- 20
- 2 823
Del_kalamator دل کلماتور
United Kingdom
เข้าร่วมเมื่อ 26 เม.ย. 2024
دل نوشته ها و خوانش های اشعارو داستان از گذشته تا امروز. از دوباره تا همیشه.
زندانبان...شاعر: محراب قلی پور...خوانش : طاها
غمی دارم در این سینه که با جز تو نمی گویم
به معشوقی گرفتارم که جز او را نمی جویم
رهی بی انتها در پیش و من تنهای تنهایم
هزاران مثنوی خواهم نوشت از شرح غم هایم
صدای التماسم را شنیدی یا که نشنیدی؟
به گریه روز را شب کردم و اما تو خندیدی
فدای قند لب هایت زمانی را که می خندی
شکر می ریزد از هر سو نقابت را که می بندی
بپوشان آن دو چشمت را که بر خلقی جفا کردی
چه شب هاییکه یلدا شدببین با من چه ها کردی
شریک درد یعقوبم تو ماه شهر کنعانی
تو زندانبان و من در تار زلفت گشته زندانی
سراسر آتشم با هر نفس هی شعله می گیرم
از این هجران و تنهایی از این پاییز می میرم
شبی در خواب دیدم آمدی و مهربان بودی
ولی چون برگ بی مهر غروب یک خزان بودی
نماندی و به لبخندی مرا مهمان خود کردی
چه خواب خوب شیرینی،چه خواب تلخ پر دردی
#دکلمه #شعر #قصه #استادشهریار #شعرایرانی #شعرخوانی #ادبیات #شعرمعاصر #دکلمه فارسی #شهریار #غزل #قصه خوانی #شاعر #شعرنو #شعرکلاسیک #دکلمه شعر #هنر #ادبیات #اشعار #دکلمه شهریار #شعرعاشقانه #یوتیوب فارسی#غمگین #جدایی_تلخ_عشق_شکسته_محبت_گریه_کلیپ_جدید_دلتنگی_فاصله_جدایی_عاشقانه
به معشوقی گرفتارم که جز او را نمی جویم
رهی بی انتها در پیش و من تنهای تنهایم
هزاران مثنوی خواهم نوشت از شرح غم هایم
صدای التماسم را شنیدی یا که نشنیدی؟
به گریه روز را شب کردم و اما تو خندیدی
فدای قند لب هایت زمانی را که می خندی
شکر می ریزد از هر سو نقابت را که می بندی
بپوشان آن دو چشمت را که بر خلقی جفا کردی
چه شب هاییکه یلدا شدببین با من چه ها کردی
شریک درد یعقوبم تو ماه شهر کنعانی
تو زندانبان و من در تار زلفت گشته زندانی
سراسر آتشم با هر نفس هی شعله می گیرم
از این هجران و تنهایی از این پاییز می میرم
شبی در خواب دیدم آمدی و مهربان بودی
ولی چون برگ بی مهر غروب یک خزان بودی
نماندی و به لبخندی مرا مهمان خود کردی
چه خواب خوب شیرینی،چه خواب تلخ پر دردی
#دکلمه #شعر #قصه #استادشهریار #شعرایرانی #شعرخوانی #ادبیات #شعرمعاصر #دکلمه فارسی #شهریار #غزل #قصه خوانی #شاعر #شعرنو #شعرکلاسیک #دکلمه شعر #هنر #ادبیات #اشعار #دکلمه شهریار #شعرعاشقانه #یوتیوب فارسی#غمگین #جدایی_تلخ_عشق_شکسته_محبت_گریه_کلیپ_جدید_دلتنگی_فاصله_جدایی_عاشقانه
มุมมอง: 121
วีดีโอ
یلدا...شاعر : ترکی شیرازی. خوانش :طاها
มุมมอง 50112 ชั่วโมงที่ผ่านมา
آقا محمدحسین آغولی (تاریخ و محل ولادت نامعلوم، درگذشتهٔ ۱۲۹۰ هجری خورشیدی)، متخلص به «ترکی» و معروف به ترکی شیرازی، نقاش و شاعر قرن چهاردهم هجری است. شغل او نقاشی بوده و از شیراز به هند سفر کرد و در بمبئی اقامت گزید. دیوان وی به اهتمام محسن حافظی کاشانی چاپ شده است ای رخت چون صبح عید و گیسویت چون شام یلدا بوالعجب صبحی و شامی همچنان داری به یکجا خوش بود گر بوسم آن رخسار همچون صبح عیدت و آن شب یل...
تو بمان و دگران...شاعر استاد شهریار...خوانش طاها
มุมมอง 96221 วันที่ผ่านมา
تو بمان و دگران از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا می شکنند که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه ...
یادش بخیر....شب های بلند پاییز
มุมมอง 114หลายเดือนก่อน
شب های بلند پاییز یادش بخیر هر وقت ما در سفره شام را زودتر پهن میکرد و کت آقاجون را از کمد بیرون میکشید میفهمیدیم قرار است جایی برویم همان سر شب با کلی ذوق و شوق آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی آقا جون میگفت صله ارحام دل آدم را شاد نگه میدارد هیچکس هم نمی گفت نمی آیم ازین ادا اصولها که من نمیآیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم و جوان است دوست دارد توی خودش باشد هم نداشتیم ه...
شعر از استاد شهریار..خوانش طاها
มุมมอง 244หลายเดือนก่อน
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من خیال خود به شبگردی ، به زلفش دیدم و گفتم رقیب من چه می خواهی تو از جان حبیب من نهیبی می زدم با دل که زلفت را نلرزاند ندانستم که زلفت هم ، بلرزد با نهیب من خوشم من با تب عشقت ، طبیب آمد جوابش کن حبیبم ، چشم بیمار تو بس باشد طبیب من در آن زلف چلیپایی که دلها خود صلیب اوست نوازد مریم عذرا به لالایی صلیب خود غروبی زاید از ز...
پاییز سبز، شاعر زنده یاد یدالله رویایی
มุมมอง 1022 หลายเดือนก่อน
پاییز سبز زمین فصاحت برگ چنار را به باد خستهی پاییز میسپرد هوا ترنم سودایی شکفتن را ز نبض بیتپش خاک میگرفت غروب حرف خودش را به گوش جنگل خاموش گفته بود و شیروانی لال، میان دودهی افشان شب شبح میشد میان درهم هذیان من دو شعلهی سبز نشست. به روی شیشهی تار ملال پرده شکست و از حقیقت اشیا بوی شک برخاست و با حقیقت اشیا بوی او پیوست تمام پنجرهی من، خیال او شده بود. تمام پوستام از عطر آشتی بیمار...
دل کلماتور... گاهی چنان بدم ....محمد علی بهمنی
มุมมอง 1015 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور... گاهی چنان بدم ....محمد علی بهمنی
دل کلماتور....شاعر علیرضا آذر....خوانش طاها
มุมมอง 217 หลายเดือนก่อน
من ریزه کاری های بارانم در سرنوشتی خیس می مانم دیگر درونم یخ نمی بندی بهمن ترین ماه زمستانم! رفتی که من یخچال قطبی را در آتش دوزخ برقصانم رفتی که جای شال در سرما چشم از گناهانت بپوشانم ای چشمهای قهوه قاجاری! بیرون بزن از قعر فنجانم از آستینم نفت می ریزد کبریت روشن کن، بسوزانم از کوچه های چرک می آیم در باز کن، سر در گریبانم در باز کن ،شاید که بشناسی نتهای دولاچنگ هذیانم یک بی کجا درمانده از هر ج...
دل کلماتور...شاعر حمیدرضا گلشن...خوانش طاها
มุมมอง 217 หลายเดือนก่อน
دیگر برایت شعرهایم را نمی خوانم دیگر در این تنهاییِ با هم نمی مانم دیگر نمی خواهم به هر قیمت شده، باشی از اینکه بی حد عاشقت بودم بیزارم باران اگر روزی به همراه تو معنا داشت حالا خودم تنهای تنها زیر بارانم دیگر نمی خواهم دروغانه بتابی، نه تاریکی ام را دوست دارم ماه تابانم عشقی که می گفتی نمی میرد به مو بند است حدّ دوام آوردنش را هم نمی دانم با هر دروغت ضربه ای بر باورم میخورد از لطف تو بدبین و غ...
دل کلماتور....شاعر سهراب سپهری....خوانش طاها
มุมมอง 87 หลายเดือนก่อน
در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است... می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد پس به سمت گل تنهایی می پیچی، دو قدم مانده به گل پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد… در صمیمی...
دل کلماتور....شاعراخوان ثالث ....خوانش طاها
มุมมอง 157 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور....شاعراخوان ثالث ....خوانش طاها
دل کلماتور....شاعرشمس لنگرودی....خوانش طاها
มุมมอง 127 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور....شاعرشمس لنگرودی....خوانش طاها
دل کلماتور....شاعر آذین قانع...خوانش طاها
มุมมอง 287 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور....شاعر آذین قانع...خوانش طاها
دل کلماتور....شاعر مرتضی خدمتی....خوانش طاها
มุมมอง 317 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور....شاعر مرتضی خدمتی....خوانش طاها
دل کلماتور....شاعر حسین صفا....خوانش طاها
มุมมอง 367 หลายเดือนก่อน
دل کلماتور....شاعر حسین صفا....خوانش طاها
This was absolutely beautiful and so emotional. Your voice is incredibly soothing, and it brings such peace. Please keep sharing more of your amazing work-I can’t wait to see and hear more from you.
Thank you so much for your kind words! It means the world to me that you enjoyed it. Your support truly motivates me to keep creating. If you could share it with others, I’d be so grateful. Thank you again for your encouragement!
چه صدای آرامش بخشی 🤍
نوش روانتان دوست ارزشمندم ❤
Ziba bood.
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام حتی اگر به دیده ی رویا ببینی ام من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست بر این گمان مباش که زیبا ببینی ام شاعر شنیدنی است، ولی میل، میل توست آماده ای که بشنوی ام، یا ببینی ام این واژه ها صراحت تنهایی من اند با اینهمه، مخواه که تنها ببینی ام مبهوت می شوی اگر از روزنت شبی بی خویش، در سماع غزل ها ببینی ام یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم در خود، که ناگزیری، دریا ببینی ام شب های شعرخوانی من بی فروغ نیست اما تو با چراغ بیا تا ببینی ام محمد علی بهمنی