My God , I remember just just was OPENING THIS PARK () maybe 34 years ago ( BUT) know after 34,35 years ago I watching from AUSTRALIA 🇦🇺 LOTS OF LOTS OF MEMORY I HAVE THAT PLACE,,,,,, thank you very very much for sharing this video with us ...
Sooo many great memories around that place ! Long strolls with my friend(s) for chats and snacks and philsophical discussions. God bless one friend in special who passed away earlier last year :( I used to visit the park with him often)
@@vikvik9573 Și știm cu toții ce este Cornoa: Nici o lumină!🤓 a face umbră pământului degeaba🤔 Viața în vise este frumoasă. Sper că într-o zi, foarte curând, departe de boală. De unde știți? De ce nu? 😘🌹 Îmi țin degetele încrucișate. 🌺🌹🌺
Ba salam wa Tashakor Yadesh bekhier ghablan hameh jaye Park Shen bod wali alan taghier kardeh wa hantor Zibast mesl 40 sal pish manon az in video khatereh angiz mowafagh O Piroz bashid.
وای که چقدر دارم که بگم... چرا که رفتی جایی که برام مملو از خاطراته. اما اول از هر چیز، فقط سپاس بیکران که این موقعیت رو به خیلی از ما میدی که این مناظری رو یکبار دیگر ببینیم که والا امکانش نبود و کهنه خاطرات را باخودمون تنها نبریم. ولی دوباره و اول همه چیز، تو روخدا مواظب خودت باش. اول که داشتی از روی جدول وسط خیابان میرفتی، خیلی ترسیدم، بخصوص که ماشین ها از پشتت (شرق) به غرب می اومدند و درحالی که خورشید پاییزی هم فکر جمع وجور کردن روز بود و خلاصه که دید بد و ضعیف برای رانندگان. میدونم که پیاده رو ها، در خیلی جاهای تهران از وسط جاده خطرناکتره اما باز مواظب باش که من بعنوان کسی که از خواستم بیشتر نششون بدی، اگه خدای نکرده و زبونم لال، بلایی سرت بیاد، خودم رو نمی بخشم. و تازه خیابون رو بزار برای بهادر هادی زاده که هم پاهاش چهارتا چرخ دراه و هم با اون اسکیت بردش ، از ماشینها سریعتر می رونه! ( -:) بنظرم از ضلع جنوب شرقی وارد پارک شدی ولی نه جنوب جنوب. چون تا اونجا که یادمه، اونجا قبلاً مرکز یا خانهً فرهنگ ایران و آمریکا بود..... و نمی دونم الان چی شده. شنیده بودم که مسجد شده ولی بعد از مدتی قدم زدن تو پارک و چپ و راست های متعدد پیچیدن، من که جهت یابی ام رو کاملا از دست دادم... البته غروب خورشید و نبودنش هم بی تاثیرنبود اما خیلی دلم میخواست بدونم اون بنا و محل چی شده؟ آیا اون " فرهنگ سرای سرو" که در آخر نشون میدی، هیچ ربطی به این جریان داره؟ اگه کسی میدونه لطفتا نظر بدهید که ممنوم میشم. بعد هم هر چی رو از یاد برده باشم، همون اول ورود به پارک و اون پله ها............ کُشت منو. آخه خاله ام در همون جنوب پارک منزل داشت و هزار ها بار از اون پله ها با مادر بزرگ و این واون بالا و پایین رفته بودیم.... حتی درخت کاج نقره ای مطبق رو هم مطابق با خاطرتم، کاملا به یاد دارم وحتی یک یک اون سنگها که دیواره کوتاه رو تشکیل می دهند بخاطر دارم که ماشاالله درخت چقدربزرگ شده و تنومند! البته اگه از ضلع خیابان پهلوی وارد کوچه ای که در پایین میرفت، میشدی، اونوقت ها یه سری منازل چند طبقه هم بودند که اگه بشناسی، "عمو پورگ " معروف... (خدا بیامرزدش) اونجا منزل داشت و ازاونجایی که پسر او هم دوست و همکلاسم بود، خیلی خاطرات خوب از منزل ایشان هم دارم مثل روزهای خوش تولدش.... و یه جای دیگه که خیلی دنبالش بودم برای دید مجدد، (که فکر نکنم دیگه باشه) ، و در قسمت شمالی و شرقی پارک بود، محل پیست ماشین سواری کودکان بود که بصورت پیست مسابقه ساخته شده بود و ماشین های موتور دار (موتور واقعی بنزینی) که بدون دنده بودند رو می تونستی سوار بشی، با هر سنی که داشتی و خوش ترین روز یا بعد ازظهر کودکیت رو با یه روندن بدون نیاز به تصدیق اونجا سپری کنی... معمولا در تعطیلات سیزده و بعد نوروز، اگه پولی از عیدهای خرج نکردن در فانفار باقی میماند آنجا محل تبدیل پول به خوشی بود! خیلی خیلی لذت داشت. فکر نکنم در کودکیم چیزی از این بیشتر لذت بخش بود که هم احساس بزرگی کنی، هم رانندگی. اونهم راننده مسابقه ماشین رونی... شاید اونجایی بود که قفس یا منزل خالی طاووس را نشان دادی ولی با توجه به گم کردن مسیر، مطمئن نیستم. باز اگه کسی میدونه اون محوطه کجای نمایش این کلیپه، برام لطف کنه و بنویسه... اما از خود پارک. خیلی دلم گرفت. نمی دونم چرا. شاید همه غروبها چنین اند. تعداد انسان ها کمتر از گربه ها بود... حتی یه باغبون هم نبود! ولی جای "نینو" خالی که یه حالی بکنه! البته نمی دونم اخلاق این بچه پلنگها چجوریه اما اون فسقلی که فکر میکرد کلاغ شاید خوراک شبش باشه، خبر نداشت که کلاغه هم درست در همین فکره 26:52 !!!!!!!! شاید اثر کرونا و هوشیاری ملت رو نشون میده، شاید ساعت و نوع روز در نمایش. نمی دونم چرا هیچ پرنده زیبایی که فکر می کنی باید بسیار باشند، در پارک نبودند جزاکثریت کلاغهای رفته گر! البته چند جایی هم صدایی شبیه به صدای بلبل اهوازی شنیدم اما تا آنجا که من به خاطر داشتم، هیچگاه از این نوع پرنده در تهران مشاهد نکرده بودم. خوب شاید آنها هم همانند مردمانشان از ولایت ، به مرکز کوچک کرده اند!!! یه جا هم صدای طوطی شنیدم و فکر میکردم که باید تعدادشان بسیار زیادتر باشد، بخصوص بعد از تخلیه طوطیان قصر شاه فقید که پس از رهایی، گفته میشد اکثراً در درختان چنار بالای شهر سکنی گزیده اند (البته شک دارم که پارک ساعی دیگه بالای شهر تهران محسوب بشه). و البته چند جاهم صدای مرغان عشق رو شنیدم که بگمانم در قفس نمایشی باید بوده باشند.. راستی مثل اینکه همون اول ورود به پارک و گذشتن از کنار میز پینگ پنگ، کلون جوان آقای محمود قربان هم هنوز در همان حوالی و نزدیک به کاباره میامی ، مشغول شیطنت بود!!!!!!!! (استخفرالله) و راستی... آن دو بانو که در آخر کلیپ، با سرعت غیر مجاز از سمت راست تو سبقت گرفتند و رفتند! (-:) به چه زبانی تکلم می کردند؟ آیا کُردیست یا یه زبون اروپای شرقی؟! 36:31 وای که وای ... ای خدا... سوختم و زنده شدم.... من فکر میکردم فقط در اصفهان و در زیر سی و سه پله که می تونی موزیک زنده مجانی بشنوی!!! البته می دونستم نصف ایران شده خواننده ولی نمی دونستم رضا بهرام یا شادروان شجریان، کنسرت مجانی بدون تماشاچی برگذار کرده اند....اونم وسط پارک ساعی. و خدایش که عجب صدایی داشت... اصلا احتیاج نبود به میکروفون و اکو و غیره... حظ کردم. و یک میلیون در این دنیا و یک بینهایت در آخرت نصیب توی عزیز باشد که خوبی و با الطافت ، موجبی برای سرور دیگران. سلامت و شاد زی.
حیف هر زحمتی که هر حکومتی، چه شاه، چه گدا و چه آخوند برای این ملت ناسپاس همیشه طلبکار، بکشه. من هنوز تو این کامنت ها ندیدم یکی بگه دست اونی که این زحمت ها رو کشیده درد نکنه.
Thanks for watching, Pls don't forget to Like and Subscribe the channel 👍🙏
My God , I remember just just was OPENING THIS PARK () maybe 34 years ago ( BUT) know after 34,35 years ago I watching from AUSTRALIA 🇦🇺 LOTS OF LOTS OF MEMORY I HAVE THAT PLACE,,,,,, thank you very very much for sharing this video with us ...
عالی بود مرسیییییییییی 👍🏼👍🏼👍🏼👍🏼🌹🌹🌹
eyval
Merci kheli ghashang bod 👌🌷
lots of love from Pakistan
Mamnoon az zahamatetoon mitoonin az khiaban gandi ham bezarin mamnoon misham
Sooo many great memories around that place ! Long strolls with my friend(s) for chats and snacks and philsophical discussions. God bless one friend in special who passed away earlier last year :( I used to visit the park with him often)
So many cats just chilling 😸
The beginning was amazing
THE BEST✌️❤️🇮🇷
🦢 Cred că, într-una din aceste zile, fata, ar trebui să vizitezi Iranul. 😘🌹
@@samsen3965
من نومی توانم🤷♀️
LOCKDOWN 🚑🚒🚔🎚🆘
@@vikvik9573
Și știm cu toții ce este Cornoa:
Nici o lumină!🤓
a face umbră pământului degeaba🤔
Viața în vise este frumoasă. Sper că într-o zi, foarte curând, departe de boală. De unde știți? De ce nu? 😘🌹
Îmi țin degetele încrucișate. 🌺🌹🌺
10:39
Entering the park
ورود به پارک
دخول الحديقة
So very nice Walking tour. Great video. Thanks for sharing my friend. 🌷👏🙏
Thanks a lot for watching 🙏
amazing video
Thanks for sharing . Beautiful as always . Love Iran . ❤️❤️🌹🙏🏼❤️🌹🌹♥️🇮🇷👆😂❤️♥️
Beautiful Walk
عالي بود 😍
Un très beau Park très propre
nice video👍🇩🇪
🇮🇷♥️ Thanks for sharing this mate 👌
❤️❤️❤️
Ba salam wa Tashakor Yadesh bekhier ghablan hameh jaye Park Shen bod wali alan taghier kardeh wa hantor Zibast mesl 40 sal pish manon az in video khatereh angiz mowafagh O Piroz bashid.
I played at this park back in 70's....we can't go back....is there still a playground for children there?
👍🤲🙏🏻❤️🌷🌿
حاجی مواظب موبایلت باش
وسط جاده داري راه ميري كار خطريه 🙈🙈🙈🤦🏻♂️
وای که چقدر دارم که بگم... چرا که رفتی جایی که برام مملو از خاطراته. اما اول از هر چیز، فقط سپاس بیکران که این موقعیت رو به خیلی از ما میدی که این مناظری رو یکبار دیگر ببینیم که والا امکانش نبود و کهنه خاطرات را باخودمون تنها نبریم.
ولی دوباره و اول همه چیز، تو روخدا مواظب خودت باش. اول که داشتی از روی جدول وسط خیابان میرفتی، خیلی ترسیدم، بخصوص که ماشین ها از پشتت (شرق) به غرب می اومدند و درحالی که خورشید پاییزی هم فکر جمع وجور کردن روز بود و خلاصه که دید بد و ضعیف برای رانندگان. میدونم که پیاده رو ها، در خیلی جاهای تهران از وسط جاده خطرناکتره اما باز مواظب باش که من بعنوان کسی که از خواستم بیشتر نششون بدی، اگه خدای نکرده و زبونم لال، بلایی سرت بیاد، خودم رو نمی بخشم. و تازه خیابون رو بزار برای بهادر هادی زاده که هم پاهاش چهارتا چرخ دراه و هم با اون اسکیت بردش ، از ماشینها سریعتر می رونه! ( -:)
بنظرم از ضلع جنوب شرقی وارد پارک شدی ولی نه جنوب جنوب. چون تا اونجا که یادمه، اونجا قبلاً مرکز یا خانهً فرهنگ ایران و آمریکا بود..... و نمی دونم الان چی شده. شنیده بودم که مسجد شده ولی بعد از مدتی قدم زدن تو پارک و چپ و راست های متعدد پیچیدن، من که جهت یابی ام رو کاملا از دست دادم... البته غروب خورشید و نبودنش هم بی تاثیرنبود اما خیلی دلم میخواست بدونم اون بنا و محل چی شده؟ آیا اون " فرهنگ سرای سرو" که در آخر نشون میدی، هیچ ربطی به این جریان داره؟ اگه کسی میدونه لطفتا نظر بدهید که ممنوم میشم.
بعد هم هر چی رو از یاد برده باشم، همون اول ورود به پارک و اون پله ها............ کُشت منو. آخه خاله ام در همون جنوب پارک منزل داشت و هزار ها بار از اون پله ها با مادر بزرگ و این واون بالا و پایین رفته بودیم.... حتی درخت کاج نقره ای مطبق رو هم مطابق با خاطرتم، کاملا به یاد دارم وحتی یک یک اون سنگها که دیواره کوتاه رو تشکیل می دهند بخاطر دارم که ماشاالله درخت چقدربزرگ شده و تنومند! البته اگه از ضلع خیابان پهلوی وارد کوچه ای که در پایین میرفت، میشدی، اونوقت ها یه سری منازل چند طبقه هم بودند که اگه بشناسی، "عمو پورگ " معروف... (خدا بیامرزدش) اونجا منزل داشت و ازاونجایی که پسر او هم دوست و همکلاسم بود، خیلی خاطرات خوب از منزل ایشان هم دارم مثل روزهای خوش تولدش....
و یه جای دیگه که خیلی دنبالش بودم برای دید مجدد، (که فکر نکنم دیگه باشه) ، و در قسمت شمالی و شرقی پارک بود، محل پیست ماشین سواری کودکان بود که بصورت پیست مسابقه ساخته شده بود و ماشین های موتور دار (موتور واقعی بنزینی) که بدون دنده بودند رو می تونستی سوار بشی، با هر سنی که داشتی و خوش ترین روز یا بعد ازظهر کودکیت رو با یه روندن بدون نیاز به تصدیق اونجا سپری کنی... معمولا در تعطیلات سیزده و بعد نوروز، اگه پولی از عیدهای خرج نکردن در فانفار باقی میماند آنجا محل تبدیل پول به خوشی بود! خیلی خیلی لذت داشت. فکر نکنم در کودکیم چیزی از این بیشتر لذت بخش بود که هم احساس بزرگی کنی، هم رانندگی. اونهم راننده مسابقه ماشین رونی... شاید اونجایی بود که قفس یا منزل خالی طاووس را نشان دادی ولی با توجه به گم کردن مسیر، مطمئن نیستم. باز اگه کسی میدونه اون محوطه کجای نمایش این کلیپه، برام لطف کنه و بنویسه...
اما از خود پارک. خیلی دلم گرفت. نمی دونم چرا. شاید همه غروبها چنین اند. تعداد انسان ها کمتر از گربه ها بود... حتی یه باغبون هم نبود! ولی جای "نینو" خالی که یه حالی بکنه! البته نمی دونم اخلاق این بچه پلنگها چجوریه اما اون فسقلی که فکر میکرد کلاغ شاید خوراک شبش باشه، خبر نداشت که کلاغه هم درست در همین فکره 26:52 !!!!!!!! شاید اثر کرونا و هوشیاری ملت رو نشون میده، شاید ساعت و نوع روز در نمایش.
نمی دونم چرا هیچ پرنده زیبایی که فکر می کنی باید بسیار باشند، در پارک نبودند جزاکثریت کلاغهای رفته گر! البته چند جایی هم صدایی شبیه به صدای بلبل اهوازی شنیدم اما تا آنجا که من به خاطر داشتم، هیچگاه از این نوع پرنده در تهران مشاهد نکرده بودم. خوب شاید آنها هم همانند مردمانشان از ولایت ، به مرکز کوچک کرده اند!!! یه جا هم صدای طوطی شنیدم و فکر میکردم که باید تعدادشان بسیار زیادتر باشد، بخصوص بعد از تخلیه طوطیان قصر شاه فقید که پس از رهایی، گفته میشد اکثراً در درختان چنار بالای شهر سکنی گزیده اند (البته شک دارم که پارک ساعی دیگه بالای شهر تهران محسوب بشه). و البته چند جاهم صدای مرغان عشق رو شنیدم که بگمانم در قفس نمایشی باید بوده باشند..
راستی مثل اینکه همون اول ورود به پارک و گذشتن از کنار میز پینگ پنگ، کلون جوان آقای محمود قربان هم هنوز در همان حوالی و نزدیک به کاباره میامی ، مشغول شیطنت بود!!!!!!!! (استخفرالله)
و راستی... آن دو بانو که در آخر کلیپ، با سرعت غیر مجاز از سمت راست تو سبقت گرفتند و رفتند! (-:) به چه زبانی تکلم می کردند؟ آیا کُردیست یا یه زبون اروپای شرقی؟!
36:31 وای که وای ... ای خدا... سوختم و زنده شدم.... من فکر میکردم فقط در اصفهان و در زیر سی و سه پله که می تونی موزیک زنده مجانی بشنوی!!! البته می دونستم نصف ایران شده خواننده ولی نمی دونستم رضا بهرام یا شادروان شجریان، کنسرت مجانی بدون تماشاچی برگذار کرده اند....اونم وسط پارک ساعی. و خدایش که عجب صدایی داشت... اصلا احتیاج نبود به میکروفون و اکو و غیره... حظ کردم. و یک میلیون در این دنیا و یک بینهایت در آخرت نصیب توی عزیز باشد که خوبی و با الطافت ، موجبی برای سرور دیگران. سلامت و شاد زی.
درود بر : از ساقی ها خبری نبود به
جز همون یکی که نشسته بود با تلفن
حرف می زد ؛ شاید هم شما رو دیدن
فرار کردند .
حیف هر زحمتی که هر حکومتی، چه شاه، چه گدا و چه آخوند برای این ملت ناسپاس همیشه طلبکار، بکشه. من هنوز تو این کامنت ها ندیدم یکی بگه دست اونی که این زحمت ها رو کشیده درد نکنه.