شراب خواری عمر بن خطاب در حین مرگش (از کتب اهل سنت) شراب خواري عمر در حال احتضار : جالب است كه جناب عمر ، حتي در آخرين لحظات عمرش نيز دست از شراب خواري برنميداشت ؛ تا جايي كه در هنگام مرگ نيز درخواست كرد كه برايش شراب بياورند . ابن سعد از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب معتبر الطبقات الكبري مينويسد : عن عبد الله بن عبيد بن عمير أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس يا أمير المؤمنين لو شربت شربة فقال أسقوني نبيذا وكان من أحب الشراب إليه قال فخرج النبيذ من جرحه مع صديد الدم . الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 354 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 430 و با كمي تفاوت در : السنن الكبرى ، البيهقي ، ج 3 ، ص 113 و فتح الباري ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 52 و المصنف ، ابن أبي شيبة الكوفي ، ج 5 ، ص 488 و الاستيعاب ، ابن عبد البر ، ج 3 ، ص 1154 و دهها مصدر ديگر از مصادر معتبر اهل سنت . از عبد الله بن عبيد بن عمير (نقل شده است) که هنگامي که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : اي امير مومنان ، اگر نوشيدني بنوشي (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبيذ دهيد !!! و نبيذ از دوستداشتني ترين نوشيدني ها در نزد وي بود . عبد الله گفت : نبيذ از زخم وي همراه با لخته هاي خون خارج شد . معناي نبيذ در کتب اهل سنت : و نبيذ را اهل لغت ، اين گونه معنا كردهاند : وإنما سمي نبيذا لأن الذي يتخذه يأخذ تمرا أو زبيبا فينبذه في وعاء أو سقاء عليه الماء ويتركه حتى يفور [ ويهدر ] فيصير مسكرا . تاج العروس ، ج5 ، ص500 ، ماده نبذ . به آن نبيذ گفته مي شود ، زيرا کسي که آن را درست مي کند خرما و کشمش را گرفته و آن ها را در ظرف يا مَشکي ريخته و سپس بر روي آن آب مي ريزد . و آن را مي گذارد تا (خود به خود) جوشيده و سر برود ؛ كه در اين صورت مست كننده ميشود . و محيي الدين نووي در كتاب المجموع مينويسد : واما الخمر فهي نجسة لقوله عز وجل ( إنما الخمر والميسر والأنصاب والأزلام رجس من عمل الشيطان ) ولأنه يحرم تناوله من غير ضرر فكان نجسا كالدم واما النبيذ فهو نجس لأنه شراب فيه شدة مطربة فكان نجسا كالخمر . المجموع ، محيى الدين النووي ، ج 2 ، ص 563 . اما شراب نجس است ؛ زيرا خداوند عز و جل فرموده است : " شراب و قمار و بت ها وتيرهاي قرعه پليدند و از عمل شيطانند" و نيز به اين علت که نوشيدن آن اگر ( ترک آن ) ضرر نداشته باشد ، حرام است ؛ پس مانند خون نجس است ؛ و اما نبيذ ، پس آن نيز نجس است ؛ زيرا شرابي است که غليظ شده و به طرب مي آورد ؛ از اين رو ، مانند شراب نجس است.
خدایا دعا های این عالم ربانی را که قلبش برای مردم جهان می تپید ❤❤
خدارحمتش کند مولانا❤❤❤❤❤ازتهرررران
خدا رحمتش کنه ایشون پدر خانم مولانا عبدالحمید هستند
بله عزیزگلم❤درسته
روحش شاد باد
مولانا عبدالعزیز بزرگ مرد تاریخ
خدا رحمت کند این عالم اهل سنت را . چقدر به مردم کمک کرد
Alloh Rahmat kunad Mavlono AbdulAziyz Rahmatullohi Alayh
روحشان شاد و یادشان گرامی راھش پر رھرو باد
خدا مولوی عبدالعزیز را بیامرزد
خداوند رحمت ومغفرتش بفرماید وجنت الفردوس نصیبش در زمان خودش امام صلح وصفا بودند در سیستان و بلوچستان نور به قبرش ببارد
❤❤❤
الله رحمتش کنه
خداحضرت مولانارورحمت کنه
بزرگ مرد تاریخ ❤❤
خدا رحمتش کنه رهبر اهل سنت از وقتی همچین رهبرانی رو ازدست دادیم به فلاکت رسیدیم
رحمه الله
It's not رع it's رح
منظور از (رع) رعیت پیشه هست؟ یا ریده عبا؟
خامنهای جواب تورا داد باطناب دار
کمتر گوه بخور
شراب خواری عمر بن خطاب در حین مرگش (از کتب اهل سنت)
شراب خواري عمر در حال احتضار :
جالب است كه جناب عمر ، حتي در آخرين لحظات عمرش نيز دست از شراب خواري برنميداشت ؛ تا جايي كه در هنگام مرگ نيز درخواست كرد كه برايش شراب بياورند . ابن سعد از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب معتبر الطبقات الكبري مينويسد :
عن عبد الله بن عبيد بن عمير أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس يا أمير المؤمنين لو شربت شربة فقال أسقوني نبيذا وكان من أحب الشراب إليه قال فخرج النبيذ من جرحه مع صديد الدم .
الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 354 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 430 و با كمي تفاوت در : السنن الكبرى ، البيهقي ، ج 3 ، ص 113 و فتح الباري ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 52 و المصنف ، ابن أبي شيبة الكوفي ، ج 5 ، ص 488 و الاستيعاب ، ابن عبد البر ، ج 3 ، ص 1154 و دهها مصدر ديگر از مصادر معتبر اهل سنت .
از عبد الله بن عبيد بن عمير (نقل شده است) که هنگامي که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : اي امير مومنان ، اگر نوشيدني بنوشي (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبيذ دهيد !!! و نبيذ از دوستداشتني ترين نوشيدني ها در نزد وي بود . عبد الله گفت : نبيذ از زخم وي همراه با لخته هاي خون خارج شد .
معناي نبيذ در کتب اهل سنت :
و نبيذ را اهل لغت ، اين گونه معنا كردهاند :
وإنما سمي نبيذا لأن الذي يتخذه يأخذ تمرا أو زبيبا فينبذه في وعاء أو سقاء عليه الماء ويتركه حتى يفور [ ويهدر ] فيصير مسكرا .
تاج العروس ، ج5 ، ص500 ، ماده نبذ .
به آن نبيذ گفته مي شود ، زيرا کسي که آن را درست مي کند خرما و کشمش را گرفته و آن ها را در ظرف يا مَشکي ريخته و سپس بر روي آن آب مي ريزد . و آن را مي گذارد تا (خود به خود) جوشيده و سر برود ؛ كه در اين صورت مست كننده ميشود .
و محيي الدين نووي در كتاب المجموع مينويسد :
واما الخمر فهي نجسة لقوله عز وجل ( إنما الخمر والميسر والأنصاب والأزلام رجس من عمل الشيطان ) ولأنه يحرم تناوله من غير ضرر فكان نجسا كالدم واما النبيذ فهو نجس لأنه شراب فيه شدة مطربة فكان نجسا كالخمر .
المجموع ، محيى الدين النووي ، ج 2 ، ص 563 .
اما شراب نجس است ؛ زيرا خداوند عز و جل فرموده است : " شراب و قمار و بت ها وتيرهاي قرعه پليدند و از عمل شيطانند" و نيز به اين علت که نوشيدن آن اگر ( ترک آن ) ضرر نداشته باشد ، حرام است ؛ پس مانند خون نجس است ؛ و اما نبيذ ، پس آن نيز نجس است ؛ زيرا شرابي است که غليظ شده و به طرب مي آورد ؛ از اين رو ، مانند شراب نجس است.
از شیعه بجز دروغ و کثافت و گوه چیز دیگری انتظار داشتن حماقت هست
تو گو خوردی که اسم عمر بگیرید
مکتب شعیه سراسر دروغه
کمتر زر بزن مشرک ملعون صفوی
❤❤
❤❤❤❤