فردوسی علیه الرحمه منم بندهٔ اهل بیت نبی ستایندهٔ خاک پای وصی حکیم این جهان را چو دریا نهاد بر انگیخته موج از او تندباد چو هفتاد کشتی بر او ساخته همه بادبانها بر افراخته یکی پهن کشتی به سان عروس بیاراسته همچو چشم خروس محّمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید بدانست کو موج خواهد زدن کس از غرق بیرون نخواهد شدن به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و لوا و سریر خداوند جوی می و انگبین همان چشمهٔ شیر و ماء معین اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه من است بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم دلت گر به راه خطا مایل است تو را دشمن اندر جهان خود دل است نباشد جز از بیپدر دشمنش که یزدان به آتش بسوزد تنش هر آنکس که در جانش بغض علی است از او زارتر در جهان زار کی است نگر تا نداری به بازی جهان نه برگردی از نیک پی همرهان همه نیکیات باید آغاز کرد چو با نیکنامان بوی همنورد از این در سخن چند رانم همی همانا کرانش ندانم همی 😊😊😊
سینای عزیز از شما پرسشی دارم، آیا شما فارغالتحصیل رشته تاریخ ادیان هستید؟ و آیا به دین اسلام اعتقاد دارید ؟ برای من باعث شگفتی است که بعد از فاجعه انقلاب اسلامی در ایران جوانی مانند شما اینچنین به تاریخ اسلام بپردازد، مگر اینکه به منظور روشنگری باشد.من کم و بیش برنامه های شما را دنبال میکنم اما هنوز متوجه نشده ام که از چه موضعی به طرح این مسایل میپردازید.اگر ساکن ایران باشید به شما حق میدهم که محتاط باشید.
گر نگاهی به ما کند زهرا گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش، رشكِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چهها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا- همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا
اگر براثر مرگ طبیعیه چرا شبانه دفن شده؟ چرا نشان و اثری از مزار ایشان نیست؟؟
قطعا دخالت سیاسی مربوط به اون زمان در این حادثه نقش داشته
نگفتی هم اسلام هم......فدای تمامیت ایران
فردوسی علیه الرحمه
منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
بر انگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها بر افراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محّمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین
همان چشمهٔ شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است
تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است
از او زارتر در جهان زار کی است
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکیات باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی
😊😊😊
السلام علیک یا فاطمه السیده النساء العالمین
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
علی و شیعته. هم الفائزون یوم القیامه
علی و شیعیان او. رستگاران روز قیامت اند
😊😊😊
سینای عزیز از شما پرسشی دارم، آیا شما فارغالتحصیل رشته تاریخ ادیان هستید؟ و آیا به دین اسلام اعتقاد دارید ؟ برای من باعث شگفتی است که بعد از فاجعه انقلاب اسلامی در ایران جوانی مانند شما اینچنین به تاریخ اسلام بپردازد، مگر اینکه به منظور روشنگری باشد.من کم و بیش برنامه های شما را دنبال میکنم اما هنوز متوجه نشده ام که از چه موضعی به طرح این مسایل میپردازید.اگر ساکن ایران باشید به شما حق میدهم که محتاط باشید.
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
افتخار میکنم اینکه رافضی ام
پس من ریدم به افتخارت
حتی به شعور و شخصیتت
گر نگاهی به ما کند زهرا
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا