مینا جان ممنون از زحماتت عالی بود ❤❤❤ این داستانها باید درس عبرتی باشه برای همه که بکسی اعتماد نکنند خدا لعنت کنه آدمهای بد ذات و خبیث رو البته بیشتر تقصیر پدرشون بود اگر ارث رو عادلانه تقسیم میکرد شاید هرگز این اتفاقها نمی افتاد
سلام و درود خدمت شما راوی خوش صدا و دلنشینم میبوسم روی ماهت تون رو ممنون و سپاسگزارم از روايت فوقالعاده داستان های زیباتون امیدوارم همیشه در پناه خداوند متعال ایام به کامتان باشد انشاالله 🙏🤲🙏💚💜💛🧡❤🤍🧿🧿🧿💚💜💛❤🧡💙🤍💫👌👍
خانمها نباید اسرا خصوصی خودشان را با دیگران در میان قرار دهند اینهمه مشاور روانشناس بعد با جاری خودش در میان گذاشته جای بسی تأسف است خدا را شکر کنه که شوهر و مادر شوهرش جان سالم بدرد بردند قابل توجه بانوان جوان
درود❤ باید آن دارو را میبردین آزمایشگاه. آدم چقدر باید بیفکر باشه که با جون شوهرش و جوان مردم این چنین بازی کنه فقط به خاطر رابطه 😡اگر شوهرت از بین میرفت میتونستی خودتو ببخشی ؟
خیلی صدای گرمی دارید اونقدر قشنگ داستانرا باز گو میکنید که مثل اینکه داستان برای خودتان اتفاق افتاده موفق باشید
خیلی ممنون از تعریفتون
خوشحالم که راضی هستید 🙏🌹😉
مینا جان ممنون از زحماتت عالی بود ❤❤❤ این داستانها باید درس عبرتی باشه برای همه که بکسی اعتماد نکنند خدا لعنت کنه آدمهای بد ذات و خبیث رو البته بیشتر تقصیر پدرشون بود اگر ارث رو عادلانه تقسیم میکرد شاید هرگز این اتفاقها نمی افتاد
شما فن بیان عالی دارید براو
ممنونم مرجان عزیزم
محبت دارید
مفید و اموزنده😘👆🏼📚👌🏼
😉😍
سلام خانوم راوی بازم تشکر از صدا و لحن خوبتون موفق باشید ❤❤❤
سلام شیوا جان عزیز
خوشحالم که راضی هستید دوست خوبم
❤باتشکر از مینای عزیز و خوش بیان
هانیه و شوهرش چیشدن
ممنونم از محبت و لطفتون
با پول فروش ملک و املاک فرار کردن
درود و سپاس به دختر گلم مینا جان. 😊♥️💛🤩🥇🏆🍀🌹😍😘🥰👌🏼👍🏼🤗🙏🏼🙌🏼👏🏻👏🏻👏🏻.
🙏🌹🙏🌹🙏🌹😍
ممنون از شما قصه گویی نازنین زندگی نامه آموزندهای بود باگویش بسیار عالی ولذت بخش شما با ارزوی موفقیت برای شما 🎉❤🎉❤🎉❤❤
ممنون از همراهی همیشگیتون
محبت دارید
دستت درد نکنه مینا خانمی . تشکر از وقت و انرژی شما ❤❤❤❤❤
خواهش میکنم که با محبت ها و کامنتاتون به من انگیزه میدید🌹😉🙏
Thank you 🙏
You’re welcome 🙏😊
ولی قانونامیگی وکالت تقلبی میدونینین شکایت بکنید
به عنوان یک وکیل توصیه میکنم که اقدام کنید خیلی راحت میتونید بطلان اون قرارداد رو ثابت کنید
واقعا عالی بود مرسی از داستان قشنگتون ممنون از زحماتتون فهیمه شیرازی از مشهد❤❤❤
ممنونم از محبتت فهیمه جان،دوست مشهدی من 😉
خاله مینا حون خییلی عالیه❤❤❤❤❤
😉🙏🌹😉🙏🌹
❤❤❤❤❤❤❤
🙏🌹
بی نظیری
عزیزی دوست شیرازی من 😉😍
مرسی عزیزم😘
🙏😉😍🌹
چرا از هانیه و شوهرش شکایت نکردین مملکت بی صاحب نیست
مرسی مینا جان خیلی با احساس تعریف میکنی سلامت و شاد باشی عزیزم ❤❤🎉🎉 36:54
خوشحالم که راضی بودی فریده جان عزیزم😉🌹
☀️🙏
بَه چه خوب ک ب موقع رسیدم اینبار😍😍❤❤
😉🌹
چه نظری آخه آدم میتونه بده،خیلی ببخشیدگاهی درمقابل چنین حماقتهایی آدم لال میشه ،درهرصورت برو یه لقمه نون میخوری صدتاخیرات کن ک آخرش همه چی بخیروخوشی گذشت
😔😔😔
سلام و درود خدمت شما راوی خوش صدا و دلنشینم میبوسم روی ماهت تون رو ممنون و سپاسگزارم از روايت فوقالعاده داستان های زیباتون امیدوارم همیشه در پناه خداوند متعال ایام به کامتان باشد انشاالله 🙏🤲🙏💚💜💛🧡❤🤍🧿🧿🧿💚💜💛❤🧡💙🤍💫👌👍
سلام به روی ماهت ساحل عزیزم😉🙏🌹😍
@TrueStoryMina دعا گویتان هستم مينا خانومی دوست عزیز و نازنینم 🙏🤲🙏💖💖💖
Very nice ❤❤❤
Thank you 😉
سلام مینا جان ❤❤❤❤
سلام عزیزدل 😉🙏🌹
خانمها نباید اسرا خصوصی خودشان را با دیگران در میان قرار دهند اینهمه مشاور روانشناس بعد با جاری خودش در میان گذاشته جای بسی تأسف است خدا را شکر کنه که شوهر و مادر شوهرش جان سالم بدرد بردند قابل توجه بانوان جوان
👌
چرا از برادر شوهرت و زنش شکایت نکردید
Thank you so much my friend from your time and effort. ❤❤❤
You’re so kind, thank you for your support 😉😍🌹
درواقع مقصر اصلی خودش بوده که بدون تحقیق دارو رو به خورد شوهرش داده
👌
میناجونخییلی عالی بزنم به تخته این حالت مو واااااقعابه روی ماهت میاد.بزازگوشی پسرهم لایک وکامنت کنم❤❤❤❤❤❤❤
ممنونم از مهربونی و محبتتون
خیلی لطف دارید😍😉
زدی جوان مردم را فلج کردی میگی خیلی سختی کشیدی
درود❤ باید آن دارو را میبردین آزمایشگاه. آدم چقدر باید بیفکر باشه که با جون شوهرش و جوان مردم این چنین بازی کنه فقط به خاطر رابطه 😡اگر شوهرت از بین میرفت میتونستی خودتو ببخشی ؟
درود
واقعا به نظر من الانشم نباید خودشو ببخشه
آسیب هایی که به همسرش زده ممکنه تا آخر عمر همراهش باشه
بخاطریک رابطه زناشویی به جاریت درددل کنی بعددستی دستی جوان مردم راداغون کردی واقعابرات متاسفم مگرحاریت دکتربودنهایتاخیلی دوستداشتی بادکترداروخانه صحبت کردی متاسفم
😔
واااای وااای ک منم متولد۶۲ ام ماهم همین دردسرارو پیش برادرامونو داشتیم فقط لباس گارسونی تنمون نبودبخدا البته حتمامادرم ندیده بوده وگرنه بی شک تنمون میکرد تاداداشاازسرکارمیرسیدن خونه مامثه ربات میومدیم جلو باسینی چای میخوردن دوباره سوال میکردیم بازم بیارم یامیگفتن اره یانه،بعدبسرعت سفره ی شام ونهارپهن میشداما ماخداروشکربگوبخندم داشتیم فقط این حس موذبی رومادرمون بیش ازحدبهمون منتقل میکرد
وااای نگم ازب بلوغ رسیدنامون یه چیزی شبیه ب گِن های شتری الان ک اومده میدادن ک اول زیرلباس قسمت بالاتنه بپوشیم بجای لباس زیر ک مبااادااا چشم برادرابیفته😢😢😢حالادخترخودمو میبینم باخودم میگم چه جونی داشتیم ماهااونموقع بدون اعتراضی هرچی میگفتن گوش میدادیم،درکل بازم یادش بخیربخدا حاضرم همه چیموبدم دوباره برگردیم بهمون زمانا اماافسوسسسس....
منهم چهار تا برادر داشتم همین مشکلات و دلشتم
@mahmo1794 🥺🥺
عزیزم الهی همیشه آرامش داشته باشی و از زندگی کنونی خودت لذت ببری
خداروشکر اون دوران تموم شد عزیزم
❤❤❤❤❤❤❤❤
🙏🌹🙏🌹
❤❤❤❤❤❤
😉🙏🌹😉🙏🌹