مرسی من هر شب که از سرکار می ام و درحین که کارهام انجام میدم داستان صادق هدایت توسط شما گوش میدم واقعا بهم آرامش میده و تمام هیاهوی و خسته گی روزام را از بین میبره . سپاس فراوان
درود بر راد مرد ایران زمین استاد بی رقیب فرهنگ و زبان پارسی و مهمتر از همه دردمند وطن و وطن پرست واقعی هر داستانش وقتی میخوانی انگار مسائل و مشکلات روز کشور و بشر امروز نوشته اند و با داستان های گذشته اما کلید واژه های ابدی درود بر جاوید نام صادق هدایت بیخود نیست تمام دشمنان ایران دشمن صادق هدایت هستند یا شده اند ✌️💐💐💐💐❤️🤍💚
@@joeberi1551 بیشتر مطالعه کن هموطن صادق هدایت چند دوست توده ای داشت و چپ بودن مد بود اما وقتی جنایات استالین دید راهش جدا شد و در آثارش مشخص است و شما اگر سندی داری که بقه محققین ندارن رو کن مردم روشن کن با پرت کردن کامنت میشه همه ترور شخصیت کرد با بی انصافی حتی اگر چپ بود اثارش شاهکار یک وطن پرست صد خرافات و بردگی ایدولژی بود چطور کی توده ای شد ؟ برادر زاده اش زنده است صد مقاله ازش خواندم دروغ نگو یا از گاز معده یا شنیدی چیزی الکی
واقعا که بیاندازه متاسف هستم که بعد از صدها سال به اضافه چهلوچهار سال ننگین هنوز هممردمایران به آن دنیا با جهنم وبهشت خیالی پای منقلی های کثافت باور دارند این درد را در این قرن تکنالجی را چگونه باید تحمل کرد 😢😢
فکر میکنم از غم فراق خانمش دیوانه شد، و اینکه به جن اعتقاد پیدا کرد و دید خواهرش هست که موسیقی میندازه هر شب. دیگه چیزی برا از دست دادن نداشت، نمیدونم ایم برداشت من بود
سلام من توی کتابهایی که از این استاد روشنفکر خوندم سالها پیش داستانی بود درمورد آینده که آدمها بصورت انفرادی توی سلولهایی زندگی میکردم همه چیز تکنولوژی شده و افراد بسیار باهوش بودن ولی همه تنها و احساسها پنهان شده، گاهی در خفا هنر بداد افراد میرسید و داستان هول ابراز احساس پسر و دختری بود، ولی الان هرچی فکر میکنم یا سرچ میکنم اسم کتاب یادم نمیاد که دوباره بخونم یا به دیگران پیشنهاد بدم شما میتونید کمکم کنید؟
@@mashaledaneshمیشه از طرف بنده این پیام به استاد پرهام برسونید صداشون جادوییه من عاشق کتاب پر شدم باصدای استاد پرهام بینظیر بود درصورتی برای باره دوم باصدای دیگه ای گوش دادم کلا از جذابت داستان کاسته شده بود ایشون صداشون فووووق العاده بینظیر من اکثرا کتابایی گوش میدم که صدای استاد رضوی استادپرهام باشه از طرف بنده یه تشکر ویژه کنید ازاین بزرگواران و ازخداوند خواستارم به استاد رضوی و استاد پرهام طول عمری طولانی بده عاشقشونم الهی هرچی ازخدامیخان به راحتی بدست بیارن❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤الهی شکر که همچین صداهای ارامشبخش در کشور عزیزمان داریم
خانم سمیرا ی چیزی بگم خنده دار این داستان همینجوریهم راز الود بود و ی جورهای ترسناک من داشتم کامنت شما رو میخوندم راجعب داستانی که سوال کرده بودین بعد دیدم فامیلی شما با من یکیه فامیلی ماهم یکم خاصه محمدعلی کمه بعدرفتم تو پیجتون دیدم موزیک بانو هایده گذاشتین یعنی خودمو ی لحظه دیدم که عاشق کتاب و موزیکهای هایده منم وحشت کردم چقدر این دنیا کوچیکه براتون ارزویی موفقیت میکنم 😂🙏🏻🖐🏻
بالاخره فرصت کردم آنچه مغز منو مشغول کرده بود و بهمم ریخته بود همینجا بنویسم... بهم ریختگی من از بابت اینه که اون چه چیزیست در نهان انسان که باورهای کودکی رو هرگز انگار نمیتونه رها کنه... بخاطر مطلبی که در توضیحات در رابطه با پدر نوشتم و کودکی خودم که بدونه اینکه کسی چیزی بهم بگه با خواندن یک کتاب در 11 سالگی از دین گریزان شدم... و تصمیمی شگرف در زندگی گرفتم که اجازه ندهم پسرم بهیچ عنوان حتی با اسم الله یا گاد آشنا بشه... و الان این بچه نه دوستی مذهبی داره نه اجازه دادم این شبح ادیان بر ذهنش بشینه مبادا که بترسه یا احساس گناه کنه در زندگی... خاطره وحشتناکی در کودکیم دارم که به مادر و خواهرم تنها دو ساله پیش گفتم و از ترس خودم مادرم میگفت چرا نگفتی... مگه روابط مثله الان بود اصلا مگه اونقدر روابط صمیمی بود ما باید احترام میگذاشتیم و خانم یا آقا و مودب میبودیم...
درود بر مهرنوش گرامی پیام شما را مشعل برای پاسخ فرستاده. در رشته تقریبا جوان روانشناسی تکامل سعی بر این است که علل و نفع تکاملی استعدادهائی را که سیم پیچی آن در مغز ما بجا مانده دریابند. من هم کنجکاو علت پابرجائی آموزش های کودکی در انسان بوده ام. نمیتوانم بگویم به نتیجه قطعی رسیده ام اما ظاهرا در طول تکامل موجوداتی از اجداد انسان که (قبل از ابداع خط و نوشتن که حدود پنج هزار سال بیشتر نیست) آموزه های والد را بجان میخریده اند شانس بقای بیشتری داشتند تا کسانیکه همه چیز را خود باید تجربه میکردند.
ورامین یک شهرک یا ده کشاورزی بود یا هنوز هم است در نزدیکی تهران چسبیده به شهر ری یا شاه عبدلعظیم . کارخانه روغن نباتی (گیاهی) ورامین انجا بود و یا هنور هم است!!
@@furryfriends2898 این داستان در هر جایی میتونه باشه ! ابن داستان را یکسال پیش شنیدم که راجع به یک بچه مالک از فرنگ برگشته به اسم فریدون و زنش فرنگیس که تار خوب میزنه و ناراحتی قلبی داره و راجع خرافات و بودن و نبودن بهشت در ان دنیا است و فریدون (هدایت) یک کمونیست لا مذهب است. در من خودم به مذهب، ، بهشت و جهنم معتقد نیستم و این روشنگری هدایت را در ان زمان ستودنی است ولی متاسفانه کارساز نبود و خمبنی دجال همه را گول زد چون مردم ایران کتاب خوان نبوده و نیستند!
این داستان من رو بهم ریخته اینکه مطمئن نیستم صادق خان چه چیزی رو میخواسته بگه... اگر کسی هست در این صفحه میتونم باهاش چت کنم ممنون میشم. از دیروز مغزم درگیره😵💫😵💫
مهرنوش گرامی تصور میکنم اضافه بر قضیه رقابت مادینه خواهر با همسر بر مبنای نظریه فروید که آن زمان تر و تازه بود، مساله زندگی پس از مرگ مطرح باشد که حوادث و اتفاقاتی که آدمهای ساده دل را زود مجاب میکند فریدون کنجکاو را ابتدا میترساند و بعد او تصمیم به پرده برداشتن از واقعیت میکند و نهایتا در پس نمودهائی بظاهر ماورا طبیعی عامل طبیعی رخ مینماید.
@@h.parham117 پرهام عزیز چیزی که منو بهم ریخت مطلب دیگه ای بود نمیدونم آیا زیادی مته به خشخاش میگذارم یا نه... اسامی افراد فریدون و فرنگیس و گلناز اگر اشتباه نکنم گلناز رو، کاملا ایرانیست میخواد به اصالت ما تکیه کنه اینکه فرنگیس از اسلام و مرگ و مطالبش هراس داره میخواد بگه حمله اعراب این افکاره خرافه را درشون بوجود آورده ولی فریدون فرنگ رفته افکار ماتریالیستی پیدا کرد بهیچ عنوان اعتقادی نداره ولی وقتی اون خدمتکار ماجرا رو میگه نشون میده فریدون همچنان از این مطالب خرافی میترسه و باور داره، مثله پدر من البته ایشون از خرافات بسیار فاصله داشت و تا زمانه فوتش گون مادرش خواست اشهد رو بگه نگاهش کرد و نگفت ولی اگر گفتم بهمم ریخت برای اینکه پدر من با اینکه بی دین بود این داستان منو برد به اون نقطه که ایشون هر گاه خبر بدی از حکومت فعلی میشنیدن ناخودآگاه میگفت لااله الا الله!!!! و خاطرم آورد که هر گاه تو ماشین سفر میخواستیم بریم زیر لب حتما بسم الله... رو میگفت!! که باصطلاح به سلامت برسیم!! این مطلب منو بهم ریخت چون آنچه در روح و روان بچگی پدرم مادر بسیار مذهبی کاشته بود همیشه وجود داشت همون چیزی که فریدون رو ترسوند... پس این مذهب لعنتی تا کنه وجود ما لانه داره؟!!! جایی مخفیه و ناگاه بیرون میزنه...
@@h.parham117 اول داستان میگه گلناز دوست داشته مشق ساز بگیره و همین فریدون متجدد اجازه نمیده... زنش چون خانه مادری یاد گرفته رو بهش ایراد نمیگیره ولی همین روشنفکر برای مشق موسیقی مقابل خواهر میایسته!! ولی زنش شروع میکنه زمانیکه فریدون نیست مشق موسیقی میده... میخواد بگه باز مغز روشنفکر ما هنوز کنترل گر خواهر و مادر و زنانه خانواده اشه هرجور که بشه... گمان میکنم تا اینجای داستان رو خوب گرفتم و در انتها وارد اطاق میشه خواهرش رو میبینه میگه آب زیر پوستش رفته معمولا این اصطلاح رو در مورد زنانی که همخوابی کرده باشند بکار میبرند میخواد بگه خواهرش لکاته شده زیر سایه او؟!!! اون سازه شکسته مقصودش چه بود و اون مردی که اگر اشتباه نکنم معلم موسیقی بود و چشماش قرمز؟ خوب منظورش این بوده خواهرش با این مرد لهو و لعبی هم راه انداخته بوده شرابی و. موسیقی.... اینکه دیوانه شد از ترسش بود که قبل از ورود حادث شد یا بعد از دیدن صحنه خواهرش تاب نیاورد و دیوانه شد سواله منه....
باسپاس از شما و درود به روح بزرگ صادق هدایت 🙏🏻☘️🙏🏻☘️
درود بر صادق هدایت بزرگ و اندیشمند
تا اسلام کفن نشود
این وطن وطن نشود 👊👊👊👊👊👊👊👊
@@maryamsanati8337 صادق هدایت یک کمونیست توده ای بود .
مذهب برای عوام واقعی ، برای خردمندان غیرواقعی و برای رهبران مفید است
درود بر این راد مرد دردمند و وطن پرست و که شاهکار هایش همیشه نو و شنیدنی است 🎉🎉🎉 درود بر استاد پرهام و یاران Tokyo 🎉🎉🎉 sat
❤❤
مرسی من هر شب که از سرکار می ام و درحین که کارهام انجام میدم داستان صادق هدایت توسط شما گوش میدم واقعا بهم آرامش میده و تمام هیاهوی و خسته گی روزام را از بین میبره . سپاس فراوان
خیلی،سپاسگذارم،باصدای،دلپذیر،لذت،بخش،درود.❤🎉
درود هر نخبه. بر شما نویسنده. توانا. صادق. هدایت
با سپاس فراوان از شما آقای پرهام و درود به نویسنده بزرگ صادق هدایت
روحت شاد عزیزم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
پاینده باشید یاد صادق هدایت گرامی
آفرین بر تو کمال پرهام
با این آوای گوشنواز
و رادیوفونیک
هزار درود بر آقای صادق هدایت و آقای پرهام بزرگوار ❤❤❤
مگه هر چیز که اروپایی ها میگند درسته، عالیه این حرففففف❤
درود و سپاس جناب پرهام بسیار عالی بود 👏🌺👏🙏🙏
خیلی عالی🙏
سپاس فراوان از شما .
خوانش بسیار عالی ❤
بینهایت ممنونم استاد گرانقدرم بسیار عالی ❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉
مرسی زیاااد ☺️💜☘️
بسیار عالی ممنون از شما استاد بزرگوار
ممنون عالی بود 😊❤❤❤
عالی عالی عالی،یاد گرفتم ❤❤❤
سپاس!
عالی بود... مثل همیشه!🙏
Thanks
سپاس❤
بی نهایت سپاسگزارم بسیار بسیار عالی ❤.
بسيار عالي سپاسگزارم🙏🌹
ممنون آقای پرهام❤🌺
ممنون
. با تشکر از شما پرهام جان
با تشکر فراوان ❤❤❤
درود وسپاس 🙏
صدای سنتور اول داستانها دلنشین تره
thanks 👍
درود بر راد مرد ایران زمین استاد بی رقیب فرهنگ و زبان پارسی و مهمتر از همه دردمند وطن و وطن پرست واقعی هر داستانش وقتی میخوانی انگار مسائل و مشکلات روز کشور و بشر امروز نوشته اند و با داستان های گذشته اما کلید واژه های ابدی درود بر جاوید نام صادق هدایت بیخود نیست تمام دشمنان ایران دشمن صادق هدایت هستند یا شده اند ✌️💐💐💐💐❤️🤍💚
تا حالا هر کتاب صادق هدایت دو سه بار و کتاب صوتی اش را حدود هر کتاب مجزا پنج بار حداقل و همیشه شنیدی و نو است ط توکیو ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳ یا ۱۴۰۲/۹/۲۰
صادق هدایت یک کمونیست توده ای بود
@@joeberi1551 بیشتر مطالعه کن هموطن صادق هدایت چند دوست توده ای داشت و چپ بودن مد بود اما وقتی جنایات استالین دید راهش جدا شد و در آثارش مشخص است و شما اگر سندی داری که بقه محققین ندارن رو کن مردم روشن کن با پرت کردن کامنت میشه همه ترور شخصیت کرد با بی انصافی حتی اگر چپ بود اثارش شاهکار یک وطن پرست صد خرافات و بردگی ایدولژی بود چطور کی توده ای شد ؟ برادر زاده اش زنده است صد مقاله ازش خواندم دروغ نگو یا از گاز معده یا شنیدی چیزی الکی
😮😮😮😮😮😮😮😮😅😮😊😮😮😅😮😮😮😮😊😮😊😮😮😮😮😮😮😮😊😮😮😮😮😊😊😮😊😊😮😊😮😮😊😮😮😊😮😊😮😊😮😮😮😊😊😮😊😮😊😮😮😮😮😊😊😮😊😮😊😮😮😊😮😮😊😮😊😮😊😮😮😊😮😮😊😮😮😊
Mamnon az shoma 🙏🏻🥰
🙏سپاس🙏
🙏🙏
حالا که گیرم رفع شد برم سر کتاب بعدی منتظره جواب شما هستم. 🙏🙏
🎉🎉🎉❤❤❤
👍👍👍👏👏👏
That’s great
👍👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹🌹
کاش مهر کنید و ابتدای خوانش زیباتون ژانر داستان رو بر شمارید.سپاس
واقعا که بیاندازه متاسف هستم که بعد از صدها سال به اضافه چهلوچهار سال ننگین هنوز هممردمایران به آن دنیا با جهنم وبهشت خیالی پای منقلی های کثافت باور دارند این درد را در این قرن تکنالجی را چگونه باید تحمل کرد 😢😢
ایا شما این لحضات، رادرک کرده اید
من آخر داستان را نفهمیدم❤❤
ددرود بر شما ممکنه لطف کنید داستانهای هدایت رو در یک پلی لیست قرار بدید سپاسگزارم
با درود، پلی لیست داستانهای هدایت موجود است
th-cam.com/play/PL0iPOQEGpbL4yJ2IFsRS0b5vaZ2nxFBWj.html
@@mashaledanesh
ممنون الان دیدم لطف کردید. 🙏
راستش من دوزاریم نیوفتاد!!!!! نفهمیدم فریدون چه دیده بودوچرا دیوانه شد؟
فکر میکنم از غم فراق خانمش دیوانه شد، و اینکه به جن اعتقاد پیدا کرد و دید خواهرش هست که موسیقی میندازه هر شب. دیگه چیزی برا از دست دادن نداشت، نمیدونم ایم برداشت من بود
دیوانه نشده بود، قاطی کرده بود، مثل هدایت که خودکشی کرد
سلام من توی کتابهایی که از این استاد روشنفکر خوندم سالها پیش داستانی بود درمورد آینده که آدمها بصورت انفرادی توی سلولهایی زندگی میکردم همه چیز تکنولوژی شده و افراد بسیار باهوش بودن ولی همه تنها و احساسها پنهان شده، گاهی در خفا هنر بداد افراد میرسید و داستان هول ابراز احساس پسر و دختری بود،
ولی الان هرچی فکر میکنم یا سرچ میکنم اسم کتاب یادم نمیاد که دوباره بخونم یا به دیگران پیشنهاد بدم
شما میتونید کمکم کنید؟
با درود، از آقای پرهام پرسیدم. ایشون هم این کتابی رو که میگید خیلی سالها پیش خوانده اند ولی اسمش یادش نماد. اگر برخورد کردیم، حتماً بهتون میگیم
@@mashaledaneshمیشه از طرف بنده این پیام به استاد پرهام برسونید صداشون جادوییه من عاشق کتاب پر شدم باصدای استاد پرهام بینظیر بود درصورتی برای باره دوم باصدای دیگه ای گوش دادم کلا از جذابت داستان کاسته شده بود ایشون صداشون فووووق العاده بینظیر من اکثرا کتابایی گوش میدم که صدای استاد رضوی استادپرهام باشه از طرف بنده یه تشکر ویژه کنید ازاین بزرگواران و ازخداوند خواستارم به استاد رضوی و استاد پرهام طول عمری طولانی بده عاشقشونم الهی هرچی ازخدامیخان به راحتی بدست بیارن❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤الهی شکر که همچین صداهای ارامشبخش در کشور عزیزمان داریم
خانم سمیرا ی چیزی بگم خنده دار این داستان همینجوریهم راز الود بود و ی جورهای ترسناک من داشتم کامنت شما رو میخوندم راجعب داستانی که سوال کرده بودین بعد دیدم فامیلی شما با من یکیه فامیلی ماهم یکم خاصه محمدعلی کمه بعدرفتم تو پیجتون دیدم موزیک بانو هایده گذاشتین یعنی خودمو ی لحظه دیدم که عاشق کتاب و موزیکهای هایده منم وحشت کردم چقدر این دنیا کوچیکه براتون ارزویی موفقیت میکنم 😂🙏🏻🖐🏻
اسم این کتاب س گ ل ل است واخر سر یک ذوج خود کشی میکنند و یک مار بنام شی شی دور آن ها پیچیده است و مردم در حال خودکشی هستند
بالاخره فرصت کردم آنچه مغز منو مشغول کرده بود و بهمم ریخته بود همینجا بنویسم... بهم ریختگی من از بابت اینه که اون چه چیزیست در نهان انسان که باورهای کودکی رو هرگز انگار نمیتونه رها کنه... بخاطر مطلبی که در توضیحات در رابطه با پدر نوشتم و کودکی خودم که بدونه اینکه کسی چیزی بهم بگه با خواندن یک کتاب در 11 سالگی از دین گریزان شدم... و تصمیمی شگرف در زندگی گرفتم که اجازه ندهم پسرم بهیچ عنوان حتی با اسم الله یا گاد آشنا بشه... و الان این بچه نه دوستی مذهبی داره نه اجازه دادم این شبح ادیان بر ذهنش بشینه مبادا که بترسه یا احساس گناه کنه در زندگی... خاطره وحشتناکی در کودکیم دارم که به مادر و خواهرم تنها دو ساله پیش گفتم و از ترس خودم مادرم میگفت چرا نگفتی... مگه روابط مثله الان بود اصلا مگه اونقدر روابط صمیمی بود ما باید احترام میگذاشتیم و خانم یا آقا و مودب میبودیم...
درود بر مهرنوش گرامی پیام شما را مشعل برای پاسخ فرستاده.
در رشته تقریبا جوان روانشناسی تکامل سعی بر این است که علل و نفع تکاملی استعدادهائی را که سیم پیچی آن در مغز ما بجا مانده دریابند. من هم کنجکاو علت پابرجائی آموزش های کودکی در انسان بوده ام. نمیتوانم بگویم به نتیجه قطعی رسیده ام اما ظاهرا در طول تکامل موجوداتی از اجداد انسان که (قبل از ابداع خط و نوشتن که حدود پنج هزار سال بیشتر نیست) آموزه های والد را بجان میخریده اند شانس بقای بیشتری داشتند تا کسانیکه همه چیز را خود باید تجربه میکردند.
هزاران درود بر شما ❤❤❤
ممنون از اجراى زيبا وصداى گرمتان .ولى من آخر داستان را نفهميدم كه چه شد وآن مرد كه بود وفريدون با اينكه واقعيت را ديد چرا ديوانه شد
چون سطحی فکر میکنی. هر کسی نمیتونه آثار ایشون را درک کنه. همون سریالهای جمهوري اسلامي برات خوبه
این داستان کجاش به ورامین ربط داشت
متاسفم واقعا
خیلی دوست دارم بدانم چرا متاسف هستی
ورامین یک شهرک یا ده کشاورزی بود یا هنوز هم است در نزدیکی تهران چسبیده به شهر ری یا شاه عبدلعظیم
. کارخانه روغن نباتی (گیاهی) ورامین انجا بود و یا هنور هم است!!
برای کی متاسف هستی دقیقا؟! الان به صادق هدایت میگیم که عنوان کتابش را عوض کنه تا متاسف نباشی
@@furryfriends2898
این داستان در هر جایی میتونه باشه !
ابن داستان را یکسال پیش شنیدم که راجع به یک بچه مالک از فرنگ برگشته به اسم فریدون و زنش فرنگیس که تار خوب میزنه و ناراحتی قلبی داره و راجع خرافات و بودن و نبودن بهشت در ان دنیا است و فریدون (هدایت) یک کمونیست لا مذهب است.
در من خودم به مذهب، ، بهشت و جهنم معتقد نیستم و این روشنگری هدایت را در ان زمان ستودنی است ولی متاسفانه کارساز نبود و خمبنی دجال همه را گول زد چون مردم ایران کتاب خوان نبوده و نیستند!
این داستان من رو بهم ریخته اینکه مطمئن نیستم صادق خان چه چیزی رو میخواسته بگه... اگر کسی هست در این صفحه میتونم باهاش چت کنم ممنون میشم. از دیروز مغزم درگیره😵💫😵💫
مهرنوش گرامی تصور میکنم اضافه بر قضیه رقابت مادینه خواهر با همسر بر مبنای نظریه فروید که آن زمان تر و تازه بود، مساله زندگی پس از مرگ مطرح باشد که حوادث و اتفاقاتی که آدمهای ساده دل را زود مجاب میکند فریدون کنجکاو را ابتدا میترساند و بعد او تصمیم به پرده برداشتن از واقعیت میکند و نهایتا در پس نمودهائی بظاهر ماورا طبیعی عامل طبیعی رخ مینماید.
@@h.parham117 پرهام عزیز چیزی که منو بهم ریخت مطلب دیگه ای بود نمیدونم آیا زیادی مته به خشخاش میگذارم یا نه... اسامی افراد فریدون و فرنگیس و گلناز اگر اشتباه نکنم گلناز رو، کاملا ایرانیست میخواد به اصالت ما تکیه کنه اینکه فرنگیس از اسلام و مرگ و مطالبش هراس داره میخواد بگه حمله اعراب این افکاره خرافه را درشون بوجود آورده ولی فریدون فرنگ رفته افکار ماتریالیستی پیدا کرد بهیچ عنوان اعتقادی نداره ولی وقتی اون خدمتکار ماجرا رو میگه نشون میده فریدون همچنان از این مطالب خرافی میترسه و باور داره، مثله پدر من البته ایشون از خرافات بسیار فاصله داشت و تا زمانه فوتش گون مادرش خواست اشهد رو بگه نگاهش کرد و نگفت ولی اگر گفتم بهمم ریخت برای اینکه پدر من با اینکه بی دین بود این داستان منو برد به اون نقطه که ایشون هر گاه خبر بدی از حکومت فعلی میشنیدن ناخودآگاه میگفت لااله الا الله!!!! و خاطرم آورد که هر گاه تو ماشین سفر میخواستیم بریم زیر لب حتما بسم الله... رو میگفت!! که باصطلاح به سلامت برسیم!! این مطلب منو بهم ریخت چون آنچه در روح و روان بچگی پدرم مادر بسیار مذهبی کاشته بود همیشه وجود داشت همون چیزی که فریدون رو ترسوند... پس این مذهب لعنتی تا کنه وجود ما لانه داره؟!!! جایی مخفیه و ناگاه بیرون میزنه...
@@h.parham117 اول داستان میگه گلناز دوست داشته مشق ساز بگیره و همین فریدون متجدد اجازه نمیده... زنش چون خانه مادری یاد گرفته رو بهش ایراد نمیگیره ولی همین روشنفکر برای مشق موسیقی مقابل خواهر میایسته!! ولی زنش شروع میکنه زمانیکه فریدون نیست مشق موسیقی میده... میخواد بگه باز مغز روشنفکر ما هنوز کنترل گر خواهر و مادر و زنانه خانواده اشه هرجور که بشه... گمان میکنم تا اینجای داستان رو خوب گرفتم و در انتها وارد اطاق میشه خواهرش رو میبینه میگه آب زیر پوستش رفته معمولا این اصطلاح رو در مورد زنانی که همخوابی کرده باشند بکار میبرند میخواد بگه خواهرش لکاته شده زیر سایه او؟!!! اون سازه شکسته مقصودش چه بود و اون مردی که اگر اشتباه نکنم معلم موسیقی بود و چشماش قرمز؟ خوب منظورش این بوده خواهرش با این مرد لهو و لعبی هم راه انداخته بوده شرابی و. موسیقی.... اینکه دیوانه شد از ترسش بود که قبل از ورود حادث شد یا بعد از دیدن صحنه خواهرش تاب نیاورد و دیوانه شد سواله منه....
❤❤❤
🙏🙏🙏🙏