خونه ی مادر شوهرم بودم که درو زدن با دیدنش شوکه شدم و زندگیم..!

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 18 ก.ย. 2024
  • قسمت ششم/داستان زندگی دختری به نام پروین که از خانواده ای سرشناس میباشد روز عروسی خاهرش عاشق شاگرد اشپز میشه و این موضوع که خط قرمز خانوادشه رد میکنه و این بین اتفاقی عجیب زندیش رو ....
    این داستان هفت قسمتی میباشد و هرشب قسمت ها منتشر میشن😍❤️
    ✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم
    ✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید.
    #داستان_واقعی
    #داستان
    #پادکست
    #شب_داستان
    داستان واقعی
    پادکست
    داستان های فارسی
    داستانهای فارسی
    داستان انگیزشی
    داستان جنایی
    ارسال داستان ها و تجربه های شما به ایدی تلگرام 👇🏽
    @shabdastan2
    لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽
    قسمت اول عاصیه داستانی تاریخی عاشقانه🔥👇🏽
    • دختری رعیت زاده بودم ک...
    قسمت دوم عاصیه🔥👇🏽
    • دختری رعیت زاده بودم ک...
    قسمت اول داستان روستایی قدیمی زندگی گلرخ❤️🔥👇🏽
    • بخاطر رسم عجیب روستامو...
    قسمت دوم داستان گلرخ🔥👇🏽
    • بخاطر رسم شرم اور روست...
    قسمت پایانی داستان گلرخ🔥👇🏽
    • مادرشوهرم جلو هووم میگ...
    • عمارت خان یه اتاق ممنو...
    • مردونگی شوهرم اونقدر ق...
    • عاشق دکتر... شدم ، یه ...
    • شوهرم هرشب میرفت اتاق ...
    • شوهرم هرشب منو میپیچون...
    • دوست شوهرم بهم نظر داش...
    • شوهرم دکتر... بود شب ا...
    • شوهرم شب اول عروسیمون ...
    • مردونگی شوهرم قوی بود ...
    • دوماد خونواده ی شوهرم ...
    • Video
    • بدن سفید و بلوری مادر ...
    • Video
    • شوهرم مردونگیش خیلی قو...
    • تو روستامون رسم بود بد...
    • تو روستامون رسم عجیب و...
    • زنداداشم لوند و عشوه گ...
    • Video
    • Video
    • Video

ความคิดเห็น • 44