بخاطر دعوای لفظی با پدر شانزده سال از خانواده دور بودم | داستان واقعی
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 20 พ.ค. 2023
- بخاطر دعوای لفظی با پدر شانزده سال از خانواده دور بودم | داستان واقعی
نویسنده : خشنود خرمی
گوینده : اجمل غفوری
LET'S CONNECT!
/ afgjournal
/ afghanistanjournal
/ afgjournal
#AfghanistanJournal
Ramesh Arman
Ramish Arman
Afghan Journal
Afghanistan Journal
Afghan Journal
afghanistan journal
اوه خدایا چقدر دردناک و غم انگیز است . دوری پدر و پسر 😭😭😭💔💔💔💔
چی داستان غم انگیز
ممنون از داستان قشنگتون همکار محترم
چقدر داستان غم انگیز بود .😭😭😭💔💔💔🥲🥲🥲🥲
کاش قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم 😢
داستان غمگینی بود 😢
سلام اجمل جان نازنین شکر جور و صحتمند استیند .🙏🙏🙏♥️♥️♥️♥️
وای چقدر گریه کردم چی یک داستان غم انگیز وسوز دار 😭😭😭🧿
این داستان و نبشته عالی از خرمی است
نویسنده داستان خوشنود خرمی♥️
چقدر غم انگیز
😢😢وای یعنی اولاد این قدر بی رحم هم میشه
😭😭😭
😢😢
😢😢😢to be honest I was unable to control my emotions. I am sorry what you and your family gone through but what you lost will never come back but now take care of your sister and father.
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
با شنیدن کلمه پدر اشک هایم نا خود آگاه جاری شد 🥹
فقیر ترین آدم جهان منم که ندارمت پدر 😭
😔😔😔😭
وای بر تو الان دنیا هم که مال تو باشه هیچ فایده ای نداره برات😢💔اشکم ریخت
😢😢😢
😢😢😢😢😢
💔💔💔💔💔😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🙏🏻🙏🏻
😢😢😢😢💔💔💔
در دنیا انسان های گم شده بسیار است کاش همگی شان دو باره به خانه بر بگرده خداوند خودت گم شده ها را کمک کنه مادر بیچاره از گم شدن پسر از بین رفته 🥹🥹🥹
ای خدا چی دنیایی است، اولاد چی میفهمد که پدر و مادر حتا لقمه دهن خود را به اولاد میدهند اما کاش اولاد ها بفهمند.
😢😢😢😢😢😢😢
چی شد باز دوباره ایتالیا رفتی یا ماندی
برگشتی برادرم . اما بسیار نا وقت بود .🥲🥲🥲🥲🥲💔💔💔💔
😢🤕🤕🤕🤕🥹🥺🥹🥺
پانزده سال بود یا شانزده 🤔🤔
چقدر انسان کینه ای بودی🤔. به خاطر یک سیلی از پدر، اینقدر نفرت داشتن خیلی بی معناست😒. چه فایده که بعد از مرگ مادر و پیر شدن پدر و از دست رفتن زندگی خواهرت برگشتی. چه فایده؟ باعث از بین رفتن کل خانواده شدی. چقدر ما انسانها بی عاطفه و بی وجدان می شویم؟ هر قدر هم دارایی و آسایش داشته باشی تا آخر عمر آرامش نخواهی داشت. 🙏 بسیار متاسفم. 😔
پدربزرگ من از ایران همینطور به افغانستان آمده زن گرفت تا شصت سالگی زندگی کرد وفات نمود و هیچ وقت به خانه اش در ایران برنگشت
داستان، نوشته های خرمی ست
😢😢😢😢😢
💔🥹😔🙏🏼