منظور بوید از اینکه قایق نداره ینی این عکس واسه امید دادن ب من نیس ک میرم خونه چون اگ اون خونه من از آینده یا حال باشه قایق داره این ی عکس قدیمی از مقصد ما بوده نظر مته البته
چیزی که به نظرم خیلی وقته بهش توجه نشده اینه که چرا به سارا الهام شد پسر تابیتا رو بکشه؟ نکنه پسر تابیتا و کلید شکوندن طلسم ابدیت تناسخ و موجودات این شهر باشه!
ربطی نداره اگر دقت کنی خیلیا تو این شهر دچار توهم شدن حتی الجین و فاطیما و خیلیا دیگه مثل رندال پس ربطی نداره اونا فقط کارهای شیطانی و اشتباه از آدم میخوان
ممکنه پسر تابیتا تناسخ یافته یکی از افراد مهم جبهه سفید باشه برای همین میخواستن بکشنش... همونطور که بابای کنی رو کشتن وقتی به سارا گفتن در رو باز بذار...
اولین باره کلا ویدیویی مث ویدیو شمارومیبینم ...که نشون میده چی بهچیه...وخیلی حس خوبیه که میبینم خیلیا مث من فیلم دیدن براشون مهمه و اینکه اینجا درمورد فیلما حرف بزنیم خیلی لذت بخشه...دم همه تون گرم روحم شاد شد😂
مرد زرد پوش و دختر تابیتا هردوشون در حال داستان گردی بودند، اما مرد زرد پوش تونست داستان ر تغییر بده، همونطور که دختر تابیتا با انداختن طناب تو چاه تونست مسیر داستان بوید ر تغییر بده
نه مرد زرد پوش اصلا اومده بود که جیم بکشه اگه دقت کنی دخترش جولی میگه همیجا اتفاق میوفته یعنی میدونه بابش اینجا میمیره اما همون جوری که ایتن داداشش گفت نمیتونی داستان رو عوض کنی فک میکنم ی بخش داستانی دیگه کلا مرتبط به ایتن و مرد زرد پوش اون پل گذر گاهی که زمان توش معنا نداره و البته جولی که مرتبط با داستان آنکویی ها نیست اونقدر و داستان خودش رو داره
نه. اصل داستان اینطوری نوشته شده که مرد زردپوش جیم رو میکشه و جولی اومده بود که نزاره باباش بمیره ولی نتونست داستان رو عوض کنه ( احتمالا چگونگی اومدنش رو توی فصل ۴ میبینیم)
قایق هم احتمالا راه نجات هست چون توی نقاشی های غار هم کلی قایق کشیده بودن ، کلا نقاشی ها خیلی مهم هستن یک موضوع مبهم و کم پرداخته شده هم حرکت درختهاست که کریستوفر چند بار متوجه شده بود
و منی که از قسمت ۶به بعد زیر چندتا پیج که تئوری این سریال رو میگفتن بارها کامنت گذاشتم هیولاها شخصیتهای اولی این شهرن که بچه هارو برای جاودانگی کشتن و بقیه مثل تابیتا اینا نجات دهنده هاشون بودن که تناسخ پیدا میکردن هی در رفت و آمدن تا بالاخره زندانی کردن روح بچه هاکه باعث جاودانگی هیولاها میشن رو نجات بدن ولی همیشه کامنتام بی اهمیت بود😢اینجوری نمیشه خودم واسه فصل جدید باید پیج بزنم همه چی رو بگم😊😂😂
از خودت که در نیاوردی تئوری رو از داستان لو رفته قسمت های بعد ورداشتی نوشتی سه چهار قسمت مونده به تموم شدن فصل لو رفت داستانش توسط یکی از کارمندایی که سریال و دیده بود و یه جا نوشته بود داستان چند قسم آخر
@ توی اون تصاویر خود شما فهمیدی بچه ها توسط هیولاها قربانی شدن شهر طلسم شده و تناسخ در اون صورت میکیره؟بعدشم من از قسمت ۶اینو گفتم و خیلی شاید قسمت ۸به بعد این حدسیاتشون شروع شد،هیچ پیج ایرانی و خارجی به این نکته ی قطعی اشاره ای نکردن تو اون قسمت،وقتی خیلی زیاد فیلمهای این مدلی ببینی بالاخره میتونی یه سری تئوری ها رو پاسخ بدی کار عجیب و خاصی نیست،منم اون موقع وقتی میدیم به این کامنتام توجهی نمیشه با خودم فکر میکردم شاید خیلی در اشتباهم ولی همین که خودم به خودم ثابت شدم راضی ام واین کامنتو به حالت فان نوشتم نه خود برتری.
لباس دختر تابیتا عوض شده بود یعنی اون لحظه اخر مرده تو خیال بود و نمرد این ی فکته که بهش اشاره نکردی احتمال اینکه تناسخ و درگیر کنن بود که اینم هیچی احتما جایگزینیم هست
دیالوگای مارتین و رندال خیلی شبیه به همه! مثلا رندال میگه من فکر نمیکنم مرگ اینجا بدترین اتفاقی باشه که واسه آدم میفته از اونورم مارتین به بوید میگه منو بکش تا راحت بشم. رندالم الآن داره خیلی عذاب میکشه
فکر میکنم یکی باید به این تئوری جواب بده که چرا هیولاها انقد بوید رو اذیت میکنن و نمیکشن؟ حتی تیان چن رو جلوش کشتن ولی بوید رو نکشتن! احتمالا بوید هم قبلاً اینجا زندگی کرده.
ممکنه بوید اگر در آینده روی اصول اخلاقیش دست بذاره و بشکنه تبدیل به یکی از شخصیت های منفی بشه... و اینا هم دنبال همینن که بوید درنهایت تبدیل به اون شخص منفی بشه🤔 همونطور که رندال رو نکشتن
اون توهم بود و این شهر میخواست با ادما بازی کنه احتمالا ایده کارگردانا بود که هرکسی اگر شخصی رو از دست داده به صورت توعم به شکل هیولا ببیننش بعد عوضش کردن یا مثل توهم های جید بوده
داستان مشخص شد. ادمای این شهر توی گذشته بچه هاشون رو فدا کردن تا جاودانه باشن و این ادما شدن هیولاها که الان میبینیم و نمیمیرن، توی اون شهر ادم هایی بودن که روح هاشون الان توی بدن تابیتا و جید هست و مخالف اینکار بودن و این روح ها محکوم هستن به برگشت به این شهر برای اینکه به یاد بیارن چه بلایی سر این بچه ها اومده. جولی هم که اومد کمک باباش احتمالا توی فصل ۴ که میفهمه باباش مرده تصمیم میگیره توی زمان سفر کنه که به باباش اخطار بده و نجاتش بده ولی همونطوری که داداشش گفت نمیتونه داستانی که نوشته شده رو تغییر بده و باباش میمیره. کل این داستانا هم زیر سر مرد زرده هست و اون زنه که بچه تابیتا رو به دنیا اورد هست و اینا بودن که به مردم شهر پیشنهاد دادن بچه هاشون رو فدا کنن و بهشون عمر جاودان دادن، بخاطر همین زنه این همه تلاش کرد بچه فاطیما سالم به دنیا بیاد چون باید اسمایلی رو دوباره برای هیولاها ( مردم شهر قدیم ) زنده میکردن.
جولی توی صحنه ی آخر موهاش کوتاه شده و چهرش تغییر کرده که این نشون میده از آینده اومده و اصرار داشته پدرشو از جایی ک ب قتل میرسه نجات میده اما همونطور ک ایتن گفت اون نمیتونه جلوی داستانی ک اتفاق افتاده رو بگیره و توی فصل بعد احتمال زیاد جیم مرده😢
اگه تناسخ باشه سن سارا به خواهر ویکتور نمیخوره، ولی سن تابیتا به مادر ویکتور وقتی که کشته شد میخوره... یعنی اگه خواهر ویکتور و مادرش توی یه شب کشته شده باشن، پس تناسخشون باید دقیق همسن همدیگه باشن،یعنی شخصی که دقیق با تابیتا همسن باشه
قایق هم احتمالا راه نجات هست چون توی نقاشی های غار هم کلی قایق کشیده بودن ، کلا نقاشی ها خیلی مهم هستن یک موضوع مبهم و کم پرداخته شده هم حرکت درختهاست که کریستوفر چند بار متوجه شده بود که درخت ها حرکت میکنن؟؟
در مورد قایق فقط بوید میدونست چون میخواست زنش رو سوپرایز کنه ، عکس بدون قایق یعنی اینکه چیز های که در پنهان بوید بود کامل در عکس نبود و نشون میداد اونا کامل همه چیز رو نمیدونن و بوید از عکس فهمید همش کلکه و گفت قایق توش نبود
دوستان دقت کنین که جولی تونست داستان تغییر بده ، کجا؟ جایی که طناب انداخت و بوید نجات داد، احتمالا برای تغییر داستان نباید نتیجه کارش رو مشخصا بدونه ، یعنی یک سری کار که مطمین نیست چه نتیجه ای میده ، برای همین نتونست پدرشو نجات بده
این فصل بهترین پایان رو داشت،دختر تابیتا اخرش که اومد موهاش کوتاه شده بود که ینی یه مسیری رو گذرونده تا اومده به این زمان و داستان گردی میکن و چرا مرد زرد پوش به دختره کاری نداشت؟،تابیتا هم گفت که ما دفه اول موفق نشدیم احتمالا دفه اول که این اتفاق افتاده اینا ساکن این شهر بودن و بعد قربانی کردن بچه ها شهر نفرین شده و انقد داره داستان تکرار میشه تا بتونن جلوی اون اتفاق رو بگیرن که باید تابیتا وارد اون درخت جابجایی بشه تا به اون روز برگرده کاری که تو زندگی قبلیش که مادر ویکتور بود نتونست انجام بده
داداش منظور بوید از قایق قایقی بود که قرار بود بوید و زنش بعد بازنشستگی وقتی رفتن تو اون خونه بخرن که بعد وارد این شهر شدن که تو فصل اول نشون میده . بعد زمانی که تابیتا و شوهرش و جید باهم بودن که بعد تصمیم گرفتن که برن زیر درخت و آهنگ بزنن تا بچه ها بیان . جولی و ایتن باهم بودن وجولی به ایتن یه جوری توضیح میداد که زمانی که رفت تو یه خرابه انگار تو زمان سفر کرده بود و فکر میکرد اگه دوباره بره همونجا میتونه به گذشته بره و خیلی چیزا را درست کنه که ایتن بهش گفت این اشتباهه داستان نوشته شده دیگه تغییر نمیکنه .بعد تو سکانس آخر اگه به جولی وقتی میاد پیش باباش دقت کنی ظاهرش کلا تغییر کرده هم لباساش عوض شده هم موهاش کوتاه شده و هم صورتش زخمی شده و وقتی به باباش میرسه فقط بهش میگه فرار کن انگار میدونه قرار چه اتفاقی برای باباش بیفته پس بدون شک جولی که تو سکانس آخر دیدیم جولی کی از آینده به گذشته امده تا باباشا نجات بده
خیلی سوال ها پاسخ داده شد و نکته مهم سریال چرخه هست و تو این چرخه بعضی آدما ب گذشته میرن ک جلوی چرخه رو بگیرن ... و چون الان بحث چرخه هست باید ب نحوی اون هیولا متولد میشد ک تابیتارو بکشه بعدا ....و ایتن و خواهرش همون ویکتر و خواهرش هستن.. و این چرخه هی ادامه داره... قبل اینکه حرف اصلیمو بزنم این نکته رو بگم تو ی سکانسی فک کنم ویکتر بود یا تابیتا ی نوشته خوند.. گفت پایان اونجاست ک شروع شد... یعنی اگه بخوان کاری کنن باید برن عقب...حالا یا با سفر در زمان یا چیز دیگه...ک احتمالا میدم دختر تابیتا مهارت تغییر داستان رو میفهمه و یاد میگیره درسته نمیتونه آدمارو نجات بده و ولی اشیا رو میتونه مث همون طناب تغییر بده و احتمال میره اون درخت وسط جاده رو کاری کنه.... احتمال بعدیم اینه ک اینا همش ی کابوس ی نفره یعنی این کابوس هی تکرار میشه واش و فک کنم کابوس ایتنه..
جولی هم در حال یا داستان گردی بود یا انگار از یه بعد دیگه اومده بود تو سکانس اخر چون هم لباسش هم مدل موهاش فرق میکرد اصن.جولی تو داستان گردی قبلیش تغییر ظاهری نداشت.بعد اینکه انگار از اون زمانی که اومده بود یه اتفاقی توی شهر افتاده بود که داشت به پدرش میگفت
در افسانه مصری قایق وسیله نقلیه در دنیای پس از مرگ برای حرکت پادشاه و خدای رع در بهشت استفاده میشود شاید نبود قایق در عکس به منظره آماده نبودن اهالی آنجا به آخرین سفر باشد
گفتی سن خواهر ویتکور نهایت یکی دو سال بیشتر بوده خوب شاید خواهر ویکتور دانا هست ! چون ویکتور گفت اون شب همه مردن شاید خواهر ویکتور دانا باشه و تناسخ پیدا کرده باشه الان هم سنشون رو کنار هم بزاریم ممکنه درست باشه ولی شایدیه
این تئوری تناسخ که شما میگین یه چیزی هم که کسی دقت نکرد همین پسر چاقه سیاه پوست که فاطمه رو زندانی کرد اسمش رو یادم نیست الان 😂 اگر یادتون باشه اول که با اتوبوس رسیدن به شهر این پسره با وحشت از خواب پرید و انگار یه لحظه یادش اومد که قبلا اینجا بوده و وحشت کرده بود
سلام ممنون از بررسی دقیق سریال من اولین بار هست ویدیو و موشکافی شمارو میبینم اگر امکانش هست سریال هایی به همین سبک شبیح یا مثل دارک معرفی کنید سریال هایی درگیر کننده معمایی ❤
داستان قایق ورودخونه تو دیوارهای غار که جید وتابیتا رفته بودن به وضوح کشیده شده بود.حرفتم درمورد اینکه این شهر سالیان درازی هست زیادبی ربط نیسون توهمون غار تاریخای نوشته شده بود با فاصله های زیاد
آخرش تابیتا گفت جید کریستوفر بوده و ما یه دختر داشتیم برای همین جید چند بار اون عروسک رو تو خیالش دید ممکنه خواهر ویکتور بچه میراندا و کریستوفر باشه یا خیلی دارم پرت میگم
دقیقا اگر دقت کنی اخرش مرد زرد پوش میگه جید نوازنده خوبی بود ولی نباید میزاشتی اون اهنگو میزد شاید با زدن اون اهنگ سر و کله مرد زرد پوش پیدا شد و اون بچه رشد کرد
یچیز عجیب دیگه ای که پیرمرده گفت اخر داستان گفت الان میفهمی که علم و دانش چه بهایی داره شاید این یه کنایه به این نظریه بود که همه اینا یجور آزمایش نظامیه و همون پیرمرده زردپوش یکی از گردانندگان یا مهره های اصلی باشه
چرا راجب دیالوگ های موجودات چیزی نگفتی ب نظرم خیلی حرف بود پشت اونا ... و اینکه ی چیز خفن . ب نظرت مامان کنی ب عنوان کارکتر شرقی ربطی به اون موجود نداشت ک لباس شرقی داشت !
Ghesmati ke marde zard poosh be jim gof tabita nabayad oon chale ro hafr mikard dastanesh chi bood ? mage chi peyda kardan oonja ?maqz namoond dige vasamoon =)
آره همونه اِسمایلیه😂😂چون همون روح ژاپنی که به چشم الجین و فاطمه میومد به همشون با قربانی کردن بچه هاشون قول ابدی شدن رو داده به همه ی همون شب خیز ها یعنی هرکدوم رو بکشن به یه نحوی دوباره برمیگرده..
اینا با زدن اون آهنگ داستان این شهر رو فهمیدن و مرد زردپوش رو عصبانی کردن. بخاطر همین مردزردپوش گفت هر آگاهی ای یه تاوانی داره، تاوان این فهمیدن هم مرد زرد پوش زد کشتش که تاوان فهمیدن رو ازشون بگیره
اقا جولی همون جولی نبود انگار که در اینده بعد از اینکه پدرش مرده سعی میکنه که برگرده اینجا و نجاتش بده ولی سوال اینجاس که وقتی اون جولی از اینده اومد جولی زمان حال کجا بود
یه چیز جالب ، اون پلیسه زنه وقتی اومد تو شهر توی غذا خوری از پسر تیان چن که اسمش یادم رفته پرسید اینجا تابلوی هتل هست ولی هیچ اثری ازش نیست شاید اینا همشون مسافر این هتل بودن و همه این ماجرا ها از اون هتل شروع شده
شایدم ایتن قبلا این شهرو از روی داستانش ساخته و بعد خودشم گیر افتاده و الان تو بدن یکی دیگه تناسخ کرده و برگشته به این شهر برای همینم اطلاعاتش خیلی بالاس و به خواهرش میگه نمیتونی داستانی که نوشته شده رو تغییر بدی... و به همین دلیل به سارا الهام میشه ایتن رو بکشه تا بتونن برگردن خونه، چون سازنده ی همه اینا میتونه ایتن باشه و یا شایدم حل کردن تمام معماها به دست ایتن باشه برای همین به سارا میگن بکشش که این اتفاق نیفته🤔
شباهت جالب اینه که دقت کنی فقط رنداله که که اون همه زنجره ( حشره ) میبینه ولی اون دو نفره دیگه نمیبینن ، و دقت کنی بوید وقتی رفت تو غار و مارتین خونو منتقل کرد کله شهر پره زنجره شد
@@Amir-t7c7i چون وقتی اون کرم ها از بدن مارتین رفتن به بدن بوید ٬ و بوید اون کرم هارو منتقل کرد به اسمایلی و جسدش رو کالبد شکافی کردن و بعد از چند ساعت صدا از زیر زمین میومد نشون داد که حشره ها از جسد اسمایلی خارج میشدن . این حشره هم نمادی از یه هیولای دیگه شهر هست که همون روز هرکس میخابید کشته میشد . خود بوید هم کفت که باعث اینکه مردم نمیتونن بخابن و این هیولای حشره اومده خود بوید بوده که از جنگل اوردتش به شهر توسط اون کرم ها .
و احتمالا موقع کشتن این بچه ها ٬ جید و تابیتا که نتونستن جلوی مردم شهر رو بگیرن که بچها رو نکشن ٬ تنها کاری که کردن خوندن این لالایی بود از اونجایی که بچه ها با صدای لالایی پیداشون شد تو قسمت آخر و تابیتا کفت جید ادامه بده به نواختن .
مغزمون داغون شد سر این سریال
چی بگم والا 😁🤦🏻♂️💐
منظور بوید از اینکه قایق نداره ینی این عکس واسه امید دادن ب من نیس ک میرم خونه چون اگ اون خونه من از آینده یا حال باشه قایق داره این ی عکس قدیمی از مقصد ما بوده نظر مته البته
جالب گفتی 💐👌🏻
@@haniehsutudeh2493 قایق احتمالا راه نجاته، نشان نداد که به فکرشون نرسه با قایق بزنن تو آب
اون دختره که جلوی تابیتا نشست و بهش گفت آنکویی فکر کنم بچه خودش و جید بوده که اولین بار قربانی شده
آره شاید 👌🏻💐
فک نکنم اون زمانی که زن و شوهر بودن بچشونو قربانی کردن بودن چون فقط اون هیولا دنبال این کار بودن
آره شاید نه دختر تابیتا هستش تایید کردن تو ردیت
تابیتا بجز جولی که دختر نداشت. یه پسرشو از دست داد که اسمش توماس بود. بنظرم توماس همون پسر سفیدپوشه چون خیلی شبیه ایتن هم هست از لحاظ ظاهری
@Pareesathepar تابیتا این قسمت گفت که وقتی توی زندگی های قبلی با جید زن و شوهر بودن، یه دختر داشتن که قربانی شد. منظورم اون دخترشونه
چیزی که به نظرم خیلی وقته بهش توجه نشده اینه که چرا به سارا الهام شد پسر تابیتا رو بکشه؟ نکنه پسر تابیتا و کلید شکوندن طلسم ابدیت تناسخ و موجودات این شهر باشه!
آره شاید 💐👌🏻
ربطی نداره اگر دقت کنی خیلیا تو این شهر دچار توهم شدن حتی الجین و فاطیما و خیلیا دیگه مثل رندال پس ربطی نداره اونا فقط کارهای شیطانی و اشتباه از آدم میخوان
ممکنه پسر تابیتا تناسخ یافته یکی از افراد مهم جبهه سفید باشه برای همین میخواستن بکشنش...
همونطور که بابای کنی رو کشتن وقتی به سارا گفتن در رو باز بذار...
من که میگم ایتن همون مرد زرد پوشه
@@معصومهشادی-ر9ظ چه ترسناک میشه اونجوری...
اولین باره کلا ویدیویی مث ویدیو شمارومیبینم ...که نشون میده چی بهچیه...وخیلی حس خوبیه که میبینم خیلیا مث من فیلم دیدن براشون مهمه و اینکه اینجا درمورد فیلما حرف بزنیم خیلی لذت بخشه...دم همه تون گرم روحم شاد شد😂
ممنونم از لطفت
خوشحال میشم که ویدیو های من و علی رو ببینی و از مون حمایت کنی و نظراتت رو بگی 💐❤️
واقعا perfect هس سریاله خیلی پیگیریشم و باتشکر بابت تحلیل 🙏🙏🙏
سلامت باشی 💐❤️
مرد زرد پوش و دختر تابیتا هردوشون در حال داستان گردی بودند، اما مرد زرد پوش تونست داستان ر تغییر بده، همونطور که دختر تابیتا با انداختن طناب تو چاه تونست مسیر داستان بوید ر تغییر بده
آره دقیقا 👌🏻💐
اونجوری ک مرد زردپوش بابای جولی رو کشت شبیه موجودات شب بود . ب نظرم آدم عادی نبود
نه مرد زرد پوش اصلا اومده بود که جیم بکشه اگه دقت کنی دخترش جولی میگه همیجا اتفاق میوفته یعنی میدونه بابش اینجا میمیره اما همون جوری که ایتن داداشش گفت نمیتونی داستان رو عوض کنی فک میکنم ی بخش داستانی دیگه کلا مرتبط به ایتن و مرد زرد پوش اون پل گذر گاهی که زمان توش معنا نداره و البته جولی که مرتبط با داستان آنکویی ها نیست اونقدر و داستان خودش رو داره
نه.
اصل داستان اینطوری نوشته شده که مرد زردپوش جیم رو میکشه و جولی اومده بود که نزاره باباش بمیره ولی نتونست داستان رو عوض کنه ( احتمالا چگونگی اومدنش رو توی فصل ۴ میبینیم)
من به این کامنت تعجب نمیکنم، به اون 17 نفری که لایک زدن تعجب میکنم 😄
قایق هم احتمالا راه نجات هست چون توی نقاشی های غار هم کلی قایق کشیده بودن ، کلا نقاشی ها خیلی مهم هستن
یک موضوع مبهم و کم پرداخته شده هم حرکت درختهاست که کریستوفر چند بار متوجه شده بود
اون جولی جولیه زمان حال نبوده چون لباسش وقتی که تو کافه بود با وقتی که اخر اومده بود فرق داشت
👌🏻💐
احتمالا توی فصل ۴ برمیگرده اینجا که باباش رو نجات بده ولی نمیتونه داستانی که نوشته شده رو تغییر بده
چرا همه میگن لباساش بابا موهای کوتاهشو کسی ندید؟😂
@@zahrasadeghi9583 اره اونم بود یادم رفت😂
@@eenvidd اره از دید جولی میبینیمش ولی چی پیش میاد خدامیدونه
شاید اون جولی که دیدیم صورتش زخمیه از اینده اومده و چون نمیتونسته با مرگ پدرش کنار بیاد رفته به گذشته تا داستان رو تغیر بده اما نتونست
آره شاید 👌🏻💐
همینه چون لباسی که پوشیده بود با لباسش وقتی که تو کافه بود فرق میکرد
شک نکن قطعا همینه
این که مشخص بود .. شاید نداره
درسته خیلی فصل سوم رو کش دادن ولی از قسمت آخرش تقریبا میشه جواب خیلی از معماها رو پیدا کرد
آره دقیقا
و منی که از قسمت ۶به بعد زیر چندتا پیج که تئوری این سریال رو میگفتن بارها کامنت گذاشتم هیولاها شخصیتهای اولی این شهرن که بچه هارو برای جاودانگی کشتن و بقیه مثل تابیتا اینا نجات دهنده هاشون بودن که تناسخ پیدا میکردن هی در رفت و آمدن تا بالاخره زندانی کردن روح بچه هاکه باعث جاودانگی هیولاها میشن رو نجات بدن ولی همیشه کامنتام بی اهمیت بود😢اینجوری نمیشه خودم واسه فصل جدید باید پیج بزنم همه چی رو بگم😊😂😂
آره دقیقا 😂👌🏻💐
افتخار میکنی که با اسپویل کردن ریدی به هیجان فیلم؟اینقدر کودنی؟
از خودت که در نیاوردی تئوری رو از داستان لو رفته قسمت های بعد ورداشتی نوشتی سه چهار قسمت مونده به تموم شدن فصل لو رفت داستانش توسط یکی از کارمندایی که سریال و دیده بود و یه جا نوشته بود داستان چند قسم آخر
@ توی اون تصاویر خود شما فهمیدی بچه ها توسط هیولاها قربانی شدن شهر طلسم شده و تناسخ در اون صورت میکیره؟بعدشم من از قسمت ۶اینو گفتم و خیلی شاید قسمت ۸به بعد این حدسیاتشون شروع شد،هیچ پیج ایرانی و خارجی به این نکته ی قطعی اشاره ای نکردن تو اون قسمت،وقتی خیلی زیاد فیلمهای این مدلی ببینی بالاخره میتونی یه سری تئوری ها رو پاسخ بدی کار عجیب و خاصی نیست،منم اون موقع وقتی میدیم به این کامنتام توجهی نمیشه با خودم فکر میکردم شاید خیلی در اشتباهم ولی همین که خودم به خودم ثابت شدم راضی ام واین کامنتو به حالت فان نوشتم نه خود برتری.
دمتگرم❤
ارادت 💐❤️
لباس دختر تابیتا عوض شده بود یعنی اون لحظه اخر مرده تو خیال بود و نمرد این ی فکته که بهش اشاره نکردی احتمال اینکه تناسخ و درگیر کنن بود که اینم هیچی احتما جایگزینیم هست
مرسی 👌🏻💐❤️
سوالم اینه چرا در حالی که هنوز ویکتور زندس جید هم وارد شده ک در واقع همون ویکتوره! در حالی که جوری ک مشخصه باید بمیرن تا برگردن با شکل جدیدی
دقیقاً 👌🏻💐❤️
بابا خود تابیتا گفت جید کریستوفره نه ویکتور یا کس دیگه ای
چه ربطی داره؟جید که کریستوفره
دیالوگای مارتین و رندال خیلی شبیه به همه! مثلا رندال میگه من فکر نمیکنم مرگ اینجا بدترین اتفاقی باشه که واسه آدم میفته از اونورم مارتین به بوید میگه منو بکش تا راحت بشم. رندالم الآن داره خیلی عذاب میکشه
👌🏻💐
فکر میکنم یکی باید به این تئوری جواب بده که چرا هیولاها انقد بوید رو اذیت میکنن و نمیکشن؟ حتی تیان چن رو جلوش کشتن ولی بوید رو نکشتن! احتمالا بوید هم قبلاً اینجا زندگی کرده.
ممکنه بوید اگر در آینده روی اصول اخلاقیش دست بذاره و بشکنه تبدیل به یکی از شخصیت های منفی بشه...
و اینا هم دنبال همینن که بوید درنهایت تبدیل به اون شخص منفی بشه🤔
همونطور که رندال رو نکشتن
عالی ❤️💐
یه سوال دارم بادتونه فصل ۱ یه سکانسی هست که جولی یه سری هیولا رو میبینه که یه پسر جوون بینشونه ولی چرا الان بعضی از کاراکتر هیولا ها وجود نداره؟
اون توهم بود و این شهر میخواست با ادما بازی کنه احتمالا ایده کارگردانا بود که هرکسی اگر شخصی رو از دست داده به صورت توعم به شکل هیولا ببیننش بعد عوضش کردن یا مثل توهم های جید بوده
منظورت از پسر جوون اسمايليه؟؟؟
جواب رو دوستمون دادن
دقیقا راست میگی چرا اون اسمایلیه ها جون بودن من بعد دیدن این سریال مغزم گوز در پیچ شده خدا شاهد 😂
میام کامنت هارو میخونم بیشتر مغزم درگیر میشه
داستان مشخص شد.
ادمای این شهر توی گذشته بچه هاشون رو فدا کردن تا جاودانه باشن و این ادما شدن هیولاها که الان میبینیم و نمیمیرن، توی اون شهر ادم هایی بودن که روح هاشون الان توی بدن تابیتا و جید هست و مخالف اینکار بودن و این روح ها محکوم هستن به برگشت به این شهر برای اینکه به یاد بیارن چه بلایی سر این بچه ها اومده.
جولی هم که اومد کمک باباش احتمالا توی فصل ۴ که میفهمه باباش مرده تصمیم میگیره توی زمان سفر کنه که به باباش اخطار بده و نجاتش بده ولی همونطوری که داداشش گفت نمیتونه داستانی که نوشته شده رو تغییر بده و باباش میمیره.
کل این داستانا هم زیر سر مرد زرده هست و اون زنه که بچه تابیتا رو به دنیا اورد هست و اینا بودن که به مردم شهر پیشنهاد دادن بچه هاشون رو فدا کنن و بهشون عمر جاودان دادن، بخاطر همین زنه این همه تلاش کرد بچه فاطیما سالم به دنیا بیاد چون باید اسمایلی رو دوباره برای هیولاها ( مردم شهر قدیم ) زنده میکردن.
و یه نکته دیگه اینه که جولی توانایی پیدا کرده زمان سفر کردنش و محل سفر کردنش رو کنترل کنه چون با اراده خودش برگشته توی صحنه مرگ پدرش تا نجاتش بده
عالی گفتی 💐👌🏻❤️
جولی توی صحنه ی آخر موهاش کوتاه شده و چهرش تغییر کرده که این نشون میده از آینده اومده و اصرار داشته پدرشو از جایی ک ب قتل میرسه نجات میده اما همونطور ک ایتن گفت اون نمیتونه جلوی داستانی ک اتفاق افتاده رو بگیره و توی فصل بعد احتمال زیاد جیم مرده😢
آره احتمالاً 💐👌🏻
طناب انداخت واسه بوید داستان رو تغییر داد
فرض کن ۴ یا ۵ فصل یه سریال و دنبال کرده باشی بعد آخرش یهو همه از خواب بپرن😂آخه حتی اگه هیپنوتیزمم باشه مسخره میشه
👌🏻😂🤦🏻♂️
😂😂😂😂😂
11:19 با نظرت موافقم چون ویکتور از خیلی ها خوشش نمیاد. با تابیتا صمیمی بود که فهمیدیم روح مادرش بوده. با سارا هم صمیمی بود که میتونه الویس باشه
مرسی ❤️💐
اگه تناسخ باشه سن سارا به خواهر ویکتور نمیخوره، ولی سن تابیتا به مادر ویکتور وقتی که کشته شد میخوره...
یعنی اگه خواهر ویکتور و مادرش توی یه شب کشته شده باشن، پس تناسخشون باید دقیق همسن همدیگه باشن،یعنی شخصی که دقیق با تابیتا همسن باشه
من همش تابیتا و جید رو شیپ میکردم. الکی نبود پس قبلا زن و شوهر بودن
👌🏻💐
قبلا زن و شوهر بودن ولی در یک کالبد دیگه در اصل به قول استاد حاقظه ها از کالبدی به کالبد دیگگه انتقال پیدا میکنه اینم همین بود
تابیتا تناسخ میرانداس مامان ویکتور جید هم تناسخ کریستوفره اون مرد عروسک گردونه اینا زن و شوهر نبودن که
@@RahmanPahlevan چرا اولین باری که اومدن این شهر زن و شوهر بودن و بچشون هم قربانی شده😵💫🤷🏽♀️
@@RahmanPahlevanقبل از میراندا و جید زمانی که بچه ها قربانی شدن و طلسم آغاز شده اینا زن و شوهر بودن
عالی بود ، حدساتون راجب تریلر این قسمت همش درست دراومد 💪🏻✨✨✨✨🥰
دقیقاً 😁✌🏻❤️
قایق هم احتمالا راه نجات هست چون توی نقاشی های غار هم کلی قایق کشیده بودن ، کلا نقاشی ها خیلی مهم هستن
یک موضوع مبهم و کم پرداخته شده هم حرکت درختهاست که کریستوفر چند بار متوجه شده بود که درخت ها حرکت میکنن؟؟
❤️👌🏻
در مورد قایق فقط بوید میدونست چون میخواست زنش رو سوپرایز کنه ، عکس بدون قایق یعنی اینکه چیز های که در پنهان بوید بود کامل در عکس نبود و نشون میداد اونا کامل همه چیز رو نمیدونن و بوید از عکس فهمید همش کلکه و گفت قایق توش نبود
عالی 💐👌🏻
داداش جوز نزن، زنش میخواست بوید رو سورپرایز کنه
آخ سجاد داداشم نمیدونی چقدر خوشحالم کردی ،دیدم سریال خارجی هارو هم داری بررسی میکنی دمـــــت گـــــرم
مرسی ، توی این چنل من و علی با همیم و فیلم و سریال های روز دنیا رو دو تایی بررسی می کنیم
عالی بود
مرسی ، خوشحال میشیم از بقیه ویدیو های من و علی بازدید کنید و نظرتون رو بگید ❤️💐
دوستان دقت کنین که جولی تونست داستان تغییر بده ، کجا؟ جایی که طناب انداخت و بوید نجات داد، احتمالا برای تغییر داستان نباید نتیجه کارش رو مشخصا بدونه ، یعنی یک سری کار که مطمین نیست چه نتیجه ای میده ، برای همین نتونست پدرشو نجات بده
عالی 👌🏻
این فصل بهترین پایان رو داشت،دختر تابیتا اخرش که اومد موهاش کوتاه شده بود که ینی یه مسیری رو گذرونده تا اومده به این زمان و داستان گردی میکن و چرا مرد زرد پوش به دختره کاری نداشت؟،تابیتا هم گفت که ما دفه اول موفق نشدیم احتمالا دفه اول که این اتفاق افتاده اینا ساکن این شهر بودن و بعد قربانی کردن بچه ها شهر نفرین شده و انقد داره داستان تکرار میشه تا بتونن جلوی اون اتفاق رو بگیرن که باید تابیتا وارد اون درخت جابجایی بشه تا به اون روز برگرده کاری که تو زندگی قبلیش که مادر ویکتور بود نتونست انجام بده
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
👏🏻
نویسندگان سریال نشون دادن که جواب همه سوال های ما رو میتونن با سادگی بدن
آره دقیقا
داداش منظور بوید از قایق قایقی بود که قرار بود بوید و زنش بعد بازنشستگی وقتی رفتن تو اون خونه بخرن که بعد وارد این شهر شدن که تو فصل اول نشون میده . بعد زمانی که تابیتا و شوهرش و جید باهم بودن که بعد تصمیم گرفتن که برن زیر درخت و آهنگ بزنن تا بچه ها بیان . جولی و ایتن باهم بودن وجولی به ایتن یه جوری توضیح میداد که زمانی که رفت تو یه خرابه انگار تو زمان سفر کرده بود و فکر میکرد اگه دوباره بره همونجا میتونه به گذشته بره و خیلی چیزا را درست کنه که ایتن بهش گفت این اشتباهه داستان نوشته شده دیگه تغییر نمیکنه .بعد تو سکانس آخر اگه به جولی وقتی میاد پیش باباش دقت کنی ظاهرش کلا تغییر کرده هم لباساش عوض شده هم موهاش کوتاه شده و هم صورتش زخمی شده و وقتی به باباش میرسه فقط بهش میگه فرار کن انگار میدونه قرار چه اتفاقی برای باباش بیفته پس بدون شک جولی که تو سکانس آخر دیدیم جولی کی از آینده به گذشته امده تا باباشا نجات بده
افرين دقيقا همينه منم همون اول فهميدم .
دقیقا
عالی 👌🏻💐❤️
ایول
مرسی ❤️💐
یعنی جیم واقعا مرد؟یا اینکه ممکنه زنده باشه و اون فقط یه اتفاق یا یه خواب یا رویا باشه؟
احتمالش هست باید ببینیم فصل بعد چیکار می کنن 💐❤️
اون جولی آخر این قسمت از آینده اومده بود که پدرشو نجات بده دیگه اینکه واضحه
آره احتمالاً 👌🏻💐
پایان بندی فصل دو خیلییی بهتر و امیدوارکننده تر بود،این فصل فقط وقت تلف کردن بود،انگار میخواستن بیشتر با اون شهر و موجودات عجیبش آشنا بشیم.
آره تا مقداری بهتر بود 💐👌🏻❤️
خیلی سوال ها پاسخ داده شد و نکته مهم سریال چرخه هست و تو این چرخه بعضی آدما ب گذشته میرن ک جلوی چرخه رو بگیرن ...
و چون الان بحث چرخه هست باید ب نحوی اون هیولا متولد میشد ک تابیتارو بکشه بعدا ....و ایتن و خواهرش همون ویکتر و خواهرش هستن.. و این چرخه هی ادامه داره... قبل اینکه حرف اصلیمو بزنم این نکته رو بگم تو ی سکانسی فک کنم ویکتر بود یا تابیتا ی نوشته خوند.. گفت پایان اونجاست ک شروع شد...
یعنی اگه بخوان کاری کنن باید برن عقب...حالا یا با سفر در زمان یا چیز دیگه...ک احتمالا میدم دختر تابیتا مهارت تغییر داستان رو میفهمه و یاد میگیره
درسته نمیتونه آدمارو نجات بده و ولی اشیا رو میتونه مث همون طناب تغییر بده و احتمال میره اون درخت وسط جاده رو کاری کنه....
احتمال بعدیم اینه ک اینا همش ی کابوس ی نفره
یعنی این کابوس هی تکرار میشه واش
و فک کنم کابوس ایتنه..
💐👌🏻
جولی هم در حال یا داستان گردی بود یا انگار از یه بعد دیگه اومده بود تو سکانس اخر چون هم لباسش هم مدل موهاش فرق میکرد اصن.جولی تو داستان گردی قبلیش تغییر ظاهری نداشت.بعد اینکه انگار از اون زمانی که اومده بود یه اتفاقی توی شهر افتاده بود که داشت به پدرش میگفت
👌🏻💐❤️
در افسانه مصری قایق وسیله نقلیه در دنیای پس از مرگ برای حرکت پادشاه و خدای رع در بهشت استفاده میشود شاید نبود قایق در عکس به منظره آماده نبودن اهالی آنجا به آخرین سفر باشد
جالب گفتی 💐👌🏻
منزله
تعجبم هست هر فصل با این فاصله ساخته میشه چرا ایتن بزرگ نمیشه
نکته خوبی بود 😁👌🏻💐
گفتی سن خواهر ویتکور نهایت یکی دو سال بیشتر بوده خوب شاید خواهر ویکتور دانا هست ! چون ویکتور گفت اون شب همه مردن شاید خواهر ویکتور دانا باشه و تناسخ پیدا کرده باشه الان هم سنشون رو کنار هم بزاریم ممکنه درست باشه ولی شایدیه
آره شاید احتمالش باشه 💐👌🏻
این تئوری تناسخ که شما میگین یه چیزی هم که کسی دقت نکرد همین پسر چاقه سیاه پوست که فاطمه رو زندانی کرد اسمش رو یادم نیست الان 😂 اگر یادتون باشه اول که با اتوبوس رسیدن به شهر این پسره با وحشت از خواب پرید و انگار یه لحظه یادش اومد که قبلا اینجا بوده و وحشت کرده بود
مرسی عالی بود 💐👌🏻
برید قسمت اول فصل اولو با دقت نگاه کنید ... جوابه سوالاتون تو همون قسمته😊
💐❤️
یه مثال میزنید؟
وای تو چقدر باهوش و خاصی....
چشم
دهنت سرویس فک کردم کارگردانه سریال هستی
سلام دوست عزیزم اجازه ایده گرفتن از نقدهات هست؟
حتما خوشحال هم میشم
جید و تابتا نکشتن ولی گفت بچه ماهم بوده .انگار بچه این دوتا رو به زور گرفتن
آره جالبه 💐👌🏻
سلام ممنون از بررسی دقیق سریال
من اولین بار هست ویدیو و موشکافی شمارو میبینم اگر امکانش هست سریال هایی به همین سبک شبیح یا مثل دارک معرفی کنید سریال هایی درگیر کننده معمایی ❤
مرسی از لطفت ، من و علی قصد داریم که یک لیست از فیلم های معمایی درست کنیم
حتما دنبال مون کن ❤️💐
داستان قایق ورودخونه تو دیوارهای غار که جید وتابیتا رفته بودن به وضوح کشیده شده بود.حرفتم درمورد اینکه این شهر سالیان درازی هست زیادبی ربط نیسون توهمون غار تاریخای نوشته شده بود با فاصله های زیاد
❤️💐👌🏻
پایان بندی این فصل برگریزون بود
آره خوب بود
وقتی یک ماهه همه چیش لو رفته چه فایده داره.گند بزرگی زدن با لو رفتن داستانشون
خب داداش نمیرفتی اسپویلشو نگاه کنی@@FarzinRezaei-j2c
فقط الان باید ی ساله دیگه منتظر باشیم تا فصل ۴ 😢😢😢😢😢
آره ، حیف واقعا 💐🤦🏻♂️
آخرش تابیتا گفت جید کریستوفر بوده و ما یه دختر داشتیم برای همین جید چند بار اون عروسک رو تو خیالش دید ممکنه خواهر ویکتور بچه میراندا و کریستوفر باشه یا خیلی دارم پرت میگم
یه سوال معلومه این سریال چند فصله؟
احتمالا ۵ فصل
بنظرم ایتن هم قبلا اینجا بود انگار داستان رو میدونه
آره احتمالاً 💐👌🏻
قسمت اول فصل۱ جایی که ایتن تشنج میکنه تو ماشین و اون هیولاها متوقف میشن،قطعا داستان بزرگی پشتشه
@@SoroushAm دقیقا و اونجایی که به سارا گفتن ایتن رو بکش تا همه چی تموم شه احتمالا همش قوه تخیل ایتن باشه و اینطوری داستان چرتی میشه
آهان يه چيزي قيافه اون موجود تو شكمه فاطمه بنظر تو فصل هاي قبل بوداااا 🤔🤔؟
اره دیگه همونی بود که بوید کشتش اینا جاودان ان نمیمیرن دوباره متولد شد یارو
آره 💐
جوليم كه آخر فيلم اومد موهاش و لباسش عوض شده بود انگار اومده بود داستان رو تغيير بده كه به مشكل خورد
دقیقاً 💐👌🏻
همشون قربانی حوادث جادهای هستند، الان قراره بر اثاث عملکردشون برای ارواحشون تصمیم گیری بشه
جالب بود مرسی 💐👌🏻
مرد زردپوش گفت باید میکند یا نباید میکند؟؟؟
نباید میکند
مطعنأ فصل چهار ب کل فلش بک میشه ب قبل تمام این اتفاق ها ..الان کل نظرها یی ک خوندم و این ویدیو بود چیزه جدیدی یاد نگرفتم باید صبر کنیم تا فصل ۴ بیاد
شاید ، احتمالش هست
عذاب کشیدن رندال و مارتین خیلی شبیه به همه
آره دقیقا
اون زیر زمینیه وقتی اهنگو شروع کردن زدن خود ب خود درش باز شد یعنی اگه اهنگ نمیزدن فاطما خودشو میکشت و اسمایلی هم زاده نمیشد ؟🤔
آره احتمالاً
به نظرم نه.
اینطوری ادیت شده بود اما باز شدن درب ربطی به ویالون زدن نداشت
دقیقا اگر دقت کنی اخرش مرد زرد پوش میگه جید نوازنده خوبی بود ولی نباید میزاشتی اون اهنگو میزد شاید با زدن اون اهنگ سر و کله مرد زرد پوش پیدا شد و اون بچه رشد کرد
یچیز عجیب دیگه ای که پیرمرده گفت اخر داستان گفت الان میفهمی که علم و دانش چه بهایی داره شاید این یه کنایه به این نظریه بود که همه اینا یجور آزمایش نظامیه و همون پیرمرده زردپوش یکی از گردانندگان یا مهره های اصلی باشه
چرا راجب دیالوگ های موجودات چیزی نگفتی ب نظرم خیلی حرف بود پشت اونا ...
و اینکه ی چیز خفن .
ب نظرت مامان کنی ب عنوان کارکتر شرقی ربطی به اون موجود نداشت ک لباس شرقی داشت !
مرسی از نظرت ❤️💐
Ghesmati ke marde zard poosh be jim gof tabita nabayad oon chale ro hafr mikard dastanesh chi bood ? mage chi peyda kardan oonja ?maqz namoond dige vasamoon =)
چی بگم والا 😁💐👌🏻
هیچی پیدا نکرد، فهمید الکتریسیته از هیچ کجا میاد:/ آقای زردنبو هم بهش برخورد
مرد زردپوش از هرچیزی که اینا میفهمن و به کشف راز این شهر نزدیک میشن عصبانی میشه.
از کجا میبنین سریال که دوشنبه ها میاد!راهنمایی کنین ممنون
برتر موویز دیجی موویز
مووی کاتیج ، آوا مووی ، دیجی موویز
فیلیمو هم داره
@@bgdedkgداخل مووی جوان ببینید بدون حذفیاته
دیگه نمیاد.چون این فصل سریال فرام تموم شو
پنجمین خورشید خواب نبود واقعا اتفاق افتاده بود چون پولی رو که دوستش امضا کرده بود نگه داشته بود
💐👌🏻
پسرتابیتا ازکجامیدونست که داستان کرده و نمیشه تغییرداد؟!
واقعیت توضیحش طولانیه ، اگر ویدیو رو یه بار دیگه ببینی اونجا سعی کردم که توضیح بدم ❤️💐
بچه ای ک به دنیا اومد همون کسی بود ک بوید کشتش
آره احتمالاً 💐👌🏻
احتمالا؟😂😂@@Movie_Maven9
❤❤❤
❤️💐
نکنه با توجه به موضوع تناسخ همین شهر در آینده میشه سمنان کنونی؟
شاید
جید چگونه کریستوفر بوده؟
دوباره اومده توی جسم این
تو آخر سریال دیدیم که جولی کلا استایل لباس پوشیدنش کلا فرق کرده بنظرم من از آینده اومده تا گذشته که پدرش کشته میشه رو تغییر بده!
شاید اینم باشه 💐👌🏻
❤
💐❤️
نمخای هدیه بدی؟تکلیفمو روشن دیگ...خسته شدم بس کامنت گذاشتم
میدم بزودی ❤️❤️
@@Movie_Maven9 خب چیکار کنم کمنو فراموش نکنی؟؟
@mrtat-om4mx یادم میمونی ستون
@@Movie_Maven9 عشق مایی عمو
10:11 دقت نکرده بودم راست میگی دلیلی نداشت زنده بزارنش
دقیقاً
گفت نباید اون چاهو میکند
آره دقیقا 👌🏻💐
یکسال باید منتظر قسمت ۴ باشیممم؟؟؟!!!!😮😮😮😮نهههههه😬😬😬😬😮💨😮💨😮💨😮💨☹️☹️☹️😣😣😣😫😫😫😫😫💔💔💔💔💔😭😭😭😭😭😭
آره متأسفانه 😁😁
فصل ۳ خیلی جذاب تموم شد
💐👌🏻
من هنوز به پسر سفیدپوش به عنوان یه نفر در ساید مثبت ماجرا اعتماد ندارم!
👌🏻❤️💐
اون چاه رو زنت ** نباید ** می کند... 09:07
Your wife shouldn't have
dug that hole, Jim
از ویدیوی شما بسیار لذت بردم. زحمت کشیدید. زنده باشید 🙏
مرسی از حمایتت ، از بقیه ویدیو های من و علی بازدید کن و نظرت رو بگو 💐❤️
10:39 ربطه قایقه اینه که مردم میتونند با قایق ها فرار کنند
شاید، باید ببینیم فصل بعد چی میشه
اونایی ک پس از باران رو دیدن و یادشونه، این مرد زرد پوش شبیه عموی شهربانو غلام تو زمانِ حال اون سریال نیست؟؟
دهنت سروییییبس 😂😂😂دقیقا فصل چهار احتمالا شهربانو و خانم جان هم اضافه بشن و مشخص بشه همه چی زیر سر داداش خانم بزرگه😅😅
👌🏻😂💐
@@MasoodKh-hc6jj 😂😂😂😂😂
قایق کادو بازنشستگی بوید بود که زنش واسش گرفته بود داشتن میرفتن پیش قایق که تو شهر گیر افتادن
👌🏻❤️💐
اون متولد تازه ، ایا همون پسری نیست که فصل ۲ توسط بوید کشته شد و حتی کالبد شکافیشم کردن؟!😶
آره همونه اِسمایلیه😂😂چون همون روح ژاپنی که به چشم الجین و فاطمه میومد به همشون با قربانی کردن بچه هاشون قول ابدی شدن رو داده به همه ی همون شب خیز ها یعنی هرکدوم رو بکشن به یه نحوی دوباره برمیگرده..
آره دقیقا همونه
عالی بود👍👍
مرسی ❤️💐
جریان این اهنگ چی بود ؟ ربطی بع مرد زرد پوش داره ؟ یا صرفا یه جور لالای بود برای بچه های کشته شدع
اینا با زدن اون آهنگ داستان این شهر رو فهمیدن و مرد زردپوش رو عصبانی کردن.
بخاطر همین مردزردپوش گفت هر آگاهی ای یه تاوانی داره، تاوان این فهمیدن هم مرد زرد پوش زد کشتش که تاوان فهمیدن رو ازشون بگیره
@@eenviddدر اصل جیم گف این میتونه نت موسیقی باشه شاید چون کمک کرد مرده کشتش
دوستان جواب رو دادن 💐❤️
با قایق باید برن رودخونه تا به فانوس برسن...
آره دقیقا 💐❤️
جیم اگه کشته نمی شد باید خودکشی میکرد با این چیزا😂
عجیبه 😄
اقا جولی همون جولی نبود انگار که در اینده بعد از اینکه پدرش مرده سعی میکنه که برگرده اینجا و نجاتش بده ولی سوال اینجاس که وقتی اون جولی از اینده اومد جولی زمان حال کجا بود
آره احتمالاً ❤️💐
شاید قایق میتونه راه خروج باشه چون تو فصل اول فاطمه به جولی از پنجره این دنیا رو نشون داد که تهش دریا بود!
شاید 👌🏻❤️
ایتن همون ویکتور نیست؟
چرا احتمالا 💐👌🏻
از مسیر رودخانه سوار قایق میشن و میرن خونه
احتمالا 💐👌🏻
8:01 یکی از نویسنده های سریال نیستی سجاد؟
نه متأسفانه 😁
بنظرم بايد تو اين فصل تموم مي شد چقدر كشش ميدن شايد من زنده نباشم بيينم 😅
مهندس یه زمانی من سوپر نچرال رو دیدم پونزده فصل بود پونزده سال طول کشید.یا گیم اف ترونز یا هر سریالی کلا همینه سالی یا دوسالی یه فصل
ان شاء الله همیشه سالم و سلامت باشی 💐❤️
اقا مرد زرد پوش گفت زنت نباید اون چاهو میکند نه که باید میکند
منظورش از این حرف فقط این بود که جیم بدونه مرد زرد پوش همون مرد تو رادیو هست
دقیقاً 💐👌🏻
@@theHonoredone-919 منظورشو کاری ندارم اشتباه ترجمشو گفت
یه چیز جالب ، اون پلیسه زنه وقتی اومد تو شهر توی غذا خوری از پسر تیان چن که اسمش یادم رفته پرسید اینجا تابلوی هتل هست ولی هیچ اثری ازش نیست شاید اینا
همشون مسافر این هتل بودن
و همه این ماجرا ها از اون هتل شروع شده
به نکته جالبی اشاره کردی 💐👌🏻
شایدم ایتن قبلا این شهرو از روی داستانش ساخته و بعد خودشم گیر افتاده و الان تو بدن یکی دیگه تناسخ کرده و برگشته به این شهر برای همینم اطلاعاتش خیلی بالاس و به خواهرش میگه نمیتونی داستانی که نوشته شده رو تغییر بدی... و به همین دلیل به سارا الهام میشه ایتن رو بکشه تا بتونن برگردن خونه، چون سازنده ی همه اینا میتونه ایتن باشه
و یا شایدم حل کردن تمام معماها به دست ایتن باشه برای همین به سارا میگن بکشش که این اتفاق نیفته🤔
پسر سفید پوش هم ممکنه همون توماس باشه که بچه ی تابیتا و جید بوده
آره دقیقا شاید به همین خاطره
داداش رندال نمیتونه مارتین باشه.چون اولا رندال تو عضو ارتش نیوده دوما خالکوبی نداره سوما اصن هیچشباهتی باهم ندارم
میراندا و تابیتا مگه شباهت داشتن؟
ولی ممکنه جایگزین باشه نه لزوما همون آدم باشه
@Movie_Maven9 اره شباهت داشتن.کی گفته نداشتن...
شباهت جالب اینه که دقت کنی فقط رنداله که که اون همه زنجره ( حشره ) میبینه ولی اون دو نفره دیگه نمیبینن ، و دقت کنی بوید وقتی رفت تو غار و مارتین خونو منتقل کرد کله شهر پره زنجره شد
@@Amir-t7c7i چون وقتی اون کرم ها از بدن مارتین رفتن به بدن بوید ٬ و بوید اون کرم هارو منتقل کرد به اسمایلی و جسدش رو کالبد شکافی کردن و بعد از چند ساعت صدا از زیر زمین میومد نشون داد که حشره ها از جسد اسمایلی خارج میشدن . این حشره هم نمادی از یه هیولای دیگه شهر هست که همون روز هرکس میخابید کشته میشد . خود بوید هم کفت که باعث اینکه مردم نمیتونن بخابن و این هیولای حشره اومده خود بوید بوده که از جنگل اوردتش به شهر توسط اون کرم ها .
سلطان گفت اون چاهو نباید زنت میکند نه؟
آره دقیقا
آدما میمیرن و روحشون تو جسم بعدی ک میره شهر میکشش سمت خودش ،
💐👌🏻
جولی خواهر ویکتور نیست ؟
نه نیست احتمالا
بنظرم پسر لباس سفیده میتونه همون بچه تابیتا و جید باشه که قربانیش نکردن
نه تابتا گفت دخترمون. دختر داشتن اونا
گمون نکنم
تابیتا گفت نتونستیم دخترمون رو نجات بدیم و جید اضافه کرد : چون تنها کاری که کردیم این بود که لالایی خوندیم براش . پس دخترشون مرده .
و احتمالا موقع کشتن این بچه ها ٬ جید و تابیتا که نتونستن جلوی مردم شهر رو بگیرن که بچها رو نکشن ٬ تنها کاری که کردن خوندن این لالایی بود از اونجایی که بچه ها با صدای لالایی پیداشون شد تو قسمت آخر و تابیتا کفت جید ادامه بده به نواختن .
پسر تابیتا و پسر میراندا فقط پسر سفید پوش رو میبیینن.
نکته ی ظریفی بود👍
آره دقیقا 👌🏻💐
نه سارا هم یکبار دید پسر سفید پوش رو
@@AidaNazari-vu2utشاید سارا دختر میراندا باشه و تناسخ پیدا کرده
کریستوفر هم میدیدش