نخستین چیزی که خداوند آفرید گوهری بود تابناک... نامش عقل. و این گوهر را سه صفت بخشید. یکی شناخت حق و یکی شناخت خود و یکی شناخت آنکه نبود و ببود. از آن صفت که به شناخت حق تعلق داشت حُسن پدید آمد که آن را نیکویی خواند و از آن صفت که به شناخت خود تعلق داشت عشق پدید آمد که آن را مهر خواند و از آن صفت که نبود و به بود تعلق داشت حزن پدید آمد که آن را اندوه خواند... و این هر سه (حُسن و عشق و حزن) از یک چشمهسار پدید آمدهاند شهابالدین سُهرِوَردی: فی حقیقه العشق - مونس العشاق
ای بهار نو شکفته، ای بهشت تازه رو، این گوشه تابناک از خاک که شکوفه بارانش کرده این، گوشه ای از دامان خوش رنگ مام من است. به این جا که می رسی.... نگاهت آشغانه تر می شود، انگار پای رفتنت نیست.چشمانت بر ستیغ سرفراز # دماوند که می افتد، هزار یاد در تو زنده می شود، هزاران یابود از این سرفراز نستوه و بلند بالا... اسطوره ها جان می گیرند؛ # آژدهاک سیه روی و سیه دل را به زنجیر بسته می بینی و آرش آزاده را کمان بر کشیده و .. آنگاه هزاران یاد در تو سر بر می آورند... آری گذر از این گوشه بهشتی و فراموشی از آن دشوار است .می دانم ! و تو می دانی؟ این جا خانه من و خانمان من ایران است... ایرانم، سرزمینم، می پرستمت...❤️ #هما_ارژنگی هما_ارژنگی 💎 🆔 @maneshparsi
A colorful speech of a cultured ex-political prisoner... Nevertheless, your opinion about the ultra-real categories, in everyday life is questionable. Regarding, modern biochemical discoveries, and modern sociology. This is not an assumption in literature and poetry, but a scientific question...
زیباترین چیزی بود که تابحال شنیدم سپاسمندم❤
فوقالعاده جامع و شیرین بیان فرمودید . سپاس فراوان🙏
بسیار سودمند سپاس فراوان از شما استاد گرامی
به به بسیار لذت بردیم سپاس
درود و سپاس فراوان❤
زنده باد ایران و ایرانی❤
Thank you for your explanation and your effort.
نخستین چیزی که خداوند آفرید گوهری بود تابناک... نامش عقل. و این گوهر را سه صفت بخشید. یکی شناخت حق و یکی شناخت خود و یکی شناخت آنکه نبود و ببود. از آن صفت که به شناخت حق تعلق داشت حُسن پدید آمد که آن را نیکویی خواند و از آن صفت که به شناخت خود تعلق داشت عشق پدید آمد که آن را مهر خواند و از آن صفت که نبود و به بود تعلق داشت حزن پدید آمد که آن را اندوه خواند... و این هر سه (حُسن و عشق و حزن) از یک چشمهسار پدید آمدهاند
شهابالدین سُهرِوَردی: فی حقیقه العشق - مونس العشاق
❤❤درود بر همنشین بهار
بسیار آموزنده و مفید ، مثل همیشه.ژحمت کشیدید ،سپاسگزاذم🙏🙏
سلام بر شما
ممنون از آگاهی رسانی
درود برشما و همواره سالم و شاد باشین
ای بهار نو شکفته، ای بهشت تازه رو،
این گوشه تابناک از خاک که شکوفه بارانش کرده
این، گوشه ای از دامان خوش رنگ مام من است.
به این جا که می رسی.... نگاهت آشغانه تر می
شود، انگار پای رفتنت نیست.چشمانت بر ستیغ
سرفراز # دماوند که می افتد، هزار یاد در تو
زنده می شود، هزاران یابود از این سرفراز نستوه
و بلند بالا...
اسطوره ها جان می گیرند؛
# آژدهاک سیه روی و سیه دل را به زنجیر بسته
می بینی و آرش آزاده را کمان بر کشیده و ..
آنگاه هزاران یاد در تو سر بر می آورند...
آری گذر از این گوشه بهشتی و فراموشی از آن
دشوار است .می دانم !
و تو می دانی؟
این جا خانه من و خانمان من ایران است...
ایرانم، سرزمینم،
می پرستمت...❤️
#هما_ارژنگی
هما_ارژنگی
💎
🆔 @maneshparsi
درود.وسپاس
تاریخ معاصر رو که عالی ارائه میکنید
جالبه زنگ تفریحتون حکمت هستش
کلآ
کارتون عین درستی و تحلیل بالا هست ممنون
قدر شما را ندانستیم
A colorful speech of a cultured ex-political prisoner...
Nevertheless, your opinion about the ultra-real categories,
in everyday life is questionable. Regarding, modern
biochemical discoveries, and modern sociology.
This is not an assumption in literature and poetry, but
a scientific question...