داستان واقعی:وقتی شوهرم بیرون بود کاری کردم که...🤦♀️
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 18 ก.ย. 2024
- داستان واقعی:روایت امشب داستان خانومی هست که پارتنرش برای تولدش یه سگ🐶 بهش هدیه میده😌
یه روز کاری براش پیش میاد و پارتنرش میره شهرستان👤
خانومم که تنها بوده و دل.ش🫀 گرفته بود فکری به سرش میزنه و....
برای شنیدن ادامه ی این داستان جالب ازتون دعوت میکنم ویدیو بالا رو گوش بدید🥰
لطفا برای حمایت از ما لایک❤️ و سابسکرایب یادتون نره👩💻
راستی زنگوله🔔 رو هم فعال کنید که اولین نفر باشید به محض آپلود ویدیو جدید داستان رو گوش بدید🌱
در این کانال داستان هایی که با شما به اشتراک میگذاریم ،حاوی درس های ارزشمندی درباره مواجهه با چالش های زندگی و اتفاقات موجود در جامعه است.💻
و میتوانید از این داستان ها به عنوان راهنمایی برای زندگی خود استفاده کنید 📲
این داستان ها مخصوص بزرگسالان است🔐
داستان
داستان واقعی
داستان اموزنده
رادیو داستان
داستان پند اموز
داستان روابط
داستان شب
داستان عبرت انگیز
عالی🎉
ممنون از شما دوست عزیز🌷
انجام دادنی کار را به سگ روشن نقل نکردین. چی دید چی را قپید. و چی تر سگو استفاده بورد
درود دوست عزیز.باتوجه به محدودیتی که وجود داره کامل نمیشه موضوع رو باز کرد🌷
ممنون از نظر شما و همراهیتون🌹🌹
@@nsymdastan باشی خانم. آوازی همین داری.
خیلی پسندم آمد. من اوزور میخام اگر اشتباهات در نوشتم هست. تاجیکستان هستم نوشتی ما کرلی هست.