خاطرات عجیب و ترسناک شما از زندگی های قبلیتون ❌ ( + تجربه ی تناسخ خودم! )❌
ฝัง
- เผยแพร่เมื่อ 26 ก.ย. 2024
- خاطرات شما و خود من از زندگی های قبلیمون!!!!
شما هم خاطره و داستان ترسناکی از زندگی خودتون یا آشناهاتون دارین؟
این خاطره های عجیب رو برام توی کامنتا بنویسین تا باهم بخونیم و توی قسمت های بعدی ماجراهای وحشتناک شما رو ببینیم
.
#وحشتناک
#تناسخ
#مایا
#خاطرات_ترسناک
#ترسناک
.
به نظر شما کدوم یکی از این خاطره ها وحشتناک تر بود؟
.
مثل همیشه هم که لایک و سابسکرایب یادتون نره
😱
خاطرات عجیب و ترسناک شما از زندگی های قبلیتون ❌ ( + تجربه ی تناسخ خودم! )❌
.
.
My social Media Addresses
Instagram:
/ maya.thefish
.
TikTok:
/ maya.thefish
.
Discord:
/ discord
.
Twitter:
/ mayathefish
.
Reddit:
/ mayathefish
.
music by: @Myuu
.
.
All rights belong to their respective owners.
Copyright Disclaimer Under Section 107 of the Copyright Act 1976, allowance is made for "fair use" for purposes such as criticism, comment, news reporting, teaching, scholarship, and research. Fair use is a use permitted by copyright statute that might otherwise be infringing. Non-profit, educational or personal use tips the balance in favor of fair use
.
داستانهای ترسناک صوتی,داستان و خاطرات ترسناک شما,داستان های واقعی ترسناک,خاطرات ترسناک شما,خاطرات ترسناک من,خاطرات ترسناک واقعی,ترسناک,خاطرات ترسناک,داستان ترسناک,خاطرات کوتاه ترسناک,خاطرات عجیب شما,خاطره های ترسناک ایرانی,مایا,مایا فیش,mayathefish,maya,tarsnak,dastan tarsnak,وحشتناک,ترسناک واقعی,داستان های ترسناک,خاطرات ترسناک صوتی,فیلم ترسناک,خاطرات ترسناک ایرانی,خاطره ترسناک,اتفاق های ترسناک,داستان ترسناک واقعی,تناسخ,زندگی قبلی,خاطرات تناسخ
مایا با موی هولوگرامی>>>>>>
دیقاا خیلی گادهه:>>
الان بگو واقعا دلت برای دوست جونیا گفتن مایا تنگ نشده؟ 🙂
موی هولوگرامی چیست دیگر؟
@@sepehrmarjan8777 دیقا
@@sepehrmarjan8777وقتی ی رنگی ترکیبی از چند تا رنگه
ما خودمون کم بدبختی داریم مایا هم روز ب روز خوشگل تر میشه 😂💗💗
راست میگی
😂😂😂
99 100
بخدا 😂
دمتگرم😂
خاطرات ترسناک با مایا + چیپس + تخمه =بهترین حس جهان🙂🌊
چی مخوری ها چیپس مخوری آررررره😂
@@rapfarsiz7566اره مامانم
اره
چــــــــــــــــی مــــــــــــیخوری؟؟؟؟ 🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤
@@user-js1bk2rb4z 🤤🤤😛😛😛
مایا جان ، خیلی خوبه که نظرتو درباره هر خاطره و تجربه میگی و بی تفاوت از کنارشون رد نمیشی❤
مایا جان به نظرم اونی که توی ۲۴ سالگی توی خوابش ترکی حرف زد خودت بودی...🥰❤
قسمت دوم خاطرات تناسخی رو هم بساز.
حالا با اینکه ویدیو قدیمه میگم بهت باز مایا خودش اهل ارومیست
خانم مایا،این امکان را دارید که برنامه ای در مورد اسرار و دلایل خواب دیدن تهیه کنید؟و علت اینکه چرا بعضی ها بسیار زیاد خواب می بینند؟؟با سپاس
بژار تا نتایج تحقیقات خودمو بهت بگم شاید جوابت رو بده خیلی روی این مسعله خواب تحقیقات شده ولی این که چرا یکی کم میبنه یکی زیاد وچرا خواب میبینیم هنوز یه راز سربه مهره وهیچ کس جوابی براش نداره خواب ها معنی دارند یا نه هم به همین ترتیب فقط عده خیلی کمی از راه تله پاتی وشهود کمی شاید بتوند تفسیر کنند ولی این مقوله یه اقیانوس کشف نشده هنوز هست .فروید وکارگوستاو یونگ که هردو سالها روی صدها نفر مطالعه کردند برای درک خواب ولی حتی اونها هم زیاد وکلی نتوانستند همه سوالهارو حوابگوباشند درکل این مقوله ناشناخته هست هنوز .
مایا تو تنها یوتوبری هستی که باهات حال میکنم توی دنیای خودت هستی و واقعی و فیلم و بازی نمیکنی راستی طرز آرایش گریمت هم مثل خودت باحال هستش.
در ضمن مایا اگه بتونی که پرونده های قتل و جرم هم اگه بتونی پوشش بدی خیلی عالی میشه
تواگه پیج مریجین روببینی پس چی میگی پرات میریزه
داستان من : من هر شب از وقتی که ۶ سال داشتم خواب می بینم که توی یک خیابون هستم. و از یکی به انگلیسی می پرسیدم که اینجا کجاست و اون می گه اینجا لندن.من اونجا دانش گاه میرم و خیلی چیز های دیگه. من یک آدم ایرانی هستم ولی از قبل از ۵ سالگی که برم کلاس زبان ،انگلیسی رو بلد بودم ولی اصلا نمی شنیدم کسی به زبان انگلیسی حرف بزنه.من تناسخ رو کامل قبول دارم و گاهی خاطره مرگ هم می دیدم و گاهی می تونم خواب خودم را کنترل کنم .من الان ۱۳ سالمه و الان کامل زبان انگلیسی رو حفظ هستم.و الان عاشق انگلیس هستم
واقعاچراآدمادوس دارن خودشونوگول بزنن که مرگی وجودنداره وتناسخ واقعیه؟والایکم باعقلت فکرکن وقتی اعضای بدن ازکاربیفته مرگه وتمام
لطفا قسمت دوم برنامه ی تناسخ را برامون تهیه کن مایا جان ❤
سلام مایا جان، لطفاً ویدیو های بیشتری در مورد تناسخ درست کنید❤ممنون
مایا هر روز با ی آرایش و قیافه جدید ظاهر میشه😂
😂😂😂😂😂😂
سلام مایا . من وقتی ۶ سالم بود همش فکر میکردم که با اوفتادن از یه ساختمون مردم و همه چیش رو یادم بود تو آمریکا بود ، و ساختمونش انقدر بزرگ بود که نگم ؛ همش میومد تو ذهنم تا وقتی ۱۱ سالم شد ... با تناسخ آشنا شدم و فهمیدم که من توی زندگی قبلیم از اوفتادن یک ساختمون بزرگ مردم و حتا یادم بود که دکتر ها میگفتن تموم کرده تموم کرده و صدای گریه کردن تا ! هنوزم به ارتفاع آلرژی دارم و وقتی میبینم حالم بد میشه
به نظر من خاطره ی دقیقه 19 خاطره ی خودت بود
همون ک داخل خواب کاملا کنترل همه چیز رو داشتی ❤
عالیییییی بود ❤❤
دقیقا.باهات هم نظرم
نمیدونم تا چه حد نظریم درست باشه
ولی اونجور که کاملا به داستان مسلط هست و در هنگام خوندن یکسره اینور و اونور رو نگاه میکنه خیلی مشکوکه ،که خاطره خودشه
اره دقیقا
من یه سری خاطرات و صحنه هایی رو تو بچگیم میدیدم و برام خیلی عجیب بود. مثلاً انگار تو مترو بودم. مترویی که خیلی سریع می رفت و روی زمین افتاده بودم و سنم هم خیلی زیاد بود مثلاً ۴۴ یا ۴۵ و انگار سعی داشتم که بلند شم و نمی تونستم تا زمانی که یهو انگار کسی میومد و دستشو دراز می کرد که منو بلند کنه و انگار صورتش به خلافکار ها می خورد و ماسک می زد و متأسفانه بعد از اون یادم نمیاد ولی چیزی که جالبه وقتی که بچه بودم وقتی مثلاً کلمه ی مرگ رو تصور می کردم انگار دارم مثل باد یا سرعت نور فرار می کنم و انگار دنبالمن و با اسلحه قصد کشتنمو دارن و من وقتی به اینا فکر می کردم حدود ۳ یا ۴ سالم بود و با تناسخ آشنایی نداشتم و بعضی وقتا انگار بهم شلیک می شد و خیلی وقتا هم وقتی به یه کلمه فکر می کردم انگار صحنه هایی رو یادم میومد که اصلا تاحالا نه دیدمشون و نه باهاشون آشنایی دارم و انگار مثل برق از جلو چشمام می گذشتن و خیلی وقتا هم تو خواب خواب هایی از آینده می دیدم و صحنه ها و کسانی که هیچ وقت اونارو ندیده بودم و روش های مرگ مثل حمله کردن حیوانا و خیلی چیز های دیگه. امیدوارم خوشت بیاد.
مایا جان من واقعا مشتاقم خاطرات بقیه رو گوش بدم ممنون میشم دوباره بسازی یه ویدیو درباره تناسخ و خاطرات واقعی دوستان رو تعریف کنی 🌸💖
مایا جووونم میشه سبک موزیکتو عوض کنی؟
واخی راک گوش میدی؟😢😢😢😅😅😅
ما خواهان پارت بعدی هستیم🌝♥
من بدون کلاس رفتن و اموزش دیدن نقاشیم خیلی خوب بود و دوس پسرم برام وسایل گرف شروع کردم به نقاشی رنگ روغن روی بوم بزرگ و سبک کوبیسم رو عالی میکشیدم چهره یا منظره همه چی . و تمااام تابلوهام فروش رفت حتی اونایی که تمرینی کشیده بودم حتی یه زن و شوهر ازم خواستن بهشون یاد بدم گفتم خودم اموزش ندیدم بلد نیستم . باور نمیکردن . مثلا نقاشی مشهور جیغ رو سه چهار تا ازش کشیدم روی بوم رنگی اینقد شبیه میکشیدم که عین خود اصلش بود های کپی میزدم . و همش روز اول تو مغازه دوس پسرم فروش رفت . برادر بزرگمم نقاشیش عالیه اون از منم بهتر میکشه بدون اموزش تو سربازی یه اتاق بهش داده بودن عکس شهیدا رو روی بوم بزرگ میکشید کارش همین بود اونجا الان دیگه ول کرده منم درس میخونم برای کنکور تجربی نقاشی نمیکنم ولی خیلی دلم تنگ شده دوباره بکششم . در ضمن تتوکار هم هستم با اموزش یاد گرفتم ولی چون نقاشیم خوب بود سریع یاد گرفتم سه بعدی روی بدن و تتو صورت خانومها. خیاطیم هم عالیه لباس عروس میدوختم . حتی قالی بافی بلدم و یه مدت هم کونگ فو کار کردم مربی بودم ول کردم . هر کاری که هنری بود علاقه داشتم الان همه ول کردم برای کنکورم .
اینکه زندگی قبلیت یادت بیاد جالبه ولی اینکه هررر دوبار تو ایران بوده باشی واقن ته شانسه😂
درود من بچه که بودم شاید قبل لز دبستان،
هرشب خواب میدیدم که تعداد زیادی هواپیما مثل هواپیماهای جنگ جهانی دوم تو آسمان پرواز میکردند و در حال بمباران بودند و گاهی هم خواب میدیدم یه چیزی که شبیه به غول و دیو هست یه چاقو رو به قسمت ران پام میبنده، یعنی جوری که وقتی ادم چاقو رو باز و بسته میکنه،اون چاقو رو می‌بست و بصورتی چاقو رو می‌بست که ران پای من بین تیغه و دسته قرار میگرفت،اونقدر درد داشت که از خواب می‌پریدم و وقتی بیدار میشدم هنوز پاهام درد داشت،
الان من چهل و چند سال دارم ولی خواب هام هنوز یادمه،حالا که این کلیپ دیدم فکر میکنم خاطرات زندگی قبلیم بوده.
تناسخ واقعیت داره،اگه کسی دوست داشت بیشتر در این مورد بدونه،کتاب سفر روح از دکتر مایکل نیوتن،(روانشناس و استاد دانشگاه آمریکا )رو بخونه،
جلد دوم این کتاب بنام سرنوشت ارواح هست،
اما این رو بدونید کسانی که این کتاب را مطالعه کردند دیگر آن آدم سابق نمیشند و دیدشون کاملا تغیر میکنه و از مرگ دیگه ترسی ندارن.
تندرست و مانا باشید
مایا جان عالی بود لطفا بازم از تناسخ برامون ویدویو بذار ممنونم :)
من الان ۳۵ سالمه و از ده سالگی یه چیزهای از زندگی قبلیم یادم میاد....بعضی مواقع خیلی واضح لحظه ای که الان دارم زندگی میکنم یهو تو مغزم به یاد میارم که قبلاً تجربش کردم برام خیلی آشناست..این چیز هایی ه یادم میاد دقیقا همیناست....خوب درس خواندم مدارکمو گرفتم تهران مشغول به کار شدم بیزینس خودمو داشتم دقیق یادم نمیاد کارم چی بود و خیلی زود مهاجرت کردم آمریکا اونجا به بیزینس خودم ادامه دادم درآمدم خوب بود زندگی خوبی داشتم مرفه.... هیچوقت ازدواج نکردم...بشدت خوشگذرون.....تایم تو مسافرت بودم اروپا ...کل ایالت های آمریکا..و.......خیلی زیاده....یادم میاد زندگی خوبی داشتم اما غرق در گناه سنگینی بدی داشت ....همه چی داشتم اما تنها بودم....الان فیلم های ساخت آمریکا یا اروپا میبینم یه کشش عجیبی دارم انگار تو اون شهرها بودم...تو اون مکان ها بودم....با فرهنگ مردم آمریکا کامل اشنام زیاد انگلیسی بلد نیستم اما در حد محاوره ای یه خورده بهتر جالبه با لهجه ی تگزاسی یا لهجه ی مردم لس آنجلس خوب صحبت میکنم ....برام خیلی عجیبه....حتی شاید برا خیلی ها عجیب باشه مرگم و تو زندگی قبلیم یادم میاد مکافاتی که اون دنیا کشیدم عذاب کشیدم التماس خدارو میکردم یه فرصت دوباره بهم بده نمیتونم دقیقا چه مدت تو عذاب بودم ولی خیلی ترسناک بود اونجا هیچکس با آدم نیست خودت و اعمالت...جهنم خیلی سخته خیلی زجر اوره....الان زندگی آرومی دارم ولی بازم آرزومه برم آمریکا اما این زندگی مسیر زندگیم عوض شد سر به زیر تر شدم😊بی آزار سرم تو کار خودمه.....اما دوست ندارم بازم اون زندگی دوباره تکرار بشه....همه پیشرفت و دوست دارم منم همینطور ولی نه با حس بد حس گناه تاریکی روح .....عجیبه ولی واقعیته....دوست دارم یه نفر کمکم کنه بیشتر بیاد بیارم
حتما قسمت بعدیش رو بساز مایاجان / ممنون که این همه ویدیوهای خفن برامون درست می کنی / راستی باز هم از سری ویدیو های چت ترسناک درست کن. من خیلی عاشق ویدیوهای چت ترسناکت هستم
مایا جون ممنون از حسن برخورد و قدرت تحمل بالایی که در شنیدن نظرات دیگران داری، موفق و پاینده باشی
من هیچی از زندگی قبلیم یادم نمیاد ولی از شنیدن این موضوعات خوشم میاد لطفا پارت های بعدی رو هم درست کن😘
مایا من ۲ ۳ ساله از وقتی شروع کردم ب دیدم فیلم و سریال علاقه بسیار شدید و عجیبی به انگلیس و معماری ۱۸۰۰ این سرزمین پیدا کردم . از خیلیا میپرسم حستون نسبت ب این دوره چیه یا مثلا این عکسایی ک نشونشون میدم ،میگن جالبه یا قشنگه ؛ولی من واقعا از عمق قلبم حس اشنا بودن دارم ... قلبم انگار ی درد عجیبی میگیره و روحمم داره باهام حرف میزنه ک انگار اونجا بودم و واقعا اشکام سرازیر میشه بدون این که خودم بخوام که گریه کنم یا غمی داشته باشم ... بیشتر صحنه هایی با مه و جنگل و خونه های روستایی خیلی خیلی قدیمی و سرررد با نم بارون . خیلی خواب این صحنه هارو بعد این اتفاق میبینم ولی به هرکسی میگم راجبش ک انگار روحم میخواد حرف بزنه بعد دیدن این صحنه ها یا ک قلبم ی جور خاص میزنه ی جوری مسخرم میکنن و باور نمیکنن ... و اینم بگم از بچگی علاقه شدیدی ب زبان انگلیسی داشتم و همیشه ارزوم بوده بتونم ب این زبون روان صحبت کنم ...
سلام آبجی من هم همین حس رو به ایران دوره ساسانی دارم ولی تنها چیزی که آدم رو اذیت میکنه همین مسخره کردن آدم هاست متأسفانه زشت ترین کاری که مردم عادت دارن چیزی رو که مغزشون باور نداره مسخره کنن من خودم به کسی که میگم بیشتر تو دنیای مجازی بهم میگن ساقیت کیه
من ازونجایی که خیلی فراموشکارم حتی زندگی الانمو به زور بیاد میارم دیگه چه برسه به زندگی قبلیم😂🤦♀️
ممنون عالی بود،من هم چندین بارخواب دیدم که یک زن جوان آلمانی هستم وزمان جنگ جهانی دوم هست،ومن وعده ای خانم دیگه هستیم که توقسمت پشتیبانی ازسربازهای جنگ درحال کمک رسانی به مجروح هاوتهیه پتوولباس برای جنگ زده هاهستیم.توی خواب بایکی ازاون خانوم هاخیلی صمیمی ودرواقع دوست نزدیک بودم که تواین زندگیم حس میکنم اون خانوم،یکی ازسه تاخواهرم هست درحال حاضر.من چندین باراین مدل خواب رودیدم واون حس وحال روبه وضوح لمس کردم....بازهم ممنون ازپست های زیبات وانتخاب موضوع عای هیجان انگیز.لطفا درصورت امکان پارت دوم این پست روهم درست کن عزیزم🤗❤️
مایا اگه‌میشه یه ولاگ از خودت بگیر در مورد رنگ موهاتو و میکاپت صحبت کن و زندگی روزمره تو نشون بده و آموزش میکاپ بزار🥰🥰🥰
مایای عزیز سلام. از اینکه آنقدر زیبا و با انرژی برای ما ویدئو میسازی ممنونم. و اینکه فکر کنم اون خاطره که یه ماه گرفتگی پشت سرت هست مربوط به خودت بوده. لطفا پارت بعدشو بساز که خیلی عالی بود. موفق باشی. ❤❤❤
من خیلیییی به ویولن و ساز و آهنگ و کلا موسیقی علاقه دارم حدس میزنم که خواننده بودم🤌🏻🥲
و مایا مرسی که ویدیو های باحالی میزاری همینطور ادامه بده و خسته نباشی 🦋✨
من احساس میکنم تو زندگی قبلیم تو فرانسه زندگی میکردم تو شهر پاریس😁 خیلی به فرانسه ،فرهنگش ،گذشته اش،تاریخش ،حتی زبانشان علاقه دارم
منم همینطور منم عاشق پاریسم
من آلمان.. خواب نه ولی یه شب که رفته بودم پشت بوم داشتم به ماه نگاه میکردم اون صحنه ی روبه روم یه تپه بودم یهو احساس کردم خیلی آشناست بعد یه چیزی از یه خونه ی اشرافی یادم اومد بعد از اون اول به اروپا و بعد به طرز جالبی به آلمان علاقمند شدم
دقیقا منم 😮
داستان مربوط به دقیقه ۲۱:۲۸ که میگه چون کنکوری بودم اطلاع داشتم فهمیدم ۱۹۸۰ فرانسه است ...خودتی مایا!❤️
آره دقیقا به نظر منم همینه:)
مایا لطفا ادامه خاطرات رو میشه بذاری تو یه ویدیوی دیگه؟خیلی جالب بود.
من‌فکر میکنم تو زندگی‌قبلیم یه خواننده بودم چون الان میتونم خیلی خوب تحریر انجام بدم و کوک بخونم بدون اینکه کلاس برم و از بچگی عاشق خوانندگی بودم ولی مسیر زندگیم اصلا چیز دیگه‌ایه و هیچوقت جدی نرفتم دنبالش و صدامم اونقدرا قوی نیست. توی خواب هم دیدم یبار که دارم میخونم و یه خانم سیاه پوستم که صدای فوق‌العاده قوی و خفنی دارم و خودم از اینکه انقد صدام خفنه و خوب میخونم‌تعجب کردم.
اون حس خوبی که وقتی رو گوشی نوتیف ویدیو مایا میگیری>>>>>>>>
من یه نظری دارم اونم اینه که شاید روح این آدما تو گذشته سفر کرده چون من قبلا شنیده بودم که میگفتن دلیل تناسخ اینه که روح ما به تکامل برسه خب اگه قرار باشه به تکامل برسه پس چرا قرآن اومد که راهنمایی کنه مارو
منظورم اینه میتونستیم الان بدترین فرد باشیم تو زندگی بعدی یکمی بهتر شیم تو زندگی بعدی کمی بهتر تا اینکه بالاخره به تکامل می‌رسیدیم که اصلا جوردرنمیاد
یا اگه تناسخ باشه پس قیامت چی میشه اونوقت باید روح حضرت فاطمه تو بدن بقیه افراد باشه پس اونوقت حساب و کتاب هر فرد چی میشه
هیچ چیز دروغ نیست تو دنیا ..همه مذاهب و معنویت دارن یه چیزی رو میگن اما با زبان های مختلف ..سعی نکن با کلمات چیزی رو بفهمی .باید احساسش کنی .تا درون خودت رو پیدا نکنی حقیقت هر چیزی رو نمیتونی خودت عمیقا و درونی بفهمی .درون همه ما آگاهی وجود داره .کافیه ذهنتو تماشا کنی و از باور هات که از بچگی تو ذهنت نقش بسته فرا تر بری ..به حرفام عمیقا فکر کن و امتحانش کن تا عمیقا متوجه منظورم بشی.
من یه بار خواب دیدم توپ بودم😂 اونم نه توپ واقعی🤣🤣 توپ توی بازی کامپیوتری🤣😐🙁 اون توپ کوچولو که میپرید اینور اونور من بودم😂😂😂
😂
😂😂
درود بر شما،من در مورد خودم احساسی دارم،البته تایید یا تکذیب نمیتوانم بکنم چون اطلاعات و آگاهی در این مبحث ندارم،ولی احساسی دارن که دهه چهل و پنجاه شمسی ،به قول خودمون زمان شاه فقید،را تجربه کردم و به عبارتی اون دوره را زندگی کردن!!!با اونکه دهه شصتی هستم ولی چیزهایی از اون دوره میدونم که کمی تعجب برانگیز هست!!!نمی دونم شاید فقط یک حس ساده باشه یا شاید هم اون دوره زندگی کرده باشم 🤷♂️🤷♂️🤷♂️ فیلمهای فارسی اون دوره یا مستند اون دوره رو میبینم انگار که آدم‌ها و محلات و خاطرات رو خودم تجربه کردم و برام بسیار آشنا و لمس شده هستند!!!؟؟ با سپاس از شما خانم مایا
مایا تورو خدا کلیپ قبلی پارت ۱۱ خاطرات ترسناک من خاطرم رو تعریف کردم برو بساز و بساز ممنون ما پیشت تو هستیم
ایدیمو بدم برام توضیح میدی؟
@@mahta2603 سلام مایا من پسر داییم بعداز فوت مادر بزرگمون فوت کرد درسال ۱۳۹۹ پسر داییم وقتی که میخواستن بزارنش توی خاک بچه ی داییم که ۷ سالش بود سرت مرده‌ی مادر بزرگم رو دید من کشیدش عقب ولي دیگه دیده بودش شب من رفتم خونه ی داییم و شب ساعت ۲ توی گوشی بودم که دیدم جیغ زد من که از ترس نمیدونستم که چکار میکنه من رفتم و دیدم که میگفم مامان بزرگ گفته بیا برو به امیرمحمد یعنی من بیاد بگه که مامان بزرگ داره اذیت میشه من که از ترس میلرزیدم رفتم و تا صبح بیدار بودم و چراغ بالای سرم بعد از رفتنم خاموش شده بود
یه چیزی این وسط هست ولی ما طبق اطلاعات خودمون تفصیرش میکنیم
پس شاید واقعا تناسخ انتقال روح باشه شاید هم انتقال خاطرات .چون همه چی انرژی و ارتعاش هستو می‌تونه روی همدیگه اثر بذاره
مایا جون اگه میشه بیشتر چت ترسناک بزار ویدئو هم خیلی باحال بود❤️🦋
من چون ی علاقه خاصی به کانادا و کره جنوبی دارم حس میکنم یه شخص کره ای یا کانادایی بودم یا حداقل تو یکی از این کشورا زندگی میکردم.
خیلی هم به موسیقی٫نقاشی٫عکاسی٫تئاتر و بازیگری و کلا چیزای هنری علاقه دارم احتمالا شغلم یا رشتم تو زمینه هنر بوده.
فکرم میکنم که ادم تقریبا ورزشکاری بودم و به کتاب و اشپزی خیلی علاقه داشتم و ی حیوون خونگی هم داشتم هیچ علاقه ای به ازدواج نداشتم و مستقل زندگی میکردم(یجورایی زندگی ایده الم رو توصیف کردم:))
ویدیوی جدید مایا=تولدی دوباره 😂
اخخ جوووون
اخی بمیرم واسط دوباره زنده بشم😨😨 خودت حرف میزنی خودتم جواب خودتو میدی 🤣🤣🤣این یعنی تنهایی یه دختر اشکال نداره عزیزم 😢😢😭😭
مسخره
مایا تو بهترین یوتوبر دنیایی
هر وقت به فیلمات نگاه میکنم ریلکس میشم😂
خیــــــلی خوبــــــــــــی
مدیونی مایا اگه قسمت دوم رو برامون تهیه نکنی منتظریماااااا😊
میشه بیشتر خاطرات تناسخ رو بزاری مایا جون❤
1:24It was great, Maya, make more scary chats❤
کی موافقه مایا یه ویدیو درست کنه که ما ازش سوال بپرسیم 🥲🫂
شروع واقعی تعطیلات با مایاا 🤍
مرسی از ویدیوت خیلی جالب بود . قسمت بعدیشم بساز حتما 👍🏻
من چون خیلی بازیگری و مدلینگ و خوانندگی علاقه دارم فک میکنم تو زندگی قبلیم یه هنرمند بزرگ بودم که هنوز شوقش برام مونده.☺️🤍
EY vay manammmm 🔥
مایا جون دوتا درخواست ازت داشتم ، یکی اینکه لطفا اد و لورن وارن رو دیبانک کنی ، دوم اینکه از اعتقادات و نظرات خودت راجب همه چیزای ماورایی مثل ارواح و بهشت و جهنم و ادم فضایی و بعد مرگ و اینا بگی😅 دوستت دارم❤
ویدیو خیلی خوب و مفید بود✨
راستش مایا من همیشه از بچگی که حتی مفهوم بعضی از صحنه های رویامو نمیدونستم ولی رفته رفته برام با معنی تر شد
من توی یه کلبه وسط یجا شبیه به روستا توسط دوتا مرد مورد تج*اوز قرار گرفتم
هربار که همون رویارو میدیدم با عرق و استرس از خواب پا میشدم حتی تو سن کمتر
و روی گردنم و مچ دستم یه چیزی که نمیدونم یا نمیتونم تشخیص بدم حس میکردم
بعد به مرور رویام ادامه پیدا کرد و توسط همون مردا به قتل رسیدم پشت همون کلبه دفن شدم
با همون روسری ساتن رو گردنم که باهاش خفم کرده بودن
و خب من حرفاشون و میشنیدم و جز به جز یادمه کوردی حرف میزدن و معنی تک تک کلمه هاشون میفهمم در حالی که حالت عادی زندگیم یه کلمه کوردی هم بلد نیستم🙄🤝🏻
کومله نبودن؟
@@Maria_iran کومله چیه
منم برام اتفاق افتاد ولی خاب نبوذم نشسته بودم با گوشیم کار میکردم یهو دیگه هیچی ندیدم از اتاقم و به صورت شفاف یه خاطره اومد تو سرم و اونو دیدم ک چجوری مردم بد دوباره چشم اتاقمو دید
سلام مایا. ویدیوت مثل همیشه عالی بود و واقعا لذت بردم. راستش من هم یک خاطره مثل این خاطره ها دارم که مربوط میشه به حدودا ۲ سال پیش وقتی ۱۱ سالم بود. یادمه اواخر پاییز بود و من به مدرسه میرفتم. یادمه دوستام اون زمانا دائما درباره ی یک کاری به اسم شیفت صحبت میکردند. ازشون پرسیدم که چیه و طبق توضیحاتی که بهم دادن فهمیدم که میتونم وقتی میخوابم هرجا که بخوام برم، ولی بازم دقیق نمیدونستم چجوری انجام میشه. دوستام میگفتن کار هرکسی نیست و باید چشماتو ببندی و بدنتو شل کنی که یهو میبینی تو دنیایی هستی که میخوای. من دوست داشتم اینکارو انجام بدم ولی هیچوقت فرصت نمیکردم. تا اینکه یک شب وقتی که میخواستم بخوابم( مدتی هم بود یه سری آهنگ که باعث میشد خوابم ببره قبل خواب گوش میکردم) اون آهنگا آهنگای معمولی بودن ولی وقتی چشامو میبستم مغزم خسته میشد و وقتی میدیدم داره خوابم میبره خاموشش میکردم. چون خب وقتی آهنگ داره پلی میشه همچنان نیمه خوابم یعنی هم خوابم هم بیدار، ولی خب اون شب من درحالی که داشت خوابم میبرد و آهنگ گوش میکردم بدنم رو شل کردم و سعی کردم بخوابم. اونجا بود که تونستم برای اولین بار توی زندگیم اول خوابم رو ببینم و کنترلش کنم. من توی یک چیزی مانند تابوت بودم که مستطیل شکل بود و دیواره هلش صورتی کم رنگ هم رنگ دیوار اتاقم بود. من روی یه عالمه میخ دراز کشیده بودم که روی همه جای اون تابوت پر بود. دور این میخ ها هم پر نخ های سفید و پنبه بود! من میدونستم دارم خواب میبینم به خاطر همین یکم بعد از اینکه همه جا رو بررسی میکردم بیدار میشدم و آهنگ رو خاموش میکردم که کاملا خوابم ببره. ولی جالب اینجاست که من هروقت( حالا نه همیشه) که میخواستم میتونستم با تمرکز کافی دوباره اونجا برم. باور کن من اصلا نه اونجا رو تصور میکردم و چیز دیگه ای خود به خود میرفتم اونجا. من فکر میکنم شاید توی اون تابوت پر میخ مرده باشم، بعید نیست.
خلاصه دیگه همین بود ببخشید خیلی طولانی شد:]🙏🏻
عالی بود مایا لطفا پارت بعدی از خاطرات رو هم بزار برامون :)
بعضی وقتا به ی سری از مکانها میریم که تا حالا نرفتیم ولی حس میکنیم چ قد واسمون آشناست
دوست من وقتی بچه بوده تو بهشت زهرا میره بالا سر یه قبری
میگه این خونه کوچولوی منه:))
من توی خوابام آینده رو به وضوح میبینم ولی یا یادم نمیمونه یا فقط تیکه تیکه یادم میمونه حتی بعضی اوقات وقتی چیزی که دیدم تو واقعیت اتفاق میوفته حس اشنایی دار و انگار قبلا تجربش کرده بود مثلا وقتی عموم سرم داد زد حس خیلی آشنایی داشت و یه تصویر از همون موقع اومد تو ذهنم 😐 یا بعضی اوقات خواب های عجیبی میبینم که تیکه تیکه هاشون یادم میمونه مثلا پدرم داره مادرم رو کتک میزنه یا کلی تیکه شیشه میره تو بدنم و میمیرم 🥲 ویدیو هات خیلی خوبه همینجوری ادامه بده ❤
سلام مایا امیدوارم حالت خوب باشه💜
من از وقتی ۶سالم بود همش یه خواب برام تکرار میشد خواب یه دختری رو میدیدم که موهای بلند و مشکی فری داره وخودشو از پشت بوم یه خونه انداخته و خودکشی کرده و همش اون صحنه که افتادم و از سرم خون میادو یادمه و تو خوابم میدونستم که خودمم این خوابا تکرار می شد
من الان بشدت فوبیای ارتفا دارم وهروقت رو پشت بوم یا جاییم که ارتفاع زیاده حالم بد میشه وسرگیجه شدید میگیرم
تا اینکه ۱۶ سالگی یه خوابیو دیدیم خواب دیدم خواب خودمو دوباره با همون مشخصات موهای مشکی و فر و قد کوتاه یه پسری اومد سمت من و اولین چیزی که بهم گفت این بود که ما تو زنگی قبلی باهم بودیم (منظورش دوست پسرم بود)
من سمت راست صورتم رو گونم یه خال دارم اون پسر دسشو کشید روی خالم وبهم گفت که تو هنوزم این خالو داری و یه عکس بهم نشون دادعکس خودم تو زندگی قبلی بود اما کل صورتمو ندیدم ولی دیدم که اون موقع هم این خالو داشتم ولی کمرنگ تر بود
اون پسر یه جاهایی رو بهم نشون داد که مثل اون تو ایران و بازارای ایران شهری که زندگی میکنم دیدم و از بچگی هرسری از اونجا ها رد میشدم یادمه به مامانم و خواهرم میگفتم که اینجاها منو یاد یه کشور دیگه میندازه انگار قبلا اونجا بودم(من اون موقع راجب تناسخ چیزی نمیدونستم) هنوزم که هنوزه هر سری از اونجا رد میشم احساس میکنم قبلا اونجا بودم
اینم از اتفاقی بود که برای من افتاده و من هنوزم اون خوابایی که از ارتفاع دارم میفتمو میبینم
درود تو حتماً تناسخ داشتی شک نکن داستانت رو به پیج اینستاگرام مایا بفرست شاید پارت دومش رو بسازه یه چیزی که در مورد تناسخه اینه که اگه روح تو تو زندگی گذشته زود تر از زمانی که خداوند قرار داده تو کالبدت به هر دلیلی بمیری دوباره به این دنیا برمی‌گردی من در مورد تناسخ تحقیق زیاد کردم و اگه سوالی داشتید مطرح کنید
نمیدونم خاطره من تناسخ حساب میشه یا نه
اما من تا حالا چند بار خواب دیدتو یه کوچه ی خیلی تاریک دارم میدوم
و یه مردی دنبالمه
مرد به دو طرف پاهار من چاقو میزنه
و حتی توی خواب هم یه درد خیلی شدید حس میکنم
و دقیقا جای این زخم هایی که حس میکنم روی هر دو پام ماه گرفتگی دارم که مثل جای چاقوعه
I usually never comment in channels, but THIS CHANNEL IS MY HEAVEN. especially when I'm at work and i'm bored.
باورم نمیشه شما. حضرت مسیح رو قبول نداری. مگه میشه. واقعا اینقدر از خودتون اطمینان دارید. ولی. من. شما رو تو این داستان بی اعتقادی شما مقصر نمیدونم. روی ذهن همه شما کار کردن.
@@Mohamed-tk6vv😳😳
چه ربطی داشت🙄
شکیبا،میگه من وقتی سرکار حوصله ام سرمیره،کانالت ونگاه میکنم....💁♀️همین🤷♀️
ممد🙇♀️چرا ماستا،وقاطی قیمه ها میکنی🤦♀️
@@هدیهافشار من هر سوالی شفاف بپرسی بهت شفاف جواب میدم. دقیقا متوجه نشدم منظور شما چی بود من خیلی خیلی. تو جزییات زندگی می کنم. کامل. هر سوالی دارید. بپرس.
@@Mohamed-tk6vv وا
وای مایا اون خاطره اولیه....من همین الان تو اون وضعم فاککککک
مایا کلی آدم هستن که تو قبر زنده شدن و به خواب بستگانشون رفتن تا نجاتشون بدن...
اگه استوری گذاشتی و خواستی ویدیو در این باره بسازی داستانشو برات میگم خیلی طولانیه
کلاس چهارم بودم بابام سکته کردبه خاک سپردیمش همش توخوابم میومدچنگ میزدبه خاک که ازقبربیادبیرون میگفت من زندم منوبیاریدبیرون منوداداشم ومادرشوهرخواهرم همه مون یک خوابودیدیم
شبى كه عمومو خاك كرديم شبش خواب ديدم چشماش باز شد تو قبر ولى كى به حرف من گوش ميده
هیچکی به حرف ماتوجه نکردهنوزم غصه میخورم فکرمیکنم بابام زنده به گورشده😢
خدا رحمتشون بکنه ولی عزیزم این فقط یه خواب بوده نه بیشتر
@@user-bh7hy8cp5bخدا رحمتش بکنه اگه واقعیت رو گفته باشی و چندنفر این خواب رو دیدید و همگی خوابتون شبیح هم بوده باید میرفتین پیش یه استاد ماورا شاید پدرتون خاسته یه چیزی بهتون بفهمون مثلا شاید قرضی چیزی یاحلالیت از کسی بخاد خیلی وقتها یه مرده تو قبر میاد به خواب عزیزانشون که بهش کمک بکنن شاید میخاد از کسی حلالیت بطلبی واسش
باسلام. مورد اولی رو اگر میشه مصاحبه کنید.بسیار خوب و پربیننده خواهد بود.ازاین برنامه ات هم واقعا لذت بردم.
مردم تو خواب میبینن که زندگی قبلیشون چطوری بوده من تو خواب میبینم دارم با باب اسفنجی فوتبال بازی میکنم ما مثل هم نیستیم 😂
میشه بدونم چند سالته تو
@@fmohammadzade5037 18
این چیزی نیست حاجی من تو خواب شرک اومد بالا سرم پشمام ریخت😂
وای😂
یه پیشنهاد دارم. برنامه FL studio mobile یا cubasis mobile رو نصب کن صدات رو ایمپورت کن داخلش و یه افکت کمپرسور بذار رو صدات. Compressor.
این افکت صدات رو یکنواخت میکنه و از این حالتی که الان داره درمیاد. الان صدات به طرز خیلی بدفرررمی کم و زیاد میشه.
من زندگی قبلیم یه موز بودم تو آفریقا😂😂😂😂😂 قبلترش یه موتورسیکلت بودم تو جنگ جهانی دوم😂😂😂😂😂 قبلترش یه اتم بودم توی خورشید که با هیلیم ترکیب شدم و منفجر شدم 😂😂😂😂 مغز انسان پیچیده ترین چیزیه که روی زمین وجود داره. قدرت مغز دست کم نگیرین. مثل فیلم لوسی البته اونم نتیجه یه تخیل زیباست.
ممنون از برنامه های خوبت💐💐💐
لطفا حتما قسمت دوم تناسخ رو برامون بساز عالییییییه❤❤❤
خسته نباشی مایا جان عالی بود❤
منم برام یه اتفاق افتاده که نمیدونم واقعا به زندگی قبلیم ربط داره یا نه
خب قضیه از این قراره که پارسال شب بود رفتم که بخوابم بعد یه دفعه سرم گیج رفت و من رفتم یه لیوان اب خوردم ،باز دوباره رفتم که دراز بکشم،خوابم برد .من اون جوری که یادمه داشتم خواب میدیدم که تو یه بدن روباره سفید و تو قطب بودم،همین جوری که خودمو داشتم تو بدن روباره میدیدم یه دفعه برگشتم و دیدم که یه مرد که از سر تا پا لباس سیاه پوشیده و ماسک سیاه داره دنبالم کرد و منم داشتم می دویدم ،بعدش به یه چاه خیلی عمیق رسیدم ولی اون مرده یه دفعه منو با پاش هول داد و من افتادم تو اون چاهه.بعدش هم یادمه که تو اون چاه پر از حشره بود و بیشتر روی دست راستم حشره ها داشتن میومدن بعدش هم یه دفعه از خواب بیدار شدم ،واقعا برام عجیب بودش که همچین خوابی دیدم.حتی چند بار دیگه هم این خوابو دیدم،من روی دست راستم سه تا خال دارم نمیدونم ربطی به خوابی که دیدم داره یا نه همین الانش هم یه فوبیای بدی به حشره ها دارم و خیلی میترسم ازشون.
مایاجان من اینستا ندارم پس خاطرمو اینجا میگم اول بگم ویدیو مث همیشه عالی بود من عاشق موضوع تناسخم ممنون که ویدیو گذاشتی دربارش❤️🔥مایا من از بچگی همیشه خاب میدیدم به جای یه ادم بزرگم که به مردم کمک میکنه و همیشه ینفر میومد توی شکمم چاقو میزد و منو میکشت خلاصه این خابو همیشه میدیدم ادامه داشت تا همین یه سال پیش و به طرز عجیبی روی شکمم حساسم مثلا اگه یکی اتفاقی دستش بخوره به شکمم یه حس خیلی بدی میگیرم و روی شکمم دقیقا جایی که توی خابم یه مردی چاقو میزد توش همونجا یه لکه روی شکممه و مشکل اینجاس که من از وقتی خیلی بچه بودم این خابو میدیدم حتی روی شکمم حساس نبودم بعد یکم حساس شدم و شاید بگم هرشب این خابو میدیدم تا امسال دیگه ندیدم حتی فیلمی یا چیزی ندیده بودم که روم تاثیر بزاره و تا همین پارسال فهمیدم تناسخ چیه و گفتم شاید زندگی قبلیم بوده و یه چن سالیم هست هی شکم درد میگیرم
I still remember it beautifully.....all that is in my mind from my childhood is that my mother is brutally beating me or that my family tried to make me sleep on a rock when I was sleeping, I don't really know the reason....and the more interesting thing is that I remember my uncle with a match He was just trying to scare me, but he really put the match on my face and quickly removed it, but it stayed there.... I asked my mom about each and every one of these things, but she said, "No, you're just talking about it". And everyone loved me, everyone was very excited for me... but I have a match mark on my face and I remember it clearly, I was almost 3 years old at that time... I don't believe in reincarnation, but I really don't know if these pictures are in What are my thoughts?
یا علی مایا چقدر قیافت فرق کرد توی این ویدیو💔
احساس غریبی کردم💔
من واقعا نمیدونم توی زندگی قبلیم چه حیوونی بودم و یا انسان بودم ولی حس میکنم دلقک ها منو کشتن چون از بچگی یه حس ترس و عجیبی به دلقک ها داشتم و هنوزم دارم من از بچگی از اون عروسک هایی که مثل کاراکتر های کارتونی هستن و آدما اونارو میپوشن تا بچه ها رو خوشحال کنن میترسیدم و حس عجیبی داشتم یادمه یبار که یکی از اونارو دیدم شروع کردم به گریه کردن که اونقدرام کوچولو نبودم فکر کنم ۶ یا ۷ سالم بود و من هنوزم به دلقکا فوبیا دارم😧🤡ویدیوتم واقعا خیلی خفن بود و خیلیم عجیب😄💖❤️
ولی آرایشت قبلا>>>
خیلی دوست دارم❤😊
من کلا علاقه ی خیلی زیادی به ترکیه دارم و زبان ترکی در حدی که حتی دوست مامانمم میدونه که من خیلی به ترکیه و زبانش علاقه دارم
و من یه فردی هستم که یه علاقه و نگاه خاصی به هنر و طراحی لباس و اینجور چیزا دارم و احساس می کنم داخل زندگی قبلیم یه طراح لباس ترک بودم
مایا جونم تروخدا ی ویدیو بگیر یکم از خودت برامون بگو مثلا سنت،قدت و...
عاشقتم کاش ویدیوهاتو مثل قبلا زیاد ادیت بزنی❤❤❤❤❤❤❤
مایا جان من خواب ندیدم اگه ببینمم یادم نمیاد..
ولی نشانه های جالب دارم تو واقعیت من احساس میکنم بارها تناسخ شدم و توهر تناسخ یک فرد مهم جامعه بودم چون خدادادی همه این هارو حس میکنم زندگی کردم و خستم از این شغل ها خیاطی آرایشگری معلم دکتر پرستار غواص گر فضانورد ستاره شناس بازاری ووووو...من دختر زرنگ دانشگاهمونم رشتم نرم افزاره تنبل هم نیستم بگم واقعا کم میزارم نه ولی یجورایی سر در گم هستم نمیدونم پی کدوم استعداد برم چی دوست داشته باشم حس میکنم همه شغل هارو قبلا ثمتش رو داشتم مثل خوانندگی نواختن و خیلی شغل ها انگار بیزارم از زندگی و جالب ترش اینکه من در حین زندگی روزمره میرم یه دنیای دیگه میام یکی تو من معلم میشه به بچه ها درس میگه تا ۱۰ دقیقه صحبت میکنه تو مغزم بعد ده دقیقه به خودم میام مثلا یک بار مثلا نشستم حیاط خونه یهو یکی تو من حرف میزنه انگار یه جلسه هست و باورت میشه مایا جملاتی استفاده میکنه که من تاحالا نشنیدم و بلد نبودم بعد به خودم میام واقعا آرامشم بهم خورده 😔😔😔
لطفا یک ویدیو بساز در مورد کسانی که مرگ مغزی میشن و قلبشونو به کسی میدن و خانواده شخصی که فوت شده مخصوصا پدر و مادر اون شخص چرا با نفر دوم که گیرنده هستش رابطه محبت آمیز دارن و حس میکنن شخص دوم فرزندشون هست
امیدوارم منظورمو درست توضیح داده باشم😅😅😅
مایا پارت دووووووو تورو خداااا
مایا میشه راجب دوجا کت ویدیو بزاری چون خیلی عجیب شده و راستی مثل همیشه عالی بودی(((((
من یه تجربه ی عجیبی دارم که مطمئن نیستم ارتباطی با تناسخ داره یا نه! اما برام خیلی عجیبه...چند سال پیش وقتی ۱۹.۲۰ سالم بود خواب دیدم مردی قصد ازارم و داشت و همون لحظه یه شخصی کمکم میکنه. اون آدم! اون پسر صورت و اندام و حالت حرف زدنش تا سالها تو خاطرم موند. حتی یه وقتایی احساس میکنم عمیقا دل تنگ شخصیم که نمیدونم کیه اما زمان دل تنگی احساس میکنم ا یاد این آدم برام تداعی میشه و عمیقا دلم میخواد کنارش باشم.
مایا من واقعا از ویدیوت خوشم اومد عالیه
تنها چیزی که میتونم بیانش کنم:
دستام بسته بود و کلی آدم دیگه هم مثل خودم داخل یه دشت دست بسته بودیم
هممون مرد بودیم و چهر اونها مثل مردمان آسیای شرقی بود
چند لحظه بعد چند تا مرد با تفنگای خودشون به سمت ما تیر اندازی کردن که من کاملا قیافه قاتلمم رو یادمه حتی یکی هد بند قرمز با قیافه چشم بادامی بسیار خشنی داشت
همین
17:52
من الان این خاطره رو دیدم
حتما‌میرم راجع به خاطره خودم تحقیق میکنم که چه زمانی آدمای چشم بادامی رو تیرباران‌کردن
مایا همیشه ویدیوهات عالیه❤🎉🎉
سلام مایا...امیدوارم که عالی باشی راستش قبل از اینکه این ویدئو رو تا آخر ببینم میخوام ی چیزی بهت راجب همین موضوع بگم من ی بار ویدئو راجب این دیدم کع با مدیتیشن میتونی زندگی قبلیت رو ببینی اون ویدئو انگلیسی بود و از اونجایی که زبان من خوبه متوجه تک تک حرفاش میشدم و منم مدیتیشن رو بعد از ساعت ۱۲ شب امتحان کردم و درست بعد از مدیتیشن خوابم برد و خواب خیلیی عجیبی دیدم...توی خوابم من بور بودم...میتونستم حس کنم طرفای ۱۸ یا ۱۹ سالمه و موهای بلند و لخت قهوه ای روشن داشتم...من توی اون خواب یک خواهر بلند تر از خودم داشتم و اونم موهاش قهوه ای روشن بود البته چهرش و اسمش یادم نیست ولی توی خوابم من،خواهرم و مامانم خونه تنها بودیم که یک مرد قوی هیکل با ماسک و لباس های مشکی و با یک چکش میاد داخل خونه و به ما حمله میکنه و اونجا مادرم رو به قتل میرسونه و مامانم وسط پذیرایی میوفته روی زمین و صورتش رو موهای مشکی فرفریش میپوشونع و بعدش اون قاتل فرار میکنع و بابای من میاد خونه و به ترز عجیبی هیچکس به جنازه اهمیت نمی‌داد یعنی اینجوری بود که جنازه وسط پذیرایی بود و ما ایگنورش میکردیم تا نترسیم و این واقعا عجیبه..خیلی عجیبه و بعدش یادم نمیاد چیشد ولی من بیرون خونه بودم و صدای جیغ یک زن رو شنیدم و سریع دویدم سمت صدا و دیدم همون مرد داره به یک خانم دیگه حمله میکنه رو به روی خونه ما و لازمه اضافه کنم خونه ما چوبی بود و دورش پوشش گیاهی زیادی بود و درخت ها خشک شده بودن و فکر میکنم پاییز بود و من وقتی اون مرد رو دیدم پریدم روش و به یک شکلی چکش رو ازش گرفتم و بدون توقف توی سرش کوبیدم...اون صحنه اصلا یادم نمیره نصف سرش تو رفته بود و من هنوزم میکوبیدم توی سرش...دست و صورتم پرر خون شده بود و اون خانم بهت زده به من خیره شده بود و میدونست که شخصی که دارم بهش حمله میکنم خیلی وقته که مرده ولی من هنوزم به ضربه زدن با چکش به بدنش و بیشتر سر و صورتش ادامه میدم..راستی وقتی باهاش درگیر شده بودم ماسک اون شخص رو برداشتم و اون یک مردسفید پوست میانسال کچل،هیکلی و قد بلند بود و ریش هاش دقیقا رنگ موهای من بود و من بدون توقف با همون چکش بهش ضربه میزدم و هردفعه ضربه دستم رو بیشتر میکردم..تا جایی که خانمی که اونجا بود همونجوری کع میلرزید پا به فرار گذاشت و جنازه اون مرد کاملا فرو رفته بود انگار هیچ مهره و یا اسکلتی نداشت و اون موقع من متوقف شدم...چکش رو انداختم و با بدن پر خون رفتم داخل خونه و کنار جنازه مامانم دراز کشیدم و بعدش از خواب بیدار شدم...این عجیب ترین خوابی بود که دیدم و دیگه هیچوقت دوباره این خواب رو به این وضوح ندیدم و بعضی وقتا قسمت هایی از این خواب رو دوباره میبینم ولی همون لحظه از خواب میپرم...بعد از این تجربه دیگه حتی به مدیتیشن فکرم نکردم..و نمیخوام دوباره تکرارش کنم...:)
من کلا به نظرم یه شخص کره ای بودم چون از وقتی یادم میاد سریال های کره ای میدیدم میدونم شاید به نظرتون مسخره بیاد ولی یه خواب دیدم درمورد این بود که من و سه نفر دیگه کنار یه رودخونه نشسته بودیم نمیدونم دقیقا کره بود یا نه ولی بزارین ادامه ی خوابمو بگم بعد خواب دیدم که یهو بلند شدم و پریدم تو هوا و به قدری بلند پریدم که موقعی که میخواستم بیام رو زمین احساس میکردم که الان میفتم تو رود خونه ولی دوستام منو گرفتن بعد همینجوری که کنار رود خونه بودیم یه خانم پیر خیلی آشنایی که انگار مادر بزرگم بود از سمت راست اومد پیشمونو خوابم همینجا تموم میشه😅
البته خواب های خیلی زیادی درمورد کره دیدم که الان بخوام بگم خیلی طولانی میشه و مرسی مایا جون که اینهمه فیلم های خوب و جذاب میزاری😘
من عاشق موسیقی هستم حس میکنم قبلا آهنگساز بودم همینطور خیلی شر و شیطون بودم چون الان آروم شدم
سلام مایا جون من از وقتی ده سالم بود علاقه ی شدیدی به گنگستا رپ مخصوصا وست کوست و رپرای محله ی کامپتون داشتم و توی انگلیسی نه اینکه مثل بلبل حرف بزنم ولی نسبت به بقیه استعداد بیشتری داشتم
به گنگ کریپس(crips)علاقه ی زیادی داشتم و به علف هم همینطور
لازمه بگم من تو ده سالگی و حتی الانم مامان بابام اصلا جوری نبودن که من برم سمت اینچیزا و حتی تاثیر محیطم امکانش کمه چون من اصلا هیچکدوم از اشناهام و دوستام حتی رپ گوش نمیدن
و من احساس میکنم اصلا به compton تعلق دارم نه ایران و این خیلی خیلی واسم عجیبه و همه ی اینا از ده سالگی شروع شد
البته خودم اعتقاد خاصی به این چیزا ندارم و فقط کنجکاو شدم
مایا میتونی پارت بعدیش هم بزاری
مایا من باید چجوری باید زندگی قبلیم رو یادم بیاد؟
مشکل من اینجاست خاطرات من با زندگی الانم تناقض دارن.خاطرات زندگی قبلیمو یادمه و میدونم این خاطرات از هم جدان.خیلی بده این وضع فاکی:/مثلا تو این خاطرات تناقض دار چیزایی از فیزیک میدونم یا چیزایی میدونم که اصلا منطقی نیست به خاطر همین وقتی میبینم بعضی چیزای فیزیک و نمیدونم احساس بدی بهم بهم دست میده.ولی تو زندگی قبلیم یه معلم استقلال طلب بودم که کوشه شد ولی توی اون خاطرات هیچ نشانی از مرگ نیست
مایا عالی بود این دفه ممنونم دستت درد نکنه فقد منو یاد خواب تکراری خودم انداختی ک روم نمیشد بگم بکسی منم از بچگی تا ۱۸سالگی خواب تکراری میدیدم ک انگار بالای یه قطار در حال حرکت توی یجای خیلی سرسبز در حال پرواز بودم ک یدفه دیدم ک قطار وارد تونل میشد ومنم بسمت بالا پرواز میکردم تا نخورم ب کوه ودر اخر هم بلخره میرسم بالای کوه که اونجا هم انقدر خوشگل و سرسبز بودکه همون موقه همچی تموم میشد و بیدار میشدم حالا نمیدونم چجور خوابی بود ولی دیگه نمیبینم اون خوابو 💚💚
مایا یه سوال اینکه یه صحنه آیی رو یهو وقتی توشی یادت میاد که قبلاً هم. دیدی ربطی به تناسخ دارع؟!
مایا خیلی شوشحال میشم یه ویدیو بگیری و درباره باطل کردن جادو صحبت کنی چون تویی زندگیم کامل دارم حسش میکنم❤❤
وای مایا چقدر باحال شدی
من یه روز از خواب بیدار شدم ساعت ۳ اینا مادرم میگه داشتی ترکیه ای صحبت میکردی من وقتی صبح از خواب بیدار شدم هیچی یادم نمیومد و حتی نمیدونستم ترکیه ای چیه ولی وقتی این ماجرا رو مامانم بهم گفت واقعا تعجب بودم وقتی ۱۳ سالم شد تصمیم گرفتم این سوالاتی که تو ذهنم بود جواب پیدا کنم براشون زبان ترکیه ای رو یاد گرفتم و چند تا کلمه ای که ذهنمو درگیر کرده بود معنی هاش ؛بیدارشو؛مرگ؛خانواده؛بود من هنوز هم نمیفهمم من تو ۶ سالگی چطور ترکیه ای حرف میزدم الان هم سخته برام
منم یه تجربهدی تکرار شونده دارم و اون هم اینه که بارها و بارها خواب میبینم که دارم توی اقیانوس شنا میکنم
شمایل ماهی دارم و سکوت و همزمان صدای خاصی که اب توی گوش ایجاد میکنه رو به شکل کاملا ملموس حس میکنم
یک بارم یه سفر با ماشروم داشتم و تماااام مدت توی اب در حال شنا بودم
مطمئنم زتدگی قبلم ماهی بودم😌
مایا من هر وقت ب ویدیوهات نگاه میکنم ی وایب خیلی خوبی بهم دست میده واقعا مرسی ک هستی🙂✨🤍
مایا خیلی خوشکل شدی ومن خیلی تو رو دوست دارم مرسی که هستی😊😅
چقد میکاااپتتت کیوووتتههه
ممنون ازاگاهی. وشناختی که دادین 😂 ❤❤