تکریم یا تحقیر؟! داد و فریاد و تعریف و تمجید برخیها از سخنرانی آیتالله واعظزاده باعث شد تا سخنرانی وی را کمی با تأمل گوش نمایم و ببینم چه مطالب تازه و ناگفتهای را مطرح و بیان نموده است که تعدادی اینگونه به وجد آمدهاند. بعد از گوش دادن، مشخص شد که بسیاری از مطالب وی نظیر بحث مذهب، چگونگی امر به معروف و نهی از منکر و مسئله نادیده گرفتن درخواست بزرگان جامعه شیعه و هزاره تکرار مطالب دیگران و از جمله شورای علمای شیعه افغانستان است نه چیز تازه. اما دو یا سه مطلب نسبتاً تازه داشت که نهتنها جای تعریف و تمجید ندارد بلکه جای سرافکندگی و شرمندگی دارد؛ زیرا بدترین توهین و تحقیر مردم شیعه و هزاره بود نه تکریم. آن چند مطلب تحقیر آمیز عبارتند از: ۱- آیتالله اعتراف نمود که شهید مزاری بهعنوان رهبر جامعهای شیعه و هزاره به طالبان اعتماد کرد و گفت اوغان دامن دارد و خود را در دامن طالبان انداخت. این اعتراف آیتالله بدترین و زشتترین توهین و تحقیر مردم ماست؛ زیرا بیانگر این است که رهبر جامعهای شیعه و هزاره از نظر درک تاریخی و شعور سیاسی به پیمانهای بوده که ظلمهای تاریخی نظیر قتلعام ۶۲ درصدی مردم هزاره توسط عبدالرحمن جلاد و همینطور آوارگی و به بردگی گرفته شدن مردم مظلوم شیعه و هزاره آن رهبر نابغه دهر را هوشیار و متوجه بیدامنی اوغان نکرد تا اینکه خود و مردمش را به دامن استبداد تاریخی انداخت و از معادلات قدرت و سیاست حذف کرد که پیامدهای زیانبارش حالا حالا ادامه دارد. ۲- تحقیر دیگر این آیتالله تازه به دوران رسیده این بود که برای رهبر قاتلان شهید مزاری دعا نموده از کلمه حفظهالله استفاده کرد. آخر چه لزومی دارد که برای جریان معلومالحال اینگونه دعا بفرمایید! ۳- ادعای داشتن ۱۰ میلیون مقلد در میان جمعیت شيعيان افغانستان و آنهم با وجود مراجع قدری مانند آیتالله العظمی فیاض(مدظلهالعالی) و امثال ایشان جای بس شگفتی است که وی از پس آن برمیآید. خلاصه سخنان تکراری وی که جای این همه تعریف و تمجید ندارد و مطالب تحقیر آمیزش که سرافکندگی بود ولی نمیدانم اینهمه داد و فریاد و یقه پارکی برای چیست؟! مگر اینکه در فرهنگ جامعهما معنی و مفهوم تحقیر و تکریم جابهجا شده باشد.
خداوند حفظش کند آیت الله واعظ زاده بهسودی را❤❤❤❤
خداوند حفظش کند
❤
تکریم یا تحقیر؟!
داد و فریاد و تعریف و تمجید برخیها از سخنرانی آیتالله واعظزاده باعث شد تا سخنرانی وی را کمی با تأمل گوش نمایم و ببینم چه مطالب تازه و ناگفتهای را مطرح و بیان نموده است که تعدادی اینگونه به وجد آمدهاند.
بعد از گوش دادن، مشخص شد که بسیاری از مطالب وی نظیر بحث مذهب، چگونگی امر به معروف و نهی از منکر و مسئله نادیده گرفتن درخواست بزرگان جامعه شیعه و هزاره تکرار مطالب دیگران و از جمله شورای علمای شیعه افغانستان است نه چیز تازه.
اما دو یا سه مطلب نسبتاً تازه داشت که نهتنها جای تعریف و تمجید ندارد بلکه جای سرافکندگی و شرمندگی دارد؛ زیرا بدترین توهین و تحقیر مردم شیعه و هزاره بود نه تکریم. آن چند مطلب تحقیر آمیز عبارتند از:
۱- آیتالله اعتراف نمود که شهید مزاری بهعنوان رهبر جامعهای شیعه و هزاره به طالبان اعتماد کرد و گفت اوغان دامن دارد و خود را در دامن طالبان انداخت. این اعتراف آیتالله بدترین و زشتترین توهین و تحقیر مردم ماست؛ زیرا بیانگر این است که رهبر جامعهای شیعه و هزاره از نظر درک تاریخی و شعور سیاسی به پیمانهای بوده که ظلمهای تاریخی نظیر قتلعام ۶۲ درصدی مردم هزاره توسط عبدالرحمن جلاد و همینطور آوارگی و به بردگی گرفته شدن مردم مظلوم شیعه و هزاره آن رهبر نابغه دهر را هوشیار و متوجه بیدامنی اوغان نکرد تا اینکه خود و مردمش را به دامن استبداد تاریخی انداخت و از معادلات قدرت و سیاست حذف کرد که پیامدهای زیانبارش حالا حالا ادامه دارد.
۲- تحقیر دیگر این آیتالله تازه به دوران رسیده این بود که برای رهبر قاتلان شهید مزاری دعا نموده از کلمه حفظهالله استفاده کرد. آخر چه لزومی دارد که برای جریان معلومالحال اینگونه دعا بفرمایید!
۳- ادعای داشتن ۱۰ میلیون مقلد در میان جمعیت شيعيان افغانستان و آنهم با وجود مراجع قدری مانند آیتالله العظمی فیاض(مدظلهالعالی) و امثال ایشان جای بس شگفتی است که وی از پس آن برمیآید.
خلاصه سخنان تکراری وی که جای این همه تعریف و تمجید ندارد و مطالب تحقیر آمیزش که سرافکندگی بود ولی نمیدانم اینهمه داد و فریاد و یقه پارکی برای چیست؟! مگر اینکه در فرهنگ جامعهما معنی و مفهوم تحقیر و تکریم جابهجا شده باشد.
تشکر از نظر زیبای تان واقع موضوع جالب را اشاره کردید در قسمت مزاری.
ممنون واقعا خوشحالم میشم نظریات تان ره داشته باشم