مادرشوهرم جلو هووم میگفت هرروز خودتو عرضه میکنی ب شوهرت...
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 11 ก.ย. 2024
- قسمت سوم و پایانی/داستان از دختری روستایی که برای فرار از رسم شرم اور روستاشون به راهی پناه میبره که زندگیش رو به کل تغییر میده و اتفاقاتی را تجربه میکنه که..
✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم
✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید.
#داستان_واقعی
#داستان
#پادکست
#شب_داستان
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستانهای فارسی
داستان انگیزشی
داستان جنایی
ارسال داستان ها و تجربه های شما به ایدی تلگرام 👇🏽
@shabdastan2
لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽
• عمارت خان یه اتاق ممنو...
• مردونگی شوهرم اونقدر ق...
• عاشق دکتر... شدم ، یه ...
• شوهرم هرشب میرفت اتاق ...
• شوهرم هرشب منو میپیچون...
• دوست شوهرم بهم نظر داش...
• شوهرم دکتر... بود شب ا...
• شوهرم شب اول عروسیمون ...
• مردونگی شوهرم قوی بود ...
• دوماد خونواده ی شوهرم ...
• Video
• بدن سفید و بلوری مادر ...
• Video
• شوهرم مردونگیش خیلی قو...
• تو روستامون رسم بود بد...
• تو روستامون رسم عجیب و...
• زنداداشم لوند و عشوه گ...
• Video
• Video
• Video
سلام خوش صدا هستید خدا خیرت بده ولی یکم رو متنی که میخونی دقت کن یک جا تو متن کلمه این رو آیت خوندی .موفق باشی
سلام دوست مهربونم چشم حتما
سلام دوست مهربونم چشم حتما
خیلی عالی بود ممنونم از داستانهای خوبتون موفق و سربلند باشی❤❤❤❤
ممنون مهربانم❤️😍
بسیارعالی اولین لایک
😍❤️ممنون
بسیار عالی حسناجان ممنونم قشنگه دلنشین عزیزم خیلی خیلی عالی 💖💖💖💖💖👏🏽👏🏽👏🏽👏🏽⚘️⚘️⚘️👌👌✨️🤩🤩
عالی بود راوی خوش صدا وخوش بیان خیلی لذت بردم داستان زیبا بود ولی صدای شما دوبرابر زیباش کردممنون ازشما حسناجان ❤❤❤
ممنون مهدی جان😍❤️
خیلی عالی بود ممنونم
ممنون عزیزم❤️
سپاس از ارسال کننده و صاحب سرگذشت❤
ممنون از همراهیتون مهربون♥️❤️
خیلی ممنون از داستان زیباشب داستان عزیز❤
خوشت اومد محمد جان؟؟
سپاس حسنا جان ❤❤❤
ممنون عزیز جان♥️♥️
💜💜💜خسته نباشي عزيز
Thanks so much 💛💛💛
به اميد ازادي ايران🩶🩶🩶
you are the best thank
🧡💜💙💙💙🩷🩷🤎🤎🤎🩵🖤🖤💚💚💚💙🩷
خیلی بدتموم شد
چرا خوب بود که🥺
عجب صبری
زندگی بکامتان باد
❤️❤️
خسته نباشی عزیزم مثل همیشه عالی
ممنون قشنگم
درود و مهر وسپاس از گویش شما راوی عزیز❤اخرین قسمت بود؟
ممنون دوست عزیزم بله قسمت پایانی بود♥️
@@shabdastan سپاس از مکث و پاسخگویی شما عزیزم❤🙏🌞🦁🍀🌹
❤❤❤❤
♥️♥️
داستان جالبی بود و آخرش آبکی بود و نامعلوم بالاخره معلوم نشد ولی خان از گلرخ بچه دار شد یا نه؟ و پسر گلرخ چه سرنوشتی داشت
تا همونجا برامون ارسال شده ولی در نهایت خوشبحت شدن😍❤️
خیلی یهو تمومش کردین
Merci❤❤❤❤
عزیزمی😍❤️
داستا ن زیبایی بود اماپایانش جالب تموم نشد بایدمعلوم میشد گلرخ بچه دارشد یانه
عزیزم پایانش رو نگفتن احتمالا بچه دار شده🥺❤️
perfect❤❤
مرسی عزیزم♥️
I wish we knew that she had another son! ❤
🥺❤️
جالب بود ولی مشخص نشد پسرشو آورد پهلوش یا بچه دار شد ( کش آمدم)
اورده ♥️
پسر دار شد نشد
پسر دار شده♥️
سومین کامنت❤❤
😍❤️
❤❤❤❤
❤️❤️
خیلی یهو تمومش کردین
عزیزم همین برامون ارسال شده بود❤️