قصه ظهر جمعه - قصه شب - کتاب صوتی - داستان های فارسی - راه شب - کتاب گویا - کفش‌های عجیب

แชร์
ฝัง
  • เผยแพร่เมื่อ 4 ม.ค. 2025

ความคิดเห็น • 9

  • @sattarghasemei4485
    @sattarghasemei4485 8 หลายเดือนก่อน +1

    ❤❤❤

  • @life19499
    @life19499 ปีที่แล้ว +1

    چشمهام رو میبندم و میرم به خونه پدرم. به زمانی که گوش دل به داستان ظهر جمعه میدادیم .وقتی مادر مهربون و پدر زحمتکشم زنده بودند و دنیای من رنک قشنگ دیگری داشت.

    • @طیبشوشتری
      @طیبشوشتری 8 หลายเดือนก่อน

      دادبیدا زندگی چقدرپوچ وبی ارزشه یادش بخیر

  • @hamiddavoodi2351
    @hamiddavoodi2351 8 หลายเดือนก่อน +1

    بچه بودم چهل سال پیش اسم کفش های میرزا نوروزخان بود امروز می بینم اسمش خالد شده قصه گو حمید عاملی ظهر جمعه ساعت 1-1.30 قصه میگفتن یادش بخیر😊

  • @afshar6861
    @afshar6861 2 ปีที่แล้ว +1

    Hahah nice story.

  • @golmohammadsharifi891
    @golmohammadsharifi891 2 ปีที่แล้ว +1

    یادش بخیر فیلم کفشهای میرزانوروز درایران ههههه

  • @alibehrouz9833
    @alibehrouz9833 หลายเดือนก่อน

    خالو چ ادم بدبختی بوده😂