ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 20 ต.ค. 2024
- داستان واقعی :خان روستا شب عروسیم منو دعوت کرد به خونش وقتی رفتم خونش با چیز عجیبی رو به رو شدم...
این داستان واقعی است و برای حفظ حریم شخصی افراد از اسامی مستعار استعار استفاده شده
اگز ویدئو های مارا دنبال میکنید میتوانید کانال مارا سابسکرایب کنین و نظرات خودتون رو با ما درمیون بگدارین
لینک ویدیو • خان روستا شب عروسیم من...
پدر شوهرم با پسرش.... • پدر شوهرم با پسرش اومد...
رئیس شرکت من.... • رئیس شرکت در اتاق و بس...
با خانمم و خواهر زنم رفتیم سفر... • Video
دختر مذهبی ... • دختر بسیجی اومد روی......
منشی مذهبی چادرشو... • منشی مذهبی چادرشو دراو...
با زن عموم تو خونه... • با زن عموم تنها شدیم.....
کلیه حقوق این اثر متعلق به این کانال است. هرنوع کپی برداری و آپلود مجدد ویدیوها پیگرد قانونی دارد و شامل قانون کپی رایت خواهد شد
#داستان
#پادکست
#داستان_های_واقعی
#داستان_شبانه
#داستان_واقعی
