بتداء هدیه از محبت خیزد تا از طریق لطف مهر اطوفت انس ساقه ی محبت است نوبت عشق ای که درتمامیت در معشوق انجامد در این کوتاهی عمر پروانه شدن را محدودیت دلبستگی باشد
چون نبودن هیچ چیزی وعدم محض محال عقلی هست و ممکن نیست و وجود و بودن بدیهی ترین و اصلی ترین و ساده ترین مفهومی هست که ذهن در می یابه و هر کس با هر فکر و فرهنگ و سن و سواد میدونه که هست یعنی چه و نیست یعنی چه و نیاز به هیچ برهانی هم نداره . اصلا عدم که نمیتونه باشه چون اگر باشه که عدم نیست ، وجوده ! پس وجود مفهومی ازلی ابدی و مجرده. شیخ محمود شبستری میگه : عدم موجود گردد این محال است ... وجود از روی هستی لایزال است . این همون مفهوم واجب الوجود فلسفی است یعنی مفهومی که بالضروره وجود داره و عدم پذیر نیست . پس در واقع سوال شما بلاموضوع میشه و دیگه سوال از چرایی بودن بی معنی میشه .
استاد ديناني ، اين گفته كه بد ترين درد ، بي دردي است ،. و اين گفته كه كسي كه به معرفت رسيد ، غصه اي ندارد ، باعث اين سوال ميشود كه ،فرق غصه با درد. چيست ؟
بیشک حافظ بزرگ مافوق بشر بوده صد ها شاعر توانای هندی زمان حافظ و بعد حافظ و ده ها شاعر بزرگ ایرانی ، خراسانی، نتوانستند حافظ را مغلوب کنند ی یعنی حافظ شاعر ابدی است و جایش را نخواهد کسی دیگر گرفت
th-cam.com/video/lw0Y0TO6Fx8/w-d-xo.html اظهار امتنان از تشریح زیبا این غزل زیبا حافظ (رح). امیدوارم مرا معذور دارید که لینک بالا را بدون اجازه شما درین صفحه نشر کردم. اما دلیل عمده اینست که این غزل زیبا حافظ بزرگوار را استاد محمد حسین سرآهنگ، کوه بلند موسیقی شرق، سروده اند که زیبائی این غزل را با آواز ملکوتی شان بهتر مجسم کرده اند.
قربان شما استاد ګرامی قلبم را روشن کرديد ميدانم که به کسي ضرورت دارم تا مرا بشنود من تشنه شنيدن ام برايم دوعا کنيد تا کسی را پيدا کنم تا مني سر ګردان را بشنا سد و بشنود سي سال مي شود ميګردم و نميابم به من راه نشان بده صبرو انتظارم برايم اميد مي دهد که زنده ام و بس
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت آنکه که شد کشته نیک سرانجام افتاد حافظ انسان می تواندبه معرفت الهی شرفیاب شود بدون اینکه الزاما انسان کاملی باشه ..عارف عاشق است و عارف نمی تواند که شاد باشه این غصه است که باانسان خردمندو به ویژه عارف عجین است و گریزی هم از ان نیست عارف زمانی می تواند از غم رهایی پیدا کند که از دنیای فانی رخت ببند و پا در در جهان باقی گذارد و آنجاست که در واقع در پرتو نور وروح عظیم لایزال وجود حضرت حق می تواند که از غصه رهایی یابد و...آنچه هم که در شب قدرحافظ را از غم می رهاند دیداریست که با فرشتگان داردکه بر او نازل می شود و با سلام ودرود بر شما و برنامه خوبتان
@@borzuazad7390 من نوشتم ؛ فرمودند ! پس من نگفتم و من تفسیر و ترجمه نکردم . حالا تفسیر و ترجمه بنده از معنی وحی در کتب الهی بدین ترتیب است . وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است: سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل. 1 القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رؤیای صادقه. 2 حالا اگر من بخوام تفسیری را قبول و از نظر خودم بنویسم ، دومی است نه تفسیر شما ، بهتر بگویم ، رویای صادقانه
حافظ بسیار اوقات واژه ها و حتی جملات کاملی را به خاطر ضرورت شعری اضافه کرده است. واژه هایی که کاملا میتوانند حذف شوند و اشکلای در شعر پدید نمیاید. مثلا: "می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی, این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی،" که جمله ی دوم آن اصلا لازم نبود. پس نباید گفت حافظ از روی ضرورت شعری چیزی نمیگوید.
من خیلی دوست داشتم که درباره این شعر حافظ بدانم ولی خیلی ظلم و ستم را دوست ندارم و دافعه پیدا کرده ام از این دو نفر هیچ کدام را نمی شناسم و تا شروع به گوش دادن کردم اون آقاهه که مجری است خیلی اشعه شیطانی پس می داد که قطع کردم تا در جایی دیگر واز شخصی دیگر بشنوم 😊
بسیار عالی و عمیق
بارالها عمر جناب دکتر دینانی محترم را طولانی وایشون رو برای ما حفظ بفرما❤🙏💐🌹
خداوند هـر دو شما را حفظ فرمايد كه هـميشه اين طور برنامه داشته باشيد و ما از راه دور گوش كنيم و بدرستى مست شويم
بسیار زیبا و عالی . وقتی بود و حاصل شد به یمن کردگار. الهی شکر❤
جهان سپاس استاد گرامی و گرانقدر فیض بردم از ترجمه ناب شما
سخن های اموزنده و روحپرور شما دواستاد عزیز از دل برخیزد و بر دل نشیند
در پناه الهی باشید
Ostad gerami. Aqay. Dr dinani az zahmat. Jenabaly. Kamal tashakor ra daram va doaguoy. Shoma. Hstam H. F
Agar. Eshtebahaty bashd mara. Bbkhshid. !!!!!!!!!!!!!
خداوند جناب لاریجانی شما مجری توانمند را به همراه استاد گرانقدر جناب دینانی را غریق رحمت فرماید...بسیارعالی👏👏👏
هزاران افرین بر هردو استاد عزیز
وخداوند راسپاس دارم که در چنین ایامی زندگی میکنم
انشاالله که با امام حسین محشور بشی استاد دینانی❤️❤️
طیب الله انفسکم 🙌
درودبرحكيم ارجمنداستاددينانى عزيز 🌹🌹🌹 پاينده باشيد 🌷🌷🌷🌷
Thank you❤
بسیار زیبا بود.استاد شما واقعا زیبا توضیح میدهید
برنامه فقط العاده آموزنده وزیبایی هست
فوق العاده ای استاد
آب حیات هدف عشق الهی است
لایک❤❤❤❤❤
ضمن تشکر استاد از موضوع دور میشه به خود غزل بپردازه بهتر است
*زندگی با سه چیز **_*زیبا_* *میشود*!
*صبر،شُکر،دعا*...
*صبر* *زمان میگیرد*،
*شُکر* *رزق را زیاد می کند*،
و *دعا* *سرنوشت را زیبا می سازد*:))🤍🕊️
دقیقا خیلی زیبا گفتی تجربه شدست
سلام
سلام بر دکتر دینانی. سوال فلسفی. چرا یک چیزهایی هست در مقابل اینکه هیچ چیز نمی بود؟
هدف از غصه غصه ای فراق یار است
😀🙏💙💙💙
سلام اخوتي هل يوجد ترجمة عربية لهذه الحلقات المهمة
💚🤍❤ 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
💕 فلسفه و حکمت ایرانی و فیلسوفان ایران زمین 💞
بتداء هدیه از محبت خیزد تا از طریق لطف مهر اطوفت انس ساقه ی محبت است نوبت
عشق ای که درتمامیت در معشوق انجامد در این
کوتاهی عمر پروانه شدن را محدودیت
دلبستگی باشد
سلام بر استاد دکتر دینانی. سوال فلسفی. چرا یک چیزهایی وجود دارند در مقابل اینکه هیچ چیزی موجود نمی بود؟
چون نبودن هیچ چیزی وعدم محض محال عقلی هست و ممکن نیست و وجود و بودن بدیهی ترین و اصلی ترین و ساده ترین مفهومی هست که ذهن در می یابه و هر کس با هر فکر و فرهنگ و سن و سواد میدونه که هست یعنی چه و نیست یعنی چه و نیاز به هیچ برهانی هم نداره . اصلا عدم که نمیتونه باشه چون اگر باشه که عدم نیست ، وجوده ! پس وجود مفهومی ازلی ابدی و مجرده. شیخ محمود شبستری میگه : عدم موجود گردد این محال است ... وجود از روی هستی لایزال است . این همون مفهوم واجب الوجود فلسفی است یعنی مفهومی که بالضروره وجود داره و عدم پذیر نیست . پس در واقع سوال شما بلاموضوع میشه و دیگه سوال از چرایی بودن بی معنی میشه .
A Foolish Hope. A Love Poem of Hafez, read by: Bahman Solati
Hi
استاد عاقل دینانی بهترین فیلسوف حال حاضر در دنیا است.
اما در ایران از مسئولین کسی قدرش را نمیفهمد.
thanks
استاد ديناني ، اين گفته كه بد ترين درد ، بي دردي است ،. و اين گفته كه كسي كه به معرفت رسيد ، غصه اي ندارد ، باعث اين سوال ميشود كه ،فرق غصه با درد. چيست ؟
امضای حضرت علی رو بهتون الان نشون میدم
بیشک حافظ بزرگ مافوق بشر بوده صد ها شاعر توانای هندی زمان حافظ و بعد حافظ و ده ها شاعر بزرگ ایرانی ، خراسانی، نتوانستند حافظ را مغلوب کنند ی یعنی حافظ شاعر ابدی است و جایش را نخواهد کسی دیگر گرفت
حضرت حافظ چه چیزی را میخواهد بیان کند تاریکی و سحر و اب حیات همگی در جهت چگونگی ادم شدن انسان شدن است و متاسفانه اشتباه تفسیر میفرمایید
th-cam.com/video/lw0Y0TO6Fx8/w-d-xo.html
اظهار امتنان از تشریح زیبا این غزل زیبا حافظ (رح). امیدوارم مرا معذور دارید که لینک بالا را بدون اجازه شما درین صفحه نشر کردم. اما دلیل عمده اینست که این غزل زیبا حافظ بزرگوار را استاد محمد حسین سرآهنگ، کوه بلند موسیقی شرق، سروده اند که زیبائی این غزل را با آواز ملکوتی شان بهتر مجسم کرده اند.
قربان شما استاد ګرامی قلبم را روشن کرديد ميدانم که به کسي ضرورت دارم تا مرا بشنود من تشنه شنيدن ام برايم دوعا کنيد تا کسی را پيدا کنم تا مني سر ګردان را بشنا سد و بشنود سي سال مي شود ميګردم و نميابم به من راه نشان بده صبرو انتظارم برايم اميد مي دهد که زنده ام و بس
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
آنکه که شد کشته نیک سرانجام افتاد
حافظ
انسان می تواندبه معرفت الهی شرفیاب شود بدون اینکه الزاما انسان کاملی باشه ..عارف عاشق است و عارف نمی تواند که شاد باشه این غصه است که باانسان خردمندو به ویژه عارف عجین است و گریزی هم از ان نیست عارف زمانی می تواند از غم رهایی پیدا کند که از دنیای فانی رخت ببند و پا در در جهان باقی گذارد
و آنجاست که در واقع در پرتو نور وروح عظیم لایزال وجود حضرت حق می تواند که از غصه رهایی یابد
و...آنچه هم که در شب قدرحافظ را از غم می رهاند دیداریست که با فرشتگان داردکه بر او نازل می شود
و با سلام ودرود بر شما و برنامه خوبتان
فرمودند وحی هم همان درک است ،متشکرم
وحی درک نیست وحی یک پیغامست توسط حضرت جبراییل چرا اشتباه تفسیر میفرمایید
@@borzuazad7390 من نوشتم ؛ فرمودند ! پس من نگفتم و من تفسیر و ترجمه نکردم . حالا تفسیر و ترجمه بنده از معنی وحی در کتب الهی بدین ترتیب است .
وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است:
سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل. 1
القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رؤیای صادقه. 2
حالا اگر من بخوام تفسیری را قبول و از نظر خودم بنویسم ، دومی است نه تفسیر شما ، بهتر بگویم ، رویای صادقانه
شما اگر این روان شدن جوهر را متوجه باشید بهتر علی را فهم دارید
متاسفم با تفسیر غلطتان که این شعر حضرت حافظ ربطی به غیر حضرت خداوند ندارد
حضرت حافظ بعداز پرتو ذات اگر باده از جام صفات نخورده بود حافضی نبود ۰بحالت خود نمی آمد۰
با نهایت احترام تفسیر شما کاملا اشتباه هست
حافظ بسیار اوقات واژه ها و حتی جملات کاملی را به خاطر ضرورت شعری اضافه کرده است. واژه هایی که کاملا میتوانند حذف شوند و اشکلای در شعر پدید نمیاید. مثلا: "می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی, این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی،" که جمله ی دوم آن اصلا لازم نبود. پس نباید گفت حافظ از روی ضرورت شعری چیزی نمیگوید.
من خیلی دوست داشتم که درباره این شعر حافظ بدانم ولی خیلی ظلم و ستم را دوست ندارم و دافعه پیدا کرده ام از این دو نفر هیچ کدام را نمی شناسم و تا شروع به گوش دادن کردم اون آقاهه که مجری است خیلی اشعه شیطانی پس می داد که قطع کردم تا در جایی دیگر واز شخصی دیگر بشنوم 😊