سریال خیلی قشنگ و کاملی بود و واقعا لذت بردم .مخصوصا سکانس اعدام و ک تغییر به صندلی برق دادن نشون داد ک چقدر مخاطب براشون مهمه و نمیخوان لذت سریال و با خشونت واقعی و شرایطی ک ما نسیت به این قضیه داریم از بین ببرن . بنظرم احتمال اینکه فصل دو بسازن زیاده اینجوری ک فصل جدید راجع به جنایت جدید باشه و توی لوکیشن جدید و این گروه بخوان حل پرونده جدیدی بکنن.امیدوارم ک سریالهای اینجوری ک آب دوغی نباشه و جذب کنه زیاد ساخته بشه.😍 ممنون از شما ک با تحلیل کردن هرقسمت این سریال و برامون قشنگتر کردین..🌹
پطروس جان، فقط یک تئوری میشه برای جواب اون سوالت که گفتی "غراب و ایرج رفتن به تیام گفتن تو شعله رو میشناسی؟ و اونم رفت پیش شمس و گفت دنبالت میگردن" پیدا کرد. اون تئوری هم اینه که شمس توی اون قمارخونه با صدای شعله وارد میشده و همه اعضای قمارخونه حتی مهین هم اون رو به عنوان شعله میشناختن (چون مهین توی اداره پلیس هم اعتراف کرد شعله مشتری ش هست) و فقط تیام میدونست که شعله وجود نداره و شمس داره نقش اون رو بازی میکنه؛ پس وقتی پلیس داره دنبال شعله میگرده درحقیقت باید به شمس خبر بده که پلیس بهش نزدیک شده
پایان بندی خوب بود من دوستش نداشتم یعنی چی مگه میشه چیزی خوب باشه آدم دوست نداشته باشه. به نظر من اون حسی که آدم موقع دیدن سریال داره مهم تر هست تا اینکه بعدش بشینید تحلیل "منظقی" بکنید. موقع دیدن پایان بندی حال نکردین باهاش و همین کافیه که بگید خوب نبود. همونطوری که وقتی با قسمت های دیگه ش موقع دیدین حسابی حال کردیم و گفتیم خوب بود.
پطروس مثل همیشه خیلی منطقی و بی طرف نقد میکنی ، همین تو رو خیلی خاص میکنه ❤❤❤ ولی بنظرم پایانش بد بود نه اینکه ما دوست نداشتیم ، اگر کل سریال پر از منطق نبود ، میشد بگیم پایان خوبی داشت ولی وقتی انقدر کل سریال رو منطق بود ، پایان یکم تو دل زد چقدر حرفهای آخرت که گفتی ( پایان دوست داشتنی نبود ....) درست بود
بسیار عالی و منطقی! من ولی متوجه نمیشم چطور این همه مدت ایرج به اون ریزبینی متوجه انگشت بریده ی بیژن (شمس) نشده بود؟ لطفا اگر توضیحی براش هست، بگین. ممنون. منم انتظار پایان جالبتری داشتم.
تقلید صدای بیژن اونقدرم عجیب نبود به نظرم.. چرا؟ چون بیژن از خودش دو تا شخصیت متفاوت ساخته بود، یکی پیر و ناتوان؛ با لحن شمرده و خسته و دیگری کمی قبراقتر؛ با لحن قوی و قدرتمند؛ پس چنین کاری ازش برمی اومد. اگر خاطرت باشه توی سریال آکتور هم علی همین کارو میکرد و پس از اتفاق تلخی که براش افتاده بود، صداش رو تغییر داده بود و ما وقتی که برگشت پیش خانوادهاش، صدای اصلیاش رو شنیدیم.
پطروس اینم در نظر بگیریم قرار بود ۲۰ قسمت باشه سریال ولی ۱۶ قسمت تموم شد ، حس میکنم حذفیات زیاد داشته و باعث گنگی شده ، نمیدونم واقعا ، هرچی بود دوست داشتنی بود
واقعا منم اخرین قسمت رو اصلا دوست نداشتم در واقعا اخرین قسمت خیلی مسئله مبهمی رو برامون حل نکرد و منم اصلا تقلید صدا رو نمیتونم بپذیرم اما منکر اینم نیستم که هر هفته با چه عشقی منتظر قسمت جدید بودم یکی از اندک دلخوشی های من تو غربت 👍🏻
@@FarnooshParham-vx7cu مرسی فرنوش جان،منظورت از رویا رو نفهمیدم؟غربت منظورته؟ بد نیست اما عالی هم نیست اوایل خیلی جذابه مخصوصا اگر قبلا رویاپردازی کرده باشی و بهش برسی اما سختی های خودش رو داره ،امیدوارم توام بتونی رویاهات رو عملی کنی
به نظرم پایان بندی اش به جز تقلید صدا خوب بود ، ببنید میتونست قسمت قبل اخر باشه و یه سکانس عروسی بذاره و تمام اما اومد کامل تموم کرد قشنگ اعدام رو نشون داد ، عروسی رو نشون داد. و بقیه موارد
اره چون تو قسمتای قبل تقلید صدا ندیدیم ممکنه برامون ملموس نباشه اما اگر دقت کنید توی همین قسمت اخر وقتی «هویت شمس» بهش برگشت تُن صداش عوض شد و همین میتونه این موضوع رو هم بپوشونه
یه تئوری جذاب دارم و احتمال میدم سریال فصل دوم داشته باشه.نکته ای ک بهش پرداخته نشد دیالوگی ک ایرج و سیمین ب حمید تو بیمارستان گفتن،قراره یه دفتر بزنیم و ۳تایی به قراب توی حل پرونده ها کمک کنیم.فصل دوم میتونه با یه قاتل سریالی جدید رو ب رو بشیم و این تیم کاراگاهی رو یک بار دیگه کنار هم ببینیم
من ۱۰ میدم .ما سریال رو دوست داشتیم و میخواهیم کماکان باهاش داستان پردازی کنیم. ادامه داشته باشه و ما رو بازی بده . اول اینکه سریال به هر حال طنز هست و قرار نبوده دارک باشه که آخرش توقع قتل داشته باشیم یا اتفاق تازه. دوم به هر حال یه چیزایی میتونه یکم خارج از واقعیت باشه مثل تقلید صدا. قاتل ها توانایی هایی دارن بخصوص جسمی که ما نمیتونیم تصور کنیم حالا این تقلید صداش هم خوب بوده😅میشه قبول کرد سخت نگیرید.
و در مورد اینکه تیام گفت شعله میشناسه، اون قسمت ها دقیقا بازه ای بود که ماها فکر میکردیم شعله قاتله و هم دستی نداره تا وقتی که شمس رو طبق داستان شناختیم، اگر تیام مستقیم به شعله اشاره نمیکرد، رشته داستان ممکن بود خارج بشه
اتفاقا بنظرم شعله زندس، و فقط شمس میدونسته که به هیچکسم نمیگفته و فقط میگفته شعله مرده و اگه فصل ۲ ایی باشه احتمالا شعله برگرده و همهی اون داستان ها و باگهارو درست میکنه ولی خب اگه شعله زنده نیست و فصل ۲ ایی نباشه خیلی ستمه و بده
آقاي پطروس از شما خيلي بعيده من تورو خيلي قبول دارم ولي اگه دوتا تحليل اين مدلي ديگه بدي با دلي آكنده از اندوه مجبورم انفالو كنم. نظرت راجع به اين سوالاي خيلي ساده چيه؟ اگه قرار بود شهين دربندي و محتشم هيچ كارايي در فاينال نداشته باشن اصلا چرا انقدر بهشون پرداخته شد؟ آهنگي رو كه شعله هميشه ميزد محتشم ميخوندش ، چطور؟؟؟؟ اگه كلا هدف بيژن داشتن ش عله واسه خودش بوده پس تم كشتن مرداي خيانتكار ديگه چي بود؟ يني اگه شعله عاشق يكي كه خيانت نكرده ميشد بيژن نميكشتش؟ اصلا چطور كل سريال جوري ميكاري كه شعله زندس (با نماد سه تايي) بعد يه جمله ميگي اون كه خودشو سوزوند؟ اگه بيژن انقد ميخواست به شعله تو اون دنيا بپيونده خب خودشو ميكشت ديگه چه مرضي بود؟ حداقل وقتي گير افتاد و تفنگ دستش بود. اصلا قول بيژن به شعله چي بود؟؟ چرا شعله ميخواست بيژن ديگه نكشه؟ا اينا كه نامادري منير بالا پشتبون كشتن ديگه امير چرا كشته شد؟ قراب و مادرش چطور باهم اوكي شدن اينا كه از هم متنفر بودن. اصلا چرا متنفر بودن؟ حميد چرا پروند رو تو يتيمخونه ميخواست بدزده؟ اها از همه مهمتر وقتي شمس پزش كزاد ميكشه ارث بايد برسه به شمس ملكي چرا رسيد به بيژن نجفي؟ مادر منير وقتي عكس بچگي شمس ديد خيلي كول و گوگولي ازش ياد كرد در حالي كه وقتي عكس بيژن تو خونه منير ديد داشت سكته ميكرد. چطور ممكنه؟ سوالاي زياد جزيي هم دارما ولي به اينا جواب بده لطفا در نهايت اين آخر مال اين سريال نبود و تمام. شما هم خسته نباشي كارت اغلب وقتا درسته
منپایان سریال رو دوست نداشتمواقعا و وقتی دیدمش حسرت خوردم ک چرا باید سریال ب این خوبی با این پایان کلیشه ای تموم بشه..ولی چیزی ک مشخصه اینه که ایده ای برای فصل دوم نداشته کارگردان وگرنه میتونست تو همون مراسم عروسی ما رو با شعله مواجه کنه و استارت فصل دو رو بزنه ولی اینکار رو نکرد چون قصد ادامه دادن رو نداشت
درباره ابهام اون سکانس هایی که یه زن مشکی پوش میدیدیم مشکل من این بود که همیشه اون آدمی که داشت خاطره رو تعریف میکرد در زمان حال، توی خاطره یه گوشه وایمیستاد و تماشا میکرد ولی تو خاطرات بیژن، بیژن زمان حال که کت سفید داشت، خودش جنازه رو می کشید و یه کاری انجام میداد ولی در کل اوکیه مرسی
حس میکنم سریال دفتر یادداشت فصل دوم داره . به دو دلیل ۱_تکلیف شهین همونی که اون بلا رو سر حمید آورد مشخص نشد ۲_تو اونجایی که امیر مرده بود یه شخص سیاه پوش هم بود که حس میکنم شهین و اگر دقت هم بکنید تو اون بخشی که سیسیل رو نشون میداد که منیر با گوله خودش رو میکشه شهین فقط می مونه
10:07 شاید بیژن چون با تیام تو یه ساختمون بوده، نمیخواسته خودشو رو کنه با اون تقلید صدا هم مشکل حل میشد. یعنی اون سکانس تلفن حرف زدن قبل مرگ تیام، یا تمام حرف هایی که بین قاتل و تیام بود در اصل با صدای شعله ولی با حضور بیژن بود
تو سریال های ایرانی همیشه قهرمان داستان یا اون شخصیتی که همیشه گل سریال هستش آخرش میمیره و حال گیری برا تماشاچی هستش ... این سریال تنها سریالی بود که شخصیت ها شخصیت های اصلی مثل ایرج حمید قراب سیمین حدف نشدن ... همینش میتونه نقطه قوت باشه در کنار سریال های خفن دیگه مثل پوست شیر و....
دلیل این که تیام رفت به شنل پوش گفت پلیس ازم میپرس تو رو میشناسمیا نه ؟ : همونطور که موقع دزدیدن ایرج ،شمس با صدای شعله با ایرج حرف میزد .. توی قرار هاش با تیام هم صداش رو عوض میکرد و شنل میپوشید و تیام هم فکر میکرد اون شعله ست..چون شعله اونو از پرورشگاه به فرزندی گرفته بود و کمک بهش توجیه داشت..وگرنه تیام چرا باید به شمس توآدم کشتن کمک کنه..
اتفاقا تقلیدصدای سیمین باگ نبود، چون از زیر شنل هم مشخص بود که اندام یک مرد زیر شنل بوده و صدایی که شنیده توی حالت نیمه هوشیار بعد ضربهای که بهش خورده بوده ، همینکه صدای شبیه سیمین باشه کفایت میکنه
قافل گیری آخر کار این بود که تلاش کردن برسن تا از اعدام بیژن جلوگیری کنن اینکه یه سریال بتونه هم اهمیت خانواده رو هم از خود گذشتگی رو هم عشق های ساده بین افراد رو اینقدر باور کردنی نشون بده و هم پیام به این بزرگی داشته باشه که ایرج برای اعدام نشدن کسی که پدر و پسرشو کشته حاضره آسیب ببینه ولی چرخه خشونتو متوقف کنه این سریال کار خودشو کرده بقیه اش سلیقه منو شماس
ضمن همه ی چیز هایی که گفتین و درست بود باید بگم که بیژن با تیام حرف میزد تلفنی بعد تو اون کافه با شعله ملاقات داشت این از هممممه بدتر بود و غیر قابل باور چه کاریه تلفنی باهاش حرف بزنی ولی نزاری ببینیش ولی راجب باگ تقلید صدا اکثر شعبده بازا تقلید صدا هم میکنن که این شمس مثلا شعبده باز بود
دوتا سئوال برای من ایجاد شده یکی این که نسبت آشنایی حمید و منیر چی بود که وقتی جلسه دوم به کلانتری رفتن از اون وثیقه و شلوار خواستن؟؟؟!!!جلسه آخر هنگام انتقال پدر ایرج به قبرستان نفر سومی وجود داشت که لباس مشکی غیر از شنل مخصوص به تن داشت!اون کی بود؟
۱۰ ببین شاید تیام شمس رو نمیشناخته و با شخصیت شعله همراه ولی اخر کار بیژن همه چیزو بهش میگه اینطوری میشه باهاش کنار اومد و دلم با دفتر یادداشت و خنده های سوگل خلیق تنگگگگگگ میشه😢😢😢😢😢😢😢😢😢
اقا چند تا مسئله برای من مبهمه هنوز،ایرج به خاست کی رفته بود آسایشگاهی که صاحبش شمس بود؟ مگه مادر منیر همه چیز رو به ایرج و حمید تو خونه منیر نگفت؟ و سومی تکلیف شهین چی شد؟اقدام به قتل حمید رو کی گردن گرفت ؟منیر؟
اون رژ لب روی لیوان ،شاید برای بیژن باشه ولی اگر دقت کنیم . در روایتی که بیژن میکرد تماس گرفتن بیژن به تیام رو نشون داد .آدم هایی که پیش هم هستن به هم زنگ نمی زنن که .پس شاید بیژن اونجا نبوده
فرضیه ی من اینه بیژن و محتشم دو تا داداش دوقلو بودن در واقع ممکنه محتشم همون شمس باشه و مامان منیر ازش نمی ترسه ولی بیژن رو بخاطر دیتیل هایی که از گذشته ازش داره ازش میترسه ممکن هم هست با محتشم اشتباه گرفته باشدش... این دو تا داداش احتمالا با همکاری هم یه سری کارا رو میکردن همونجوری که دوقلوها معمولا با هم نقشه میکشن و خودشونو جای همدیگه جا میزنن به هر حال اون خانه سالمندان برای بیژنه و توش از داداشش محافظت میکنه... شایدم تمام نقشه ها و برنامه ریزی ها کار محتشم باشه حواستون باشه خنده های بیژن موقع بازجویی بیخود و الکی نبود مشخص بود از فریبی که اونارو داده خیلی خوشحاله و داشت به حماقت اونا می خندید اگر میگید قبل از تیتراژ دیدیم که شعله به بیژن گفت شمس، باید بگم که اگر اینا دوقلو باشن قاعدتا قیافه هاشون یکیه به مسئله دوقلوها خیلی تو این سریال اشاره شد حتی اونجایی که ایرج اینا رفتن که جلوی اعدام بیژن رو بگیرن، ایرج گفت چقدر دوقلوها جدیدا زیاد شدن... احتمال میدم که این تیکه ای که عطاران انداخت درباره دوقلوها، دلیل بر این داره که از ماجرا بو برده پس امضا جمع کرد که جلوی اعدام بیژن رو بگیره تا بتونه بیشتر تحقیق کنه ولی به کسی چیزی نگفته که خللی وارد نشه (درواقع از تجربه قبلی درس گرفته و نمیخواد جلوشو بگیرن)
مسئله انتقال ارث و میراث هم باز اگر فرض کنیم بر دوقلو بودن این دو تا داداش، شمس خودشو زده به مردن، ارث منتقل شده به اون یکی داداش الان شمس با هویت جعلی محتشم زندگی میکنه بیژن با هویت داداشش شمس درواقع داره به جای داداشش زندگی میکنه این خواهر و برادرا نشون دادن که در حمایت از همدیگه هرکاری میکنن از قطع کردن انگشت بگیر تا کشتن پدر و لاپوشونی قتل و خودسوزی ضمنا هنوزم بنظرم اونی که اون شب تو خیاط خونه بالا سر ایرج بود شعله بود، چون دستش سوخته بود (وقتی پیانو میزد) و نسبت به ایرج محبت داشت... بنظرم بیژن فقط میتونه صداشو تقلید کنه برای روز مبادا (دقیقا به همون دلیل که گفتی نمیشه یهو همچین مسئله ایو رو کنن... منطقی نیست و از نویسنده های قویِ این سریال بعیده) همه رفتارهای این خواهر و برادرا حساب شده است
مورد بعدی که تو قسمت آخر به چشمم اومد صحنه ای بود که قراب دنبال ایرج و سیمین میگشت تو خونه سیمین یا حمید اون دری که باز کرد اون لباسایی که آویزون بود و شسته شده بود که نفهمیدم چه لباسیه قراب گفت پس بگو چرا همش عرق سوز میشه این یه سکانسیه که قطعا گذاشتنش توی فیلم دلیل داره قسمتی که حمید برای پرسنل خاطره تعریف میکرد (از گرفتن باند قاچاق) و لباس عروس پوشیده بود این سکانس هم قطعا گذاشتنش اول و آخر فیلم دلیل داره حمید لباس زنونه میپوشه و خب تربیت شده شعله است... از ابتدا نزدیک شدنش به ایرج و بعد ازدواجش با سیمین چه دلیلی می تونست داشته باشه؟ به جز اینکه از روند پیگیری ها و پرونده اطلاع داشته باشه فکر نمی کنم حمید اونقدری که نشون میده خنگ باشه... اونجایی که بیژن گفت حمیدِ گاو و سیمین عصبانی شد؛ بیژن بی دلیل نگفت چون اگه حمید زمین گیر نشده بود بیژن لو نمیرفت استخدام حمید تو بایگانی و دسترسی به پرونده ها بی دلیل نیست هویت یکی از دوقلوها کاملا حذف شده و توی مدارک نیست... دقیقا زمانی که حمید، بصورت اتفاقی توسط شهین دربندی که منیر فرستاده بودش خونه ایرج، ناکار شد؛ ایرج و سیمین تونستن بیژن رو بگیرن با این هوشی که ایرج داشت زودتر از اینا باید به نتیجه می رسید ولی حمید که نزدیکترین بهش بود روند پرونده رو به گوش شعله و برادراش میرسوند و اونا همیشه یه قدم جلوتر بودن... اون جای رژلب روی فنجون هم میتونه برای حمید باشه... احتمالا برای استتار لباس زنونه می پوشید و آرایش زنونه میکرد و قراراشونو تو خونه بابای قراب میذاشتن آخرین قرارشون اونجا بود که بعدش تیام اونجا قایم شده بود، بیژن از طریق حمید بو بُرد که دارن میرن سر وقت تیام، پس بهش زنگ زد و پیشنهاد خودکشی رو بهش داد و بهش گفت تو نباید گیر بیفتی زندان جای تو نیست...
و در آخر سکانس پایانی که حمید مخش سوت کشید اینم قطعا بی دلیل نیست بنظرم حتی ایرج هم حافظه شو تعمدا از دست داد و تو مدت زمانی که تو آسایشگاه بود هم شاید اون دارو رو بهش میدادن که جلوی برگشت حافظه شو بگیرن سیمین به ایرج گفت خیلی رندوم ایرج رو برده تو اون آسایشگاه بستریش کرده که این تقارن خیلی عجیبه مگر اینکه پیشنهاد حمید بوده باشه و بعدشم گفت دیدم منیر این آپارتمان هارم داره همین شد که ازش خریدم که اینم باز بنطرم حمید گذاشته جلوی پاش... تو سکانس آخر، نوشیدنی ای که حمید خورد همون ماده ای توش بود که قبلا به خورد ایرج داده بودن... الان به خوردِ حمید دادن که دیگه همه چیز رو فراموش کنه همونطوری که تیام رو از پرورشگاه آوردن، تربیتش کردن و ازش استفاده کردن و وقتی لو رفت و از طرف اون احساس خطر کردن حذفش کردن، در مورد حمید از این روش استفاده کردن چون نمیتونستن بکشنش و دستشون رو بشه که پلیس ببینه با اینکه بیژن تو زندانه قتل ها ادامه داره...
اتفاقا برخلاف شما که فکر می کنید قسمت آخرو سمبل کردن و پر باگ بوده بنظر من یکی از مهمترین و شاهکارترین قسمتهاش بوده، با این روش شمای مخاطب و شمای تحلیلگر اعصابت خورده و به نکات مهم و کلیدی توجه نمی کنی و باعث میشه حس کنی سریال ایرانیه دیگه باگ داره یهو تو فصل دوم غافلگیر بشی و دوباره پرات بریزه 😂
یه سوال چرا اخرش که ایرج داش با عکس علی حرف میزد گف منو تو خیلی وقته این خانواده رو ترک کردیم؟ منظورش فراموشیش بود؟ و اینکه چرا به قراب گف مواظب نازنین و زنش باشه .. یجوری حرف میزد انگار داره وصیت میکنه 💀
شاید اگه فصل دوم ساخته بشه کارگردان بیاد محتشم رو نشون ما بده که تا حالا نشون نداده وبه ما بگه که شمس یک برادری داره که دوقلو هستن و خیلی شبیه هم هستن شایدم محتشم نباشه ولی من فکر میکنم شمس یک برادری داره که به ما نشون نداده شعله مرده و همدست شمس برادر دوقلوش هست
نقطه مثبت این سریال شخصیت پردازی های کارکتر های مثبت بود و در کل شوخی هاش و موقیت های خنده دارش تا قسمت آخر خوب طراحی شده بود نه مثل خیلی سریال فقط قسمت اول خنده داره بقیه هیچی ، اما نکته منفی این بود که شخصیت پردازی شخصت های منفی شعله و شمس برای من بد بود اصلا اونچیزی تو ذهن نویسنده بود رو من نفهمیدم ، من اصلا نفهمیدم انگیزه شمس چی بود مگه پدرشون چیکاره بود ، اون زنه و اون پلیسه در خونه شمس شعله کی بودن که داشتن حرف میزدن ؟ اصلا شمس چرا لاک میزد و زن پوشی میکرد که حتی همونم نشون ندادن ، شعله بلاخره همدست شمس بود یا نبود ، اگه نبود چرا همکاری میکرد باهاش اگه بود میگفت نمیکرد و اصلا چرا پدر ایراج و پدر قراب رو شمس کشت اکه بخاطر رابطشون با شعله بود چرا با لباس زنونه رفت که بکشنشون ، بعد مگه جنازه پدر ایرج تو کمد ول نکرده بودن چیشد یدفه رفتن چالش کردن؟، موضوع پیانو زدن این وسط چه ربطی داشت ( یه جا هم اشاره شد شعله معلم پیانو ایراج بوده ) اون علامت کلید فا چی شد ؟، بنظرم باید یه فلش بک اساسی از گذشته شمس و شعله و رابطش با پدر ایرج نشون میدادن تا بفهمیم به چیه نه چنتا سکانس کوتاه اونم با کلی سانسور
9:13 shakhsiate bizhan ba shams fargh dasht, sedahashunam fargh dasht. dar naghshe bizhan sedash piro natavan bood valy dar naghshe shams sedash rasa o ghavi bood. ke in neshun mide ghatel khodesho poshte chehre pir o fartootesh ghayem karde bood, pas mituneste taghlide sedahaye shole ro ham bokone.
دوستانی که در مورد بعضی سکانس ها سوال دارند و سانسور این چیزا اقای اسدی زاده امشب توضیح دادند گفتند دفتر یاداشت کلا ۱۶ قسمت بوده از اول و بقیش اگه دوست داشتین ببینین خودتون
Man chizi ke vaghean bishtar az har chiz azaram dad in bood ke chejuri tamame cheragha ba ye priz khamush shod va chejuri 30 40 ta tir az 2 ta tofang shelik shod, daftar yad dasht be tamame nokat e riz deghad mikard in dige kheily bad bood o entezar dashtam hadeaghal injuri serialo jam kardan hadeaghal nokate rize hamun ghesmat raayat she
به سریال دفتر یادداشت از 0 تا 10 نمره بده ✌️
راستی یادت نره ویدیو رو لایک کنی چون یوتوب داره اذیت میکنه 🤍🍃
۸ البته به خاطر پایان ۶
۱۰/۱۰
10
9 /۱۰
7
بنظر من، این که برای فرار از سانسور جوری طراحی کردن صحنه هارو که انگار داستان فیلم توی ایران نیست، یه ایده بینظیر و خلاقانه بود👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
سریال خیلی قشنگ و کاملی بود و واقعا لذت بردم .مخصوصا سکانس اعدام و ک تغییر به صندلی برق دادن نشون داد ک چقدر مخاطب براشون مهمه و نمیخوان لذت سریال و با خشونت واقعی و شرایطی ک ما نسیت به این قضیه داریم از بین ببرن .
بنظرم احتمال اینکه فصل دو بسازن زیاده اینجوری ک فصل جدید راجع به جنایت جدید باشه و توی لوکیشن جدید و این گروه بخوان حل پرونده جدیدی بکنن.امیدوارم ک سریالهای اینجوری ک آب دوغی نباشه و جذب کنه زیاد ساخته بشه.😍
ممنون از شما ک با تحلیل کردن هرقسمت این سریال و برامون قشنگتر کردین..🌹
خیلی دوست داشتم که اخر کار تو عروسی اونجا که سیمین تنها پشت سر همه تو چارچوب در وایستاده بود شعله از پشت بزنه تو سرش یا اونو بدزده
منم همش حس میکردم الاناس ک سیمین یچیزیش بشه 😂
انصافا عجب سریال خوبی بود، دم همشون گرم.
۱۰ رو میدم بهش چون از نظر من بهترین سریال امسال بود دلخوشیم به هر جمعه بود❤😢
پطروس جان، فقط یک تئوری میشه برای جواب اون سوالت که گفتی "غراب و ایرج رفتن به تیام گفتن تو شعله رو میشناسی؟ و اونم رفت پیش شمس و گفت دنبالت میگردن" پیدا کرد.
اون تئوری هم اینه که شمس توی اون قمارخونه با صدای شعله وارد میشده و همه اعضای قمارخونه حتی مهین هم اون رو به عنوان شعله میشناختن (چون مهین توی اداره پلیس هم اعتراف کرد شعله مشتری ش هست)
و فقط تیام میدونست که شعله وجود نداره و شمس داره نقش اون رو بازی میکنه؛ پس وقتی پلیس داره دنبال شعله میگرده درحقیقت باید به شمس خبر بده که پلیس بهش نزدیک شده
پایان بندی خوب بود من دوستش نداشتم یعنی چی مگه میشه چیزی خوب باشه آدم دوست نداشته باشه. به نظر من اون حسی که آدم موقع دیدن سریال داره مهم تر هست تا اینکه بعدش بشینید تحلیل "منظقی" بکنید. موقع دیدن پایان بندی حال نکردین باهاش و همین کافیه که بگید خوب نبود. همونطوری که وقتی با قسمت های دیگه ش موقع دیدین حسابی حال کردیم و گفتیم خوب بود.
پطروس مثل همیشه خیلی منطقی و بی طرف نقد میکنی ، همین تو رو خیلی خاص میکنه ❤❤❤
ولی بنظرم پایانش بد بود نه اینکه ما دوست نداشتیم ، اگر کل سریال پر از منطق نبود ، میشد بگیم پایان خوبی داشت ولی وقتی انقدر کل سریال رو منطق بود ، پایان یکم تو دل زد
چقدر حرفهای آخرت که گفتی ( پایان دوست داشتنی نبود ....) درست بود
بسیار هم از بیان شیوا و تحلیلهای عالیتون استفاده کردم و قدردانتونم
ارادت شدییییییید 🤍🍃
انصافا بکی از خفن ترین سریال ها ایران بود❤ دمت گررم از تحلیل هات ❤
بسیار عالی و منطقی! من ولی متوجه نمیشم چطور این همه مدت ایرج به اون ریزبینی متوجه انگشت بریده ی بیژن (شمس) نشده بود؟ لطفا اگر توضیحی براش هست، بگین. ممنون. منم انتظار پایان جالبتری داشتم.
من بازم میگم ما زیادی سخت گرفتیم به همه جزعیات سریال
توی پوست شیرم همین کار کردیم
ولی خوب بود خوش گذشت و اخرش قشنگ تموم شد
و قطعا سانسور بوده چون ۱۸ قسمت شد ۱۶ قسمت بنطرم این قسمت قسمت آخر نبود و اون دو قسمت پخش نشد و قرار بود بره واسه ی فصل بعد
این مزخرفات رو از کجاتون در میارین کارگردان قبل پخش سریال گفته بود ۱۶ قسمتیه
In video awli bud manam hamin hesso drm vali agar kasi mesle to enghad ba joziat tahlil nakone ghaedatan akharesh shok mishe va hal mikone fk konm❤
تقلید صدای بیژن اونقدرم عجیب نبود به نظرم.. چرا؟ چون بیژن از خودش دو تا شخصیت متفاوت ساخته بود، یکی پیر و ناتوان؛ با لحن شمرده و خسته و دیگری کمی قبراقتر؛ با لحن قوی و قدرتمند؛ پس چنین کاری ازش برمی اومد. اگر خاطرت باشه توی سریال آکتور هم علی همین کارو میکرد و پس از اتفاق تلخی که براش افتاده بود، صداش رو تغییر داده بود و ما وقتی که برگشت پیش خانوادهاش، صدای اصلیاش رو شنیدیم.
پطروس اینم در نظر بگیریم قرار بود ۲۰ قسمت باشه سریال ولی ۱۶ قسمت تموم شد ، حس میکنم حذفیات زیاد داشته و باعث گنگی شده ، نمیدونم واقعا ، هرچی بود دوست داشتنی بود
واقعا همه جا گفته بودن ۲۰ قسمت
خدا قوت پطروس خان
منم پایان بندی رو دوست نداشتم ، انتظارم خیلی بالاتر بود، باگ ملاقات تیام با شعله رو هم اصلا نمیتونم قبول کنم
ملاقاتش با شعله نبود با شمس بود
واقعا منم اخرین قسمت رو اصلا دوست نداشتم در واقعا اخرین قسمت خیلی مسئله مبهمی رو برامون حل نکرد و منم اصلا تقلید صدا رو نمیتونم بپذیرم اما منکر اینم نیستم که هر هفته با چه عشقی منتظر قسمت جدید بودم یکی از اندک دلخوشی های من تو غربت 👍🏻
اررررش برو حالش و ببر پسررررر تو الان تو رویای خیلی از ماها داری زندگی میکنییی. پسر
@@FarnooshParham-vx7cu مرسی فرنوش جان،منظورت از رویا رو نفهمیدم؟غربت منظورته؟
بد نیست اما عالی هم نیست اوایل خیلی جذابه مخصوصا اگر قبلا رویاپردازی کرده باشی و بهش برسی اما سختی های خودش رو داره ،امیدوارم توام بتونی رویاهات رو عملی کنی
@@arashyahaghi1985 اره فداتشم رویا یعنی زندگی تو خارج
منکه دوست داشتم ، واقعاا به نظرم با این ضعف فیلم و سریال توی ایران ،این سریال خوب بود، به قول حمید عاااالی😊
به نظر من عالی بود خوب بود مثل همه سریال ها یکی شون از دست با ناراحتی تموم میشد
به نظرم پایان بندی اش به جز تقلید صدا خوب بود ، ببنید میتونست قسمت قبل اخر باشه و یه سکانس عروسی بذاره و تمام اما اومد کامل تموم کرد قشنگ اعدام رو نشون داد ، عروسی رو نشون داد. و بقیه موارد
اره چون تو قسمتای قبل تقلید صدا ندیدیم ممکنه برامون ملموس نباشه اما اگر دقت کنید توی همین قسمت اخر وقتی «هویت شمس» بهش برگشت تُن صداش عوض شد و همین میتونه این موضوع رو هم بپوشونه
یه تئوری جذاب دارم و احتمال میدم سریال فصل دوم داشته باشه.نکته ای ک بهش پرداخته نشد دیالوگی ک ایرج و سیمین ب حمید تو بیمارستان گفتن،قراره یه دفتر بزنیم و ۳تایی به قراب توی حل پرونده ها کمک کنیم.فصل دوم میتونه با یه قاتل سریالی جدید رو ب رو بشیم و این تیم کاراگاهی رو یک بار دیگه کنار هم ببینیم
👏🏻👏🏻👏🏻خیلی این مدت تلاش کردی ، موفق باشی ☘️☘️
8:30 اونجایی کاشت که وقتی بیژن تبدیل به شمس شد کاملا صداش و لحنش خیلی شدید عوض شد پس نشون میده این قدرتو داره
من ۱۰ میدم .ما سریال رو دوست داشتیم و میخواهیم کماکان باهاش داستان پردازی کنیم. ادامه داشته باشه و ما رو بازی بده . اول اینکه سریال به هر حال طنز هست و قرار نبوده دارک باشه که آخرش توقع قتل داشته باشیم یا اتفاق تازه. دوم به هر حال یه چیزایی میتونه یکم خارج از واقعیت باشه مثل تقلید صدا. قاتل ها توانایی هایی دارن بخصوص جسمی که ما نمیتونیم تصور کنیم حالا این تقلید صداش هم خوب بوده😅میشه قبول کرد سخت نگیرید.
پتروس جان در مورد پایان بندی که حالا حمید حافظه شو از دست داد نظری نداری؟یعنی میشه گفت فصل دومی هم در کار باشه؟
و در مورد اینکه تیام گفت شعله میشناسه، اون قسمت ها دقیقا بازه ای بود که ماها فکر میکردیم شعله قاتله و هم دستی نداره تا وقتی که شمس رو طبق داستان شناختیم، اگر تیام مستقیم به شعله اشاره نمیکرد، رشته داستان ممکن بود خارج بشه
لحظه تقلید صدا،من این حسو داشتم که اومدن بهم گفتن:ببین ما میتونیم خوب درستش کنیما،ولی نمیکنیم
بجز بخش تقلید صدا، پایان بندی رو دوس داشتم و همه حرفاتم طبق معمول عالی.
اتفاقا بنظرم شعله زندس، و فقط شمس میدونسته که به هیچکسم نمیگفته و فقط میگفته شعله مرده
و اگه فصل ۲ ایی باشه احتمالا شعله برگرده و همهی اون داستان ها و باگهارو درست میکنه
ولی خب اگه شعله زنده نیست و فصل ۲ ایی نباشه خیلی ستمه و بده
کارگردان گفت که کاشت هاش رو برای فصل دوم گذاشتیم و برای فصل دو فکر کردیم ولی هنوز خبری از فصل دو نیست چون پلتفرم هنوز درخواستی نداده
عالی بود خداقوت
آقاي پطروس از شما خيلي بعيده من تورو خيلي قبول دارم ولي اگه دوتا تحليل اين مدلي ديگه بدي با دلي آكنده از اندوه مجبورم انفالو كنم. نظرت راجع به اين سوالاي خيلي ساده چيه؟ اگه قرار بود شهين دربندي و محتشم هيچ كارايي در فاينال نداشته باشن اصلا چرا انقدر بهشون پرداخته شد؟ آهنگي رو كه شعله هميشه ميزد محتشم ميخوندش ، چطور؟؟؟؟
اگه كلا هدف بيژن داشتن ش
عله واسه خودش بوده پس تم كشتن مرداي خيانتكار ديگه چي بود؟ يني اگه شعله عاشق يكي كه خيانت نكرده ميشد بيژن نميكشتش؟
اصلا چطور كل سريال جوري ميكاري كه شعله زندس (با نماد سه تايي) بعد يه جمله ميگي اون كه خودشو سوزوند؟
اگه بيژن انقد ميخواست به شعله تو اون دنيا بپيونده خب خودشو ميكشت ديگه چه مرضي بود؟ حداقل وقتي گير افتاد و تفنگ دستش بود.
اصلا قول بيژن به شعله چي بود؟؟ چرا شعله ميخواست بيژن ديگه نكشه؟ا
اينا كه نامادري منير بالا پشتبون كشتن ديگه امير چرا كشته شد؟
قراب و مادرش چطور باهم اوكي شدن اينا كه از هم متنفر بودن. اصلا چرا متنفر بودن؟
حميد چرا پروند رو تو يتيمخونه ميخواست بدزده؟
اها از همه مهمتر وقتي شمس پزش
كزاد ميكشه ارث بايد برسه به شمس ملكي چرا رسيد به بيژن نجفي؟
مادر منير وقتي عكس بچگي شمس ديد خيلي كول و گوگولي ازش ياد كرد در حالي كه وقتي عكس بيژن تو خونه منير ديد داشت سكته ميكرد. چطور ممكنه؟
سوالاي زياد جزيي هم دارما ولي به اينا جواب بده لطفا
در نهايت اين آخر مال اين سريال نبود و تمام. شما هم خسته نباشي كارت اغلب وقتا درسته
کل سریال هالیوودی بود توقع داشتم پایانش هم همینطور باشه ولی نبود پایانش تقریبا خوب بود ولی من دوسش نداشتم
منپایان سریال رو دوست نداشتمواقعا و وقتی دیدمش حسرت خوردم ک چرا باید سریال ب این خوبی با این پایان کلیشه ای تموم بشه..ولی چیزی ک مشخصه اینه که ایده ای برای فصل دوم نداشته کارگردان وگرنه میتونست تو همون مراسم عروسی ما رو با شعله مواجه کنه و استارت فصل دو رو بزنه ولی اینکار رو نکرد چون قصد ادامه دادن رو نداشت
یه باگ دیگه ی مرگ شعله هم این بود که مهین قمارخونه میگفت شعله برای پسرم پول [میفرسته] .
درضمن میگفت اون مشتری داخل اتاق VIP شعلهست
درباره ابهام اون سکانس هایی که یه زن مشکی پوش میدیدیم
مشکل من این بود که همیشه اون آدمی که داشت خاطره رو تعریف میکرد در زمان حال، توی خاطره یه گوشه وایمیستاد و تماشا میکرد
ولی تو خاطرات بیژن، بیژن زمان حال که کت سفید داشت، خودش جنازه رو می کشید و یه کاری انجام میداد
ولی در کل اوکیه مرسی
شاید چون شمس داشته جای شعله نقش بازی میکرده و به شکل اون مثلا ادم میکشته چون همه شعله رو میشناختن به عنوان قاتل، تیام اومده اینجوری گفته
حس میکنم سریال دفتر یادداشت فصل دوم داره . به دو دلیل
۱_تکلیف شهین همونی که اون بلا رو سر حمید آورد مشخص نشد
۲_تو اونجایی که امیر مرده بود یه شخص سیاه پوش هم بود که حس میکنم شهین
و اگر دقت هم بکنید تو اون بخشی که سیسیل رو نشون میداد که منیر با گوله خودش رو میکشه شهین فقط می مونه
10:07 شاید بیژن چون با تیام تو یه ساختمون بوده، نمیخواسته خودشو رو کنه
با اون تقلید صدا هم مشکل حل میشد. یعنی اون سکانس تلفن حرف زدن قبل مرگ تیام، یا تمام حرف هایی که بین قاتل و تیام بود در اصل با صدای شعله ولی با حضور بیژن بود
شاید شمس فقط صدای شعله رو یاد گرفته تقلید کنه به دلیل علاقه ی خیلی زیاد بهش دوس داشته شبیهش باشه و خب نمیخواسته این توانایی رو رو کنه که گیر بیوفته.
به نظرتون آیا ارتباطی بین نوشیدنی ها که آوردن و فراموشی حمید وجود نداره؟ به نظر من که بی دلیل نبود اشاره شون به این موضوع
تو سریال های ایرانی همیشه قهرمان داستان یا اون شخصیتی که همیشه گل سریال هستش آخرش میمیره و حال گیری برا تماشاچی هستش ... این سریال تنها سریالی بود که شخصیت ها شخصیت های اصلی مثل ایرج حمید قراب سیمین حدف نشدن ... همینش میتونه نقطه قوت باشه در کنار سریال های خفن دیگه مثل پوست شیر و....
پایانشو من دوست داشتم و به نظرمسریال خوبی بود❤🎬
سریال عالی بود.
دلیل این که تیام رفت به شنل پوش گفت پلیس ازم میپرس تو رو میشناسمیا نه ؟ : همونطور که موقع دزدیدن ایرج ،شمس با صدای شعله با ایرج حرف میزد .. توی قرار هاش با تیام هم صداش رو عوض میکرد و شنل میپوشید و تیام هم فکر میکرد اون شعله ست..چون شعله اونو از پرورشگاه به فرزندی گرفته بود و کمک بهش توجیه داشت..وگرنه تیام چرا باید به شمس توآدم کشتن کمک کنه..
من پایانش رو دوست نداشتم ، اخرش دلیل منطقی قتل های شمس رونفهمیدن ،اگر میدونید بهم بگید
پایان بندی مثل بقیه سریال های ایرانی بود . کلیشهای و ازدواج در آخر
خیلی ویدیو خوبی بود دمت گرم پطروس❤️
اتفاقا تقلیدصدای سیمین باگ نبود، چون از زیر شنل هم مشخص بود که اندام یک مرد زیر شنل بوده و صدایی که شنیده توی حالت نیمه هوشیار بعد ضربهای که بهش خورده بوده ، همینکه صدای شبیه سیمین باشه کفایت میکنه
پس اون دست قسمت اول دستش چاق بود بیژن از چوب کبریت باریک تره😢
قافل گیری آخر کار این بود که تلاش کردن برسن تا از اعدام بیژن جلوگیری کنن اینکه یه سریال بتونه هم اهمیت خانواده رو هم از خود گذشتگی رو هم عشق های ساده بین افراد رو اینقدر باور کردنی نشون بده و هم پیام به این بزرگی داشته باشه که ایرج برای اعدام نشدن کسی که پدر و پسرشو کشته حاضره آسیب ببینه ولی چرخه خشونتو متوقف کنه این سریال کار خودشو کرده بقیه اش سلیقه منو شماس
یک فکت از سریال پوست شیر و دفتر یادداشت،،هر دوتا کارگردان بخاطر یوتیوب و مخالفت کردن با پیشبینی های یوتیوبرها پایان بندی سریالشون رو عوض کردند
ضمن همه ی چیز هایی که گفتین و درست بود باید بگم که بیژن با تیام حرف میزد تلفنی بعد تو اون کافه با شعله ملاقات داشت این از هممممه بدتر بود و غیر قابل باور
چه کاریه تلفنی باهاش حرف بزنی ولی نزاری ببینیش
ولی راجب باگ تقلید صدا
اکثر شعبده بازا تقلید صدا هم میکنن که این شمس مثلا شعبده باز بود
داریوش کاردان فوق العاده بود بسیار عالی ... اما وقتی یهو صداشو زنونه کرد من وا رفتم 😑
توی سکانس تیر اندازی تعداد شلیک ها زیاد بود هیچ جای گلوله ای هم روی در و دیوار نبود
7 خوبه براش
سریال قشنگی بود ک مخاطب رو درست هدایت میکرد و 🐴 فرضش نمیکنه، بازی عطاران و حسن معجونی فوق العاده بود، بنظر منم خوب و درست تموم شد
04:14
چیزی که من توی قسمت قبل یا قبلیش بهت گفتم پطروس
اتفاقا صداش وقتی بیژنه کاملا با وقتی که شمسه فرق داره
باگ دومی که گفتی به نظرم درست نیست چون شمس داشت نقش شعله رو بازی میکرد
دمت گرم پطروس جان عالی بود❤
دوتا سئوال برای من ایجاد شده یکی این که نسبت آشنایی حمید و منیر چی بود که وقتی جلسه دوم به کلانتری رفتن از اون وثیقه و شلوار خواستن؟؟؟!!!جلسه آخر هنگام انتقال پدر ایرج به قبرستان نفر سومی وجود داشت که لباس مشکی غیر از شنل مخصوص به تن داشت!اون کی بود؟
میگم یه سوالی لطفا هرکی میدونه جواب بده، چجور شد که خانواده های ایرج و حمید و دیگران همه ساکن یه ساختمون بودن؟؟ یعنی این مسعله اتفاقی پیش اومد؟؟؟
Perfect ❤
من پایان و دوست داشتم .بیاییم بر خلاف کارهایی که پیچیده است این سادگی رو دوست داشته باشیم .همین
۱۰ ببین شاید تیام شمس رو نمیشناخته و با شخصیت شعله همراه ولی اخر کار بیژن همه چیزو بهش میگه اینطوری میشه باهاش کنار اومد و دلم با دفتر یادداشت و خنده های سوگل خلیق تنگگگگگگ میشه😢😢😢😢😢😢😢😢😢
باگ های مهم تر از این دوتا ک گفتی هم وجود داره
اقا چند تا مسئله برای من مبهمه هنوز،ایرج به خاست کی رفته بود آسایشگاهی که صاحبش شمس بود؟
مگه مادر منیر همه چیز رو به ایرج و حمید تو خونه منیر نگفت؟
و سومی تکلیف شهین چی شد؟اقدام به قتل حمید رو کی گردن گرفت ؟منیر؟
من به کل ترکیب ۹ میدم
مرسی از تک تکشون
سریال عاووووولی بود
به پایان بندی ۵ میدم
اونم خودشون توقع ما رو بالا بردن
😅❤
ای کاش قسمت اخر پخش نمیشد هیچوقت
اون رژ لب روی لیوان ،شاید برای بیژن باشه ولی اگر دقت کنیم .
در روایتی که بیژن میکرد تماس گرفتن بیژن به تیام رو نشون داد .آدم هایی که پیش هم هستن به هم زنگ نمی زنن که .پس شاید بیژن اونجا نبوده
دقیقا
یک سوال؟؟؟اون خانومی که بهش دستبند زده بودن کی بود و با خودشون ب صحنه اعدام شمس بردن؟
عالی مثل همیشه^__
فصل ۲ میتونه مثل سریال اقای مانک باشه
که هر قسمت یه پرونده رو حل کنه
فرضیه ی من اینه
بیژن و محتشم دو تا داداش دوقلو بودن
در واقع ممکنه محتشم همون شمس باشه و مامان منیر ازش نمی ترسه ولی بیژن رو بخاطر دیتیل هایی که از گذشته ازش داره ازش میترسه ممکن هم هست با محتشم اشتباه گرفته باشدش...
این دو تا داداش احتمالا با همکاری هم یه سری کارا رو میکردن همونجوری که دوقلوها معمولا با هم نقشه میکشن و خودشونو جای همدیگه جا میزنن
به هر حال اون خانه سالمندان برای بیژنه و توش از داداشش محافظت میکنه... شایدم تمام نقشه ها و برنامه ریزی ها کار محتشم باشه
حواستون باشه خنده های بیژن موقع بازجویی بیخود و الکی نبود مشخص بود از فریبی که اونارو داده خیلی خوشحاله و داشت به حماقت اونا می خندید
اگر میگید قبل از تیتراژ دیدیم که شعله به بیژن گفت شمس، باید بگم که اگر اینا دوقلو باشن قاعدتا قیافه هاشون یکیه
به مسئله دوقلوها خیلی تو این سریال اشاره شد حتی اونجایی که ایرج اینا رفتن که جلوی اعدام بیژن رو بگیرن، ایرج گفت چقدر دوقلوها جدیدا زیاد شدن... احتمال میدم که این تیکه ای که عطاران انداخت درباره دوقلوها، دلیل بر این داره که از ماجرا بو برده پس امضا جمع کرد که جلوی اعدام بیژن رو بگیره تا بتونه بیشتر تحقیق کنه ولی به کسی چیزی نگفته که خللی وارد نشه (درواقع از تجربه قبلی درس گرفته و نمیخواد جلوشو بگیرن)
مسئله انتقال ارث و میراث هم باز اگر فرض کنیم بر دوقلو بودن این دو تا داداش، شمس خودشو زده به مردن، ارث منتقل شده به اون یکی داداش
الان شمس با هویت جعلی محتشم زندگی میکنه
بیژن با هویت داداشش شمس
درواقع داره به جای داداشش زندگی میکنه
این خواهر و برادرا نشون دادن که در حمایت از همدیگه هرکاری میکنن از قطع کردن انگشت بگیر تا کشتن پدر و لاپوشونی قتل و خودسوزی
ضمنا هنوزم بنظرم اونی که اون شب تو خیاط خونه بالا سر ایرج بود شعله بود، چون دستش سوخته بود (وقتی پیانو میزد) و نسبت به ایرج محبت داشت...
بنظرم بیژن فقط میتونه صداشو تقلید کنه برای روز مبادا (دقیقا به همون دلیل که گفتی نمیشه یهو همچین مسئله ایو رو کنن... منطقی نیست و از نویسنده های قویِ این سریال بعیده) همه رفتارهای این خواهر و برادرا حساب شده است
مورد بعدی که تو قسمت آخر به چشمم اومد صحنه ای بود که قراب دنبال ایرج و سیمین میگشت تو خونه سیمین یا حمید
اون دری که باز کرد اون لباسایی که آویزون بود و شسته شده بود که نفهمیدم چه لباسیه
قراب گفت پس بگو چرا همش عرق سوز میشه
این یه سکانسیه که قطعا گذاشتنش توی فیلم دلیل داره
قسمتی که حمید برای پرسنل خاطره تعریف میکرد (از گرفتن باند قاچاق) و لباس عروس پوشیده بود این سکانس هم قطعا گذاشتنش اول و آخر فیلم دلیل داره
حمید لباس زنونه میپوشه و خب تربیت شده شعله است...
از ابتدا نزدیک شدنش به ایرج و بعد ازدواجش با سیمین چه دلیلی می تونست داشته باشه؟ به جز اینکه از روند پیگیری ها و پرونده اطلاع داشته باشه
فکر نمی کنم حمید اونقدری که نشون میده خنگ باشه... اونجایی که بیژن گفت حمیدِ گاو و سیمین عصبانی شد؛ بیژن بی دلیل نگفت چون اگه حمید زمین گیر نشده بود بیژن لو نمیرفت
استخدام حمید تو بایگانی و دسترسی به پرونده ها بی دلیل نیست
هویت یکی از دوقلوها کاملا حذف شده و توی مدارک نیست...
دقیقا زمانی که حمید، بصورت اتفاقی توسط شهین دربندی که منیر فرستاده بودش خونه ایرج، ناکار شد؛ ایرج و سیمین تونستن بیژن رو بگیرن
با این هوشی که ایرج داشت زودتر از اینا باید به نتیجه می رسید ولی حمید که نزدیکترین بهش بود روند پرونده رو به گوش شعله و برادراش میرسوند و اونا همیشه یه قدم جلوتر بودن...
اون جای رژلب روی فنجون هم میتونه برای حمید باشه... احتمالا برای استتار لباس زنونه می پوشید و آرایش زنونه میکرد و قراراشونو تو خونه بابای قراب میذاشتن
آخرین قرارشون اونجا بود که بعدش تیام اونجا قایم شده بود، بیژن از طریق حمید بو بُرد که دارن میرن سر وقت تیام، پس بهش زنگ زد و پیشنهاد خودکشی رو بهش داد و بهش گفت تو نباید گیر بیفتی زندان جای تو نیست...
و در آخر سکانس پایانی که حمید مخش سوت کشید
اینم قطعا بی دلیل نیست
بنظرم حتی ایرج هم حافظه شو تعمدا از دست داد و تو مدت زمانی که تو آسایشگاه بود هم شاید اون دارو رو بهش میدادن که جلوی برگشت حافظه شو بگیرن
سیمین به ایرج گفت خیلی رندوم ایرج رو برده تو اون آسایشگاه بستریش کرده که این تقارن خیلی عجیبه مگر اینکه پیشنهاد حمید بوده باشه و بعدشم گفت دیدم منیر این آپارتمان هارم داره همین شد که ازش خریدم که اینم باز بنطرم حمید گذاشته جلوی پاش...
تو سکانس آخر، نوشیدنی ای که حمید خورد همون ماده ای توش بود که قبلا به خورد ایرج داده بودن... الان به خوردِ حمید دادن که دیگه همه چیز رو فراموش کنه همونطوری که تیام رو از پرورشگاه آوردن، تربیتش کردن و ازش استفاده کردن و وقتی لو رفت و از طرف اون احساس خطر کردن حذفش کردن، در مورد حمید از این روش استفاده کردن چون نمیتونستن بکشنش و دستشون رو بشه که پلیس ببینه با اینکه بیژن تو زندانه قتل ها ادامه داره...
اتفاقا برخلاف شما که فکر می کنید قسمت آخرو سمبل کردن و پر باگ بوده بنظر من یکی از مهمترین و شاهکارترین قسمتهاش بوده، با این روش شمای مخاطب و شمای تحلیلگر اعصابت خورده و به نکات مهم و کلیدی توجه نمی کنی و باعث میشه حس کنی سریال ایرانیه دیگه باگ داره
یهو تو فصل دوم غافلگیر بشی و دوباره پرات بریزه 😂
نمیدونم چرا ولی حس میکنم اون جایی که حمید گفت کجاش پایان خوشه ؟ یه چیزی بود از طرف کارگردان
منم همش حس میکردم الاناس ک سیمین یچیزیش بشه 😂
یه سوال
چرا اخرش که ایرج داش با عکس علی حرف میزد گف منو تو خیلی وقته این خانواده رو ترک کردیم؟
منظورش فراموشیش بود؟
و اینکه چرا به قراب گف مواظب نازنین و زنش باشه .. یجوری حرف میزد انگار داره وصیت میکنه 💀
Great
Good
The best for ever ❤❤❤❤❤
شاید اگه فصل دوم ساخته بشه کارگردان بیاد محتشم رو نشون ما بده که تا حالا نشون نداده وبه ما بگه که شمس یک برادری داره که دوقلو هستن و خیلی شبیه هم هستن شایدم محتشم نباشه ولی من فکر میکنم شمس یک برادری داره که به ما نشون نداده شعله مرده و همدست شمس برادر دوقلوش هست
منکه دوس داشتم..رضا عطاران❤❤❤❤❤❤
درود 💙💙💙💙💙💙
چرا پایان بندی رو اینجوری نمیبینین که “حمید هم شبیه ایرج شد” و شاید همین دلیلی برای فصل دوم باشه و حل معماهایی که توی این فصل جوابی نداشتن؟:)
داداش چطور حمید میتونه با لباس عروس رژ بزنه
بعد رژ زدن بیژن رو خودمون باید تصور کنیم همچنان؟؟
نقطه مثبت این سریال شخصیت پردازی های کارکتر های مثبت بود و در کل شوخی هاش و موقیت های خنده دارش تا قسمت آخر خوب طراحی شده بود نه مثل خیلی سریال فقط قسمت اول خنده داره بقیه هیچی ، اما نکته منفی این بود که شخصیت پردازی شخصت های منفی شعله و شمس برای من بد بود اصلا اونچیزی تو ذهن نویسنده بود رو من نفهمیدم ، من اصلا نفهمیدم انگیزه شمس چی بود مگه پدرشون چیکاره بود ، اون زنه و اون پلیسه در خونه شمس شعله کی بودن که داشتن حرف میزدن ؟ اصلا شمس چرا لاک میزد و زن پوشی میکرد که حتی همونم نشون ندادن ، شعله بلاخره همدست شمس بود یا نبود ، اگه نبود چرا همکاری میکرد باهاش اگه بود میگفت نمیکرد و اصلا چرا پدر ایراج و پدر قراب رو شمس کشت اکه بخاطر رابطشون با شعله بود چرا با لباس زنونه رفت که بکشنشون ، بعد مگه جنازه پدر ایرج تو کمد ول نکرده بودن چیشد یدفه رفتن چالش کردن؟، موضوع پیانو زدن این وسط چه ربطی داشت ( یه جا هم اشاره شد شعله معلم پیانو ایراج بوده ) اون علامت کلید فا چی شد ؟، بنظرم باید یه فلش بک اساسی از گذشته شمس و شعله و رابطش با پدر ایرج نشون میدادن تا بفهمیم به چیه نه چنتا سکانس کوتاه اونم با کلی سانسور
پایان بندی بد نبود ولی در حد دفتر یادداشت نبود
9:13 shakhsiate bizhan ba shams fargh dasht, sedahashunam fargh dasht. dar naghshe bizhan sedash piro natavan bood valy dar naghshe shams sedash rasa o ghavi bood. ke in neshun mide ghatel khodesho poshte chehre pir o fartootesh ghayem karde bood, pas mituneste taghlide sedahaye shole ro ham bokone.
البته تیام داشت با شعله صحبت میکرد آخه چطوری
ببین احتمالا بیژن این تقلید صدارو واسه بقیه هم انجام داده، چون مهین و بقیه هم فکر میکردن با شعله در ارتباطن ، ولی هیچوقت مهین قیافشو ندیده بود
پس شهین کی بوده با اون خلال دندون شکل قرابش?
داداش سیمین گفت شعله با آتش سوزی اسکولموندکرد
دوستانی که در مورد بعضی سکانس ها سوال دارند و سانسور این چیزا اقای اسدی زاده امشب توضیح دادند گفتند دفتر یاداشت کلا ۱۶ قسمت بوده از اول و بقیش اگه دوست داشتین ببینین خودتون
کانال فیلم زوم آقای علی دلگشایی
Man chizi ke vaghean bishtar az har chiz azaram dad in bood ke chejuri tamame cheragha ba ye priz khamush shod va chejuri 30 40 ta tir az 2 ta tofang shelik shod, daftar yad dasht be tamame nokat e riz deghad mikard in dige kheily bad bood o entezar dashtam hadeaghal injuri serialo jam kardan hadeaghal nokate rize hamun ghesmat raayat she
3:24 جفتش
تقلید صدا رو وقتی بیژن از اول تا اخر با صدای خسته و لرزان حرف میزد کاشت قسمت اخرم برداشت دیگه
خود کارگردان اعلام کرد اگر پلتفرم بخواد فصل دو ساخته بشه آمادگی شو دارن که بسازن
کجا اعلام کرده ؟
@@petroskhaan چنل filmzoom مصاحبه کرده
@@petroskhaan چنل filmzoom مصاحبه کرده