد این بابا رو پذیرفته. در اسلایدهای آخر نقل قول از خود کانمن آوردم. گمان کنم وقتی صاحب داستان نقد رو پذیرفته دیگه دفاع از کانمن چندان محلی از اعراب نداره.